۲۴ ساعت

28 آگوست
۵دیدگاه

گفتگویی با محترمه بانو طیبه احسان روشن (حیدری) شاعری از دیارِ انصاری

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  پنجشنبه ۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۸ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو  با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم با محترمه بانو

طیبه احسان روشن حیدری

شاعر ، نویسنده و سخنرانی 

از دیار پیر هرات که خدمت

خواننده گان محترم پیشکش میگردد.

پرسش:

بانو حیدری گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی نموده ، بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید؟

پاسخ:

اینجانب طیبه احسان روشن حیدری فرزند زنده یاد  الحاج عبدالشکور احسان (شاعر و نویسنده ) هستم ،  زاده و پروردهٔ شهرکهن و پرشکوه هرات باستان . از سال‌های نوجوانی دلبستهٔ شعر و ادب بودم و اکنون در دیار مهاجرت زندگی می کنم.

 پس از سقوط  نظام جمهوریت در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ اولین شعر میهنى و حماسی ام  بنام «کشتی بی سر نشین » را به دست نشر سپردم.

و همچنان نقاشی و قلم و کاغذ را یار همیشگی خود می‌دانم و علاقه خاص به شاعری ، سخنرانی و کارآفرینی دارم.

من از دیار هرات شهر عشق و اندیشه‌ام

به فضل قلم و کلام اینک به توفیق یزدان

 در کنار فعالیت‌های فرهنگی اجتماعى الحمدالله مادر چهار فرزند هستم و نعمت فرزندان را به عنوان بزرگ‌ترین سرمایهٔ زندگی‌ام قدر می‌دانم..

پرسش:

لطف بفرمایید در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان اگر داشتید قدری روشنی بیاندازید و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه فعالیت ها می باشید؟

پاسخ:

  در شهر هرات برای مدت سه سال به عنوان یک معلم الهام بخش در مکتب صلاالدین سلجوقی ایفای وظیفه نمودم و در پرورش دادن ذهن جوانان و پرورش بخشیدن  امید در میان  شرایط چالش برانگیز آنوقت  تلاش کردم.

در کنار تدریس و آموزش بیشتر به فعالیت های فرهنگی و کار های اجتماعی علاقه مند بودم. و همچنان در حال حاضر به سرودن شعر، نوشتن مقاله و همکاری در برنامه‌های فرهنگی ادبی و اجتماعی را ادامه داده سهم می گیرم.

علاوتآ ریاست بنیاد سخن ‌سرایان هرات را بر دوش می‌کشم و تجسم تاب آوری و توانمندی من که در افغانستان به دنیا آمدم مرا واداشت تا به زنان و دختران با هر نگاهی که دارند عشق بورزم.

همچنان قابل یادآوری میدانم که من صاحب افتخار برند روشن بوتیک می باشم که  تجارت کوچکی است ‌که میراث افغانستان را با هنر مدرن ترکیب می کند و بدین ترتیب  سنت غنی صنایع دستی افغانستان را به جهانیان نشان میدهم و از طریق برند روشن بوتیک خود فرصت های شغلی معناداری را برای زنان و دختران افغان فراهم می سازم  و به آنها کمک می کنم تا استقلال خود را بازیابند.

من مدتهاست به عنوان یک خدمتگذار خستگی ناپذیر با ابتکارات اجتماعی فرهنگی و متعدد جهت حمایت از زنان و دختران افغان و تقویت وحدت میان گروه های مختلف تلاش نموده و کار کردم .

چشم انداز من فراتر از مرزها گسترش می یابد و هدف من ارتقاء بخشیدن توانایی زنان و دختران به ویژه آنهایی است که تحت تأثیر سختی ها هستند.  

 با مهارت ها و اعتماد بخود و امیدی که به خداوند دارم آنها را تشویق میکنم .

در حال حاضرهمچنین به عنوان یک مربی «قدرت ذهن و نیروی مثبت »و مثبت اندیش آنلاین درس میدهم .و از تجربیات خود برای الهام بخشیدن به دیگران برای پذیرش قدرت درونی و رسیدن به رویاهای شان تدریس می کنم . فلسفه مربیگری من عمیقاً ریشه در این باور دارد که ذهن قدرت بی حد و حصری برای تغییر زندگی دارد و می بایست از آن استفاده کرد.

من علاوه بر فعالیت های فرهنگی و مربیگری بعنوان شاعر و هنرمندی که به خاطر نوشته های خاطره انگیزش با عشق و امید به وطن گام برداشته و از 

ارتباط عمیق خود با فرهنگ افغانستان و سفر های شخصی ام برای خلق آثاری که بتواند بیشتر مرا با مخاطبانم در سراسر جهان آشنا سازد تلاش میکنم. الحمدالله.

من با تعهد تزلزل ناپذیرم برای کمک به اندازه توانم به زنان افغان خود و روحیه خلاق و اعتقاد عمیق به قدرت تفکر و حرکت کردن مثبت ، نه تنها چراغی برای جامعه خود ، بلکه  کوشش میکنم تا صدایی باشم جهانی برای تاب آوری و توانمندسازی مردم به توفیق الهی ..

پرسش:

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال ناگزیر به ترک وطن شدید و در حال حاضر در کدام شهر زندگی می کنید؟

پاسخ:

ترک وطن برای من همانند هزاران هموطن دیگر نتیجهٔ ناامنی ، دشواری‌های روزگار و جنگ بود که ناگزیر در سال ۲۰۰۷ میلادی زادگاهم هرات را ترک کردم و با فامیل عزیز خود به استرالیا مهاجرت نمودم. اکنون در شهر سیدنی زندگی می‌کنم و در این دیار پیوند قلبی‌ام با سرزمین مادری‌ام همچنان استوار باقی مانده است.و بدون شک اشتیاق من به آموزش و حفظ فرهنگ همیشه یک نیروی و راهنما در زندگی من بوده است .

پرسش:

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

پاسخ:

از نوجوانی حدود شانزده سالگی سرودن شعر و نوشتن متن را آغاز نمودم. بیشترین گرایش من به غزل، مثنوى ، قصیده و شعر آزاد است. گاه نیز با الهام از عرفان و فرهنگ کلاسیک قالب‌های سنتی را تجربه می‌کنم.

پرسش:

لطف نموده بفرمایید تا به حال چند اثر از شما به چاپ رسیده ، اگر لطف نموده نام بگیرید و بفرمایید خوانندگان عزیز ما از چه طریقی میتوانند آنها را بدست بیاورند؟

پاسخ:

نخستین اثر من با نام «خوشه‌های آبی» میباشد که  در هرات  از طریق فرهنگسرا به چاپ رسید  و بعنوان نویسندهء آن مفتخرم  که بزرگترین منبع شادی و انگیزه ِ من است.

گواهی میدهم که در لابلای مطالب آن میتوانید ارزش ها ، عشق به خود و جامعه ، شفقت ، خوب زیستن ، و تکتیک های استقامت در برابر سختی ها را مطالعه کنید.

همچنان در مهاجرت نیز آثار دیگری در دست نشر و آماده‌سازی دارم از جمله کتاب « Frozen Mind » که به دو زبان دری و انگلیسی می باشد.

 علاقه‌ مندان می‌توانند این آثار را از طریق برنامه‌ های فرهنگی و یا تماس مستقیم با بنده به دست بیاورند. انشاءالله مجموعه ی اشعارم نیز به زودی چاپ و در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت .

پرسش:

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

پاسخ:

بلی با کمال میل در کنار شعر و ادبیات و سخنرانی در برنامه‌های اجتماعی نشست‌های فرهنگی و همایش‌های زنان مهاجر نیز شرکت می‌کنم و باور دارم که خدمت فرهنگی رسالتی فراتر از شعر دارد.

پرسش:

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

پاسخ:

شعرزبان دل است و پژواک روح انسان.  شاعر خوب کسی است که صادقانه بنویسد،  با درد مردم آشنا باشد و کلامش آیینهٔ عشق ، آگاهی و انسانیت باشد.

شعر زمزمهٔ دل است آنگاه که زبان در بند می‌ماند.

چشمه‌ای‌ست که از ژرفای جان می‌جوشد و در واژه‌ها می‌رقصد.

شعر آیینه‌ای‌ست که غبار از چهرهٔ حقیقت می‌زداید.

و پرده از رازهای ناپیدای روح برمی‌گیرد.

شاعر خوب آن است که آتش درون خویش را به نور بدل کند.

نه تنها برای خویش که برای دل‌های خسته و جان‌های جوینده.

شاعر خوب از واژه‌ها پرنده می‌سازد.

تا بر فراز رنج‌ها پرواز کنند و بر شانه‌های امید بنشینند.

او با درد مردم هم‌نفس است.

و با شادی ایشانهم‌رقص.

می‌داند که کلمه تنها صدا نیست.

بلکه نان دل آب جان و چراغ راه است.

شاعر خوب در میان غوغای جهان سکوتی آگاهانه دارد.

و در میان سکوت صدایی رساتر از هر فریاد.

چنین شاعرعاشق است و آگاه.

چنین شعری ماندگر است و جاودان هر چی از شعر بگویم کم است . من عاشق شعر هستم و هر روز باید یک مصراع بنویسم .

پرسش:

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

پاسخ:

از میان شاعران کلاسیک مولانا و حافظ و خواجه عبدالله انصاری هروی جایگاه ویژه در دل من دارند. از معاصرین نیز اشعاری که در آن درد انسان و امید به رستگاری نمایان باشد برایم ارزشمند است.

پرسش:

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید؟

پاسخ:

سایت ۲۴ ساعت را دریچه‌ای ارزشمند برای تبلور اندیشه و فرهنگ می‌دانم. از حدود چند سال است در استرالیا علاقه مندی خود را آغاز نمودم و همواره از این فضا برای پیوند ادبی و فرهنگی استفاده کرده‌ام.

پرسش:

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه ها ی دارید؟

پاسخ:

به جوانان عزیز توصیه می‌کنم . که در غربت نیز ریشه‌های خود را فراموش نکنند. علم بیاموزند، فرهنگ غنی خویش را پاس بدارند و با امید و تلاش آینده‌ای روشن برای خود و جامعه بسازند.

پرسش:

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

پاسخ:

پیام من این است که عشق انسانیت و امید را هیچ‌گاه از یاد نبریم. در هر کجا که هستیم پلی باشیم میان دل‌ها و نوری برای راه دیگران و ما چراغ خود را بیافروزیم تا دیگران هم از روشنی اش استفاده کننده و بهرمند شوند.

و من الله توفیق

ارادت مند تان طیبه احسان روشن حیدری

بشیر هروی:

بانو حیدری گرامی از اینکه وقت گرانبهای تان را در اختیارم گذاشته و به سؤالاتم پاسخ دادید،  سپاسگزاری نموده برای تان طول عمر با برکت تمنا دارم.

27 آگوست
۵دیدگاه

تقدیم به شاعر جوان و غزلسرای خوش بیان احمد محمود امپراطور عزیز

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۵ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۷ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

 

با سپاس و قدردانی ژرف از حضور فرهیختهٔ شاعر، نویسنده و

پژوهشگر ارجمند جناب نذیر احمد ظفر صاحب که با سرودن غزلی

دلنشین و فاخر،مرا به بزرگواری خویش به نوازش گرفتند و

با طنین کلماتشان مورد تحسین و مهربانی قرار دادند.

احمد محمود امپراطور

———–

تقدیم به شاعر جوان و غزلسرای خوش بیان

احمد محمود امپراطور عزیز

ترا  از   طرز   اشعارت  شناسم

ز طبع داغ   و   افکارت شناسم

غزل  هایت  دوای   درد    مردم

به مثل یک  پرستارت   شناسم

گهی در کوچه  های  عاشقانه

جنون افزا  به بازارت  شناسم

گهی در مسجد  هنگام عبادت

ترا از  رنگ  دستارت  شناسم

حضورت گرچه از من دور باشد

ز الطا ف گهر  بارت   شناسم

تو چون محمود خلق نغز داری

بدل جا کرده یی یارت شناسم

الهی بی  ظفر  هر گز  نگردی

ظفر مندانه هر بارت شناسم

——-””’——-””’——””’——

شاعر: نذیر ظفر ورجینیا امریکا

 

 

26 آگوست
۳دیدگاه

چشم ِ بیمار

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  سه شنبه ۴ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۶ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

   چشم ِ بیمار

 از کوچه ی ما گذشت آن یار

 آمد   به   هوا   نسیم ِ  گلزار

 تا  باز  نمود  ، حلقه ی موی

 هر خفته بشد ز خواب بیدار

 جادو   بنمود   ،  با   نگاهی

 دل   را بربود  گویی یک بار

 در چنبر ِ   زلف ِ   عنبر ینش

 بیچاره   دلم   بشد  گرفتار

 تا لب بگشود تشنه گشتم

 خمار   شدم   بکوی  خمّار

 دستم نرسد بدامن ِ عشق

 پایم   نبَرَد   بکوی    دلدار

 جرئت   نکند   دل ِ حزینم

آری گلی است با دوصدخار

 ترس من از آنک  او برانَد

 خوفم نبوَد ز خار و اغیار

 آسوده بودم ندیده بودم

 بیمار شدم ز چشم ِ بیمار

 این پیری و عشقبازی ها چیست؟

این خوی همایون است بگذار

    همایون شاه (عالمی)

      ۲۵ اگست ۲۰۲۵م

25 آگوست
۳دیدگاه

در حضور عشق

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

در حضور عشق

در وجودم   در  سرودم جز  تو  یکتا  هیچ هیچ

هست و بودم تار و پودم غیر  تو ما  هیچ هیچ

هستى من مستى من، عشق تو شور آفرین 

جز ز شور عشق تو بس شور و غوغا هیچ هیچ

خالق   من  مالک  من ،  دلبر   بى  چون  تویى

پیش روى خوب تو چون و  چرا  ها   هیچ هیچ

قایمى خود  قادرى  خود   ذات  واجب الوجود

قادرى جز ذات تو  در  دین  و   دنیا   هیچ هیچ

دلبرى    تو    یاورى   تو     برترى   از   هر  ثنا

پیش تو هر آنچه مى باشد  ثنا ها  هیچ هیچ

صد دم عیسى   ز  تو نشأت  گرفت  آباد شد

بى تو اى  آرام  جان روح  مسیحا  هیچ هیچ

پر گناهم   بى پناهم   جز  تو   نبوَد   درگهى

جز ز دربار تو ام بس نیست  ماوا  هیچ هیچ

بى سر و پایم به غوغایم شها در عشق تو

در حضور عشق تو ما را سر و  پا هیچ هیچ

شیبا رحیمی

 

25 آگوست
۳دیدگاه

آزادی زنـــان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آزادی زنـــان

خواهم ازخالق یکتا

که زنانِ وطن ما

مانندهرآزاده زن دنیا،مثل هرانسان

شکنند بند اسارت

شوند آزاد زحقارت

رسد آن روز بزودی

که همه شاد وسرحال

لیک

آن جمع خبیثان

 پیروان شیطان

اخلاف یزیدان

از طالب جاهل و

ازداعش نادان

از حاکم مفسد

از قاضی بی علم

آن مرتشیِ خونخوار

آن کله ودستار

هردشمن قرآن ومسلمان

آن نوکردالرودینار

دشمن دیرینه وپرکینهءمیهن

منحل گراردو

پا بوس پلیدان

آن دولت بی همت و

مزدوراجانب

آن کله بی مغز

اما، متفکر!!!

درسطح جهان

اعجوبهء مخلوق

آن حامی اشرار

آن عامل سنگسارو

بریدن های سرها

بی ترس خدا

آن قاتل فرخنده ورخشانه و

صدها هزاران

ازعسکروهم مردم بیچارهء بی نان

مُثله گرزن ها

وآن زانی طفلان

آن جمع ستمگر

آن نوکروچاکر

هریک زدگر بدتروبدتر

ازقهرخداوندجبّار

دردوزخ ونیران

گرفتار

گرفتار

انشأالله

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۱۱ نوامبر ۲۰۱۵

سیدنی – استرالیا

25 آگوست
۱ دیدگاه

بیمار عشق

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بیمار عشق

 دستگاه  نازنینان  ، غمزه و  ناز  و  اداست

 گردش  چشم  بتانم  ، تیغ   برّان  جفاست

 در رهٔ عشق  بتانم از سرو سامان  مپرس

 می شود مد نگه از بس فغانم نارساست

 چاک زخمم هر نفس خمیازۀحسرت کشد

 از وصالِ تیغ بیدادش  دلم در  شورهاست

 تا شدم دیوانه‌ی سودای چشم مست یار

 حلقه‌ی زنجیر زلفش، برسرم بال هُماست

 عاشق بیچاره با این عشوه سازان چون کند

 لعل شان گرم تبسم چشمهاشان دلرباست

 نخل پُر بار  از  ثمر  دایم   تواضع  می کند

 الحذر گردن فرازی شیوه‌ای  از اغنیاست

ذوق در راهِ محبت  دانه‌ی  صد آفت است

 زینتِ بزم بتان از بی قراری های ماست

 دشمنان در آتش سوزان افگندند دوست

 خویش در گلزار دیدن از کمالِ کبریا ست

 احترام و رحم و الفت با همه پیر و جوان

 از کمال و دانشِ آن  مردمانِ  با خداست

 انوری بیمار عشقی از کسی درمان مخواه

شکوه از درد محبت پیش جانان نارواست

 انوری فکری

 ۳ سنبله ۱۴۰۴ پنجشیر

25 آگوست
۱ دیدگاه

مژگان ناز و چشم میگونی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

مژگان ناز و چشم میگونی

 جهان عاشقی  از هر  نگاهی  دیدنی   دارد

 خیابان  و  سرا و  خانه  اش  گردیدنی  دارد

 چه طوفانی که ازمژگان ناز وچشم میگونی

چو موجی  زیر پای  ساحلی  غلتیدنی  دارد

 دلی کو‌ در هوای می طپد از  شوق بیتابی

 چو گل  در هر نوایی بلبلی   بالیدینی دارد

 ز باغ  دلستان و   دامن   لبریز  گل  هایش

 به قدر  آرزو  از  غنچه  و  گل  چیدنی دارد

 شبی را در خیال و خاطراتی میتوان خفتن

 چو شمع کشته اشکی در بغل  خوابیدنی  دارد

 اگر من  در هوایی   کوکب  شهناز  بیتابم

 زمین تا آسمان در قلب من نازنیدنی دارد

 مرا سوز جگر از عشق پاکش وا  نمیدارد

 نمی دانم چرا این دل چنین نالیدنی دارد

 شدم محصور آن زلف پریشان همدم رخسار

 حریر و نرم و  نازک دور  سر تابیدنی دارد

 دلی  آزردهٔ  گوشه  نشینان را مشورانید

 که ازهر ماهرویی گوهری در معدنی دارد

 نباید زیر چرخ این فلک آسوده بنشستن

چو زرافه به قصد جان هر یک گردنی دارد

 بیا ای واعظی از هجر یارت دامنت بر چین

 که صبح آرزویی  وصل  او  خندیدنی دارد

ملا عبدالواحد واعظی

 

25 آگوست
۱ دیدگاه

آیا انسان ها بطور طبیعی زیادت طلبند؟

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آیا انسان ها بطور طبیعی زیادت طلبند؟

در باب ماهیت ذاتی انسانی

نویسنده: نعیم سلیمی

مساله به اصطلاح ذات انسانی؛ یکی از بحث ها و استدلال های جنجال برانگیزی ست که درجامعه شناسی برعلیه سوسیالیسم و یا به عبارت دیگری گرایش جامعه گرایی مورد استفاده قرارمی گیرد. ولی درعین زمان این یکی ازآن استدلال های بی مایه ای ست که به آسانی می شود میان تهی بودن آن را آشکار ساخته و مورد تردید قرار داد.

بسیاری ها به این باوراند که طرز تفکر ما به گونه انتزاعی و مجرد همان هست که ما همیشه به چنین شیوه ای اندیشیده ایم. فقط کافی ست تا با آوردن چند مثالی در قسمت پایانی این بحث؛ بطلان حقیقت چنین برخوردی را مطرح نمود.

مانند تمامی موجودات جهان هستی در طبیعت؛ آگاهی انسانی و اجتماعی همیشه دستخوش تغییرودگرگونی بوده ومی باشد:

کارل مارکس اظهار نمود «شرایط واوضاع [هستی اجتماعی] تعین کننده شعور و آگاهی[اجتماعی] می باشد. به عبارت دیگری این محیط زیستی اجتماعی ما است که تا حد زیادی وامیدارد چگونه بیاندیشیم. بطور مثال اگر ما هزاران سال قبل چون یک دهقانی در چین و یا سده های قبل مانند برده ای در کشوری بنام افغانستان متولد شده بودیم ؛ شیوه اندیشیدن ما راجع به جهان با آنچه که امروز می اندیشیم متفاوت می بود. طبیعی ست که ما درآن زمان ازیک طرز دید کاملا متفاوتی به تناسب نوزدای که در یک خانواده اشرافیت برده داری و یا فیودالی به دنیا آمده برخوردار می بودیم.

نکته جالب و درخور توجه این هست که نوع انسانی و یا بشردر طول تاریخ به لحاظ رقابت علیه یکدیگر وبا سرکوب ودرهم شکستن همنوع خودی جهت پیشی گرفتن ازدیگران ؛ در راس و پیشقراولی شبکه تولید و تدارک مواد غذائی برای معیشت قرار نگرفت. بلکه؛ برعکس همکاری و تعاون متقابل درین زمینه نقش مرکزی را میان انسان ها ایفا نمود. واگربرای یک لحظه تصور کنیم که چنین نمی شد؛ در آن صورت از نسل انسانی و انواع متفاوت آن خبری نمی بود وبشر یکدیگر را می درید و نابود می شد. تنها با تعاون و همکاری بود که انسان ها منابع غذائی خود را با شکارحیوانات و تهیه مسکن و انکشاف محصولات زراعتی و دامداری و غیره … هماهنگ می نمودند.به گونه ی مثال یک نگاه کلی به نوزادان و چوچه های سایر حیوانات مانند آهوان مساله را روشن می سازد. بچه آهو در همان لحظه پاگذاشتن به دنیا می تواند ایستاده شود وقدم بردارد. اما برعکس نوزادان انسانی بدون موجودیت مادر نمی توانند زنده بمانند.

آنطوریکه تاریخ نشان می دهد واقعاً انسان های اولیه در مقایسه با حیوانات وحشی که می توانند مواد خوراکه مورد نیاز را در محیطی زیستی خودی به حد کافی دریافت نمایند ؛ برای زنده ماندن به همکاری یکردیگر نیاز داشتند.

این قلم چندی قبل در یکی ازمقالات و یادداشت ها درین زمینه زیر عنوان « منشا، انکشاف و تکامل غزیزها …»با آوردن تازه ترین اسناد و مدارک علمی یاد آور شدم که نوع بشر در یک بخش زیادی از زندگی خود؛ شاهد موجودیت طبقات نبود. البته برای مطالعه بیشترخوانندگان درینمورد لینک های این مقاله را که حاوی شش قسمت می شود درپایان این نوشته می گذارم که برای دریافت جزئیات بیشتر به آن مراجعه شود.

قابل یاد آوری ست که در یک دید سطحی گرایانه ما همه موجودات انفرادی جداگانه ای هستیم. مگر حقیقت مساله این را به ما نشان می دهد ما به هزاران وحتی ملیون ها انسان در تمامی اقصی جهان اتکا داریم. بطور مثال آیا ممکن است یک انسان جداگانه بتواند موتری را دیزاین و تولید نماید ویا اینکه این فرد بتواند معدنی را استخراج کند و یا فاریکه ای را بوجود بیاورد… وغیره. حتی جالب اینجاست که تحت ساختار سرمایه داری ؛ تقریبا همه ی انسانها به گونه ی غیر مستقیم از طریق مارکیت جهانی و تبادله کالا ها با یکدیگر مرتبط اند. ما یکجا با همدیگر زندگی می نمائیم و کارمی کنیم. مگراطراف مان را به گونه ۲۴ ساعته پولیس احاطه ننموده تا اینکه یکدیدگیرخود را به هلاکت نرسانیم. و اگر چنین می بود؛ اولاً هیچگونه کاری به انجام نمی رسید ودرگام دوم از تداوم زندگی خبری نبود. و به این ترتیب همه نابود می شدیم و در ظرف چند روزی از گرسنگی به هلاکت می رسیدیم!

بناً سوال اساسی این هست که چرا ما خود را افرادجداگانه ای فکر می کنیم ؟

برای پاسخ به این سوال بازهم دوباره برمی گردیم به همان مقوله مارکسی “شرایط [هستی ومحیط اجتماعی] تعین کننده ی آگاهی [ شعور اجتماعی ]ست.

بلی! مارکس و انگلس وضاحت دادند که در “هر جامعه ای ایدیولوژی حاکم؛ همان [ایدیولوژی] طبقه ی مسلط می باشد.”؛ معنی این سخن چنین هست که دردوران کنونی ایدیولوژی سرمایه داران و کارفرمایان به مثابه افراد جداگانه بر محور منفعت انفرادی ؛ یک ایدیولوژی مبتنی بر حرص و رقابت هست که بر جهان سلطه می راند.

طبقه سرمایه دارازتمامی قدرت و ابزار هایی که در اختیار دارد؛ سعی می نماید تا بالای طرز تفکر ما اثر بگذارد: ازطریق تعلیم و تربیه؛ دین … وغیره. زمانیکه ما رشد و پرورش می یابیم و بزرگ می شویم؛ یکجا با آن ارزش های سیستم سرمایه داری مانند رفتار سگ های وحشی که بالای یکدیگرحمله ور می شوند به گونه غیر مستقیم برما عجین و تزریق می گردد.

یکی دیگر ازین تاثیر گذاری ارزش های [اخلاقی] سرمایه داری که ما را متالم و متاثر می سازد این هست که وقتی ما انسان های بی خانمان و بی سرپناه ، گرسنه و کشته شدگان جنگ ها را وراندازمی کنیم؛ با بی تفاوتی ازپهلوی آن هاعبورنموده وشاید هم دربیشترین حدی برای آرامش وجدانی خود برای آنها دعا می کنیم واندکی هم برای آن ها خیرات می دهیم وبس.

ارزش های که در بالا ازآن یاد آور شدم فقط مشت کوچکی ازسرمایه داران فوق العاده ثروتمند را بهره مند می سازد که دیگر انسان ها درزندگی روزمره ازاین ایدیولوژی مسلط مبتنی برزیادت طلبی سرمایه داری چیزی که مناسب حال آنها باشد بدست نمی آورند. البته آنچه که بخش بزرگی از آنسانها به آن نیاز دارند صلح ، ثبات ، داشتن یک شغل شایسته ، مراقبت های بهداشتی آبرومندانه و تعلیم و تربیت، داشتن فرصت کافی برای خانواده و یاران دوست داشتنی … و غیره می باشد.اما این تنها سرمایه داران اند که برای بهره مند شدن از موقف انفرادی خودی برعلیه کامپانی ها و شرکت های سرمایه داری رقابت می نماید و دیگران برای آنها الویت و اهمیتی ندارد.

یکی از تضادها و تناقضات دیگرجوامع سرمایه داری درآن نهفته هست که شیوه ی تولید از وجه اجتماعی برخورداربوده ؛ اما تصاحب و تخصیص انفرادی خصوصی ناشی از ارزش اضافی برخاسته از ثروت دردست عده محدود و معدودی قرار دارد. به عبارت دیگری منفعت بدست آمده ازتولید اجتماعی به جیب یک اقلیت محدود ریخته می شود.

همانطوریکه در بالا تذکار دادم هزاران کارگر که از مهارت مسلکی تولید موترها ووسایط نقلیه برخوردار اند؛ صلاحیت و اختیار تصمیم گیری را برای اینکه چه چیزی تولید شود و یا اینکه چگونه ثروت اجتماعی تولید شده توزیع وکنترول شود، ندارند.

هواداران جامعه گرایی و یا جامعه خواهی مبتنی بر نظم اجتماعی می خواهند تا به تناقضات و تضاد های نامبرده دروجه تولید سرمایه داری با کنترول ثروت های تولیده شده اجتماعی از طریق مردم و جامعه نقطه ی پایان بگذارند. البته در آنصورت ثروت های تولید شده بوسیله ی کارگران می تواند برای اعطای معاشات بهتر، بهداشت همگانی ، تعلیم و تربیه و … مورد استفاده قرار گیرد. دسترسی به چنین آرمانی صرفا یک رویا نیست. مقدمات مادی برای چنین امری از قبل موجود است. یگانه مانع و گره بزرگ برای این کار تصاحب و تصرف قدرت سیاسی و اقتصادی در دست طبقه ی سرمایه داری ست. تنها و تنها اتحاد و همبستگی طبقه کارگر می تواند به این حالت خاتمه دهد. و به دهشت ، فقرو بی ثباتی سرمایه داری نقطه ی پایان بگذارد وراه را برای تولد جهان نوین عاری از بهره کشی انسان توسط انسان بگشاید.

تصورکنید اگریک طفلی دریک جهانی فارغ از گرسنگی و غربت، بیکاری … و غیره چشم به جهان بگشاید؛ طرز تفکر این چنین طفلی نسبت به این جهانی که ما در آن زنگی می کنیم و در باره آن تصور می کنیم کاملا متفاوت خواهد بود.

تحت یک ساختاراجتماعی مبتنی بر جامعه گرایی [سوسیالیسم] رابطه ی انسان ها با یک دیگر به مثابه مردم [جامعه انسانی ]تعریف ومعین می گردد؛ نه صرفاً مانند کالا هایی که مورد خرید و فروش قرار می گیرند.

دلیل عمده و اساسی مشکلاتی که ما تحت ساختار سرمایه داری به آن مواجه بوده و رنج می بریم درکمبودی و فقدان برخاسته از شیوه تولید سرمایه داری نهفته است. مثالی می آورم؛ اگر شما ۱۰۰ موش را در یک قفسی با غذای کافی و اندکی بیشتر تر ازنیاز جابجا سازید؛ در آنصورت ما شاهد آرامش، ثبات و دوستی بهتری میان موش ها درین قفس خواهیم بود. ولی اگر قرار باشد ما ۱۰۰ موش را در یک قفس جداگانه ای با غذای مورد نیازبرای ۵۰ موش جابجا سازیم؛ بزودی ما شاهد برهم خوردن وضعیت مبتنی بر کشتار، حرص و طَمَع ، منفعت گرایی فردی، خشونت و خونریزی خواهیم بود.

البته که انسان و جامعه انسانی مغلق تر ازموش ها بوده و دریک سطح متفاوت و بالاتری به تناسب موش ها در لابراتوار قرار دارد؛ اما به همه حال مثالی را که ارائه نمودیم یک تصویر کلی مهمی را برای ما در مورد فراوانی وفقدان به نمایش می گذارد.

