۲۴ ساعت

12 اکتبر
۱ دیدگاه

قصه های رنج و سکوت !

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه مؤرخ ۲۰ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۲ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قصه های رنج و سکوت !

ویرانه‌ایم ، کهنه  ترین شهر عالمیم

 جغرافیای   در  به  در  و  نامنظمیم

 دوریم مثل رود که دریا ندیده است

 دوریم چون ستاره و مهتاب، با همیم

دل را به سیب و گاه به گندم سپرده‌ایم

 تقصیر ما چه است؟ همین است آدمیم!

چیزی نشد برای شما دست و پا کنیم

ای طفلکان به پیش شما خیلی‌ها کمیم

 آتش گرفته خرمن اندیشه‌های ما

 در   زندگی  دچار   عذابِ  جهنّمیم

چون دفترِ که هر ورقش خون گرفته است!

ما قصّه‌های رنج و سکوتیم، پر غمیم…

 محرابی (صافی)

12 اکتبر
۱ دیدگاه

قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر ) – بخش آخر

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۲۲ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۴ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قیام حوت هرات !

( از منظر دیگر )

نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی 

بخش آخر :

– صدها شهروند به عنوان های گونه گون و بهانه های مختلف از جمله: ضد انقلاب، نقش داشتن در شورش( قیام حوت) دشمنی ها، کینه توزی ها، رقابت های منفی و…ازشهردستگیر در روز روشن پیشروی قطعات طوری که گفته آمد در دو سه روز نخست حتی بدون ثبت شهرت شان یا شناسایی دقیق آنها کشه شدند.

– در چند روز نخست که فرقه به تسلط نیروهای دولتی درآمد، وهنوز بسیاری از مردم بی دفاع واطراف خبر نداشتند، به خاطر همکاری و همراهی از قریه ها برای افسران قیام کننده با مرکب نان خشک، غذای پخته شده، گوسفند ویا… می آوردند چون اطلاع نداشتند، که دولت کنترول فرقه را گرفته است، ده ها یا صد ها تن به ارتباط خوراکی آوردن دستگیر و بدون تحقیق کشته شدند.

– دستگیری های گسترده توسط نیروهای امنیتی، نظامی ها، پولیس، آگسا و حتا نیرو های خود سردولت مثل سازمان جوانان مدافعین انقلاب به دلیل های که گفته آمد دستگیر می شدند ودر بسا موارد بدون هیچ تحقیقی یا نوشتن لست شهرت شان، شب هنگام بدست مسئولین استخبارات درشمال فرقه هرات در کنار گودی که از قبل آماده شده بود با چشمان بسته در صفی پر از دلهره واضطراب با شلیک یک گلوله درسرش راهی گورهای دسته جمعی می شدند. بعد ها هنگام زمامداری مجاهدین تعدادی از این گور های دست جمعی کشف شد که در بیشتر موارد جای گلوله روی استخوان سرشان بود و در بین اجساد پوسیده شده، نشانه های همانند: کشف ولباس زنانه، طفلانه نیز دیده می شد، که تصویرآنها به رسانه  ملی و جهانی انعکاس یافت.

– از جمع محبوسین/ زندانیان تعداد زیادی به بهانه اینکه شما با قیام کننده گان ارتباط داشتید، کشته شدند. شاید کمتراتفاق افتاده است که زندانی به انجام عملی متهم شده باشد، که خود در آن حضور نداشته و اسیر دست دولت وقت بوده باشد، ودر آن جرم به گونه ی دسته جمعی صد ها تن اعدام شده باشد.

– اما کشتار زیاد، تلفات گسترده، دورازچشم همه، کمتربه رسانه ها رسیده، کمتر به یاد آورده شده، تلفات مردم درجریان عملیات نظامی پاکسازی وتصفیه که توسط قطعه پراشوت؛ کندک کوماندو؛ قوت های پیاده قول اردوی قندهار و نیروهای هرات به گونه ی  قریه به قریه؛ ولسوالی به ولسوالی؛ ولایت به ولایت صورت گرفته، ماه ها به طول انجامیده است. که پنهان و گمنام مردم بی دفاع به بهانه های که گفته آمد کشته شدند وکمتر تاکنون بدان تمرکز شده است. عملیات از قریه های هرات آغاز و به ولسوالی ها رسید و از آنجا به ولایت های غور، بادغیس، فراه ونیمروز و بخش های از ولایت های هیرمند و فاریاب نیز کشیده شد. این کشته ها گمنام ترین، گسترده ترین و بیشترین تلفات قیام حوت است. که دور از دید افکارعمومی درقریه ها ، دره ها ، کوه پایه ها و پشته ها اتفاق افتاده است.

رخداد دیگری را که باید یاد آوری کنم، بعد از گذشت شاید یک هفته یا ده روز بعد ازعملیات پراشوتی ها در نخستین نیمه ی ماه حمل ۱۳۵۸، از کابل هدایت داده شد که تمام افسران وسربازان هراتی ومربوط ولایت های همجوار؛ که شامل عملیات می باشند، پس به مراکز قطعات اصلی شان برگردند. که تعدادی منسوبین هراتی و ولایت های همجوار از ۲۴۲ پراشوت، قطعه کوماندی بالا حصار به کابل رفتند و تعدادی هراتی ها به ولایت قندهار رفتند، گزارش های استخبارات نشان می داد که هراتی ها به دیگر سربازان می گفتند که حضور ایرانی ها در این رویداد دروغ است. اما عجیب ترآنکه در جریان عملیات پاک سازی چند ماهه حتا یک ایرانی دستگیر نشد و یک جسد ایرانی نیز بدست نیامد تا دولت به عنوان مدرک به افکارعمومی و جامعه جهانی و رسانه ها ارایه دهد.

در این راستا تعداد بیش از ده  نفرهمراه با جگتورن شرافت الدین خان شرف رئیس ارکان قطعه ۲۴۲ پراشوت به کابل رفتتیم، یک گروه بیشتر از ده نفره دیگر از دره صوف مربوط قطعه ۲۴۲ به کابل آمده بودند که بیشتر شان هزاره ها ی شرکت کننده عملیات دره صوف بودند، چند نفر از کتواز آمده بودند، بیشتر از ده نفر  زخمی از شفاخانه مرخص شده به قطعه در حال استراحت بودند. من یک مرتبه دیگر هم به هرات برای دوسه روز رفتم. درآن موقع رفت و آمد زمینی با سرویس ها هیچ نوع تهدیدی را به همراه نداشت هر چند من هوایی رفتم.

 در این جا از چشم دید دیگری که بسیار مشابه، به رخداد فرقه هرات می باشد به شما کوتاه می نویسم هرچند مربوط به قیام حوت نیست اما از سوی مربوط به میهن ما است واز جانبی خیلی مشابه به عملیات فرقه هرات می باشد.

مدتی در کابل ماندیم وآماده می شدیم برای رسم و گذشت اولین جشن پیروزی انقلاب ثور، رسم گذشت در قطعه ما زیاد تمرین نداشت چون پراشوتی ها به موتر های گاز ۶۶ همراه با پراشوت از پیش روی لوژ عبور می کردند.

شب دوم ثور ۱۳۵۸ که لمری برید من نوراحمد خان افسر وسله پالی نوکریوال قطعه ۲۴۲ پراشوت بود، مرا صدا زد و گفت:

از وزارت دفاع ملی هدایت آمده است، که عاجل سربازان و افسران موجود قطعه برای اجرای عملیات آمده شوند. بدیهی است که معلومات های لازم را از کمیت و کیفیت وضعیت موجود قطعه را، قراگاه وزارت دفاع از نوکریوال گرفته بوده است. موصوف به شرافت الدین خان رئیس ارکان قطعه که او نیز به کابل بود تماس گرفته هدایت لازم را گرفت، آن موقع ما شاملین کورس یک پلیت سر شانه زده و دریم بریدمن مستعجل پراشوتی شده بودیم. و تا آمدن رئیس ارکان قطعه، برای سربازان پراشوت های شان  توزیع شد، مجموع پرسونل که نزدیک به سی نفر می شد، سلاح وحصه صرف (مهمات همراه) را گرفتند، نسبت کمبود پرسونل کنترول و امنیت قطعه این بار به گونه ی کامل به قوای ۸۸ توپچی سپرده شد، نور احمد خان همراه تعداد مریض به قطعه ماندند. این رویداد درحالی صورت گرفت که بقیه پرسونل قطعه پراشوت به ولایت های غرب کشور،دره صوف و کتواز مشغول اجرای وظیفه بودند، رئیس ارکان آمد و عازم میدان هوایی نظامی کابل شدیم و طی پروازی به میدان هوای جلال آباد پیاده شدیم و از آنجا به ثمر خیل محل فرقه ۱۱ ننگرهار رفتیم.

آن موقع فرقه ۱۱ از جمله جز تام های قوای مرکز بود، ما نیمه شب به قرار گاه غند توپچی  فرقه ۱۱ جابجاشده همراه با پرسونل قرارگاه توپچی تا صبح به مدافعه گذشتیم، آن وقت اطلاع یافتیم  که در فرقه ۱۱ ننگرهارعملیات صورت گرفته و تمام فرقه بدست حمله کننده گان افتاده است و فقط مرکزتوپچی مقاومت کرده وتسلیم نشده است، در واقع ما شب به کمک مدافعین پرسونل توپچی قرار داشتیم، هرچند که تا صبح هیچ حمله ای بالای غند توپچی صورت نگرفت. شاید به دلیل اینکه نشست دو بال طیاره به میدان هوایی، آمدن وسایط چراغ روشن به قرار گاه غند توپچی ویا بعد از نیمه شب بودن به هردلیلی حمله ی صورت نگرفت.

 فردا صبح شراف الدین خان شرف تصمیم گرفت با همین کمیت محدود  قبل از رسیدن کمک از کابل حمله را بیاغازد، ساعت هفت صبح  تعرض به خاطر پاک سازی از استقامت قرارگاه توپچی به داخل فرقه آغاز شد، درجریان حمله هیچ مقاومتی صورت نگرفت، حتا یک فیرهم نشد. تمام فرقه به شمول دفتر قوماندانی فرقه تصفیه شد. در دفتر قوماندان فرقه جسد خون آلود وپراز زخم دگروال پیاده بهرام الدین خان بهرام از ولسوالی جغتوی ولایت میدان وردک، فارغ شده از حربی شونزی و حربی پوهنتون که قرار بود چهار روز بعد رتبه برید جنرالی اش را بگیرد، کنار میزکارش افتاده بود.  بعد از کشته شدن دگروال بهرام ولسوالی چک ولایت میدان وردک بنام ولسولی بهرام شهید نامش تغییر داده شد. در بیشتر دفاتر قرارگاه فرقه یازده ننگرهارجسد قوماندان های جزتام ها یا آمرین دفتر که به خون خشکیده شان آلوده بودند، دیده می شد، همانند قوماندان غند توپچی،  تولی انظباط بنام خواجه، معین خان، عبدالهادی خان، عبدالله خان سور، بچه سور جنریل و چند مشاور روس و…. جزتام های از قوای مرکز کابل و دیگر قطعات از جمله معاون سیاسی وزارت امور داخله وقت علیشاه خان که از نزدیکان شراف الدین خان نیز بود به جلال آباد رسیدند. باید یاد آوری کنم که دستگیری ها مربوط به علیشاه خان وپرسونل شان می شد.

 چیزی که در نگاه اول خیلی توجه ها را به خود جلب می کرد، نخستین کسانیکه دستگیرمی شدند، سربازهای تولی قطعه انظباط بودند. آن موقع انظباط های قطعات عسکری در سراسر کشور نوار،کلاه، کمربند، تسمه سرشانه و گیتِس(تکه چرمی که روی بوت بسته می شود) های آنها به رنگ سفید بود.

یاد آوری کنم: بعد ازهمین روز هدایت داده شد، که تمام پروسنل تولی های انظباط نظامی درسراسرکشورعوض رنگ سفید درنوار کلاه- کمربند- تسمه سر شانه- گیتس خود باید از رنگ سرخ استفاده کنند. درآن موقع انظباط ها از افراد خوش تیپ، قد بلند، با جمع نظام قوی وخوب انتخاب می شدند، دربوت شان تکه آهنی کمی لغ نصب می کردند، وقت سلامی زدن که تکه های فلزی به همدیگر اصابت می کردند، صدای بلند و خوش آهنگی را ایجاد می کرد؛ هر قدر که گردش و دوران پا هنگام سلامی زدن عسکری بیشتر می بود، به همان پیمانه بهتربود، در بیشتر چار راهی های شهر های کلان کشور یا بهتر است بگویم به همه چهار راهی های مهم از سوی به خاطر تقدیم احترام به افسران یونیفرم دار و از جانب دیگر کنترول سربازان بدون تکت رخصت و همچنین نظارت بر کنش، روش و رفتار افسران( افسران یونیفرم داراجازه نداشتند خریطه یا بسته غیرعادی را در دست شان بگیرند، برای افسر یونیفرم دار فقط اجازه همان  بکس دستی شان بود) با یونیفرم حضور داشتند و همچنین توق/ طوق میسی شفاف وجلاداری در گردن داشتند. مورد دیگری که برای هر بیننده جالب بود و توجه مرا بخود جلب کرد، در واقع  باعث شد که این خاطره را یاد آوری کنم نحوه پلان گزاری؛ سوق اداره؟ سازمان دهی؛ جذب سربازان؛ پوشش امنیتی واستخباراتی؛ دقت عمل و اجرای این عملیات بود. که درادامه توزیع بیشتری خواهم داد.

باید بگویم اجرای چنین عملیاتی با چنین دقت و کیفتی بالای فقط وفقط از یک سازمان استخباراتی کار کشته دولتی ساخته است. مخالفین توانسته بودند بیشترانظباط های قطعه را که در آن موقع وظیفه گارد امنیتی مسئولین عالی رتبه جزتام ها را نیز به دوش داشتند طی مدتی  جذب کنند، افراد غیر قابل اعتماد را آهسته آهسته از تولی انظباط تبدیل کنند و بجای آنها افراد قابل اعتماد خویش را جابجا کنند، مخفی نگهداشتن چنین برنامه زمان بری یا همان پوشش استخباراتی طولانی کار ساده ای نبوده است.  در روزمعین با شفر که در نظر گرفته شده بود، که بسیار جالب و قابل توجه بود، یعنی وقتی صدای اذان نماز شام بلند می شود وآخند مسجد می گوید الله اکبر، هرانظباط یا به گوی دیگر هر گارد امنیتی بالای آمرش ضربه/ رگبار می کند. به این ترتیب قوماندان فرقه و بیشترکادر رهبری فرقه به شمول چند مشاور روسی و قوماندان تولی انظباط کشته می شوند.

 حمله کننده گان توانسته بودند سوق اداره فرقه را در همان شب تا حد زیادی بدست گیرند، تا نزدیکی صبح به تصفیه، پاکسازی و انتقال سلاح و تجهیزات مشغول باشند، من دقیقن نتوانستم به فهمم که چه مقدارسلاح برده اند. قبل از رسیدن صبح که می دانستند تعرض دولت آغاز می شودبه گونه ی منظم عقب نشینی کنند. هرچند ده ها افسر و انظباط توسط علیشاه خان و تیم مشترک شان(منسوبین که از کابل آمده بودند وکارکنان بخش سیاسی  وبخش استخبارات فرقه ۱۱ که صبح از خانه های شان آمده بودند) دستگیر و بدون گپ وسخن در محوطه سر سبز کنار فرقه تیر باران شدند، اما به برداشت من همه ی اشخاص زیربط محل را ترک کرده بودند.

 در این عملیات برای افسرانیکه شب در غند توپچی مقاومت کرده بودند و افسران تیم پراشوتی که شب هنگام به کمک آمده بودند یک تعداد افسرانیکه علیشاه خان پیشنهاد کرده بود، یک رتبه ترفیع داده شد و برای سربازان قطعه پراشوت هر کدام مبلغ پنج هزار افغانی ازجانب شورای وزیران تحفه داده شد، ما دونفر ( من و دین محمد ازخوست پکتیا شاملین مکتب پراشوت و کوماندو) که هنوز رسما مراسم فراغت ما بر گزار نشده بود اینک رتبه فوق العاده ی به کمک شراف الدین خان شرف به شانه ما نصب شد و به جگتورن شراف الدین شرف نیز رتبه جگرنی را تبریک گفتیم.

ما باید تا تاریخ ششم ثور به کابل می رسیدیم، که در رسم وگذشت اولین سالگرد جشن هفتم ثور پیروزی انقلاب شرکت کنیم، که از جلال آباد به کابل آمدیم.

موقعیکه این مطلب را می نوشتم تلاش داشتم اطلاعات بیشتری راجع به قوماندان فرقه ۱۱ ننگرهار بدست بیارم ،راجع به تحصیلات محل زندگی شخصی و…

در این راستا از دوست عزیز وگرامی ام جنرال سابقه دار اردوی افغانستان عزیزالدین خان توپچی که همدوره بهرام الدین خان بهرام بوده اند کمک گرفتم ایشان گفتند:

که دخترقوماندان فرقه، بانوصالحه سنجر می باشد. که شوهر شان آقای سنجرهمراه بادختر خورد سال شان مری جان در یک رویدادی دلخراش و ناگواردر سرک میدان هوایی کابل بتاریخ شانزدهم ثور۱۳۹۱به شهادت رسیدند. بانو صالحه گفتند از بین خانواده فقط من که در آن ایام هفت ساله بودم، در جلال آباد تابوت پدر را با جسد خونین آلود شان دیدم و آقای سنجر روحشان شاد از دوستان بسیار عزیز و نزدیک من و از شهر هرات بودند. یاد شان گرامی.

ظاهر عظیمی.

 

11 اکتبر
۳دیدگاه

رهزن دل‌ها 

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر: زنده یاد استاد صابر هروی – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

 

رهزن دل‌ها 

خوشرنگ تر از روی تو یک گل به چمن نیست 

یک  غنچهٔ  دلتنگ   بسان   دل   من نیست 

گلزار   به   لبخند    نمایی     همه    جا   را 

شمشاد به موزونیت ای سرو سمن نیست 

صد   بتکده   رفتم  و  ندیدم  چو   تو  هرگز 

یعنی که به مثلت بتی در دیر کهن نیست 

کج  دیدن  و چپ  دیدنت ای  رهزن دل‌ ها 

این کیف نگه هیچ به آهوی  ختن  نیست 

چشمان   بلا جوی    تو ای   فتنهٔ   دوران 

جز  در  پی  آزار دل  خستهٔ  من   نیست 

کو   عاقلی  در  شهر  که  یکبار  ترا   دید 

با شور جنون مثل منت دست و یخن نیست ؟ 

صابر هروی

11 اکتبر
۳دیدگاه

ساحل

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

ساحل

 

چون ساحل تشنه

به امید موجی

در اقیانوس چشمانت

پیوسته سرگردانم

 

و در آبی ترین روز ها

و پر ستاره ترین شب ها

هنوز

بهترین منی

 

ای جدا شده

و بر خاسته از وجود من

تا بی انتها

 

بگذار دمی

به تو بپیوندم

و زیستن را

در سر زمین مهرآغوشت

لمس کنم

 

هما طرزی

نیویورک

۴ می ۲۰۲۵

 

 

Beach

 

Like a thirsty beach

I keep wandering

in the hope of a wave

in the ocean of your eyes

And in the bluest days

And the starriest nights

You are still the best of me

You are separated

And have risen from my being

Until infinity

Let me

join you for a breath

And touch living

On the earth of your embrace

Homa Tarzi

New York

May 4, 2025

11 اکتبر
۱ دیدگاه

آتشفشانِ سکوت

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آتشفشانِ سکوت

من

روحی خشکیده‌ام
در تبعید نفس‌هایم.
جزیره‌ی عشق دست‌هایت را
قفل دستانم کن؛
که بودنت،
در هر نبض من
می‌تپد هنوز.

در چشم من
گلِ آتشین عشقت
شکفته‌است
و بر شکوفه‌های
لب‌های خاموشم
لغزیده است.

تو
مداوایی…
بر زخم‌های تشخیص‌ناپذیر
که سال‌هاست در دلم
پنهان شده‌اند.

لالهٔ لبخندم پرپر،
شعلهٔ امیدم خاکستر؛
اما آتشفشانِ سکوتِ من
زنبقی‌ست
که از زیر سنگ
روییده.

و نگاهت،
چون طوفانی از بهار،
بر خلوتِ خاطراتت وزید،
تا تصویر مبهمت
بر واژه‌ها سایه بزند
و جای پای تو
در بغض حس من
جاودانه شود.

موجِ دریای امیدم
طوفانی‌ست؛
و من،
تک‌غرق،
نمی‌دانم
تا کجای ساحلت
افتاده‌ام…

اما
زخم‌هایم را
با مرهم عشقت لمس کن،
امانت‌دار خوبی باش،
ترکم نکن،
تنهایم مگذار…

اگر بروی،
من
نفس نمی‌میرم،
اما
احساسم
خواهد مرد؛
و مرگِ احساس،
بدترین مرگ دنیاست.

عالیه میوند

۲۸ جولای ۲۰۲۵  

11 اکتبر
۳دیدگاه

شکیبایی

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شکیبایی

تنها  تویى  دلدارم  در  پهنه ى تنهایى

تنهایى و  تنهایم  با این همه شیدایى

از عشق تو حس کردم زیبایى دنیا را

وز مهر تو پروردم در خود همه زیبایى

اسرار دو عالم را از روى خوشت جستم

وز مهر  تو می جویم اسرار دل آرایى

هر کس به کسى باشد فرخنده فریبا، من

از بهر  وصال  تو  ،  فارغ  ز   فریبایى

این لوح دلم خون شد از این همه من گفتن

هر جا بنمایم رو خود بینى و  خود رایى

دنیا اگر عصیان شد عقبى اگر عصیان تر

بر گیرم از هر سویى، سوى تو شکیبایى

شیبا رحیمی

10 اکتبر
۱ دیدگاه

فقر ما

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

فقر ما

فقرِ ما از حد گذشت، دردِ ما را چاره چیست ؟

 چارهٔ   بیچارهٔ    این    مردمِ    آواره   چیست؟  

نان   ندارد  سفره‌  ها،   جان  ندارد  سینه‌  ها

 راهِ فردای وطن، با این  همه نظّاره  چیست؟

 بر    لبانِ    کودکِ   ما،    قهقههٔ  د یگر  نماند  

 بر سکوت و بر جفا، یارب، بگو کفّاره چیست؟  

 تا کجا این درد و غم؟ تا به کی این اضطراب؟ 

 ای خدا، پوشاکِ ما از سهمِ این قواره چیست؟ 

روز ما چون شامِ تار است، شب ما تاریک و سرد

 ای بشیر! پس چارهٔ این ملتِ بیچاره چیست؟

 بشیر احمد بشیر شیرین سخن

10 اکتبر
۱ دیدگاه

قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر )

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قیام حوت هرات !

( از منظر دیگر )

نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی 

بخش دوم :

کندک کوماندوی کابل وقطعات پیاده از قول اردوی قندهار نیز به هرات رسیدند، درواقع وظیفه ما به داخل فرقه از نظر نظامی امنیتی به پایان رسید. مقاومت یا قیام مردم هرات هم در شهر و اطراف نزدیک شهر نیزمتوقف شده بود. از یک طرف کارتحقیق در امورچگونگی رویداد وابعاد آن که چه  اشخاصی یا افرادی نظامی یا ملکی در قیام فرقه پیاده هرات نقش داشته اند؟ دلایل قیام چه بوده  است؟ آغازید و سوی دیگر دستگیری های عجیب غریب، کشتارگروهی ودست جمعی، فعال شدن شکنجه گاه باغ فرامرز خان محل خاد نظامی آغاز شد و همچنین عملیات پاک سازی شهرهرات توسط نیروهای امنیتی هرات – پرسونل فرقه، پولیس و امنیت ملی وقت که آگسا می گفتند  شروع شد. ولی  پاک سازی و تصفیه اطراف هرات و در ادامه ولایت های هم جوار توسط نیروهای که از کابل وقندهارآمده بودند به همکاری تعداد معدوی از نیروهای هرات آغازید.

از بعد از ظهر همان روزیکه فرقه تصرف شد، دستگیری های مردم گاهی به گونه انفرادی و گهگاهی به شکل گروهای ده نفره، پانزده نفره، بیشتر یا کمتر نیز آغاز شد، از سوی کسانی که بگونه ی به این رویداد مهم رابطه داشتند دستگیر می شدند، که کم هم نبودند چون قیام حالت  عمومی داشت کافی بود کسی بگوید فلان شخص هم خیلی فعال بود، یا من فلانی را نیز در مظاهره دیدم واز سوی دیگر سلیقه های شخصی، کینه توزی ها، دشمنی ها، خود شرین کردن ها و رقابت های منفی در مورد دستگیری ها نقش مهمی داشت. در دو یا سه روز اول هرکسی را که می آورند پیش روی قوماندانی طرف شرق که جوی آب روانی به عرض و عمق شاید سه متر از جانب شمال به جنوب روان بود، ولی عمق آب شاید پینجاه سانتی بوده باشد، به لین استاد می کردند و بالای شان ضربه می کردند و آنها را می کشتند. این کشتار بدون تحقیق؛ بدون سوال جواب؛ حتا بدون یاد داشت نام های شان توسط شخص سید مکرم قوماندان و گهکاهی رهبری قوماندانی فرقه هرات صورت می گرفت. یکی دو نفر ازصف این کشته شده ها؛ که اجساد معمولا بعد از کشته شدن به جوی می افتاند یا انداخته می شدند، به حالت زخمی و خون آلود به جوی آب افتاده بود و شب از بین جوی آب فرار کرده  و خود را به ایران رسانده بودند، در آن جا طی مصاحبه های این رویداد را به رسانه های جمعی کشانیدند، و انعکاس گسترده ی نیز داشت. روز سوم شکایت قطعات کابل بلند شد، سید خان جگرن قوماندان قطعه پراشوت و شراف الدین خان نسبت به این برخورد شدیدا مخالفت کردند بعد ازین هرکسی را که دستگیر می کردن مستقیم به باغ فرامرز خان می برند واز آنجا شبانه به گورهای دست جمعی دفن می شدند.

ازین به بعد به پرسش های فرضی که در این راستا مطرح است به گونه پارا گراف پاسخ می نویسم. این نوشته بیشتر به گونه ی واقعه نگاری نوشته شده است، در بعضی موارد از اطلاعات که بعدا به دسترس قرار گرفت استفاده شده است ونام افراد و اشخاص که در ادامه مطرح می شود نتیجه تحقیقات هیات تحقیق است، نه دید گاه من، اینکه به درستی تحقیق اعتماد داشته باشیم یا نه! خود یک پرسش است. باید یاد آور شوم که ما ده نفر شاملین مکتب کوماند و پراشوت هشت نفر به هرات آمده بودیم و چیزی بین افسر و سرباز قرار داشتیم هرچند این پایان کورس بود و سند فراغت ما بعدا داده شد.

در باره افسران قیام کننده اطلاعات موجود وقت چنین بود که در پی مکتوب/ نامه رسمی که از کابل به فرقه هفده رسیده بود و نام ۲۷ تن افسران نظامی به جرم شعله ای بودن- جریان چپ مائوستی – اخوانی بودن و بعضی عناصر نامطلوب ضد انقلاب درآن درج بوده است، که باید دستگر می شدند. سه یا چهار نفر که به داخل فرقه بودند دستگیر می شوند و بقیه در تطبیقات توپچیی زمینی و دافع هوا به غرب شهر هرات ساحه می فروش بودند، که در ادامه قیام حوت نیز آغاز می شود و افسران از این نامه ودستگیری اطلاع پیدا می کنند در این زمینه همراه بعضی افسران مورد اعتماد شان گفتگو و پلان گزاری تو ام با عجله ای می کنند، قطعه که از تطبیقات برمی گردد، بدون معطلی جگرن سردار از ولایت پکتیا آمر توپچی فرقه هرات، متهم به مائوستی. امر فیر/شلیک  بالای دفتر قوماندانی فرقه را می دهد. دگروال سید مکرم خان قوماندان فرقه هفده پیاده هرات از ولایت فاریاب به موتر خود به طرف نظام قراول فرار می کند. طوریکه جگرن سید خان می گفت: بالای موتر سید مکرم مجموعا سه فیر توپ هفتاد و پنج ملی متری صحرا صورت گرفته است و او توانسته بود، فرار کند و خود را به میدان هرات برساند؛ و در آنجا مرکز قومانده را ایجاد کند. نمی خواهم بگویم تمام دلیل ها همین مکتوب بوده است، بل می گویم این مورد بعد از تسلط قوای کابل به فرقه بیشتر به سر زبان ها بود.

در قیام فرقه هرات ازشرکت این افسران: جگرن توپچی سردار خان کسیکه اولین فیر را بالای دفتر قوماندان فرقه انجام داده است؛ دگروال محمد انور خان وزیری؛ جگرن پباده غلام رسول خان بلوچ؛ جگرن نور احمد خان که دستگیر شد؛ نجیب الله خان؛ سلطان احمد خان، خلیل احمد خان؛ سید اسد الله خان؛ جگتورن توپچی دافع هوا محمد اسماعیل خان؛ دلاور خان جگتورن شایسته خان، جگرن شمشیر خان؛ تورن علا الدین خان؛ شرین گل خان؛ برید من مخابره بصیرخان، برید من پیاده بصیر خان وووو نامبرده می شد.

در باره شخص یا شخصیت های که در رهبری قیام مردمی هرات نقش داشتند تبصره های گونه گونی در دست است؛ وقتی قیام حوت برای مخالفین مسلح حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی مردم و مجاهدین تبدیل به یک حماسه بزرگ تاریخی شد، تصویر وکرکترجهانی پیدا کرد؛ دست آورد هایش کاخ کرملین را کم وبیش  لرزانید و آقای ترکی را چند روز بعد از قیام روانه ِ مسکوکرد و به باور خیلی ها بستراعتماد به مبارزه مسلحانه را در گوشه و کنار کشور گسترانید. افراد، گروها، احزاب، نهاد ها وجریان های سیاسی و جهادی زیادی ادعا کردند که این قیام نتیجه ابتکار ایشان بوده است و یا در بستر سازی آن نقش بسیارمهم وکلیدی داشته اند. حتا بعد ها که من در صفوف مجاهدین بودم کسی می گفت: من نامه فلان رهبر را که در پارچه سفیدی نوشته شده بود و آن را بداخل واسکتم جاسازی و دوخته بودم و بر قیام مردم تاکید داشت به فلانی خان آورده بودم، به شوخی گفتم خوب چرا به ولایت خودش نبردی؟ او چه خبر داشت که به هرات قیام می شود. در این جا؟ من نمی خواهم در این نوشته چنین ادعا های را تایید یا رد کنم، اما تحقیق دولت وقت نشان می داد که پیشاپیش همه نام ها گل محمد تیزان مطرح بود و در ادامه نام های همانند شیر آقا خان چونگر، علی خان سنوگرد، روحانی پرنفوذ، تاثیر گزار وسرشناس هرات آقای کبرزان مشهور به آقا دیوانه، محمد گل شالبافان مشهور به بچه ارباب یار گل، احمد خان ده نو وتعدادی از این تیپ اشخاص بسیارو بسیار تکرارمی شد. نباید فراموش شود که قیام به این عظمت، شکوه، وسعت وهزاران قربانی شامل چندین ولایت نمی تواند به تنهای ابتکار چند تن، اشخاص یاد شده باشد؛ بدیهی است که افراد و اشخاص گونه گونی با افکار و اندیشه های متفاوتی چه نهضتی ها؛ چه چپ های مخالف دولت وقت؛ چه شخصیت های روحانی و با نفوذی از داخل شهر هرات نقش و تاثیر گذاری خود را داشته اند.

آغاز مظاهره در روز جمعه بیست و چهارم حوت از ولسوالی گذره و اولین ورود به درب قندهار صورت گرفته بود. درآخرماه سرطان ونخستین روز های ماه اسد ۱۳۵۸ وقتی گل احمد خان تیزان منحیث فرمانده مجاهدین از ایران به هرات آمد، در آن موقع هنوز نام یا تشکیلات هیچ حزب یا گروهی بین مجاهید بداخل هرات مطرح نبود؛ صادقانه بگویم قیام کننده گان رهبران جهادی را نمی شناختند؛ فعالیتی بنام حزب یا گروه یا تشکیلات  در صف مجاهدین وجود نداشت. یکی از مجاهدین که گاهی می گفت زنده باد ربانی بیشترمجاهدین پرسان می کردند که ربانی کیست؟ به شمول خودم هیچ کس ایشان را نمی شناخت، من جریان مفصل این رویداد ها شناخت مجاهدین از رهبران و از جمله نقش گل محمد تیزانی را در بخش نبرد مسلحانه آغازین را در کتاب سنگر بانان نوشته ام، که اخیرا آن را چاپ خانه امیری به نشر سپرده است.

مورد دیگری که بسیار جالب بود، و هنوز هم گاهی ذهن مرا مشغول می کند، گفته های آقای قتالی (آقا دیوانه کبرزان) روحانی مشهور و سرشناس هرات است، همزمان به قیام حوت یا در آستانه قیام ازقول ایشان حدیثی شریفی نقل می شد، که: در آخر الزمان دین حضرت محمد ص بدست کسانی حفاظت می شود، که آنها از جمله گناه کاران اند، خدوند ج آنها را به سوی خیر و نیکی هدایت کرده و توبه شان را قبول می کند و به عنوان مجاهدین ازمقربین الهی قرار می گیرند و اینان اند که برای نجات دین خدا از کفر الحاد و شرک، جهاد می کنند. گفته های ایشان حمایت عجیبی و گسترده ی به همراه داشت. من عالم دین نیستم که در رد یا تاییدش چیزی بگویم، اما تاثیرش بسیار وسیع، گسترده و همه جانبه بود. دوسه شب بعد از شهادت گل محمد تیزان در روستایی نشرافون شرق ایران( منطقه نوار مرز) بعد از دفن تیزانی آقای قتالی کمر حاجی علی خان سنوگرد را به عنوان جا نشین ایشان بستند، من درآخر شب راجع به این حدیث پرسیدم ایشان تایید کردند.

آنچه به عنوان عامل های قیام مردم هرات درمحافل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وغیردولتی برشمرده شده است، (چون موضع دولت روشن بود که به اثرمداخله نظامی ایران، همکاری پاکستان، عناصر ضد انقلاب و ملاکین ولایت هرات این شورش صورت گرفته است.)  تقریبا یک سان است برخورد های عقده مندانه، ناشیانه، پر ازتعصب و توام با افراطیت ایدیولوژیک به ویژه جوان های که تازه به حزب دموکراتیک خلق پیوسته بودند و می خواستند روش برخورد دیکتاتوری پرولتاریا با مردم عادی به تجربه به نشینند، به بیان دیگر تمرین کنند؛ یا استفاده و استعمال واژه های نا مانوسی همانند امپریالزم و ارتجاع سیاه برای مردم بی دفاع و بی سواد و از همه مهمتر توهین به باورهای دینی مردم و استفاده از شعار های همانند اخوان الشیاطین و…؛ دستگیری های گسترده علما روشنفکران وبزرگان جامعه، به ویژه و به ویژه موضوع  سواد آموزی که معلمین بسیا ر جوان شهری، با پوشش شهری و قیافه  شهری، از زنان ومردان بیسواد می خواستند که به یک صنف درسی بروند. خانم های جوان، دختر های جوان روستاها با مرد های نامحرم کنار همدیگر به نشینند، و درس سواد آموزی بخوانند، این یعنی توهین غیر قابل پذیرش برای مردم اطراف بود؛ نه تنها اطراف ک شهر ها نیز بود.  قیمت ازدواج که یک منبع مهم عاید سنتی نیز در اطراف بود، به مبلغ ۳۰۰ افغانی کاهش یافت بود، وخانواده های سنتی را عصبانی می کرد، چنین شیوه های برخوردی نوعی تجاوز به ناموس مردم محسوب  می شد چنانچه آغاز گر قیام نیز کشته شدن چندین تن معلم های سواد آموزی در ولسوالی پشتون زرغون بوده است. به نظر من نباید شکی وجود داشته باشد که سواد آموزی پروسه خوبی است و ممنوع شدن پیشکش، همان پول قیمت از دواج که از جانب خانواده دختر گرفته می شود روش نیکی است. اما انتخاب راه و میتد آن  خیلی و خیلی خراب وناشیانه بود. شما تصور کنید اراضی یک مالک زمین در یک قریه بگونه ی پنج جریبی توسط مسئولین دولت توزیع می شد، صاحب زمین باید به وقت توزیع می آمد ودر آن مراسم شرکت می کرد وهمراه با دیگران فریاد می زد مرگ بر فیودالزم؛ افغانستان کجا و مرحله رسیدن به فیودالزم کجا است؟. در واقع چنین عمل کرد و روش های زمینه قیام را فراهم کرد.

هر چند بعضی ها گفته یا نوشته اند برخورد خشن وروش توهین آمیز و نسنجیده شده آقای نهضت والی هرات باعث قیام شده است، چنین ادعای شاید در حد معینی درست باشد، اما در کل قیام حوت نتیجه عملکرد یک فرد نبوده و نمی باشد. شما باید به خاطر وقوع این رویداد رجوع کنید به هدف ها، ستراتیژی ها، پالیسی ها و برنامه های یک مکتب فکری بنام مارکسیزم و لینینزم که بسیار ناشیانه بدون در نظرداشت شرایط عینی جامعه از لحاظ پذیرش در کشور، به ویژه شهر مذهبی هرات تطبیق می شد. بهتر است بگویم خیلی عوامل دست به دست هم دادند تا پانزده هم حوت موقعکه معلمین در قریه سلمی تهدید کردند که ما  خانم ها و دخترخانم های تان را به زور شامل صنف درسی می کنیم تا درکنار مردها درس بخوانند و مردم به مقابل شان ایستادند؛ در رویا رویی مسلحانه معلمین وتعدادی از مردم کشته شدند، در واقع این رخداد آغاز قیام مسلحانه بود. هرچند درگام نخست رویداد قریه سلمی ولسوالی پشتون زرغون به شدت سرکوب شد تعداد زیادی کشته، زخمی و تعداد دیگری دستگیر شدند.

اما یک هفته بعد مردم ولسوالی غوریان به تاریخ ۲۳ حوت حرکت را پی گرفتند و درادامه فردایش جمعه بیست چهارم حوت این خیزش به  شهر هرات  از بازار قندهار آغاز شد. مردم هرات قیام کردند و در ادامه بادغیس، فراه، غور، نیمروز، بخشی از ولایت های فاریاب وهلمند این حرکت سترگ را ادامه دادند. شگفت آور اینکه مردم غرب کشور با دست خالی به مقابل توپ وتانک یورش بردند و صدها تن  کشته و زخمی شدند  تا به استثنای مراکز که گفته آمد، هرات برای مدتی تحت کنترول واداره خود قرار دهند و زمان طولانی تری ولایت ها و ولسوالی های دور دست هرات و ولایت های همجوارتحت کنترول مردم باشد؛ چون تا قوای هرات بدان جا رسید گاه بیشتری سپری شد. من بیشتر قیام بیست چهار حوت گفتم تا قیام بیست و چهارم حوت هرات؛ چون این افتخار هرچند که از هرات آغازید اما مربوط به تمام ولایت های که گفته آمد می شود، بورس گرومف در کتابش از پیوستن ولایت های بادغیس، فراه ، غور و فاریاب به قیام یاد کرده است   و بگویه دیگر اعتباری به همه کشور است. نباید فراموش شود که از سوی دیگردر جریان تحقیق و برسی ها نقش نیروهای چپ-شعله ای ها- سخت مورد توجه جدی قرار گرفته بود.

یکی از موارد بحث انگیز کمیت دقیق تلفات مردم ملکی در این رویداد است، چه کسانیکه مستقیم به قیام شرکت داشتند ویا به هر دلیلی کشته شده اند، می باشد، که آمار  های ارایه شده بیشتر بر مبنای حدس گمان است. کشتار مردم ملکی را می شود به چند بخش تقسیم کرد هر چند که نه دولت وقت آمار دقیق ارایه داده است؛ نه مجاهدین توانستند شمارش قابل قبول بر مبنای مدارک ارایه دهند و نه کاوش گران سیاسی وفرهنگی که  نوشته اند توانسته اند شماره مشخص را ارایه بدهند. امیرمحمد اسماعیل خان در دوره زمامداری اول شان به هرات کمسیونی را تحت ریاست معاون ولایت حاجی میرعبدالخالق تشکیل دادند و ازطریق رسانه های محلی تبلغیاتی گسترده ای برای ثبت شهرت قربانیان توسط نزدیکانشان درکمسیون مربوطه، صورت گرفت.  ولی این کمیته نیز نتوانست  اماری که حاکمیت انتظارش را داشت، ارایه دهد ومتاسفانه نتوانست حتا تعداد تلفات را تخمین بزند. به نظر من واژه هزاران تن شاید مناسب باشد که بگویم این گونه ودراین مناطق جان های شیرین خود را از دست داده و به شهادت رسیده اند:

– روز بیست چهارم حوت وجریان چند روز قیام همزمان با یورش مردم مسلح وغیرمسلح و شهروندان عادی گهگاهی با تیشه و تبر، بیل یا کلنگ به مراکز امنیتی، پولیس، ماموریت های چند گانه، ادارات دولتی  صد ها تن در شهر هرات کشته و کمیت بیشتری زخمی شدند.

 

ادامه دارد …

 

10 اکتبر
۳دیدگاه

شوقِ دیدار

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شوقِ دیدار

ترسم آن است که این عشق به حاشا بکشد

اشک   از  دیده  روان  تا  دلِ  دریا  بکشد

 بیم از آنست که دل تنگ  شود بار غمت

درد هجرانِ  تو را  این  دلِ  رسوا بکشد

 بیم دارم که دلم شعله کشد از پسِ عشق

شعله هایش همه عشاق به یغما بکشد

 وعده دادی که تو را تا  به ابد یار شوم

نکند   حرف  تو  جانا  به   درازا   بکشد

 ترسم آنست که گیسوی شکن در شکنت

بخت بد بر منِ بیچاره ای  شیدا بکشد

 بیم   دارم  که  مبادا  خمِ ابروی کمان

کمری خم به منِ بی سر و بی پا بکشد

 میروم ناله کنان تا به رسم بر درِ دوست

ترس دارم نشود  راه به بی را بکشد

 شوق دیدار تو دارم که شدم خانه خراب

خوف دارم که وصالِ تو به رویا بکشد

 خاک بر دیده فشانم که   شوم هم سفرت

بخت بد ترسم از آنست به دعوا بکشد

 آنچنان محو تو شد شاعرِ دیوانه ای تو

نقش پایت به دلش تا دلِ شب ها بکشد

 این غزل هم ز غمت آه فشان شد چکنم

طاهری از غمِ دل در غزلش آه بکشد

 

سیدآصف طاهری 

نیدرزاکسن-آلمان 

۹ سپتامبر ۲۰۲۵  

 

 

10 اکتبر
۱ دیدگاه

نور امید

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

نور امید

با آمدنت  غم  از  این خانه  برون شد

 سودای دگر از  دل دیوانه برون شد

غم رفت  و  ز  دل   پرتو  امید  بر آمد

پرواز کنان  مرغ دل از لانه برون شد

 شب رفت،سحر شد و بتابید  رو ماهش

 او جلوه‌ کنان باز ز کاشانه برون شد

 با ناز و خرامان،  روان  بود به  گلزار

 صد مرغ هوس از پی آن دانه برون شد

 بود آرزوی جمله که شب باز شود روز

 هر یک چو خراب از سر و مستانه برون شد

 آن شمع شب افروز چو خاموش شد آخر

 تن سوخت و جان از بر پروانه برون شد

 دیدم کهاماندوش نهانی قدحی داشت

 امروز سحر مست ز میخانه برون شد

 امان قناویزی

10 اکتبر
۳دیدگاه

عشقِ عرفانی

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

عشقِ عرفانی

نباشد لذتی بی‌ تو، درین شب های ظلمانی

که دل   پر میزند   در این   هواى باد و بارانى

 مگر  از  چشمِ  مستت  دیدهٔ  من نور میگیرد

 که هر  موجی زِ زلفت  آتشى دارد فروزانی

 لبم خاموش، اما در  دلِ شب  شعر  میگوید

به امیدی که باز  آیی  بخندى  و  دُر افشانی

 منم آن سایهٔ خسته، به خاک کوی تو غلتان

 نگو از دوری‌ ام چیزی،  نداری  جز پریشانی

 سکوتت  را  شبی   دیدم،  در آواز   دل تنها

 جوابت  بود  خاموشی،  ولی  لبریز ایمانی

 تو را خواهم، تو را جویم،تو ای محبوبِ بی همتا

 تو می‌ دانی دلم دارد نیازش عشق عرفانی

زِ زلفت چون نسیم آید،دلم را شور می گیرد

 شبیهِ موج دریا میشوم هم  رعد و طوفانی

 لبت خندد، دلم لرزد ، بهاری می شود جانم

چه حاجت بلبل خوش خوان واین ذوقِ نوا خوانی

تو را بینم به جان و عشق و آه  شوق آغوشی

 ندارم حاجتی دیگر  به  سوگند هاى قرآنى

 منم آن عاشق نالان، تویی خورشید تابانم

 به کوی تو دلم را برده‌ ام بى وهم پاسبانی

 سکوتت را نمیخواهم،بیا با خنده‌ء خاموش

که میسوزد  دلِ  دآؤد  ز  این  کردارِِ پنهانی

همیشه روشنا خواهد فضای دور و پیشت را

ز   الطاف   خداوندی   و  نورِ  پاک  یزدانی

 داود کبیر روشنا

هشتم اکتوبر ۲۰۲۵ 

 

10 اکتبر
۳دیدگاه

زر ِ بی آبرو

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

زر ِ بی آبرو

کم   رود  در  گوش  من  افسانۀ  تکراری ات

 من چه سازم داستان ِ افسر و سرداری ات

 صد نمایش  بنگری و  هر نمایش   بی  مزه

 فلم  رنگین   می   برآرد   قصۀ   بیکاری ات

 بر دروغ آری تو اشکت تا که دل سوزد کسی

 کس ندارد وقت اینجا  تا کند غمخواری ات

 خواب غفلت کرده چشمت را خمار ِ سیم و زر

 چشم وا کن تا  براید  مهر  ، در بیداری ات

 مهتر و کهتر چه بینی؟ خویش را بالا مگیر

 بشنو آن دیوانه خندد صاف در هُشیاری ات

 در سکوت ِ تیزبینی خوار گردد خود پسند

 آن زر ِ بی  آبرو  را  می  خرد   ناداری ات

 گر بچیدی  اشک ِ نا   امید  را  از  مژه ها

 صد   گل ِ  امید  دارد   دامن  ِ بیخاری ات

 وزن ِ تزویرت بکن کم  تا وضویت نشکند

 عذر بدتر از  گنه  دارد   عروج ِ  زاری ات

خون دل دارد همایون  خامه ای خاموش ِ تو

 قُله ها در پیش دارد  دامن ِ همواری ات

 همایون شاه «عالمی»

 ۵ سپتمبر ۲۰۲۵م

 

07 اکتبر
۱ دیدگاه

حیرانی

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۱۵ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۷ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

حیرانی

 

و تو آن صدایی

که در قله های فکرم

چه آزاد جهیدی

چه باشکوه رقصیدی

و چه پر توان سرودی

 

و امروز

تو آن صدایی

که فرسنگ ها

از من دوری

و در واژه جدایی

در جولانی

 

هنوز دوست میدارمت

و هنوز

در شاخه های فکرم

حیرانی

حیرانی…

 

هما طرزی

نیویورک

۱۴ فبروری ۲۰۲۵

 

Astonishment

And you are that voice

That jumped freely in the peaks of my mind

How magnificently you danced

And how powerfully you sang

And today

You are that voice

That is miles away from me

And in the word separation

In the Golan

I still love you

And still

In the branches of my mind

You are wondering

Wondering

Wonder…

Homa Tarzi

New York

February 14, 2025

07 اکتبر
۳دیدگاه

افغان نمی میرد ! 

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۱۵ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۷ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر : زنده یاد استاد صابر هروی – فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

افغان نمی میرد ! 

زین جنگ  نا قبول 

ای دشمن فضول 

تا  چند  می کنی 

از راه حق عُدول

                  

                افغان  نمی  مُرد 

                افغان زنده است 

                                  تا که جهان بود 

تا آسمان بود 

تا کهکشان بود 

              یک زنده جان بود 

              افغان نمی مُرد

                    افغان زنده است

با اینهمه سپاه 

ای خصم روسیاه 

افغان نمایدت 

بیچاره و تباه 

               چون خود عیان بود 

                داند همه جهان 

                 تاریخ شاهد است 

                 این قوم قهرمان 

هرگز نمی شود 

تسلیم زورمند . 

 

صابر هروی

07 اکتبر
۳دیدگاه

انار قـنـدهـار

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۱۵ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۷ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

انار قـنـدهـار

انـار و دخــتــران   قــنـــدهــاری

عجب  نعمت  ز لطـف  کردگاری

نصیب هرکه  گردد این دونعمت

زمسـتـانـش شـود چـون نوبهـاری

……….

دخـتـران قـنـدهـاری

چـه زیـبـا  دخـتــران قنـدهـاری

به دنیا بی نظیر ا ز لطف باری*

انـار قـنـدهـارخیـلی لـذیـذ اسـت

زیـبـایـانـش، چـوگلـهـای بهاری

………..

مسلمـانی بگـفـتـار

نباشـد مسـلمـانی، تـنهـا بگـفتـار

 چوپـاکـسـتـان وایـرانِ بـد هنجـار

مسلمانان ندارند  ظلم  بر انسان

بجز آنانکه  دورنداز اسلام ورفتار

…………..

 ترامپ بی خدا

تـرامـپ  بی خـدا  آمـد  دوبـاره

بـکــرسـی تــظــلــم آشـکـاره

شب وروزش بفکرقتل مظلوم

خـداوندا! نگـونـش،  ازطیـا ره

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

۶ اکتوبر ۲۰۲۵ 

سیدنی – آسترالیا

*- باری،خالق،آفریدگار،باری تعالی

 

05 اکتبر
۳دیدگاه

روزِ معلّم گرامی باد

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه مؤرخ ۱۳ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۵ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 معلّم، مشعل‌دارِ راهِ روشنی و پیام‌آورِ آگاهی است اوست که از سیاهیِ جهل، چراغِ دانایی می‌افروزد و از قطرهٔ ناتوان، دریایی از توان می‌سازد. هر واژه‌ای که بر زبان می‌آوریم، یادگارِ دستانِ توانای معلّمی است که در سکوتِ کلاس، آیندهٔ یک ملت را ورق می‌زند درود بر همه معلمین گرانمایه.

روزِ معلّم گرامی باد

 ثَنا  گویم   محمّد  مُصطفی  را

 که  آورد  بر  زمین ، نُورِ خُدا را

 رَسولی کَز کَرَم، عِلم آفرید است

 به انسان، رَهنما شد، رُوشِنا را

 اَمینِ  راست‌ گو،  دَریایِ معنا

 شِفا بخشیده  روحِ  پادشا را

 محمّدِ   اَمین   سَردارِ  کونین

 چراغ  دو جهان ، فَخرِ  مدارا

کلیـدِ علم و گنجِ  معرفت داد

 گشود از جَهل ، قُفلِ ابتلا را

 زِ نامش عشق  می‌جوشد  به دلها

 فُروزان ساخت چراغ بینوا را

مُعَلّم، رَهنمای علم  و ایمان

 نِشان  دادست راهِ  اَولیا را

 بشیر از وصفِ او عاجز بمانَد

 که نتوان گفت قَدرِ مُصطفی را

 بشیر احمد شیرین سخن

05 اکتبر
۱ دیدگاه

پیمان

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه مؤرخ ۱۳ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۵ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

پیمان

هنوزآ ن جاطراتِ  غصه  پرداز

 بودچون بارمحنت ها بدوشم

 طنین  گام  هایت   گاه  رفتن

 چو   آواز   اجل   آید  بگوشم

 به رفتی ازبرم ای  یار دیرین

 وفاوعهدوپیمان را شکستی

 چه دیدی ازمنِ بیچاره ی زار

 که تار مهروالفت را گسستی

 کنون تنهای تنها درشب هجر

 درون کلبه ای تار و سیا هی

 نه همراز بودا ینجا نه سازی

 نه شمعی نه گلی نه نورماهی

 نه خواب آیدبه چشمانم دریغا

 که تا در خواب  دیدار  تو بینم

 همین  باشد  مرا  از  آرزو ها

 که در خواب خوشی باتونشینم

عبدالقیوم لبیب هروی

 از مجموعه غوغای دل

 ثور ۱۳۵۴

05 اکتبر
۱ دیدگاه

رفتار یا برخورد مناسب اداری

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه  مؤرخ ۱۳ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۵ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بسم الله الرحمن و الرحیم

رفتار یا برخورد مناسب اداری

نویسنده: نویدالله «صافی» استاد انستیتوت وزارت کار و امور اجتماعی

چکیده

الحمد لله رب العالمین والصلوه والسلام علی سید المرسلین و علی آله و اصحابه أجمعین، اما بعد؛ انسان موجود اجتماعی است، این خصلت باعث می‌شود تا انسان با هم نوع خود در ارتباط باشد که این ارتباط زمینه افهام و تفهیم را فراهم می‌سازد. تامین ارتباطات از جمله خصلت‌های فطری نوع بشر است که در غیر آن انسان به تنهایی قادر به تامین نیازهای مادی و معنوی‌ خود نمی‌باشد. برای تامین ارتباطات به افهام و تفهیم ضرورت است تا انسان بتواند اندیشه خود را به هم نوع خود انتقال دهد. از آن جایی که سازمان/ اداره به عنوان سیستم باز مطرح گردیده و همه اعضای آن جهت رسیدن به اهداف با هم مشارکت دارند طوری که اگر یک عضو یا جز آن غیر فعال یا دچار اختلال باشد سایر اجزاء هم به طور مستقیم و غیر مستقیم متاثر از آن می‌گردد، بناً رفتار مناسب اداری زمینه ساز پیشرفت و شهرت نیک در اداره می‌باشد، کارمندانی که از برخورد نیکو با همکارن خویش برخوردار اند خلال و سکتگی در امور کاری آن‌ها به وقوع نپیوسته و کارهای شان به اسرع وقت انجام می‌شود. ارتباطات مناسب یا برخورد درست در اداره به مهارت‌های مهم شخصی و مدیریتی بر می‌گردد؛ یعنی افرادی که می‌کوشند مهارت‌های خویش را ارتقاء دهند و همیشه در پی پیدا کردن راه‌های جدید جهت ارتقای شخصیت خویش اند، از رفتار مناسب و کاریزماتیک اداری برخوردار اند که این عمل باعث می‌شود در محیط کاری محبوب شده و مورد تایید قرار گیرند.

تعاریف کلی

  • رفتار: رفتار در لغت سلوک، کردار، کنش، روش و… را گویند و در اصطلاح رفتار شامل هرگونه عمل، گفتار و واکنش قابل مشاهده یا غیرقابل مشاهدۀ است که شخص در پاسخ به محرک‌های درونی یا بیرونی از خود نشان می‌دهد. که می‌تواند شامل افکار، تصمیم‌ها، نگرش‌ها و حتی خودداری از عمل باشد. رفتار به انسان‌ها و دیگر موجودات زنده کمک می‌کند تا با محیط خود سازگار شوند و شرایط را مدیریت کنند.
  • سازمان/ اداره: به مکانی گفته می‌شود که گروهی از افراد در آن برای دستیابی به اهداف مشترک و مشخص، با هم همکاری و تشریک مساعی می‌نمایند و وظایف را انجام می‌دهند. به طور کلی‌تر، اداره به نظام اجتماعی اطلاق می‌شود که در آن گروهی از افراد با استفاده از یک ساختار منظم و طبق قوانین مشخص، برای رسیدن به اهداف همکاری می‌کنند.
  • ارتباطات: ارتباطات یعنی رابطه داشتن، تماس برقرار کردن، پیوند یا بستگی، به عبارت دیگر ارتباطات عمکلردی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که از طریق آن، احساسات، نظریات، افکار یا معانی به شکل پیام‌های کلامی و یا غیر کلامی، ارسال، دریافت و ادراک می‌شوند.
  • اخلاق: اخلاق در لغت از ریشه «خُلق» است که به معنای «خوی» یا «طبع» آمده است و صورت جمع آن اخلاق می‌شود. در اصطلاح اخلاق شامل مجموعۀ از اصول، ارزش‌ها و هنجارهای است که اعمال و رفتار انسان را در قبال خود و دیگران تنظیم می‌کند و به قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این اعمال می‌پردازد. این مفهوم ریشه در خلقیات، سجایا و عادات انسان دارد و دانش اخلاق نیز به بررسی و ترویج صفات و رفتارهای نیکو و دوری از صفات و اعمال ناپسند می‌پردازد.
  • شخصیت: شخصیت آمیزۀ از ویژگی‌های روانی که به وسیله آن افراد را طبقه بندی می‌نماییم.

