بلاگ

  • بحرِ گهر

    تاریخ نشر : یکشنبه 9 ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – 28 اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    بحر گهر

    29 الف

     من ز تو غافل و برمن چه نظر  هاست ترا

     بی خبر از  خودم  افتیده   خبر هاست ترا

     تو نهانی  نظرت  با  من  و  من  می دانم

     که به سر منزل  مقصود  گذر هاست  ترا

     پرده  بر ظاهر خورشید  فتد  گر  سحری

     نور در  پرده  نویس د که هنر هاست ترا

     کوه  عصیان من  هر  چند   بلندی  گیرد

     در جزایی که  حقم  است  اگر هاست ترا

     سال ها درد کشم  در  پی  درمان   بدوم

     به  فقط  نیم  نگاهی  چه اثر هاست ترا

     بحر الطاف تو خوش باد که طوفان بکند

     که به هر قطره ای بحری ز گهر هاست ترا

     شکیبا شمیم

  • میعادگاه

    تاریخ نشر : یکشنبه 9 ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – 28 اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

     

    میعادگاه

              به دوست

    بوسه ی شب بر لبان روز

    در گذرگاه نور و تیرگی

    آشفته دلی بود و پریشانی

    شب ما را ترک گفت

    و ترا صدا زدم

    در آرامش درون

    ترا با عشق صدا زدم

    ترا با ایمان صدا زدم

    خانه ی دل شسته

    هجا ها باهم پیوسته

    و نامت در تکرار

    رکوع من بر عشق تست

    و سجده ام بر سرزمین دل

    سجاده ی ظاهر به چه کار آید ؟

    چون توهمیشه مهمان منی

    هما طرزی

    5 جولای 2013

    نیویورک

  • رنگین ‌کمان عشق

    تاریخ نشر : یکشنبه 9 ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – 28 اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    رنگین ‌کمان عشق

    خورشید   من  ز  پنجره‌ی  آسمان  بتاب!

    بر خسته‌ی نشسته در این  خاکدان  بتاب!

    خورشیدِ من! اگرچه زمین درخورِ تونیست

    رخشنده  بر خرابه‌ی  من همچنان  بتاب!

    بر کاج‌ِ  سرکشیده  که  شد   پایمال  جبر

    بر  مرغِ  پرشکسته‌ی  بی‌ آشیان  بتاب!

    برشانه‌های خسته‌ی فرسوده  از تگرگ

    بر شانه‌ های  رهروِ  بی‌ خانمان  بتاب!

    دل‌ تنگیِ غروبِ غریبان چه ظلمتی‌ ست

    بر شام‌  گاه  تیره‌ی   آواره‌ گان    بتاب!

    وز اوج‌ های  کوهِ   سفید  و   سیاهِ  ابر

    برسرخ و سبزِ گلکده‌ها، زرفَشان بتاب!

    بی جلوه‌های  گرم تو یخ  بسته  باغ‌ ها

    بر شاخسار  یخ‌ زده‌ی  بوستان  بتاب!

    خورشیدِ من! به باغ و بیابان بیا، یکی

    یکسان به خار وسنگ وگلِ ارغوان بتاب

    کوچک ‌نوازیِ تو ز آفاقِ د یگری‌ ست

    بر ذرّ‌ه‌ ذرّه کوچه‌ ی ما کوچکان بتاب!

    رنگین‌ کمانِ عشق شود تا که جلوه‌ گر

    بر نم‌ نمِ  سرشکِ  منِ  نا توان   بتاب!

    با پرتوی که حسرتِ  فانوس‌ِ  شام‌ هاست

    دامن‌ کشان به خاکِ من از کهکشان بتاب!

    اینجا که تار و پود همه نرم و نازک است

    پُر لطف ‌تر  ز  تارِ گلِ  زعفَران  بتاب!

    الطاف تو بهانه‌ی  انفاسِ  زندگی ‌ست

    خورشید من! بهانه‌ی من! جاودان بتاب!

    حکمت هروی

    ملبورن – استرالیا

     

  • تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری

    تاریخ نشر : یکشنبه 9 ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – 28 اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    الهی  غنچهء   امید   بکشای

    گلی از روضهء جاوید بنمای

    « جامی »

    فصل دوم :

    تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری

    به تصحیح و مقابله و تحشیهء بشیر هروی

    بخش هشتم  :

    وفات خواجه ابو نصر پارسا در سال 865 واقع شده و مزارش در بلخ است .

    ص 36 س 6 شمست الدین محمد کوسوی : خواجه شمس الدین محمد کوسوی جامی از اولاد شیخ الاسلام احمد جام قدس سره و از جملهء وعاظ نامی هرات بوده که اکابر عصر امثال مولانا سعد الدین کاشغری و مولانا شمس الدین محمد اسد بمجلس وعظ وی میرفته اند وی تصانیف شیخ محی الدین ابن عربی را بسیار مطالعه میکرده و مطالبی از آنها اقتباس و بر سر منبر شرح و توجیه من نموده بطوریکه هیچکس از علماء ظاهر را مجال انکار باقی نمی مانده است . وفات خواجه شمس الدین کوسوی در روز شنبه ( 26 جمادی الاولی سال 863 ) در شهر هرات اتفاق افتاده و قبر وی در حوالی مسجد جامع هرات نزدیک مزار فقیه ابوزید مرغزی واقع شده و زیارتگاه مردم هرات است . (1)

    ص 36 س 9 – شرف الدین علی بن شمس الدین علی یزدی ، از افاضل علماء و مؤرخین عصر تیموریان بوده و در علوم غریبه مهارت تمام مداشته ، حلل مطرز در صنعت معما  ولغز و شرح قصیدهء برده و گنه المراد در علم وفق اعداد و ظفر نامه در تاریخ از آثار اوست و کتاب اخیر الذکر در سال 828 تمام شده ، وفاتش در تفت یزد بسال 834 اتفاق افتاد و در خانقاهی که مسکن خودش بود مدفون شد  ( رجوع شود به حبیب السیرج) 4 ص 15 – 16 ، تاریخ ادبیات نفیسی در سالنامه پارس ، از سعدی تا جامی ) .

    ص 36 س 13 – بایزید پورانی : مولانا جلال الدین ابویزید پورانی از جملهء زهاد متصوفه در قرن نهم هجری و در طریقت پیر و مسلک اویسی بود و اکثر اوقات وی بعد از ادای وظایف طاعات بکفایت مهمات مسلمانان گذشتی و هرکسی در مهمی که بوی رجوع کردی بقدر وسع در آن اهتمام نمودی و در کفایت آن بهر که از ابنای دنیا رجوع بایستی کرد بنفس خود رجوع کردی و هر سخن از وعظ و نصایح که بر زبان وی گذشتی آنرا در نفوس مستعمان تأثیر عظیم بودی . (2)

    وفات مولانا جلال الدین شب دوشنبه 10 ذیعقده (862) در هرات واقع شد و در پوران (3) قبرش زیارتگاه مردم است .

    ص 36 س 14 شمس الدین محمد اسد : از جملهء علما و عرفای هرات در قرن نهم  و در ابتدای حال مرید شیخ زین الدین ابوبکر خوافی بوده و بخدمت شیخ بهاء الدین عمر نیز رسیده و با فخرالدین لورستانی مصاحب و مأنوس بوده است و سعد الدین کاشغری ویرا تعظیم و احترام میکرده است . در شب جمعه عزه رمضان سال 894 در هرات وفات یافته و قبرش در گازرگاه بپائین قبر شیخ الاسلام انصاری است ( برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به نفحات چاپ تهران ص 456 – 457 ، حبیب السیرج 4 ص 61).

    ص 37 س 24 – سلاطین و حکام روزگار : در احوال شهریاران و همچنان در تذکره های حالات مشایخ ، حکایات گوناگون از تعظیم و توقیر بعضی از پادشاهان نسبت به عده ای از مشایخ عرفا دیده میشود و از آنجمله حکایت رفتن سلطان محمود غزنوی نزد شیخ ابوالحسن خرقانی است که سمعانی روایت کرده و حکایت پیاده شدن سلطان طغرل سلجوقی برای تعظیم باباطاهر و بابا جعفر و شیخ حمشاد همدانی است که راوندی ناقل آنست و داستان رفتن امیر تیمور به عبادتخانهء شیخ زین الدین ابوبکر تائبادی است که این عرب شاه بنام شیخ زین الدین خوافی روایت نموده و بسیار دیگر ازین قبیل حکایات  ، ولی بحقیقت آن احترام و تعظیم که مولانا جامی را در عصر خود از طرف سلاطین و امراء زمان بوده است همانطور که مولانا عبدالغفور لاری گفته است : « از هیچکس از سلاطین و حکام روزگار نسبت به هیچیک از مشایخ کبار واقع نشده است » و این تجلیل و بزرگداشت هم در زمان حیات و هم بعد از مرگ آن مرد بزرگ ، هم در سفر و هم در حضر مرسوم و مرعی بوده است و اصلآ یکی از شیرین ترین مباحث حیات و اوقات عارف جامی را همین روابط نیکوی ادبی و اخلاقی وی و امیران و فرمانروایان عصر وی که غالبآ از نژاد ها و پیرو مسالک مختلف بوده اند ، تشکیل میدهد. ( برای اطلاع بر نمونه ای از اینگونه احترامات رجوع شود به تحفه سامی ص 85 – 90 ، تذکره دولتشاه ص 546 – 588 مقدمهء فاضلانه شاغلی هاشم رضی بر دیوان جامی طبع تهران ، از سعدی تا جامی تألیف ادوارد براون و ترجمه شاغلی حکمت ص 562 – 597 ، رشحات عین الحیوة ص 133 – 163 ).

    ص 37 س 38 – رساله ای نوشته است : این رساله بدست نیامد و جامع آن نیز شناخته نشد و لی از منشئآت جامی که طبع شده تا اندازه ای بسیاق مکاتیب پادشاهان می توان پی برد.

    ص 38 س 19 – شغل تمام می نمودند : برای اینکه خوانندگان گرامی از آن عصر را که ضمنآ یک نتیجهء اخلاقی را نیز متضمن است از تاریخ مشهور حبیب السیر نقل میکنیم:

    « امیر کمال الدین حسین ابیوردی ، در سلک فضلای سادات خراسان منتظم بود ودر عنفوان آوان جوانی از باورد بهرات آمد … از غرایب واقعات که امیر حسین را اتفاق افتاد ، یکی آنکه در آن اوان که ملازمت امیر علیشیر می نمود آنجناب او رابرسالت سلطان یعقوب میرزا نامزد فرمود و مقرر کرد که کلیات مولانا عبدالرحمن جامی با دیگر کتب نفیسه از کتابخانهء خاصه ستانده جهت قاضی عیسی و نواب آن درگاه برد و در وقتیکه جناب سیادت مآبی آن کتب را از مولانا عبدالکریم کتابدار میستاند ، خدمت مولوی سهو کرده فتوحات مکی را که در حجم و جلد بکلیات مولانا عبدالرحمن جامی مشابهت داشت بوی داد و امیر حسین آن کتاب را احتیاط ننموده بادیگر تحف و تبرکات مضبوط ساخت و چون بملازمت سلطان یعقوب میرزا رسید و پیشکش گذرانید پادشاه عالیجاه از کمال مکارم اخلاق او را پرسیده بر زبان مبارک گذرانید که درین سفر بواسطهء بعد مسافت ملول شده باشی ، امیر حسین جواب داد که بنده را در راه مصاحبی بود که ملالت در پیراهن خاطر نمیگذشت ، سلطان یعقوب میرزا از حقیقت این سخن استفاده نموده جناب سیادتمآبی فرمود که کلیات حضرت مولوی که مقرب حضرت سلطانی جهت ملازمان قاضی فرستاده آمد ، همراه داشتم و هرگاه اندک ملالتی دست میداد نظر بر آن کتاب افادت مآب میانداختم ، پادشاه فرمود که کلیات را بیاورید ، تا مشاهد نمایم و امیر حسن کس فرستاد تا آن مجلد را به مجلس آوردند و چون باز کردند معلوم شد که فتوحات مکی است نه کلیات مولانا جامی. لاجرم جناب سیات مآبی از چند جیثیت منفعل گشت و ازین جهت دیگر منظور نظر التفات امیر علیشیر نشد . …» (4 )

    ص 39 س 7 – تفسیر تا آیت وایای فارهبون : (5) از این تفلسیر که ظاهرآ مولانا در اواخر عمر خود بتآلیف و نگارش آن شروع نموده بوده (6) قرار نوشتهء شاغلی علی اصغر حکمت فاضل معاصر ایرانی نسخه نزد فاضل موصوف موجود است .

    ص 39 س 7 – شواهد النبوة : این کتاب را مولانا بخواهش امیر علیشیر نوشته و شامل یک مقدمه و هفت رکن و یک خاتمه و موضوع آن شواهد و دلایلی است بر نبوت حضرت مقدس نبوی (ص) که پیش از ولادت و بعد از آن  تا زمان رحلت و بعد از رحلت حضرتش (صلعم) بظهور پیوسته است و کرامات و فضائل اهلبیت و اصحاب نیز در کتاب مزبود مندرج است .

    تاریخ تألیف شوهد النبوة  سال 885 است که مطابق با عدد کلمهء « تممته» میباشد که در پیان کتاب چنین آورده است .

    در آن وقت  اتمام آن  دست داد

    که « تممته» بود و تاریخ سال

    کتاب شواهد النبوة در هند بچاپ رسیده است و نسخ خطی عدیده از آن یافت میشود وبعضی از فضلا نفحات الانس جامی را بمنزله جلد دوم آن ( از لحاظ موضوع) شمرده اند.

    ادامه دارد …

    پاورقی ها :

    1 – نفحات 496 – 498 .

    2 – نفحات ص 501 .

    3 – پوران دهیست در مشرق هرات .

    4 – حبیب السیر- ج 4 – ص 350 – 351 .

    5 – قرآن کریم  جزء 2 – آیت 40 .

    6 – تذکره دولتشاه نسخهء خطی.

  • عیب جویی

    تاریخ نشر : شنبه ۸ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    عيب جويى

    حاصلِ باغ  و  زمين  خود   به  آتش سوخته

    سالها شد خوشه  چينِ  مزرعه ى بيگانه ايم

    مُلكِ خود  را   زير   پاى    اجنبى   بگذاشته

    خود بمُلك  دگران  بى  سرپناه   و  خانه ايم

    در پى بربادى همدگر هستيم    سخت  كوش

    آشناى خصم با دوست  هر كجا خصمانه ايم

    دستِ خود را  پُل  نموده   بگذريم   از آبرو

    همچو مارى بَرسرِ گنج  خفته در ويرانه ايم

    در بساط زندگانى  هيج   چيز  بر ما   نماند

    در بَدر آواره بر دهر بى   سر و سامانه ايم

    در سر اخبار جهان است   نام ما  وردِ زبان

    مو بمو در عيب جويى ها رقيبِ   شانه ايم

    بى ( فروغِ )علم و دانش ره بمنزل  كى بريم

    تا  بچند  آتش   زنانِ    خانه و   كاشانه ايم

    فروغ

    24 اپریل 2024

  • نورِ درخشان

    تاریخ نشر : شنبه ۸ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

     نوردرخشان

    دل هرچه  فراموش   کند  یاد   تو دارد

    هر روز و شبی  ناله  و فریاد   تو دارد

    آهی  اگر  از  سینۀ    تنگم     برون آید

    در دل زند   اندیشۀ    ارشاد    تو  دارد

    گلهای چمن چونکه شوند  رهزن  دلها

    دانم که همه حسن خد ا داد   تو   دارد

    تا دل به برم می تپد ای  هستی  مطلق

    هر لحظه هوا و هوس  و  یاد تو دارد

    این شعله که درجان من افروخته شد ازعشق

    چون نور درخشان  ز  بنیاد   تو دارد

    عشق هوس آلود شکند  شیشۀ دل را

    پیوند   دل  ما   ز    آباد     تو   دارد

    دل یاد گرفتاری   تو   می کند  هر دم

    چون صید تو شد ناله و فریاد تو دارد

    کوهکن نشود آنکه زند تیشه یی جلال

    این شیوه فقط  همت  فرهاد   تو دارد

    سید جلال علی یار

    24 اپریل 2024

    ملبورن – استرالیا

  • باز آ ،  لبریزم کن !

    تاریخ نشر : شنبه ۸ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    باز آ ،  لبریزم کن !

    بی تو زندگی‌ام بی‌نور
    اما تو کجا من کجا
    در شب تاریکم بیا
    وقتی روی تو را می‌بینم
    عشق در دلم بی تاب می‌شود
    نمی‌توانم تو را پنهان کنم
    تو در خوابی
    من به یادت تا سحر بیدار
    ستاره می‌چینم
    و تو در آسمان دلم می‌رقصی
    ستاره‌ها بیدار
    من پشت دیوار انتظار
    آغوش یار
    از تو بیمارم
    شفا بخشم تویی
    بازآ
    بازآ، لبریزم کن !