در جامعه سرمایه داری فقدان و کمبود یک امر تصنعی می باشد. در تحت چنین ساختاری مشکل این نیست که سطح تولیدات بسیارکم و یا اندک هست. ولی آنچه که مهم می باشد این هست که امکانات اجتماعی تولیدی ازتوانمندی قوه خرید فراتر می رود. نیرو های تولیدی از بازار پیشی می گیرد. کالا ها انبارمی شوند و کارخانه ها به حالت عطالت و بیکاری قرار می گیرند؛ برای اینکه مردم از توان خرید برخوردار نمی باشند. آنطوریکه مارکس این را بازگو می نماید؛ تحت ساختار سرمایه داری این مشکل فقر است که درمیان وفرت [نمایان] می گردد.

پس در یک نتیجه گیری کلی :

-«ماهیت ذاتی انسانی » آنطوریکه مشاهده نمودیم در طول تاریخ دشتخوش تغییر بوده و خواهد بود. انسان ها اعجوبه هایی از یک اختلاط تراژیدی ها ، کمیدی ها ، تصنیف ها، اشعار، نقاشی ها و سایر خلقت های هنری بی شماری را که حکایت از یک جهان متغییری را ارائه می دارد ایجاد نموده اند. اگر کسی به این نکته باور ندارد؛ بهتر است به یک موزیم تاریخی ، ساینسی و یا هنری سری بزند و تغییر آگاهی انسانی را که به گونه تصویری در آنجا تجسم یافته مشاهده نماید؛ تا خود به آن متیقن گردد.

– «فیلسوفان جهان را به گونه های متفاوتی مورد تفسیر قرار داده اند.[درحالیکه] مساله بر سر تغییر[جهان] است.»(مارکس)

-بناً؛ بایسته است تا یکجا با تغییر جهان؛ انجماد فکری ما نیز پیوسته دگرگون شود.

پایان

 

https://www.howd.org/…/3478-monsh-wa-takamul-e-ghariza…

***

https://www.howd.org/…/3497-monshye-enkeshaf-wa-takamu…

***

https://www.howd.org/…/3512-3monshye-enkeshaf-wa-takamu…

***

https://www.howd.org/…/3535-3monshye-enkeshaf-wa-takamu…

***

https://www.howd.org/…/3551-monshye-enkeshaf-wa-takamu…

***

https://www.howd.org/…/3554-6monshye-enkeshaf-wa-takamu…

25 آگوست
۱ دیدگاه

عاشقِ زیبایی !

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

    عاشقِ زیبایی !

ابری شد  آسمان  و  زمین  زیری _

رگبار برف  و  ژاله  و بارا  است

 گل‌ های باغ ریخته، پا برجا…

 پاهای خشک و سرد درختان است

 یک باغ با هزار درختش نیز  ،

 چون نو عروس با همه رختش نیز

 آن برگ و ساقه‌های که پوسیده_

در زیربار ظلم زمستان  است

آن‌ سو پرنده  های که ترسیده

 از بادهای تند که لرزیده

 در جستجوی نقطه‌ی امن است و…

از هرچه هست و نیست گریزان است

 دیگر گلِ  برای خریدن نیست

 دیگر هدف ز منظره، دیدن نیست

 هر کس که است عاشق زیبایی!

 پاییز گونه زرد و پریشان است .

 یک سال پوره زحمت و خون خواری!

 با اشک و آه و گریه و ناداری!

آیا تمام درد بلا، هربار_

پاداش رنج این همه دهقان است؟؟؟

یارب! چرا همیشه جهان سرد است؟

 دل‌های ما شکسته و پر درد است؟

 کردی چرا به دست خودت خلقش_

آنانِ را که دشمن انسان است؟؟؟

 

              محرابی  صافی

      ۲ سنبله ۱۴۰۴ خورشیدی

 

 

 

 

 

 

 

25 آگوست
۱ دیدگاه

ندای خرد

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

ندای خرد

 گرد  و  غبارِ   وطن  ،  به  دیده  توتیا   کنید

  با چشم  خرد  سوی  حقیقت  نگاه   کنید

 همزیستی و مهر، بنای خوشی‌ست  ، بلی

 با   مهر  و   اتحاد   ،  دلِ  خود   صفا   کنید

 در کار و بارِ جهان ، همدل ،  همنوا  شوید

 با  شوق  و  شفقت ، جهانی   را بنا  کنید

 دانش و  هنر ، کلیدِ رهِ   سربلندی‌   است

 با    دیده‌ی  عقل ،  بابِ  بصیرت   وا کنید

 در  هر  کجا  شکاف  و  نفاقیست  بین ما 

 بنگر که سود کی‌ست ؟ کمی  هم ندا کنید

 حق روشن است  و  حاجت اثبات نیست

 با  وحدت  دل  و  دهان ، دعای خدا کنید

 با کینه و نفاق،  نرسد  کس  به مقصدی

 بر صنعت  و   تلاش  ،  همه   اقتدا   کنید

 حقا  که  تا  سپهرِ   کهکشان  سفر  کنید 

 باید  ز خشم  و  قهر ، خود  را  جدا  کنید

 در  کار  و  بارِ   ملک  ، بجنبید   با   هدف 

 ترکِ   خصام و  کشمکشِ  بی‌ صدا کنید

 گفتار   بشیر  دُرّ  ناب  و  روشنگر  است 

 در راهِ  عمل  ، جان  خویشتن  فدا  کنید

بشیر احمد شیرین سخن

23 آگوست
۳دیدگاه

 مبارز

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 مبارز

             به خودم

بهار را می‌ بویم

در خزان پر امید زندگی‌

در بیشه های سر سبز فکر

و در اندیشه های راستین یک زن

که  همیشه عشق را ستوده

 ۶۲ بهار پر امید زندگی‌

و ۶۲ سال به عشق پیوستن 

و ۶۲ سال به شکرانه ای هستی –

 آوازه ای نیایش را بلند کردن 

و ۶۲ سال مبارزه

در بیراهه های کشتزار زندگی‌ –

علف های هرزه…

و خار های سر راه …

و به مسیر ادامه دادن

و   راه را

با سربلندی پیمودن

و هرجا میرسم

با افتخار می‌گویم :

منم یک زن ،

یک آزاده ،

یک مبارز ،

زاده ی افغانستان …

هما طرزی

نیویورک

 ۳۰ اپریل ۲۰۱۳

 

23 آگوست
۴دیدگاه

 عـقــا ب شـکسـتــه پــــر

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 عـقــا ب شـکسـتــه پــــر

 

چـرا نـه روی  مـر ا  ،  بـر  د یــا ر خــود  بـا شـــــد

چـرا نـه هـر  قـد مـم ، بهـر یـا ر خـود  بــا شــــــد

عـذا بِ غـر بت  و هجــرا ن مـن ، بود  تــا کــــی؟

د لــم همــیشــه بفــکـر نــگـا ر خـود  بــا شــــــد

زعــا شــقـا ن ســــرا پـــردهء وطـــن هســتـــــم

مـرا بهشــت زمیــن  لا لـه  زا  ر  خـود  بـا شـــــد

مـن آ ن عقــا ب شکســته پـرم، کـه د ر فـُرقــت

د لـش بـه پـر زد ن، کــوهســا ر خـود بــا شــــد

کجـا روم، بــه کـی گـویــم ، زد رد  بــی وطـنــی

بــه ملک غــیر  کـرا  ا خــتـیـا ر خـود  بــا شــــد؟

بــه شهرها ی وطـن رفـتــه، سـرزنـم هــرســـو

به خا ک خود همه کـس، شهریـا ر خـود بـا شــد

چه خـوش بکـشور خـود، جا ن خـویش بسپـا رم

کــه تربـت وکــفــنم، ا ز د یـا ر خــود بـا شــــــد

ا گـــرکــه لـطــف خدا، حــیدری   شـــود یـا رت

غــم وســرور تو، پــیــش تبــا رخــود بــا شــــد

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

١٣فبروری ٢٠٠۶

سیدنی – آسترالیا

 

 

 

 

 

23 آگوست
۳دیدگاه

آیینه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر: شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آیینه

الف ۱۱۱

عشق  را  گفتم  دمی  در  قلب   تنهایم  بیا

 گفت برخیز و خودت  یک سر  به  دنیایم بیا

گفتمش بیگانه هستم ترس دارم یک کمی

 گفت   بی  ترسی   در  آغوش  تمنایم  بیا

گفتم  از  آیین و  دین  آنجا  نمی دانم  مگر

 گفت  دینی  نیست  در ملک  دل آرایم بیا

 گفتم آنجا  را   زبان   دیگری   باشد بگو ؟

 گفت  با هر لفظ ، با هر  لهجه   پیدایم بیا

 گفتمش میگو کدامین پیرهن سازم به تن؟

 گفت گل میپوش ای گل بین گل هایم بیا

 گفتمش با خنده آیم یا که با آه  و فغان ؟

گفت  بر  لب   با   تبسم  ای   فریبایم  بیا

گفتمش من گاه گاهی سخت بد خو میشوم

گفت بد خو شو و  در  شهر  شکیبایم  بیا

گفتمش با خود چه باید آورم از سیم و زر ؟

 گفت با سیم و زرت کی است پروایم بیا

گفتمش مهلت بده فکری  کنم تا صبحدم

گفت شاید هم  نباشد  هیچ  فردایم  بیا

 من ز جا بر خاستم آیینه  ماندم   رو برو

 گفت بی آرایش  ای   دلدار   زیبایم   بیا

گفتمش اکنون  بیایم  راه  را  بنما به من

 گفت درخود رو فرو چون موج دریایم بیا

 دیده بستم تا روم بال و پری  دادم خدا

 گفت ای بنده قبولی ای  مصفایم   بیا

شکیبا شمیم رستمی

 

 

 

23 آگوست
۱ دیدگاه

تکرارِ بی پایان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر: شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

تکرارِ بی پایان

دوست داشتنت را

مثل باران

در کوچه‌های خیس می‌چکانم

در زوایای هزار آیئنه

تا خودم را در تکرار نگاهت گم کنم

می‌بوسمت،

نه آرام، که با طوفان

پاهایم روی زمین نمی‌ماند

قلبم تاب نمی‌آورد

جز اینکه تو را دوباره،

دوباره بخواهد

توشیرین‌ترین تکرار منی

و من،

در این تکرار بی‌پایان

فقط تو را می‌خواهم

با همه‌ی بی‌پروایی های فروغانه‌ ام .

