۲۴ ساعت

آرشیو 'گفتگو با همکاران قلمی 24 ساعت'

28 جولای
۱ دیدگاه

گفتگویی با محترمه بانو هما طرزی شاعر، نقاش و دیزاینر لباس و جواهرات

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۶ اسد  ( مرداد ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۲۸ جولای  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو ها با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم  با شاعر  ، نقاش و دیزاینر ورزیده 

کشور محترمه بانو  هما طرزی که حضور

خواننده گان محترم پیشکش میگردد.

 سؤال :

بانو طرزی گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و همچنین بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

 

 جواب :

در هفتم جنوری ۱۹۵۱ در شهر کابل چشم به جهان گشودم و بعد از پایان دوره دانشگاهی در دانشگاه کابل و اخذ لیسانس در رشته علوم تربیتی و زبان انگلیسی، جهت ادامه تحصیلات و اخذ دکترای ادبیات فارسی‌ در دانشگاه تهران به تحصیل پرداختم ، ولی به علت وقوع انقلاب اسلامی در ایران تحصیلاتم نا تمام مانده و با ورود آقای خمینی به ایران در فبروری ۱۹۷۹ مجبور به ترک آن کشور گردیده و به کشور آمریکا کوچ نمودم ، زیرا به وجود آمدن رژیم  کمونیستی در کشورم مانع رفتنم به زادگاه ام افغانستان گردید.

من فقط یک پسر دارم .

 

 سؤال :

لطف بفرمایید در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی بیاندازید و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه فعالیت ها می باشید؟

 

 جواب :

از آوان جوانی شعر می‌ سرودم که اشعارم  بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ به طور مرتب در نشریات معتبر افغانستان چون :

مجله پشتون ژغ )صدای افغان ، ( مجله میرمن )بانو ، ( مجله ژوندن )زندگی‌‌ ، ( مجله اردو )ارتش  و ( روزنامه پر تیراژ کاروان ) بطور مرتب به چاپ رسیده است .

همچنان همزمان آثارم در مجلات معتبر ایران ، سخن ، یغما و اطلاعات  هفتگی به چاپ میرسید .

شعر مرگ مادر در سال ۱۹۷۰ برنده جایزه اول ادبی در دانشگاه کابل گردید که تا کنون بار ها به چاپ رسیده است .

همچنان بعنوان نخستین کاندید دختر شایسته در افغانستان برگزیده شده بودم و نخستین مدل تبلیغاتی در کشورم نیز بودم.

بعد از آمدن به امریکا:

مدت ۱۳ سال طراحی لباس و خیاطی نمودم.

ازسال ۱۹۹۲ تا سال ۱۹۹۹ درشرکت Bergdorf Goodman  به عنوان مدیرتغییر  و دگرش  لباس و طراحی جواهرات عروس ایفای وظیفه نمودم. ازسال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۸ در شرکت طراح  معروف ایتالیایی  Giorgio Armani به عنوان رئیس تغییر  و دگرش  لباس  در سرتاسر امریکا  مشغول کار بودم . از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ درشرکت Lord & Taylor   به عنوان رئیس  تغییر و  دگرش لباس سرتاسر امریکا  به وظیفه ام ادامه دادم . از سال ۲۰۱۵ تا  ۲۰۱۸ در کمپانی Bloomingdales به  عنوان رئیس خدمات مشتریان ایفای وظیفه نمودم. از سال ۲۰۱۸ تا  ۲۰۲۰ در کمپانی Brooks Brothers  به عنوان رئیس تغییر و دگرش لباس در سراسر آمریکا ایفای وظیفه نمودم.

اکنون در کمپنی ALT به حیث ریس انکشاف و توسعه استعداد ها و مشاور مدیر کل  کمپنی مشغول کار استم.

 

 سؤال :

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال ناگزیر به ترک وطن شدید و در حال حاضر در کدام کشور زندگی می کنید؟

 

 جواب :

من جهت ادامه تحصیل در سال ۱۹۷۴ ترک وطن نمودم و به ایران رفتم که با کمال تاسف نتوانستم دوباره برگردم. و در سال ۱۹۷۹ با انقلاب اسلامی ایران به امریکا در شهر نیویورک آمدم و تا حال زندگی میکنم.

 

 سؤال :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

 

 جواب :

 از سنین ۱۰ و یا ۱۱ سالگی شعر می سرودم ولی جدی نمی گرفتم  ،تا اینکه در ۱۸ سالگی بعد از مرگ ناگهانی مادرم اشعارم بچاپ رسید و شکل جدی گرفت. بیشتر در قالب شعر سپید و گاهگاهی نیمایی می سرایم .و باور برین است که نخستین بانوی سپید سرا و نیمایی سرا در افغانستانم.

البته دو کتاب هم در غزل دارم.

 

 سؤال :

اطلاع یافتم که تاحال بیشتر از ده اثر از شما به زینت چاپ آراسته شده ، اگر لطف نموده نام بگیرید و بفرمایید اگر خوانندگان عزیز ما از چه طریقی میتوانند آنها را بدست بیاورند؟

 

 جواب :

– میلاد نسترن‌ها

ـ زمزمه‌های نیایش

ـ کوچ پرنده‌گان

ـ نوید سحری

ـ شکوه برف‌ها

ـ بهار در پاییز

افزون بر این گزینه‌هایی:

ـ واژه‌های آبی

ـ برگ‌های خشکیده

ـ عشق های ماندنی

– رقص شگوفه ها

– سه پنجره

-و من عشق را زیستم

به‌گونه دیجیتالی نشر شده‌اند.

 

همچنان ۴ آلبوم نقاشی و ۴ آلبوم دیزاین لباس و یک آلبوم دیزاین جواهرات  درسال ۲۰۲۴ به چاپ رسیده.

 

 سؤال :

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

 

 جواب :

خیر ، چون کارم تمام وقتم را در بر می گیرد.

 

 سؤال :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

 

 جواب :

شعر از دید من بیان احساس به شیوه هنری و ویژه که زیبایی کلام را همراه بوده و بیان احساس یا فریاد دل را گوارا تر و دلپذیر تر می کند. البته در قدیم فقط به کلام موزون شعر گفته می شد که من به آن معتقد نیستم. برای من پیامی که شعر با خود همراه دارد از اهمیت بیشتری برخوردار است تا فورم و شکل آن.

 

 سؤال :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

 

 جواب :

از شاعران کلاسیک مولانا،  حافظ،  طاهره قدرت العین، مهستی گنجوی،  خواجه عبد الله انصاری، و شیخ بهایی را دوست دارم و از شاعران معاصر فروغ فرخزاد، سهراب سپهری،  لطیف ناظمی، حمیرا نگهت دستگیر زاده، یوسف کهزاد، و بعضی از سروده های پرتو نادری.

 سؤال :

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

 

 جواب :

سایت ۲۴ ساعت به دلیل نداشتن تعصب و بیطرفانه بودنش،  بدون در نظر داشت قوم و زبان و نسل و نژاد و همچنان زنده نگهداشتن میراث فرهنگی واقعی کشور غم دیده ونگون بخت ما برایم بسیار با ارزش است. این تنها سایتی است که فریاد  حقیقی ما را با چشم ها آشنا می سازد. بیشتر از دوسال می شود که با این سایت پر محتوا همکاری دارم.

 

 سؤال :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه ها ی دارید؟

 

 جواب :

امیدوارم جوانان ما میراث دار واقعی ما باشند و نگذارند تا  بدی های کنونی محیط جدید  در آنها تاثیر گذار شود. باید بکوشند و با زحمات خلل ناپذیر به دنیا ثابت سازند که ما مردمان با فرهنگ و میراث دار انسانیت هستیم نه زاده  سرزمین وحشت و دروغ و ریا و ظلمت!