مقدمه

     در جهان امروزی بعد از پدید آمدن محیط‌های اجتماعی رسمی و غیر رسمی انسان‌ها نیاز جدی به ارتباطات در میان خویش احساس نمودند، ارتباط درست و مؤثر و همچنان رفتار مناسب در محیط کاری و غیر کاری بستگی به شخصیت و مهارت‌های کلامی و غیر کلامی فرد دارد، بناً کارمندان باید مهارت‌های متفاوت را در زمینه، فرا گیرند. جدی ترین و مؤثرترین نوع ارتباطات میان انسان‌ها، ارتباط مستقیم و گفتاری است که طرف‌های دخیل در پروسۀ ارتباطات در آن حضور فزیکی داشته باشند و با استفاده از زبان گفتاری به گونۀ مستقیم با هم ارتباط برقرار نمایند. چون در پروسۀ ارتباطات هیچ بدیل دیگری برای حضور فزیکی انسان وجود نخواهد داشت؛ با آن که زمینه‌های تبادل معلومات و پیام‌ها میان انسان‌ها به گونۀ غیر مستقیم نیز مهیا اند، اما یک سلسله مفاهیم، مسایل و پیام‌ها که بیشتر متعلق به بخش‌های احساس و مسایل عاطفی زندگی انسانی می‌شوند، فقط درک شدنی اند که انسان‌ها فقط هنگام حضور مستقیم در پروسۀ ارتباطات می‌توانند به آن‌ها دست یابند و آن‌ها را درک نموده، بفهمند. ارتباطات، انسان‌ها را کمک می‌کند تا تجارب، داشته‌ها و یافته‌های مادی و معنوی خویش را با هم شریک سازند. همچنان، ارتباطات در شکل‌گیری نورم‌های اجتماعی و فرهنگی، برقراری و تداوم رابطه‌ها میان انسان‌ها و جوامع متفاوت انسانی نقش اساسی دارد. رفتار و برخورد کارمندان در محیط اداره با یک دیگر باعث تسهیل یا مغلق شدن پروسه‌های نظیر: برنامه ریزی درست، همآهنگی مناسب، رهبری کارا، انگیزش در میان کارمندان، تصمیم‌گیری صحیح و… می‌گردد؛ یعنی اگر رفتار مناسب باشد پروسه تسهیل شده و محیط اداری پویا و سالم می‌گردد و اگر رفتار نامناسب باشد محیط را شکننده بار آورده و پروسه‌های کاری را مختل می‌سازد. رفتار اداری عبارت است از مطالعه منظم (سیستماتیک) عملیات، اقدامات، کارها و نگرش‌های افرادی که سازمان/ اداره را تشکیل می‌دهند، بنابر این اگر با استفاده و نهادینه ساختن رفتار مناسب تغییر مثبت در بینش و نگرش فرد به وجود آید این تغییر به مرور باعث به وجود آمدن تغییر در رفتار فردی و گروهی می‌گردد که در نتیجه تیم اصلاح شده و اداره تبدیل به محیط سالم و پویا می‌گردد.

اهمیت و ضرورت رفتار مناسب

رفتار درست و مناسب نه تنها در اداره و جاهای رسمی دیگر، بلکه در تمام محیط‌های اجتماعی از جامعه شروع تا خانواده یک نیاز مبرم و اساسی است، زیرا رفتار آدمی دوباره انعکاس می‌باید، بناً اگر رفتار انسان درست باشد رفتار درست ترویج می‌یابد و اگر رفتار انسان نادرست باشد رفتار نامناسب ترویج می‌یابد. از رفتار مناسب، اخلاق درست و برخورد نیک در منابع بی‌شماری به الفاظ گوناگون یادآوری شده و تاکید بالای انجام آن صورت گرفته است، از جمله رفتار نیکو در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، زیرا «سرلوحۀ رفتار مؤمن» محسوب می‌شود که موجب رشد ایمان می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید:«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیم». (سوره فصلت آیه ۳۴) ترجمه: «و هرگز بدی و نیکی یکسان نیستند، (بدی را) با بهترین شیوه(نیکی) دفع کن، آنگاه خواهی دید که دشمنی که میان تو و اوست، چون دوستی مهربان می‌گردد». این آیه انسان را به پرهیز از برابر دانستن نیکی و بدی دعوت می‌کند، زیرا نیکی و بدی از نظر ذاتی و ارزشی یکسان نیستند و هر یک پاداش و نتیجۀ متفاوت دارند. به جای تقابل با بدی، باید با بهترین شیوۀ برخورد، یعنی نیکوکاری و گذشت، با آن مقابله کرد. این برخورد متین و نیکو، توانایی تبدیل دشمنی به دوستی صمیمی و نزدیک را دارد. همچنان قرآن کریم در آیه چهارم سوره مبارکه قلم در خصوص یکی از صفات رسول الله(ص) که همانا اخلاق حسنه ایشان است، می‌فرماید:«وَإِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ» «و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای». پیامبر اسلام (ص) برای اصلاح اخلاق مبعوث شدند و این امر را از مقاصد مهم بعثت خویش دانستند، چرا که اخلاق نیکو به زندگی آرامش بخشیده و زندگی را برای دیگران نیز شیرین و پرثمر می‌سازد.

اهمیت رفتار نیکو در اسلام دربرگیرنده ابعاد ذیل می‌باشد:

  • رشد ایمان: خوش ‌اخلاقی و رفتار نیکو، یکی از ثمره‌های ایمان است و خود نیز باعث رشد ایمان می‌شود.
  • وظیفه اصلی بعثت پیامبر(ص): یکی از وظایف و مقاصد بعثت پیامبر اسلام (ص) تزکیه انسان‌ها و اصلاح اخلاق است، که این امر با رفتار نیکو و خوش برخورد تحقق می‌یابد.
  • شخصیتی نیکوکار و محبوب: کسی که خوش‌ اخلاق است، در جامعه و خانواده مورد احترام است و بد اخلاقی باعث دوری مردم از او می‌شود.
  • آرامش در زندگی فردی و اجتماعی: اخلاق نیکو باعث می‌شود زندگی با آرامش و اطمینان خاطر سپری شود و وجود فرد برای دیگران مایه رحمت و آرامش باشد.
  • جایگاه ویژه‌ در خانواده، اداره و جامعه: حسن خلق در خانواده از اهمیت مضاعفی برخوردار است و رعایت آن در کنار احترام متقابل، زمینه‌ساز خانوادۀ سالم و پویا است.
  • گسترش نیکی: دستور به سخن نیکو و رفتار نیکو تنها مختص مسلمانان با یکدیگر نیست، بلکه آنان موظف اند با غیرمسلمانان نیز به نیکو سخن بگویند.
  • نمونه عملی: مسلمانان باید در رفتار با دیگران، به ویژه در مواجه با نیازمندان، نیکوکار و ایثارگر باشند و همواره در راستای گره‌گشایی از مشکلات دیگران تلاش کنند.

چگونگی شکل‌گیری رفتار مناسب در اداره

رفتار مناسب در اداره و نحوه شکل‌گیری آن بسته به عوامل ذیل است:

شخصیت فردی

شخصیت (شاکله) عبارت است از مجموع صفات و خصوصیات روانی و اخلاقی که بر اثر تعامل وراثت، محیط، اختیار و اراده شکل می‌گیرد و در اعمال و رفتار انسان نمودار می‌شود. به عبارت دیگر، مجموعۀ از کشش‌ها و گرایش‌های بالقوه (مادی و معنوی)، که انسان با اختیار خود بین آن‌ها انتخاب می‌کند و در این مسیر به سوی رشد و کمال یا سقوط و تباهی حرکت می‌نماید. شخصیت انسان از دو بُعد مادی (خاک) و معنوی (ملکوتی) تشکیل شده است که همواره کشمکشی میان آن‌ها وجود دارد. شخصیت انسان در طول زندگی و در مواجه با تضادهای درونی، از حالات مختلف نفس عبور می‌کند: 

  • نفس اماره: مرحلۀ که انسان تحت سیطرۀ هوای نفس و شهوات قرار می‌گیرد.
  • نفس لوامه: مرحلۀ که انسان در حال سرزنش و اصلاح خود است.
  • نفس مطمئنه: اوج کمال شخصیت که عقل بر اعمال انسان سیطره یافته و آرامش روانی و سعادت معنوی به دست می‌آید.

انسان در دنیا در معرض تضاد بین خیر و شر قرار دارد و آزمایش واقعی او در انتخاب‌هایش برای گرایش به خیر و عمل صالح است. موارد مهم که باعث رشد شخصیت می‌گردد، قرار ذیل است:

  • فضیلت و تقوا: رسیدن به اوج فضیلت، تقوا، و اخلاقیات عالی انسانی، پیامد رسیدن به مرحلۀ نفس مطمئنه است.
  • تعادل و همآهنگی: ایجاد همآهنگی و تعادل بین جنبه‌های مادی و معنوی شخصیت، کلید سلامت روان و شخصیت سالم است.
  • هدف تعالی: هدف نهایی انسان از دیدگاه اسلام، رشد و تعالی به سمت کمال الهی است، که نیازمند به کارگیری عقل و اراده در نفس است.

محیط کار مناسب

محیط کار، محل و یا جایی است که کارمندان و کارکنان بیشترین وقت خود را در آن می گذرانند. پس اگر محیط کار به اندازه کافی پر انرژی و سالم نباشد، خسته و بی انگیزه شدن کارمندان و کاهش بازدهی مجموعه را به دنبال خواهد داشت. به طوری که گاهی اوقات، برخی افراد از محل کار خود راضی نیستند و محیط کار به آن‌ها، استرس شدید وارد می‌کند. در حالی که یک محیط کاری پر انرژی و مثبت می‌تواند تاثیر زیادی بر روحیه افراد در محل کار داشته باشد، که باعث انگیزه کار در کارمند خواهد شد. تجربه نشان می‌دهد کارکنانی که محیط کار آن‌ها خسته کننده و نامطلوب است، ۳۸ درصد بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های مختلف هستند. بنابر این، ایجاد یک محیط کاری خوب و سالم می‌تواند به سلامت کارکنان و افزایش بازدهی کمک کند و انگیزه خوبی برای ادامه کار باشد.

 از این رو محیط کار باید دارای ویژگی‌های باشد تا کارکنان هنگام کار کردن احساس خوب، آرامش و رضایت مندی داشته باشند که همین موضوع، باعث ایجاد انگیزه برای حفظ عملکرد مناسب آن‌ها در طول روز خواهد شد.

ویژگی‌های محیط کار مناسب

محیط کار مناسب و جذب کننده چند ویژگی عمده دارد، که قرار ذیل است:

فضای فیزیکی مطلوب

محیط مناسب یا فضای فزیکی مطلوب یکی از گزینه‌های است که در جذب بیشتر کارمندان و بالا بردن انگیزه کاری آن‌ها تاثیر زیادی دارد، فضای کار مطلوب و مناسب عبارت اند از:

  • موجودیت نور و تهویه مناسب؛
  • استندرد بودن ابعاد میز و چوکی؛
  • ترتیب میزها و وسایل؛
  • تفکیک فضاها بر حسب نوع کار گروه‌های مختلف؛
  • وجود گیاهان طبیعی و رنگ های نشاط آور و سایر موارد.

روابط مناسب و کارآمد بین کارمندان

از آن جایی که انسان یک موجود اجتماعی است و ضرورت دارد تا با سایرین و اجتماع به تماس باشد، با این حال؛ ارتباطات از جمله نیاز مبرم آنان شمرده می‌شود. فضای خشک و بستۀ کار تنها موجب ایجاد استرس و نگرانی در محل کار می‌شود و قدرت نوآوری و تمرکز بر روی کار را از بین می‌برد، اما ارتباط سازنده و دوستانه در محیط کار منجر به رغبت بیشتر کارمندان برای حضور در محل کارشان خواهد شد. برای این کار مدیران و رهبران می‌توانند به موارد متعددی توجه داشته باشند.

  • جدا نبودن اتاق‌ها و طبقات کاری؛
  • کمرنگ بودن سلسله مراتب بین کارمندان؛
  • برخورد یکسان با تک تک کارکنان و عدم رفتار تبعیض آمیز.

