۲۴ ساعت

آرشیو 'اشعار'

15 دسامبر
بدون دیدگاه

دلِ بیتاب (از مجموعه ی زمزمه های دل)

تاریخ نشر : جمعه 24 قوس 1402 خورشیدی – 15 دسامبر 2015 میلادی – ملبورن – استرالیا

دلِ بیتاب 

دوست  دارم  ماهِ  عالم  تاب را

نرگس   مستانه ی    بیتاب   را

دوست دارم درشبِ یلدای سال

تعبیری باشم   برایت  خواب را

دوست دارم  عکس  زیبای  ترا

در درون  سینه  سازم   قاب را

دوست   دارم   زلف  پر پیچ  ترا

پیچ  افتد  جمله   پیچ  و  تاب را

دوست دارم محو دیدارت شوم

تا  ببینم  آن  گل  شب   تاب  را

دوست  دارم  با  تبسم   بینمت

غرق   لبخند   آن  لبان   ناب  را

دوست دارم دل سپارم بر دلت

این دلِ   پر حسرتِ  بی  تاب را

دوست دارم ای« بشیر» غوغا کنم

تا   ببینم    آن    رخِ    مهتاب  را

قیوم بشیر هروی

ملبورن – استرالیا

جون 2019

14 دسامبر
۲دیدگاه

ای شرقی ترین یار من !

تاریخ نشر: پنجشنبه 23 قوس 1402 خورشیدی – 14 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

ای شرقی ترین یارِ من !

11 دسامبر
بدون دیدگاه

تجلیل

تاریخ نشر : دوشنبه 20 قوس 1402 خورشیدی – 11 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

تجلیل

من مهر تو  به  سینه ام  تحلیل  می کنم

ابراز عشق همیشه به  تفصیل  می کنم

هر  لحظه  ایکه   یادِ   تو     آید    بخاطرم

جای  ترا   به   خانه ام   تمثیل   می کنم

روزی   اگر  عروسِ    گُلِ   مادرم   شوی

عمرم   کنار   تو   همه    تجلیل  می کنم

هرگاه نظر کنم  به دو چشمانِ  دلکشت

بی  دغدغه  محبتی   تحصیل   می کنم

درشعرمن حکایت احساس وهمدلیست

احساس  دل  برای  تو  تحویل  می کنم

تو  آن  ستاره ای    که   ربودی  دلِ  مرا

هرچه بخواهی  بهر تو تسهیل می کنم

بازا ببین به قامت بشکسته ای« بشیر »

ورنه  بساط    زندگی  تعطیل   می کنم

قیوم بشیر هروی

ملبورن – آسترالیا

9 دسامبر 2023

11 دسامبر
۱ دیدگاه

از تبارِ عشق

تاریخ نشر: دوشنبه 20 قوس 1402 خورشیدی – 11 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

از تبار عشق

من از تبار عشقم

من از تبار مهرم

من از تباردوست داشتنم

و واژه های پر مهر و صمیمانه

تبنگ های عشق بر دوش دوره گردان

و ترازوی قلب ها گواه آشتی های ابدی

و چشم ها پر از نور دانایی…

******

من از تبار عشقم

و پستان هایم پر از شیره محبتها

و بدنم جفت شده در عشق های راستین

و دستانم گره خورده در مهر عزیزان

و آغوشم بازشده بسوی کوچه های روشن

وپیرهنم از جنس ابریشم های باکره

و کفش هام از چرم گوسفندان آزاد دشت های سبز

******

من از تبار لاله های عاشقم

و شهر پر راز (لاله سیاه)

و ایمانم به لاله هاست و صمیمیت های عاشقانه

وبقای عشق در وفاداری و قدر دانی

در معبد پاکی های عارفانه

******

من از تبار سروده های سخنگو ام

و پیمان های صمیمانه

و باور های شفاف

و نواهای عاشقانه

و نغمه های دوستانه

******

من از تبار ایمانم

وسجده های صادقانه

و عظمت عشق

در نور یگانه

******

من از تبار انسان بودنم

وحرمت و ادب به انسانیت

و تواضع در سخاوت

و شکوه زیستن درآغوش پر مهرو…

و تدبیر های عاقلانه

آری من از تبار عشقم

من از تبار عشقم

من از تبار عشقم

و بیزار از حرف های ریاکارانه…

هما طرزی

 نیویورک

 10 جولای 2023

10 دسامبر
بدون دیدگاه

شررِِ عشق

تاریخ نشر : یکشنبه 19 قوس 1402 خورشیدی – 10 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