    عالیه میوند 

    6 دسامبر 2022

    فرانکفورت 

  • دستانِ گرم

    تاریخ نشر : شنبه 8 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 27 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    دستان گرم

                به پدرم

    دلم هنوز می‌ تپد

    برای دستان گرمت 

    و قلم هایت 

    دلم هنوز می‌ تپد

    برای خوب  بودن هایت 

    مهر در چشمانت ساکن بود

    و خانه ی قلبت به وسعت یک آسمان

    و شهرت پر از سخاوت های خدایی

    به فراخی دشت های پر برکت

    و محبتت ،

    محبتت ،

    محبتت –

    به همه کس

    و به همه چیز

    امروز شهر قبرستانیست

    با در های باز

    خانه ها بی‌ دیوار

    و خیابان ها پر صدا

    ولی خانه

    همان قلب تست که دیواره های استوار دارد

    و سرسبز

    چون باغچه خانه مان …

    هما طرزی

     ۵ جولای ۲۰۱۳

    نیویورک

  • سکوتِ دیدار

    تاریخ نشر : شنبه 8 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 27 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    سکوت دیدار

    ۲۸ الف

    خموش آیینه بگرفتم  که   ناگه  یار  شد  پیدا

    غریوی  در  سکوت  مبهم    دیدار  شد  پیدا

    به چشم خود همی دیدم غزل جاریست در خونم

    بهشت از یک نگاه  دلکش   دلدار   شد پیدا

    چرا فریاد می کردم ؟  نمی دانم   نمی دانم !

    فقط دانم که در یک لحظه صد گلزار شد پیدا

    فتاد  آیینه  از  دستم  ، م ثال  برگ  لرزیدم

    هزاران پیچ و خم در جاده ی هموار شد پیدا

    کنون در انتظار او ،  دلم   کابوس  می بیند

    چه کردم من خدا داند که  زهر مار شد پیدا

    خفاش هر شام می چرخد به دور بسترعشقم

    چرا بین من و او یک نفس  دیوار شد پیدا ؟

    شکیبا شمیم

     

     

     

     

     

     

     

     

  • رباعیات

    تاریخ نشر : شنبه 8 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 27 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    رباعیات

    (1)

    ما هیچ تر از بیش  بودیم  ، نیش شدیم

    بیگانه ز هر چه  بود  ،   دلریش شدیم

    از غیر رسید ، اگر چه  صد رنج و الم

    خنجر بجگر رسید از آن خویش شدیم

    (2)

    این عمر چنان ، تیز و شتاب می‌گذرد

    با سرعت آن ، موجهء  آب  می گذرد

    غافل منشین ، که ناگهان  مرگ رسد

    یک چشم بهم زدن ، شباب  می گذرد

    (3)

    عشق است  ، چراغ  خانهء  دل بوّد

    در عمق دلت ، چو کرده   منزل بوّد

    عارف بخدا رسد ، به  یک نیم نگاه

    آنکس که رسید ، بحق چو بیدل بوّد

    حاجی محمد ابراهیم زرغون

    27 اپریل 2024

    اسلو – ناروی

     

  • طلسمِ جنون

    تاریخ نشر : شنبه 8 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 27 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    طلسم جنون

    آهِ گردون تازم  آخر رخ  به  بالا  کردنی ست

    غنچۀ خاموش مار ا عشق گوی اکردنی ست

    چشم  جادی  تو آخر فتنه  بر پا  کردنی ست

    عاشق شیرین ادارا مست وشیدا کردنی ست

    فتنه ها  می جوشد  از اطوار  تحریک  نگاه

    زاهدان را گوشهٔ  ابروش رسوا کردنی ست

    عافیت خواهی ز  انجامِ  عمل  غافل   مباش

    پس جزای کیفرت امروزو فردا کردنی ست

    شور عشقم بیش گردد ا ز  طلسماتِ  جنون

    ناله ی جانسوزمن  پروازعنقا  کردنی ست

    آشیان بر دوشم از وضع   پریشانم  مپرس

    گردبادم در رمیدن  خانه   پیدا  کردنی ست

    صافی  آیینه  با  زشتی   سوهان  آشناست

    ناملایم اهل جوهر را دو  بالا  کردنی ست

    از بد و نیک  جهان  آیینه  سان  آزاده ایم

    زشتی  تمثال ما هم  کار  مینا  کردنی ست

    سوی مقصد با پرو بالِ هوس نتوان  پرید

    شهپرِ پروانه کی پرواز عنقا  کردنی ست

    ای به صورت ماه کنعان بر متاع خود مناز

    کارچون باعشق افتد حسن  سودا کردنی ست

    عقده ای  کار مرا نگشوده  دندان  کسی

    ناخن لطفش مگر از دل گره  وا کردنی ست

    حسن یوسف را که گل درپردۀ عصمت ندید

    جذبۀ عشق  زسر بازار پیدا  کردنی ست

    از سخن  پردازی ن عالمی   دیوانه شد

    طوطی طبع مرا در شور بلوا    کردنی  ست

    انوری” این نکته راازخامه ای “بیدل”شنو

    زیرگردون آنچه امروزاست فردا کردنی ست

    انوری فکری

    4 ثور 1403

    پنجشیر

  • هشت ثور روزی که زخم ها به زخم ناسور مبدل گشت !

    تاریخ نشر : شنبه 8 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 27 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    هشتم ثور روزی که زخم ها 

    به زخم ناسور مبدل گشت !

    هشتم ثور می توانست نقطه ای عطفی در زندگی مردم ما باشد ،

     اما جمعی ازچپاولگران قدرت طلب نه تنها این شانس را ازآنها

     گرفتند ، بلکه  باعث  شدند تا بیشتر از پیش رنج  بکشند ،عذاب

    ببیند ، داغدار شوند و خانه  و کاشانه ای شانرا از دست بدهند.

    آری ! هزاران هموطن عزیز ما  پس از هشتم  ثور سوگواراز

    دست دادن عزیزان شان شدند و میلیونها تن دیگر شان به جمع

      غربت  زدگان  دورازخانه پیوستند ؛ هزاران تن با راکت باران

    شهر کابل قربانی جا طلبی ها  شدند که از هیچ جنایتی رویگردان

    نبودند و علاوه بر همه اینها  ظهور نامیمون طالبان و داعشیان

    خون آشام  بود که همه روزه  با استفاده از نام مقدس اسلام  به

     قتل  مسلمانان  پرداختند  و کرسی نشینان  بی کفایت  کابل   از

    ( الف تا یا ) همچنان نظاره گر آن همه قتل  و جنایت  بودند و

    هیچ اقدام عملی انجام ندادند.

    سروده اییرا که درینجا تقدیم شما عزیزان میگردد شمه ای

     از درد هاییست که توسط خائنین قدرت طلب برهمه ما تحمیل شده است.

    هشت ثور

    ز هفت و هشت  این  ماهِ  فلاکت   بار دلگیرم

    ز نام ِ  راکت  انداز ،   رهبرِ   اشرار   دلگیرم

    گذشت عمرم به  دوران  جهاد و شادمان بودم

    عزا دارم  نمودند  خائینین   زین کار دلگیرم

    تلاش من به دوران جهاد عشق و محبت بود

    که آزاد میهنم  گردد ، من  از اشرار دلگیرم

    کمونیست محوگردید  و  جهاد ما مقدس بود

    من  از  سودا گرانِ   عزتِ  ا نصار  دلگیرم

    چه میشد هشت ثوررابا محبت  پاس میکردیم؟

    من از جور و جفا و این همه کشتار دلگیرم

    کجایند  شیخ  ما و  مولوی و حضرت مفتی

    من از فتوای  این  کورانِ  بی مقدار دلگیرم

    گذشت چهل سال که درواقع به چهارصد سال میماند

    من  از این  جاهلان  پست  بد افکار  دلگیرم

    مپندارید که خون عاشقان خاک ما هیچ است

    من از هر قاتل ِ  پست و  جنایت  کار دلگیرم

    اگر جور و جفای  هفت  ثور هرگز  نمی آمد

    کجا بود داعش وطالب، من ازاینکار دلگیرم

    خدایا ریشه ای ظالم پرستان را ز بیخ  برکن

    من از ظالم پرست ارگ، تنِ بی عار دلگیرم

    « بشیر» تا چند بنالم در عزای  مردم  خوبم

    من  از  کرسی  نشینانِ  خیانت   کار دلگیرم

    قیوم بشیر هروی

    ملبورن – آسترالیا

    هشتم ثور 1397

     

  • یادی از زنده یاد استاد غلام حیدر اسیر هروی، شاعر فرزانه، نویسنده توانا، پژوهشگر وارسته و طنز پرداز معروف هرات .

