بلاگ

  • تعلیق و تحشی برتکملهء مولانا عبدالغفورلاری

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 7 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 28 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    الهی  غنچهء   امید  بکشای

    گلی از روضهء جاوید بنمای

    « جامی »

    فصل دوم :

    تعلیق و تحشی بر تکملهء مولانا عبدالغفور لاری

    به تصحیح و مقابله و تحشیهء بشیر هروی

    بخش دوازدهم:

     

    مثنوی لیلی و مجنون را میوشزی در پاریس بزبان فرانسه در سال 1805 مسیحی ترجمه رده و نیز ترجمهء آلمانی آن بقلم هارتمان در لیپزیک بسال 1807 مسیحی منتشر گردیده است و متن آن همراه با مثنویهای هفت اورنگ در ایران و تاشکند چاپ شده است .

    ص 39 – خرد نامهء اسکندری : این مثنوی ببحر متقارب مثمن که وزن شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی و گرشاسب نامهء اسدی و اسکندرنامهئ نظامی است در سال ( 890 ) سروده شده و ممدوح ناظم در آن نیز خواجهء احرار و سلطان حسین بایقرا است و شمارهء ابیات آن در حدود (2500) بیت است .

    این مثنوی که مشتمل بر مطالب اخلاقی است در ضمن مجموعهء هفت اورنگ چاپ شده است .

    ص 39 – دیوان اول : مولانا در سال 884 بنا بتقاضای دست عالی مقامش امیر علیشیر در صدد برآمد که از اشعار خود دیوان کاملی فراهم آورد. ازین رو همت گماشت و از سال 884 تا پایان عمر خودسه دیوان که یکی شامل گفته های دوران جوانی ودیگری سروده های اواسط عمر و آخری اشعار روزگار پیری وی بود ترتیب داد و بر هر یک مقدمهء شیائی نوشت و هرکدام را بنامی جداگانه نامید که از آنجمله دیوان اول « فاتحة الشباب» نامیده میشود و تاریخ اتمام آن (884) است .

    ص 39 – دیوادن ثانی : این دیوان را مولانا « واسطة العقد »: نامیده است و سال جمع آوری آن چنانکه دراین قطعه یاد شده (885) استا .

    در آغاز تصویر  این تازه  نقش

    چو تممته  گفتم   از  بهر فال

    خردمند    دانا   بسر    حروف

    ازان گفته دریافت تاریخ سال.

    ص 39 – دیوان ثالث : این دیوان را مولانا « خاتمة الحیوة » نام داده و در مقدمهء آن راجع به تاریخ جمع آوری آن چنین گفته است :

    « آغاز تسوید این بیاض و بنیاد ترشیح ابن ریاض در شهور سنه ست و تسعین و ثمانماه اتفاق افتاد » شاید تکمیل و اتمام آن بعد از وفات مولانا صورت گرفته باشد.

    ص 39 – بهارستان : این کتابرا مولانا تا هنگامی که فرزندش ضیاء الدین یوسف ده ساله بوده و گلستان شیخ اجل سعدی را میخوانده است بمنشور توسعهء اطلاعات جان بینی فرزند ، بتقلید گلستان نوشته و حکایاتی از اولیاء الله و بزرگان عرفا و دانشمندان و شرح حال شاعران و نمونهء اشعار ایشان در آن گنجانیده و سخنانی از حکما و فلاسفه در ضمن آن آورده است و بنام سلطان حسین بایقرا مصدر گردانیده است.

    تاریخ اتمام بهارستان چنانکه از قطعهء ذیل معلوم میشود سال (892) بوده:

    تکاپوی خامه   درین  طرفه  نامه

    که جامی  بر آن کرد طبع آزمائی

    بوقتی شد آخر که تاریخ  هجرت

    شود نهصد ارهشت بروی فزائی

    کتاب بهارستان مکرر در هند و ایران وترکیه بچاپ رسیده و نیز همراه با ترجمهءآلمانی آن بقلم شلشتاوسارد در سال 1846 مسیحی در ویانا چاپ شده و نیز ترجمهء انگلیسی آن در سال 1887 مسیحی انتشار یافته است ( الف ).

    ص 39 – رسالهء کبیر در معما : هرچند که برخی از محققان این رساله را عبارت از « حلیه حلل)  میدانند که تلخیصی بوده از کتاب حلل مطرز در معما و لغز تألیف شرف الدین علی یزدی ( متوی بسال 858) و در بارهء آن گفته اند : که قدیمی ترین تألیف جامی است که به سال 856 بنام میرزا ابوالقاسم یا بر نوشته شده است  (ب) ولی راقم این سطورگماهن میکند که « حلیهء حلل »غیر از رسالهء کبیر دتر معما است . چه در کتابخانهء محقر راقم این سطور یک نسخه از رسالهء کبیر مولانا موجود است که در آخ آن نام رساله را « کبیر » نه  ( کبری ) نامیده و کاتب آن چنین نوشته است که:

    ( تمت انسخة المسماة بالکبری فی علم المعما)  و از اول تا آخر نسخهء مذکور اسمی از حلیهء حلل نیست .