وجود حس پیشرفت و مفید بودن

تمایل به پیشرفت و احساس مفید بودن یک حس غریزی در تمام انسان‌ها است. کارمندانی که پیشرفت کاری چشم گیری دارند، هر روز بیشتر به کارشان علاقه مند می‌شوند و برای رسیدن به اهداف مورد نظر تلاش بیشتری می‌کنند. بنابر این بهترین مجموعه‌ها از سیستم مناسب ترفیع رتبه برخوردارند و به فعالیت و مهارت‌های مناسب کارکنان خود اهمیت زیادی می‌دهند، چرا که مهم ترین دارایی یک سیستم نیروی انسانی فعال و با مهارت است.

اجرای سیاست پاداش و تنبیه(مکافات و مجازات)

در نظر گرفتن پاداش و تشویق برای کارکنانی که وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند منجر به تداوم احساس مسئولیت آن‌ها و ترغیب شدن سایر کارکنان به انجام بهتر و دقیق تر وظایف خواهد شد و همچنان در نظر گرفتن جریمه‌های در حد تعادل برای کوتاهی‌های پیش آمده می‌تواند باعث ایجاد تغییر مثبت در کارکنان گردد. 

تعادل بین کار و زندگی شخصی

مسئولین باید علاوه بر اجرای نظم و قوانین، زندگی شخصی کارمندان را هم در نظر بگیرند. حجم کاری بالا و عدم موافقت با مرخصی‌های استحقاقی و… موجب ایجاد دغدغه در محیط خانه و انتقال آن به محل کار می‌شود، بنابر این یکی از ویژگی‌های محیط کار مطلوب، ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی کارکنان در عین توجه به نظم و جدیت کار است.

تقویت روحیه مشورت و نظر خواهی

مشارکت، اظهار نظر و ارایه انتقادات و پیشنهادات تمام کارکنان در بخش‌های مختلف یکی از مشخصات بارز ادارات موفق است. این مسئله علاوه بر بالا رفتن انگیزه کارکنان، باعث مطرح شدن پیشنهادات و راهکارهای متعدد می‌شود که شاید قبلاً به فکر مسئولین نرسیده باشد. ابراز نظر کردن و فرصت دادن برای کارمندان جهت ارایه نظریات باعث تسهیل روند نوآوری در اداره شده و اداره را قادر می‌سازد تا راه‌ها و طریقه‌های جدید را پیموده و کارمندان را به افراد مشتاق به کار و متحرک تبدیل سازد. به هر اندازه که روحیه کاری کارمند تقویت شود و نظریاتش شنیده شود به همان اندازه کارمند علاقه به کار پیدا کرده و می‌کوشد تا در همه امور کاری خود پیشتاز باشد که در نتیجه رقابت سالم به وجود آمده و سیستم به طور خودکار فعالیت خواهد کرد.

شناخت نقاط قوت و ضعف کارکنان

محل یا محیط کار برای افرادی که استعدادی در کارشان و یا علاقۀ به شغل شان ندارند، جایی خسته کننده خواهد بود که کارکنان روحیه مشارکت و همفکری نخواهند داشت و تنها در انتظار به پایان رسیدن ساعت‌های کاری خواهند بود. از آنجا که نقاط قوت و ضعف در اشخاص مختلف متفاوت است، تشخیص نقاط قوت و جاگذاری صحیح مهره‌ها باعث بالا رفتن بازدهی و تقویت مهارت‌های کارکنان می‌شود.

تقویت روحیه تیمی و کار گروهی

اجتماعی بودن به این معنا است که انسان از انزوا و تنها بودن گریزان است. انجام کارهای گروهی به کارکنان نشاط و انگیزه می‌دهد و باعث می‌شود  که هر کس در انجام وظایف خود دقت و احساس مسئولیت مضاعف داشته باشد. علاوه بر آن با انجام کار تیمی، کارها با سرعت بیشتری انجام شده و نتایج بهتری در بر خواهد داشت.

بهبود ارتباطات

     شخصیت کارمند(مدیر) از رفتارها و نگرش‌های وی که برای دیگران شناخته شده است و همچنین حوزۀ که برای دیگران ناشناخته است، تشکیل می‌شود. بناً جهت تعامل و انتقال مفاهیم از یک طرف به طرف دیگر بخاطر حل مشکلات رسمی و غیر رسمی نیاز جدی به ارتباط داشتن احساس می‌شود، ارتباطات یکی از مهم‌ترین دستآوردهای انسان‌ها محسوب می‌شود که در زندگی شخصی و کاری آن‌ها نقش بسا مهم دارد چنانچه معیارها و ارزش‌های انسانی شکل گرفته به واسطۀ انسان‌ها پیامد برقراری ارتباطات هدفمند و سالم در میان آن‌ها پنداشته می‌شود. در دنیای امروزی، ارتباطات از جمله نیازمندی‌های مهم و حیاتی برای هر فرد بوده و بخشی از زندگی انسانی محسوب می‌شود. دانستن اهمیت و ارزشمندی ارتباطات و داشتن مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباطات سالم و موفق، انسان‌ها را کمک می‌کند تا در زندگی فردی، کاری و اجتماعی خویش بیشتر موفق باشند. در محیط سازمان/ اداره، بخشی از رفتارها و نگرش‌های مدیر که برای خودش و همچنین دیگران شناخته شده است، ناحیه عمومی؛ یعنی ناحیه شناخته شده برای همه نامیده می‌شود. حوزۀ را که برای خود مدیر ناشناخته، ولی برای دیگران شناخته شده است، ناحیه کور می‌گویند. عدم شناخت به این دلیل است که کارکنان مایل به دادن باخور نبوده و یا مدیر توان بازخورهای لفظی و غیر لفظی را نداشته یا به آن‌ها اهمیت نداده است. حوزۀ را که برای خود مدیر شناخته شده، ولی برای دیگران ناشناخته است، ناحیه خصوصی می‌گویند، زیرا فقط برای مدیر شناخته شده است و وی مایل به افشای آن برای دیگران نیست یا سایر افراد در سیستم، واکنش‌های لفظی و غیر لفظی مدیر را دریافت نمی‌کنند. آخرین حوزه ناشناخته برای خود مدیر و دیگران را ناحیه ناشناخته(ضمیر ناخودآگاه یا نیمه خودآگاه) می‌نامند. با استدلال از حوزه‌های ذکر شده، ادراک درست مدیر، شنود مؤثر، ارتباط راغبانه و سیستم‌های مؤثر افهام و تفهیم، باعث بهبود ارتباطات در میان افراد می‌گردد.

نتیجه گیری

     از مطالب ذکر شده در این بحث چنین استدلال می‌گردد که موفقیت هر فرد و یا تیم وابسته به تعامل و تفاهم شان با سایرین است، چون سیستم از اجزای وابسته به هم تشکیل شده و باید این اجزا با هم و در همآهنگی با یک دیگر کار و فعالیت نمایند تا بتوانند به هدف نهایی خویش دست پیدا کنند. زمانی یک جمع می‌توانند با هم درست فعالیت نمایند که از مهارت‌های مناسب ارتباطی و رفتاری برخوردار باشند، این مهارت‌ها در حدود فطری و بیشتر اکتسابی است که در کل شخصیت فردی را تشکیل می‌دهد. ارتباط داشتن یعنی رفتار و برخورد مناسب با همدیگر، بستر اصلی تمام مباحث، مناقشه‌ها، تفاهمات و تعاملات در میان انسان‌ها بوده و زمینه ساز درک متقابل در میان آن‌ها می‌باشد که زمینه باهمی و همدیگر پذیری را در میان شان فراهم می‌سازد. تداوم باهمی انسان‌ها، رشد مفاهیم و ارزش‌های انسانی و دست یافتن به یک زندگی منظم، فایق آمدن بر چالش‌های متعدد و شکل دهی جهان نوین و مملو از دستآوردهای انسانی همه و همه نتایج ارزندۀ برقراری و تداوم ارتباطات سالم و هدفمند، رفتار مناسب و سلوک نیک در میان انسان‌ها می‌باشد. از منظر دیگر، بسیاری از مشکلات موجود در میان انسان‌ها، جوامع انسانی و ملل جهان نتیجه عدم موجودیت تماس‌ها و ارتباطات سالم، برخورد نامناسب و درک نادرست، در میان آن‌ها محسوب می‌شود. عدم ارزش دهی انسان‌ها به پروسه‌های فوق و عدم توجۀ آن‌ها به شنیدن و فهمیدن یکدیگر شان و عدم موجودیت درک متقابل در میان آن‌ها باعث دوری آن‌ها از یکدیگر شده و در نتیجه کارآیی تیم کاهش پیدا کرده است، در حالیکه انسان‌ها و جوامع انسانی که به جای نزاع و برخورد نادرست، تماس و تفاهم را ترجیح می‌دهند، همیشه از وضعیت بهتر و جایگاه برتر زندگی برخوردار اند.

 

 

04 اکتبر
۱ دیدگاه

ذهن منجمد

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۲ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۴ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

کتاب: ذهن منجمد (Frozen Mind)

نویسنده: طیبه احسان روشن حیدری

TIYEBA EHSAN ROSHAN HAIDARI

ویرایش: داکتر محمد ضیاء روشن حیدری

Dr. Mohammad Zia Roshan Haidari

مقدمه (دیباچه)

انسان آفریده‌ای است با ذهنی شگفت‌انگیز ، ذهنی که اگر بیدار و روشن باشد، جهانی تازه می‌سازد و اگر در یخ سکوت و ترس گرفتار گردد .در تاریکی بی‌حرکت می‌ماند. این کتاب برای آن نوشته شده است که پرده‌های یخ‌زده را از روی ذهن کنار بزند، تا خواننده بتواند با قدرت اندیشه و نیروی مثبت روشنایی تازه‌ای در زندگی خویش بیابد.

«ذهن منجمد» دعوتی است به حرکت، به تغییرو به ایمان دوباره بر خویشتن.

فصل اول

ذهن منجمد چیست؟ ذهن منجمد ذهنی است که دیگر توان حرکت و پرواز ندارد. گاهی در حصار گذشته اسیر می‌شود، گاهی در ترس از آینده یخ می‌زند، و گاهی در صدای تردیدها خاموش می‌گردد. چنین ذهنی مانند رودخانه‌ای است که در زمستان سخت یخ زده باشد؛ آبی هست اما روانی و زندگی در آن دیده نمی‌شود. ذهن منجمد نتیجه‌ی سال‌ها سکوت شکست‌های پنهان یا بی‌اعتمادی به خویشتن است. انسان با ذهن منجمد نه می‌تواند خلاق باشد و نه شادی را لمس کند. اما این حقیقت تلخ پایانی ندارد؛ همان‌گونه که آفتاب توان ذوب‌کردن یخ‌ها را دارد، اندیشه‌ی مثبت نیز می‌تواند ذهن را از اسارت انجماد آزاد کند.

ادامه دارد …

 

 

 

 

04 اکتبر
۱ دیدگاه

چرخِ امید

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه مؤرخ ۱۲ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۴ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

چرخِ امید

بعد از  آن  انتظار  چند  دگر

 که بیاید  به  وعده گاه  اگر

 بوده ام  در کمین  دیدن او

 هم به رنگ تن و پیراهن او

 دلم حیران و جستجو گر شد

در غم و یاد او، به پر پر شد

 کی بدید سوی من به مهر دمی

 یا که بنمود ز دل    بیرون غمی

 من و این دل به صد شوق و امید

 هرگز او سویم اندکی ندید

 روز ها شد و شب ها بگذشت

 چرخ امید به کام ما نگشت

 صبر تا کی خدا! نمی بینی

 یا که بر روزگار ما تو می بینی !

