۲۴ ساعت

آرشیو مارس, 2025

17 مارس
۱ دیدگاه

 تار گسسته

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۲۶ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۸ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 تار گسسته

۹۱ الف

این چه گره گره  زنی ،  تار  ز  دل  گسسته  را

 سنگ به کار باشدت، مغز کشی که خسته را

 گر   دل  پر  زدن  کند  ،   باغ   نمایدش   قفس

 باغ چه فرق  از  قفس ، مرغک پر شکسته را

 آب به خاک  ریزد  و ، گِل   شود   و   گُل   آورد

 لاله به  داغ  خود  زند ،  رنگ  نگاه  بسته   را

 دسته برای خود بکن ، مرسل و ارغوان گهی

 مرده نه دیده  وا  کند ،  بر سر  قبر  دسته را

شکیبا شمیم رستمی

۶ جنوری ۲۰۲۸

آلمان

 

17 مارس
۱ دیدگاه

وطن

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۲۶ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۸ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

وطن

 

وطن آخـر شـدی بر بـاد  و ویران

شود جانـم  فدایت ای وطن جان

تمـامِ     عمــر  مـی نالــم برایت

ز دوری تو شدم  زار  و  پریشان

زمینت جای‌جنگ شرق و  غرب است

ندیدیـم   ایخدا یـا  راحتـی   مان

مهاجر گشتـه ایـم از دست دشمن

به ملـکِ  اجنبـی یا خـاک  ایران

تمــامِ  مـردمـان   آواره   گشتنـد

چه شد با بیـرقِ سـه رنگ افغان

دعـا گویـم   بـه   درگاهت خدایا

دراین‌میدان‌تو «سیمین» را نشرمان

سیمین بارکزی

۶ نوامبر ۲۰۲۰ 

17 مارس
۱ دیدگاه

همیشه سبز

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۲۶ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۸ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

همیشه سبز

                 به عشق هایم

من باخاطرات سبز رنگم

همیشه سرآشتی دارم

و در انزوای دلم

رنگ تاریکی نیست

                          مگر قیرگونی جدایی ها

آرامش را در دیدار ها می‌ بینم

و صفا را

در صحبت های دیرینه …

از ارتفاع احساس سخن میگویم

و دستان بسته شده در طناب راستی‌ ها

و در سایه های اعتماد

                      قدم بر میدارم

تا بودنم ثبت دفترچه ها گردد

چه با شکوه زیستیم

چه زیبا اندیشیدیم

چه صادقانه سرودیم

و چه پر جلا

             عشق ورزیدیم

در درون کوچه های دل

و در نهاد باور هایمان

پر رنگ

و …

همیشه سبز 

همیشه سبز

همیشه سبز

هما طرزی

نیویورک

 ۳۱ می‌ ۲۰۱۳

17 مارس
۱ دیدگاه

من خمار دیدن اویم ولى

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۲۶ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۸ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

من خمار دیدن اویم ولى

ناز  شصت   دلبر   یکتاى   خویش

دم به دم دارد  دلم در پاى خویش

سر فداى  آن سروش  پر ز  شور 

شور دل در سر زند از ناى خویش

هر  دمى   دارد   به   طنّازى  دلم

رام  هر  ناز  پر  از  ایماى خویش

جان    فداى   نام   زیبایش   کنم

بسته روحم بر رخ زیباى  خویش

من    خمار    دیدن    اویم   ولى

گشته پنهان از من شیداى خویش

ناز شصتش کو همه عالم به ناز

کرده رام آن  ید  بیضاى  خویش

خامه در  دستم  نهاده مى دهد

هر دمى دستورِ بر املاى خویش

در فشنانى   می کند کلکم ز او

خامه چرخاند به جادو هاى خویش

دست من    کوته  ز آن  بالا بلند

اى همى نازم من آن بالاى خویش

دیده  بر  هم  مى  نهم تا بنگرم

اندکى بر  گلرخ  مولاى  خویش

دین و   دنیایم شود روشن ز او

روشنى بخشد مرا از جاى خویش

شیبا رحیمی

17 مارس
۱ دیدگاه

در وصف وطن

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه  ۲۶ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۸ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

در وصف وطن

عشق تو در قلب من جاوید باشد ای وطن

 خاک  پاکت  خانهٔ   امید  باشد   ای   وطن

 تو  مرا  باشی  حیات  زندگی   ای  میهنم

 هر شب روزت بما چون عید باشد ای وطن

 ای   دیار   پارسایان   مأمن   کان   و  حیاء

بر  دیارت  ملت   توحید   باشد    ای  وطن

 جز گل روی تو در دل کی  بروید  گلشنی

 عزم ما با عشق تو تمدید باشد ای  وطن

 تا بکی  ای  سر زمینم  مأمنم ای  میهنم

 جان ما  در ورطهٔ  تهدید  باشد  ای وطن

 کوه و دشتت از گزند روزگار  محفوظ باد

 سبز و‌خرم همچو شاخ بید  باشد ای وطن

 اینچه زیبا گفت در  وصف  شریفت حیدری

خاک تو در قالب  تمجید   باشد  ای وطن

طیبه احسان حیدری

۳ اپریل ۲۰۲۴

سیدنی – آسترالیا

16 مارس
۱ دیدگاه

صلح دروغین

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۲۵ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۶ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