    این نسخه که با این ابیات شروع میشود :

    ای اسم تو گنج  هر طلسمی

    قانع ز  تو  هر کسی  باسمی

    هم اسم توئی و هم مسمی

    عاجر شده عقل  زین معمی

    تاریخ کتابت ندارد ولی از جملهء رسائل دیگر که با نسخهء مزبود در یک مجموعه  بخط یک کاتب و بروی یک قسم کاغذ فراهم آمده است. رساله که ظاهرآ از تصانیف میر عبدالواحد بلگرامی و در شرح و تفسیر اصطلاحات اهل تصوف است بتاریخ 18 ربیع الثانی 1121 مورخ  است ور سالهء بعد از آن که آنهم تاریخ ندارد منظومهء اللاصغر در معما ازب مولانا است و بعد ازآن رسالهء کبری در معماست و بعد از آن رسالهء خواص سور قرآنیه است که تاریخ کتابت آن 15 جمادی الاولی 1121 است و بنابر این تاریخ کتابت رسالهء معما محصور میشود بین 18 ربیع الثانی تا 15 جمادی الاولی سال 1121 هجری و ناگفته نماند که برخی از محققان تاریخ تألیف کتاب حلیهء حلل را سال (855 میدانند شاید کمتر متوجه شده باشند که اگر کتاب مزبور در سال 856 تألیف شده باشد این تاریخ دوسال پیش از وفات مصنف حلل مطرز یعنی شرف الدین علی یزدی است و تلخیص کتاب نویسنده ای در زمان حیات خودش اگر چه عادتأ محال و عجیب نیست ، ولی کمتر دیده  شنیده شده است . اما با وصف این مستبعد نیست و از آنچه مدرس گیلانی نقل از حلیهء حلل (856) بوده چنانچه عین عبارت منقوله از کتاب مزبود بدینفرار است :

    « تمام شد تسوید این بیاض و ترشیح این ریاض بر دست متجرع جام تلخکامی  عبدالرحمن بن احمد جامی وفلقع الله لحل معمیات اسماء الحسنی و الکشف عن الغاز صفاته العلیا سنته ست و خمسین و ثمان مائة (1) .

    و شاید همین خاتمهء حلیه حلل که در ختم رساله « الکبر » دیده نمیشود نیز بذات خود دلیلی بر عدم یگانگی دو کتاب مذبور و بعبارت دیگر حلیهء حلل و سالهء کبیر در معما باشد.

    ادامه دارد …

    —————————————————————————————————————————————————————————————————

    پاورقی ها :

    (الف) – از سعدی تا جامی ص 575 .

    (ب) – مقدمه دیوان ص 2987 /

    (1) – مقدمه هفت اورنگ ص 21 ، 6 ، – مقدمه دیوان ص 298 ، مقدمهء هفت اورنگ صد 21 – 22 .

  • پیکِ مهتاب !

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : یکشنبه 6 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 27 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

       پیک مهتاب !

     

    دلم خواهـد ز من  با صد بهـانه

     ســرکوهی بـلـنـد  و  سـبزخـانـه

    کــه باشــد  خــانـۀ  رویـایی  دل

     رهـش گلبـیـزو سبز و  مرمرانه

     صبـا آرد  ز گـلشـن نکهـت گل

    بـبـارد  ابــر،   بــاران  دانه دانه

     زعطرشبنم صبح اش  سحرگه

     گل وبلبل به رقص آید دوگانه

     طلوعش زرفشان هربامـدادی

    غــروبش پیک  مهتـاب  شـبانه

    به فصل مهرگان باغ ودرختان

     نمایان درنظـر، رنگـیـن  کمانه

     هــوای تـــازه وعطــر  بـنـفشه

     نـوازد روح و جانی اهل خانـه

     شبــانـگــه آسمانش پــرستــاره

     حضورمــاه ، پــر  گل آشیــانـه

    بـه گلشن عاشقـان درپرتو ماه

     بــه پــای گل نشستـه دلبــرانـه

     نــوازد  مطرب  گیتی هــزاران

     ســرود ونغمۀ  چنگ و چغانه

    بگــوشـم   آورد  آواز  مــرغــان

     زجنگل،باد شب همچون ترانه

     بخــوانـنـد قصۀ عشق بهــاران

     بـیــاد گـردش  چــرخ  و زمــانه

    شوم پنهــان میــان جنگـل سبز

     بخـوانـم راز هستی  جــاویدانه

    عجب خویی که دارد دل، ندانم

     که بــا ما تــا رسیدن است یانه

     بگویم مـرغ شب را دردل شب

     بــبــر  عرض   نـیـازم  عـاجـزانـه

    عزیزه” دل مبـنـد بردهر فانی 

    که  جـز یـادی نمی ماند نشانه

     

             عزیزه عنایت

           5 اکتوبر 2024

                هالند

  • پغمان

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : یکشنبه 6 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 27 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

            پــغــمــــان

     

    چه زیبا  شهری باشد ، شهر   پغمان

     به گرما ، راحت جـــان  بوده  پغمان

     به  تـابـستــان  گــرم  شــهــر  کـا بـل

    عــجــب  آب و هــوای  دارد  پغـمـان

    به  هـر سـو دره هـای  سبـز و خـرم

    کـه آبـش آیــد از کـوه هـای  پـغـمـان

    خـدا  دادسـت عـجـب زیـبـا طبیـعت

     بـه هرکـنـج و کـنـار شهــر پـغـمــان

     بـه شــب هــای بـهــار و مـهــتــابـی

     بهـشـتـی بوده است، تـپـهء  پـغـمـان

     بــرای مـــردم  کــابــل  بـه  گـــرمــا

     چه زیبـا میـله جائـی، بوده پغمان

     شـب یـلدا اگـرچه فصل سـرماسـت

     جوانــان میـروند،شـب را به پغمان

     چـه شـد؟کیـن نعمـت مخلـوق کابـل

     گـرفـتـه شـد زدوسـتـداران پـغـمـان

    سـرطـان  آمـد  و  کـشـور گــرفـتـــار

    به صدها رنج وغم، منجمله پغمان

    بـلائی  بـی خـبــر آمـد  بـه مـیـهــن

    بشد قتل وقتال هـرسـو به پـغمـان

    به هر جا دزدی  و چور و  چـپــاول

    شروع کرد  غـاصبـانِ  شهر پغمان

    یکی کرد قبضه کلی شهربر خود

    هزاران نا توان، بی جا به پغمـان

    چه بـد دیدنـد؟ ز اسـلام عــزیـزش

    وهـابـیـت بشـد  رایـج بـه پـغـمــان

    الهـی رحـم کـن تاکی چنیـن حال؟

    که بـیـند”حیدری“، دوباره پغمان

     

        پوهنوال داکتراسدالله حیدری

           17 می 2021 میلادی

             سیدنی – استرالیا

     

  • دلِ این طایفه سنگ است مراقب باشید.