میترا وصال

لندن – انگلستان

۲۰ آگست ۲۰۲۵

23 آگوست
۱ دیدگاه

حیله ‌رَوی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر: شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

حیله ‌رَوی

علم اگر  بالا  گرفته  ،  کم  شده  مهر و  وفا

 آدمی  گم  گشته   در  گردابِ   نفسِ  ناروا

بی‌وفایی ، بی ‌حیایی ،  گشته  معیارِ همه

با لباسِ خوش  ‌نما پنهان  شده  صد  ناسزا

 می‌فروشند آدمی را در همه ‌ جایِ  جهان

 قیمتِ انسان شده،  کم ‌رنگ ، امّا  بی ‌بها

 نقشِ نیرنگ و دروغ، زینتِ هر سیما شده

 زین سبب، انسان شده مغلوبِ دامِ ماجرا

دل به زر بسته بشر، از عشق و معنا  دور دور 

 معبدِ  وجدانِ   او ،   ویرانهٔ   کج  ‌فهم‌  ها

روزگار هر که  با  حیله ‌رَوی  ، گردد  عزیزِ

راستی  گردیده  مهجور از  دلِ دانا ، چرا؟

هر طرف خندند  خلقی  بر دروغِ  شاخدار 

 راستی شرمنده  است از خندهٔ  اهل ریا

گر نمانَد مهر و  ایمان در  دلِ انسانِ خاک

کی شود عالم،محلِ عدل وصدق و روشنا

 بشیراحمد شیرین سخن

23 آگوست
۱ دیدگاه

یاسَمَن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر: شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

یاسَمَن

 من گلِ یاسمن ام‌

 فرحت و نکهت و زیبایی باغ و چمن ام

من گلِ یاسمن ام‌

همچو آلاله بدشت و صحرا

 شاخهُ نرگس و نیلوفرِ باغِ وطن ام

 من گلِ یاسمن ام‌

 شعری زیبا زگلستانِ ادب

 نغمهُ همدلی در بزمِ طَرَب

 شده لبریزِ غزل ،جامِ بلورِ سخنم

من گلِ یاسمن ام‌

صبحِ زیبا و طلوعِ خورشید

کلبهُ نور و پُر از عشق و امید

 شمعِ افروخته و تابندهُ هر انجمن ام

 من گلِ یاسمن ام

 دُختِ نازدانه و زیبای پدر

 محرمِ راز برای مادر

 همدم و همسفرِ دلبرِ جانانه من ام

من گلِ یاسمن ام‌

چشمم آیینهُ اَسرارِ نهان

دلِ من خانهُ عشق و ایمان

 مهرِ میهن شده آمیخته چو خون در بدنم

 من گلُ یاسمن ام

کهکشانی همه زیبایی و نور

 کوهی افراشته و پُر ز غرور

 شورِ آزادی دَمَد در نفس و روح و تنم

 من گلِ یاسمن ام

من گلِ یاسمن ام.

 

 مریم نوروززاده هروی

 چهارم نوامبر ۲۰۲۴

از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند.

 

23 آگوست
۳دیدگاه

بند هجرت

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بند هجرت

دیده  دریا   گشت  اشکم   را  بیا  تعبیر کن

در  کتاب   خاطراتم    خاطری    تحریر   کن

بی تو تنگ آید  نفس  در سینه ی پر سوز  من

این  غبار   آه   سوزان  را  بیا  تفسیر   کن

جان اگر خواهی  بیا تقدیم  دارم  بی دریغ

نقد  قلبم  را  بگیر  و   قصه  را  تصویر کن 

قالبم مس گشته  از تو کیمیا گرتر کجاست 

قلب مسکین مرا  پرجذبه  زین  اکسیر کن

آنچه از تو می رسد بر من  دوای  مطلق است 

جان رنج آلوده ام را ای تو جان  تعمیر کن 

بس که این آیینه از دیدن کدورت دیده است 

صیقل اش ده یک نظر نوری بران تصویر کن

بی تو افتاده دل اندر بند هجرت سالهاست 

پیش من بنشین جلالی  تازه  را تقریر کن

سیدجلال علی یار

 ملبورن  – آسترالیا

اگست ۲۰۲۵

21 آگوست
۴دیدگاه

می ترسم

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  پنجشنبه ۳۰ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۱ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

شاعر : زنده یاد  استاد صابر هروی  – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

 

می ترسم 

من نگفتم که ز رنج  و  ز بلا  میترسم 

ز آه نیم شب مردان  خدا  می ترسم 

بسکه اغوا گری از زاهد  ره گم دیدم 

من ز عمامه و تسبیح و ردا  میترسم 

از فضولان که فضولند فضولی شاید 

ز اشتباهات عقول و  فضلا  میترسم 

هرگز از چشم حسودان حذرم نیست ولی 

از نگاهای پر از شرم و  حیا میترسم 

ترسم از حملهٔ رویا رویی دشمن نبود 

زو که بر من کند حمله ز قفا میترسم 

ظالم هر چند جفا کرد  بمن می گذرد 

لیکن از سفسطهٔ  اهل وفا میترسم 

هر چه دیوانه  کند  رسم  جنونش خوانم 

از   جفا  و   ز  خطای  عقلا  میترسم 

خانقه گشته ز بس لانهٔ افساد وورع 

من ز شیخ و ز مرید و خلفا میترسم 

قلم پاک ز بس آلت افسون شده است 

از نویسنده و  خبط  شعرا  میترسم 

از خدایی که ( رحیم )  است ندارم بیمی 

بل ز عصیان خود و روز جزا میترسم 

زیر پا بسکه شده عاطفه و شرم و خرد 

هم ز خود هم ز دگر ها و شما میترسم 

بسکه اغواگری ساده دلان افزون است 

از خود ای نفس جدا ، از تو جدا میترسم .

صابر هروی

حمل ۱۳۷۲ 

 

20 آگوست
۱ دیدگاه

تب بوسه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۲۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

تب بوسه

امشب

دلم چون چراغی است

که تنها با نگاهت روشن می‌شود

تو پیوسته در خیالاتم می‌آیی

و واژه‌هایم

به تب بوسه بدل می‌گردند

من از تو می‌رویم،

در تو می‌سوزم،

و در نامت

بی‌پایان می‌شوم

.

میترا وصال

لندن – انگلستان

۱۹ آگست ۲۰۲۵

20 آگوست
۳دیدگاه

گفتگویی با محترم رسول پویان شاعر ، نویسنده و پژوهشگر

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۲۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

در ادامهِ گفتگو  با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم با  جناب محترم رسول پویان

شاعر ، نویسنده و پژوهشگر

توانای کشور که حضور

خواننده گان محترم پیشکش میگردد.

پرسش  :

جناب پویان گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی نموده بفرمایید صاحب چند فرزند میباشید ؟

پاسخ :

رسول پویان، زادگاه شهر هرات؛ دارای چهار فرزند.

پرسش  :

لطف نموده در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی انداخته و همچنین بفرمایید در حال حاضر مصروف چه فعالیت ها می باشید؟

پاسخ :

پس از فراغت از دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه کابل مدتی در بانک مرکزی افغانستان در هرات مشغول کار بودم. در دورۀ مهاجرت در پهلوی دیگر شاعران فرهیخته در انجمن شاعران مهاجر فعالیت داشتم.

در این دوره برای نخستین بار در حوزۀ جنوب غرب افغانستان شورای بازسازی و انکشاف افغانستان را با یاری تعدادی از انجینیران و کارشناسان افغانستانی در آستانۀ خروج قوای اتحادجماهیرشوروی از افغانستان تآسیس و در این برّش زمانی مطالعات و پژوهش‏های مفیدی انجام دادم. چند مرتبه برای مطالعه و تحقیق به حوزۀ جنوب غرب افغانستان در جریان جنگ طولانی سفر کردم.

پس از برگشت به افغانستان با انجمن ناظم هروی و انجمن ادبی هرات همکاری داشتم. لازم به یادآوری می دانم که در ماه های نخست سقوط دولت داکتر نجیب الله و ورود مجاهدین به هرات در تدوین اساسنامه و برنامۀ انجمن ادبی هرات به همرای استاد رجایی رئیس انجمن ادبی و استاد رهیاب استاد دانشگاه هرات سهم فعال گرفتم؛ هدف از این بیان یادی از شادروان استاد رجایی و شادروان استاد رهیاب بود.

در دورۀ جمهوریت مدتی به حیث مسئول بخش حقوق تعاملی یا Customary law با پروژۀ عدلی و قضایی افغانستان کار کردم و به پژوهش‏های میدانی در سطح افغانستان و مطالعات کتابخانه یی در مراکز علمی و کتابخانه های شهر کابل پرداختم.

باید گفت که در کنار سرایش شعر، سالیان درازیست به مطالعه، پژوهش و نبشتن مشغولم که حاصل آن تألیف و خلق آثاری متنوع می باشد.در حال حاضر نیز در این راه پردرازنا روانم.

پرسش  :

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده و در کدام سال ناگزیر به ترک وطن شدید؟

پاسخ :

به سبب جنگ و ناامنی در سالیان نخست پس از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی مجبور به ترک دیار و پیوستن به خیل مهاجرین شدم.

پرسش :

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

پاسخ :

چه بگویم؛ بیاد می آورم که در خردسالی با شعر حافظ در مدرسۀ خانگی آشنا شدم. در صنف دهم مکتب در لیسۀ سلطان هرات یکی از هم‏صنفانم غزلم را در جلو صنف بخوانش گرفت. استاد دهزاد معلم ادبیات ما بود.

در دورۀ مهاجرت بیشترینۀ دیوان‏ها و نمونۀ کلام شاعران فارسی زبان را در کتابخانۀ شخصی ام داشتم. بیش از هزار جلد کتب متنوع گردآورده بودم. هماره بعد از مطالعه، پژوهش و نویسندگی، خستگی خود را با خواندن چند شعر و یا سرایش شعربرطرف می کردم.

شب های جمعه در انجمن شعرای مهاجر اشتراک می کردم و در آن جا شعرخوانی و نقد شعر بود. بیشتر شاعران نامدار افغانستان و هرات در آن انجمن حضور داشتند و دوستانم بودند.همیشه بیادبود شاعران افغانستان محافلی برگزار می کردیم. از مرحوم استاد علی اصغر بشیر هروی پدر بزرگوار تان نیز تجلیل نمودیم.

من در قالب های متنوع شعر سروده ام؛ اما غزل را بیشتر دوست دارم.