 

باستقبال غزل زیبایی از محترم استاد محمد اسحاق ثنا

از مجموعه ی شکوفه های احساس

شررِ عشق

دوست دارم خنده های  بس دلاویز ترا

چشم  جادوی  تو  و  لعل  شکرریز  ترا

تازه میگردم دوباره گرچه پیرگشته دلم

گر   ببینم   دلبرا  عشق   شرر خیز  ترا

گرچه دلگیرم  ز رنجِ غُربت و  آواره گی

شاد می گردم   بنوشم  جامِ  لبریز ترا

زندگی کوتاه و عمر با آه  و دم میگذرد

خوش  بحال  آنکه   بیند  قدِ   گلریز ترا

عمراگرآمدبپایان ازچه نالم ای«بشیر»

منکه عمری دل سپردم ناوکِ(1) تیز ترا

ملبورن – استرالیا

8 دسامبر 2023

 1 – در مفهوم استعاری به معنای مژگان زیبا و کشیده ی معشوق است. یعنی این مژگان همچون تیری ( ناوک ) است که با پلک زدن و ناز و غمزه ی چشمان معشوق، بر قلب بی قرار عاشق اصابت میکند

10 دسامبر
۱ دیدگاه

زادگاهِ من – از مجموعهء ” میهنِ عشق “

تاریخ نشر: یکشنبه 19 قوس 1402 خورشیدی – 10 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

زادگاهِ من

مرا  به   شهرِ   غزلهای    عارفانه   ببر

به  سرزمین ِ  افقهای    شاعرانه   ببر

مرا  ببر به  دیاری که  آرزوی  من  است

به  بزمِ  خلوتِ  شبهای  عاشقانه  ببر

به خاکِ  پاکِ  نیاکان  و خطهء  شیران

به  زادگاهِ  من ، آن  مهدِ  جاودانه  ببر

به کوچه یی که درآن خنده بود وصلح و صفا

همان گذر که زعطرش بود نشانه ببر

به  خانهِ   پدری ،  آن  بهشتِ   دیرینم

به خاطراتِ خوش و خوب ِآن زمانه ببر

شکسته بالم از این غربت و از این دوری

بیا و  مرغکِ  پر  بسته  را  به  لانه ببر

“هرات” شهرِ هنر،گُلستانِ علم و ادب

برای  دیدنِ  رویش  مرا  به  خانه  ببر

24 حمل 1402 خورشیدی

14 اپریل 2023 

مریم نوروز زاده هروی

هلند

09 دسامبر
۱ دیدگاه

فضای سرد

تاریخ نشر : شنبه 18 قوس 1402 خورشیدی – 9 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

فضای سرد

زندگی  در  میهن  ما   غیر  رنج  و در د نیست

غیرازاین بیچاره گی ها هیچ  دستآورد نیست

گفتنی ها را نمی گوییم  ، عدالت مرده  است

غیر ما  در  نزد   حاکم    قابل    پیگرد   نیست

در   فضای    سردِ    یخبندان     امروز    وطن

دیگرازمردی که حرف مهرمی گسترد  نیست

هرکه می بینی  بکشور لاف  مردی می زنند

گر همه  مردند  آیا  یک کسی  نامرد نیست؟

شعر  باشد   ترجمان    درد   و    آلام    وطن

خوش نمی آید سرودی آنکه او را  درد نیست

چون  زلیخا  ما  همه  درگیر عشقِ  یوسفیم

اندرین ره مثل مجنون مردِ صحرا گرد نیست

ونکوور – کانادا

9 دسامبر 2023

 

 

08 دسامبر
۲دیدگاه

پرتو عشق

تاریخ نشر : جمعه 17 قوس 1402 خورشیدی – 8 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

پرتوعشق

ما تابنده ترین واژه های عشق

ما اسطوره های بی مانند احساس

ما خدایان هم آغوشی های پرصدا

و ما بازماندگان صمیمیت های دلپذیر

*****

در کدامین سرزمین پیدایت کنم؟

ای واژه زنده تر از ایمان!

ترا باوری نیست مگر مرگ عشق

در دشت های سبز و بیکران!!!!!!!!!!