    تاریخ نشر : جمعه ۷ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    یادی از زنده یاد استاد غلام حیدر اسیر هروی ، شاعر فرزانه ، نویسنده 

    توانا ، پژوهشگر وارسته و طنز پرداز معروف هرات .

    قیوم بشیر هروی

    26 اپریل 2024 میلادی

    ملبورن – استرالیا

    استاد غلام حیدر اسیر هروی در 15 حمل 1334 خورشیدی در محله دروازه عراق شهر زیبای هرات در یک خانوادهء متوسط دیده بجهان گشود ، پدرش مرحوم میرزا عباس علی خان کارمند دولت بود.

     در سن شش سالگی او را  نزد آخند سید حسین مسگر تا چیزی بیاموزد و طوری که خودش یاد نموده ، او را به آخند مسگر  سپردند و گفتند گوشت اش از شما  و استخوانش از ما.

    مرحوم آخند مسگر سی پاره ، قرآن مجید ، پنج کتاب و دیوان حافظ را برایش تدریس کرد .

    و در سن 9 سالگی پدرش او را به مکتب سیفی گذاشت که تا صنف پنجم بیشتر ادامه نداد.

    مرحوم اسیر هروی یکی از خاطراتش را از دوران مکتب چنین حکایت نموده :

    ” چون شیفتهء علم بودم ، سه سال را در یک صنف لنگر انداختم ، تا اینکه بر اثر برخورد فیزیکی با معلم ادبیات فارسی پاهایم را بیش از 12 معلم همراه با دو بسته چوب تر که 24 عدد میشد نوازش پدرانه دادند که بیش از یک ساعت در حضور تمام دانش آموزان به طور انجامید و بعد از لت و کوب بخاطر خوش اخلاقی از مکتب اخراج شدم. از آن پس به خیاطی ، آهنگری ، لش کشی در سلاخ خاه مشغول شدم .”

    زنده یاد اسیر هروی 19 سال داشت که نسبت بیکاری به کشور ایران مهاجرت کرد تا اینکه در سنبله 1356 همزمان با جشن استقلال دوباره به هرات بازگشت و در اواخر همان سال به خدمت عسکری رفت. مدت دو سال  و چهار ماه را در نقاط  مختلف کشور خدمت کرد و چند ماه آخر خدمت را در نورستان بعنوان  جزایی فرستاده شد که در همان جا به اسارت درآمد. 

    طوری که خودش در شرح زندگی نامه اش بیان نموده پس از آنکه اسیر شد ، نام اسیر را برای خودش برگزید.

    او زمانی که در کودکی دیوان حافظ را فرا می گرفت  علاقمند کتاب شد و آرزو داشت تا روزی نامش در پشت کتابی حک شود.

    مرحوم اسیر را با آنکه تحصیلات دانشگاهی و اکادمیک نداشت ، اما با استعداد سرشارش در ادبیات اورا مشتاق و علاقمند نوشتن و سرودن وپژوهش نمود .

    خودش میگوید:

    تا سال 1374 خورشیدی آنقدر نوشتم که داغ قلم بر انگشتانم هنوز هم نمایان است . در همین سال کمپیوتری خریدم و چون قبلآ با ماشین تایپ بلدیت داشتم از کمپیوتر هم می توانستم استفاده کنم و با پروگرام زرنگار به تعداد 5 جلد کتاب را تایپ کردم ، اما بر اثر یک اشتباه همه را دیلیت نمودم ، و ناگزیر همه را مجددآ تایپ کردم.

    مرحوم استاد اسیر در ششم سنبله 1367 خورشیدی در یکی از از جلسات شب شعر مهاجر در مشهد شرکت جست که به کمک محترم محمد ظاهر رستمی که از دوستان نزدیکش بود معرفی و عضویت انجمن را دریافت کرد.

    نخستین اثرش که به زینت چاپ آراسته شد ( چهل و هشت جلسه در یک انجمن و کودتای نافرجام ) نام داشت که  آنرا می توان تاریخ ادبیات شعرای مهاجر در ایران دانست.

    علاقمندی مرحوم استاد اسیر به ادبیات وکارهای فرهنگی بحدی بود که برای چاپ اثر معروفش ( انبنچه ی گپِ هرات ) خانه اش را بفروش رسانید .

    او  با متانت بالایی که داشت هرگز دست پیش کسی دراز نکرد و هیچکاه از کسی طلب کمک مالی نشد.

    کتاب ( انبنچهِ گپ هرات) که در سال 1368 خورشیدی به زینت چاپ آراسته شد شامل اشعار محلی او می باشد که می توان از آن بعنوان یکی از شاهکار های ادبیات فولکلور کشور بخصوص شهر زیبای هرات نام برد.

    مرحوم اسیر از سال 1383 تا 1389 خورشیدی کارمند اداره عابدات تاریخی  و کتابخانه عامه هرات بود که موفق شد بیش از 36000 جلد از کتب موجود در کتابخانه را به ترتیب حروف الفباء ترتیب و تنظم نماید. او بیشتر از 1000 دوبیتی دارد که بچاپ رسیده و علاوتآ ضرب المثل ها ، چیستان ها و همچنین لاندی های پشتو دارد که گنج بزرگی از ادبیات عامیانه شهر هرات می باشد.

    مرحوم اسیر هروی را نمی توان تنها یک شاعر دانست ، بلکه او را می توان دایرةالمعارف ادبیات هرات دانست .  او توانسته بود تمام واژه های محلی هرات و داستان های تاریخی آندیار را در سینه اش حفظ کند . او انسانی بود چند بعدی  که در زمینه های مختلف نویسندگی ، پژوهشگری و طنز پردازی ید طولایی داشت ، زیبا می نوشت  و عالی می سرود.

    مرحوم اسیر با هزینه شخصی اش ماه نامه طنز ( پالون) که بمعنای ( پالان ) میباشد را در سال 1384 تآسیس کرد ، خودش می نوشت و چاپ میکرد. او آدمی بود که حرفش را بی باکانه میگفت و علاوتآ آدم  شوخ طبعی هم بود ، و هرگاه نشریه ( پالون) را به یکی از مقام های دولتی هدیه  میداد میگفت ”  برایت پالون آوردم “.

    او انسانی بود صریع الهجه و هرگز از گفتن حقایق باکی نداشت ، و همین موضوع باعث شده بود تا دوستان و دشمنانی نیز داشته باشد.

    او روی عقیده و حرفش می ایستاد ، تاجاییکه زمانی روی واژهء ( خیابان) که او میخواست جایگزین کلمه ( سرک) شود با شهردار وقت بحث کرد و چون حرفش پذیرفته نشد ، از سمتش استعفا داد.

    مرحوم استاد اسیر در سال 1362 ازدواج کرد و از او 5 فرزند بجای مانده است.

    او عمر پربارش را برای پاس داری از فرهنگ غنا مندی زبان فارسی  و حفظ کلمات و واژه های رایج در هرات  صرف نمود و آثار گرانبهای از خود به یادگار گذاشت که همه آنها آثاری اند منحصر به فرد و درخور ستایش.

    از مرحوم استاد اسیر 22 اثر به چاپ رسیده و 17 اثر دیگر همچنان نیازمند چاپ می باشد. به امید روزی که شاهد چاپ هر یک ازاین گنجینه های ادبی او باشیم.

    تعدادی از آثار استاد اسیر مرحوم به شرح ذیل می باشد:

    ۱- انبنچه کپ هرات در دو هزار واژه.

    ۲- گلواره های نستعلیق.

    ۳- نظر ملت به قلم ملت.

    ۴- طنز و نقدی بر تذکر ای کاح ها هنوز ایستاده اند.

    ۵- دردی کش غم های شب.

    ۶- کلپ ساووندن با فارسی هروی فکرت.

    ۷- شهر های ایرانشرقی (افغان ستان امروز) در شاهنامهء فردوسی.

    ۸- شاعر کتیبه ها پیرامون مرگ استاد عطار هروی.

    ۹- فردوس خمچه آباد سلطان میر عبدالواحد شهید.

    ۱۰- هذیان جوانی مجموعه شعر اسیر هروی.

    ۱۱- آوای غربت مجموعه شعر.

    ۱۲- آیین محیط فیض محمد عاطفی.

    ۱۳- چهل و هشت جلسهدر یک انجمن و کودتای نافرجام آن.

    ۱۴- رند دراک قصیده سرای هریوا مولا بنایی.