 

 سؤال :

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

 

 جواب :

تنها پیام من به شما و دست اندر کاران سایت پر محتوا و مثبت ۲۴ ساعت ، ادامه این راه پر محتوا و مفیدیست که آغاز نموده اید واز بارگاه ایزدی ، موفقیت های بی پا یان را برایتان آرزو مندم. همیشه شاد و سلامت و موفق باشید!

 

بشیر هروی :

خانم طرزی گرانقدر از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از لطف  شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 

 

 

 

 

15 جولای
۸دیدگاه

گفتگویی با شاعر و نویسندهء گرامی محترم احمد محمود امپراطور

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  ۲۴ سرطان  ( تیر ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۱۵ جولای  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو ها با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت اینک

صحبتی داریم با شاعر و نویسندهء ژرف نگر جناب محترم

احمد محمود امپراطور که حضور خواننده گان محترم

پیشکش میگردد.

سوال :

جناب محمود جان امپراطور گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

 

جواب: 

با درود و احترامات صمیمانه حضور گرامی جناب استاد قیوم بشیر هروی، دست اندرکاران پرتلاش و ارجمند سایت وزین «۲۴ ساعت» و همه خوانندگان فرهیخته و فهیم آن.

اینجانب احمد محمود امپراطور هستم؛ در واپسین روزهای زمستان سال ۱۳۶۳ خورشیدی، آنگاه که نوید گام‌های بهار ۱۳۶۴ در هوای کابل طنین می‌افکند، در ناحیهٔ کارته سوم این شهر کهن، در دامان خانواده‌ای از تبار اشراف‌زادگان خردمند و دانش‌ پرور بدخشان، چشم به جهان گشودم و با نفس نخست، به کاروان پر رمز و راز هستی پیوستم.

و در پیوند به فرزند باید عرض کنم که در سال ۱۳۹۵ خورشیدی پیمان ازدواج بستم، اما تا به امروز که با شما همسخن هستم، از نعمت فرزندی برخوردار نگشته‌ام.

 

سوال :

لطف نموده در مورد کار و فعالیت های تان در افغانستان قدری روشنی انداخته ، بفرمایید در حال حاضر چه مصروفیت دارید؟

 

جواب: 

بیشتر ایام زندگی‌ام به کارهای هنری و طراحی‌ های گرافیکی، پرورش گلها و گیاهان زینتی، و پژوهش در باب خواص و کاربرد های گیاهان دارویی سپری میشود.

علاقه‌ای که از دوران نوجوانی در دل داشتم و از سال ۱۳۸۱ خورشیدی بدینسو، با الهام از همین دلبستگی، توانسته‌ام انسانهای بسیاری را بی‌ هیچ چشم‌ داشت مالی و تنها با انگیزه‌ی خدمت و نوع‌ دوستی، با ترکیبات درمانی گیاهان یاری رسانم.

البته با دگرگونی نظام و فروپاشی وضعیت اقتصادی، این خدمات اکنون به سطح راهنمایی محدود شده است؛ اما نیت پاک و رسالت انسانی‌ام همچنان پا برجاست.

از همه ارزشمندتر و والاتر، این موهبت الهی است که بخش بزرگی از لحظاتم در خدمت مادر مهربان و عزیزم سپری می‌شود.

 نعمتی سترگ که جز از فضل پروردگار حاصل نمی‌گردد. 

در همین راستا، دست به آسمان بلند می‌کنم و از عمق دل، برای مادرانی که در قید حیات اند، عمرِ دراز، سلامت پایدار و زندگی سراسر عزت و خوشبختی مسئلت می‌نمایم؛

 و برای آنانی که رخ در نقاب خاک کشیده‌اند، آرامشی جاودانه در سایه‌ سبز رحمت بی‌پایان خداوند متعال خواهانم.

باشد که منِ بندۀ ناتوان، همچنان لایق چنین سعادتی باقی بمانم و در پرتو مهر مادری، راه خدمت و محبت را ادامه دهم.

 

سوال :

در حال حاضر در کدام کشور زندگی می کنید و آیا به جمع مهاجرین پیوستید یا خیر؟

 

جواب: 

با آن‌که تحولات سیاسی و اجتماعی سرزمین ما همواره در تلاطم و نوسان بوده است، اما من در مسیر زندگی‌ام، آموزه‌ های گران‌ بهایی را از پدر مرحوم و مغفورم، شیر احمد یاور کنگورچی، به یادگار دارم؛ آموزه‌ هایی که چون مشعلی فروزان، راه زندگی‌ام را روشن ساخته و سرلوحه کردارم شده است.

پدرم، مردی نستوه و وفادار به خاک و مردم خویش بود که در عرصه‌ های گوناگون خدمت به وطن، نقشی پررنگ و تأثیرگذار ایفا کرد. 

از یاوری در صفوف نیرو های یاوران نظامی در عهد اعلی‌حضرت المتوکل علی‌الله محمد ظاهر شاه گرفته تا معاونت اجرایی جمعیت سره میاشت افغانی؛ از فرماندهی میدان هوایی بین‌المللی کابل تا مسئولیت غند ۲۱ محافظ و قوماندان اطفائیه کابل و دیگر مأموریت‌ های دشوار و پرچالش، که هر یک را با عزت، صداقت، تعهد و سرافرازی پشت سر گذاشت.

او نه وابسته به هیچ حزب سیاسی بود و نه دل‌ بسته به قدرت‌ طلبی؛ بلکه همواره، راستی، بی‌طرفی، وطن‌دوستی و خدمت به خلق خدا را سرلوحه راه خود قرار داد.

در سال ۱۳۷۱ خورشیدی، به ولایت اجدادی‌مان کوچ کردیم و ده سال از عمر مان را در آن دیار سپری نمودیم.

 برای من، آن روزگار، بزرگ‌ترین مکتب ایثار، پایداری، خویشتن‌ داری و شناخت عمیق از آداب، فرهنگ و رسوم خطه‌ی شمال کشور بود— تجربه‌ای که تا امروز بر جانم نقش بسته است و پیوند مرا با این خاک، ژرف تر و ماندگار تر ساخته.

آری، سرنوشت انسان در دستان بلاکیف خداوند متعال است؛ هیچ‌ کس نمی‌داند که روزی، مرگ یا تقدیر، او را به کجا خواهد کشاند.

 اما آنچه می‌ماند، یاد نیک، راه روشن، و سعی در خدمت به مردم و میهن است—آن‌گونه که پدرم زیست و آموخت، 

و تا اکنون با فشار های گوناگونی که وجود دارد تا این دم به وطن مانده ام

 

سوال :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری میسرایید؟

 

جواب: 

طبیعی‌ست که در خانواده‌ای چشم به جهان بگشایی که ریشه‌ های آن در خاک معرفت و دانش تنیده باشد؛ جاییکه نیاکان فرهیخته‌ام در روزگار خویش به بلندای قله‌ های علمی صعود کرده بودند و لقب داملا را از دیار پرفیض بخارا شریف کسب کرده بودند.

 پیش از آنکه نوبت به پدرکلانم برسد، این دودمان در علوم دینی تبحر داشتند، و سینه‌ هایی آکنده از غزلیات بیدل، مثنوی معنوی و اشعار حافظ، چون حافظان عاشقانه‌ سرای ادب، در دل جامعه می‌درخشیدند.

پدرکلانم از تیز قلم‌ ترین میرزا های روزگار سلطنتی در ولسوالی کشم و شهر فیض‌آباد – مرکز ولایت بدخشان – به شمار می‌رفت و پس از سال‌ها خدمت صادقانه، از سوی مردم بدخشان به مقام وکالت مشوره برگزیده شد؛ افتخاری که نشان از اعتماد و جایگاه رفیع وی در میان مردم داشت.

پدرکلان مادری‌ام ملا، اهل اندیشه و بی‌ نهایت کتاب‌ خوان بود.

بدیهی‌ست که چنین زمینه‌ی خانوادگی و تربیتی، بی‌تأثیر در سرنوشت من نبود. 

ذوق نگارش و شور درونی برای نوشتن مقاله، از دوران مکتب در من جوانه زد.

 با رسیدن به سنین بلوغ، نگارش اشعار کوتاه و تجربیات نوجوانی – از جمله عاشق شدن‌ های آن روزهای بی‌قرار، هه‌هه‌هه –

 رنگ و بوی جدی‌ تری به خود گرفت.

هرچند شاعر تا واپسین دم حیات، عاشق است و دلباخته، اما آغاز اساسی‌ تر این راه پُر رمز و راز، در سال‌ های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ خورشیدی رقم خورد؛ سال‌ هایی که شعر، زبان دل و راهی برای تبلور درونی‌ترین احساسات و اندیشه‌هایم شد. 

و اما در گذر این مسیر، طبع خویش را در بیشتر قالب‌ های شعری آزمودم؛ از مثنوی و قطعه گرفته تا رباعی و مسدس. با این‌ همه، غزل و مُخَمَّس، بیشترین جلوه‌ی الهامات درونی‌ام را در بر گرفته‌اند و سنگین‌ ترین بخش سروده‌هایم را تشکیل می‌دهند؛ گویا جانِ سخنم در این قالب‌ ها مجال رهایی و شکوفایی می‌یابد.

 

سوال :

آیا مجموعه هایی از اشعار شما تابحال بصورت مستقل به زینت چاپ آراسته شده یا خیر؟ اگر شده بفرمایید که چند مجموعه و چطور خوانندگان محترم میتوانند آنها را بدست بیاورند؟

 

جواب: 

تا به امروز، اشعار و آثارم هنوز به زیور طبع و چاپ آراسته نشده‌اند؛ 

چرا که آنگاه‌ که خالق اثر تنها بماند و دست یاری‌گری از سوی دیگران دراز نگردد، راه به دشواری و سنگلاخ بدل می‌شود.

 اجازه دهید اندکی شوخی هم چاشنی سخن کنم:

یعنی هم خودم بسرایم، هم بنویسم، هم ویرایش کنم، هم طراحی جلد و صفحه‌ بندی انجام دهم، و تازه خودم چاپ هم کنم؟!

پس دوستان فرهیخته، یاران هم‌ قلم، و جامعه‌ی ادبی و فرهنگی‌ مان کجای این ماجرا ایستاده‌اند؟

گویا رسالت حمایت و همراهی، پشت درِ انتظار جامانده است…

 

سوال :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

 

جواب: 

 شعر را ابزاری نیرومند برای بیان احساسات، اندیشه‌ ها و تجربیات انسانی می‌دانم؛

 هنری که توان نفوذ به عمق دل و جان انسان‌ ها را دارد و می‌تواند مخاطب را به تفکر، احساس و حتی عمل وا دارد.

از نگاه من، شعر افزون بر بیان عواطف فردی، نقش پررنگی در عرصه‌ های فرهنگی و اجتماعی ایفا می‌کند

 و آیینه‌ای از وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه است. 

از این‌ رو، شاعر را حامل مسئولیتی بزرگ و بیدارگر می‌دانم.

من به زیبایی و دقت زبان در شعر ارج فراوان می‌نهم و باور دارم که با واژگانی فاخر و تصویر ساز، می‌توان پیام‌ هایی ژرف را با تأثیری ماندگار در ذهن و جان مخاطب نشاند.

برای من، شعر سفری است در گستره معنا و احساس؛ راهی برای روشنگری، آگاهی‌ بخشی و پیوند جان‌ ها با حقیقت و زیبایی.

 

سوال :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

 

جواب: 

البته که گزینش و ترجیح سروده‌ های یک شاعر بر دیگری کاری‌ست دشوار و بغرنج، چرا که هر بیت شعر، برآمده از جانِ احساس‌مند و روانِ پُرآتش انسانی‌ست که آن را با خونِ دل نگاشته و از اعماق خانه‌ی روح خود سیراب کرده تا بر صفحۀ کاغذ تجلی یابد. بنابراین، هر شعر در زمان و فضای خاص خود، معنایی یگانه و کاربردی ویژه دارد.

با این همه، اگر ناگزیر باشم نامی ببرم، باید بگویم که دل و جانم با شاعران بزرگ و کلاسیک همسوتر است و با آنان بیشتر احساس آرامش و نزدیکی می‌کنم. این حس، احساسی‌ست شخصی و درونی. 

از میان این بزرگان، حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل و صائب تبریزی برایم جایگاهی ویژه دارند و بیش از دیگران مرا شیفته‌ی ژرفای اندیشه و شورِ بیانشان می‌سازند.

 

سوال :

نظرتان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید؟

 

جواب: 

در حقیقت، رهبری فرهیخته و مدیریت مدبّرانه‌ی سایت وزین ۲۴ ساعت که زیر نظر و هدایت استاد گران‌مایه جناب استاد محمدمهدی بشیر هروی و همراهی ارزنده‌ی جناب استاد قیوم بشیر هروی اداره می‌شود، زمینه‌ ساز آشنایی من با جمعی از فرهیختگان عرصه‌ی ادب و فرهنگ در نخستین روزهای تأسیس این رسانه گردید.

به‌واسطه‌ی تلاش‌های دلسوزانه‌ی این بزرگواران، افتخار آن را یافتم تا با شماری از شاعران بلند پایه و اندیشمندان عرصه‌ی سخن آشنا شوم؛ از آن‌جمله می‌توان نام برد از:

شاعر نغزگوی خوش‌بیان، قیوم بشیر هروی

شاعر شورانگیزِ عشق و گداز، محمدنعیم جوهر

شاعر میهن‌دوست، حسن‌شاه فروغ

شاعر شیرین‌کلام، رسول پویان

شاعر وارسته و فهیم، اسدالله حیدری

شاعر فصیح‌گویِ عاشق‌پیشه، نذیر ظفر

شاعر وطن‌پرست، حنیفه بهنام

شاعر واژه‌پردازِ اندیشه‌ور، امان قناویزی

شاعر خوش‌خلق و آرام‌سخن، محمداسحاق ثنا

شاعر نکته‌سنج و نیک‌بیان، همایون‌شاه عالمی

شاعر خوش‌بیان، محمدعزیز عزیزی

شاعر متفکر و ژرف‌اندیش، محمدنعیم کریمی

شاعر زیبا‌سخن و نیکو، بانو صالحه‌جان وهاب

شاعر دل‌آگاهِ عشق و معنا، بانو زهره‌جان صابر هروی

شاعر گران‌قدر و پُرمایه، حشمت امید

شاعر خلاق و رنگ‌آمیزِ اندیشه، عزیزه عنایت

و دیگر سرایندگان فرهیخته‌ای که هر یک، به‌سان ستارگانی تابناک، آسمان ادبیات معاصر ما را روشنایی بخشیده‌اند.

این نهال نوپای فرهنگی، امروز به همت این بزرگان، هر روز ریشه‌دارتر، پربارتر و اثرگذارتر می‌گردد و به سوی بالندگی و شکوفایی روزافزون ره می‌پوید.

 

سوال :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه های دارید؟

 

جواب: 

پیام من به جوانان سرزمینم:

در سراسر اشعار و آثارم، همواره پژواک عشق به میهن، روح مقاومت، و امید به طلوع فردایی روشن برای افغانستان طنین‌افکن است. 

من، با الهام از رنج‌های مردم و تجربیات شخصی‌ام از روزگار کودکی تا به امروز، با صداقت و جان‌سوزی، از قلب درد ها سخن گفته‌ام و به نسل جوان این پیام را دارم:

بر نیروی درونی خویش تکیه زنید، امید را در جان و دل خویش زنده نگه دارید، به آموختن علم، هنر و مهارت روی آورید و در مسیر آبادی و اعتلای وطن بکوشید.

میهن‌ دوست و جان‌فشان باشید،

امیدوار و استوار بمانید،

با جان و دل برای سازندگی کشور تلاش کنید،

از شور و نیروی جوانی‌تان خردمندانه بهره گیرید،

و از هرگونه تبعیض، برتری‌جویی، و تفرقه دوری گزینید.

فراموش نکنید:

کودک امروز، جوان آینده است؛

و جوان امروز، کهنسال فرداست.

اگر از همین امروز، تغییری در اندیشه و کردار خویش نیاوریم،

و راه را برای فردا هموار نسازیم،

در پیری جز اندوه و حسرت نصیبی نخواهیم داشت.

آنانکه اهل اندیشه‌ اند و نگاهی روشن به فردا دارند، نیازی به اصلاح جامعه نخواهند داشت؛ چرا که خود، بنیاد آن جامعه‌اند.

جامعه چیزی جز من و تو و ما نیستیم.

پس بیاییم از خود آغاز کنیم.

 

سوال :

محمود جان عزیز و گرانقدر از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از لطف شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 

جواب: 

منم از ژرفنای دل، مراتب سپاس و امتنان خویش را خدمت شما بزرگوار عالی‌قدر، شخصیت فرهیخته و گران‌مایه، تقدیم می‌دارم که با بزرگواری تمام، فرصت گرانبهای خود را در اختیار من نهادید و زمینه‌ گفت‌وگویی را فراهم ساختید تا آنچه در دل داشتم، چه گفته و چه ناگفته، با شما در میان نهم.

برای شما و تیم اندیشمند و پرتلاش رسانه‌ وزین «۲۴ ساعت» از درگاه ایزد منان، توفیقات روز افزون و کامیابی‌های بی‌پایان را خواهانم؛ باشد که همواره در مسیر ترویج ادب، فرهنگ، و هنرِ روشنگرانه، گام‌ های استوار و خستگی‌ناپذیر بردارید و چراغ دانش و آگاهی را فروزان‌ تر سازید.

 

با مهر و ارادت

احمد محمود امپراطور 

۱۴۰۴/۴/۲۴ خورشیدی 

کابل/افغانستان 

 

 

 

30 ژوئن
۳دیدگاه

گفتگویی با محترم جنرال حسن شاه فروغ

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۹ سرطان  ( تیر ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۳۰ جون  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو ها با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم  با  شاعر  شیرین کلام جناب محترم

جنرال حسن شاه فروغ که حضور خواننده گان محترم

پیشکش میگردد.

 بشیر هروی :

جناب فروغ گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

 

حسن شاه فروغ :

بشیر عزیزو گرامى ام را درود و سلام فراوان میفرستم. امیدوارم جناب شما همراه با فامیل محترم و همه عزیزان صحت و سلامت باشید. تشکر از فرصت داده شده براى مصاحبه. معرفى مختصر اینجانب حسن شاه ( فروغ ) فرزند مرحوم عادل شاه بوده و درسال ١٣٣٢ در ولسوالى کِشم ولایت بدخشان چشم بدنیا کشوده ،  دوره ابتدایه و متوسطه را در مکتب میر فضل الله ولسوالى کِشم بپایان رسانیده و بعداً شامل لیسه تربیت بدنى که در جریان تحصیل به انستیتوت تربیت بدنى ارتقا کرد شامل شده تحصیل را بپایان رساندم .

بشیر هروی :

لطف نموده در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی انداخته و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه فعالیت ها می باشید؟

حسن شاه فروغ :

پس از پایان تحصیل در ابتدا بحیث معلم در ولایت بدخشان اجراى وظیفه کرده و بعداً در اواخر سال ١٣۵٨ شامل پوهنحٰى تانک حربى پوهنتون کابل گردیدم.  بعدِ از فراغت نظر به لزومن دید مدتی در چوکات وزارت دفاع

اجراى وظیفه نموده و درسال ١٣۶۴

عازم اتحاد جماهیر شورى وقت شده و شامل کورس عالى اکادمى پولیس در رشته قوماندان ولایات شدم.  بعد از فراغت و بازگشت بوطن بحیث آمر امنیت ولایت بدخشان و بعداً بحیث آمر امنیت و قوماندان امنیه ولایت سمنگان و سپسً بحیث قوماندان امنیه زون شمال شرق و قوماندان امنیه ولایت کندز و تبدیلاً بحیث قوماندان امنیه ولایت بدخشان ایفای وظیفه می نمودم.

بشیر هروی :

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال ناگزیر به ترک وطن شدید و در حال حاضر در کدام کشور زندگی می کنید؟

حسن شاه فروغ :

 بعد از سقوط نظام بحیث معاون گارد مقرر شدم و بعداً نسبت ادامه جنگ و خانه جنگى ها مجبوراً تن بمهاجرت داده و سرنوشت بعد از ایمیدان و طى میدان و خار هاى بیابان و پشت سرگذاشتن دشت هاو بیابان به انگلستان کشیده و تا سال دوهزار ده درین کشور زیست و زندگى کردم درسال دوهزارو ده سفرى به افغانستان داشتم و بعد از ملاقات دوستان و تقاضاى عده اى در سال دوهزارو سیزده دوباره شامل نظام شده و در خدمتِ مردم خود قرار گرفتم.  ابتدا در أواخر سال دوهزار پانزده بحیث قوماندان زون شمال غرب که مرکز آن در ولایت زیباى هرات بوده و شامل ولایات هرات ، فراه ، غورو بادغیس میشد مدت قریب دوسال اجراى وظیفه نمودم و بعداً روى ضرورت و خرابى وضع امنیتى کابل بحیث قوماندان زون ۱۰۱ آسمایى و قوماندان امنیه کابل تقرر حاصل کردم که بعد از مدت چهار ماه نبست عدم سازگارى با مافیاى قدرت در کابل و عدم شراکت در جرایم آنها وسر تسلیم نگذاشتن بجنایت پیشه هاى شامل قدرت بالا در نظام قربانى دسایس شده وظیفه ام بحال تعلیق درآمد. یکسال بعد جبراً در زمره ى سایر جنرال هاى وطندوست و افسران مسلکى و باتجربه بتقاعد سوق داده شدم.

 و در سال ۲۰۱۸ نبست خطراتی که متوجه جانم بود دوباره مجبور بترک کشورم شدم و تاحال با بخش از اولاد ها در گوشه ى از انگلستان در زمره دگر مهاجران دور از وطن زندگى دارم .

 بشیر هروی :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

حسن شاه فروغ :

 درمورد اینکه از چه وقت بسرودن شعر آغاز کردم باید گفت که از آوان جوانى احساس میکردم که چنین استعدادی را در خود دارم و بصورت جسته و گریخته پیش خود و نزد دوستان میگفتم اما بدبختانه فریب إحساسات و شعار هاى انقلابى را خورده دنباله رو سیاست شدم و دقیقاً از سال ۱۹۹۴

به اینطرف شروع بسرودن پیگیر شعر کرده ام .

بشیر هروی :

آیا مجموعه هایی از اشعار شما تابحال بصورت مستقل به زینت چاپ آراسته شده یا خیر ؟ اگر شده بفرمایید که چند مجموعه و چطور خوانندگان محترم میتوانند انها را بدست بیاورند؟

حسن شاه فروغ :

بلى تا حال یک مجموعه ى شعرى ام با تیراژ یکهزار جلد بکمک یکى از عزیزان فرهنگ دوست هرات در زمان خدمت درآن ولایت تحت نام دلنوشته هاى غربت بچاپ رسیده و عمدتاً بدسترس عزیزان هرات و سایر دوستان ولایات أطراف طور مجانى قرار گرفت .