*****

من در بلوغ احساس همیشه عاشقم

من در بلوغ زندگی به تو وابسته ام

و من در بلوغ آغوشم گلی کاشته ام

با برگ های( سبز و آبی و کبود- زرد و نیلی و بنفش)

و من در بلوغ ادراکم به هیچ پیوسته ام

و هیچ من پر از قصه های گرم و جاودانه است

و هیچ من پر از شعله های عاشقانه است

*****

صدای پیری بگوشم زمزمه میکند

آهنگ دلخراشش با الهه موزیک(ایوترپیه) بیگانه است

و در سرزمین خشونت ها جاودانه است

*****

و من در بلوغ احساس همیشه عاشقم

و به موزیک دلنواز دلم گوش میدهم

که هنوز سیتارش با ویولن هم نواست

و پیانو ترا بخواب می برد

*****

و من در بلوغ احساس همیشه عاشقم

و ترا حس می کنم با تمام وجود

و خوب می بینمت

و خوب می بینمت

که به آغوش هم پناه می بریم

و تو آن پرتو عشقی که از دور ها می تابی

و برای هم قصه های (هزار و یک شب) را تکرار می کنیم

و نغمه های ما هنوز عاشقانه است

و چون اسطوره های کهن صادقانه است

و هنوز دلنشین تر از تمامی قصه های کودکانه است

*****

ما تابنده ترین واژه های عشق

ما اسطوره های بی مانند احساس

ما بازماندگان روز های رخشنده

 خوب می دانیم

خوب می دانیم

که فرصت کم است

و زمان زیادی به آخر راه نمانده

و من هنوز می سرایم

و تند تند می سرایم

آخرین گفته ها را باید گفت

آخرین پیام ها را باید زنده کرد

و آخرین قصه ها را….

*****

و میدانم که فرصت زیادی نمانده

تا بتو گویم محبت را

تا در سفره ات بچینم عشق را

با زبان سادگی هام

با زبان دلبستگی هام

و با زبان پاکی هام

و میدانم که فرصت کم است

*****

و من در حادثه ی دلنشین یک زایش

از انسان عبور کردم

از آسمان گذشتم

و آنگه در چشمان عشق نوری دیدم

درخشانتر از خورشید

و گویا تر از قصه های من

که تو در هر گوشه اش می نوازی-

عشق را و زیستن را

و هم آغوشی را در باور های راستین

آری عزیز!

و آنگه در چشمان تو نوری دیدم

انگارکه سالهاست در دلم می نوازی

آرام آرام

ای غریبه ی آشناترینم!

و من ژرفتر به سراغت می روم

تا در قهوه ی چشمانت

الماس زندگی را پیدا کنم

هما طرزی

نیویورک

 1 اکتوبر 2023

07 دسامبر
بدون دیدگاه

انتظار

تاریخ نشر: پنجشنبه 16 قوس 1402 خورشیدی – 7 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

انتظار

چون خزانِ برگ  ریزم  از  بهار  من   مپرس

از دل خونین و هم از  شام تار من   مپرس

خم  گشته  قامتم  از  رنج   و   بیدادِ  زمان

از  سکوت   مرگبار  و  دلفگار   من  مپرس

عمری درغربت گرفتارگشته ام باصد دریغ

از غم و دردی که دارم هم دیار من مپرس

کاش  میشد با تبسم  از کنار غم  گذشت

لیک  دلگیرم  ز  حال  بی قرار من  مپرس

دردغربت همچو کوه بر سینه ام سنگین بود

ازچنین حال پریش و خوار و زارمن مپرس

میرسد روزی« بشیر» کاین دردهاهم بگذرد

بعد ازین ایدل تو هم از انتظار من مپرس

ملبورن – آسترالیا

7 دسامبر 2023

 

 

06 دسامبر
بدون دیدگاه

قفس

تاریخ نشر : چهارشنبه 15 قوس 1402 خورشیدی – 6 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

قفس

بر  فراز ِ کلبه ات   پرپر   زدم    اما    نشد

سنگی را محکم  به روی در زدم اما نشد

چونکه  من   دیوانه ام  ا ز  جنس  عشق

عاشقانه  هر  کجایی سر زدم  اما  نشد

این چه بیداد است که مجنون گشته ام

لیلی  من   ناله ی   دیگر  زدم  اما  نشد

عاقبت رفتم درِ میخانه  نوشم جرعه ی

مست گشت تکیه برخنجرزدم اما نشد

ناگهان فریاد   کردم  از  درونِ  سینه ام

بر زبانم   مُهرِ لال و کر  زدم   اما   نشد

ای« بشیر» دیوانه ام باعشق پیوند است مرا

در قفس افتاده بال و پر  زدم اما  نشد

قیوم بشیر هروی

ملبورن – آسترالیا

6 دسامبر 2023

06 دسامبر
۱ دیدگاه

قتل عام انسان

تاریخ نشر : چهارشنبه 15 قوس 1402 خورشیدی -6 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