پرسش  :

آیا مجموعه هایی از اشعار شما تابحال بصورت مستقل به زینت چاپ آراسته شده یا خیر ؟ اگر شده ، نام گرفته بفرمایید که چند مجموعه  و چطور خوانندگان محترم میتوانند انها را بدست بیاورند؟

پاسخ :

در مجموع ۷۰ اثر تا کنون آماده شده است که مشتمل بر آثار شعری، تألیفات و پژوهش‏ هایم  می باشد که عبارتند از :

  • جغرافیۀ عمومی هرات.
  • هرات در کشاکش تاریخ.
  • حاکم‏نشینان هرات(بلوکات یا حکومتی ها).
  • اقتصاد عمومی هرات.
  • گذری بر ویرانه‏های جنگ.
  • ماهیت افراطگرایی و راه حل بنیادی بحران افغانستان.
  • سازهای سازگار(نگاهی به موسیقی خراسان کهن و افغانستان امروز)
  • پیش درآمدی بر جامعه شناسی هرات.
  • تاریخ هرات به روایت مردم(رخدادهای بعد از کودتای ثور ۱۳۵۷).
  • طالبان و روزهای دشوار هرات .
  • سیری در ولایات افغانستان.
  • اوضاع اقتصادی و اجتماعی افغانستان.
  • افغانستان در منطقه و جهان(مجموعه‏مقالات).
  • جایگاه هرات در مدنیت خراسان.
  • افسانه های قدیم هرات.
  • نقل‏های نقلی.
  • پیر هرات (خواجه عبدالله انصاری).
  • ضرب المثل های هرات.
  • اصطلاحات محلی هرات.
  • هرات در آیینۀ رخدادهای عین ۱۳۷۲-۱۳۷۱
  • در کوچه باغ های فوشنج.
  • گپ هرات(شعر محلی).
  • دوبیتی های محلی.
  • استاد سرآهنگ در گلستان غزل فارسی.
  • کتاب نام های دختران و پسران.
  • فلسفۀ هستی و انسان(جامعۀ آزاد انسانی)
  • نظم طبیعی و نظم اجتماعی.
  • عاشورای خونین هرات.
  • فاجعۀ موصیل عراق در کندوز افغانستان سال ۲۰۱۵ میلادی.
  • کتاب فهرست منابع حقوق تعاملی و فرهنگ مردمی در کتابخانه‏های کابل.
  • تصویر عینی از شهر کابل.
  • صنایع دستی و کارگاه های محلی کابل.
  • کابل دیروز و امروز.
  • آثار تاریخی و تفرجگاه های کابل.
  • نوروز در کابل.
  • نبرد انسان با کرونا.
  • داستان آوارگی.

سفرنامه ‏ها:

  • سفرنامهء چین .
  • سفرنامهء تایلند .
  • سفرنامهء مالزی .
  • سفرنامهء امارات متحده عربی .
  • سفر به سنگاپور .
  • سفر نامه ء ایران .
  • سفرنامهء تاجیکستان .
  • سفرنامهء ازبکستان ( سمرقند ، بخارا  ، تاشکند ).
  • به سوی هرات .
  • در دیارم هرات باستان .
  • سیری در کابل ۲۰۱۵ میلادی .
  • سفر به سوی میهن ۲۰۱۱ میلادی .
  • از هریوا تا مشهد سال ۱۳۸۵ خورشیدی .
  • در دیرینهِ دیار فردوسی سال ۱۳۸۷ خورشیدی .
  • سفر آنسوی اقیانوس ۱۳۸۵ خورشیدی . 
  • در مسیر وحشت .

مجموعه اشعار:

  • باغ آتش(مجموعه اشعار).
  • دفتر شهر عشق
  • دفتر دوم شهر عشق
  • دیار خورشید
  • دفتر عشق و تنهایی
  • دفتر بی نام
  • دفتر رویای دل
  • دفتر اول دوبیتی ها
  • دفتر ثانی دوبیتی ها
  • دفتر سوم دوبیتی ها
  • دفتر بوی خوش عشق؛ نه جنگ.
  • حاصل دل؛ دفتر شعر نو.
  • طرح های تازه.
  • پیکر زخمین عشق در زیر رگبار جهل و تعصب(نثر) بخش نخست.
  • پیکر زخمین عشق در زیر رگبار جهل و تعصب(نثر) بخش آخر.
  • در ستایش عشق و محبت.

نوت:

 بخشی از آثارم ،  از جمله جغرافیۀ عمومی هرات و حاکم نشینان هرات چاپ دوم در کشور ایران به چاپ رسیده است.

هرات در کشاکش تاریخ، اقتصاد عمومی هرات، حاکم نشینان هرات چاپ نخست، سازهای سازگار(نگاهی به موسیقی خراسان کهن و افغانستان امروز)، گذری بر ویرانه های جنگ، پیش درآمدی بر جامعه شناسی هرات، ضرب المثل های هرات و خواجه عبدالله انصاری، در هرات، چاپخانۀ توانا به زیور چاپ آراسته شده است.

دفاتر اشعار و برخی کتب دیگر به شکل دیجیتالی نشر گردیده که در برخی سایت ها قابل دسترسی می باشند.

دفتر اخیر اشعارم (دفتر بی نام) که بیش از یک هزار صفحه شده است تا کنون انتشار نیافته است.

پرسش  :

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

پاسخ :

در کنار سرایش شعر به مطالعه، پژوهش و نوشتن مشغولم و کارهای نیمه تمام و مواد و منابعی که طی سالیان دراز گردآوری کرده ام تنظیم و ترتیب می دارم تا به نسل های آینده تقدیم کنم.

پرسش  :

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

پاسخ :

شعر را در درازنای زمان گوناگون تعریف کرده اند و از دریچه های بس رنگارنگ و متنوع به آن نگریده اند. مشکل بتوان شعر را در چوکات تعریف گنجانید؛ زیرا شعر در بیکران عالم احساس سیر می‏کند؛ محبوبۀ دل، ققنوس خیال، لطافت، طنازی و ظرافت عالی در اوج هنر، موسیقی واژگان و جلوگاه عشق و محبت است.

شعر درک و دریافت احساسی، عاطفی و تخیل آمیز انسان از نازکی، لطیفی، زیبایی و جاذبه های هنرمندانۀ روابط انسان با هستی و انسان با انسان در فضای بیکران عشق و محبت دل است که با اعجاز واژگان، تصاویر، موسیقی کلام و آرایه های سحر انگیز در قلمرو زبان خلق می گردد. شاعر کسی است که این حال و هوا را احساس می کند و با مطالعه، تمرین و تلاش های لازم آن را در خود پرورش می دهد.اگر این حال و هوا و احساس نباشد؛ شعر به سراغ آدم نمی آید.

پرسش  :

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

پاسخ :

هرگلی زیبایی و لطافت ویژۀ خود را دارد و در شعر هریک از شاعران بلند مرتبه جاذبه های خاص همان شاعر نهفته است که انسان در هنگام خوانش آن را احساس می کند و درمی یابد. من از شعر شاعران قدیم و معاصر لذت می برم؛ برخی معانی بلند دارند و بعضی تصاویر زیبا و عده یی هم همه را.

پرسش  :

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

پاسخ :

سایت ۲۴ ساعت در تنویر اذهان و روشنگری جامعه طی سالیان دراز نقش برجسته یی داشته است. محترم مهدی بشیر هروی در این راه زحمات فراوانی کشیده اند که درخور قدردانی است و حالا شما این راه را ادامه می دهید. فکر می کنم سالیان طولانی است که اشعار و دیگر آثارم در این سایت وزین به نشر می رسد.از لطف تان جهانی سپاس.

پرسش  :

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه های دارید؟

پاسخ :

تاریخ، فرهنگ، تمدن، زبان مادری و هویت خود را فرامومش نکنند. از امکانات این کشورها برای رشد و تعالی علمی، کارشناسی، هنری، حرفوی و اقتصادی خویش استفاده مطلوب کرده و پله های رشد و پیشرفت را بپیمایند تا به قلۀ سعات و خوشبختی برسند.

پرسش  :

در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

پاسخ :

تشکر از تلاش‏های فرهنگی، هنری و توجه تان. شاد و سرافراز باشید.

بشیر هروی :

آقای پویان عزیز از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از لطف  شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 

 

 

 

 

20 آگوست
۱ دیدگاه

نقش ارتقاء ظرفیت در پایداری و پیشرفت اداره

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۲۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

نقش ارتقاء ظرفیت در پایداری و پیشرفت اداره

نویسنده: نویدالله «صافی» استاد انستیتوت وزارت کار و امور اجتماعی

چکیده :

                آموزش یکی از اساسی ترین وسیله برای ارتقای ظرفیت فرد، اصلاح ساختار، تأمین ارتباطات و همکاری مناسب بین کارمندان در اداره، بوده که در منابع مختلف از جمله قرآن عظیم الشان و احادیث نبوی راجع به ارزش و جایگاه علم و دانش بیانات بیشماری صورت گرفته است، بناً آموزش در امورات رسمی و غیر رسمی حایز اهمیت است، پروسۀ آموزش در سازمان‌ها و ادارات زیر عنوان ارتقاء ظرفیت جهت بلند بردن بینش و نگرش کارمندان در رابطه به امور علمی_شغلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فرآیند از پروسۀ نیازسنجی آغاز شده و با ارزیابی درست خاتمه پیدا می‌نماید. در جریان این روند نکات ضعف شناسایی گردیده و برای حل و رفع آن‌ها اقدام صورت می‌گیرد، که در نتیجه باعث رشد مهارت‌ها و دانش کارمندان گردیده و باعث می‌شود اداره اصلاح شده، به پایداری و پیشرفت دست پیدا کند.

تعاریف کلی :

  • آموزش: آموزش عبارت از فرآیند هدفمندی است که طی آن فرد، گروه یا جامعه، دانش، نگرش، مهارت‌ها و ارزش‌های جدید را از طریق روش‌های مختلف آموزشی کسب نموده و باعث ایجاد تغییرات پایدار در رفتار و توانایی‌های فرد به گونۀ می‌گردد تا فرد بتواند در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی خویش، عملکرد بهتری داشته باشد.
  • ارتقاء ظرفیت: ارتقای ظرفیت عبارت از مجموعۀ فعالیت‌ها و راهکارهای است که به هدف افزایش توانایی‌ها، مهارت‌ها، دانش و نگرش فرد، سازمان یا جامعه صورت گرفته تا کارها به نحو مؤثرتر و بهتر انجام شود.
  • نیازسنجی: نیازسنجی عبارت از فرآیند شناسایی و تحلیل فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب است تا مشخص شود چه تغییرات، منابع یا اقدامات برای رسیدن به اهداف نیاز است.
  • مؤثریت: مؤثریت عبارت از انجام دادن فعالیت‌های که در جهت دست یابی به اهداف اداره به ما کمک می‌کند، به عبارت دیگر، مؤثریت یعنی انجام فعالیت‌های درست و صحیح می‌باشد(کیفیت).
  • مثمریت: مثمریت یا اثربخشی عبارت از انجام دادن فعالیت‌های است که با استفاده از آن از سرمایه کم محصول یا نتیجه زیاد به دست آید، به عبارت دیگر، مثمریت یعنی انجام درست فعالیت‌ها(کمیت).

