۲۴ ساعت

26 جولای
۳دیدگاه

شرابِ آغوش

تاریخ نشر : جمعه ۵  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

شراب آغوش

 

شراب مست آغوشت

شراب گرم و مطبوع نفس‌ها یت

شراب داغ دستانت

مرا با خود به اوج جان فزای عشق خواهد برد

و من این ساغر خالی‌

 در آغوشت

میان پنجه‌های داغ دستانت

در انبو ه صدا‌ها و نفس‌ها یت

 چو مومی آب خواهم شد‌

 و تو ای‌ مظهر هستی‌!

که اندر رگ ،رگ  تو می‌‌به جای خون بود جاری

مرا در خود_

در آن آغوش پر مهرت

از این دنیا به آن دنیای مست و خوب خواهی‌ برد

در آن لحظه:

تو از عشق و از پاکی‌-

 و از خوبی‌

برایم قصه خواهی‌گفت .

و من چو کودک خاموش

در آغوش زیبایت

به گرمی‌ نفس هایت

نوازش‌های دستانت

به خواب شرم خواهم رفت…

به خواب ناز خواهم رفت…

و تو با من_

                     یعنی‌ (ما)…

چه نیکو بستن یک نطفه را آغاز خواهیم کرد

بله یک نطفه ی‌ پاک و مقدس را …

یک نطفه ی‌ معصوم و خامش را …

و یا…

یک نطفه ی‌ ناپاک و ننگین را –

که در رگ‌های نرمش خون ناپاک تو جا دارد…

هما طرزی

۲۳ اپریل ۱۹۷۲

کابل – افغانستان

 

۳ پاسخ به “شرابِ آغوش”

  1. admin گفت:

    بسیار زیبا قلم زدید بانوی فرهیخته خانم طرزی گرامی ، طبع تان همیشه رسا باد.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

  2. هما طرزی گفت:

    سپاسگذاری بی پایان از نشر سروده های دیرینم که با خوانشش مرا و دوستانم را در زمان های دور خوش و تکرار نشدنی می برد!

    • admin گفت:

      خوشحالم بانو طرزی گرامی که ازین دریچه خاطرات نیک تان تازه شد، شادمانی تان را تمنا دارم.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما