# شرم نامهٔ عینوی خموش
تاریخ نشر دوشنبه سوم جدی ۱۳۹۷ – ۲۴ دسامبر ۲۰۱۸– هالند
طنز منظوم
محترم « ح . غم کش »
عین رفته در خضوع در پیش غین
میکند هر دم رکوع در پیش غین
مدتی پیش خدا در سجده بود
میکند اکنون رکوع در پیش غین
جز سرِ تسلیم و خِفّت کس ندید
در وجود « گلبُبو» در پیش غین
آن که با پامیریان هم گام بود
میکند حالا طلوع در پیش غین
لبسرین بر لب، سپیده بر رُخان
می کند کار رَفو در پیش غین
میکشد دندان تیزش را عطا
گر بریزد آبرو در پیش غین
مار آستین گشته حالا آن رفیق
مانده چون حالا گلو در پیش غین
فیشنی # کارجور عصر را
گفته کری جان برو در پیش غین
زور کاکا باشد این که میرود
بهر تمکین و خضوع در پیش غین
نیست تقصیر همان مرد ضعیف
این که کرده باز گو در پیش غین
جمعیت نامتحد، نا اتفاق
دسته دسته و « گرو» در پیش غین
چیست انگیزه به جز پول و مقام
کار هریک در رجوع در پیش غین
وای از خاموشی فرمان دهان !
در حوادث، در وقوع در پیش غین !
گر معین اولش می شی، تو نیز
زود کن، حالا برو در پیش غین
«ح. غم کش»
تشکر از جناب آقای «ح. غم کش» طنز عالیست. موفق باشید. مهدی بشیر
سپاس از شما جناب بشیر با همکاریهای همیشهگی تان.