۲۴ ساعت

26 مارس
۳دیدگاه

این زنِ تنها

تاریخ نشر: سه شنبه ۷ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ مارس ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

 

 این زن تنها

 به پرواز باد بادک ها بیندیش

و به بالا رفتن دود نگاه ها

که ترا تا جاودانه ها

بدرقه می‌ کنند

 و به اندازه ی عشق

آزارمی‌ دهند

 

هنوز با صداقت ها غریبیم

و هنوز با کنجکاوی های رندانه

در زیر لباس دوستی

به هم خیره شده ایم

 

بگذار این زن تنها

از کوچه چشمان تو عبور کند

و در گوشه های خلوت

لحظه ای در سکوت

زیست کند

این زن تنها که

رها شده از هستی‌ هاست

و گم شده در نیستی هاست

و  ترا چون فریاد گنگی

همیشه دنبال کرده

 

این زن تنها

که تمام هستی‌ اش را

در باورهایش پهن کرده

و در امتداد خطوط مثلثی

زنده بودن نامش  را بار ها بر آب نوشته

و در مهمانی عنکبوت های عاشق

تار تنیده

 

این زن تنها !!!

شاید

شاید

چون ماری می‌ خزد

تا در زیر برف های زمستان زندگی‌

به خواب رود

و زنده بودنش از تلاش وا ایستد

یا قطره های خون  را برزمین  بپاشد

تا خطوط کم رنگ تصویرتازه  یی

را آغاز کنند …

 

این زن تنها

که در دیوار های سیمابی خانه  اش

تابلوی ماهی‌ های رنگی‌ را

وارونه آویخته است

تا شاید ماهیان

در اشگ هایش

شنا کنند

و زنده بودن را تا جاودانه ها

هم آغوش شوند

 

این زن تنها

که در سوگواری دستان بریده اش-

 از ساقه های زندگی‌

گل های معطر را

در طبق های نقره یی

 تزیین کرده است

و به سفره دوستانش 

روح تازه تری  بخشیده

 

این زن تنها

که دوستان گم شده اش را

چون خدایان آرزو ها

در معبد قلبش

جاودان زیسته

و برایشان از بودن ها

قصه گفته

و در خنده ها یشان

اشک شادی  ریخته

و از اشک هایشان

سوگوار شده …

 

این زن تنها

که زمستان ها

بهار را هم بستر شده

و در بهاران

با شکوفه ها هم آغوش بوده

و قاصدک ها را

تا پشت بام خانه های پر نور  

دنبال کرده  است

و  پیام عشق را

تا انتهای اقیانوس فرستاده

 

این زن تنها

که قلبش را

در جعبه یی مخملی

زیر تاقچه خانه اش

پنهان کرده

و خونش را با هیچکس

شریک نشده

و درشکوه  وصلت ها

تنها زیسته

 

این زن تنها

که در زیر درختان

خشکیده پاییزی

چون بهاران

با قدرت ایستاده

وبه غم هایش

با  لبخند

خوش آمد گفته

و در کلماتش همیشه عریان زیسته

و آنچه را در دل داشته 

بر صفحه کاغذ ریخته

 

این زن تنها

که گونه هایش

چون ماهیان قرمز

بارها در گوشه های پریده رنگ زندگی‌

پرنوردرخشیده  

و در حجم بی‌ انتهای شهرت

سکوت را بر گزیده

 

به پرواز باد بادک ها بیندیش

و به وصلت شکوفه های عاشق

ایمان بیاور

و این زن تنها را

در تنهایی اش

همراه شو …

هما طرزی

۴ نوامبر ۲۰۱۰

بوستون – امریکا

 

۳ پاسخ به “این زنِ تنها”

  1. admin گفت:

    بانو طرزی گرامی قلم زیبای تان را می ستایم ، درود ومهر نثارتان باد.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

  2. هما طرزی گفت:

    درود بی پایان به جناب هروی و سایتی که بدون رنگ و تعصب فقط برای زنده نگهداشتن فرهنگ و ادبیات ما در تلاش شبانه روزیست!

    • admin گفت:

      با درود ومهر خوشحالم که در رنگینی سایت همکاری مداوم دارید، مؤفق باشید.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما