نوروز باستانی !!!
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 11 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -31 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
نوروز باستانی !!!
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 11 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -31 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
نوروز باستانی !!!
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 11 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -31 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
طلوع آذرخش
نسیم بامدادان نوازش یست
که سکوت شب را آواز میبخشد
و من نمیدانم
از کدام شهر
از کدام صحرا
و از کدام دریا بگذرم
روزیکه به نام تو آغاز میشوم
و طلوع آذرخش
آخرین حرف واژه انتظار را
در خود فرو میبرد
و ترا شگوفه وار
که تمام فصول حیاتم
در تو نهفته است
به من هدیه میدهد.
میترا وصال
29 مارچ 2025
لندن
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 10 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -30 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
آسمان خدا
دیشب که آسمان خدا پر ستاره بود
اشکم روان ز دیده، دلم پاره پاره بود
تا آن که یک دمی بنشیند کنار من
آه از جگر بر آمد و چشم در نظاره بود
دل در درون سینه به غم ها نشست، ولی
بر لوح سینه آیاتی چند از سی پاره بود
گویند عاشقان نرسیدند به وصل دوست
امید من به نیمه شبی استخاره بود
دیدم که غافلان ببرند حسرتی به دل
دیشب که اشک شوق به چشمم دوباره بود
باشد که خوش نما ببینم جمال دوست
در سینه آرزوی “امان” بی شماره بود
امان قناویزی
فرانکفورت – آلمان
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
امان قناویزی شاعری از هریوا
قیوم بشیرهروی
29 مارچ 2025 میلادی
امان قناویزی یکی از شاعران گرانمایه وطن ماست که اخیرآ به جمع همکاران قلمی سایت 24 ساعت پیوست ، او شاعریست زیبا سرا و خوش کلام.
ضمن عرض خیر مقدم بخاطر پیوستن جناب ایشان به جمع شاعران همکار 24 ساعت اینک چند سطری در مورد این شاعر گرامی خدمت شما خوانندگان محترم پیشکش می نماییم.
محترم امان قناویزی فرزند مرحوم حاج دین محمد قناویزی در سال 1335 خورشیدی در شهر زیبای هرات دیده به جهان گشود ، دوران ابتدایی را در مکت تاکی و دوران متوسطه و عالی را در مکت مولانا عبدالرحمن جامی به اتمام رسانید.
سپاس جهت ادامه تحصیلات عالی رهسپار کابل گردید و شامل دانشگاه کابل گردید. پس از پایان تحصیلات در سال 1359 خورشیدی از دانشکدهء زبان وادبیات انگلیسی دانشگاه کابل مدرک فراغت حاصل نموذد و در همین سال نسبت اوضاع ناهنجار و نابسامان وطنش همچون هزاران هموطن دیگرش راه هجرت در پیش گرفت و رهسپار کشور آلمان شد و تا حال در شهر فرانکفورت کشور آلمان سکونت دارد.
در مورد شعر او باید گفت ، هرچند در دوران مکتب و در ساعات مشاعره های صنفی به تک بیت ها به سرودن شعر روی آورد ، اما از سال 1359 بطور جدی قلم بدست گرفت و هرآنچه خواست سرود.
آری ! این شاعر گرامی از آن سال به بعد در سرودن شعر بطور جدی گام برداشت و در نتیجه چهار مجموعه ی شعر بنام های (نوای دل ، نای دل ، ندای دل و آوای دل) تا به حال او به زینت چاپ اراسته شده.
بامید مؤفقیت های مزید محترم امان جان قناویزی و هممکاری های مداوم شان با سایت 24 ساعت اینک یکی از سروده های شانرا تحت عنوان نقاب پیشکش می نماییم.