قتل عام انسان

جهـان نظاره گر قتل عـام  انسان است

خـدا به حق به سوگ بشـرگریان است

عـصا فـتـاده بـه دسـتان کـیـن جـلادان

خدا ز خلقت اشرار بـس پشیمان است

ز دیـو و دد بـشده پ ـر جنگل  وحـشـت

چراغ  مرده  و  پیر و  خرد  حیران  است

ز خیر و شـر بـشـنـیـدیـم قـصۀ  بسـیار

مگر قـدرت یزدان بدست شیطان است

دهان عقرب و کفتار پیر  پر خون  است

غزال وآهو بخون غرقه  در بیابان است

بـلا جـهـنّــم ابـلـیــس کــرده  جـنّـت را

که آدمی درین کـوره داغ  بریان  است

ستمگـری و تجـاوز که می کند کشتار

خدا و خلـق  ازان تا ابـد  گریـزان است

بشـر فـتـاده بـه چنگال عـدۀ خونخـوار

نشاط ما بخدا سوگ ودردوافغان است

به آب و دانـه و کاشانـه می زنـد  آتش

درنده قاتل وسـلاخ ، روی میدان  است

جهان  ز نـالۀ  طفلان  و  مـادران  لبریـز

مگرپنبه به سوراخ گوش وجدان است

به جان کودک و بیمار و پیر حمله  کنند

شرارِموشک وبمب و گلوله در مانست

نـقـاب چهــرۀ ظالـم را  دریـد  مظـلـوم

بیا بیا  بنگـر  جور و  ظلم عـریان  است

دموکراسی شده جنگ و فتنه و افـراط

هزار مرتبه  بدتر  ز  بند  و  زندان  است

ز سـیل خـون بترسـیـد ای  سـتمکاران

که در نهادِ هر  قطره  صد تـوفان  است

زقعر آتش و خون  نعره  می زند انسان

که محوظلم وستم بعد ازین شتابانست

طلـسـم وحـشـت دیـوان بـشکـنـد فردا

دل فرشتۀ احساس چون پریشان است

سـرود عـاطـفه  و  عـشـق را کنید  باور

که قلب عاشق ومعشوق پرزارمانست

ز خون  کودک  و  پیر و  جوان   بنویسید

که کاخ فتنه گران  عاقبت  ویران  است

ستمگـران ز  صلح  و  صفا  می تـرسند

حقیقـتی که ز تـاریـخ ما  نمایـان  است

بشر دیگـر نـدارد  تـاب  جنگ   و   جدال

نیاز خلق به نظم جدید و سامان  است

زصلح و  وحدت  انسانیت  کنم  توصیف

که عصر تکروی  و قلدری  به  پایانست

رسول پویان

4 دسامبر 2023

05 دسامبر
۲دیدگاه

در سایه ی درختان کاج

تاریخ نشر: سه شنبه 14 قوس 1402 خورشیدی – 5 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

در سایه ی درختان کاج

به وطنم

صدا کن مرا

صدا کن به بیشه های سبز

در سا یه یدرختان کاج

در کنار جوی آب

که عشق در آن جاریست

و ایمان در آن موج میزند

در انتهای باغ

گل های صمیمیت روییده

دسته یی از آن گل ها را بچین

در سرای خاموشی بمن هدیه کن

*******

من دگر تنها نیستم

من با خودم همسفرم

تو در من نشسته ای

تو در من نمو کرده ای

صدا کن مرا

در پرش پرنده یآزاد 

درمیان گندم زارانعاشق    

در شکوه شاخه های طلایی

که با ساز باد میرقصند پر موج

و ترا پر امید صدا میزنند

*******

من با آهنگ عشق آشنایم

چون کبوتران پارسا

در آسمان یک احساس پاک

صدا کن مرا

در التهاب شب های داغ

و در روزی که در تو بدنیا آمدم

و نطفه صداقت را به باغ هدیه کردیم

و در آغوشت آرام خفتم

و زیبا رقصیدم

*******

صدا کن مرا

در آرامشی چند

در  کوشه های خلوت

در بیشه های سبز

در سایهی درختان کاج

در کنار جوی آب

و به آغوش عشق ها ….