    ۱۵- شاعر موج ها.

    ۱۶- شرح حال امر حسینی غوری هروی.

    ۱۷- چهار بیتی های محلی هراتی.

    ۱۸- بدایع الوقلیع زیدین محمود واصفی هروی.

    ۱۹- هذیان های جوانی از الف تا یا دیوان شعر اسیر هروی.

    ۲۰- انبنچه گیاهان دارویی طب یوسفی.

    ۲۱- کج کل نیستان ادب فرنگ مردم هرات.

    ۲۲- انبنچه گپ هرات فرهنگ اسیر.

    کتابهای که آماده  چاپ است عبارت اند از:

    ۱- داستانهای محلی هراتی.

    ۲- افسانه هراتی.

    ۳- جلد دوم چهل و هشت جلسه در یک انجمن و کودتای نا فرجام آن.

    ۴- اشعار محلی هراتی.

    ۵- تذکره مهندسین یکصد ساله هرات.

    ۶- مشدد واژه در زبانگتاری هرات.

    ۷- گلچینی از بعضی داشته های فرهنگ مردم هرات.

    ۸ تصحیح دیوان شعر زنگی سبا.

    ۹- تلخیص امیر علیشر نوایی.

    ۱۰- دیوان کامل بنایی هروی.

    ۱۱- نظر ملت به قلم ملت در باره آینده افغان ستان قلمی.

    ۱۲- تصحیح الابنیه عن حقایق ادویه علی موفق هروی.

    ۱۳- (مچم) فرهنگ مردم هرات با رسم و راج های آن.

    ۱۴- جندین هزار عکس از چهار محله هرات.

    ۱۵- چندین فلیم برداری از کوچه و پس کوچه های هرات.

    ۱۶- شاروالان هرات.

     و سرانجام این مرد فاضل و برجستهء هرات بتاریخ 19 عقرب سال 1400 خورشیدی در زادگاهش غریبانه جان به جان آفرین سپرد و با دریغ و درد طوری که در گزارشات منتشره از مراسم خاکسپاری آنمرحوم به نشر رسیده تعداد اندکی حضور داشتند ، که این هم یکی دیگر از قدر نشناسی هایی است که در کشور افغانستان  نسبت به فرهنگیان اتفاق می افتد.

    روحش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد.

    اینهم نمونه ای از کلام آن مرحوم که به لهجه شیرین هراتی سروده شده :

    گلی جان

    گلی   جان  عاشق صدای  تونم (1)

    هوش  پرک  گشته ی  نگاه   تونم

    تا که  خوشکیتی  (2) و در جنگی

    دلغشای (3)  سر و   صدای  تونم

    به    هزار    وعده ی    بجا   ناور

     انتظارم    و   در    وفای     تونم

    به چه  جرمی  زدی   و  بشکستی

    دلکم  را  مه    در  پناه ی    تونم

    ئلبر      دلفریب    و      دلسنگی

    شد   عمری  که  در  جفای  تونم

    غمشریک    ستاره    های   شبم

    شب نشین  رخِ  چو  ماه  ی تونم

    ای سیه مو به موی تو قسم است

    بسته ی   پیچه ی  سیاه ی تونم

    پر زدم   دور بام  خانه ی  عشق

    کفترِ  دو   چپ    هوای     تونم

    آدمی     یا    فرشته    یا  حوری

    هرچه  هستی  مه  از برای  تونم

    می کشی   یا   مرا   تو   می بخشی

    تا قیامت مه چش وراه (4) ی تونم

    عشوه و ناز  را  گران   نفروش

    که   خریدار  عشوه   های  تونم 

    تو نگشتی   اسیر  و  کی   دیدی 

    پای     زیبی   به  بند  پای  تونم 

     

    1 – تونم – تو هستم.

    2 – خوشکیتی ، خفه هستی ، پیشانی ات ترش است ، ناراحتی .

    3 – دلغشا ، احساس ضعف .

    4 – چش وراه – چشم به راه .

     

    منابع :

    1 – مستند زندگینامه استاد غلام حیدر اسیر هروی.

    2 – روزنامه هشت صبح .

    3 – فرهنگسرای  دوربین .

  • هفت ِ ثور

    تاریخ نشر : جمعه ۷ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    هفت ثور 1357 سرآغاز تمام بدبختی های مردم افغانستان بود که می توان از آن

    بعنوان سیاه ترین روز تاریخ 5 قرن اخیر نام برد . روزی که از آن به بعد مردم 

     ما روز خوشی ندیدند ، هرحکومتی که حاکم شد صرف نظر از اینکه با چه طرز

    فکر ، عقیده و باور آمد جز جنایت ، خیانت ، وحشت ، دهشت ، بدبختی

    ، آواره گی و فلاکت چیزی به ارمغان نیاورد ، و حالا هم که عده ای

    نادان ضد فرهنگ بر کشور ما حاکم شدند . خداوند رحم کند.

    هفت ثور

    آمد دو باره هفت ثور، نفرین   به  غداران کنم

    بهر  صفای   همدلی   ، یادی    وطنداران کنم

    ازخلق و پرچم دروطن، مانده بجا رنج  ومحن

    با اشک دیده می روم ، لعنت به  جباران  کنم

    فریاد و آه و ناله هاست ، اندر  دل هر مادری

    داغ عزیزان دیده  اند، یادی ز غمخواران کنم

    کشور  فتاده  در بلا، بنگر به  شمر  و کربلا

    لعنت بر آن آل یزید ، از  سوی  دلداران  کنم

    برخیز « بشیر» دستِ دعا، بردار بدرگاهِ خدا

    میهن شده ماتمسرا، یادی ز آن   یاران کنم

    قیوم بشیر هروی

    هفتم ثور 1393

    ملبورن – آسترالیا

  • عکس تنهایی

    تاریخ نشر : جمعه ۷ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    عکس تنهایی

                         به پغمان

    عکس تنهایی خود را

    در چشمان منتظرت دیدم

    عکس من در چشمه بود

    و آب هنوزجاری  

    تقصیر درختان عاشق نبود

    جدایی سوسو زنان میوزید

    خورشید عشق

    لابلای ابر های غم …

    و دلتنگی ها ما را بدرقه میکرد

    اگر چشم نبود، 

    اگر انتظار نبود ،

    روزنه ی محبت و دست گرم ؟

    دری باز میشد

    و ما را صدا میزد

    ماهیان در کنار چشمه خشکیده –

       در تنهایی به خواب رفته ا‌ند

    عشق عجب خواب سنگینی دارد …

    حوض ها خالی‌

    شر شر جویباران نیست

    مگر مرگ درختان گیلاس

    تو اگر در تپش درختان سبز

    مرا دیده بودی

    امروز هر دو سبز بودیم

    و هردو زنده …

    هما طرزی

    ۵ جولای ۲۰۱۳

    نیویورک

  • درد های من و تو

    تاریخ نشر : جمعه ۷ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    درد های من وتو

    درد های ما به دسترس نیست
    تا به رشته سخن در آوریم
    میان انبوه زخم ها ، بغض ها
    و خاموشی واژه های من و تو !
    نا شگفته گل های آتشین عشق
    لغزیده پر شکوفه لب های خشکیده
    من و تو
    درد های من و تو
    درد های ما به دسترس نیست
    تا به رشته سخن دراوریم
    باران محبت از حوض چه چشمان ما
    جاری ست
    نقاب صورت ما خندان
    اما زره زره در نبودن
    عندلیب های بهاری ویران شدیم
    چشم به راه مانده
    نیست تکیه گاهی بی پناهی دلی
    شکسته ما
    تمام تنم زخم خورده
    چون پرنده بدام افتیده
    در بیابان‌بی کسی
    دروازه های امید به رویم بسته
    درد های من و تو
    درد های ما به دسترس نیست
    تا به رشته سخن در آوریم
    سر گرادن جاده عشقم

    عالیه میوند

    29 دسامبر 2022

      فرانکفورت

     

     

     

     

  • بی من مشو

    تاریخ نشر : جمعه 7 ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲6 اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    بی من مشو

    27 الف

    در من  بیا  بیدار شو  بیدار کن ای  من  مرا

    جانم بشو جانم بده،این جان بگیر از تن مرا

    سنگم  بده  کوهم  بکن  آبم  بده  بحرم بکن

    از من مرو بی من مشو یادی مده  رفتن مرا

    لعلم بیا مرجان بده، سختم  بگیر  آسان بده

    آ ، مس بکن فولاد کن، آهن  مرا  آهن مرا

    دانی که بیتو نیستم، هستم بکن  هستم بکن

    ابرم بیا باران  بکن  ، آموز  باریدن   مرا .

