۲۴ ساعت

09 اکتبر
۳دیدگاه

و عشق . . .

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه ۱۸ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۹ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

     و عشق. . .

 

نمی دانم چرا همیشه عاشقم؟

نمی دانم ؟؟؟

عاشق به تو

عاشق به او

عاشق به این

عاشق به آن

وبه زمین و آسمان

وبه آن خدای جاودان…

شاید وقتی نطفه من بسته می شد

پدر و مادر صمیمانه عاشق هم بودند؟

مادر میگفت:

(اگر فیلم عاشقانه نباشد به درد نمی خورد)

و پدر میگفت:

(عشقت را بر برگه کاغذ بریز تا همه بدانندکه زنها هم عاشقند)

شاید در ان لحظه خدا تخم عشق به زمین می پاشید؟

شاید چون ماه اردیبهشت بود؟

شاید زمین در چرخش عشق بود؟

شاید در سرنوشت من قلم روی عشق دویده بود؟

شاید شاید شاید…

و بعد از ۷۲ سال..

هنوز به عشق ایمان دارم و صمیمیت هاش

به درد هاش و پابندی هاش

وعشق هیزم تریست که درمن جاودانه شعله ور است…

با شکوه و جاودان!!!!!!!!

 

 هما طرزی

نیویورک

 ۲۷ فبروری ۲۰۲۳

07 اکتبر
۳دیدگاه

یاد ها

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۶ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۷ اکتوبر ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

یاد ها

        به همسرم  

                                                                                    

نسیم ملایمی با آشفته موهایم

                     سرعشق بازی دارد

و آرام آرام می نوازد ترا

در سرزمین یاد هام

و هوای باغ پر از عشق های داغ دیرینه است

و رقص برگ های مجنون

و صدای جیک جیک گنجشکان ساده دل

و خنده هاشون…

اگر گذرت بر دیرینه ها افتاد

نشانی از دوست بیاور

از دوستی که یگانه یار بود

و من در آغوش پر مهرش

الفبای عشق ورزی را آموختم

سپید و خوشرنگ

پر از قصه های بیشمار

و هم آغوشی های پر رنگ

اگر گذرت به دیرینه ها افتاد

عطرش را بیاور

و لبخندش را

و خنده هایش را

در خانه ام همیشه باز است

و بازوانم به پهنای یک امید بزرگ

منتظر

منتظر

منتظر

اگر گذرت به دیرینه ها افتاد

به جفتم سلام کن

به جفتم از من بگو

و به جفتم قصه (هما) را تکرار کن

و از عشقم بگو و دوستداشتنم

از صمیمیت هام

و دلبری هام

از شیدایی هام

ومستی هام

تا خانه تنهایی ام دوباره روشن گردد

و سردی ناخوانده آتشین …

هما طرزی

نیویورک

 ۱۶ اکتوبر ۲۰۲۳

05 اکتبر
۴دیدگاه

روز

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه ۱۴ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۵ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

روز

       به یارم

من در باران احساس

و در ترنم پر صدا و گوارای نسیم

چه دلپذیر دیدمت

و در زیستنم بارها بوییدمت

و شنیدمت

و به آغوش کشیدمت

ودر دنیای ناپیدایی

پیدا ترینم توبودی

 

امیدم را در باغچه عشقت جا داده ام

تا چشمان منتظرم

با نور دیدارت روز گردند

و شاخه گل سرخی را پیش پایت گذارم……..

 

هما طرزی

نیویورک

 ۱۷ اگست ۲۰۲۴

29 سپتامبر
۳دیدگاه

طلوع خورشید

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه ۸ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

طلوع خورشید

                    به یارم 

پرندگان کوچ می کنند

تند باد بی رحم

درختان را می لرزاند

و زندگی در سراسیمگی

دست و پا می زند

 

و اما

طلوع خورشید

درخشیدن چشمان تست

بر سر زمین هستی

که لبخند را بر لبانم می کارد

ومن فریاد می زنم

دوستت دارم ای پرورد گارم!

دوستت دارم ای خداوند گارم!

و دوستت دارم ای آموزگارم!

 

لبخند بنده بودن را از من مگیر

و در این طوفان زندگی

یاورم باش!

ای دوست و ای دیرینه یارم!

 

هما طرزی

نیویورک

 ۸ اگست ۲۰۲۴

 

 

27 سپتامبر
۳دیدگاه

نسترن

تاریخ نشر : جمعه ۶ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۷ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

نسترن

و امشب که سراغم آمدی

یک آغوش گل نسترن بیار

و یک باغچه لبخند صمیمیت

و در میان بازوانت

عطر کابلم را به امانت گیر

و در بسترم بپاش

تا قصه ی دیرینه ها زنده گردد

و من و تو بسان روز های دور

به هم سلام کنیم

و از حال هم باخبر شویم!

 

هما طرزی

نیویورک

 ۲۷ اگست ۲۰۲۴

26 سپتامبر
۳دیدگاه

پیام تبریکی محترمه هما طرزی

تاریخ نشر : پنجشنبه ۵ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

پیام تبریکی محترمه هما طرزی

با درود و حرمت بی پایان

 

بعد از تشکرات و سپاس و امتنان بی پایان از آقای بشیر هروی و سایت ۲۴ ساعت ، نخست سالگرد هفدهمین سال نشر این وزنه ی پر بهای فرهنگی و ادبی را به تمامی دست اندرکاران این گنجینه ی با ارزش خجسته و مبارک می گویم و اما باید اضافه کنم که این سایت وزین و پر محتوا یکی از بهترین سایت های برون مرزی جامعه افغان ها بوده و برای استوار نگهداشتن فرهنگ و زبان ما سخت در تکاپو و تلاش است.

من از خواندن مطالب  فرهنگی و ادبی اش که سر شار از ویژه گی های خاص مردمیست مستفید گردیده و دوست دارم تا افتخار همکاری ام را با چنین سایت معتبر ادامه داده و از خوانش مطالب پر ارزشش بهرمند گردم.

موفقیت داهمی چنین سایت و افراد پرتلاشش را از بارگاه ایزدی تنما می کنم.

با حرمت بی انتها

هما طرزی

22 سپتامبر
۳دیدگاه

کلبه ی گِلی

تاریخ نشر : یکشنبه ۱ میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کلبه ی گِلی

به یارم

از سرزمین نور

در قالب گِلی کِدرو ناشفاف

و قلبم هنوز

تورات آیینه هاست

و دستانم در سبد خاطره ها

در گمراهی

و سرگردانی

و آهنگ دوری همان پل رابطه هاست

و ایمان دارم

و ایمان دارم

روزی به خانه ی نور خواهم رفت!

هما طرزی

نیویورک

 ۱۷ اگوست ۲۰۲۴

19 سپتامبر
۳دیدگاه

همهمه

تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۹ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

همهمه

در همهمه ی عشقت

علف های سبز را

در لاله تنم

لمس کردم

و در وسوسه ی بودنت

چنان مست شدم

که باران بارید

و سبزه ها خیس شدند

و من هنوز

در صدای دریای تنت

می رقصیدم

و تو را به آغوش می کشیدم

تا آخرین نفس های

پیش از سکوت

هما طرزی

نیویورک

 ۸ جنوری ۲۰۲۴

16 سپتامبر
۳دیدگاه

پارکِ شهر نو

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

پارک شهرنو

چون بیگانگان

از کنار هم رد شدن

و (پارک شهرنو)

آشیانه ای عشق های ناتمام

و (سینمای پارک) معیادگاه عاشقان

در شب های جمعه

هردو بیگانه بودیم

و هردو نا آشنا

وقتی عابری از کنار مان میگذشت

آنها را نمی دیدیم

و وقتی مسجد (حاجی یعقوب)

سر به اذان می نهاد

هردو می خندیدیم

چون نماز ما ،فقط نماز عشق بود

و تبنگ های (شورنخود) و (کچالو)

به ما لبخند می زدند

و من با عجله از (کافه تاج) دور میشدم

تا به پیچک تاکم برسم

و ناژو را تنها نگذارم

ناژو پدر باغ بود

و من دختر آرزو هایش

و پیچک همان لباسی بود به دور دخترش….