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : شنبه 5 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 26 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

     

     

    دلِ این طایفه سنگ است     

                        مراقب باشید!         

    در وطن آتشِ  جنگ است  مراقب باشید

    هر سو آوازی  تفنگ است  مراقب باشید

    مرکزِ شهر چو پس کوچه ای دهِ ویران است

     نفسِ زندگی  تنگ  است  مراقب  باشید

    هر طرف   رژه  ر ود  خیلِ    جنایتکاران

    صلح محموله ای ننگ است مراقب باشید

    هیچ معیار به  انسانیت و  انسان نیست

    دلِ این طایفه سنگ است مراقب باشید

    اسب ها بارکشی  کره  خری  قشلاق اند

    گربه ای  پیر پلنگ است  مراقب باشید 

    جرعه ای آب  به  خون جگر حاصل گردد

    نان در کامِ  نهنگ  است  مراقب باشید 

    در بدر کرده  جوانانِ  وطن  را  تشویش

    جمعِ آلوده ای بنگ است مراقب باشید 

    کس به  پروای غم  و رنجِ کسی هرگز نیست

    عالمی  پیر  گرنگ  است  مراقب باشید

     دهر  پر  حادثه  و  مردم   دنیا  خودکام

    دشمنان  رنگ  به رنگ  است  مراقب باشید

     با همه شیون  و سوزی  جگر  و  فکر حزین 

    خانه ای   عشق  قشنگ است مراقب باشید 

    هر کجا  بیت  پر از  ناله و  آه می بینید

    شعرِ محمودِ  ملنگ  است  مراقب  باشید

    احمد محمود امپراطور            

    دوشنبه 5 عقرب 1399 خورشیدی     

    26 اکتوبر 2020 ترسایی         

     

  • سر چرخى ها و انواع آن ! ( VERTIGO )

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : شنبه 5 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 26 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    سر چرخى ها و انواع آن !

    VERTIGO

    سر چرخى عبارت از حالتى أست كه شخص مصاب به آن احساس ميكند كه محيط دور سرش ميچرخد و يا اينكه خودش در  محيطي كه قرار دارد ميچرخد .

    همچنان حالت ها اكثراً ارتباط به مشكلات در كًوش داخلى فكر ميكًردد و سبب اًنرا يكنوع التهاب عصب دهليزى فكر مينمايند ، زيرا در آنجا كريستال هاى جا بجا شده ايكه در كًوش قرار دارند از حالت نورمال خود تغير موقعيت داده و باعث سر چرخى ميكًردد .

    بر علاوه يك سلسله عوامل و أسباب ديكًر مانند موجوديت اختلالات در كًوش داخلى كه التهابى شده ضمناً عصب ويسيتبولار با يك عده كريستل هاى كلسيمى ايكه در كًوش داخلى موجود اند سبب ميكًردند كه نزد شخص سر چرخى را بوجود بياورند.

    نوت !

    در جمله اسباب و علل مهم ديكًر كه باعث سر چرخى ميكًردد از همه آنها به قسم خيلى فشرده يا آورى ميكًردد :

    مانند مشكلات در سيستم كًردش دوران خون ، كاهش جريان خون به مغز و انسداد عروق خونى , نا رسايى هاى خود قلب ، موضوعات كم خونى ها ، مرض  پاركنسن، مرض  مايكًرن ،  نوع تنشى آن و ساير آلات افسردكًى ها را  ميتوان ياد آور شويم .

    يك نقطه بسيار مهم موضوع كم آبى بدن ميباشد از هر علت ايكه بوجود آمده باشد مانند دلبدى ها و استفراغ ها و اسهال و ديكًر عوامل ايكه كم آبى را سبب شده باشند .

    ضمناً يك سلسله عوامل ديكًر مانند صدمات وارده به سر و كًردن ، كمبود ويتامين B12 و ويتامين D و E همه باعث سر چرخى هاى موٌقتى ميكًردند .

    يك نقطه بايد ياد آورى شود كه هر شخص در طول زندكًى خود ٣ يا ٤ بار مصاب به سر چرخى ميشود كه بخودى خود از بين ميرود .

    تمام اين عوامل ايكه از آنها ياد آورى شد در جمله سر چرخى هاى سليم به حساب ميروند اما در نوع سر چرخى وخيم مانند تومور هاى مغزى ، سكته هاى سليم ( موقتى ) ، خون ريزى  هاى مغزى كه در حادثات غير مترقبه رخ ميدهد و صدمه  ها ايكه به سر و كًردن رسيده باشد و خون ريزى شديد رخ داده باشد مريض هر چه زودتر به شفاخانه جهت تداوى عاجل برده و تداوى شود زيرا انزار خراب در قبال دارد .

    در پهلوى تمام اين عوامل يك سلسله مسايل ديكًر مانند چربى خون كه منجر به بلاك هاى  چربى در داخل عروق خونى ميكًردند و سيستم خون رسانى را به مغز مختل ميسازد نيز شامل است .

    ضمناً سر چرخى هاييكه در هنكًام صبح وقت برخواستن از بستر خواب رخ ميدهد اكثراً علت آن كاهش قند خون ، كاهش فشار خون و موضوع كم آبى وجود مى باشد كه براى وقايه هيچكًاه شخص دفعتاً از بستر نخيزد و حد اقل يك يا دو دقيقه معطل شود بعداً از بستر خارج شود كه خيلى مهم است كه جِلَو بر خورد ها را ميكًيرد .

    نوت !

    مريض هاييكه مصاب به سر چرخى هاى موْقتى انداز مصرف ميوه جات تازه ، سبزيجات تازه ،ويتامين هاى B6 و ويتامين هاى D و ويتامين E ، خوردن ماهى و كًوشت مرغ ، تخم مرغ ، جكًر ، Avocado كه اميكًاه ٣ دارد زياد استفاده نمايند به شمول چهار مغز ، پسته و بادام.