    شکیبا شمیم

     

     

     

     

     

  • گلایهء زن

    تاریخ نشر : پنجشنبه ۶ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۵ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    سرودۀ از قول بانوان !!!

    گلایۀ زن

    من زنم اما به  کنج    خانه  زندانی چرا ؟

    میشود رفتار با  من   غیر انسانی  چرا ؟

    مرد وزن را  خالق   ما  یک  برابر آفرید

    این تفاوت بین  مرد و زن زنادانی چرا ؟

    درتمام مشکلات مرد: زن  باشد شریک

    زن گنهکاراست درهرجا ، نمیدانی چرا؟

    با رضایت میکند یک مرد با زن ازدواج

    بعد اندک  مدتی   اما   پشیمانی   چرا ؟

    زنستیزی درجهان ما زحد بگذشته است

    خشم بیجا میشود بر زن به آسانی چرا ؟

    نیست فرقی بین مرد و زن به کار نیک وبد

    میکنند این هردو از هم کار پنهانی چرا ؟

    عبدالجبار توکل هروی

    سه شنبه ششم فروردین/ حمل ۱۳۹۸

    هامبورگ

     

  • کودتای نام نهاد میوندوال

    تاریخ نشر : پنجشنبه 6 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 25 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا.

    قیوم بشیر هروی

    25 اپریل 2024 میلادی

    ملبورن – استرالیا

    دوست فرزانه و گرامی جناب استاد نصیر مهرین ، نویسندهء چیره دست و مؤرخ توانا اخیرآ نسخه ای از اثر با ارزش ( کودتای نام نهاد میوند وال ) را که به تازه گی  به زینت چاپ آراسته شده برایم فرستادند ، قبل از همه از محبت و لطف ایشان اظهار سپاس و امتنان نموده ، ضمن آرزوی مؤفقیت آن بزرگوار اینک به معرفی این اثر زیبا می پردازم:

    کودتای نام نهاد میوند وال در 194 صفحه و با پشتی رنگه با صفحه آرایی بانو منیژه نادری توسط انتشارات شاهمامه در کشور هالند به چاپ رسیده .

    در آغازین این اثر چنین می خوانیم:

    ”  آرزویم از انتشار این کتاب:

    این کتاب را نیز با امیدی انتشار میدهم که :

    افکار و رفتار انسان آزارانه ، شناسایی و محکوم شوند

    و روزی ، رفتار دور از جفاورزی ، جامعه و حکومتگران را همراهی کند. “

    واقعآ چه آرزوی نیک و انسانی که تمنای هر آدمِ با درک و آزادمنش می باشد. آرزویی که جهانی بدور از آزار و اذیت را برای همه آدم های روی زمین بخواهیم.

    در ادامه ، سپاسنامه ی از سوی نویسنده توجه خواننده را بخود جلب می کند که اینک با شما شریک می سازم:

    ” از اعضای خانواده های جفا دیده گان صمیمانه سپاسگزار هستم که اسنادی را برایم فرستاده اند ، احساس میکردم که با طرح هر نیاز و سخنی پیرامون جفا ورزی ها ، زخم اندوه آمیز پیشینه ی این عزیزان را تازه نموده باشم . در این راستا ، سپاس ویژه از بانو پروین امینی مرستیال و جناب داؤود ملکیار دارم.

    از عزیزان انتشارات شاهمامه که این کتاب را به چاپ سپردند ، امتنان همیشه گی ام را ابراز میدارم.”

    بعدآ  فهرستی از مندرجات این کتاب آمده که حاوی 33 مطلب متفاوت می باشد.

    پس از مرور آن به مقدمه ای می رسیم تحت عنوان ( برگهای اندوهبار) که توسط استاد مهرین عزیز نوشته شده.

    در بخشی از این مقدمه چنین می خوانیم :

     ” اندک نبوده اند سلاطین و امیرانی که از نگارش جعل آمیز تاریخ ، ستایش نیاکان وجعل کردن شجره یی را منظور داشته اند تا آنها را برازنده تر و خاندان برتر جلوه دهد و بر آن بنیاد حق حکومت کردن بر مردم مظلوم و امتیاز داشتن را دریک فضای مختنق توجیه کند. در کنار آن ، تصویر رویداد ها ، جنگ های قدرت ، سلطه جویی ، مفاس ، خود فروشی ویا خاک فروشی گوناگون که اوصاف بارز خیانت آمیزی است ، وارونه و با دروغ آلوده ارایه شده اند. گذشت زمان ، تغییرات در حکومت ها چه خاندانی و چه غیر خاندانی فردی ویا حزبی ، دور شدن فضای اختناقی – مستبدانه و جای  یافتن نگارش تاریخ مبرا از دروغ که نقد تاریخ نگاری جعل آمیز متضمن آن بوده است ، آن برگهای نادرست را به زباله دان تاریخ می ریزد”

    واضح و مبرهن است تاریخ نگاری با تکیه بر مستندات و بدور از اغراض مستوجب ستایش و درخور قدردانی می باشد ، و جناب مهرین را می توان از همین دسته تاریخ نگاران دانست که با صداقت تمام قلم بدست گرفته و در راستای حق بینی و حقیقت شناسی قلم فرسایی نموده است.

    جناب مهرین در ادامه مقدمه چنین می نویسد:

     ” رویکرد توطیه آمیز علیه مخالفان نیز یکی از ملزومات دروغ گویی است . هنگامی که حکومت و یا چند تن از  ” چهار کلاه ” ها با پشتوانه ی امکانات حکومتی دسیسه یی را سازمان داده و در پی بدست آوردن نتایج شده اند ، دروغی پی افگنده ، به چاق سازی آن پرداخته و تا پایان کار حتی از توسل به غیر انسانی ترین رفتار های شکنجه آمیز استفاده کرده اند. “

    متأسفانه حکومت داری در افغانستان ، افغانستانی که در فقر فرهنگی بسر برده و هنوز هم می برد کار دشواری نبوده ونیست ، زیرا با استفاده از نا آگاهی های اجتماعی ، عده ای را تطمیع و اجیر نموده و برای انجام نقشه های شوم شان از آنها کار می گرفتند .

    در بخش دیگری از مقدمه چنین می خوانیم :

    ” هنگام مراجعه به تصویر های مختلفی که از رویداد های تاریخ در دست داریم ، بار ها نقش توطیه  و دروغ های مورد نیاز آن را با پیامد های زیانبار می یابیم. اگر کمتر از صد سال پسین را در نظر آوریم ، توطیه و دروغ در حق محمد ولی خان دروازی ، محمود سامی ، چرخی ها ، عبدالرحمن لودین ، محی الدین انیس ، عبدالخالق ، عبدالرحمن محمودی ، میر غلام محمد غبار ، غلام سرور جویا ، عبدالرحیم خان صافی ، عبدالملک عبدالرحیم زی و صدها و هزاران تن دیگر را در چند دهه پسین می یابیم که در برگهای تاریخ سرکاری ، هرگز چهره ی راستین آرزومندی آنها تصویر نشده است که حتا با توطیه و دروغ ها معرفی ، شکنجه یا اعدام شده اند.”

    براستی چرا دولتمردان در طول تاریخ  با همه قدرت و توانایی که داشتند از اندک صدای مخالف خود احساس تزلزل در قدرت شان نموده و در صدد خاموش کردن هر صداییکه به ذوق شان برابر نباشد  بر می آمدند ، از نظر دولتمردان فرقی نمی کند که صدای مخالف را به چه منوال و ترتیبی ساکت و یا ببرند ، چنانچه هویداست هرگاه  صفحات تاریخ را با نگرش واقعبینانه ورق بزنیم در می یابیم که اکثر انسان هاییکه در مخالفت با نظام های حاکم حرفی زدند ، با هر توطیه و بهانه ای که ممکن بوده دستگیر ، شکنجه ، زندان و یا در نهایت به چوبه دار سپرده شدند.

    نویسندهء محترم ( کودتای نام نهاد میوندوال) با بررسی به حقایق عینی جامعه ایی چون افغانستان چنین علاوه می کند:

    ” در چارچوب طرح و بررسی کودتاها در افغانستان ، متوجه شدم که چندین بار تعدادی متهم شده اند که قصد کودتا داشتند ، اما حکومت طرح آنها را خنثی کرده است . در راستای عطف به این موضوع ، ادعا را مانند سایر هموطنان عمیق شده به ادعا ، در چندین مورد دروغ و ناشی از یک دسیسه ی خود حکومت یافتم . بنا بر آن عنوان ارزیابی و بررسی موضوع را کودتای نام نهاد گذاشتم. “

    آنچه را از جملات بالا می توان استنباط کرد ، بازهم توطیه چینی دیگری باید دانست که حاکمان وقت برای برچیده شدن مخالفان شان دسیسه ی طراحی نمودند  تا تعدادی از جمله مرحوم میوندوال را ازمقابل شان حذف کنند.