نقاب
آمدم بار دگر امشب که مهمانت شوم
با دل بیچاره ام زار و پریشانت شوم
آمدم امشب به آن چشمان و مو های پریش
جان فدای چشم و آن زلف پریشانت شوم
عمر من خاک قدمگاه تو شد هر روز و شب
ای به قربان تو، من تا صدقه ی جانت شوم
کعبه و دیر و حرم گرديد چون ويران به من
ساعتی بگذار من، محو دو چشمانت شوم
خانه ی عشق است جای عبد الله جان من
خیر مقدم من فدای چشم شیطانت شوم
تا نقاب از رخ گرفتی جان و دل آتش گرفت
امر فرما شاه من قربان فرمانت شوم
جان به خاکم روز و شب آیا تو میبینی “امان“
همچو یوسف در تهٔ چاه چند پنهانت شوم
امان قناویزی
فرانکفورت – آلمان
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
کتاب آرزو ها
۹۵ الف
خدا بردار بر دوشت و بس کن با گرانی ها
دگر پیری نمی آید مبارک این جوانی ها
سلامی هرسحر میگو پریشانی نمی پاید
نمی شاید پریشانت نماید ناتوانی ها
خدا هر صبح می خندد تو چشمت بسته گریانی
خدا خوب آفرید و بد کنی با بد زبانی ها
ز خاکی گل بر افشاند که دل در بند آن بندی
زمین را خار می بینی به فکر آسمانی ها
مه و خورشید با هم جلوه ها دارند از بهرت
نه میبینی ستاره را نه آن چشمک پرانی ها
عروس عشق می آید مخوان آهسته آهسته
که ریزد سرخ رنگ خود به روی زعفرانی ها
کتاب آرزو ها را بیا یکبار بازش کن
به هر حرفش بیابی گر بخواهی خود معانی ها
شکیبا شمیم رستمی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
قدرت ذهن
بود قدرت ذهن به هردم توان
چو گنجی بود بهر تو هرزمان
هراندیشه ازدل بجوشدچوموج
جهان را رساند به معراج اوج
به اندیشه هر کار ممکن شود
به جاهل همه غیر ممکن شود
به اندیشه باشی یک قهرمان
به آزاد آزادی و شادمان
قدم میگذاری به دنیای نور
ز هر ظلمت جهل گردی بدور
ذکاوت بود عقل را در تماس
چوآتش بود عقل را در قیاس
که اندیشه باشد ترا پله ها
رساند ترا تا به سر قله ها
که اندیشه باشد ترا بال و پر
که قله بود علم و حلم و هنر
که اندیشه علم است و شهپرزبان
به دانای پر زن به هفت آسمان
به شاهکار علم زندگی درست
یقین کن جهان پای تسلیم تست
جهان سعادت به تو یک صداست
تو فاتح شوی چونکه لطف خداست
که گفت طیبه بار ها این سخن
که اندیشه باشد به هر انجمن
طیبه احسان حیدری
20 سپتامبر 2024
سیدنی – استرالیا
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
آری . . .
این چه خاموشی است، تا در استخوان سر می زند
منجمد کرده صدا را، مرگ را در می زند
سینه ها را از طلوع عشق خالی می کند
بر سر گمگشتگی ها ، تاجی از زر می زند
راه را کج می نماید ، گمرهان را رهنما
روی عشق و روی رویا ، مُهر آخر می زند
این چه ناسور است زخم خون چکان عشق را
نیش را پیچیده در نوشی و نشتر می زند
شاعران در تن فرو، اندیشه داران در شکم
بی صدایی، عشق را در سینه خنجر می زند
می گذارد چوشک تاریخ* را در حلق خلق
طبل فتح مرده با دست به خون تر می زند
راهیان شد ره نشین و سرفرازان، سر فرو
عشق آیا بار دیگر صور محشر می زند؟
شهر مفتوح تباهی، می رهد از خواب شوم؟
زندگی در کوچه ها با خنده ها پر می زند؟
می رسد بیداری از راهی که عشق افروخته
بهر فتح بی شکست اش عشق لشکر می زند؟
دختران چون اختران در آسمان بی غروب
شهر را آذین فردا، مهرگون فر می زند؟
عشق «آری» خیمه گاهش را ز جنس آفتاب
از سواد با ختر تا شهر خاور می زند
فاروق فارانی
دسمبر ۲۰۲۴
عاریتی از شعر طنز «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد:
«….پستانک سوابق پرافتخار تاریخی….»
ایرانی ها به آن چیزی که ما «چوشک»(اطفال)میگوییم، «پستانک» می گویند.
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
چنار
در پشت رنگین کمان خاطره ها
تنها تویی
که همیشه بامنی
و در پهنای آغوشم
مدام جاری و پر دوامی
امروز بدان
که روییدنت در قامت باغ
همان چناریست
سر بر افراشته
بسوی مغرب زمین
که در شاخه هاش
بلبلان قصه گوی
نام مرا تکرار میکنند…
هما طرزی
نیویورک
3 مارچ 2025
Plane
Behind the rainbow of memories
You are the only one
who is always with me
And in the breadth of my arms
You are constantly flowing and lasting
Today, know
that your growth in the form of a garden
Is the same plane tree
With its head raised
Towards the west
Wherein in its branches
The storytellers
Repeat my name…
Homa Tarzi
New York
March 3, 2025
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 9 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -29 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
مـــــا در و طـــــــن
هــرآ نکــس مـیهــنـش ا فـغــا نـْسِـــتــا ن ا سـت
هــمـــه ا فــغـــــا ن و ا زیــک بـوسـتــا ن ا سـت
ا گــــر تــرکـمـــــن بُــــَود ا زبــــک ، هـــــزا ره
هــمـــه زیـبــا گـلــی یــک گـُـلـْسـِـــتــا ن ا سـت
قـــزلـبـاش و بــلــوچ، پـشـــتــون و تــــا جــــــک
هــمـــه بـا هــم بـرا در، جــســـم و جـا ن ا سـت
نــفــــا ق ســـــنـــی و شــــیـــعــــــه ، بــــرا د ر
ز نـَیــَرنـگ هـــا ی شــیـطــــا ن زمــا ن ا سـت
ا گــــر حُــــب و طــــن ، دا ری تـــو بـــر ســــر
نــگـــوئــی ســنــی و یــا شــیــعــگــــا ن ا سـت
نــدا رد آ نــکــه بــد خــوا هـــی ، بــه کـــشـــور
بــه هــنــد وی وطــن، هــم مـهــــربــا ن ا سـت
نــبـــا شــــد اِ فــتــخـــــا ر قـــــوم بــــر قــــــوم
هــمــــه مـخــلـــــوق دا دا ر جــهــــــا ن ا سـت
نــدا رد بــــر تــــری ، ا بــیــــض بــــر ا ســـــود
کـه شـــرطــش د ر کــلا م الـلـّه، بـیـــا ن ا سـت
بــه تــقـــــوا بـــرتــــری حـــا صـــل بــگــــردد
نــه بــر رنــگ و نـــژا د و نــی زبـــــا ن ا سـت
ا گـــــر رَهـْـــــرو شـــــــوی ، د ر را ه یَــــــزدا ن
خـــوشــا، جــا یـت بهــشـــت جـــا ودا ن ا سـت
بــه حَـبـــلُ ا لـلـّه، تــوســـل جــــو عـــــزیــــزم
تــفـــرق نــهـــی وا ضـــح و عـــیـــــا ن ا ســت
نــگـــا هـی بــا بـصــیـــرت کـــن، بـه مــیـهـــن
چـنـیـن وضعــش بـه مـلـت، بـس گــرا ن ا سـت
ا زا یـن جــنــگ و بــلا ی خــا نــمـــا نــســـوز
یــتــیــمـــا ن وطـــن، بــی آ ب و نـــا ن ا ســت
خـــــدا را هــمــــوطــــن! د ســـتــــی بــهـــم ده
تـرا مـا د ر وطــن، خـــوا هــش چـنــا ن ا سـت
نـمــــا تـــأ مـیــــن ا مــنــیـــت، بـــه کــــشـــور
کـه بـی ا مـنـی خــود ش، یکـســرزیــا ن ا سـت
بــکـــن خُــنــثــی، تــو مَـکــــر د شــمـنـــا ن را
کـه د شـمـــن د ر لــبــا س د وســــتـــا ن ا سـت
بــزن کــوبــنـــده مُـشــتـــی بـــــر دهـــــا نـــش
کـه بـا شــد یـا د وی، تــا ا یــن جـهـــا ن ا ســت
تـَــمــنـــــا “حــیـــد ری” د ا رد، ا لــــهــــــی’ !
رســا نـش بــروطــن، چــون نــا تـــوا ن ا سـت
بـکـــن خــا کــــش تـــو د ر دا مــــا ن، مـــا در
ورا ، ا یــــن آ رزو، د رد ل نـــهـــــا ن ا ســت
پوهنوال داکتر اسدالله حیدری
۱۱می ۲۰۰۳
سیدنی – آسترالیا
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه 8 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -28 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
گرامیداشت از بیست و پنجمین سالروز وفات عزیزترین
موجود هستی پدر با ابهتم استاد صابر (هروی)
=========================
نگاهِ تو
رفتی و عطر خاطره هایت بجا هنوز
پیچیده در خیال منی، بیصدا هنوز
مادر پس از تو، تکیهگهِ لحظههای ما
مانده کنار ِ خاطره ها، با وفا هنوز !
لبخند ِ او، نشانِ تو را زنده میکند
چشمان ِ اوست آینهی ِ آشنا هنوز
دستش که سایبان غم و دردهای ماست
میتابد از فروغِ تو ، ای کهربا هنوز
در قاب کهنهای که تو را در بغل گرفت
عشق تو را گرفته به بر، این فضا هنوز
رفتی،پدر! نگاه تو از چشم من نرفت
دل مانده در مسیر تو، اندر عزا هنوز !
ای جاری ! در نیایش و در سجده و دعا
درفجر و عصر، مغرب و اندر عشا هنوز
زهره (صابرهروی)
27 مارچ 2025
ساعت 3:02 دقیقه بامداد
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه 7 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -27 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
میخانه
دیشب صنمم مست ز میخانه بر آمد
مست از دو سه جام و یکی پیمانه بر آمد
چون شمع شب افروز بدیدم رخ ماهش
بر گرد دل سوخته پروانه بر آمد
دیدم رقیبان شده بر گرد من و او
صد داد و فغان از من دیوانه بر آمد
کشتم به دلم بذر محبت و از این بعد
از باغ دلم غصه ی بیگانه بر آمد
دیدم که شدم مست می ناب شبانه
از خویش”امان“رفت و از خانه بر آمد
امان قناویزی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه 7 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -27 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
اَبرِ فَروَردین
نوبهار آمد،طبیعت سبز و شادان می شود
هر گیاهی زنده از خورشیدِ تابان میشود
سر برآرند لاله ها، در گلشن و باغ و چمن
دشت و صحرا و دَمَن، از نو چراغان می شود
لانه سازد قمری شوریده حال در شاخسار
بلبل از سودای گل، مست و غزلخوان می شود
هرطرف آکنده می گردد زبوی نسترن
غنچه از دیدارِ شبنم،شاد و خندان می شود
ابرِ فروردین ببارد عاشقانه بر چمن
سبز و شاداب زین سخاوت، راغ و بوستان می شود
می کنیم هردم توکل بر خدای لایزال
شادمان دلهای ما، از نورِ ایمان می شود
بر عزیزان مقدمِ فصلِ بهار فرخنده باد
گلُفِشان نوروزِ ما، با لطفِ یزدان می شود .
مریم نوروززاده هروی
سوم حمل(فروردین) ۱۴۰۴ خورشیدی
۲۳ مارچ ۲۰۲۵ میلادی
از مجموعهُ”میهنِ عشق”
هلند.
