۲۴ ساعت

15 جولای
۳دیدگاه

شهر آفتاب

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  24 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 15 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

شهر آفتاب

           به همسرم

تو از شهر آفتاب می آیی

و من در ابر های عشق

هنوز دیدنت را زمزمه می کنم

و اشک هایم به پیشوازت می خندند

 وقتی به من میرسی

در آغوشت یک بغل نور بیاور

و یک سبد صمیمیت

تا خانه ای سرد  تنهایی ام

دوباره نورانی شود

و بدنت را با چشم باز لمس کنم

ودوباره به حافظه ام بسپارم

هما طرزی

نیویورک

11 جنوری 2024

 

10 جولای
۱ دیدگاه

شعر هایم

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه 19 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 10 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

شعر هایم

 

شعر هایم چون غنچه های نیمه باز

بر درخت تنت

می در خشند پر نیاز

وو قتی راه میروی

ستاره بارانت می کنند

و وقتی می خوابی

انگار نور ماه در تو تابیده

 

اما در باغی که درخت تنت نفس می کشد

درختان را به قتل گاه می برند

و در بازار ممنوعه ها

تیر بارانش می کنند

 

به من بگو عزیز!

غنچه هایم را کجا برم؟

و به کی بسپارم؟

تا دست غریب به آن نرسد

و از بوی باروت در امان باشد

و تن تو از قتل گاه

یک آسمان بدور…

هما طرزی

نیویورک

11 جنوری 2024

 

29 ژوئن
۳دیدگاه

تو می خندی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 8 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 29 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

 تو می خندی

                               به پروردگارم

دلم برای عشقی می تپد

که مرا به تو وصل می کند

شتابان و پر ماجرا

 

خورشید چه عاشقانه صدایم می زند

و ماه و ستاره گان در سجده ی عشق خفته اند

و من در محراب نگاه هات

همان کولی بی سر زمین و سرگردانم

 

پا هام هنوز

در زمین چرکین گیر کرده

و یارای کوچیدنم نیست مگر…

و بالها یم در دستان تو می رقصند

و چشمان منتظرم

سیلاب عشق را مهمان شده

وقتی صدایت می زنم

در کنارمی

و وقتی می بینمت

در تمام هستی ام  می چرخی

دستان سردم را در دستان گرمت نگهدار

و منی مسافررا در سفر کوتاه اش تنها مگذار

 

بنده بودن چه زیباست

تا ذات تو خدا باشد

و چشمان تو نور راه باشد

و در هستی من 

بخندی

و بخندی

و بخندی

هما طرزی

نیویورک

10 جنوری 2024

25 ژوئن
۳دیدگاه

قاب کهنه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 4  سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 25 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

قاب کهنه

                  به همسرم

من ترا از قاب کهنه ی تقویم در آوردم

و در برگه پر نور قلبم گذاشتم

 

تو هنوز در من می رقصی

و تو هنوز در من نفس می کشی

و تو هنوز در من عشق را تکرار می کنی

 

ما خدایان عاشق

در سرزمین پرشکوه عشقیم

 

وقتی در خوابم

و دستانت بر بدنم می لغزند

و نفس هات

هنوز بوی عطرت را می افشانند

آه که گرمایت را چه نزدیک حس می کنم

 

آری تو از من جدا نیستی

و تو در من به عبادت نشسته ای

و من درکتاب زندگی ات استخاره می کنم

 

سال های خوشی را

در سر زمین عشق زیستیم

که صدات

همان نسیم پرتلالوی زندگی بود

که موهایم را به بازی می گرفت

و با تیک تاک قلبم همرا می شد

و آرامش من همان

آغوشت بود

و هنوز هر شب در آغوشت به خواب می روم

و بالش ات را

روی بالشم میگذارم

تا بیشترین لحظه ها را

در آغوشت باشم

 

و هنوز در روز شماری زندگی

چشمم به در دوخته شده

تا روزی در را باز کنی و بگویی:

هما جونم حالت چطوره؟

هما طرزی

نیویورک

9 جنوری 2024

 

22 ژوئن
۳دیدگاه

آبستن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 1  سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 22 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