صلح دروغین

 ز دلتنگی چه می گویی ، جهان  دلتنگ  دلتنگ است

 جهان یک کاخ آیینه ، جهان یک کهکشان سنگ است

 چرا باور  به  این  صلح  دروغین  می کنی کین صلح

چو خواب  پینکی ی  عسکر  مجروح  در جنگ  است

 بیا بی   رنگی    خود  را   به   رنگ   عشق    آراییم

که این دنیای  رنگین پر از  رنگ است و نیرنگ است

 تو گر خیزی و  بیداری  به  چشم  خویش  بسپاری

 رسیده   پش   در فردا  ، کلید صبح در چنگ است

 نه آهنگ سفر  داری  نه   آهنگی    به  لب  داری

 مگر تسلیم هستی  از  برای  مرگ  آهنگ است؟

ترا منزل میان هر نفس  هر ضربه ی  قلب است

 به هر گام است و هر سنگ است، در هر  پیچ  و فرسنگ است

مپنداری   جهان  تسلیم   تابوت   است    مثل تو

 که در آن شورش هستی، چراغ هفت  اورنگ است

 میان خون و خاک و عشق و درد و ظلمت  و خورشید

 ره فردا پر آژنگ است و فردا ها پر ارژنگ است*

صدای این سکوت سهمگین را بشنو از خون ات

 زمین را عادت طوفان ، زمان را عشق، فرهنگ است

فاروق فارانی

 سپتمبر ۲۰۲۴

16 مارس
۱ دیدگاه

شقایقِ سرخ

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۲۵ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۶ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

شقایقِ سرخ

بنفشه  سر زد و من از  بهار   خواهم گفت

ز  مهر و  رحمتِ  پروردگار   خواهم    گفت

 دوباره روحی دِگر می‌دمد   بدشت و دَمَن

 ز لطف  و  معجزهُ  کردگار  خواهم   گفت

 از آن بهار که “فرخنده” چون شقایقی سرخ

بخون تپیده و شد سنگسار ، خواهم گفت

 زسفره یی که تُهی گشت از دو لقمهُ نان

از آن پدر که بوَد  شرمسار ، خواهم گفت

 و کودکی که دِگر برنگشت بخانهُ خویش

 زاشکِ مادرِ چشم  انتظار ، خواهم گفت

 چو  یاد   آیدم  از  باغ و   گلسِتانِ   وطن

 زجشن  و لالهُ سرخِ  مزار  خواهم گفت

 اگرچه فصلِ خزان رخنه کرده  در میهن

 من از بهاری که آرد قرار، خواهم گفت.

مریم نوروززاده هروی

۲۳ حوت (اسفند) ۱۴۰۳ خورشیدی

 ۱۳ مارچ ۲۰۲۵ میلادی

از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند.

16 مارس
۱ دیدگاه

معماری در عصر تیموریان

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه  ۲۵ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۶ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

معماری در عصر تیموریان

 

دوستان عزیز و خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن سلام !

 

اخیرآ برادر دانشمند و دوست گرامی  ما جناب استاد نصرالدین سلجوقی لطف نموده و  یکی دیگر از آثار زیبا و با ارزش شانرا بنام  «معماری در عصر تیموریان » از شهر دوبلین کشور آیرلند توسط پست برایم فرستاده اند.

در گوشهٔ صفحه اول  آن چنین نوشته اند : ( بسمه تعالی ، بمطالحه برادر گرامی آقای مهدی بشیر هروی و سایت ۲۴ ساعت تقدیم است .)

با جهانی سپاس از جناب استاد سلجوقی عزیز ، مختصرآ به معرفی این اثر گرانسنگ میپردازم : 

در قسمتی از پیشگفتار آن چنین آمده است :

” معماری یکی از هنر های قدیم می باشد که این هنر تأثیر زیادی بر فرهنگ و زندگی انسان و همچنان زیبایی شهر ها و محیط زندگی مردم داشته است.بابد یاد آور شد که تاریخ معماری به دوران پیش از تاریخ باستان بر می گردد که تأثیرات آن بر فرهنگ و هنر های دیگر افزوده شده است .”

   همچنان علاوه از پیشگفتار  معلوماتی در بارهٔ معماری در عصر تیموریان ، معماری در شهر های افغانستان ، تزئینات در معماری تیموریان ،سبک معماری دورهٔ تیموریان ، قالب های معماری زمان تیمور ، آرامگاه های تیموری ،خصوصیات سبک معماری تیموریان ، خصوصیات مهم معماری در عصر تیموریان ، سبک آل مظفر ، جنبه های دیگر معماری تیموریان و بنا های معروف معماری تیموریان به نشر رسیده است .

 

معماری در عصر تیموریان که شامل بنا های تاریخی به ویژه شهر زیبای هرات بوده دارای ۹ فصل در ۲۲۲ صفحه با قطع و صحافت عالی و عکس های زیبا و رنگه و پشتی عالی در انتشارات شاهمامه چاپ شده است که به طور مختصر آ بدان اشاره می نمایم :

 

فصل اول: مساجد شامل مقدمه و معرفی ۱۵ مسجد .

فصل دوم : مدارس شامل مقدمه و معرفی ۴ مدرسه.

فصل سوم : آرامگاه ها در معماری تیموریان  شامل مقدمه و معرفی ۸  آرامگاه و همچنان مجموعهٔ گازرگاه شامل :

خانه زرنگار 

عمارت نمکدان 

غار درویشان 

و سنگ هفت قلم میباشد .

همچنان قصر تیمور ، رصد خانه الغ بیگ ، قلعه اختیارالدین یا دژ شمیران ، منار های مصلی هرات ، گنبد گاو چران  و پل مالان .

فصل چهارم : بازار ها و مراکز تجارتی  .

فصل پنجم : نقش خشت و کاشی در آئینهٔ معماری ها قدیم .

فصل ششم : معماران پیش کسوت .

فصل هفتم : خشت خام .

فصل هشتم : کاشی کاری .

فصل نهم : شامل کاشی کاران سنتی هرات ،حوض های تاریخی درهرات، اعمار کنیسه ها آمیخته ای از معماری سامی و تیموری، صنعت کاشی سازی در کشور های غربی ودر اخیر منابع و مآخذ.   

بنده مطالعه این کتاب نفیس را  به علاقمندان  کتاب توصیه میکنم  .

در اخیر ضمن عرض سپاس از دانشمند محترم جناب استاد سلجوقی عزیز بابت ارسال این کتاب زیبا و خواندنی  موفقیت بیشتر ایشان را آرزو میکنم. 

موفق وسلامت باشند.