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه 7 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی -27 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استر
درب ِ خرد
درب خرد گشا که گُلستان ِ عالم است
عطر ِ صفای ِ عقل و خرد جان آدم است
مانَد به کوزه ای که تهی باشد از درون
آواز ژاژ گویی بدان زیر و آن بم است
برهم مزن تو فکر مرا مدعی بدان
شور ِ تو بی اثر شده در و ضع برهم است
انسانیت به گوهر ِ احساس متکی ست
خونابه های شوق بدین دیدۀ نم است
هرگز تو شکر ایزد ما را نگفته ای
فکر ِ تو در اسارت ِ حرص است و ماتم است
این درد و غم ز سوی خدا میرسد به ما
تا گریه هم برای خودش گاهی مرهم است
ما ایم و راه عجز و امید و توکلی
پندار ِ زاهدان ِ ریایی خم و چم است
ما گر چه در امور ِ عبادت کم ِ کمیم
شکر ِ خدا که کبر به افکار ما کم است
زاهد ز درب ِ عجز گهی در خموشی باش
دیدم صدای دهل ِ تو دایم به دم دم است
همایون شاه عالمی
26 مارچ 2025 میلادی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
حسرتِ دیدار
*هیچ جا بهتر ز شهر عشق نیست
منکه دنیا سیاحت کرده ام*
گفتمش باز آ به سویم نازنین
منکه عمری با تو عادت کرده ام
هر زمان مهر تو دیدم، من تو را
از دل و از جان دعوت کرده ام
با نبودت نازنین در گوشه ای
سال ها شد تا که عادت کرده ام
تو که رفتی ای صنم از کلبه ام
با دل افگار خلوت کرده ام
درد من گردیده صد چندان دریغ
تا ز ملک خویش عودت کرده ام
حسرت دیدار کشیدم سال ها
با خودم احساس همت کرده ام
صد سبد گل چیده ام از چشم او
از خودم این گونه دعوت کرده ام
صد فغان و ناله دل از من شنید
از خودم احساس نفرت کرده ام
آن چه در دل بود آن را با “امان“
جای تو خالی قسمت کرده ام
امان قناویزی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
یک خورشید خنده . . .
صدا از ما نمی آید ، زمین بگشا دهانت را
بخوان در گوش دریا ها ، ز طوفان داستانت را
چرا ای عشق بی پایان ، به بستر در قفس گشتی
بیفشان رنگ بر هستی ، فروزان آسمانت را
بسان واژه های مرده، در گور کتابی تو
تو ای اندیشه آتش شو، برون بنما جهانت را
به یک خورشید خنده، عشق محتاج است در ظلمت
برایش هدیه کن عاشق ، تمام کهکشانت را
غروب از غرب می آید چه شد اشراق تو ای شرق؟
برون شو از شفق، بنما، فلق های نهانت را
بیا فردا! جهانی گرگ هم از نشه «دیروز» گردیده
براین تاریخ مرگان چتر کن، رنگین کمان ات را
به تو شاعر که تن خواهی و تن بخشی ، قسم بر عشق
بکن خورشید بیداری ، لب و شعر و زبانت را
تو ای پهناور زخمی ، تو ای دریای انسانی
تن ات شد خورده و برخیز ، نگهدار استخوانت را
بهار و عشق و آزادی، همه همزاد خورشید اند
ترا ای انقلاب عشق ، نمی خواهم خزانت را
فاروق فارانی
نوامبر ۲۰۲۴
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
دلهره
۹۴ الف
دیر مکن اینقدر ، زود بگو کاش را
تا به حقیقت دهد ، خواب سحر جاش را
وای اگر کاهلی ، دست دعا بشکند
تا برسد گور کن ، زاغ خورد لاش را
دل چو بیاری به کف ، چشم مدوز هر طرف
ظرف چو مایل شود ، لول دهد ماش را
پا به گلیمی منه ، کو نبود مال تو
تا ننهد هر کسی، بر سر تو پاش را
دانه ی کم را کجا ، آب بیفزایدش
آب بریز آنقدر ، تا بپزد آش را
سر به گروگان اگر ، می ندهی خوبتر
تا نکند بی بها ، دلهره سوداش را
شکیبا شمیم رستمی
27 اپریل 2018
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