آبستن

 

آه چه آبستنم از عشق

و از هوای پر عطر دوست داشتن ها

و چه آرام آرام نگاهت می کنم

در قاب قلبم

تا بی انتها

روزی از تو نگینی می سازم

بر انگشتر قلبم

و در دستان عشق

می کشانمت امیدوار

و چون حلقه ای مهری

در دستانم می چرخانمت پر صدا

و هروقت هوست کردم

لمست می کنم

و هر بارخواستمت

می بوسمت

و هر وقت آزارم دادی

روی میز می گذارمت

و از دور تماشایت می کنم

تا در چشمان فراموشی

جاودانه گردی

 

هما طرزی

نیویورک

 9 جنوری 2024

18 ژوئن
۴دیدگاه

همهمه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهار شنبه 28  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 18 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

همهمه

 

در همهمه ی عشقت

علف های سبز را

در لاله تنم لمس کردم

و در وسوسه ی بودنت

چنان مست شدم

که باران بارید

و سبزه ها خیس شدند

و من هنوز

در صدای دریای تنت

می رقصیدم

و تو را به آغوش می کشیدم

تا آخرین نفس های

پیش از سکوت

هما طرزی

نیویورک

8 جنوری 2024

 

 

 

15 ژوئن
۳دیدگاه

شتاب

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 25  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 15 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

شتاب

 

تو در شتابی تا یادهات

در دیواره های فکرم بیرنگ شوند

و از خاطره ها جدا

و در دل ها ناپیدا

و من با قلم هام

هنوز ترا در نفس های خانه ام

نقاشی می کنم

با مهر و صمیمیت

 ما دو قصه ای ناگفته خواهیم ماند

و تا قرن ها

بگوشی نخواهیم رسید

مگر در قصه های پر مهر کوچی های بی سرزمین

در پس کوهای سبز

و درختان پر نور آن سرزمین

که در شاخه هایشان بجای برگ

ستاره می درخشد

و در جویبارش به جای آب

اشک های عاشقانه ام جاریست …

 

هما طرزی

نیویورک

 8 جنوری 2024

 

 

 

13 ژوئن
۳دیدگاه

غربت

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه 23  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 13 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

غربت

            به همسرم  

من در غربت آغوشت

میلادم را در نور تنهایی

جشن می گیرم

باشکوه و دلپذیر!

 

اما تو آیه ای از عشق نگفتی

تا نکند آغوشم در میخانه ی دل باز شود

و هما هنوز ترا

در تنهایی اش تکرار کند

 

هما طرزی

نیویورک

1 جنوری 2024

 

 

11 ژوئن
۳دیدگاه

این زن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 21  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 11 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

این زن

         تقدیم به زن افغان

باز در کوچه های بیدادگر

در شهر فتنه ها

بوی دود

و تعفن اندیشه ها

ترا به ژرف ترین  اندوه ها مهمان میکند

واژه آزادی 

وسلامت فکر 

همان قصه دیرینه هاست 

هوای شهر

در بی‌ اکسیژنی ،

در بی‌ خبری ،

در بی‌ دانشی ،

و در بی رحمی، 

شش های بیخبران را آزار نمیدهد 

ولی این  زن است

تا در آتش بسوزد

و قصه دیرینه مانرا

تکرار کند .

هما طرزی

نیویورک 

۴ اپریل ۲۰۱۵

 

09 ژوئن
۴دیدگاه

افق های مه آلود

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 19  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 9 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

افق های مه آلود

                         به وطنم

در افق های مه آلود

صورتت هنوز پیداست

کوچه های نمناک

مرا به شهر عشق ها می‌ برند

در شهری که با گرمای ما

درهایش بافته  شده  …

و قفل های سرخ رنگ عشق را

با کلید های محبت

به آن آویخته ا‌ند

و عطر انسانیت ،

آرامش را به مردم هدیه میکرد .

آن وطن کجاست ؟

هما طرزی

نیویورک

۴ مارچ ۲۰۱۵  

01 ژوئن
۳دیدگاه

نور شب

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 11  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 1 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

نور شب

              به غربت

از نور خورشید دزدیده ام

و به بازوان شب بخشیده ام

تا باران عشق را

در سینه اش بکارد

و صبحگاهان  به زمین هدیه کند

شاید

غربت را از یاد بریم …

هما طرزی

نیویورک

۲۹ جنوری ۲۰۱۵

 

27 می
۳دیدگاه

صدای با د

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  6  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 27 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

صدای با د

              به وطنم

میروم بسوی خانه ای

که در آن گل کاشتیم

خانه ای که :

نسترن  میرقصید ،

و زنبق میخندید ،

شکوفه های آلبالو و زرد آلو

بهم عشق میورزیدند

و صدای با د

با برگ ها آشتی بود

و ما تولد عشق را

هر لحظه شاهد بودیم

و محبت 

غنچه ها را به آغوشش  میفشرد

 

و زندگی‌ آغازی داشت

سبز و زیبا

و در امتداد باغ

من و تو به او پیوسته بودیم

همیشه شاد و همیشه سبز 

هما طرزی

نیویورک

 ۲۹ جنوری ۲۰۱۵

 

24 می
۲دیدگاه

رویاها

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه  3  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 24 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

رویاها

       به وطنم

رویاهام

رویاهای سبزم

رویاهای خوبم را –

در باغ پاییز گم کردم

در میان برگ های خشکیده غربت

در میان برگ های بی‌ جان

بی‌ بو و به دور از لطافت های بهاری …

رویاهایم هرگز سبز نشدند

مگر در میان

بازوان تنومند یاد هایم

 در دیارم

در آن دور ها

 در آن خوب ها

در آن سبز ها

آه که سالهاست

در باغش قدم ننهاده ام …

هما طرزی

نیویورک

۲۹   جنوری ۲۰۱۵

20 می
۳دیدگاه

کوچه ی ما

هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  30 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی -20 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

کوچه ی ما

           به وطنم

من در قلب کوچه

ودر  نفس هاش بتو پیوستم

من در انتهای روزنه نور

کودکانه ترا دیدم

و در بهاران عشق

ترا بوییدم 

کتاب هام ،

قلم هام ،

همیشه ترا بیاد دارند

و آن کوچه 

کوچه ای که پیوند ما درآنجاست 

و درک کوچه آبستن از خاطرات ماست

و هنوز در تپش های قلبش شریکیم

ولی رنگ کوچه 

رنگ ما نیست

رنگ دیگریست

که به بیگانگان پیوسته

ولی من به همان کوچه میروم

که در خانه ای شما ره ۷۰۷ 

چشم گشودم

در کوچه ای که جامی  نام داشت

در ناحیه ۲ شیرپور ،

شهرنو

کابل ، افغانستان

ودرخانه ای که صدای تلفن  با شماره ۲۱۶۸۳ بلند میشد

و قلب کوچک من در آن کوچه بزرگ

به بزرگی آسمان ها بتو پیوسته بود 

هما طرزی

نیویورک

  ۱۷ جنوری ۲۰۱۵

18 می
۳دیدگاه

هوا صاف بود

هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 28 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 18 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

هوا صاف بود

هوا صاف بود

و گلها گلستان سعدی را ورق میزدند

و غنچه ها با خمسه نظامی لب گشوده بودند

جوب ها شر شر کنان دیوان رودکی را میخواندند

درختان گیلاس با دیوان غلام محمد طرزی مشأعره میکردند

کبوتران منطق الطیر را زمزمه میکردند

و بلبلان به غزلیات شمس پناه برده بودند

 

درختان  آلبالو سرگرم دیوان استاد بیتاب بودند

قمری با شعر های شیخ بهایی پر گشوده بود

و  بره ها به مدرسه ای قاری ملک الشعرا می‌ رفتند

 

و درختان چهار مغز در فریادمناجات خواجه عبدالله انصاری باغ کلیله و دمنه را تکرار میکرد

و  دیوار ها با زبان استاد خلیلی آشنا بودند

و من ترا می‌ ستودم عاشقانه 

هما طرزی

نیویورک

۱۲ جنوری ۲۰۱۵

15 می
۳دیدگاه

آسمان

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : پنجشنبه 25 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 15 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

