پارکِ شهر نو
تاریخ نشر : دوشنبه ۲۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
پارک شهرنو
چون بیگانگان
از کنار هم رد شدن
و (پارک شهرنو)
آشیانه ای عشق های ناتمام
و (سینمای پارک) معیادگاه عاشقان
در شب های جمعه
هردو بیگانه بودیم
و هردو نا آشنا
وقتی عابری از کنار مان میگذشت
آنها را نمی دیدیم
و وقتی مسجد (حاجی یعقوب)
سر به اذان می نهاد
هردو می خندیدیم
چون نماز ما ،فقط نماز عشق بود
و تبنگ های (شورنخود) و (کچالو)
به ما لبخند می زدند
و من با عجله از (کافه تاج) دور میشدم
تا به پیچک تاکم برسم
و ناژو را تنها نگذارم
ناژو پدر باغ بود
و من دختر آرزو هایش
و پیچک همان لباسی بود به دور دخترش….
که دلیرانه در سرزمین عشق زیستیم
و آگاهانه ترکش نمودیم
هما طرزی
نیویورک
۲۸ فبروری ۲۰۲۴
زیبا سرودید بانو طرزی گرامی ، قلم تان همیشه رنگین وطبع تان رسا باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
سپاسگذارم از مهر همیشگی تان و چاپ سروده هایم آقای هروی محترم! چند واژه پی هم در جبران این همه محبت قاصر است! موفق و کامگار باشید تا از سایت وزین تان بهره بریم!
درود ومهر نثار تان باد بانو طرزی گرامی ، مؤفقیت و سرفرازی تانرا تمنا دارم.