از شنبه تا پنجشنبه
تاریخ نشر : جمعه ۱۰ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی -۰ ملبورن – آسترالیا
از شنبه تا پنجشنبه
« طنز »
شنبه : به پوهنتون نرفت و آهسته گفت امروز فقط یک ساعت درس داریم کسی نمی آید من هم به پوهنتون نمی روم.
یک شنبه: صبح که از خواب بیدار شد خود را خسته احساس کرد و از رفتن به پوهنتون منصرف شد با خودش گفت ، غیر حاضر نمی شوم باز نوت را از کسی خواهم گرفت.
دوشنبه : آهسته آهسته طرف پوهنتون رفت ، نیمی از ساعت درسی گذشته بود که وارد صنف شد. استاد درسش را به آخر رسانده بود و دیگر همصنفی ها خمیازه میکشیدند. پس از چند دقیقه, ساعت ختم درس را نشان میداد و همه صنف را ترک کردند.
سه شنبه : به عجله به صنف رفت ولی قبلا استاد پیام گذاشته بود که از جانب محل کار اولی اش به سفر رفته و به درس حاضر شده نمی تواند.
چهارشنبه : با انرژی و تازه به صنف رفت وقصد داشت خوب بیاموزد ولی استاد ازینکه نصاب صنف تکمیل نبود از تدریس منصرف شد و درس را به جلسه بعدی موکول کرد.
پنجشنبه : در تقسیم اوقات جلسه درسی د رنظر گرفته نشده بود بلکه بحث آزاد پیش بینی شده بود ، چون کسی موضوعی برای بحث نداشت استاد همه را رخصت کرد.
چهار سال اینهمه زحمت کشید و آخر متخصص شد.
جناب رحیمی عزیز طنز زیبایی را قلم زدید ، کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی