۲۴ ساعت

09 آوریل
۱ دیدگاه

سزاوار

تاریخ نشر : سه شنبه ۲۱ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۹ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

سزاوار

آمدم  میخانه   ساقی   تا  که  دیدارت کنم

جان  فدای  آن  قد  ِ بالا  و  رخسارت کنم

می نمی خواهم زتو ای ساقی مستان صفت

من نگاه  بر ابروان  و  چشم  خمارت کنم

زیب  دارد   ناز  تو  و این   قدِ   بالا  بلند

من تماشا  ناز  تو  و   طرزِ  رفتارت   کنم

نیستم من مست و بی هوش ساقی نازک بدن

رو به روی تو  نشینم   تا   ترا   یارت کنم

همچو صیاد دام نشانم برسرراه ی  تو من

دانه  ریزم  هر طرف  باشد  گرفتارت  کنم

گر نصیب  گردد عزیزم  تو گرفتارم  شوی

گیرمت  دربندِ مهر و عشق  سزاوارت کنم

چون شوی تومونس دل یارو هم  یاورمرا

آنقدر  مهرت  دهم  کز ناز سر شارت  کنم

دست تو گیرم به الفت  دیده بر چشمان تو

همچو گوهر پر بها از  دل  خریدارت  کنم

بخت اگریاری کندغمخوارِعاشوری  شوی

جان و دل  سازم  نثارت  تا  پرستارت کنم

عاشوری

نهم اپریل ۲۰۲۴ میلادی

ملبورن – آسترالیا

 

 

 

30 مارس
۱ دیدگاه

غم مخور

تاریخ نشر : شنبه ۱۱ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

غم مخور

روز رفت

آفتاب نشست

تیره شام شد

چون رفت و بر نگشت

مکن غصه غم مخور

هر گز مکن فکر آب رفته را تو هم

چون رفت که رفت

در غم و در فکر آن مباش

بین دفن زمان گشت

سخنی از پسش مگو

تو پشت سخن مگرد

شکری بکن دم غنیمت دان

که این دم غنیمت است

فرداست در خیال

شب تار در میان

شب ترس و هم هراس

قسمت اگر بر آید آفتاب بخت ما

از آن دور

از آن پشت ابر های بی ستون

تا جان بدمد بر تن ما

باز به فردا

یا اینکه ما بخواب فرو رفته

تا ابد

داؤد عاشوری

بیستم جنوری ۲۰۲۴

ملبورن – استرالیا

23 مارس
۱ دیدگاه

عجب دنیاست این دنیا

تاریخ نشر : شنبه ۴ حمل ( فروردین ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ مارس ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

عجب  دنیاست  این دنیا
یکی آمد در این   دنیای  پر از  منت  و  خواری
دیگر بین دست خالی رفت از این بازار پر سودا
عجب  دنیاست  این دنیا
یکی دارد به دل صبری
دیگر بین شکوه ها دارد
یکی دارد به دل ذوقی  دل خوش هم  لب خندان
دیگرسوزی به دل دارد دل پر خون دل سوزان
یکی غرق به عیش و نوش ومستی است بی پروا
دیگر گیر است به دام غم به صد ها رنج و مشکلها
یکی در سر هوای قدرت است هم شان و هم شاهی
دیگر آن برده ای مسکین برد بارگران بر دوش
یکی در نازو نعمت غرق در شادی و درهستی
دیگردردی به دل دارد هزاران رنج و غم برسر
یکی درفکر شان وشوکت و اسباب و سیم و زر
دیگرمحتاج به یک نان است دل پرخون دل پرغم
ببین ای دل بکن فکری چرا خوابی تو در غفلت
نگاه کن این جهانی را چه حکمت است دراین دنیا
هر کی آمد دراین کاروان سرأ بین زیست چند روزی
ببین آخر  رود  او  دست  خالی  پس از این دنیا
بکن تو فکری خوب بر سر در این دنیا چه عدل است بین
همه آید به یکسان پس رود هر کس به یک راهی
 عجب  دنیاست این دنیا
 عاشوری
بیست و سوم مارس ۲۰۲۴
ملبورن – آسترالیا