صفا ها …

ایمان ها …

هما طرزی

نیویورگ 

10 جولای 2013

 

05 دسامبر
۲دیدگاه

شهر خاموش

تاریخ نشر : سه شنبه 14 قوس خورشیدی – 5 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

شهرخموش

امشب  دل  من شادی  رخسار  ندارد

چون  درد  بدل  چهره‌ی  تب دار ندارد

در حلقه چشمان خمار الود و بی تاب

بی تاب شد این  دیده که دلدار ندارد

من  در  طلب  عطر   دل‌ انگیز  نگارم

ویران شود این شهر که  عطار ندارد

رازی که خدا در دل  پیمانه  نهادست

پیمانه   از   آن    لعل   شکربار  ندارد

ازچشم تو چیدم غم و اسرار نهان را

این شهر پر از دشمن و یک یار ندارد

برخیز   بیا   مرحم   بیمار  دلم  باش

این شهر خموش گرمی  بازار  ندارد

عالیه میوند

فرانکفورت

2 آگست 2023

05 دسامبر
بدون دیدگاه

قسم

تاریخ نشر: سه شنبه 14 قوس 1402 خورشیدی – 5 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

 

قسم

ای عزیز بهتر از جان بر سر و  جانت قسم

بر قدِ  بالا    بلند    و  زلف  پیچانت   قسم

می سزد بینم سرشب تاسحر بر دیده ات

نازنینا  بر دو  چشم آتش  افشانت  قسم

بسکه زد آتش  به رخسارم نگاه  دلکشت

ای فدای  آن نگاه  ، بر ماه   تابانت  قسم

هرچه گویم ازدوزلف پیچ درپیچت کمست

دلبرا  بر خط   ابرو   و  دو   زلفانت   قسم

سخت  مجذوب تو گردیده « بشیر » بینوا

نازنین  برخنده ها و عشق سوزانت قسم

قیوم بشیر هروی

ملبورن – استرالیا

5 دسامبر 2023

05 دسامبر
۱ دیدگاه

ترانه های خوشبختی

تاریخ نشر: سه شنبه 14  قوس 1402 خورشیدی – 5 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

ترانه های خوشبختی

اگر روزی

بی دریغا برایم بخندی

همه ترانه های خوشبختی را

به پای تو خواهم ریخت

ودر سینه ام

گلی خواهم کاشت

که فقط اسم ترا شگوفه کند

واز برگ ، برگ آن

پیراهنی خواهم دوخت

که در تن مردانه ِ تو

سبز شود

که من سال هاست

خنده را

گم کرده ام.

میترا وصال

 

04 دسامبر
بدون دیدگاه

کٌلبهِ عشق

تاریخ نشر : دوشنبه 13 قوس 1402 خورشیدی – 4 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

کُلبه ِعشق

در سکوتِ ظلمتِ شب آنچه زیبا است تویی

در طلوع صبح  صادق ز ینت افزا است تویی

ازصبا تا نیمه شب درسینه غوغای تو است

منکه مجنون گشته ام آنکس  که لیلا است تویی 

در نمازم هر  زمان  من  سجده  می آرم بجا

بعدِ  معبودم  مقدس  آنکه  تنها  است تویی

کاش باشی یک شبی درکلبه عشق جان من

ورنه هرشب درخیالم خواب و رؤیا است تویی

باخبر جانا « بشیر» دیوانه ی دیدارِ توست

چونکه درنزدش گلِ من آنکه شیدا است تویی

قیوم بشیرهروی

ملبورن – استرالیا

4 دسامبر 2023

03 دسامبر
۲دیدگاه

هیچ نمیدانم

تاریخ نشر: یکشنبه 12 قوس 1402 خورشیدی – 3 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