که دلیرانه در سرزمین عشق زیستیم

و آگاهانه ترکش نمودیم

هما طرزی

نیویورک

 ۲۸ فبروری ۲۰۲۴

15 سپتامبر
۳دیدگاه

بوی علف

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

بوی علف

قدم زدن در سبزی چشمانت

وه که چه زیباست!

عشق بوی علف می دهد

بسان علف تازه

که گل های رشقه در آن روییده

و در کناره هاش

گندم های طلایی

جلوه ای بودن را زمزمه میکنند

و من با نگاه هام

باغچه چشمانت را آبیاری می کنم

با آب عشق

تا در حافظه ام

سبز بمانی و جاودان . . .

هما طرزی

نیویورک

 ۲ جون ۲۰۲۴

10 سپتامبر
۳دیدگاه

عشق ترا

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۰ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی –۱۰ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

عشق ترا

عشق ترا

در شعور ستارگان پروین دیدم

و از آسمانت دزدیم

و وقتی می سرایمت

پر شتاب، پرصدا، و رنگین

انگار آبستنم ترا

و دوست میدارم

در زهدان عشقم ماندگاربمانی

و تولدت

نوید دوری ات نباشد!

هما طرزی

نیویورک

 ۲۹ جون ۲۰۲۴

06 سپتامبر
۳دیدگاه

لبخند

تاریخ نشر : جمعه ۱۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۶ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

لبخند

با لبخند

بسوی خورشید میروم

وآرام آرام

می سوزاند

بالهایم را

و من در میان بازوان آتشین

شکوه عشق را می بینم

همچوقصه های رنگین پروانه ها

و امروز

در پرواز آخرینم

ترا به آغوش می کشم

تا بالهای سوخته ام

خاکستر امید را

در چشمان تیره رنگت بپاشد

و عشق …

ترا از یاد برد

هما طرزی

نیویورک

 ۲۸ اپریل ۲۰۲۴

02 سپتامبر
۳دیدگاه

زندانِ خورشید

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۲ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

زندان خورشید

زندان خورشید همان چشمان تست

که گیسوان شب را

در عبور از کوچه های ابری

با ابریشم نگاه هات

آرام آرام بافتی

و در سر زمین اندوه های تیره رنگ

رها ساختی

بهار برگشته

و امید،

 چشمانش را گشوده

بیا

بیا

و دستان سرد و زمستانی ام را

با نگاه های آتشینت

گرم ساز

و مرا به آغوش آرزو های پر رنگ

جاودانه ساز!!!!!!!!!!!!!

هما طرزی

نیویورک

 ۳۱ جولای ۲۰۲۴

30 آگوست
۳دیدگاه

ناژو ها

تاریخ نشر : جحمه ۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۰ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

ناژو ها

وقتی در سایه ناژو های بلند

قامت بر افراشته بودی

آن عشق بود

که مرا بسویت فراخواند

و تا دست بردم

خورشید چشمانت

در نور

ناپیدا گردید

و قامتت ازهم پاشید

نمیدانم؟

در کدامین سایه ی خوشبخت

صدایت زنم

تا جغد فلک زده

ترا ازمن نگیرد

ودر شکیبایی ام

اشک سرد نبارم

و باغچه پرگلم را

خشک نسازم

هما طرزی

 نیویورک

 ۱۲ جون ۲۰۲۴

24 آگوست
۳دیدگاه

منتظرش هستم

تاریخ نشر : شنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۴ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

منتظرش هستم

کسی که من منتظرش هستم

هنوز در باغچه خدا

بدنیا نیامده

کسی که من منتظرش هستم

هنوز مرا ندیده

و در دستانم نمو نکرده

و آب رااز برکه آغوشم ننوشیده

آری کسی که من منتظرش هستم

هنوززبان مادری اش رانیاموخته

و در واژه عشق سرگردان است

کسی که من منتظرش هستم

در واژه مهر زندگی نکرده

و در دنیای سرد و پر از خشونت بزرگ شده

آری کسی که من منتظرش هستم

نامش را در دفتر عشق نمی داند

و در بیسوادی عشقدست و پا می زند

هما طرزی

نیویورک

 ۲۹ جون ۲۰۲۴

21 آگوست
۳دیدگاه

موجِ غریب

تاریخ نشر : چهارشنبه ۳۱  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۱ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

موج غریب

تو آن موج غریبی

که مرا به ژرفای دریای نیلگون می بری

تا عشق را

در چشمان ماهیان نقره یی پیدا کنم

و در دستانم

لغزنده و تابنده گردی

وتو آن موج غریبی

که مرا با اوج سرکشی ها ی بی دلیل

و خواسته های پر رنگ

و فریاد های بیصدا می بری

تا بودنت را

در دیواره های سروده هام حکاکی کنم

آری تو آن موج غریبی

که در التماس یک غروب بی تدبیر

سکوتم را فریاد می زنی

و مرا تا بی انتهای پیوند ها می بری

تا حماسه ی دوست داشتن را

در گوشت زمزمه کنم

پر از نیاز

و پر ازگرما…

هما طرزی

ویستچستر

 ۶ جولای ۲۰۲۴

18 آگوست
۳دیدگاه

هق هق

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۸ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

هق هق

به زمر عزیزم

هق هق گریه ام

در دیواره های تنهایی ام می دوند

شتابان

وترا صدا می زنند

و من در سوگ رفتنت

قامت خاطره هایت را استوار میدارم

در دیواره های پر شکوه (هندوکش)

و هوای پاک آسمانش

و با نوای نی لبک چوپان همراه می شوم

تا بسرایمت

در آغوش پر صدای (بامیان)

و دیواره های پر افتخار

وقصه های پررنگ و داستانش

باور دار که تا ابدیت

در تاریخ آن دیار جاودانی!

هما طرزی

نیویورک

 ۲۷ جولای ۲۰۲۴

16 آگوست
۳دیدگاه

هوس آغوش

تاریخ نشر : جمعه ۲۶  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۶ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا 

هوس آغوش

وقتی به آغوشم می گیری

عطر کوچه های (کابل)را

باخود بیاور

تا وجودم با عطر تو آشنا شوند

ووقتی بر لبانم بوسه میکاری

از گرمایت بریز

تا لبانم اناری شوند

و پر آب

چون انار (قندهار)

و در دستانت

شگوفه های نارنج (جلال آباد) را بیاور

و مشت مشت

بر موهایم بریز

تا عطر سرزمینم عاشقترم سازند

وظرفی پر از آب سرد چشمه ای (دلاکان) را

باخود بیاور

و بر تمامی وجودم بپاش

تا عطش عشق

درمن فروکش گردد

و وقتی بیدار می شوم

دوست دارم هنوز

سرت روی بالشم باشد

و سر من بر شانه ی تو…

هما طرزی

نیویورک

 ۷ جون ۲۰۲۴

13 آگوست
۳دیدگاه

شبِ طوفانی

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۳  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۳ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا     

 

