تا ز چشــمِ تو و از چشـــمِ جهان غلطیدم
تاریخ نشر یکشنبه ۵ دلو ۱۳۹۳ – ۲۵ جنوری ۲۰۱۵ هالند
احمد محمود امپراطور
یکشنبه 05 دلو 1393 هجری آفتابی
کابل/افغانستان
محترم احمد محمود امپراطور
تا ز چشــمِ تو و از چشـــمِ جهان غلطیدم
از همــــه زندگــی و تـــاب و توان غلطیدم
زخمِ ناســورِ فراقِ تو ز من شـــادی گرفت
به درِ نالـــــــه و فـــریادِ و فغـــان غلطیدم
به ســــرِ کوهــی تـو آوازِ دلِ من نرسیـــد
هـر نفس در طلب ات نعـــره کنان غلطیدم
سنگ، سنگِ رهی تو کعبــه ای ایمانم شد
تا به پــای تــو رســــــم دل نگران غلطیدم
الف قامت ســــرو تو کجــا خواهــــم دید
که تــو دوری و من از شرح و بیان غلطیدم
دیده حـــیرت زده و دشتِ جنــون نامعــلوم
منِ ناســــــوده چــــو اوراق خـزان غلطیدم
سنگ و چوبی در و دیـــوار شمــردم بی تو
خون شدم از غم و چون اشک روان غلطیدم
پاسِ ناموسِ ادب کی کنـــد این قـــوم بجــا
به زبــــان و سخــنِ پیـــــر و جوان غلطیدم
من و این بستـــــر تنهـــــایی و امواج خیال
پیش تصویـــر تو در حدس و گمان غلطیدم
صیــــد من تا به دم مــرگ نیفتـــد ز تلاش
به عیـــان تیــــــر زدی و به نهان غلطیدم
تخت اقبــــال شکست و گـــره در کار افتاد
تـــاکه از ذکـــرِ لبِ پستـــه دهان غلطیدم
سفــــرِ عشق به پایــان نرسد، تــا نرسم
گرچــه در نیمــــه راه از دل و جان غلطیدم
کس ز تـــار نگـه و، عشق چه داند محمود
که من انـــدر پـیء آن مــوی میان غلطیدم
——————————
یکشنبه 05 دلو 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 25 جنوری 2015 میلادی
ســـــــرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
جناب امپراطور عزیز ، مانند همیشه سزوده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – هالند
درود..!
استاد بزرگوار کاکا عزیزالقدرم محترم محمد مهدی بشیر هروی صاحب از نوازش خردمندانه و تحسین و تمجید همیش و بی بدیل شما ممنون و مدیونم.
موفق و مؤید باشید.
امپراطور
از سرزمین افسانه ها و حادثه ها
Dear Ahmed Mahmood Excellent poem well done amazing poem
you should be proud of yourself
your friend Safia from London
درود..!
دوست زیبا کلام و خوش قلبِ من محترمه صفیه از
واژه گان پسندیده، حضور شگوفا و مستدام شما تا افق بی انتهای صمیمت مشکورم.
برقرار و سعادتمند باشید.
امپراطور
از شهر سرما و هجران
سفر عشق به پايان نرسد تا نرسم
گرچه در نيمه رَآه از دل وجان غلطيدم
امپراطور
بسيار عالي وبينظير سروده أيد . قلم تأن پر رنگ وهميشه شاعر بمانيد
درود..!
بانوی گرانقدر و نیکو ضمیر محترمه دوکتورس وحیده پیوسته از نسیم معطر نوازش معنوی شما بهرمندم، ذات لایزال را شاکرم که هدیه واژه گان شما را مدام پای نگاشته هایم دارم.
موفق و مؤید باشید.
با ارادت فراوان.
امپراطور
از شهر خاطرات شیرین، حال پر غصه و آینده نامعلوم…
کس ز تـــار نگـه و، عشق چه داند محمود
که من انـــدر پـیء آن مــوی میان غلطیدم
Great poem
درود..!
برادر گرانقدر و عزیزم محترم Shafiq Ahmad Setak شما لطف دارید از حضور ادب پرورانه ای شما سپاسمندم.
بهروز باشید.
امپراطور
از شهر داغ و درد
… گرچه در نيمه راه از دل و جان غلطيدم
ا.م.ا.
ماشاالله مانند هميشه بسيار عالي
خوشي و شادماني شما را همراه با همه همكاران محترم سايت وزين ٢٤ ساعت
تان از خداوند بي نياز تمنا دارم
سرويه شام چاردهم دلو سيزده صد و نود و چهار هجري خورشيدي
درود…!
ادیبه نازک خیال، بانوی هنر و زیبا کلام محترمه بی بی حاجی دوکتورس سرویه حضور سروستان، واژه گان پر حلاوت و پر ملاحت شما که همانا از سویدا قلب مصفا یتان سر چشمه میگیرد بیدرنگ و بی غش سینه ای درد مند منا التیام می بخشد.
جای بسا مسرت و شادمانی است که ابیات پر غلط بنده طرف حُسن ظن شما قرار میگرد و از پُست های زیبا و مستدام شما بیشتر رنگ و بوی معنی کسب می کند.
از وقت گذار و حرف حرف که زحمت کشیده می نگارید سپاسگزارم.
قامت سروتان رکین باد.
امپراطور
از شهر عشق و ایمان
درود خداوند بر شما و همه همنشينان شما شهزاده ادب و هنر پرور
از ابيات نيك و اشعار عالي نام خدا. كاش مي داشتم حرف كه شايسته ميبود و وقت گزار…
بسا خوشبختي كه به ديدار همچون اشعار ناب به صرف ميشد
انشالله كه حال بهتر و آينده بهترين از خداوند مهربان خواهانم. هميشه شاد بنويسيد و شاد بمانيد تا ما چشم به راه هايتان ببينيم كه شاد سروديد تا باشد كه كمتر بگيريانييد
در پناه خداوند حال و اميد آينده آمين
سرويه نهم فبروري دو هزار و پانزده