    ضمناً از پرهيز نمودن از نمك ، كافين ،الكول ، سكًرت تا اندازه زياد خود دارى نمايند به شمول غذا هاى چرب و دايماً از مشوره متخصصين نورو فيزيولوژى استفاده بهتر نمايند

     

    دكتور عليشاه جوانشير 

    سيدنى آستراليا

    Management of benign

    Positional Vertigo

     

     

     

     

  • هم صدا شدیم

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : جمعه 4 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 25 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    هم صدا شدیم

     

    به تو‌ای عزیزی که-

    در ریشه کاج وجودت، نفس می‌‌کشم.

    و در شاخه هستی با تو هم وطن شده ام.

    ای هم زبان من!

    ترس تو از فقر سلامتی: در دیار غربت…

    و ترس من از رسوایی: در شهرت…

    ما زبان همدیگر را می‌‌فهمیم،

    ما در بی‌ زبانی ، هم زبان هم بودیم،

    و سخنان  پژمرده ام با زبان آشنای تو جان گرفته،

    و نفس می‌‌کشد.

                                           

    من پا ورچین ، پا ورچین،

    به سراغت آمده ام

    عشق من  درریشه  ی کاج  وجودت-

    نفس می‌‌کشد .

    برای من عزاداری مکن

    دستانت را در دستان گرم من بکار

    و لبان سخن پرورت را-

    در کنار لبان سخن گوی من،همسایه کن

    تا نغمه‌های دیرین را –

     تازه تر سازیم

    و به دیگران هدیه کنیم…

                                           

    در تورم احساس

    در زیر پوستم ، به کنجکاوی ادامه بده،

    و باور دار که من:

    در سنگلاخ‌های خشک زمان

    در قلب خود، همیشه وقت را دزدیده ام

    و احساس را با رشته جوانی

    بخود پیوسته ام

                                            

    ای هم صدای بیگانه

     که از هر آشنا،  در من آشنا تری

    و در غربت دلم-

     مونس من شدی!

    شاید من و تو هم چو دو همراه…

    در کنار هم،

    بار غم همدیگر را کمتر سازیم.

     

    هما طرزی

    5 می 2004

    لس انجلس

     

  • شر و شور

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : جمعه 4 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 25 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

            شر و شور       

                  ۷۱ الف            

    ای که تو  دانا ترین ، با  تو مرا کار ها

    زهر بریزان که شد ، خانه پر از مار ها

    عالم دیوانگان ، بی شر و بی شور نیست

    پر شر و پر شور کن ، عالم هوشیار ها

    سیب به شاخ درخت ، برگ به رقص آورد

    حیف  نجوشد  اگر  ، دل   برِ انار ها

    دانه چو در خاک شد ، سبز  شود بته ای

    از چه گران آمده،  میوه  به  بازار ها

    شهر چراغان شده ، تازه  عروس آمده

    خواب خوشم را فگن،  در سر بیدار ها

    ساز هوا سرد تر ،  ژاله  بکن باد باد

    جشن ملخ ها شده ،  بر سر انبار ها

    است اگر  یاسمن ،  یاسمنی تر کنش

    شعله چو زد  آتشی، دسته بکن خار ها

                  شکیبا شمیم              

  • بسیج عام

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : جمعه 4 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 25 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

            بسیج عام

     

    درخت خشك تعصب، شراره مى طلبد

    پيام  همدلى  بى  استعاره مى طلبد

    طلوع  فجر سعادت  ز  قيد  استبداد

    رهايي  افق از  برج  و باره مى طلبد

    شكوه  رويت  فرداى  بى  تعصب را                  

    ز چشم  باز  تعقل ، نظاره مى طلبد

    گذشت و مصلحت وقت، كار گر چو نشد

    زديدگاه دگر ، راه  و  چاره مى طلبد

    نجات از ستم و هجمه ى تعصب ها

    نثار خون و شهادت، دوباره  مى طلبد

    به يمن همت تو ، جامه ى ريا وستم

    ز  پيكر زعما   پاره   پاره  مى طلبد

    قيام  سرخ  تو  بهر  فناى   استكبار

    نه فال و قرعه و نه استخاره مي طلبد

    بس است ناله و نفرين و اشك و سوز و گداز

    سرى مبارز حق سنگ خاره مى طلبد

    به پاى مردى ز گرداب. انتحارى ها

    نجات كشتى ميهن كرانه مي طلبد

    بداد خواهى ميرزا اولنگ و “دايكندى”

    بسيج عام شمارا. هزاره مى طلبد.

     

              محمد على فرحتيار

               25 اگست 2017

              فرايبورگ –  المان

     

     

  • مقام سروری

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : پنجشنبه ۳ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۴ اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

       مقام سروری

     

    نیالایم   به  هرز؛  حرف  دری را

    مجودر شعر من هوچی گری را

    صریح الهجۀ   عشقم چه حاجت

    که  أموزم    زبان    زرگری   را

    برابر  کی کنم  با   قامت  دیو

    دل    انگیزی  بال های  پری را

    خوشا روزی  که یابد طبع نازت

    نشاط‍    جانفزای     دلبری  را

    به شورِ شعر خود  گفتم  بیاموز

    خرام  و  نخرۀ   کبک   زری را

    نشستی گر به دیوانِ قضاوت

    به دست کم مگیری  داوری را

    سرم صدبار واندی خورده بر سنگ

    بسی دیدم سزای خود سری را

    به تاج و تخت قیصر کی برابر

    کنم شور و نشاط‍ِ  شاعری  را

    نیاورده   به  کف  حلًاجِ دوران

    به مفت هرگز مقام سروری را

    نصیب وقسمت هر سر نگردد

    صلابت جز که  یار  سنگری را

    ذلیل  هر دری  دیدم  فراوان

    به چشمم  خسروان خاوری را

    ُ لیکن ناصر خسرو به نظمش

    گرفته نظم صدها  لشگری را

    مجهز اوج احساسش به اعجاز

    بنازم   قدرت   افسونگری  را

     

                  نورالله وثوق

        شنبه ۱۴۰۳/۰۷/۲۸ خورشیدی

  • خُم سر بسته

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : پنجشنبه 3 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 24 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

         خُم سر بسته

     

    اجازه  هست  بگويم,  منم  فداي  شما

    ستاره چيده  بيايم , به  پيش پاي  شما

    سروده ي بسرايم،  اگر   به  سبك غزل

    رديف و قافيه باشد ، يك نگاهي  شما

    ميان  جنگل   گيسو  ، واژه   حلقه زنم

    سبد سبد گل  نرگس ، در  رثاي   شما

    دلم هواي تو دارد، قسم به شاخ  نبات

    بيا كه شانهِ من باشه تكيه  گاهي شما

    اگر تو ميل نداري،  به  شربت  و ميوه

    بيا ورم   خُم  سر بسته اي   براي شما

     

                     ظاهر عظيمي

                            كابل

                         حمل ١٣٩٩

      

  •    از من بشنو

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : پنجشنبه 3 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 24 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

           از من بشنو      

    عاشق شدن هم دل و  جگر ميخواهد

    در سنگرِ عشق  سينه  سپر ميخواهد

    دل دادن و پس گرفتنش آسان نيست

    مجنون شدن و كوه و  كمر ميخواهد

    بى خوابى  و  انتظارى  و  چشم بَره

    بنشسته  كنار و كنج   در   ميخواهد

    بر بند كمر  اگر  كه  عاشق  شده ى

    بر گير  بكف  اگر  كه  سَر  ميخواهد

    معشوقه كه هست بودِ خود برتو دهد

    در زندگى مرد و هم  سفر ميخواهد

    از من بشنو جوانِ دلداده  و  مَست

    پرواز   بلند ،   بال   و پَر   ميخواهد

    هُشدار فريبِ  خال و  خط را نخورى

    بر خود مَه پسند اگر كه زر ميخواهد

    يارانِ   سرِ  كوچه  و   بازارى   مُدام

    شوخ چشم بچه هاو فتنه گر ميخواهد

    عاشق   شدن   هم  هزار  پهلو دارد

    در عشقِ  وطن ز  سَر گذر ميخواهد

    در پرتوِ   عشقِ   ميهن ات گام زدن

    بر خويش قبولِ صد  خطر ميخواهد

    مانندِ( فروغ ) بُريده از خويش و تبار

      آواره و   گريه   تا   سحر ميخواهد

           جنرال حسن شاه فروغ      

             21 اکتوبر 2024          

  •   والاتر از جان

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : پنجشنبه 3 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 24 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

        والاتر از جان   

    به یادت  سوختم  ویرانه  گشتم           

                       به شمع خاطرت  پروانه  گشتم

     تو‌ هستی میهنم  والاتر از  جان          

                      به ملک مردمان  افسانه  گشتم

             هما باوری    

             جرمنی     

            سوم جنوری 2024 میلادی

  • عاشقِ دیوانه وارِ تو

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : پنجشنبه 3 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 24 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    عاشقِ دیوانه وارِ تو

     

    برایم زندگی سبز است از  رنگِ  بهارِ تو 

    خمارم نشکند با یک عمر بودن  کنارِ تو

    به آرامش رسم در سرزمینِ پیکرِ عشقت

    نمیگردم جدا تا مرگ از شهر  و دیارِ تو

    به زندانِ محبت سالها شد کردی محبوسم

    الهی من رها هرگز  نگردم  از  اسارِ تو

    جگر در آتش و دل در تنورِ عشق  می سوزد 

    لبان تشنه ام را تازه  می سازد  انارِ تو 

    به ایمای بدانی  آخر گپ  را   عزیز من 

    کنم تحسين ذهن نکته سنج و  هوشیارِ تو 

    طبیبِ دارو سازم درد ها را  میکنم درمان 

    ولی داروی دردِ من بود چشمِ  خمارِ تو 

    مثالِ مالیخولیایی کردی روز و  حالم را

    به هر جا میشود ترسیم حسنِ   شکارِ تو

    بغل وا کن که من از سردی احساس  دلگیرم

    که من آرام  گیرم  در  بنای   اختیارِ تو 

    به خورشیدِ رخت وسواس عالم در دلم کردی

    مرا برباد دادی  صدقه ای  پروردگارِ تو 

    نصيحت کم کن و خود را نزن در راه نافهمی

    بود محمودِ سرکش عاشقِ دیوانه وارِ تو 

     

                 احمد محمود امپراطور

         چهارشنبه دوم عقرب ۱۴۰۳ خورشیدی 

              23 اکتبر 2024 ترسایی 

  • وطنم

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : چهارشنبه 2 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 23 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    وطنم

     

     وطن من تو بودی

     وطن من نفس‌های تو –

    در انبوه کوچه‌های پر خاک

                        خانه‌های سنگی‌

                                 دریاچه‌های خشکیده

    و رود خانه‌های متعفن ازبوی  ماهیان مرده…

                                   

    وطن من تو بودی

    در قیل و قال مدرسه ها

     در میان جوانان سر گشته،

                         عاشق پیشه، و شاعر…

    در اتاقک‌های بی‌ شماره

     معلم‌های پر حرف

    و شاگردان بی‌ سر نوشت.

                                   

    وطن من تو بودی

     که در دوریت:

    شهر به شهر

                کوچه به کوچه

     و خانه به خانه

    به دنبالت گشتم

    و هرگز ترا نیافتم.