 

باعرض حرمت

مهدی بشیر  

۱۶ مارچ ۲۰۲۵

هالند

 

15 مارس
۳دیدگاه

 فضایل شب های قدر

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  ۲۴ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۵ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 فضایل شب های قدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 معنای لغوی واصطلاحی” قَــدْ ر”.

قَــدْ ر- درلغت به معنای اندازه واندازه گیری است،اندازه کردن چیزی، ارزش،توانگری،حرمت،وقار(۱و۲).

قَــدَ رْ- ویژگی هستی ووجودهرچیزوچگونگی آفرینش(۳)فرمان الهی سرنوشت وآنچه که خداوند برای بندگان خود مقدر نموده(۲).

بنابرحکمت الهی درنظام آفرینش،هرچیزی اندازه  خاصی دارد و هیچ چیزی بی حساب وکتاب نیست.جهان حساب داردوبه اساس بسیار دقیق

ومنظم،گذشته،حال وآینده آن با هم ارتباط دارد.

مرحوم شهید مرتضی مطهری درتعریف قدر میگوید:

” قدربه معنای اندازه وتعیین است، حوادث جهان از آن جهت که حدود واندازه وموقعیت مکانی وزمانی آنها تعیین شده است،مقدور به تقدیر الهی است (۴).

معنای تقدیر الهی این است که درجهان مادی،آفریده ها ازحیث هستی و آثار وویژگی هایشان محدوده ای خاص دارند.این محدوده باامور خاص مرتبط است. هر موجود مادی به وسیله قالب هایی از داخل وخارج،

اندازه گیری وقالب گیری میشود.این قالب،حدود،یعنی طول، عرض، شکل،رنگ،موقعیت مکانی وزمانی وسایرعوارض وویژگی های مادی آن بشمارمی آید. پس معنای تقدیرالهی در موجودات مادی،یعنی هدایت آنها به سوی مسیرهستی شان است که برای آنها مقدر گردیده است ودر آن قالب گیری شده اند(۳).

شب قدردرقرآن کریم با واژه لیله القدرودرسورهء دخان باصفت مبارکه ( وَالکِتبِ المُبِینِ  اِنااَنزلنَهُ فِی لَیلَهٍ مُّبَارَکَهٍ) یاد شده است.دراینجا خداوند به حرمت این کتاب سوگندخورده واین کتاب رادریک شب ویکپارچه نازل نموده است. سورهءمبارکه قدر،نزول قرآن را در شب قدربیان میکند.وآن شب راتعظیم نموده ازهزار ماه بالاتر میداند.

در شب قدرهرحادثه ای که درطول سال ازآن شب تاشب قدرسال آینده واقع گردد،چه ازخیر وشر، طاعت ومعصیت، فرزندی که قراراست متولد شود یا اجلی که قرار است فرا رسد یا رزقی که قراراست برسد همه وهمه تقدیر میشود(۳).

دقیقاً معلوم نیست شب قدرکدام شب است. اهل سنت اعتقاد دارند که در یکی ازده شب آخرماه مبارک رمضان واغلباً شب ۲۷ رمضان، شب قدرمیباشد.مسلمانان سلفی اعتقاد دارندکه شب قدردرتمام روزگار،همان شبی بود که قرآن درآن نازل گردید ودیگر تکرار نمی شود(۵). برخی نیزاظهار داشته اندکه درزمان زندگی حضرت محمد(ص)،شب قدر در هرسال تکرار می شد اماپس از رحلت آنحضرت،شب قدر ازبین رفته است(۶).برخی هم معتقد بوده اندکه شب قدر،شبی است درتمام طول سال ولی درهرسال شب نامعلومی میباشد.در سال بعثت درماه رمضان بوده اما درسالهای دیگر ممکن است درماه های دیگرباشد.

قرارتفسیرالمیزان،هرادعا ویا تفسیریکه شب قدرراخارج از ماه مبارک رمضان  گفته باشد، نادرست است.

به اساس مذهب تشیع ازامام جعفرصادق (ع) روایت شده که شب قدرتا قیامت باقی ودرماه مبارک رمضان واقع است(۷).درروایات شیعه آمده است که شب قدریکی از سه شب نوزدهم،بیست ویکم وبیست وسوم ماه ماه مبارک رمضان می باشد که احتمال شب بیست وسوم بیشتر است.

شب قدراز شب های بسیارمقدس ومتبرک اسلامی است.خداوند عظیم درقرآن کریم ازشب قدربه بزرگی یادکرده وسوره ای بنام قدرنازل فرموده است.درتمام سال شبی به خوبی وفضیلت شب قدرنمی رسد.این شب، شب نزول قرآن، شب فرودآمدن ملائک وروح (یعنی جبرئیل)، نیز نام گرفته است. عبادت درشب قدربرتر از عبادت هزارماه است.

دراین شب مقدرات یک سال انسانها، از این شب قدر تاشب قدر سال آینده وروزیها،عمرها وامور دیگرمشخص می شود. ملائک در این شب برزمین فرودمی آیند.نزد امام زمان(عج) میروندوآنچه رابرای بندگان مقدرشده،برایشان عرضه میدارند.

شب زنده داری،تلاوت قرآن مجید،مناجات وعبادات دیگردراین شب بسیارتوصیه وتأکید شده است.

با توجه به آیات سورهء قدرمیتوان به فضیلت های شب قدر پی برد.

ترجمه سورهءمبارکه قدر از تفسیر المیزان:

بنام خدای رحمان ورحیم

ما این قرآن عظیم الشأن را(که رحمت واسع وحکمت جامع است)در درشب قدر نازل کردیم – وچه ترا به عظمت این شب قدرآگاه تواند کرد؟- شب قدربه مقام ومرتبه از هزار ماه بهتروبالاتراست – دراین شب فرشتگان وروح(یعنی جبرئیل)به اذن خداوند هرفرمان ودستور

الهی وسرنوشت خلق رانازل کند. این شب رحمت وسلامت وتهنیت است تاصبحگاه.