 شش مجموعه دیگر آماده چاپ دارم ، اما نسبت عدم توانایى هاى اقتصادى از چاپ بازمانده .

بشیر هروی :

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

حسن شاه فروغ :

در مورد فعالیت هاى فرهنگى باید گفت با تاسف فعالیت هاى فرهنگى در دنیاى غرب اکثرا شکل تجارتى را دارد و بدبختانه اکثرا آلوده با دامن زدن هاى مسایل قومى ، زبانى ، سمتى و مذهبى همراه شده . از آنرو از همه دورى جسته و همه فعالیت هاى من مستقلانه متکى به فضاى مجازى فسبوک و علاقه مندان سروده هایم میباشد و بس

درمورد کار و فعالیت  در سالهاى اول مهاجرت تکسى و زمانى هم پیزه شاپ داشتم حالا الحمدالله فرزندان کار میکنند و من بیکارودعاگوی ام.

بشیر هروی :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

حسن شاه فروغ :

درمورد تعریف شعر بشیر عزیز شما خود شاعر اید و میدانید که شعر داراى تعریف هاى گوناگون میباشد و دیدگاه شعرا نظر بتعریف شعر فرق میکند.  از دیدگاه من شعر مجموع از سوژه های احساس و الهامات درونى یک شاعر نبست به فضاى ماحول واطراف شاعر و قضایاى است که شاعر بچشم سر دیده و یا در ذهن و خیال خود تصور میکند و الهام بخش میشود که با انتخاب سوژه و در کنار هم قرار دادن واژه هاى شیرین و تلخ مطالب مورد نظر را رنگ و رونق بخشیده و با وزن و قافیه آراسته کرده روى صفحه هاى حقیقى یا مجازى ریخته خدمت خوانندگان تقدیم میدارد

بشیر هروی :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

حسن شاه فروغ :

 راست بگویم سروده هاى همه شعرا را دوست دارم و هرکدام جاه و مقام و منزلت خود را در جامعه و بین مردم دارند و اکثراً الهام میگیرم.

بشیر هروی :

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

 حسن شاه فروغ :

در مورد سایت ٢۴ساعت من از سالهاى قبل همراه سایت ٢۴ همکارى دارم جا دارد که با استفاده از فرصت از مهدى بشیر عزیز و بعداً از جناب شما بشیر عزیز اظهار سپاس و قدردانى نمایم.

 سایت ٢۴ ساعت آینه ى قدنماى بوده که در آن تمام افغانهاى خارج از کشور صرف نظر از اینکه در کدام گوشه ى دهر قرار دارند بدون در نظر داشت زبان ، سمت و قوم خود را یکسان در آن دیده و در پخش و اشاعه فرهنگ و ادبیات مردم ما در خارج از کشور از هیچگونه سعى و تلاش دریغ نکرده و دست اندرکاران آن که شما دوبرادر باشید قابل قدرو عزیز براى همه بخصوص براى فروغ اید.

 بشیر هروی :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه های دارید؟

حسن شاه فروغ :

براى جوانان وطن عزیزم توصیه نه بلکه پیشنهاد دارم از دنباله روى سیاست مدار هاى کلاه بردار که مردم ما را بنام قوم و زبان و سمت و مذهب ازهم پاشانده اند خود دارى نمایند چرا که همه امتحان خود را داده و از آزمون زمان ناکام بدر آمده اند. شما جوانان آینده سازان کشور عزیز تان هستید.  آینده هریک شما را مجهز بودن باعلم و دانش و دسترسى به تخنیک وتکنالوژى هاى جدید عصر تان تعین میکند نه دامن زدن بمسائل زبانى ، قومى ، سمتى و غیره .  نا امید نباشید زیرا چرخِ هاى تاریخ باهمه عقب گردى ها بپیش میرود و از سیاهى ها گذشته بروشنى و نور میرسد.

بشیر هروی :

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

حسن شاه فروغ :

در پایان براى مردم عزیزم خواهان صلح و امنیت و یکدیگر پذیرى و براى کشور عزیزم که سخت دوستش دارم خواهان ترقى و پیشرفت و براى آنان که فعلاً در راس قدرت قرار دارند گذشت و انعطاف پذیرى و دست کشیدن از انتقام و ظلم و ستم و برادرکشى و پند گرفتن از دروس گذشته را آرزو دارم.

بشیر هروی :

درود بر شما فروغ عزیز  و گرانقدر از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از لطف  شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 *   *   *

 

 

 

 

 

 

21 ژوئن
۵دیدگاه

گفتگویی با محترم استاد سید جلال علی یار

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه ۳۱  جوزا  ( خرداد ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۲۱ جون  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو ها با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم  با  شاعر  زیبا  کلام جناب محترم

سید جلال علی یار که حضور خواننده گان محترم

پیشکش میگردد.

=====================

بشیر هروی :

 جناب آقای علی یار گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

محترم علی یار:

– با درود ، سلام وعرض ادب خدمت شما دوست و سرور گرامی آقای بشیر هروی عرض شود که اسم من سید جلال و اسم فامیلی ام علی یار است، تولدم شهر کابل و به لطف خداوند صاحب سه فرزند هستم که دو دختر و یک پسر که دو فرزندم عروسی کردند و یک دختر خوردم که بیست شش سالش است با من زندگی میکند.

بشیر هروی :

لطف بفرمایید در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی بیاندازید و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه فعالیت ها می باشید؟

محترم علی یار:

 – تشکر خدمت عرض کنم که من در لیسه عالی حبیبیه به صفت معلم دوره ثانوی زبان و ادبیات فارسی دری و معاون انجمن ادبی ایفای وظیفه می کردم و ضمناً بعد از ظهرها بطور جسته و گریخته به لیسه سلطان رضیه کابل حق الزحمه تدریس می‌کردم و هم به درس های خانگی با شاگردان مکتب مصروف بودم، هم چنان در محافل و مجالس فرهنگی و ادبی مکتب سهم بارز داشتم و از جانب دیگر حدود نزدیک به ده سال هر هفته ،  روز های پنجشنبه بعد از ظهر در مکتب خانه بیدل ریزه خوار خوان این مجلس بودم و پای صحبت های شخصیتی عرفانی ، شاعر و محقق و بیدل شناس مرحوم حضرت محمد عبدالحمید اسیر (قندی آغا) و مرحوم و مغفور استاد مهجور می نشستم و به تحلیل و توجیه ابیات غامض از غزلیات بیدل رح گوش فرا میدادم.

در حال حاضر برعلاوه کارهای خانه و مطالعه ، با ادبا و فرهنگیانِ ایران و مجالس فرهنگی و ادبی شان و هر ماه یکبار در برنامه شاهنامه خوانی که به مدیریت حضرت دوست آقای سلام سنگی پیش برده میشود و سایر مجالس فرهنگی ادبی مصروف هستم . ناگفته نماند که حدود زیادتر از هژده سال در مکتب زبانهای خارجی بنام (VSL) Victoria school of language

به صورت رسمی زبان فارسی را تدریس می‌کردم ، اخیرآ متقاعد شدم و در حال حاضر کار شخصی و دولتی ندارم.

بشیر هروی :

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال ناگزیر به ترک وطن شدید و در حال حاضر در کدام شهر زندگی می کنید؟

محترم علی یار:

– شما خود میدانید که میهن حیثیت مادر را دارد و هیچ فردی از افراد خوش ندارد از آغوش پرمهر مادر جدا شود تا نهایت مجبور نشود. در نیمه سال ۱۹۹۲ میلادی مطابق ۱۳۷۱ خورشیدی به اثر جنگهای تنظیمی و ویرانی کابل من با فامیل به اسلام آباد پاکستان مهاجرت کردیم و بعد از تقریباً سه سال در سپتامبر سال ۱۹۹۵م با ویزه دایمی از طریق سفارت استرالیا وارد شهر ملبورن استرالیا شدیم.