    با خاطراتت عشق ورزیدم

    تا شاید روزی  ترا در خیال ببویم

     

    هما طرزی

    اتلانتا

    6 می 2005

     

     

     

  •  حریم اقدس ناموس

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : چهارشنبه 2 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 23 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

     حریم اقدس ناموس

     

    از آن چو دیدۀ من ، اشک ژاله میبارد

    که رهزنان ،  وطن   را   قَباله میدارد

    بپا  شوید   دلیران   و  غازیان  وطن

    حریم اقدس  ناموس ، حَواله  میدارد

    اگر به ژرف حقایق  رسید  گریه کنید

    که بخت  مادر  میهن ،  حَلاله میدارد

    تنم ز غصه  نیاسود   ایخد ا  رحمی

    غمِ وطن به چنین سوز  ناله  میدارد

    ز بس بدامنِ دشت و دمن  نشست عزا

    چو خونِ سرخِ  شهیدان  لاله  میکارد

    فگنده دام و د دِ بر  نوای صلح وطن

    نفیر   جنگ  ستیزان   اَطاله   میدارد

    شمال شرق و جنوب غرب اهریمن شده است

    هجومِ   سیر  جواسیس  زُباله میپالد

    کجا روم به کی گویم طیلسان بر دوش

    بهای خون  شهیدان  ، اَضاله میدارد

    به هرکه تخت دهد وارث اش همی گویند

    به سودِ معامله کاران معامله میدارد

    نظامِ کشور افغان بدست  اهریمنان

    کنون که پرچم خود را  اِشاله میدارد

    اگر چو نیست امین و صدیق و پاکنهاد

    چرا بگوش من هردم ، مَقاله میخواند

    یکی بسوی خودش می کَشد عنانِ وطن

    دگر  نوای   ترقی ،   اِداله    میدارد

    دلم ز تنگی این قافیه   به تنگ آمد

    ز بسکه  خاطر  حُزنم  مَلاله  میدارد

    بگوش من چه خوش است ناله های  صلح وطن

    اگر به خون تو زرغون ، حَماله میدارد

     

    الحاج محمد ابراهیم زرغون

    فورده – ناروی

    19 اکتوبر 2013

     

    معنی واژه ها از لغت نامه دهخدا

    قباله : مکتوبی که در فروش ملک و جز آن مینوسند و در آن ذکر میکنند فروشنده و خریدار و آن چیزی را که خرید و فروش بدان تعلق گرفته و مبلغ ادا شده و شرایط بیع و جز آن را .

    حواله : تمسک و برات و سفته (ناظم الاطباء). برات که بدائنان دهند

    حلاله : نکاح کردن مطلقۀ ثلاثه تا برای زوج اول حلال شود .(آنند راج، از منتخب و عالمگیر و المختار) : هرکه مر او را طلاق داد بجویدش

    دوست ندارد مگر ز شوی حلاله .

    اِطاله : طول دادن و دراز کردن و زبان درازی کردن .

    زُباله : خار و خاشاک و خاکروبه .

    اَضاله : بمعنی فراموش شده .

    اِشاله : برداشتن و بر افراختن .

    مَقاله : سخن ، گفتار و کلام .

    اِداله : تغییر دادن ، دولت دادن .

  • برگهای طلایی

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : چهارشنبه 2 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 23 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

         برگهای طلایی

     

     من شاعری در فصلِ غم  انگیز   خزانم

     من زادهّ   پاییزام   و   افسرده   از آنم

     در غربت ام و کس نشناسم در  این شهر

    هر لحظه شده   نامِ  وطن  وردِ  زبانم

     در  کلبهّ  من   نورِ   امیدی   ندرخشد

     آکنده شد  از  یادِ  خدا  روح  و  روانم

     بر  سر  بنهم  تاجی   زبرگهای  طلایی

     در مُلکِ خزان بانوی با شوکت و شانم

     با مهر گذاشتم به جهان پای و ازینرو

     خوش قلب ام و هم ساده دل و مهربانم

    جز مهر نشناسم به جهان همدم و یاری

     مهرزاد ام و دلبستهُ این نام و نشانم

     

                مریم نوروززاده هروی

          اول عقرب ( آبان ) ۱۴۰۱ خورشیدی

               22 اکتوبر ۲۰۲۲ میلادی

                 از مجموعهُ ” پاییز “

                        هلند

  • خدای عشق

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : چهارشنبه 2 عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 23 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

          خدای عشق

     

    پيچيده   در  خیال دلم  ،  انتظار  یار

    هر لحظه  آرزو نگاه يي به  شهسوار

    تا عاشقانه فرش رهت، تن، تنم شود

    در   امتداد  راه،  فتادم  به  هر كنار

    گل فرشََ عااشقانه كنم پيش پاي تو

    صد دسته گل كه ني، گلستان ولاله زار

    بی  اختیار  خاطر ها  . مي کشاندم

    گهگاه   كنار  پنجره،  گاهی سر قرار

    در سجده های سبز و دعاي نماز صبح

    عطري نوايي دل به فشانم به سجده زار

    آ هسته می خزد، نفس از لابلاي ياد

    در بي تويي چگونه بمانم؟ به اين ديار

    لیلا خدای عشق ، بیا  لحظه ي بمان

    پیچیده   در   خيال  دلم ، انتظار یار

                ظاهر عظيمي

  • پرسش . . .

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 30 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 21 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

     

              پرسش . . .

     

     ای ماندگان  بگویید  ، لشکر  کدام  سو رفت؟

     نقشی ز خویش نگذاشت؟  آیا به جستجو رفت ؟

    آیا  طلایه  دارش،  بیرق  به  کف  نگهداشت؟

     شمشیر  ها  برهنه ، در  جنگ  با  عدو رفت؟

     آیا   ستاره   صبح   ،  رهیاب   راه   او  بود؟

     گمراه گشت و یک سر، در شوره ها فرو رفت ؟

     گردان خود  پوشش ،  گردونه   وار   رفتند ؟

     آیا سرود  بر لب ، با شور و های و هو رفت؟

    ای ماندگان   خدا را   ، پنهان   دگر   مسازید

     مثل شما ز ره ماند؟ یا رفت و  روبرو رفت ؟

    ای   ماندگان   بگویید   آخر   چگونه   ماندید

     چون از شما حذر کرد، بی حرف و گفتگو رفت ؟

     لب های   هر ستاره   خونین  شد از جوابی

     از ماندگان چه پرسی، رو آن طرف که او رفت…

     