شب طوفانی

در این طوفانی شب

و در امتداد یک سکوت بزرگ

و در امتداد اشک های باران

و چشمک های پر برق آسمان

و در امتداد یک راه

و فرار

بسوی یک تکرار باشکوه

شاید هنوز دوست دارم

در انتهای طوفان

منتظرم باشی

منتظرم باشی

منتظرم باشی

و با آغوش باز

به وسعت یک اقیانوس پر خروش

مرا از من بربایی

و در دامان آغوش فکرت

سبز داری

ودر ساحل بدور از طوفان ها

با عینک ذره بینی ات

مرا آنگونه که هستم خواهی دید

و آنگونه که عاشقم به تو

خواهی شناخت…

هما طرزی

نیویورک

 ۷ جون ۲۰۲۴

10 آگوست
۳دیدگاه

فریاد

تاریخ نشر : شنبه ۲۰  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۰ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا   

فریاد

به همسرم

نشستی در کنارم

و درسکوتت فریادی بود

که دیواره های قلبم را

به صدا آورد

دستی بر موهایم کشیدی

و چه عاشقانه

انگشتانت شانه زد

بر گره های تابدار عشق

و من با چه عشقی

بتو نگاه می کردم

با لبانم

سکوت را می نوشیدم

و با دستانم

ترا می سرودم

آویخته بودی

چون لباس پر عطری

بر عریانی شانه هایم

از قرن دیگری حرف میزدی

که گوشم آشنا نبود

و صدات غریب می نمود

آن سان که عطرت بیگانه بود

و آغوشت در صدات خوابیده بود

و گرماییی نبود

مگر اندوه های دیرینه

و با یک جهش

از من دور شدی

و من ماندم

و نفس های دیرینه ام ….

هما طرزی

نیویورک

 ۱۱ می ۲۰۲۴

08 آگوست
۳دیدگاه

کبوتر تنها

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۸  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۸ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کبوتر تنها

معشوق من

یک کبوتر تنهاست

معشوق من

زبان عشق را در مدرسه نیاموخته

و با الفبای دوست داشتن

بیگانه است

معشوق من در جنونش می سراید

و در جنونش می خندد

و در جنونش اشک می ریزد

آری معشوق من

بر فراز ابرهاست

و از فرود آمدن به زمین در هراس

او در هراس زندگی میکند

و در هراس به خواب می رود

و در هراس قدم برمیدارد

و در هراس لباس می پوشد

و دلم براش می سوزد

آخراوهمیشه تنهاست

و همیشه تنهاست

و همیشه تنهاست

هما طرزی

نیویورک

۳۰ جون ۲۰۲۴

05 آگوست
۳دیدگاه

تکرار می کنم

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۵ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۵ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

تکرار می ‌‌کنم

ای مرد!

در سیاهی چشمان مست تو،

صد‌ها هزار شأم بهاری نهان شده

وآن  پاکی‌ و صفا که با دانه‌های اشک

در زیر مژه ها

چون شبنم سپید،

یا گوهری اصیل

در گوشهی صدف،

از کنج جام‌های دو چشم سیاه تو

با غم عیان شده،

من عشق را برای تو تکرار می‌‌کنم.

من عشق را برای تو‌ای روح پر غرور

ای چشمه ‌یصفا !

وای مظهر سرور!

همچون زمانه‌های گریزنده در سکوت

زان شام‌های خوب 

وان روز‌های دور،

                     تکرار میکنم.

تکرار یک حیا،

تکرار یک صفا،

و……تکرار لحظه ها

آن لحظه ائ‌ که جان من و جان تو ز شوق

در هم نهان شوند.

وین جسم‌های غمکش و افسرده و کهن

با آن همه هوس،

با آن همه نیاز

محو زمان شوند،

من عشق را برای تو تکرار می‌‌کنم.

تکرار می‌ کنم .

هما طرزی

۳۰ مارچ ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

Kabul, March 30, 1972

03 آگوست
۳دیدگاه

آغازی دیگر

تاریخ نشر : شنبه ۱۳ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

آغازی دیگر 

 

کوچی ام من،

تیر ه بالم

 باز در ابر بهاری

شعری از پرواز خود آغاز کردم

پر گشودم

نغمه سر کردم

سرودم:

هرچه بودم

              پاک و زیبا

هرچه بودم

             خوب یا هیچ

هرچه بودم، هرچه هستم،

از برایت

در میان دست غمگینم بها ر آورده‌ام من.