 امان قناویزی

فرانکفورت – آلمان

03 اکتبر
۱ دیدگاه

بی مهری دوران

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۱ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۳ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بی مهری دوران

 امروزه     وفا     رونقِ     بازار   ندارد

 هر ساده دلی عاشق و  دلدار ندارد

 آنکس که  کند عشوه ،شود لیلیِ دوران

 افتادگی   مجنون   و   گرفتار  ندارد

 دلباختگان را خِرد و عقل به چشم است

 هر   باطنِ   پاکیزه   خریدار    ندارد

 نیرنگ و فریب است همه جا زینتِ دوران

 با پاکی و یکرنگی،کسی کار ندارد

 از بسکه بدیدم همه جا مکر و دورویی

 چشمم   هوسِ  دیدنِ  گلزار ندارد

 رفتم بدرِ خانهُ خمًار ، یکی مست

 گفتا که برو ،میکده ه هوشیار ندارد

 نالید دلم از غمِ بی مهری  دوران

 دیدم که دِگر همدم و غمخوار ندارد.

مریم نوروززاده هروی

 دوم فبروری ۲۰۲۴

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند.

03 اکتبر
۱ دیدگاه

غمگسار

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۱ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۳ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آنکه را من دوست  دارم روزگار از من گرفت

خنده را از روی  لب  در این دیار از من گرفت

در شبستانِ امیدم شمع روشن سوخت زود

روشنی را نور را ،این  بخت تار از من گرفت

یک جهان آرامشم در چشم  او پیدا که  بود

لیک  تقدیر   آن  وفا و  اعتبار از   من گرفت 

عشق را با خون دل نوشیده بودم پیک پیک

آخر این پیمانه را پیمانه   دار از  من  گرفت 

هرچه در دل داشتم  آغوش   او مأوای من

بختِ نامیمونِ من دار  و ندار از  من گرفت 

کس اگر دستی مرا  نگرفت در طوفان غم

عاقبت بی صبری ام صبر و قرار از من گرفت 

گریه کردم قصه‌ها گفتم به هر شب با خودم

در سکوتم خیره ماندم اختیار از من گرفت 

رفت آن یار و مرا  با خاطراتش  شعله زد

آن نشاط و شادمانی غمگسار از من گرفت 

ای جلالا مانده ای تنها میان درد و غم 

چرخ ناسازم نگاهِ آن نگار از من گرفت

#سیدجلال علی یار
 ملبورن –  استرالیا 
سپتامبر ۲۰۲۵
02 اکتبر
۲دیدگاه

تاملی اندر فلسفه تاریخ گفتمانی به بهانه ی هجدهمین سال نشراتی سایت ۲۴ ساعت 

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه  مؤرخ ۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

از : رفیع اصیل یوسفی

 گویند که تاریخ مثال آینه را ماند  که خوبی هارا خوب ، زشتی هارا زشت و نگاه هارا نیز به خودمان بر می گرداند.

آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که ما در کدام سمت وسوی سالم و درست تاریخ ایستاده ایم ویا احتمالا مسیر مان را گم کرده ایم……؟ اینک که ملت ما هم در محیط وطن و هم در دیار غربت تقریباً در یک خلأ تاریخی و سیاسی و اجتماعی بسر می برد آیا راهکار ی وجود دارد که ازین بن بست تاریخی بدر آییم و امیدوارانه ترحرکت کنیم ؟ بلی از نگاه فلسفهِ سیاسی تاریخ – جامعه ی پایدار است که در آن تکثر برسمیت شناخته شده باشد.

گویند که ملت ها خوشبخت تاریخ ندارند چون به رستگاری تاریخی رسیده اند و آز آن مهمتر به رستگاری عملکرد خود در تاریخ باوری دیرینه دارند.

آنان لکه های ننگ تاریخی خودرا نه انکار ونه فراموش بلکه بر ویرانه‌های آن تندیس عبرت بجای گذاشتند.

 جان استوارت میل فیلسوف معروف و آزادی خواه گوید؛

« پیشرفت انسانی در تاریخ تنها در جایی ممکنست که تفاوت ها مجال بروز یابند.»

این واژه های چون تکثر گرایی فرهنگی و اجتماعی هرگاه در جهت بهبود درست ساختار ها ونهاد ها قرار گیرند میتوان به حفظ حافظه تاریخی و عاطفه تاریخی یک ملت مطمین گشت و آنرا بسط داد و طوفان سیه باد تاریخ را دفع کرد.

اکنون ملت ما وسرزمین ما و همسایگان ما یک وقفه تاریخی مارا نظاره گر هستند و تا دستی از درون بر نخیزد تا قدمی فراتر نهد ، افغانستان میدانگاه جنگ ،تبعیض، انحصار وچند پاره کی پر آشوب نا امنی باقی خواهد ماند.

باید بیندیشیم و بدانیم که بحران های تاریخی با تولد، فرآیند ، زایش و فرسودگی مواجه اند ودرین چهار مرحله زیست و نمو دارند.    در هر جایی از جهان که ملتی وجود دارد با این پدیده مواجه و طوفان های تاریخی خودرا با نسیم عقلانیت تلطیف نموده اند.

طه حسین روشنفکر برجسته عرب گوید:

ملتی که با دعا خواندن به جنگ فقر، با کتاب های دینی به جنگ جهل وبا خطابه ی ملا به جنگ فساد می رود – ملتی مرده است.»

هر چند که این سخن تند و تیز طه حسین نباید بهانه بدست دین گریزان و دین ستیزان دهد اما شوربختانه ویا بهتر است بگوییم خوشبختانه هر بار که از خاکستر تاریخ بر می خیزیم ، دیگر دقیقا آن انسان قبل نیستیم.

برای فهم عمیق تر ،، فلسفه تاریخ ،، تمنا دارم به این پاراگراف توقف و لحظاتی از خود بپرسیم که :

 چگونه محکومان دیروز – حاکمان امروز می شوند و حاکمان امروز ، محکومان فردا؟ این وجیزه به فهم بیشتر عینی وذهنی ما از جریانات حداقل چهل و چهار سال اخیر کمک می کند که مقداری بازتر باید اندیشید چون اتکا به تاریخ در سرزمین ما هماره با تردید ، انکار و مبالغه همراه بوده است.

بر همین اساس عده ی بیشتری باور دارند که تاریخ توجیه گر قدرتها بوده است،،،،؟ واغلب سلاطین و درباریان و وزرا در وطن پر ماجرای ما، تاریخ را بدلخواه خود نوشته و ترسیم نموده اند.

از این زاویه اگر به نظر گاه تاریخ توجه کنیم دفتر تاریخ را سراسر آغشته به خیانت ،جنایت ، تبانی وحسادت می یابیم و با جملات پوسیده و خسته تاریخ رو در رو واژه ها وکلمات به حجمی از تکرار می رسند که کتابی قطور و حجیم را شکل می دهند.

در هر صورت مسیر سالم تاریخ از گذرگاه خشونت ، وحشت و خفقان می گذرد و نه آنکه درین ورطه گرفتار آید زیرا اقدامات همیشه بلند تر از کلمات صحبت می کنند.

بر این اساس وبه یمن بیداری و هوشیاری و دقت تاریخی و فرهنگی قلم بدستان ما در یک قرن اخیر و بخصوص با مروج شدن خاطره نگاری و بازنگری تاریخ وفرهنگ وذهنیت های مختلف سیاسی/ در تاریخ شفاهی هم پیشرفت و دستاوردهای های ارزنده وقابل ارجی داشته ایم که این جریان هم به فهم تاریخی ما مدد میرساند. این حرکت تاریخی – رود شتابنده شفاهی وذهنی از وقایع و رویدادهای کنونی و ماضی به روایت کاریکاتور ی از تاریخ پایان داد، و روان پریشی های تاریخی گذشتگان ما را مهر ابطال زد. نسل نواندیش ونو ظهور ، روشنگری می خواهد و مطالبه گر است ومو شگاف! انطباق های تاریخی گذشتگان با عملکرد های آیندگان را به چالشی بزرگ مبدل ساخته وبر عبرت گرفتن از تاریخ نور می افشانند.

این نسل جدید معتقد است که حافظه تاریخی او – ستون فقرات اوست وبار سنگین تاریخ را به هر جا که برود ، بر دوش خواهد کشید وبر خود رنج آنرا هموار وبا دقایق و خاطرات آن زیست خواهد کرد.

 احساسات و تمایلات سیاسی واجتماعی وفکری پربار این طبقه از طبقات دگر اندیشان و روشنگران ، پنجره تاریخ را با روزنه های بیشمار بروی ما در فضای مجازی و واقعی گشوده است وسطح تحمل تاریخی مارا اعتدال و توسعه می بخشد.

یکی از این روزنه های ارزشیابی و ارزشمندی سایت هنری ، فکری پربار فرهنگی ،تاریخی و ادبی ۲۴ ساعت است  که توسط فرزندان فرهیخته  روان شاد استاد بشیر هروی تآسیس و آن را مدیریت نموده و درجهت آگاهی ، دانایی و توانایی بیشتر فرزندان این آب وخاک ۲۴ ساعت در تلاش و تکاپو اند.

در پایان هجدهمین سالگرد تاسیس سایت بیست وچهار ساعت را به همه ی دست اندرکاران ، تلاشگران و جامعه فرهنگیان ، هنرمندان ، نویسندگان و شاعران افغانستان و تمامی پارسی زبانان جهان تبریک و خجسته باد گفته ، آرزو دارم که این سایت معتبر فرهنگی نگاهی روز مره به شخصیت های معروفی که در تقویم تاریخ نام ونشان شان ذکر شده ، داشته باشد و حداقل با شعر و سخن و خاطره ای یاد و نام شان را احیاء و حیاتی دوباره بخشند.

با مهر! رفیع اصیل یوسفی

 ارادتمند همیشگی.

01 اکتبر
۳دیدگاه

رهبر ما

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه مؤرخ ۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

شاعر: زنده یاد استاد صابر هرویفرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار

 

رهبر ما 

حزب ما حزب اشتر، گاو ، پلنگ است 

به صحرا گرگ و در دریا نهنگ است 

امیر   ما    ز   انظار   است    پنهان 

زبانش  الکن   ویک  پاش    لنگست 

قدش  چون  پایهٔ   برق   و   تیلیفون 

سر و  گردن   ز  مو  مثل   ملنگست 

به   صورت   واحدالعین    و   لگازه 

صدایش    همچو     آواز    تفنگست 

بود  فرمان  و امرش  ( وحی منزل )

لبش  خندان  ولی قلبش چو سنگست 

به    ظاهر  از    تداین    میزند    دم 

به باطن خیلی ( لوتمار ) و زرنگست 

( الف ) تا  ( ی )  نداند  از   سیاست 

به پیشش  دانش  و قانون  جفنگست 

نموده ( فرض ) را سودا به ( سنت )

سرا  پا  مثل   یک   غول   دبنگست 

اگرچه هیکل اش زشت است وبدریخت 

به  پیش  طالبان   خیلی  قشنگست . 

صابر هروی

راولپندی –  پاکستان

سال ۲۰۰۰ میلادی

 

01 اکتبر
۱ دیدگاه

دیدار

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه مؤرخ ۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 

دیدار 

اگر   آیی  خزانِ  من  بهار است

وگر نایی دلی من روی خار است

برایم   وعده‌ی     دیدار   کردی

به یادت سیل اشکم بی‌شمار است

بی تو

به وصل عشق تو دل را سپردم

به دیدارت چه  لحظه ها شمردم

چنان سوختم در هجر وصالت

که بی تو بی سخن خاموش و سردم

زمینگیر

” یک عمر به سوی غم سرا زیر شدم

از رنگ و دو رنگی زندگی سیر شدم

دل دادم و دل بستم نشد همدل من

از دست دلم پیرو زمینگیر شدم

عالیه میوند 

فرانکفورت – المان

۷ آگست ۲۰۲۵