پیام گیر های تلفون
تاریخ نشر : دوشنبه ۱۸ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۸ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
پیامگیر های تلفون
رفتم به غرفه تلفون تا به دوستی تلفون کنم، گوشی را برنداشت اما در پیام گیر تلفونش این ابیات زیبا را گذاشته بود :
شــرمنــــــــده از آنم که نباشم بـه سرایم
تا باتـــــو ســلامی وعلیــکی بنـــــــــــمایم
گر لطف کنی نمره وپیـــــــــغام گـــــــذاری
پاسخ دهم ای دوست به محضی کـه بیایم
باخود گفتم :
اگر در دوران شعرای قدیم می بود خدا میداند پیام های شان چقدر جالب میبود، مثلآ:
در پیام گیر حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور
تا مگـر بینـم رخِ جانانه ی خـود غم مخور
بشنـوی پاسـخ ز حافظ گـر که بگذاری پیام
زان زمان کـو باز گردم خانه ی خودغم مخور
در پیام گیر سعدی :
از آوای دل ا نگیـــــز تــــو مستم
نبـاشـم خـانه و شــرمنـــده هستم
به پیغــام تو خـواهــ م گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی بـه دستم
در پیام گیر فردوسی :
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب
در پیام گیر خیام :
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
در پیام گیر مولانا:
بهر سماع از خانه ام رفتم برون رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم !
در پیام گیر بابا طاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
در پیام گیر منوچهری :
از شرم به رنگ باد ه باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!
ارسالی :
علی احمد زمانی