آسمان

                   به پغمان

آسمان مرا صدا میزد

درختان گیلاس

و چشمه ای آب 

هوا حرف میزد ،

و برگ ها مثنوی میخواندند ،

سبزه ها فال حافظ” می‌  گرفتند ،

 

ودرختان  توت بوستان سعدی را ،

و درختان زرد آلو شاهنامه فردوسی را ،

و درختان شفتالو به دیوان جامی  دلبسته بودند 

 

هوا صاف بود

و گلها گلستان سعدی را ورق میزدند

و غنچه ها با خمسه نظامی لب گشوده بودند

جوب ها شر شر کنان دیوان رودکی را میخواندند

درختان گیلاس با دیوان غلام محمد طرزی مشأعره میکردند

کبوتران منطق الطیر را زمزمه میکردند

و بلبلان به غزلیات شمس پناه برده بودند

 

درختان  آلبالو سرگرم دیوان استاد بیتاب بودند

قمری با شعر های شیخ بهایی پر گشوده بود

و  بره ها به مدرسه ای قاری ملک الشعرا می‌ رفتند

 

و درختان چهار مغز در فریادمناجات خواجه عبدالله انصاری باغ کلیله و دمنه را تکرار میکرد

و  دیوار ها با زبان استاد خلیلی آشنا بودند

و من ترا می‌ ستودم عاشقانه 

هما طرزی

نیویورک

۱۲ جنوری ۲۰۱۵

 

12 می
۳دیدگاه

درد خار

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه 22 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 12 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

درد خار

                         به هموطنانم

زندگی‌، 

همان گل پر عطر 

که خار غربت در ساقه دارد

و دستان مان پر خون ،

پر درد، 

و کم زور

گلی نیست تا ببوییم

دلی‌ نیست تا بجوییم

دیگر زیبا ندیدیم

و زیبا نگفتیم

و زیبا نشنیدیم

آه درد خار

گل پر عطر چه شد ؟ ؟ ؟

هما طرزی

نیویورک

 ۱۶جنوری  ۲۰۱۴

09 می
۳دیدگاه

روز عجیب

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه 19 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 9 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

روز عجیب

         به کابل

روزیست عجیب !

باران نمی بارد

ولی دل آسمان پر است از رنگ ها

زرد و بنفش همه جا ست

زمین هنوز نمناک

و عطر می‌ پاشد

در زیر برفها 

گلی‌ در باغ نیست

برگ ها بخواب رفته ا‌ند

تیره رنگ 

ومن هنوز  

در پارک شهرنو قدم میزنم

آرام و پر اندیشه 

هما طرزی

نیویورک 

۱۶ جنوری ۲۰۱۴

 

 

 

06 می
۳دیدگاه

زیبا

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه  16 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 6 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

زیبا

             به وطنم

رنگ کبودی بر دلم نشسته

و با د موهایم را می‌ نوازد

با صبر 

 

در لغزش دستانم 

بر صفحه کاغذ

همه جا رنگ تست

که مرا زنده نگهداشته 

 

اگر همیشه سبز بودی

و در کنارم 

چه زیبا می‌ بود 

هما طرزی

نیویورک

 ۱۶ مارچ ۲۰۱۶

 از مجموعهء برگ های خشکیده

 

 

 

 

04 می
۳دیدگاه

دل من

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه 14 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 4  می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

دل من

               به وطنم

دل من ،

پر از تپش آن پرنده ایست –

معصوم و پاک

بالهاش با ابر ها در پرواز

و در آسمان ها

به دنبال دانه …

تا  در تو زنده باشد

او با من دوست دیرینه

و با سرزمین هستی همراز

و هرجا باشد

هنوز بیاد تو می‌ تپد …

 

هما طرزی

نیویورک ۷

 جنوری ۲۰۱۴

 

02 می
۱ دیدگاه

نوای شب

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : جمعه 12 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 2  می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

نوای شب

 

نوای آرامی

از دل مرداب می شنوم

که شب را هم آغوش شده

 