مقدمه :

                در جهان امروزی پیشرفت در تمام بخش‌ها به طور قابل ملاحظۀ در جریان است، برای پیشرفت یک جامعه ضرورت احساس می‌گردد تا سازمان‌ها و ادارات پویا و مؤثری داشته باشیم. برای سازمان‌ها و ادارات مؤثر و فعال ما نیاز به ساختار درست، منابع مؤثر و کارمندان توانا داریم و برای ایجاد و دستیابی به این همه نیاز مبرم به آموزش و تنظیم درست آن احساس می‌گردد، که این امر ممکن نیست، مگر اینکه بالای بخش مهم سازمان‌ها و ادارات که همانا ارتقاء ظرفیت می‌باشد، متمرکز شویم. ارتقاء ظرفیت در ادارات حیثیت قلب در بدن را دارد که به تمام بخش‌ها خون پمپاژ کرده و تمام اعضا را فعال نگه می‌دارد، ارتقاء ظرفیت باعث ایجاد و تنظیم درست ساختار سازمانی گردیده و تأمین کنندۀ درست رفتار سازمانی می‌باشد، نیروی انسانی را تقویت کرده و بهروری را افزایش می‌دهد.ارتقاء ظرفیت که توسط آموزش و با استفاده از روش‌های مختلف آموزشی صورت می‌گیرد، باعث ایجاد تغییر مثبت در بینش و نگرش فرد شده و در نتیجه تغییر در کارمندان و سازمان را در پی خواهد داشت، بناً در نخست نیاز است آموزش و مراحل آن به بحث گرفته شود.

آموزش و اهمیت آن :

              از آموزش و اهمیت آن در منابع مختلف بیاناتی صورت گرفته است، از آن جمله؛ در قرآن کریم، علم از جایگاه خاصی برخوردار است و در آیاتی زیادی به آن اشاره شده است، طوریکه نخستین آیات نازل شده بر رسول الله(ص) با امر به خواندن و یادگیری آغاز می‌شود، یعنی به وضاحت ارزش علم و دانش را نشان می‌دهد؛ خداوند متعال می‌فرماید:

«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ، کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ»(سورۀ علق).

ترجمه:«بخوان به نام پروردگارت که (هستی را) آفرید، انسان را از خون بسته آفرید، بخوان در حالی که پروردگارت کریم‌ترین است، همان که به وسیله قلم، به انسان آنچه را نمی‌دانست آموخت، مسلماً انسان طغیان می‌کند، برای اینکه خود را بی‌نیاز می‌پندارد».

همچنان در جای دیگر می‌فرماید:

«…قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»(سورۀ زمر آیه ۹).

ترجمه:«بگو: آیا برابر اند آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند؟ فقط خردمندان متذکر می‌شوند». و همچنان در احادیث زیادی بر علم و اهمیت آن تاکید شده است؛ پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید:

«خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ» –بهترین شماکسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران بیاموزاند».بناً آموزش پروسۀ است که طی آن فرد مهارت‌های یادگیری، نگرش، بینش، عادات و رفتارهای خویش را تقویت نموده و باعث تغییرات همه جانبه در سلوک او نیز می‌گردد. آموزش نقش کلیدی را در موفقیت کارمندان بازی می‌کند، به نحو که به آن‌ها کمک می‌نماید تا مهارت‌های لازم در بخش‌های مختلف؛ مانند: تصمیم گیری درست، سازگاری با محیط و اطرافیان، مدیریت درست تیم، برخورد مناسب با تغییرات و تحولات و همچنان تعامل اجتماعی در محیط کاری، را کسب نمایند. آموزش باعث می‌شود تا کارمندان با دید بازتری به مسایل بنگرند و آن را تحلیل نمایند، راه‌های درست و جدید را پیشنهاد دهند، اعتماد به نفس قوی داشته و کارهای خویش را با انگیزه انجام دهند، توانمندی‌های ارتباطی و شخصیت فردی خویش را ارتقاء و رشد دهند، دیگران را تشویق کرده و به طرف اهداف سازمانی سوق دهند، با این حال سرمایه گذاری روی پروسۀ آموزش نه تنها به نفع فرد، بلکه به نفع تمام اداره خواهد بود. در دنیای امروز که تغییرات به سرعت اتفاق می‌افتد، کارمندانی که از دانش و تغییرات به وجود آمده به دور بمانند، جایگاه خویش را از دست می‌دهند، برعکس کارمندانی که با تغییرات و دانش به وجود آمده سازگار می‌شوند و می‌آموزند به الگوی مثبتی برای دیگران تبدیل خواهند شد. در نهایت آموزش نه تنها باعث ارتقاء مهارت‌های فردی گردیده، بلکه زمینۀ خودشناسی و توسعۀ مهارت‌های حرفوی در فرد را تقویت می‌کند.

مراحل مختلف فرآیند آموزش(ارتقاء ظرفیت) :

نیازسنجی آموزشی:

اولین و مهمترین بخش آموزش(ارتقاء ظرفیت) نیازسنجی یا شناسایی نیاز آموزشی کارمندان می‌باشد. نیازسنجی آموزشی روشی است که از طریق آن تعیین می‌گردد که کدام موضوع و چه نوع آموزش‌های برای بهبود عملکرد و رفع مشکلات موجود لازم است. شناسایی نیازهای آموزشی از طریق مطالعه اهداف وظایف، الزامات شغل و شایستگی‌ های کارمند، صورت می‌گیرد. مطالعه فرد، دانش، مهارت و توانایی‌های فرد، مشاهده مستقیم کار و عملکرد فرد، مطالعه نتایج مدیریت عملکرد، مقایسه عملکرد فرد با سایر همکاران و مصاحبه با فرد در رابطه به عملکرد و عوامل اثرگزار بر انجام کار می‌تواند اطلاعات لازم را برای نیازسنجی فراهم آورد. بعد از مطالعه این موارد باید مشخص گردد که کدام یک از مسایل و مشکلات را می‌توان با آموزش برطرف کرد و برنامه‌ها باید قسمی طراحی و اجرا شوند که به حل مشکلات موجود کمک نمایند، بنابر این در نیازسنجی می‌توان مراحلی چون: نظرسنجی از کارمندان، نظرخواهی از مدیران، مطالعه طرح‌های توسعۀ آینده، تحلیل شغل و مدیریت عملکرد، را تطبیق کرد.تعیین اهداف آموزشی: بعد از مشخص شدن نیازهای آموزشی، اهداف آموزشی باید تعیین گردد. هدف، افزایش کارایی‌های سازمان از طریق بهبود توانایی‌ها و شایستگی‌های کارمندان می‌باشد. اهداف باید واضح و روشن باشد؛ یعنی اهداف باید دارای مشخصه «مقدور»:(م: مشخص، ق: قابل اندازه گیری، د: دست یافتنی، و: وابسته به زمان و ر: رابطه مند) باشد. باید مشخص گردد که بعد از پایان دوره‌های آموزشی، کارمندان توانایی انجام چه کارها یا وظایفی را پیدا خواهند کرد و تحت کدام شرایط می‌توانند آموخته‌های خود را عملی سازند.

انتخاب روش آموزش: بعد از تعیین اهداف آموزشی، مهمترین نکته انتخاب روش یا میتود آموزش است. روش‌های متعددی برای آموزش وجود دارد، ولی اثربخشی روش آموزش به اهداف آن بستگی دارد. متداول ترین روش‌های آموزشی، که اینجا تنها به ذکر نام آن‌ها اکتفا می‌نماییم، عبارت اند از: روش یا میتود سخنرانی، روش کار گروپی، روش ایفای نقش، روش بازی‌های مدیریتی یا شبیه سازی، روش طوفان فکری، روش تلفیقی و سایر روش‌های آموزشی که نظر به اهداف آموزشی، برنامۀ آموزشی و اشتراک کنندگان، تعیین می‌گردد.

اجرای برنامۀ آموزشی: بعد از این که اهداف آموزش و روش‌های آموزشی تعیین گردید، مرحله اجرای برنامۀ آموزشی فرا می‌رسد، برنامۀ آموزشی زمانی مؤثر واقع می‌شود که به وظایف شغلی مرتبط باشد. برای اینکه برنامۀ آموزشی به طور مؤثر اجرا گردد باید زمینۀ مناسب برای یادگیری فراهم گردد؛ یعنی محیط مناسب یادگیری از لحاظ فزیکی و احساسی موجود باشد و فرد در شرایط نگرانی و اضطراب قرار نداشته باشد، مفاهیم، اصطلاحات و مثال‌ها باید از دنیای واقعی شغل باشد و از لحاظ دشواری، درک مطلب هم باید با سطح افراد متناسب باشد و همچنان از ساز و کار بازخور به طور درست استفاده صورت گیرد.

ارزیابی برنامۀ آموزشی: مرحله اخیر ارزیابی برنامۀ آموزشی است که در آن میزان مؤثریت و مثمریت برنامه مشخص می‌گردد. معمولاً اثربخشی برنامه‌های آموزشی بر اساس چهار معیار، ارزیابی و سنجیده می‌شود؛ که عبارت اند از:

الف رضایت اشتراک کنندگان از برنامۀ آموزشی: ساده ترین و متداول ترین ارزیابی برنامه آموزشی، بررسی واکنش یا باخور اشتراک کنندگان است که از این طریق می‌توان نکات ضعف برنامه را شناسایی و بر طرف کرد.

ب- یادگیری حاصل از برنامه آموزشی: سنجش میزان درک و یادگیری اشتراک کنندگان مهم و حایز اهمیت است. بررسی اینکه تا چه اندازه تغییر در دانش و نگرش فرد رونما گردیده است با استفاده از روش‌های گروه کنترول و گروه گواه یا مربی‌گری (کوچینگ) مشخص می‌گردد.