بشیر هروی :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

محترم علی یار:

– بلی از زمانی که در مکتب حبیبیه معلم بودم به ویژه با استاد رحمت الله اشکبار که ایشان چهره شناخته شده در شعر و شاعری است و در آن زمان با من همکاری بودند آشنا شدم و به اثر تشویق نامبرده گاهگاهی شعر می نوشتم ؛ اما با ترک وطن همه را گذاشتم و پس  به وطن نرفتم و همه مفقود شدند و بعد اصلأ نخواستم که شعر بگویم تا اینکه در سیدنی استاد اشکبار شاعر نامدار را دوباره ملاقات کردم و مرا زیاد تشویق کرد و برایم یک غزل نوشت و از من خواهش کرد ؛ که به غزلش جواب ارائه کنم و این باعث شد که دوباره به هنر شعر رو بیاورم و کم کم بنویسم فکر میکنم سال  ۲۰۰۸ بود که شروع به سراییدن شعر کردم ، خوش دارم غزل بنویسم اما مخمس را زیادتر می پسندم.

بر علاوه غزل ، حدودا دوصد و پنجاه دوبیتی و رباعی دارم و ممکن پنجاه تا شصت مخمس و سه صد غزل یا زیاد تر اما هفت یا هشت مثنوی بیشتر ندارم.

بشیر هروی :

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

محترم علی یار:

– بلی در سوال قبلی جواب ارائه کردم.

بشیر هروی :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

محترم علی یار:

– گر چه علما در مورد شعر ابراز نظر های زیاد کرده اند و هر کدام از شعر تعاریف جداگانه دارند به نظر این حقیر هیچمدان همان طوری که ادبیات نفس و روح علوم است و ارتباط ناگسستنی با دیگر علوم دارد . شعر هم ارتباط مستقیم در زندگی انسانها دارد و این شعر خود تصویری از جمال طبیعت است و شاعر همانست که تمام لطافت و زیبایی های طبیعی را آنچه رخ داده باشد و یا در حال رخ دادن است با زبان شیوا ، لطیف ، نرم و موزون بیان کند که در تعقل خواننده بگنجد و از آن لذت و حظ ببرند. به گفته علامه صلاح الدینی سلجوقی: « فن شعر دنیایی است پر از لذایذ منتخبه ، که  در آن شایبه یی از آلام ناخوانده راه ندارد، ولی شعر و فن تا اینجا و تا اینقدر ولو که؛ به گفته کویته ملاذی شده بتواند بازهم بیش از تصریحی نیست و همیشه نمی تواند روح آسمان پیمایی را که مرغ طوبی است بوستان و جوی شیر بفریبد.» خلاصه زبان و حس و تخیل شعر چنان ناله های جانسوز و ترانه های دلپذیر سر میدهد ؛  که شنوندگانش را محزون و متاثر می‌سازد بلکه سراینده اش را گاهی محزون و گاهی هم محظوظ می نماید.

بشیر هروی :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

محترم علی یار:

 همه شاعران را دوست دارم و درِ گلستان هر یکی از شعرا متقدم و معاصر را دق الباب کرده ام و مشام جان را از عطر گل‌های اشعار شان تازه نموده ام، اما از خوانش اشعار حضرت ابوالمعانی بیدل رح ، حضرت مولانای بلخی ، حافظ شیرازی ، سعدی شیرازی و وحشی بافقی زیادتر لذت می برم . 

بشیر هروی :

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

محترم علی یار:

 خدمت عرض شود که سایت وزین ۲۴ ساعت همیشه در خدمت قلم بدستان و هنرآفرین ها بوده و مطالب شانرا بدون سانسور با ترتیب ، تزیین و دقت تمام به اسرع وقت نشر می‌کنند که من با کمال احترام و ارادت از جناب آقای مهدی بشیر هروی و شما دوست عزیز، رفیق و شفیق ام جناب آقای قیوم بشیر هروی ابراز قدردانی و تشکر میکنم ، موفقیت های بیشتر تانرا در راستای اهداف فرهنگی و ادبی زبان فارسی دری از بارگاه ایزد منان تمنا دارم پیروز و سربلند باشید.

بشیر هروی :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه ها ی دارید؟

محترم علی یار:

خدمت عرض شود که جوانانی که از افغانستان تازه تشریف آورده اند کوشش کنند آنچه را که کم یا زیاد در افغانستان مطالعه کردند و به زبان فارسی نوشتن و خواندن را بلد هستند نگذارند که این مشعل درخشان خاموش شود و در مجالس ادبی و سایت های اینترنتی و ویدئو های اینترنتی مراجعه کنند و به اندوخته های خویش بیفزایند و آن عده از نوجوانان و جوانان که در این جا تولد شده اند والدین شان مکلف اند تا از صنوف ابتدایی به روز های شنبه که خوشبختانه در ملبورن چندین مکتب زبان فارسی وجود دارد به طور نمونه همین مکتب که

من تا یکی دوسال قبل تدریس می‌کردم بنام ( VSL ) مراجعه نموده و فرزندان خود را شامل مکتب زبان فارسی دری کنند تا باشد که زبان مادری شان فراموش نشده و فرهنگ و عنعنات خود را بیاموزند. با احترام.

بشیر هروی :

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

محترم علی یار:

– نخیر من کدام پیامِ  به خصوصی ندارم تشکر.

 بشیر هروی :

جناب اقای علی یار از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

12 ژوئن
۶دیدگاه

گفتگویی با محترم پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه  ۲۲  جوزا  ( خرداد ) ۱۴۰۴  خورشیدی – ۱۲ جون  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا
 

۲۴ ساعت تصمیم گرفته است تا ازین پس بصورت

هفته وار گفتگو هایی را با همکاران قلمی اش انجام

دهد که اینک نخستین مصاحبه را که با محترم پوهنوال

داکتر اسد الله حیدری صورت گرفته حضور

خوانندگان محترم  پیشکش مینماید.

=====================

 

بشیر هروی :

 جناب داکتر صاحب حیدری گرامی با امتنان از همکاری های قلمی شما و همچنین سپاس از اینکه وقت گرانبهای تانرا در اختیار ما  گذاشتید تا صحبتی با هم داشته باشیم،  میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

  داکتر حیدری:

بنام خـداوند لـوح  و قـلـم

حقیقت نگار وجود از عدم

در ابتدا وقبل ازمعرفی کوتاه خود سلام های گرم وصمیمانۀ خویش را خدمت همه خوانندگان گرامی وهمکاران سایت وزین ۲۴ساعت ،اخصاً بنیانگذارآن آقای محمد مهدی بشیر وبرادر گرامی شان آقای قیوم جان بشیر، فرهنگیان ساعی ونیکوکار جامعۀ افغانی ما درملک غربت تقدیم میدارم.

اینجانب پوهنوال داکتراسدالله حیدری ولد مرحوم حاجی محمد حیدرخان،قوم الکوزی وسکونت آبائی،آببازک ولایت لوگربه تاریخ دوم عقرب ۱۳۱۶ هجری شمسی مطابق ۲۴ اکتوبر ۱۹۳۷میلادی درچنداول، شهر زیبای کابل دیده بجهان گشودم.ازآوان طفولیت به تلاوت قرآن عظیم الشأن علاقۀ زیاد داشتم.وقبل ازرسیدن به سن بلوغ تلاوت قرآن کریم را با تجوید

آموخته بودم.

تعلیمات مکتب را الی صنف نهم درلیسۀ عالی نجات  و صنف دوازدهم را درمکتب تخنیک ثانوی و با درجۀ اعلی به پایان رسانیدم وبدون گذشتاندن امتحان کانکورشامل دانشکدۀ انجنیری دانشگاه کابل گردیدم.