عهد و پیمان
حکایت میکند چشمان مستت کابلستان را
شمال کاکلانت میدهد بوی خراسان را
سزاوار جهنم میشوم گر دست کم گیرم
هوای بستر ناز تو ای ماه بدخشان را
به پایت فرش میسازم گل شب بو گل سوسن
به پای مهر تو ریزم گلاب یاس و ریحان را
هرات وغزنه وهلمند ندارد مثل و همتایت
بهای تار مویت هم نگیرم حور و غلمان را
برابر کے کنم با ناز و تمکینت نگارانے
تخار و کندز و بلخ و هریوا و سمنگان را
مسلمان نیست آئینم یقینا کفر میباشم
اگر نا شکری کردم بودن شمع شبستان را
خدا زار و زبون سازد شهید غرق خون سازد
اگر عادل بجا نارَد قرار عهد و پیمان را
سید عنایت الله عادلی
17 دلو 1402 خورشیدی
کابل – افغانستان
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
صلح و صفا
ای جوانانِ وطنصد ها سلامم بر شما
گرنسازید این چمن را گل شود در انزوا
چشممردمرخ به درگاهِ خداوند و شما
پس بکوشید در رهِ آزادی و صلح و صفا
خون اطفال و زنانِ میهنِ ما تازه است
بر شهیدانِ وفا بالا کنید دستی دعا
بهر آبادی و رشـدِ میهـنِ زیبای خود
آستین را بر زنید امـروز باشد یا صبا
تا نبیند مهر را «سیمین» میانِ مردمان
کی شود آباد و پاک این کشورِ پُر ماجرا
سیمین بارکزی
26 نوامبر 2020
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
چه پر شکوه
و چه گسترده بال
در سرزمین مهر
صدایت زدم
و سرودمت عاشقانه
و دوستت داشتم صادقانه
و اما پژواک آغوشت
دوری بود
و بیخبری
و امروز سروده هام
ترا بیرنگ می سرایند
و در سکوت
تا بگوشت نرسند
ودر زباله دان زندگی ات
چون کاغذ پاره های بی بها
زندانی نشوند!
هما طرزی
نیویورک
11 جنوری 2025
I closed my wings
How glorious
And how wide
In the land of love
I called you
And I sang to you lovingly
And I loved you sincerely
But the echo of your embrace
Was distant
And you were unaware
And today my songs
Sing you colorless
And in silence
So that they do not reach you
And in the trash can of your life
Like worthless scraps of paper
They do not become prisoners!
Homa Tarzi
New York
January 11, 2025
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 6 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 26 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
نومید مباش
گاهى كه دلت به درد شد ياد نما
گه ياد نما و گاهى فرياد نما
گه ياد نما خداى خود را گاهى
يادى تو گه از زمان بس شاد نما
لبخند بزن اگر چه روحت ناخوش
خود را بفريب و خنده ايجاد نما
ليكن اگرت چنانچه دلگير هستى
دل باز نموده اندى فرياد نما
فرياد نما و گريه ليكن كوتاه
بس عقده ز دل گشا و آزاد نما
هر آنچه تو خواهى بكن اما جانا
نوميدى ز سر همى تو برباد نما
اميد ز سر گرفته دل شاد نما
شیبا رحیمی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 4 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 24 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
تازیانه
در دست ما کبوتر و گنجشک لانه زد
در فکر نیز خار مغیلان جوانه زد
دلهای ما چو جنگل وحشی شد و درآن
شیروپلنگ وگرگ وسگ وگربه خانه زد
هرکه گذشت! کودک و پیر و جوان ز راه
با سنگ دست داشته ما را نشانه زد
بر فرق ما همیشه شب و روز پشت هم
تقدیر زد ، خدا زده و هم زمانه زد
هرچه دروغ بود و غلط بود واعظا
آنرا برای مردم مسکین نشانه زد
گفتند ما برای شما کار میکنیم!