و آن منم

که ترا

بیقرارانه صدا میزند

و صمیمانه می خواند

در تاریکی های زنده بودنش

پر از سکوت های

پر صدا…

 

هما طرزی

نیویورک

11 جنوری 2025

The sound of the night

I hear a quiet sound

from the heart of the swamp

that embraces the night

and it is I

who calls you

restlessly

and sings sincerely

in the darkness of its being alive

full of

loud silences…

Homa Tarzi

New York

January 11, 2025

30 آوریل
۳دیدگاه

کوچه

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهار شنبه 10 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 30 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

کوچه

 

امروز کوچه

چه تنهاست

و امروز کوچه

چه بیصداست

و حرفی  برای گفتن ندارد

تنها صدای پای منست

که در آغوشش هویداست

و من صدای پای ترا

در حافظه کوچه

می شنوم

و می بینمت

و می بینمت

و می بینمت

و در تنهایی کوچه

هنوز بامنی…

 

هما طرزی

نیویورک

 22 فبروری 2025

Alley

Today the alley is

so lonely

And today the alley is

so silent

And has nothing to say

Only the sound of my footsteps

That is visible in its embrace

And I hear the sound of your footsteps

In the memory of the alley

And I see you

And I see you

And I see you

And in the solitude of the alley

You are still with me…

Homa Tarzi

New York

 February 22, 2025

26 آوریل
۳دیدگاه

انار

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه 6 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 26 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

انار

 

ترا چون اناری

در رگهایم پاشیدم

سرخ شدم

سرخ…

 

تو در شاخه های تنم

استواری

و نگاه هات

ترکیدن دانه های انار است

در من

که واژه عاشق بودن را

زمزمه میکند

 

و دوام دوست داشتنت

همان کاسه آغوشم است

که پر از دانه های

انار تو باشد

در آغوش شب یلدایی من…

 

هما طرزی

نیویورک

13 فبروری 2025

 

Pomegranate

 

I sprinkled you like a pomegranate in my veins

I blushed

red…

You are the strength in the branches of my body

And your gaze

is the bursting of pomegranate seeds

In me

That whispers the word of being in love

And the continuation of loving you

Is the same bowl of my embrace

That is full of your pomegranate seeds

In the embrace of my Yalda night…

 

Homa Tarzi

New York

February 13, 2025

24 آوریل
۳دیدگاه

یادت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : پنجشنبه 4 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 24 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

یادت

یادت مرا به جاودانه ها می برد

وبه بامدادی

که چون چنار بلندی

در طلوع عریانی ام

قد بر افراشتی

و چون نسیمی

بر گیسوان بلندم عشق دمیدی

و من در برکه بسترم

چون نسترن عطراگین

ترا سرودم

ترا سرودم

و ترا سرودم

هما طرزی

نیویورک 17

 جنوری 2025

Remembering you

Your memory takes me to the eternal

And to the morning

When, like a tall plane tree

In the dawn of my nakedness

You raised me up

And like a breeze

You blew on the long hair of love

And I, lying in my pond

Like a fragrant narcissus

I sang about you

And I sang about you

And I sang about you

Homa Tarzi

New York,

January 17, 2025

22 آوریل
۳دیدگاه

و تو

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه 2 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 22 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

و تو

 

بهار من تو بودی

که با دستان پر مهرت

غنچه های عشق را

دانه دانه

در بدنم کاشتی

و در شکوه آغوشت

بهترین ها را

به من روا داشتی

و در باغ نفس هات

محبت را-

چه مقدس،

و چه زیبا

در گیسوانم بافتی

آری بهار من تو بودی

که با نبودنت

بهارم

همیشه زمستان است…….

 

هما طرزی

نیویورک

 9 مارچ 2025

And you

My spring, you were

who planted the buds of love, seed by seed, in my body with your loving hands,

and in the glory of your embrace,

you allowed me the best,

and in the garden of your soul,

you weaved love –

how sacred,

and how beautiful,

into my hair.

Yes, you were

My spring, you

who, without you,

My spring,

is always winter.

Homa Tarzi,

New York,

March 9, 2025