تیشهٔ دستیم وطندار
تاریخ نشر سه شنبه ۹ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
حسن شاه ” فروغ “
۹ / ۱۰ / ۲۰۱۲
لندن
تیشهٔ دستیم وطندار
******
آن نَوده نهالیم که نرَستیم وطندار
بَردستِ اجانب بِشکستیم وطندار
از بیخ کشیدند و به آتش بِفگندند
خود دَستهٔ آن تیشهٔ دستیم وطندار
تاریخ نشر سه شنبه ۹ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
حسن شاه ” فروغ “
۹ / ۱۰ / ۲۰۱۲
لندن
تیشهٔ دستیم وطندار
******
آن نَوده نهالیم که نرَستیم وطندار
بَردستِ اجانب بِشکستیم وطندار
از بیخ کشیدند و به آتش بِفگندند
خود دَستهٔ آن تیشهٔ دستیم وطندار
تاریخ نشر سه شنبه ۹ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شهلا ولیزاده
(دوست میدارم)
*****
شب را دوست میدارم
بیادی تو
و رنگینیی اوراق تخیل را
که آغوشم دهند با مهر
تاریخ نشر سه شنبه ۹ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
صالحه وهاب واصل
۱۳ / ۹ / ۲۰۱۲
هالند
بندهءعشق
*****
یارب چی رمزی خفته به عشقش بگو مرا
کز هر دو عالم اوست فقط آرزو مرا
بر سر به جز خیالش و بر دل به جز هواش
نبود به لب به جز سخنش ؛ گفت و گو مرا
در دیده نقش بسته و پنهان ز دیده ام
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
(محمدنعیم (جوهر
۸ / ۱۰ / ۲۰۱۲
آلمان
چارۀ دردِمن ودردِ وطن هیچ نشد
بختِ ماهردوبخواب است خداپرده کند
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
حسن شاه ” فروغ “
۸ / ۱۰ / ۲۰۱۲ لندن
«آتشِ نِهانی»
زِعَدوی خود رِهانید،وطن و دیارِمارا
که سیاه و تارکرده،همه روزگارماراِ
همه جا فگنده آتش،بدرون مرغزاران
به بَهار هم نروید،گلی گُلعُزارِ مارا
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
محمد اسحق خطیب زاده
۸ / ۱۰ / ۲۰۱۲
لندن
کفنم را بکشی
*****
گربدستان من غلطی وطنم را بِکشی
لبِ زیرینت را گیرم طبعم را بِکشی
یخنم گرکه فِتد باز به سرپنجه ای تو
ترسم از آنکه زِتن پیرهنم را بِکشی
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
عبدالکریم(خشنود هروی کهد ستانی)
۷ / ۱۰ / ۲۰۱۲
بنـــام حکــــیمِ جهـــــا ن آفــــرین !
********
بنــامِ حکــیمِ جهــــــــان آفــــــرین
که هست مالکِ آســمـــا ن وزمین
هرآنچ آفـــریــــده،بـــذوقِ خـودش
همان دوزخ و هـــــم بهِشتِ بـرین
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
سپتمبر۲۰۱۲
سیدنی – آسترالیا
** عمامه **
****
آسمان قهر و زمین دلتنگ و دریا بی خروش
زندگی این جاست بس بی رنگ وبیجان و خموش
این یکی کور است در شهر و نبیند غیر خویش
آ ن دیگر را پنبه از روز ازل ، باشد به گوش
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
محمد نعیم ” جوهر “
۴ / ۱۰ / ۲۰۱۲
آلمان
حاجی بد وحاجی خوب
******
۱
حاجی مُرتد صفتِ روزگار
بیخبر ازآتشِ لیل ونهار
دل به ریا نزدِ خدا میبرد
مُزدِدوصد رنج و،جفا میبرد
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
مارچ ۲۰۱۲
سیدنی – آسترالیا
*** رنگ درد ***
****
چهره ات را به چه رنگ
نقش بندم به دلِ سردِ زمان
رنگ مشکینِ دو چشمانِ بره دوخته ات
یا به بیرنگییِ رخسارِ خُنُک سوخته ات
تاریخ نشر دوشنبه ۸ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شهلا ولیزاده
(دلواپسی)
دلواپسی چیه؟
دلهره ای، یا یک مژده ای ز عشق آتشین
یک حس پر از غصه ای مادر در نیمه شب
یا شعله ای حزین
ز تنهایی و غمش
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
استقبال ازیکی سروده های شاعره ای قابل قدر ومحبوب زنانه سرایی کشورمان که واقعاً باعث افتخار همه گان است منظورم «بهارسعید» است که میگوید:
« من به دستان تو غلتم که تنت را بچشم »
حسن شاه ” فروغ “
۷ / ۱۰ / ۲۰۱۲ لندن
بچشم
****
بکجا آیم و آن طعمِ تنت را بچشم
گرم برخود بفشارم بدنت را بچشم
در دهانت بگُمان معدنِ دُرو گُهرست
لب بلب کرده و آبِ دهنت را بچشم
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
نوامبر ۲۰۱۱
سیدنی – آسترالیا
*** خموش ***
****
چه شد که سبزه خموش است و سبزه زار خموش
تن برهنۀ باغ و لب هزار خموش
ز کوه و کوه بچه ها ناله بر نمیخیزد
درخت و جویچه و جوی و جویبار خموش
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
عزیزه عنایت
حفاظت ازسالمندان بدون اقارب در افغانستان !
**************
هفته قبل لیل ۳ / ۱۰ / ۲۰۱۲ ازطریق تلویزیون آریانا خبری درمورد وارسی و حفاظت از کهن سالان که سن شان بالاتر ازشصت میباشد ،خانواده ها و اقارب خویش راطی جنگهای خانمان سوز سالیان متمادی درافغانستان ازدست داده اند وشخصی بنام فرزند ویا از نزدیکان شان وجود نداشته، جای بودباش هم ندارند.
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
حمید عطا
یکی بود یکی نبود…
*****
خاطره ها همچو دانه گهرهایی است که هرلحظه با دیدن و مشاهده ان صاحب گوهر را بياد لحظه های تاریخی گذشته اش میبرد، اورا از چنگ ” کنون” به سرزمین رؤیاهای گذشته اش کوچ میدهد، جایی که انرا در ذهنش صیقل داده است.
در زمانی دور نسبی ، برای من هم دانه گوهری از میان گهر های دیگر تلاءلوء خاصی داشت و دارد که انرا در دشت های سوزان، شوره زار ، و مرگ آفرین دریافتم که بمرور روزگاران جذابیت ان برایم بیشتر گردید ..، همزمان با ان ياد گاره این شعر نیز در مغزم برقص در میاید که میگفت :
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
حکایت ۱۸۷
جرعه یی چون ریخت ساقی الست
بر سر این شوره خاک زیر دست
جوش کرد آن خاک و مازان جوشیم
جرعه یی چون ریخت ساقی الست
« مولانا جلال الدین»
پندی بزرگ از طفلی خورد
******
هنگامیکه عمر بن عبدالعزیز (۹۹ – ۱۰۱) بخلافت نشست از هرگوشه وکنار عربستان وافدین عرب برای تهنیت بدمشق رفتند و از آنجمله یکی وفد حجاز بود که چون در برابر خلیفه رسیدند، کودکی دوازده ساله از میان ایشان خود را برای تهنیت خلیفه آماده ساخت و چو خواست بسخن گفتن آغاز نماید خلیفه ( خطاب به او) گفت :
ای پسر آرام بگیر که از تو بزرگتران هستند و سخن گفتن وظیفهء ایشانست!
کودک جواب داد:
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
*** کنج ویران ***
****
شریف حکیم
جون ۲۰۱۲
سیدنی – آسترالیا
****
خنده ات دزدیدم و چشمانِ گریان دادمت
صورتی آشفته و حالِ پریشان دادمت
بر سرت گر بود سقفی از گِل و خاشاک وخس
آن گرفتم در عوض این کنجِ ویران دادمت
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
به استقبال از سروده ای «محمد نعیم جوهر»سروده شد
حسن شاه ” فروغ “
۶ / ۱۰ / ۲۰۱۲ لندن
ترکِ وطن
***
هر زمان یادت ای وطن کردم
با دو دست پاره من یخن کردم
غم و دَردت بجان خریده مُدام
خویش محکومِ خویشتن کردم
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
نوشته نذیر ظفر
ورجینیا – امریکا
دیگ بی سر پوش
*****
بر وطن که می بینم دیگ بی ســــر پوش است
هر که در میان آن خود سر انه در جوش است
در کلان ؛ کلانی نیست خورد را نشانی نیـست
هر که قدرتی دارد بیخود است و مد هوش است
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
اکتوبر ۲۰۱۲
سیدنی – آسترالیا
*** دیدۀ دل ***
******
در تماشای تو ، از دل دیده باید وام کرد
کی شود این گلستِان را ، سیر با بادام کرد
آنکه ترکیبِ وجودت بست از اجزای خاک
از شراب عشق چشمت را ، می ای در جام کرد
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
محمد نعیم ” جوهر ”
۴ / ۱۰ / ۲۰۱۲
آلمان
دُختِ آریا
****
جانم ربوده ترکِ جفامیکني چرا
خاکم بسرفگنده صدامیکني چرا
درزنده گي نگاهِ توترکم نمودورفت
بعدازوفات عزمِ دُعامیکني چرا
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
صادق پیکار
وای از دست شوهر
*******
شوهرم مست و خراب است خداپرده کند
شکمش مشک شراب است خدا پرده کند
شامهایش همه در پوکر و محفل بازیست
روز ها خور زده خواب است خدا پرده کند
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شعرـ از یونس عثمانی
وانکوور٬ کانادا
عمر بی آسایش
*****
او خسته بود
افکار اوپرآبله واحساس اوزخمی بود
اومسافرسرگردان راه پرحادثه بود
که ازورای آشوب شوره زارتلخ زنده گی
منزل زده بود
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
شهلا ولیزاده
(برگ پاییزی)
*****
برگ پاییزی
با سوگوار نگه ای
قلبکش پر رنج و بیمناک ز سفر
زان سفری اجباریی