 فضیلت های شب قدر بیشمار است که از جمله یکی آمرزش گناهان ودیگر قلب ماه رمضان بودن آن است. قسمیکه دربالاهم تذکار رفت،نزول تمام قرآن مجید بصورت مجموع،

یکباره ودفعی دراین شب میباشد. اما نزول تدریجی قرآن درظرف بیست وسه سال دوران نبوت پیامبرگرامی اسلام (ص) به صورت الفاظ بوقوع پیوسته است.

 

امام باقر(ع) فرموده اند که:

“عمل صالح در شب قدراز قبیل نماز،زکات وکارهای نیک دیگربهتر است ازعمل درهزارماه که درآن شب قدرنباشد”.

شب قدر فرصتی است طلایی وبهتراست تا مادراین شب خوبی هاراجایگزین بدیها،صلح وصفا را جایگزین اختلافها وتفرقه ها،احسان و نیکی راجایگزین ظلم وستم، صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم.

در این شب بهتر است تا بادادن صدقات واعمال نیک برای آبادانی آخرت خود بپردازیم.

در شب قدر به ولی امر(امام زمان وقت) تفسیر کارها وحوادث نازل میشود و وی دربارهء خویش ودیگر مردمان مأمور به دستورهایی میشود.

اعمال شبهای قدر(شب های ۱۹، ۲۱ و۲۳ماه مبارک رمضان)بسیار زیاد است که ازحوصله این  سطور بیشتر میباشد.

در پایان ازخداوند قادر وتوانا به حرمت این شب مبارک قدراستدعاء داریم تادر تمام جهان اسلام عموماً ودر مملکت مظلوم ما افغانستان،  خصوصاً یک صلح وآرامش واقعی رابرقرار نماید.

 

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۱۷ حولای ۲۰۱۴ 

سیدنی – آسترالیا

 

مآخذ:

۱- قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی

۲- فرهنگ فارسی عمید،تألیف حسن عمید

۳- المیزان، استاد علّامه سید محمد حسین طبا طبائی

۴- انسان وسرنوشت، شهید مرتضی مطهری

۵- حصن التوحید

۶- اسرار الصیام

۷- مجمع البیان

۸- کافی

۹- الکافی

 

15 مارس
۱ دیدگاه

جنگ جهانی سوم در حویلی!

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  ۲۴ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۵ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

جنگ جهانی سوم در حویلی!
نوشته ولی شاه عالمی
یک روز در حویلی نشسته بودم، چای سبز می‌نوشیدم و در فکر زندگی بودم که یک‌باره شور و غوغای کلان برپاشد. اول فکر کردم شاید جنگ جهانی سوم شروع شده، اما وقتی دقیق دیدم، معلوم شد که یک جنگ واقعی بین همه‌چیز و همه‌کس در حویلی ما  در جریان است!
مورچهٔ جنگی با قطار عساکرش بالای قلمِ جنگی  حمله کرده بودند، و این قلم هم که از نوشتن خسته شده بود، با  چرخ زدن خود را آمادهٔ دفاع ساخت. از آن‌طرف، سگِ جنگی با مرغِ جنگی در افتاده بود، ولی مرغ که استاد فرار بود، با یک کوکِ جنگی خود را بالای دیوار رساند!
در وسط این غوغا، برفِ جنگی که از زمستان به جا مانده بود، سر تارِ جنگی صدا کد که “تو کیستی؟” تار هم که مردِ ساز و آواز بود، یک آهنگِ جنگی نواخت و برف از ترس شروع به آب شدن شد!
در این بین، شاشِ جنگی از راه رسید و تمام زمین را زیر کنترول خود گرفت. گاوِ جنگی که ازین وضعیت به تنگ آمده بود، با یک تکان شاخ، شاش را به هوا پراند! اما در گوشهٔ دیگر، بزِ جنگی از فرصت استفاده کد و با کله زدن‌های پی‌درپی، به سوی تاج و تخت دوید.
از آن‌طرف، کله جنگی که تازه از خواب بیدار شده بود، به هر طرف می پرید و حتی چیلکِ جنگی را هم چپه کرد. عین همین وقت، گدی‌پرانِ جنگی از هوا وارد شد و همه را با تار شیشه بسته کرد!
در کنج دیگر، کلنگِ جنگی  با تخمِ جنگی جنجال می‌کد که ناگهان بوکسِ جنگی با یک مشت کلان در وسط‌شان رسید و زورِ دست جنگی را هم با خود آورد. اما اصل خرابی وقتی شروع شد که سیلی جنگی پخش شد، هر کس یک سیلی می‌زد، دو تا  می‌خورد!
در نهایت، جنگ به اندازه‌ای شدت گرفت که حتی مویِ جنگی از کله‌ها شروع به ریختن شد، اما ناگهان شعرِ جنگی از راه رسید و با چند بیت مقبول همه را آرام ساخت.
نتیجه: هر وقت دیدین که جنگ می‌شه، یک شاعر پیدا کنین، اگر فایده نکرد، حداقل یک چای سبز دیگه نوش جان کنین!
پند این قصه این است که:
۱. همه‌چیز در دنیا می‌تواند جنگی شود! حتی شاش و تخم هم اگر بخواهند، جنگ راه می‌اندازند. پس همیشه آمادهٔ درگیری‌های غیرمنتظره باش.
۲. هر کی زورش بیشتر، میدان از اوست! در این جنگ، هر کسی که نیرنگ، کله‌کشی یا ساز و آواز بهتری داشت، پیروز شد. یعنی در زندگی، یا باید قوی باشی یا زیرک!
۳. فرار هم یک تاکتیک است! مرغ جنگی یاد داد که در بعضی مواقع، عاقلانه‌ترین کار این است که صحنه را ترک کنی. بعضی جنگ‌ها را بهتر است با دویدن ببری تا با جنگیدن.
۴. شعر و ادب حتی جنگ را هم تمام می‌کند! در آخر، شعر جنگی همه را آرام ساخت. یعنی بعضی وقت‌ها، به‌جای مشت و لگد، یک سخن شیرین یا یک بیت مقبول می‌تواند مشکل را حل کند.