هرکس به سهم خویش به ما تازیانه زد
#محرابی_صافی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 4 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 24 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
عرصه ی پرواز
مال مردم نيستى جانا كمال مردمى
خوب يا بد هر چه مى باشى تو حال مردمى
نسلى وابسته به تو و نسلى از تو پند گير
خوب اگر باشى وقار، ار بد زوال مردمى
دست خود گهوار چرخانى و با دستى جهان
با همين دستان كوچك بين مثال مردمى
دخترى تاج سرى جانا بدانى قدر خويش
اى كه باغستان عالم را نهال مردمى
كرده يى دنيا اسير خويش اى زيباى ناز
صورت زيباى خالق را تو خال مردمى
فكر خود ميدار شامخ جان من آرى بدان
هم جواب استى تو جانا هم سوال مردمى
بال هر پروازى و پرواز بى تو ناقص است
عرصه ى پرواز هستى را تو بال مردمى
دختر امروزى و مادر به فرداى جهان
منبع بركت به روز و ماه و سال مردمى
دخترم خوش مشرب و خوشحال باش، آزاده بزى
جاده ى آزادگى ها را روال مردمى
دخترى تاج سرى جانا بدانى قدر خويش
مال مردم نيستى جانا كمال مردمى
شیبا رحیمی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 3 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 23 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
« آب کم جو، تشنگی آور به دست »
مولانا
در رواق زمانه می پیچد . . .
تا خمار شب ات شکسته شود، قهوه تلخ آفتاب بنوش
عطش عشق را به جام انداز، تشنگی را بجای آب بنوش
گریه ات گر ز درد بیداریست، مادر سرزمین اگر خواب است
کودک نور خواره ی می باش، شیر پستان ماهتاب بنوش
دهن و دیده ترا بستند، گمره ساحل رهایی عشق !
نم این بحر تا رسد به لبت، دور کن از رخت نقاب، بنوش
شربت خواب زهر شیرین ، عطش ات را گرفته اند از تو
غرق در بحر تشنگی می باش ، از مد و جزر آن شراب بنوش
در سر تو غروب می کارند، در دلت عشق را خزان کردند
تا رسیدن به رود بار طلوع، لقمه زن آتش و سراب بنوش
تا که هر واژه خواب را جاریست، چشمه ی خشک و کور بیداریست
از حروف کلام تک تک دل، صد کتب خانه دلکتاب بنوش
در رواق زمانه می پیچد، بانگ عطشان پرسش فردا
پاسخی گر نمی رسد ز جهان، گوش در سینه کن ، جواب بنوش
تا حضور ترا به غیب کشند، شهد مسموم گم شدن دادند
گرچه تلخ است چون حقیقت عشق، نوش داروی انقلاب بنوش
فاروق فارانی
اکتبر ۲۰۲۴
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 3 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 23 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
خشم دریا
93 الف
کلام موج را تنها تبسم های دریا میکند معنا
که بنشاند در آغوش خودش صد موج را دریا
چه آهنگی که آب روی دریا را به کف آرد
در آن سو ساحلی بهر تماشا میشود تنها
شب از طوفان آتش خیز موج آب می ترسد
ز وحشت پرده ء تاریک خود را می کشد بر ما
نمیدانم چرا آهسته باید گفت نامش را
و آن آهسته بر دل گر رسد دل را کند شیدا
برو مهتاب عکست را به روی آب میبینم
اگر دریا به خشم آید ترا هم میکند رسوا .
شکیبا شمیم رستمی
15 نوامبر 2017
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 3 حمل ( فروردین ) 1404 خورشیدی – 23 مارچ 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
آهسته
در عشقت شتابی ندارم
آهسته آهسته
قدم بر میدارم
تا غنچه ها باز نشوند
و عمر شکوفه
به درازا کشد
هما طرزی
نیویورک
5 جنوری 2025
Slowly
I am in no hurry to love you
Slowly, slowly
I walk
So that the buds do not open
And the life of the blossom
is long
Homa Tarzi
New York
January 5, 2025