هیچ نمیدانم
که چندمین بار است
از من تولد میشوی
میان خواب های که
خیالت حتی آبستن هم نمیشود
هیچ نمیدانم
چندمین« مریم» هستم که
آغوشم درد می زائید
و برای بی پدر بودن« عیسی »
مقدس میشوم
هیچ نمیدانم چندمین« لیلی» هستم
که « قیس » در حجله ی نگاهم عاقل میشود
و بیابان سهم شتروان های میشود
که عشق را زنده به گور میکنند
هیچ نمیدانم چندمین« رابعه »هستم
که شعر هایم را با خونم حمام میدهم
تا عشق را فریاد زند
میان این همه نمیدانم ها،
نمیدانم ها
فقط میدانم ،
زنی در شب ها
با نگاه هایش ستاره میچیند
و در سپیده دمان افتاب
از چشمانش طلوع میکند
تا برای تو آغوشی باز میکنم
از جنس نور و هستی .
میترا وصال
03 دسامبر
۲دیدگاه

نگاهِ شاد

تاریخ نشر : یکشنبه 12 قوس 1402 خورشیدی – 3 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

نگاهِ شاد

دیدم هلال روی تو حیران تو گشته ام
ناگه شهید ناوک  مژگان  تو گشته ام

با یک  نگاه  ساده  دهی  زندگی  مرا
با یک اشاره بسمل چشمان تو گشته ام

آندم که برون بیامدی از هاله ماهِ من
آیینه سان عاشق سوزان تو گشته ام

با  آن  نگاهِ  شاد  ” و ”  لبخند  ناز  تو
من محو محو آن لب خندان تو گشته ام

دل از کفم ربودی و جان گر کنی طلب
امر دگر نما چو به فرمان تو گشته ام

من مست و عاشقانه به کوی تو سر  کشم
آشفته و پریش و پریشان تو گشته ام

عالیه میوند 

فرانکفورت 

1 اپریل 2023

03 دسامبر
۲دیدگاه

پرنده تنهاست

تاریخ نشر : یکشنبه 12 قوس 1402 خورشیدی – 3 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

پرنده تنهاست

با بال عشق بسراغت آمدم

ای در کدامین سرزمین پیدایت کنم

ازنهانخانه ی جانم

تیری به بسویت رفت

و برگشت به اصالت یک موج

اکنون خاموشانه نگاهت می کنم

*********

برگ ها از شاخه ها جدا می شوند

ولی باغ را با خود نمی برند

گلها درسنگفرش ها قربانی می شوند

ولی درخت هنوز استوار است

بهاران بار ها در سفر اند

ولی پرنده همیشه تنهاست

همیشه تنهاست

همیشه تنهاست

هما طرزی

نیویورک

20 می 2023

02 دسامبر
۲دیدگاه

به انگشتانت بگو

تاریخ نشر: شنبه 11 قوس 1402 خورشیدی – 2 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا
به انگشتانت بگو
لب های مرا ببوسند ،
به انگشتانت بگو
راه بروند روی صورتم
بپیچند لای موهایم
لمس کنند باغ تنم را
آنگاه خواهی دید
دستان تو عاشق می شوند و من عاشق ترین
اما گاهی هم
نفس عمیق بکش و
مگذار تنم از حسودی بشکند
آخر من گلی در دست تو ام
گلهای دگر را بو مکن.
میترا وصال
01 دسامبر
۲دیدگاه

دلِ دیوانه

تاریخ نشر : جمعه 10 قوس 1402 خورشیدی – 1 دسامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

دل دیوانه

این   دل  دیوانه   بین   باز   هوایش   می کند
امشب ام مانند آن  شب ها صدایش می کند

از  سر  شب  می سراید  باز  این دل تا سحر
این دو  بیتی و  غزل  را  هم  نوایش  می کند

چشم خود  را  گر  ببستم  تا  نبینم   صورتش
چشم و هوش این دلم هردم هوایش می کند

می زند   خنجر   نگاهش   بر  دل  مهجور  باز
زندگی   و    زندگانی   را   فدایش    می کند

خنده هایش سخت این دل را به خود وابسته کرد
نی بدست می آرد و هم نی رهایش می کند

عالیه میوند

فرانکفورت   
13 جنوری 2023
30 نوامبر
۲دیدگاه

لاله ها را باد می برد

تاریخ نشر : 9 قوس 1402 خورشیدی – 30 نوامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