                    فاروق فارانی

  • اوضـاع وطـن

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 30 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 21 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    استقبال ازشعرحضرت حافظ علیه الرحمه با مطلع:

    این چه شوراست که دردورقمرمی بینم

    هـمـه آ فــا ق پُـرازفـتـنـه وشــرمی بینم

        اوضـاع وطـن

     

    این چه شوراست که در مُلک  ِپدر می بینم

    هـمـه جا قـا تـل وجا نی وسـمر*  می بـیـنـم

    بهـریک لـقـمـهء نـان،اکـثــرمـردم  محـتـاج

    غـا صبـا ن ِحـق مـلـت ،هـمـه  کـَر می بـینم

    پولداران همه درعـیش وبه عِشرت  سرشار

    بـیـنـوا یـان هـمه را، خـا ک بسـر می بـیـنم

    جَـوربـی حـد بـســرمـرد م ِمـظـلـوم ِ وطــن

    ز قـوی پـنـجـه وازصـا حـب ِزَر  می بـیـنـم

    جــا نـیـان بـهــرچـپـا ول بـهـم  پـیــونـد نـد

    کودک وپـیـروجـوان،خـون  ِجگـر می بینـم

    عـالـم و فـاضـل مـیهـن،درهـجـران وفراق

    جـاهـلان راهـمه با قـدرت وفـَــرّمـی بـیـنـم

    پــا رلـمــان وطـنـم،ا کـثـرشـان  نـا دانــــان

    هـرکه دانـا سـت ورا، خــا ر ِبَصر می بـیـنم

    هـرکه خـواهـد که کـنـد خـدمـت  ما م ِمیهـن

    مــورد پـرسـش صـدعــا ق پــدر مـی بـیـنـم

    آ نکـه وجـدان نـفـروشـد بـه پَــونـد ودا لـــر

    هـمچـو”رنگـیـن وملا لـی”پس دَ رمی بـیـنم

    آنکه لایق بود ش حلـقهء دار،چون”صدام”

    خا طـر آسـوده بسـر تـاج ِظـَفـَـر  می بـیـنم

    طـا لـبـا ن را که بُـَونـد نـوکــردا ل  و دا لـر

    دشــمـن عـلــم وتــرقی وهُــنــر  می بـیـنـم

    حا فـظا!هیچ ندیدی توچـنـین  وضع  خراب

    حـا ل ا ین ملت معصوم ، به  خطرمی بـیـنم

    “حـیـدری”بهـروطـن راه  دعـا پیـش بگیـر

    که مـن ایـن راه تــرا پُــر ز ا ثـَـر می بـیـنم

     

    *سمرــ  شب ،تاریکی وسیاهی شب

     

      پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

       بیست وهشتم ماه می ۲٠٠٧

            سدنی – آسترالیا

     

     

     

  • پیام استخباراتی (طنز)

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 30 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 21 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    پیام استخباراتی 

    .این پیام ازوزارت خارجه یکی از کشور های پیشرفته جهان به بیرون درز کرده است . 
     ، سکرتر : جناب وزیر صاحب یک تعداد مراجعین به دروازه  آمده و از صبح تا حالا منتظر ملاقات با شما هستند. آنها خود را وزیر ؛ وکیل ؛ مشاور و سیاستمدار معرفی می کنند.. 
    وزیر: از کدام کشور هستند؟
    .سکرتر : می گویند ما برای جهان افتخار آفریدیم ولی از کشور خود چیزی نگفته اند. 
    .وزیر :مهم است بدانیم چه افتخاراتی برای جهان ببار اورده اند.
    سکرتر: می گویند جهان را از شر اجانب آزاد کردیم و برای نجات کشور خود هم بار ها قربانی داده ایم و کشور خود را نیز آزاد نمودیم . حالا باز می خواهند کشور خود را یک بار دیگر آزاد نمایند 
    وزیر : نجات کشور شان به ما چه ارتباطی دارد؟ 
    سکرتر : می گویند ما همیشه به کمک دیگران کشور خود را نجات می دهیم. 
    وزیر : ازین کار چه سودی به ما می رسد.؟
    سکرتر : می گویند تمام منابع کشوری خود را به شما تحفه می دهیم و اندکی هم به خود میگیریم .
    وزیر : برای شان اجازه ورود بدهید

    سید عبدالقادر رحیمی


     

  • فرهنگ مطالبه گری برای افغان ها . . .

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 30 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 21 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

    فرهنگ مطالبه گری برای افغان ها

    در مبانی عدالت اداری

     (تحلیل موردیِ چرایی تداوم مهاجرت)

     

    فرهنگ مطالبه گری عبارت از نبوغ سیاسی اعضای جامعه است که دولت را٬ به هدف منافع عمومی ضمانت بر عدالت اداری می بخشد. یعنی رسیدن به عدالت اجتماعی را٬ در بستر ثبات سیاسی حقوقی٬ از آرمان واقعیت عینی می بخشد.

     در فقدان فرهنگ مطالبه گری از دولت چون خدمات عامه٬ اکثریت مردم افغانستان در جستجوی فرصت مهاجرت اند. البته در تبعید و در فضای آزادی بیان برای افغانستان فعال بودن ستودنی بوده٬ که برای رفاه و آرامش فردی و به گونه همگانی٬ گزینه مهاجرت و پناهندگی در واقع جزیه دادن به استبداد و تداوم حکومت فاقد عقلانیت طالبان می شود٬ که آهسته آهسته رسیدن به حکومت قانون به آرمان مبدل گردیده است.

     هرچند جنایت بشری سرحدّی توسط نیروی مرزی ایران قابل توجیه نیست. که صحت آن٬ هنوز به درستی نیز اثبات نشده است. که در موجودیت تهدیدهای چون ۲۲ گروه تروریستی فعال در افغانستان٬ ورود جمعی پناهندگان فاقد مدرک٬ از سرحدّات برای کشورهای همسایه تهدیدی پُر خطر می توان گفته شود.