۵. اگر جنگ حل نشد، یک چای سبز بنوش! چون چای همیشه آرامش می‌دهد، حتی اگر تمام حویلی در جنگ باشد!

 

15 مارس
۱ دیدگاه

رمضان ماه رحمت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  ۲۴ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۵ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

رمضان ماه رحمت

 رمضان   آمد   و   دل  روشن  ازان  نور   خداست

 لحظه ها سر شار و از عطر گل صلح و صفاست

 ماه   پاکی   ماه   بخشش   ماه   تقوا   ماه   نور

 ماه   معراج   مسلمانی    و     راز     کوه     طور

هر دلی کز  کینه خالی  شد  خدایش داور است

 هر که در مهر و  صفا کوشیده نیک و بهتر است

 در دل  شب  ختم  قرآن   بوی   پر  فیض   کلام

عطر افطار  ، صوت اذکار میرسد هر صبح شام

 هر  سحر  نجوا  نما   با   خالق   کُوْن  و  مکان

تا   بمانی   از   همه   امراض   دنیا    در   امان

 آنکه در  شب  زنده  داری  ذکر  حق  دارد بلب

 برده میدان   سعادت  هر که  دارد  زنده  شب

 پس   بیا  در  هر  شب  روزه   خدا  را   یاد کن

خانهٔ     روز   پسین    را   با    دعا     آباد    کن

 کن  مناجات  سحرگاه  با  دل  از  راز  و    نیاز

 چون بود  ابواب  ر حمت بر دل بشکسته  باز

 ذکر   یارب   یارب   و   فضل    خداوند   ودود

 بر همه   آل نبی  و  یار  و   اصحابش   درود

 ای خدا بر این ماه   صوم و  صلواه  و بندگی

 در قیامت بخششی خواهیم ز هر شرمندگی

 طیبه خواهان  غفران  است  خدای مهربان

عفو کن بخشش نما بر حق شاه انس و جان

طیبه احسان حیدری

۱ مارچ ۲۰۲۵

سیدنی – آسترالیا

14 مارس
۵دیدگاه

صوم وسجده

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه  ۲۳ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۴ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

صوم وسجده

 خــداونـــدا! بـه ذکــرت جـــان  ســپـــارم

بـه حــال صـــوم و ســجـده، روح  بــرآرم

درآن لحظه که صعب است  جان  سپردن

زلــطـفــت ســـهــل نـمــائی، حــال زارم

…..

رســـانـی ایــن  تـــن  بـــی  روح مـــن را

بــه آخـــر  مــنــزلــش، در  دهــر   دنــیــا

درآن وحـشـتــکـده رحـمـی   بـه مـن کـن

کــه بـــا شــــد لــطــف   تــو،   ازآرزوهــا

…..

نـکــیـــرو  مـنـکــــرآیــنـد  بهـــر   پُـرسـان

زبـانـــم جــاری داری،هـــرچـــه  آســـان

چــو پرسندم  مـــرا   از   خـــالـــق   مـــن

بـه آســـانــی بگـــویــم،حــیّ رحــمـــان

…..

در   آن  مــنــزلـگـــه ء تــاریــک  و تــنـهــا

کـه بـاشــد جـای بـی حـد وحـشـت افـزا

مـــزار    “حــیـدری” ، بــا  نــــور قـــــرآن

نـمــا! روشــن، کـریـم  هـســتـی ویکـتـا

 

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

۲۲،۶،۲۰۱۶،سدنی

مطابق۱۶ ماه مبارک رمضان

14 مارس
۲دیدگاه

حکایت بلند فرومایگان: از اوج وهم تا حضیض نابودی

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه  ۲۳ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۴ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

حکایت بلند فرومایگان:       

      از اوج وهم تا حضیض نابودی

آنان که از گوهر اصالت و جوهر شرافت تهی‌اند، اگر هزار جامه‌ی فضل و فرزانگی بر تن کنند، 

بر بلندای جبروت و اقتدار جلوس نمایند، یا خزائن عالم را به چنگ آورند، از زندان طینتِ خویش گریزی نخواهند یافت.

 عظمت را نه به جلال و شکوه می‌توان سنجید، نه به زخارف دنیا، و نه به علمی که در کوره‌ راه‌ های دنائت، آتش‌افروز شرارت گردد.

 شکوه راستین، در بلندی همت، صلابت اندیشه و طهارت جان ن مکر می‌سازند. 

اینان نه طلایه‌ داران فضیلت‌اند، نه پیشاهنگان معرفت، که در سایه‌ی حیله و ریا، شالوده‌ی اخلاق را سست می‌کنند و خرمن ارزش‌های انسانی را به تند باد هلاکت می‌سپارند.

حضور چنین عناصر تباه‌ سرشت در پیکره‌ی اجتماع، همچون طوفانی است که اساس انسانیت را در هم می‌شکند و خرابه‌ای از امید و آرزو بر جای می‌نهد. 

هرچه بر گستره‌ی قدرتشان افزوده شود، دامنه‌ی فساد و دهشت‌افکنی‌ شان ژرف‌تر خواهد شد.

 نه مرهمی بر زخم‌های عمیق بشری‌اند، نه فروغی در ظلماتِ اندوه، که چنان سایه‌ های وهم و نکبت، روشنی را می‌ بلعند و تیرگی می‌ پراکنند.

اما تاریخ، این داور بی‌طرف و حقیقت‌گویِ روزگاران، همواره شهادت داده است که نه تاجِ سلطنت، خسیسان را به بزرگی می‌رساند، نه سیم و زری که در چنگال آزمندی فشرده شود، اصالت می‌آفریند، و نه قدرتی که بر ویرانه‌ی تقوا بنا گردد، دوام می‌یابد. 

آنان که از گوهرِ عزت و بلندای همت محروم‌ اند، هرچه گرد آورند، جز باری گران بر دوش انسانیت نخواهند افزود، و سرانجام، در گردابی که از حرص، تزویر و ستم گسترده‌اند، خویشتن را خواهند بلعید.

 و این است فرجامِ محتومِ آنان که بر بستر نخوت و شرارت، بنای اقتدار خویش نهاده‌اند.

 

با مهر و آزادی …

شاعر و نویسنده: احمد محمود امپراطور 

حوت ۱۴۰۳ خورشیدی 

 

14 مارس
۱ دیدگاه

صفای عشق

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه  ۲۳ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۴ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

 

صفای عشق

جلوۀ صـورترر حـدیـث خـفـتۀ سـیرت کند

عقل ازسودای دل لرزان شود حیرت  کند

بند و زنجیر گـرانرر  را  بـرکـند از  پای  دل

تـرک دام و دانـه با اشـکال نـو غیرت  کند

از طلـسـم کهـنــۀ اوهــام مـرغ دل پـریـد

عشق را قربان که با نور ازل  وحدت  کند

دل که دردشت جنون آزادی  مجنون  بدید

گـو که لیلی در حصار پـرده ها  همت کند

پشـت کـوه قـاف دل سـیمرغ دارد آشــیان

نیسـت پـروایی اگـر دیـو خشـن هیبت کند

یک‏نفس بی‏عشق ومستی دل نمیگیردقرار

آفـرین برآن‏که با عشق و  صفا  عادت کند

وصل دل‏ها رانشاط شوق وحدت می دهد

درد دوری روزهارا سخت و پر محنت کند

آن که با عشق و وفا و   مهربانی زنده است

کی به رویای دیگرجز  همدمی رغبت کند

گر تمام عمردرسودای عشق  از کف رود

جـان می‏بایـد که دل را  غـرقـۀ  رحمت کند

الفـت و مهــر و وفـای یـار دل جاویـد بـاد

نـازم آن دل راکه لطـف خوش  بی‏منت کند

گرخط وخال بتان آرایش عشق وصفاست

حسن نیکو باغ دل را پـر گل  و بـرکت کند

گــوهــر انسـانیت را بحــر دل  می پـرورد

صد هزاران مـوج معنی جلوه از طینت کند

دل که بادل می‏خورد پیوند با  رویای  خوش

زنـدگی را با هـمه اخلاص دل حـرمت کند

شوق دل شور و نشاطی درجهان می‏افکند

دل به دل بامهرواخلاص وعمل خدمت کند

گر شکیبایی بسی تلخ اسـت؛ لیکن میوه اش

کام دل‏هــا را عـســل آگـیــن و پـرلـذّت کند

لحظه‏هـای تلـخ و شـیـرینـی که دارد انتظار

شـیفـتـگان وصل و رویـاهـا را دعــوت کند

عشق اگرمست جنون گردیده معذورش بدار

عقـل کارش را ز روی منطق و حکمت کند

رسول پویان 

۵ مارچ ۲۰۲۵

14 مارس
۱ دیدگاه

عابر بیگانه …

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه  ۲۳ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۴ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

عابر بیگانه …

 مرا که آتش عصیان دو دیده کورم کرد

زمان چراغ غضب  روشن  حضورم کرد

 گذشت خاطره  ها را  مرور  می کردم

 گذشت سیل که از  آشیانه  دورم کرد

 میان تنگی کوه تا سیاه سنگ  انداخت

 کشیده پرده برو ، تاپه لاک و مهرم کرد

 شکار  حادثه  ، مرغ اسیر پنجه ی دام

 غذای کرکس بی رحم لاش خورم کرد

 جوانه زد تنم از خاک ریشه خورده زمین

 قدوم   عابر  بیگانه   زنده   گورم   کرد

 بلند شخصیت اصلاً نخورد  خط به نصیب

رسیده هر کسی از راه  زد  ترورم کرد

«هما احد لیان »

۷ مارچ ۲۰۲۱

13 مارس
۳دیدگاه

موریانه 

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

موریانه 

           به جوانی

شبانگهان که عطر عشق

و عطش دیدار

چون موریانه یی گستاخ

در زیر پوستم

                 به رقص آمده بود

قایق فکر –

           شناور در اقیانوس خاطرات

ترا دنبال میکرد

 

در برابر آیینه ایستادم

گویی زمان ایستاد

عطش مرد

و شب جوانی را

تصویر پیری ربود

من بودم و من

و اقیانوسی از خاطرات

و دنیایی پر از رنگ واقیعیت ها

که فقط در باور ها گنجد

و کتاب های افسانه

 

روز دمید و خیال را

نور خورشید بلعید 

دنیای شب به خواب رفت

و من عشق را ستودم

 

هما طرزی

نیویورک

۱۶  می‌ ۲۰۱۳

 

13 مارس
۱ دیدگاه

تا بدانی ترا چه ساخته اند . . .

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

تا بدانی ترا چه ساخته اند . . .

 قفل   خورشید  را   کلید   بزن ، گره   ماهتاب  را بگشا

 مقطع شعر عشق را سرکن، مطلع صد کتاب  را بگشا

 سینه ها بی شر اند و بی شورند، فکر ها گور های بی نورند

 رفته مستی ز رودخانه عشق، خم بحر شراب را بگشا

دشت ها در سراب می سوزند ، کوه ها انجماد پرسش هاست

 تا   بهاران   تر  ورود   کند ، بند   سیل   جواب   را بگشا

 از «من» و خویش خویش بیگانه ، سایه ی بیشتر نمی باشی

 تا بدانی ترا چه ساخته اند، از   رخت این نقاب را بگشا

سفر و راه تشنه اند ولی ، چشمه ی مقصد از نظر پنهان

 گمرهی را  که  تا  بتارانی،   پرده   این   سراب را بگشا

می روی تا به خود رسوب کنی، گم شوی در خودت غروب کنی

 روی باروت خفته ات   آتش  ،   بزن  و   انقلاب   را بگشا

شده منسوخ آیه ی خورشید، لوح آفاق توبه نامه ی عشق

 تا بشیر شکست شب گردد، فصل نسل شهاب را بگشا

فاروق فارانی

 اکتوبر ۲۰۲۴

13 مارس
۱ دیدگاه

شمع الفت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

غزلی به استقبال از یک بیت حضرت ابوالمعانی بیدل رح 

شمع الفت
در سر هوای مستی ، در دل  چنان صبوریم
بیهوده گِرد هستی ، با کسر شآن حضوریم
“ما را نمی توان یافت بیرون از این دو عبرت”
“یا   ناقص  الکمالیم  ، یا   کامل  القصوریم”
گویند  که  ناقص  العقل ، باشد  زنانِ  عالَم
یک مرد کامل العقل ، هرگز نداشت ظهوریم
جز    شاهِ  انبیا    را  ،  کردند   شرح  سینه
دادند  به  او  خرد  را ،  از   پرتوش   فتوریم
بی زن   نمی توان   بود  ، ایمان  مرد  کامل
با اوست راز خلقت ، سر چشمه های نوریم
عشق است و شمع اُلفت ، ناز و نیاز مردان
زن   گفت  انیس  و  یاور  ، قرآن   در زبوریم
هرگز   مکن  ستیزه ،  زانرو  که  زادی از زن
باشد   مقامِ    مادر   ،  تآکید    در  شعوریم
عشق است منبع شوق در گردن است او طوق
نتوان رسید به یزدان ، بی عشق حق بگوریم
یک مشت جاهل العقل ، بودند به دوّر کرسی
زرغون خموش چاره ، فرسنگ هاست  دوریم
الحاج محمد ابراهیم زرغون
ناروی
۲۹ آگست ۲۰۲۳ 

13 مارس
۱ دیدگاه

ای کاش !

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

ای کاش !

 

ای کاش فراموش نکنی !

یک کسی در یک جایی روی زمین

بین بی باوری آدم‌ها

ترا دوست دارد

میخواهد که تو خندان باشی

نکند که در این هیاهوی زندگی

غصه بخوری ؟

تو بخند

تمام غصه هایت با من .

 

میترا وصال

لندن 

۱۲ مارچ ۲۰۲۵

 

13 مارس
۳دیدگاه

آتش پنهان !

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

آتش پنهان !

ناله هــای  گل  صبح  قطرۀ  باران  دارد

زانکه ابــری  پس  این  دیدۀ  گریان دارد

اشک  سوزنده برون  آید از آن  کورۀ غم

پیش پــا افــتــد وآن مـیـل  بـیـابـان دارد

زندگی هرنفسش با غم ودرد است مدام

کو همانی که مــدامـا لب خـنـدان دارد؟

کاروان میــرود ونیست  هویــدا  بـه کجا

جــرس هرلحظه دراین قافله الحان دارد

خــون دل گــربــرســد درتپش  داغ نهان

جگــر ســوخــتــه درآتــش  پـنـهـان دارد

تادراین پهنه “عزیزه“خم وپیچ است مدام

پــای مــا آبــلــه زیــن ره، هــزاران دارد 

عزیزه عنایت 

هشتم مارچ ۲۰۲۵ 

هالند

13 مارس
۳دیدگاه

داغِ دل

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  پنجشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۳ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

داغِ دل

در    فراقت    نازنینا      ناتوانم    ساختی

بی خبر از این جهان  و آن جهانم ساختی

در  زهِ  این  ناامیدی ام  نهادی   حسرتی

تو رها چون بی هدف تیر از کمانم ساختی

باغبان  گل بُدم  با  صد هزاران  خونِ  دل

در  بهارِ  زندگانی  چون  خزانم   ساختی

گوهرعشق و محبت زان سوی دریای لطف

در  تلاطم   های   موج   بیکرانم  ساختی

لاله سانم داغِ دل ماندی و ترکم را کنون

کردی و داغ سیاهی  در  روانم  ساختی

در کنارت بودم و آرام جانم همچون شمع

شعله ور بال و پرم ، پروانه سانم ساختی

طفلِ شوقم را به آتشخانه ای هجران چنان

سوختی در آتشِ غم بی امانم ساختی

در صف بازارِ حسنت رو نمودی همچو گل

با  قدِ  سرو  روانت  شادمانم   ساختی

سید جلال علی یار

ملبورن – استرالیا

مارچ ۲۰۲۵

12 مارس
۲دیدگاه

دنیای وجود

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  چهارشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۲ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

دنیای وجود

۹۰ الف

 خدای جسم خود  هستی  بتابان آفتاب آنجا 

چرا  تاریک بگذاری؟  چرا   سازی خراب آنجا ؟

خدایت   داد    دنیایی   ،   دلارایی  ،  فریبایی 

 بهارش ده گلش ده سبز میکن با سحاب آنجا

 دمی رو در چمن زارش،  دمی کن شوق دیدارش

 بپاشان عطر نسرین  و  اقاقی  و گلاب انجا

 کتابی است این دنیا که در هر صفحه اش شعری

 غزل آنجا و حسن آنجا و ساقی و شراب آنجا

 خدای دوزخ و برزخ  ، بهشت و سبزه و باغش

 بهشتی  ره بده    بر جای دوزخ بازتاب  آنجا

 امید آنجا و  بیم آنجا  امیدی بخش بیمت را

 تبر را با شجاعت گیر و زن بر اضطراب آنجا

 خدای عشق و نفرینی  ، مساز از عشق نفرینی

پریی آرزو ها را  بغل  کن  بی  حجاب آنجا 

 تو پیدایی تو پنهانی تو کفر  هستی تو ایمانی

تو پیدا ساز پنهانت بکش  از رخ  نقاب آنجا

مشو غافل ز مخلوقی که باید بنده ات دانی

 دعای نیک مخلوق خودت کن مستجاب آنجا 

  از این مکتب گریزی نیست تا پایان تعلیمت

 قلم گیر و بپردازش ، ادب  آر و  کتاب آنجا

خدای خود مبر از یاد تا  دانی    خدایی را

سلاح عشق بردار و بکن هی انقلاب  آنجا .

شکیبا شمیم  رستمی

۵ اپریل ۲۰۱۸

12 مارس
۳دیدگاه

جلوه‌ ی عشقِ

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  چهارشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۲ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

جلوه‌ ی عشقِ

 

خورشید  توهم تو  کهکشانم  باشی 

در هر دو سرایی هستی جانم باشی

 موجِ  گهری  و  بحر  و  کانم باشی

شاه  بیتِ  قصیده ی  زبانم  باشی 

سرخی به رخی چو  زعفرانم  باشی

————–

آوازه ی عشق مان جهان گیر شود 

از قصه ی ما جهان جوان پیر شود 

هر نکته به ضمِ هرکه تفسیر  شود

آغوش  کشا  عزیزِ  من  دیر شود

دنیایی   قشنگ و  مهربانم  باشی

—————- 

من  عاشقم  عاشقانه  گفتار کنم

خاکِ در و  درگه ات  گهربار  کنم 

شامِ رمضان از لبت  افطار  کنم 

جانا  چه  کنم  تو  را گرفتار  کنم 

امیدِ من  و  تاب  و توانم  باشی

———— 

ای باده سرشت و جذبه‌ ی خیزابم 

از بسکه نموده عشق تو بی تابم 

با هیچ  مسکنی  نه  یاید خوابم 

غیرِ  تو  کسی  نمی‌ شود اربابم 

تو  تاجِ م رصع  و نشانم  باشی

———

لبهای قشنگِ خود عنابی کردی 

چشم هایت به لنز رنگه آبی کردی

مو تا به کمر رنگِ شرابی کردی

بی محکمه قتلِ من حسابی کردی

ماهی  شبی  تارِ آسمانم باشی

———-

عطرِ بدنِ تو چوبی است و یاسی 

پیراهنی لیمو رنگِ  تو  مجلاسی  

پاجامه ی پای چاقک ات الماسی 

بر فتیش پای کرده ای وسواسی 

تو جلوه‌ ی عشقِ جاودانم باشی

——— 

دوری و مرا کُشد همین درد و محن 

بی غسل و جنازه کردی صد بار کفن

ذهن و دلِ من فتاده در  دامِ فتن

می رقصی میانِ باغ و گلهای چمن

ای چشمه‌ی عشق ارمغانم باشی 

———

دل را ز برم  ربوده ای باور کن 

بیچاره مرا  نموده ای  باور کن 

با این که غمم فزود ای باور کن 

با هر صفتی ستوده ای باور کن

دلبند و عزیز و دلستانم  باشی

———-

می بخشی که هر چه بود افشا کردم 

چند لحظه خیالِ خود تماشا کردم 

خون و شکری  حسود  بالا کردم 

چون شرژه عقاب  بال و  پر وا کردم

اعماقِ  جنونی   بیکرانم   باشی 

———-

گاه از سری لطف خود پیامم می‌کن 

از دور علیکی بر سلامم می کن 

شاه ها چه شود به خود غلامم می کن 

از شربتِ زندگی به کامم می کن

ای  مرحمتِ   نهان عیانم باشی

———-

محمود به لطفِ خویشتن شاد نما 

افتاد به کنجِ غصه   را یاد نما 

ویرانه ای  عاشقانه  آباد  نما

زنجیر ز دست و پایم  آزاد نما 

آرامشِ روح  و  آشیانم  باشی

———-

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۲/۱۹ خورشیدی 

که برابر میشود به ۲۰۲۵/۳/۹ میلادی 

سرودم

احمد محمود امپراطور

12 مارس
۱ دیدگاه

نه تنها «زن»

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  چهارشنبه  ۲۲ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۲ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

نه تنها «زن»
—————–
طلوعِ آفتابِ صبح زیبا
بهاری؛ آبشاری؛ جویباری…
تویی تنها دلیلِ عشق و مستی
که با لبخندهایِ دلفریبت
گل و پروانه‌ها در رقص می‌آیند
دو حرفی «زن» نمایی کردگاری
تمامِ روزها با تو قشنگ است
و تو هم کارفرمایِ تمامِ لحظه‌هایی
سلام ای ماه روشن!
تبسّم روی لب‌هایت بچرخان
که با لبخند پاکت جان گیرد
طلوعِ آفتابِ صبح زیبا
سلام ای «زن»
سلام ای هدیه‌ای دستانِ خالق
به تنهایی تو باغستانِ انگور و اناری
نه تنها «زن»
تو عشقِ صاحبش در این دیاری
که با لبخند پاکت
طلوعِ آفتابِ صبح زیبا
پیامِ تازه می‌آرد….
.

هشتم مارچ ۲۰۲۵

10 مارس
۳دیدگاه

بنفشه ها

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  دوشنبه  ۲۰ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۰ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

بنفشه ها

                       به دور ها

و نگاه تو

که پس پرده ی خورشید

پنهان شده بود

و تمامی آرزو های خام را 

                                  مکیده بود

 نومید تر از پیش

به انتظارت بودم

سرسخت و پر دوام 

 و در یأس انزوا

به جستجویت نشسته بودم

ابر های دور را 

                       کنار میزدم

وجسد تسلیم شده ام را

                      در زلال صبحگاهی

رها کرده بودم

و در دستانم

به بنفشه های وحشی

نگاه میکردم

و برگ های پژمرده

و علف های خودرو وکم باور

وهنوز

منتظر دستان گرمی بودم

تا در تاریکی پیری

و دوران کم مهر انتظار

بنفشه ها را

از دستانم برچیند

و دوباره در باغ عشق

قدم بردارم

 هما طرزی

نیویورک

 ۱۶  می‌ ۲۰۱۳