لاله ها را باد می برد

من به چشمه های عشق می روم

تا تن خسته ام را

غسل عشق دهم

و با زبان محبت آشنایش سازم

ای کاش در دشت لاله ها

 مرا دیده بودی

که بیصبرانه در انتظارت بودم

و صدای دلم پر از عشق بود

و باد آهنگ ما را زمزمه میکرد

سبزه ها سبز می شوند

درختان گل می دهند

ولاله ها…

واما لاله ها را باد می برد

و قصه ها ناتمام خواهند ماند

گاهی تردید در سراست

و گاهی طعم سکر آور عشق در دهان

که چه تلخ است و گوارا

و گاهی در آفتاب

و گاهی در سایه ها قدم می زنیم

و از شوق تکرار در لباس نمی گنجیم

اما لاله ها را باد خواهد برد

و قصه ها ناتمام خواهند ماند

و تمام جان من

پر شده از قصه های ناتمام است

که هنوزعطش گرم و داغی در درونم

در شکوه باغ آغوشم

و در سبد پر از برگ لاله هام

ترا فریاد می زند

و به کام دلم روانه می کند

تا بیصبرانه ترا در جام دلم بریزم

وجرعه جرعه بنوشمت

ای گنگ ترین فریاد عاشقانه

و لاله ها را باد می برد

و لاله ها را باد می برد

و قصه ها نا تمام خواهد ماند

هما طرزی

نیویورک 19 می 2023

30 نوامبر
۱ دیدگاه

امید لطف

تاریخ نشر : پنجشنبه 9 قوس خورشیدی – 30 نوامبر 2023 میلادی – ملبورن – استرالیا

امید لطف

مرا ز  دولت  عشقی  دلی جوان باقیست

به باغ  خاطره  گرچ  آفت  خزان   باقیست

اگر چه  از   شرر   شمع   سوخت  پروانه

خود آب گشت و کجا غیر دود آن باقیست

فدای  غیرت  فرهاد  اگر شویم  سزاست

ز عشق او به جهان طرفه دادستان  باقیست

نشان ز صلح به گیتی نمی رسد به  نظر

ولیک جنگ به هرگوشه همچنان  باقیست

گذشت عمر ولی تا دمی که هست نفس

امید  لطف  از  آن  یار   مهربان   باقیست

اگرچه رفت به  تاراج  هست و  بود  وطن

ولی برای سگان نعش و استخوان باقیست

محمد اسحاق ثنا

ونکوور کانادا

۲۹ نوامبر ۲۰۲۳

29 نوامبر
۲دیدگاه

حرف نگفته

تاریخ نشر: چهارشنبه 8 قوس 1402 خورشیدی – 29 نوامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

حرف نگفته

تا کی هوای عشقت در دل نهفته  باشم
اسرار  روی ماهت  تا  کی  نگفته  باشم

خواهم که تا قیامت از خواب و بر  نخیزم
در بستر تو هر گه یک شب که خفته باشم

تلخی   روزگارم   شیرین     کند    کلامت
هرگاه لب  گشایی حرفی شنفته باشم

هرگل بدیده خارست از  دوری  تو جانان
هردم خیال وصلت چون گل شکفته باشم
ای سرو دلربایم بخشی به من  جوانی
یک بوسه از دهانت هر گه گرفته باشم
عالیه میوند 
فرانکفورت   
28 می 2023
28 نوامبر
۲دیدگاه

های مردم !

تاریخ نشر : سه شنبه 7 قوس 1402 خورشیدی – 28 نوامبر 2023 میلادی – ملبورن – آسترالیا

! ‎های مردم
‎که من
‎ رویایی دارم
‎رویایی سبز و شگفتن ستاره
‎رویایی لبخند بی وقفه
‎از جهان بی کینه
‎رویایی انسان بودن و انسان ماندن
‎در برگه های سیاه قرن بیست و یک
‎رویایی سپید از پیراهن بیداری
‎رویایی از دنیای بی مرزی
‎رویایی آزادی و رهایی
‎رویایی ختم درد های تکراری
‎درد های که ما را از عشق تهی کرده
‎رویایی که هیچ کودکی محکوم به یتیم بودن نیست
‎رویایی که هیچ زنی محکوم به زن بودن نیست
‎رویایی که هرگز پول ایمان مردم نیست
‎رویایی که نفرت راز پنهان گندم نیست
‎رویایی دنیای بی جنگ و بی ارتش
‎رویایی بی اشک و بی آتش
‎رویایی لبخند گل ها
‎رویایی امید دل ها
‎رویایی برابری و برادری
‎رویایی همزیستی و همدیگر پذیری
‎رویایی از جنس مهر
‎ … رویایی از دنیای نور
میترا وصال