ج- بررسی تغییر رفتار اشتراک کنندگان: انتقال مطالب و معلومات آموزشی، مسئلۀ بسیار مهم و با اهمیت است و بر این مطلب تأکید دارد که تا چه اندازه مطالب آموخته شده در وظیفه و کار فرد مؤثر واقع شده است، مسلم است هر اندازه تغییر رفتار بیشتر در جهت مطلوب باشد به همان اندازه برنامۀ آموزشی موفق تر ارزیابی می‌گردد.

د- بررسی نتایج: در بررسی مشخص می‌گردد که تا چه اندازه آموزش کارمندان به نتایج مطلوب چون کاهش ضایعات و شکایات، افزایش تولید با کیفیت و کار بهتر منجر گردیده است. اصلی ترین دغدغۀ ارتقاء ظرفیت این است که نشان دهد آموزش در صحنۀ عمل موجب ارتقای کارایی و اثربخشی شده و مفیده بوده است.

با انجام مراحل ذکر شده به این نتیجه خواهیم رسید که آموزش نقش کلیدی در پایداری و پیشرفت اداره دارد و این امر از طریق افزایش دانش، مهارت و توانایی کارمندان، بهبود عملکرد و کارایی اداره و در نهایت ارتقای سطح ارایه خدمات، حاصل می‌شود. روی هم رفته آموزش با نقش آفرینی‌های ذیل باعث پایداری و پیشرفت اداره می‌گردد:

  • افزایش دانش و مهارت کارمندان: با استفاده از آموزش کارمندان می‌توانند مهارت‌های لازم را برای انجام وظایف خویش به دست آورند، که این امر باعث افزایش کیفیت کار و کاهش اشتباهات و خطاها می‌گردد.
  • بهبود عملکرد: با آموزش درست و مناسب، کارمندان می‌توانند وظایف خویش را با سرعت و دقت بیشتری انجام داده و در نتیجه این امر به بهبود و کارایی کلی اداره کمک می‌نماید.
  • توسعه نوآوری: آموزش می‌تواند بستر مناسب برای پرورش تفکر درست و نوآورانه را در کارمندان فراهم کند، که این امر باعث می‌شود اداره با چالش‌ها و مشکلات جدید به طور مؤثری مقابله نماید.
  • ایجاد انگیزه و رضایت شغلی: آموزش به افزایش انگیزه و رضایت شغلی کارمندان کمک نموده و منجر به کاهش نرخ جابجایی و حفظ نیروی متخصص در اداره می‌شود.
  • تسهیل در پیاده سازی تغییرات: از آن جایی که تغییرات و تحولات در تمام عرصه‌ها به شدت در جریان است، آموزش می‌تواند به کارمندان کمک نماید تا با تغییرات و تحولات به وجود آمده سازگار شوند، به ویژه در شرایط که اداره در حال تحول و نوآوری است.
  • بهبود همکاری و ارتباطات: آموزش مهارت‌های ارتباطی و همکاری کارمندان را تقویت کرده و باعث ایجاد یک محیط کاری مثبت و سازنده می‌گردد.
  • کاهش هزینه‌ها و توسعه رهبری: آموزش به شناسایی و توسعۀ رهبران آینده در اداره کمک کرده و باعث افزایش کارایی و کاهش خطاها می‌گردد، که در نتیجه هزینه‌های اضافی کاهش پیدا کرده و از منابع موجود به شکل درست استفاده صورت می‌گیرد.

نتیجه گیری :

                مطالب ذکر شده در این بحث نشان می‌دهد که آموزش نقش قابل توجهی در ارتقای سطح دانش و نگرش، مهارت‌ها و رفتارهای فرد دارد، بنابر این تمام مراحل آموزش باید به صورت درست عملی گردد، از نیازسنجی شروع و تا ارزیابی به طور منظم تطبیق شوند تا باعث ایجاد تغییرات همه جانبه در فرد و تیم گردد، آن زمان می‌توانیم به پایداری و پیشرفت دست پیدا کرده و با تغییرات و تحولات که در عرصه‌های، علمی، تکنالوژیکی، اجتماعی و مدیریتی به وجود می‌آید، سازگار شویم. آموزش زمانی می‌تواند مؤثر تمام شود که مراحل آن به طور درست تطبیق شده باشد، اگر یکی از مراحل آن درست و به موقع تطبیق نگردد پروسۀ آموزش دچار مشکل شده و یا حتی ممکن است نتواند مشکلات را رفع نماید.

 

 

20 آگوست
۵دیدگاه

جـور زمانــه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۲۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

دوبیتی ها

مدفن آبایی 

گر بمـیـرم  در بــرت ، ای  مــدفــن   آبــائـی ام

شـادوخــرم می شـود،ایــن دل ســودائــی ام

تا بکی  از دوریت چشم پر از خون  روز  و  شب

مــیـهــن زیـبـــای مـن ،ای کـشــور  آبــائـی ام

============

جـور زمانــه

آخر از جور زمانه ،شد  نصیبم  دوریت

آه و واویلا چه سازم ،از غم رنجـوریت

خـائنـان ناخلف ، کردنـد ترا  دریا خون

ای وطن دیگرندارم،طاقت  مهجوریت

============

خلیل زاد

خلیل زاد ،ای خلیل  زاد، ای خبیث زاد

تــوبــودی دشــمــن مـیـهــن،زاجــداد

نــبــودی  نــطــفـــهء  پــاک،  ازولادت

وگــر نه  می نـکـردی  ،  ملکت بربـاد

============

ظالمان شیخ و شاب

 ای خدا! شد ملک ما  از بُن خراب

ازجـفــای ظـالـمـان شـیخ وشـاب

ظـالـمــان نـــوکـــران اجـنــبـــی

کن زلطفـت جملـه ظالم راعقاب

============

عـالـم غــربــت

آخر از کوی تو مادر ،بس  دور شدم

وزغم هجر و فراقـت ،بی نـورشدم

عـالــم  غـربـت و  هـجــران  وطــن

شب و روزم ز فکر تو ،رنجور شدم

============

آسمان زیبا

دور  از توبه غربت  و جنون  می سوزم

وز دامـن پـاک  تـو  بـرون  مـی ســوزم

شـب هـا بـه یـاد  آســمــان زیـبــا یـت

دربسترخواب همچومجنون می سوزم

============

دیـدن کهـسـارت

در آرزوی دیـدن  کهـسـارت ، مـی میرم

وز حسرت دوری گلـبـهـارت  مـی میرم

تاکی؟بتوان صبـرهمه دوری و هجرانت

خواهم به برت،که درانتظارت می میرم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۱ اپریل ۲۰۲۳ 

سیدنی – آسترالیا

19 آگوست
۱ دیدگاه

سودای بی حاصل 

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  سه شنبه ۲۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۹ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

سودای بی حاصل 

با هزار سختی زمستان پشت سر کردیم، رفیق

 در  مسیری  پُر خَم  و  پیچی سفر کردیم، رفیق

 بادِ  سردی  می‌وزید  و  پایه  می‌غُرید  به شب

 ما به عشقِ نور خورشید شب سحر  کردیم، رفیق

 هرکجا    دیوار   بود   و   نا    امیدی   در   کمین

 با نگاهی، عشقِ  فردا  را  گذر  کردیم  ، رفیق

 رنگ شب تاریک و دنیا  خسته از بغضِ سکوت

 ما سرودِ   صبح  ر ا با  هم   اثر   کردیم،  رفیق

 گرچه کس باور نداشت این راهِ سردِ پُر نشیب

 خویش را با صبر و طاقت معتبر  کردیم، رفیق

گر شکوفه می‌زند  چشمک  به   این باغِ بزرگ

 ما شجر کاشتیم و آن را بی‌ثمر نکردیم، رفیق

ریشه   زد  در   خاکِ  باغِ   ما   درختی   بی‌ثمر

 ما دلِ ناشادِ   خود  را خون  جگر کردیم، رفیق

 گر بخوانند قصه‌ها را  روزی،  در تاریخ،  بشیر

 ما درین سودای بی‌حاصل ضرر کردیم، رفیق

 بشیر احمد بشیرشیرین سخن

19 آگوست
۴دیدگاه

سوی رحمت

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  سه شنبه ۲۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۹ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

سوی رحمت

خسته‌ام در  ملک   غربت بی محبت می روم
کوله باری درد وغم من سوی غربت می روم

آرزو هایم همه گم، دست تقدیرم کجاست ؟
با همه شور و نوا با چشم  حسرت می روم

هر چه تخم عشق پاشیدم  ندیدم  حاصلش
از   گلستان  بی  خبر  دنبال  علت  می روم

گفته بودم  با عزیزان  حرف  دل  بیرون  کنم
از همه رنگ و دو رنگی کنج خلوت می روم

دل ببستم در جمعی یاران کسی یارم نشد
با  دعا‌  و  آرزو  بر  سوی   رحمت   می روم

عالیه میوند   

فرانکفورت – آلمان

۲۵ جولای ۲۰۲۵

 

 

 

19 آگوست
۱ دیدگاه

کمند غزل

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  سه شنبه ۲۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۹ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 کمند غزل

           غـزال غـزل  ار کمند  افکند

           دل  شرزه  شیر انببند افکند          

          ز شهنامـه گیرد  درس نبرد

          زمین لرزه در دیوبند  افکند          

          ز چه بـرکـشد  بیژن  راد را

          منیژه چـو زلـف بلـند افکند          

          برزمد به سهراب  گُردآفرید

خدنگ تازپشت سمند افکند          

          چو رودابۀ کابلی دخـت بلخ

بسی زال زر  درکمند افکند          

          به سهراب مادرنگفت ازپدر

تهمتن به خـون فرزند افکند         

          اگرسر فدا کرد درراه عشق

غـزل رابعـه  دل‏پـسـند افکند         

          دلی را که لیلا  مجـنـون کند

جنون بر سر هوشمند افکند         

         فلک می‏کند بسکه بازیگری

به هم طرح شادونژند افکند         

         سراید زنو ریگ  ویدای دل

گهرهـا به دریای  زند افکند         

         درآمو بشوید تنِ  چون بلور

به رودبار سیرِ خجند  افکند         

         زنوشین لبان،  فارسیِ دری

کسادی بـه بـازار قند  افکند         

         زمسـتان شود  نـوبهـار کهن

ز رخ هور  اگر  روبند افکند         

         به پیشواز جانان در آتش دل

گهی عود وگاهی سپند افکند         

سخن گر برآیـد ز اعماق دل

اثرهای بی چون وچند افکند

رسول پویان

۲۵ اپریل ۲۰۲۵