درسال ۱۳۴۱ازدا نشکدۀ انجنیری دانشگاه کابل با احراز درجۀ اول فارغ وبلا وقفه درکادرعلمی همان فاکولته شامل وظیفه گردیدم.

بنده ازلطف بی پایان الهی دارای سه دختروسه پسرمیباشم که همه دارای تحصیلات عالی میباشند.

از فرزندانم ۱۲ پسرو۹ دختر،نواسه دارم که همه ازلطف الهی  صحتمند میباشند.

سه پسرم با همسران واطفال شان با دو دخترم با فامیل های شان در شهر

سدنی منطقۀ کمپلتون ودر نزدیکی ما زندگی مینمایند. یک دخترم با همسر واطفالش در امریکا اقامت دارند.

بشیر هروی :

لطف بفرمایید در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی بیاندازید و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه کار ها می باشید؟

 داکترحیدری:

بنده درافغانستان عزیز غیراز وظیفۀ مقد س استادی بکدام کار دیکری دولتی یا شخصی مصروفیت نداشتم. دروطن محبوب ما پیش ازاعزامم برای تحصیلات عالیتر به اتحاد جماهیرشوروی سوسیا لیستی آنوقت مدت دوسال را با استادان امریکا ئی درفاکولتۀ انجنیری تدریس مینمودم.

بعدازختم موفقانۀ تحصیلات درشوروی وبازگشت به وطن عزیزم در   اواخر سال ۱۳۴۹ درانستیتوت پولی تخنیک کابل وفاکولتۀ انجنیری دانشگاه ننگرها ر در دیپارمنت های ساختمانهای صنعتی ومدنی،مهندسی  ،سرک سازی وبند و انهارتا ترک اجباری وطنم برای مدت پانزده سال ، دیزاین وسنجش ساختمان های آهنکانکریتی را تدریس میکردم. باصطلاح انگلیسی مضمون:

 Reinforced  Concrete  Constructions

درحال حاضر درسدنی از جملۀ متقاعد ین بوده درخانه ویا   درمسجد با خواندن ونوشتن مصروف میباشم.

بشیر هروی :

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال وارد آسترالیا شدید و در حال حاضر در کدام شهر زندگی می کنید؟

 داکتر حیدری:

 بنده مانند صدها وهزاران افغان وطنپرست که نخواستند تحت قیادت غلامان حلقه بر گوش وقلاده بر گردن روس های اشغال گر خد مت نمایند، قصد ترک وطن محبوب خودرا گرفته وچهار بار کوشش  نمودم که یکبار در نیمه راه گرفتاروزندانی شدم.بلاخره دراگست  سال  ۱۹۸۵ باقبول خطرات بسیار زیاد ازراه کوه های صعب العبورلوگرو تره منگل با همسر واطفالم  پس از سه شبانه روزسفرداخل خاک پاکستان  گردیده و  مدت یکسال دراسلام آباد اقامت داشتیم.سپس بتاریخ  ۱۶ جولای ۱۹۸۶ وارد شهر زیبای سدنی شدیم. تاحال دراین شهر زندگی داریم.

بشیر هروی :

طوری که اطلاع یافتم از شما بیشتر از ۲۰ جلد کتاب با عناوین مختلف به زیور چاپ آراسته شده ، لطفآ بگویید که این کتب در چه موردی نگارش یافته است ؟

داکتر حیدری:

پیش ازترک اجباری وطن عزیزم ۲۵ اثرعلمی مسلکی نشر شده داشتم برعلاوه دوکتاب درسی اولی راجع به ساختمانهای کانکریتی ودومی در باره ساختمانهای سنگی وخشتی آماده چاپ شده بود که متأسفانه ترک وطن نمودم.از سرنوشت آن کتابها تا امروز معلوماتی ندارم.شاید لقمۀ آماده خوراک گرگان شده باشد.از زمان آمدنم به آسترالیا تا حال آثار نشر شدۀ  نثری ونظمی ام قرار  ذیل می باشد:

خلاصۀ تجوید، چاپ سدنی،

راهنمای مناسک حج (فشرده وبزبان ساده)، چاپ سدنی،

 تعلیم قرآن عظیم الشأن برای نوآموزان، چاپ اول سدنی ،

تعلیم قرآن عظیم الشأن برای نوآموزان چاپ دوم، ایران،

برگ سبزمجموعهء اشعار، چاپ سدنی،

فریاد مهاجرمجموعهء اشعار، چاپ اول ایران،

مختصری از تعلیم تجوید قرآن کریم، چاپ ایران،

فریاد مهاجر مجموعهء اشعار، چاپ دوم ایران،

فاطمهء زهرأ (س) شمهء از ولادت تاشهادت، چاپ سدنی،

گزیدۀ مقالات اسلامی،اخلاقی،اجتماعی، فرهنگی وسیاسی چاپ سدنی،

قلب آسیا مجموعهء اشعار، چاپ سدنی،

گزیدۀ اشعارمشتمل از مناجاتیه ها،میهنی ،سیاسی،قطعات ،دوبیتی ها رباعیات وتک بیت ها،چاپ سدنی،

منتخب سروده ها چاپ سدنی،

درد ها ورنج های وطن، چاپ سدنی،

دوبیتی ها یا رباعیات، قطعات  وتک بیت ها، چاپ سدنی،

کلیات اشعارجلد اول، چاپ سدنی،

کلیات اشعار جلد دوم، چاپ سدنی،

کلیات اشعارجلد اول چاپ دوم،چاپ سدنی،

کلیات اشعار جلد دوم چاپ دوم ، چاپ سدنی،

مجموعۀ شعری یاد وطن، چاپ سدنی،

مجموعۀ شعری عشق وطن، چاپ سدنی،

جانیا ن مسند نشین، مجموعۀ شعری، چاپ سدنی،

دزدان حرفوی، مجموعۀ شعری ،چاپ سدنی،

یاد گل های وطن، مجموعۀ شعری،چاپ سدنی،

وطن جانم کجا ئی؟ آمادۀ چاپ کردن است.

بشیر هروی :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

داکترحیدری:

بعد از آمدن به سدنی ودرک هجران ودوری وطن، از سن شصت ودو سالگی (۱۹۹۹)بسرودن اشعارمیهنی آغاز نمودم. راجع به قالب های شعری پرسان کرده اید.باید بعرض برسانم که:

ندانستن شرم نیست مگر ندانستن ولی تظاهر بدانستن شرم است. چون در نوجوانی وجوانی که ایام آموختن قالب ها وسبک های شعری بود،  من از شعر و شاعری و ادبیات کاملاً بدور بودم واز قالب های شعری و سبک های شعری نابلد میباشم.

بشیر هروی :

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

داکترحیدری:

بلی درهرگونه فعالیت های مثبت ومفید بقدر توانم حصه  می گیرم،  

قابل ذکر است که با رسیدن به سدنی دیپلوم وسایراسناد تحصیلی خودرا برای ارزیابی به مقامات مربوط دولت آسترالیا فرستادم که دیپلومم بدرجۀ دکتورا  P H D تأیید و تثبیت شد.ازابتدأ آمدنم به آسترالیا درتمام مجالس اسلامی،اجتماعی وفرهنگی هموطنانم سهم فعال داشتم.

قرارگفتۀ حضرت حافظ که میفرماید:

حافظ چو شدی پیر ازمیکده بیرون شو. منهم حالا که ۸۷ سال دارم واز فعالیت های اجتماعی ام خیلی ها کاسته شده است.

مگر بارزترین فعالیتی که درجمع یک تعداد هموطنان عزیز خود داشتم تأسیس انجمن فرهنگی المهدی(عج) در سال ۱۹۹۴ بود و متعاقباً اعمار مسجد ومرکز اسلا می المهدی (عج) بود که در سال ۱۹۹۹ در حضور بالغ برهزارنفر اعم از ذکور واناس ونمایندگان دولت های اسلامی ودولت آسترالیا رسماً  افتتاح گردید.