    در قسمتی دیگری از این مقدمه آمده است:

    ” من در طول مدتی که به جمع آوری تاریخ شفاهی مشغول شده ام و یا آنچه را که از کوشش های دیگران یافته ام ، مثال کار جناب داؤود ملکیار را ندیده ام. گرچه در متن به این موضوع اشاره رفته است، اینجا نیز تبارزو برجسته گی زحمات ایشان را لازمی می بینم. “

    نویسنده در ادامه چنین نوشته :

    ” جناب ملکیار با استفاده کمره ی ویدیویی ، ثبت آواز ( با موافقت طرف) دیدار های مستقیم از محمد ظاهر شاه تا قبر کن ها ، شکنجه دیده گان و شکنجه گران …. در خارج و داخل کشور تعدادی را دیده و مستندات گویا و رسایی را برای روشن نمودن موضع فراهم کرده است.  این همه را با تحمل زحمت و شکیبایی ، حتا هنگامی که عناصر با نفوظ در ایجاد توطیه ، دروغ و شکنجه ، دریافته اند که سخنانی را گفته اند که سرنخ برای برملایی توطیه و شکنجه به دست می دهد. پسانتربا بر افروخته گی خوف آمیز با وی سخن گفته اند ، اما جناب ملکیار با شهامت و استواری به موضوع و جمع آوری اطلاعات همه جانبه اندیشیده است . این است که سران زنده مانده ی توطیه ، شکنجه و جفاورزی و آن شخص پرستانی که از ابراز شکایت معاف استند، خوفی را در دل پرورانیده و از ابراز واکنش های تند علیه وی نیز دریغ نمی کنند.

    داوری تاریخ پیرامون موضوع میوندوال که طی ارزیابی مستند ، عنوان جفای بزرگ و کودتای نام نهاد میوندوال را گرفت ، برخاسته از نیاز احترام به انسان و انسانیت ، بسیار شفاف و وارسته از غرض و مرض ، تعصبات و تبیعض های گوناگون و موجود ، ابراز شده است .

    یکی از علل تأخیر نوشته ها از قلم من در شکل کتاب ، این بود که بیشترین منبع معلومات را فرآورده های مستند جناب ملکیار تشکیل میداد که انتشار کتاب جفای بزرگ حق مطلب را ادا نمود . “

    نویسنده کتاب در بخش دیگری از کتاب تحت عنوان ( طرح موضوع) گزارشی را می آورد به این شرح:

    ” شام 29 سنبله 1352 خورشیدی ، برنامه ی خبر های رادیو افغانستان ، خبر آتی را انتشار داد:

    ” یک عده خاین و مرتجع که به کمک یک کشور خارجی می خواستند نظام جمهوری را از بین ببرند ، با استناد و شواهد بالفعل گرفتار شدند. این افراد عبارت اند از : میوندوال ، دگر جنرال عبدالرزاق قوماندان سابق هوایی ، تورن جنرال خان محمد معروف به مرستیال و یک عده ی دیگر “

    ده روز پس از انتشار این اعلامیه ، دولت خبر پایانی را نشر کرد:

    ” میوندوال و همکارانش به جنایات خود اعتراف کرده اند و چون میوندوال عرصه را به خود تنگ دید ، و راه نجات را مسدود، لذا شب گذشته حوالی صبح دست به خودکشی زده و با نکتایی اش خود را غرغره کرده است و فردا اسناد خیانت او چاپ می شود. “

    طی یک برنامه ی رادیویی صحبت هایی از خان محمد خان ” مرستیال ” را انتشار دادند که از مخالفت با رژیم و قصد اقدامی علیه آن گفت.

    بر اساس منابع مؤثق بعدی ، خان محمد خان مرستیال هنگام استنطاق و دیدن شکنجه ، از مخالفتش با اطرافیان داؤود خان انکار ننموده بود ، در حالی که هیچ سند و مدرکی ارایه نشد که به ادعای دولت مبنی بر تلاش های کودتایی صحه بگذارد . آنچه از طرف دولت عملی شد ، شیوه ی سنتی و شناخته شده ی اعمال شکنجه به منظور دریافت ” اعتراف ” بود. ابراز نظر تحکیم آمیز ما را در این زمینه ، صحبت های شاهدانی تشکیل میدهد که به اتهام کودتا زندانی و شکنجه شدند.

    در جریان همان شکنجه ها با قصد دریافت مدارک جعلی است که خبر مرگ محمد هاشم میوندوال انتشار یافت. “

    ماجراییکه با اعلام خبر فوق آغاز گشت نشانه ای از توطیه ی بس عظیمی بود که یکتن از طرفداران مشروطه خواهی را در نخستین نظام جمهوری در تاریخ افغانستان از سر راه برداشت که تا به امروز کسی به فکر چگونگی آن دسیسه نشده بود.

    محترم استاد نصیر مهرین ، مؤرخ توانای کشور با حوصله مندی تمام جهت افشای این توطیه به جمع آوری مدارک و اسناد دست اول دست یافت که در نتیجه چاپ کتاب ” کودتای نام نهاد میوندوال ” را عرضه نمود.

    متآسفانه درونمایه اکثردولت های حاکم درافغانستان چیزیست صد در صد برعکس شکل ظاهری شان که با تآسف قشر عظیمی از جامعه بدان توجه چندانی نداشتند و همین امر باعث میشود که دولتمردان و یا بعباره ای کرسی نشینان حکومتی جلو هرگونه صدای رسا را در گلو خفه نمایند و تا جایی پیش بروند که برای برداشتن آنها از هیچگونه دسیسه سازی ، توطیه ، شکنجه ، زندانی و در نهایت سربه نیست کردن دریغ ننمایند.

    در فصل پایانی این کتاب تحت عنوان ( چرا جفا کردند؟ ) چنین میخوانیم:

    چرا تعدادی از بیگناهان را انتخاب ، توقیف ، شکنجه و یا اعدام کردند؟

    ” با آنکه توطیه و مردم آزاری در محدوده ی بستن اتهام کودتا به اشخاصی که با نام محمد هاشم میوند وال پیوند زده شدند ، پایان نیافت و در چند سال نخست جموری در اشکال مختلف علیه دیگران نیز نماید شد ، با آنکه پس از کودتای ثور با نقش انحصاری همان شبکه توطیه ، بی امنیتی ، زندان ، شکنجه و اعدام ابعاد تکاندهنده تری یافت ، اما این توطیه به دنبال عدم حضور چندین ساله ی چنان کارکردها در  ” دهه ی دیموکراسی ” سرآغاز دوره ی دیگری از جعل و دروغ و جفا ورزی شد. زیرا آن امکان و آزادی های نسبی و کمک کننده ی سیر طبیعی جامعه که حدود ده سال چهره نمود و راه یافتن صدای اعتراض و بحث در مطبوعات آزاد را میسر می کرد ، در جمهوری استبدادی از میان رفت ، چنان فضایی از تحمیل لزومدید ، تصمیم و رأی موقع مناسب برای از میان برداشتن تعدادی از اشخاص جامعته شد.

    دیدن سیر واقعی رویداد ها ، چنین برداشتی را در دسترس میگذارد.

    اما متأسفانه با وجود گذشت زمان ، سران توطیه و شکنجه گران ، هرگز آماده ی دادن پاسخ به این پرسش نمیشوند که چرا چنین کردند؟.”

    و این ماجرا همچنان ادامه دارد ….

    مطالعه ” کودتای نام نهاد میوندوال ”  به بررسی تمام دسایس و توطیه های رژیم جمهوریت  برای  از میان برداشتن مخالفینش پرداخته که بدون شک خواننده را به نتیجه مطلوب میرساند .

    در پایان  چاپ این اثر با ارزش را خدمت جناب مهرین عزیز تبریک گفته و مؤفقیت های مزید شانرا تمنا دارم.