     در نتیجه:

    آنچه از تبعید و رنج مهاجرت بالای مردم ما٬ تحمیل می گردد. در نخست عامل آن داخلی یعنی فقدان یا نبود اراده جمعی یا فرهنگ مطالبه گری منطقی که شامل نزاع ها و کشمکش های سیاسی می شود٬ است. که تداوم بدویت و سیر نکردن به حالت ایده حال فکری = ادامه داشتن سریال مهاجرت که دربرگیری آن شامل چندین نسل…

    محمدآصف فقیری

  • شلاقِ نگاه

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : دوشنبه 30 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 21 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

            شلاقِ نگاه

     

    تا جنون  فاصله ی  نیست ،  بیا در پیکار
    جنگ عقل است میان من و  دلِ  لاکردار

    گر به زانوی  تو باشد  سر  بی  سامانم
    کی به  تابیدن   خورشید  نمایم    اسرار

    فکر و ذکرم شده دربند لب و  چشمانت
    مثل یک مست که می خورده، بگردد هشیار!

    برق چشمان تو آتش زده بر هستی من
    نور بینم  به  شب  تار  سیاهم   ای یار

    درد عشقت به من آموخت که محکم باشم
    حال  شلاق  نگاهت  شده  بر  دل  آوار

    دل من  را  به  خدا بگذر  و  دیگر  بگذار
    جای من نیست در این جا،به بیابان بسپار

    دیر گاهی ست دلم داده گواهی ،مرگ است
    چشم   در ر  اهِ   منِ  در به  درِ راهگذار

    همه   گفتند که دیوانه  شده  این مریم
    تو مرا از  سر  ره   ای  دل  عاقل  بردار

    شعر می بافم  و افتاده  هوایت در سر
    سخت می نالم و باشد سر من لایق دار

                      مریم سپهر
                          تهران   

         25 میزان (مهر) 1403 خورشیدی

     

  • سراى آخرت

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : یکشنبه 29 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 20 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

         

           سراى آخرت

     

    اوكريم است و  كريميست ، سزاوارِ  كريم

    روى   آريد  بدرى  او ،   ز الِف تا  به ميم

    قدرتيست او را كه بخشد، هرگناه  كرده را

    گر ندارى بعدِ توبه نانِ مسكين را  دو نيم

    رو بدرگاهش گر آرى توبه مي گردد  قبول

    دست خالى گر نه رانى از درت طفلِ يتيم

    گر ايمان از صدق دارى بر خداى  مهربان

    بهرِ او آور  پناه  ، از  شرِ  شيطانِ  رجيم

    گر بهشت و رحمتش خواهى مدار دور از نظر

    در عملكرد آتشِ سوزان و ، آن  نارِ جهيم

    دست بردار از سرِ بغض و ع داوت  كينه ها

    در دلِ مردم نكاريد شمه ى از ترس  و بيم

    گر هواى حور و غلمانت  بوَد بگذار وزد

    با عملكردِ نيكو ، در باغِ  وجدانت نسيم

    ورنه با رفتار زشت و هر  عملكردِ قبيح

    هم نشين در دوزخى  با جمله  يارانِ قديم

    در ( فروغ ) نعمت حق شُكر آن  بايد  نمود

    تا بدارد   آن   سراى   آخرت   دارلنعيم 

     

                جنرال حسن شاه فروغ  

             16 اکتوبر 2024 میلادی
  • بی فرهنگ

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : یکشنبه 29 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 20 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

            بی فرهنگ

     

    روم بجای که عشق است و، جاویدان آهنگ

    دلم  گرفته  ، از  این  مردمانِ  بی  فرهنگ

    شوم به  صحبت ،  پیر   مغان  و  بیدلِ ما

    ز شرب مولوی و شمس و ، حافظِ خوشرنگ

    زنم  قدح  ،  ز  می  و ساغرانِ  کوثر عشق

    نه درد  سر بِدهند  و  ، نه تیر  و  نی تفنگ

    بساط مهر و عطوفت ،  نوای صلح و صفا

    چه سفرهء که در او نیست ساز و برگِ جنگ

    خموشی و سخنِ عشق و جذبهء شوق است

    نه نغمه های پرُ از ابتذال و نی ترنگ و پرنگ

    ببین حلاوت  ، گل‌   های  تازه  رو  و  چمن

    بساط عیشِ تو زرغون ، وطن بوّد نه فرنگ

     

                 الحاج محمد ابراهیم زرغون

                      17 اکتوبر 2024

    در یکی از پارک های قدیمی در شهر قونیه ترکیه

     

  • این‌ جا تمام خاطره‌ها پر پرک شدند!

    هفدهمین سال نشراتی )

    تاریخ نشر : یکشنبه 29 میزان  ( مهر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 20 اکتوبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

         این‌ جا تمام خاطره‌ها

                    پر پرک شدند!

     

    غمگین نشسته  اند و  گرفتار  کوچه ها
    با  بغض  وحشیانه‌ی   بسیار  کوچه ها
    چون طفل بی‌گناه که گم‌گشته زیر خاک
    جا  مانده   زیر لنگر   دیوار   کوچه ها
    شب رفته ، صبح  آمده ، اما  هنوز هم
    درگیر وهم و همهمه  هر بار  کوچه ها
    لالاییِ  به گوش  غزل‌   ها   نمی‌ رسد
    از درد و غم پر است به خروار کوچه ها
    آیینه ‌ها شکسته ، غم ‌انگیز و خیره سر
    آیینه ‌وار   خسته  و   بیمار  کوچه  ها
    در دام وحشت است،به چنگال بی‌ کسی
    در روز روشن  و به شب  تار کوچه ها
    درکوچه‌ها سکوت و غم و رنج،سال‌هاست
    من مانده‌ام دو سه نخ سیگار،کوچه ها
    این‌ جا تمام خاطره‌ها پر پرک  شدند!
    هی گریه می‌کنند به تکرار کوچه ها . . .

     نوید الله محرابی (صافی)