بشیر هروی :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

داکتر حیدری:

 من درخود شا یستگی ولیاقت آنرا نمی بینم که شعر را تعریف کنم مگر استاد ملک الشعرأ “بهار” راجع به شعرمیفرمایند:

   

شعر دانی  چیست؟  مرواریدی  از  دریای  عقل

هست شاعرآنکسی کاین طرفه  مروارید سفت

صنعت وسجع قوافی هست نظم ونیست شعر

ای بسا  ناظم  که  نظمش  نیت   الا حرف مفت

شعر آن  باشد  که  خیزد  از  دل  و جوشد  زلب

باز  در  دلها  نشیند  هر   کجا  گوشی   شنفت

 

در ارتباط به قسمت دوم سؤال شما باید بگویم :  به نظر من شاعرخوب کسی میباشد که اشعارش دارای پیام ومحتوای خوب بوده وسهل وآسان فهمیده شود.

بشیر هروی :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

داکتر حیدری:

هر شاعری که اشعارش ساده وسلیس،روان والهام بخش باشد بیشتر می پسندم.

بشیر هروی :

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

داکتر حیدری:

من سایت وزین ۲۴ ساعت را مانند باغی پرازگلهای رنگا رنگ دانسته وخدمات این سایت را برای فرهنگیان وطن عزیز ما نهایت مفید میدانم و از  دومین سال افتتاح آن در زمره همکاران این سایت وزین می باشم.

بشیر هروی :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه ها ی دارید؟

داکتر حیدری:

توصیه های من برای جوانانیکه دردیار غربت زندگی میکنندعبارت است از: اولاً خداوند کریم ودین خودرا فراموش نکنند. بعداً وطن محبوب خود  را ازیاد نبرده  واز کمک های مادی ومعنوی خود به غربا ، مستمندین و ایتام وطن دریغ نفرمایند.چنانچه گفته اند.

برگ سبزی بگور خویش فرست

کس نیارد زپس توپیش فرست

بشیر هروی :

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

 

داکتر حیدری:

درآخر میخواهم راجع به سوابق تحصیلی ام در اتحاد شوروی سابقه قدری روشنی بیاندازم.

در اواخر میزان ۱۳۴۳ برای تحصیلات عالیتر در زمرۀ ۴۸ نفرهم میهنان باتحاد شوروی اعزام گردیدم. در حوت ۱۳۴۹ بعداز ختم موفقانۀ تحصیلات واخذ درجۀ دکتورأ در رشتۀ ساختمانهای کانکریتی تقویه شده بوطن محبوبم عودت  کردم .

سال اول رفتن بشوروی را در تاشکند مرکز ازبیکستان برای آموختن لسان روسی سپری نمودم. بعداً ازجملۀ ۴۸ نفرما ۳۲ نفردرقسمت های  اروپائی تقسیمات شده وباقی ۱۶ نفر بشمول بنده در تاشکند ماندیم. هیچ یک ازین جمله به ماندن در تا شکند راضی نبوده وهمه قول و قرار گذاشتند که در تا شکند درس نمی خوانند وباید مثل دیگران در شهر های اروپائی تقسیمات گردند.

باکمال تأسف که حتی یکنفرغیرازمن به قول و قرارخود ایستادگی نکردند. ومن برای دوماه در تاشکند وماسکو بسیار کوشیدم حتی با معین وزارت تحصیلات عالی شوروی قسمت خارجی ها درین باره صحبت کردم که کاملاً بی نتیجه بود وآن فرعون زمان برایم گفت ؛غیر از تاشکند هیچ جای دیگر نمی توانی درس بخوانی.

برافروخته شده وپاسپورت خود رابه شدت روی میزش زده وگفتتم تکت و ویزایم را بدهید بوطن عزیزم میروم .آن فرعون برایم گفت برو از سفارت خود بگیر.ازآنجا مستقیمآً نزد مرحوم جنرال عارف خان سفیر کبیر افغانستان در ماسکو رفته وتمام جریان را خدمت ایشان بیان کردم.

مرحوم جنرال عارف خان که واقعاً یک شخص وطن پرست بود ومن قبلاً ازتاشکند برای شان نتائج سه سالۀ مکتب تخنیک ثانوی وچهارسالۀ فاکولتۀ انجنیری خودرا   فرستاده بودم وایشان از مشکلات تبدیلی ام کاملاً واقف بودند، با بسیار لطف ومهربانی برایم گفتند، برو پسرم اگر تا فردا همین وقت تبدیلت نکردم نام خود را عارف نمی گذارم.همین بود که فردا همان وقت بخدمت ایشان رفتم.رویم را بوسیده  وگفتند فردا ساعت ۸ صبح در ستیشن قطار لینن گراد نمایندۀ انستیتوت انجنیری ساختمانی لینن گراد استقبالت می نماید. جنرال عارف خان ازعزم راسخ واستقامت بی پایانم ستایش نمودند.

بلاخره از لطف بی پایا ن الهی وکمک مرحوم جنرال عارف خان که خدایش غریق رحمت بی پایان خود بگرداند از مشکلات تبد یلی خلاص  شده ودر یکی از بهترین انستیتوت های انجنیری ساختمانی آنوقت شوروی به درس های خود  ادامه دادم.

بعدازختم  تحصیلاتم، از تیزس دکتورای خود در شورای عالی دفاع تیزسها که مشتمل از ۱۷ پروفیسورعالی رتبۀ آن انستیتوت بودند، از  لطف خدای بزرگ آنچنا ن دفاع نمودم که همه اعضای شورای دفاع باتفاق آرأ برایم رأی مثبت دادند.

ناگفته نماند که برعلاوه آثار منتشرۀ فوق ،اشعار ومضامین بنده که از ویب سایتها گفتمان،کاتب هزاره،۲۴ ساعت ،رهروان،خاوران،روزنه، کابل ناته ،افغان جرمن،شعرافغانی، هفته نامۀ وزین افق، هفته نامۀ وزین امید درامریکا،اخبارها ومجلات چاپی آسترلیا مانند آریانا، مجلۀ گلبرگ ،مجلۀ آفتاب،نوای فرهنگ وانیس مهاجر بالغ بر صد ها مطلب بچاپ رسیده است.همچنان درگوگل وبعضی سایت های دیگروفیس بوکهای افغانی ما آثارزیادی از من بنشر رسیده است.

ازنگاه ترفیعات دولتی ،در ثور ۱۳۶۳  برتبۀ دوم ترفیع نمودم. مطابق لایحۀ ترفیعات علمی پوهنتون کابل در سرطان ۱۳۵۳از رتبۀ پوهنمل به رتبۀ پوهندوی ترفیع نمودم. مگرترفیع پوهنوالی ام با وجود داشتن بیشتر ازدو چند آثار لازمه برای ترفیع ، متواتر رد میشد. سرانجام با مشکلات زیاد وسه سال بعد ازوقت لازمۀ آن برتبۀ علمی پوهنوال ارتقأ نمودم.

بشیر هروی :

جناب داکتر صاحب از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

داکتر حیدری:

برادر گرامی آقای قیوم جان بشیرهروی ، شما وبرادر بزرگ تان آقای مهدی جان بشیر  از فرزندان مرحوم  استاد علی اصغربشیر هروی شاعر، نویسنده ومنجم بی بدیل، مهد فرهنگی وطن عزیز ما میباشید ودر راه شگوفائی فرهنگ وطن بسیار زیاد می کوشید جهان سپاس.از این همه زحما ت شبا روزی تان. اجر تان  با خدا باد.

با عرض حرمت 

۱۲ جون ۲۰۲۵