     

     

     

     

  • شکوه

    تاریخ نشر : چهارشنبه ۵ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۴ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

    شکوه

                  به میهنم

    شکوه ام از دوریست

    و از تنهاییست

    شکوه ام از باغیست که در ندارد

    خورشید در زیر خاک پنهان

    سا یه ها پر غوغا

    ماه از همه گریزان

    ستاره ای در آسمان نمی بینم

    صدای رعد و غرش توفان

    جنگ تا کی‌ ؟

    و مرگ تا کجا ؟

    هما طرزی

    ۳ جولای ۲۰۱۳

    نیویورک

  • اعتراف ، رؤیای من و لحظه ی بیداری

    تاریخ نشر : چهارشنبه ۵ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۴ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

    اعتراف

    زیبا تری ز یاس و شقایق ، مشخص است

    وز کاج‌های گلکده  فایق  ،  مشخص است

    حتی خدا  نموده  به   این   حرف  اعتراف

    هستی تو برترینِ  خلایق  ،  مشخص است

    بی تو  صدای  عقربه  در   گوش  من خلید

    بی تو به  من گذشتِ دقایق ، مشخص است

    هستی  دلیل هستیِ من ،  واضح  است این

    هستم به یک نگاه تو شایق، مشخص است

    من آرزوی وصل  تو  را   می‌برم  به خاک

    من نیستم به وصل تو لایق ، مشخص است

    فنجان   چای   و  دفترِ   اشعار   و لفظ  یار

    دل را در این  میانه علایق  مشخص است!

    شد   دیده   خیس  در غم  دوریِ  تو   ببین

    در حلقه‌ های  برکه   حقایق  مشخص است

    روشن بوَد که هجرِ تو   بر من چه  می‌ کند

    طوفان هرآنچه کرد به قایق، مشخص است!

    حکمت هروی

    15 اپریل 2024

    ملبورن – استرالیا

    ***********

    رؤیای من

    در انزوا   نشست    دقايق    مشخص  است

    بى رنگ گشت بى تو حقايق  مشخص  است

    با رفتنت  به  تلخ    ترين   فصل    مى رسد

    این قصه ی پر از غم  عاشق مشخص است

    از دامنِ    خيال    لبت    بوسه    مى گرفت

    خوش بود دل  به باغ  شقايق مشخص است

    تو   كوه     استقامت    رویای   من   شدی

    من رود دشت تو که به خالق  مشخص است

    در من شكوه عشق ، و در تو  سكوت  سرد

    آيين  صبر  در تو  ز سابق  مشخص   است

    در   دست     بى    نهايت   امواج  چشم  تو

    هر   ثانيه   شكستنِ   قايق   مشخص   است

    در  من  غزل  به  ماتمِ  من   گريه   مى كند

    در هر سرود ناله  و هق هق  مشخص  است

    بيهوده خواب  وصل  تو بر چشم  من نشست 

    هرگز نبوده ام به تو  لايق ….مشخص است

    شگوفه باخترى

    15 اپریل 2024 

    ملبورن – استرالیا

    ***********

    لحظه ی بیداری

    شور و  نوای  تو  ز حقایق  مشخص است

    یعنی   نگاهِ   آدمِ  عاشق    مشخص   است

    درد آوراست سکوتی که بااشک شود فزون

    چون شبنمی  بروی  شقایق  مشخص است

    در  بحر  بیکران    محبت    چه   می کنی؟

    وقتی که آب نشسته به  قایق  مشخص است

    دل   می تپد     برای   وصالت    عزیزِ  من

    در   امتدادِ    سیرِ  دقایق   مشخص   است

    عاشق     ز     جانفشانی     ندارد   ندامتی

    غم  را  ندیده  بهر تو  لایق  مشخص است

    دلدادگی   حکایت   خواب    و  خیال   مباد

    با جان  و دل نگر ز  علایق  مشخص است

    گفتی    که   می روی    ز   گلستانِ   آرزو

    گفتم  که  با صبوری  حاذق  مشخص است

    برخیز«بشیر»که لحظه ی بیداری ات رسید

    لطفی  رسید  ز جانب خالق  مشخص  است

    قیوم بشیر هروی

    21 اپریل 2024

    ملبورن – آسترالیا

  • عشق به کتاب

    تاریخ نشر : چهارشنبه 5 ثور (اردیبهشت) 1403 خورشیدی – 24 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

      عشق به کتاب

     من عاشقِ کتابم  ،  از عشق   سر نتابم

    رؤیای من   کتاب است  ایمان  من کتابم

    بهتر ز هر رفیقی  بسیار هم شفیق است

    گِرد سرش بگردم  ، آن است  کتابِ نابم

    قرآن   بی  ریایم   ،   مکتوبِ   رهنمایم

    نی بُخل و نی حسد را هرگز در او نیابم

    نی هر کتاب عشقِ، نی هر کتاب مهری

    نی هر کتاب سوالم نی هر کتاب  جوابم

    کانرا حدیث دردمند ، ما را بوّد ارج مند

    حلقه کنم  بگوشم  ،  کانرا  کلام حسابم

    زیبد سخن ز واعظ ،  اندر ورای مطلب

    آنرا که عشق نامِ ،  در سیر پیچ و تابم

    خونِ دلم مکیده آنکس که بی خدا است

    توهین دین من کرد ، مجرم نمود خطابم

    صد ها ورق کتابم ، صد موج آرزو داشت

    یکقطره نیست بکامم زین بحر در حبابم

    شور و نشاط و مستی  یکسر بدام عشقِ

    با  ساغرِ  محبت ،  یکسر نمود  خرابم

    یک  بار جلوه  دارد ، نورِ کتاب هستی

    چاپِ  دیگر  ندارد ،  اوراق  این  کتابم

    گنجینه  های گوهر، آثار  بیدلِ  ماست

    هر بیت او کتابیست ، ارزنده  و شهابم

    ساختند کتابِ  ما را ، این  کاتبانِ تقدیر

    زرغون ” توبه بنما، ایزد  بوّد توابم

    الحاج محمد ابراهیم زرغون

    24 اپریل 2024

    ناروی

  • راز چشم هایت

    تاریخ نشر : چهارشنبه 5 ثور (اردیبهشت) 1403 خورشیدی – 24 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

    رازِ چشم هایت

    اگر به دیدارم آمدی !

    برایم بوسه های بیشتر هدیه کن

    عشق را به پیرهنی به رنگ آبی ات

    سنجاق کن

    و عطر بدنت را فقط

    به من بسپار

    من

    گل های را که دوست دارم

    برایت میچینم

    اینجا کسی در میان راز چشم هایت

    نفس میکشد

    و دوست داشتنت را زندگی میکند .

    میترا وصال

    24 اپریل 2024

    لندن

  • شهرِ غم

    تاریخ نشر : چهارشنبه 5 ثور (اردیبهشت) 1403 خورشیدی – 24 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

    شهرِ غم

    به دردی  مبتلا  کردی  دلم را
    چو زخم بی  دوا کردی دلم را

    به که گویم غمی پنهان خویشم
    به درد و غم رها کردی دلم را

    به دل هرگز تمنای کسی نیست
    به مهرت چُن گدا کردی دلم را

    به  هر سو  بنگرم   نا  آشنایان
    به ماتم  آشنا  کردی   دلم    را

    ندانم یک نفس با من چه کردی
    به شهر غم رها   کردی دلم را

    عالیه میوند

    27 دسامبر 2022

    فرانکفورت

  • طفلان غزه

    تاریخ نشر : سه شنبه 4 ثور ( اردیبهشت ) 1403 خورشیدی – 23 اپریل 2024 میلادی – ملبورن – استرالیا

    طفلان غزه

    یـارب به آه نـالـهء   طـفـلان غــزه

    بـرخـون فتـادگـان   عـزیـزان غــزه

    بـرکـودکـانِ بخـون  غـرقـه بیـگنـاه

    ازدســت جـانـیـان به  مـیـدان غــزه

    بمـباردمـان بایدنـیـان آنـقـدرفـجـیـع

    برخاک وخون کشیـده،جوانان غزه

    امسال سال نـووعـیـد فطـرمسلـمیـن

    شـد کـربـلای جمـلـه  عـزیـزان غزه

    اعراب بی حمـیـّت  اطـراف آن دیـار

    نـظـاره گـربه قـتـل عام یتیمـان غزه

    آل سـعـود خــادم کعـبــه!!!شـامـلـنــد

    درجـمع بیـرحمـان، بـه مـادران غـزه

    یا رب به آبروی حبیبت هـرچـه زود

    ازبیخ وریشه پاک کن،توعدوان غزه

    کن “حیـدری” دعـا به دربـار کردگار

    از بـهـــرســرفـرازی  شـیـران غــزه

    حمـاسـیان زمعـرکه  پیروز کن برون

    حـق عـلی وآل (ع) وشـهـیــدان غــزه

    پوهنوال داکتراسدالله حیدری

    23 اپریل 2024

    سدنی  – آسترالیا