تو زبانم بند کردی، تا که در شعر سکوتم:

             من ترا فریاد کردم، داد کردم…

باز هم ، دیدی ؟ ترا آغاز کردم

            ‌ای که پنهان کرده أی در چشم‌هایت شأم هایم

هر چه هستم، هرچه بودم

یا نبودم

در سرودت، در سرودم،

باز من تکرار  بودن یا نبودن‌های خود را ساز کردم

عشق را من با هوس

یا من هوس را با بزرگی‌های حرمت جوی تو

تا بیکران کهکشان‌هایم کشاندم_

دور، تا ان دور‌ها ی بیکران احساس جانم

یا تنم؟ من خود ندانم

تا الهه گشته‌ام در معبد بی‌ انتهایت

ای خداوند بزرگ و بی‌ نهایت

کوچکی خویش را احساس کردم

بنده‌ام من؟ گریه‌ام من؟ خنده‌ام من؟

هرچه بودم، هرچه هستم

تو خداوندی، بزرگی

کوچکم من، کوچی‌ام من

باز در ابر بهاری

شعر پروازم ز پشت ابر ها

آغاز کردم.

هما طرزی

۱۹ اپریل ۱۹۷۳

کابل – افغانستان

 

01 آگوست
۳دیدگاه

شرمِ گناه

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۱ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱ اگست  ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

شرمِ گناه

صدای ضربه‌های باران که با با د خشم همراه است –

بر بام خانه فریاد می‌‌زند

ولی‌ قلب آهنین بام گنگ است

و فریاد‌هایش چون کودک لال –

شنیدنی نیست

ابر‌ها با خشم می رقصند

و برگ‌ها شر شر کنان به مرگ خوش آمد می‌‌گویند

رعد و برق حکم مردی را دارد که :

خشمگین بر همسرش می‌‌تازد

و من و تو-

             که در آمیزیش با باران

بدن‌های ترمان را

که با حریری از شرم پوشیده است

چون کودکان بی‌ پناه

به دامن خانه پناه داده ایم…

و لباس‌های نازک

که ما را با تنگی عشق در آغوش گرفته

در تنگ بودن ایام

تنگی لباس را احساس می‌‌کنیم

اما-

     از ترس گناه

در شرم خانه

خواسته‌های مانرا

در التهاب نگاه ها

پنهان می‌‌کنیم

هما طرزی

۲۶ اپریل ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

 

 

                 

30 جولای
۳دیدگاه

تکرار می کنم

تاریخ نشر : سه شنبه ۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۰  جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

تکرار می‌‌ کنم

 ای مرد !

در سیاهی چشمان مست تو،

صد‌ها هزار شأم بهاری نهان شده

وآن  پاکی‌ و صفا که با دانه‌های اشک

در زیر مژه ها

چون شبنم سپید،

یا گوهری اصیل

در گوشه ی صدف،

از کنج جام‌های دو چشم سیاه تو

با غم عیان شده،

من عشق را برای تو تکرار می‌‌کنم.

من عشق را برای تو‌ای روح پر غرور

ای چشمه ‌ی صفا !

وای مظهر سرور!

همچون زمانه‌های گریزنده در سکوت

زان شام‌های خوب 

وان روز‌های دور،

                     تکرار میکنم.

تکرار یک حیا،

تکرار یک صفا،

و……تکرار لحظه ها

آن لحظه ائ‌ که جان من و جان تو ز شوق

در هم نهان شوند.

وین جسم‌های غمکش و افسرده و کهن

با آن همه هوس،

با آن همه نیاز

محو زمان شوند،

من عشق را برای تو تکرار می‌‌کنم.

تکرار می‌ کنم .

هما طرزی

۳۰ مارچ ۱۹۷۲

کابل – افغانستان