ارسال شده توسط admin در
اشعار
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه ۱۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲ سپتامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا

اشک قلم
اشک قلم به صفحـۀ دل ها چکیده است
صد لاله زار از دل صحرا دمیده است
بلبل اگـر بـه بـاغ و گلـسـتان کند فـغان
بس نیش خـار در جگـر ما خلیده است
از کیش مهر و آتش پاکان قصه هاست
گاهی خـرد تـفــکّـر بـودا گـزیـده است
در چـشـم اشک قـدرت اشکانیان نگـر
کز شرق تا به غرب لوا برکشیده است
اســبـان تـیــز گام شـهان و سـپاهـیــان
از پهـله تا خلـیـج و اروپـا دویده است
بـرچـیــده شــد سـلطـۀ یـونـان از آسـیا
تاریـخ ایـن حـدیـث هـویـدا شنیده است
از ذلّـت شکسـت، ز سُـرِنای سـیسـتان
صد جـام زهر قیصرترسـاچشیده است
ازپارتیان رسـیده به ما جنگ پارتیزان
زان زورِ دشمنان به میدان تکیده است
شهـر نسـا که مـرکـز فـرّ ارشک بـود
با مجلس بـزرگ مهـستان حمیده است
میراث پـربهـای کهن بـاز زنـده گشت
سـرو کهـن بـه بـاغ تمـدن چمیده است
آزادی عقیده و فرهنگ و طایفه داشت
دل بوی آن زگلشن اشکان شمیده است
در آن قلمروی که خراسان بزرگ بود
آهـو و گـور شیر و پلنگ آرمیده است
با اتّحـاد و همدلی و جمـع طایـفــه هـا
نظم وثبات عهد کهن خوب چیده است
رزم وتجارت هردو به هم سازگاربود
در راه ابـریـشـم چـو جـولا تنیده است
زن در مقـام و رتبۀ عـالی رسـیده بود
زن را چو حق برابر مرد آفریده است
پنـج صـد سـال دورۀ اشکانیان گـذشت
تاریـخ آن حماسـه و نقل جـریـده است
سـاسـانـیـان بناگـر دیـن و تـمـــدن انـد
جـاهـل به تیغ کین دل دانا دریده است
آیین و عشق و سـاز و تمدن بهم شدند
شیرین به کاح خسروی تاآرمیده است
گـویند، دنبه کُـخ زنــد از مـیــان خـود
شبدیز اگر به مزرع رویا چریده است
با طـرح روم به سـاحت ایران باسـتان
بمب کثیف سـاخـت یهودا کـفـیده است
شمشیر خوچکان عـرب جاهلانه کشت
زان خون اززمین به ثریا رسیده است
فرهنگ خفه گشت و تمدن به باد رفت
ظلمی چنان کسی زنصارا ندیده است
ایران فسرد وملک خراسان خراب شد
پـشـت ســتبـر خـطـۀ آریـا خمیده است
دوباره سر کشـد خور از آسمان شرق
سیمرغ قـافِ دل بـه مـدارا پریده است
سیستان وبلخ وپارس وورارود باستان
چـون تار ابـریشم به هریوا تنیده است
نیل وفرات وکارون وولگاوسندوگنگ
بارود زرد وسیحون وآمو رسیده است
در مزرع تمدن شـرق کهن چه خـوش
سرو و گل وگیاه قـوی قد کشیده است
از وحـدت تمـدن و فـرهنگ در جهان
بـوی نیسـم نـظــم نـوینی وزیـده است
عشق و خرد به قامت رویای عاشقان
از شهـر دل جـامــۀ زیبا خـریده است
افـراطیت که محـو تمدن شـعار اوست
پیر خـرد جـوان رسـا سـربـریده است
نادان بـه سـرزمین خـرد پایـدار نیست
زیرا که راه ورسم خطا برگزیده است
عقل و هنر به خامۀ عشق وصفای دل
آینده را چـه تابـلــوی زیـبا کشیده است
رسول پویان
۲۸ اپریل ۲۰۲۵