۲۴ ساعت

آرشیو 'مقالات آزاد'

05 اکتبر
۱ دیدگاه

رفتار یا برخورد مناسب اداری

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه  مؤرخ ۱۳ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۵ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بسم الله الرحمن و الرحیم

رفتار یا برخورد مناسب اداری

نویسنده: نویدالله «صافی» استاد انستیتوت وزارت کار و امور اجتماعی

چکیده

الحمد لله رب العالمین والصلوه والسلام علی سید المرسلین و علی آله و اصحابه أجمعین، اما بعد؛ انسان موجود اجتماعی است، این خصلت باعث می‌شود تا انسان با هم نوع خود در ارتباط باشد که این ارتباط زمینه افهام و تفهیم را فراهم می‌سازد. تامین ارتباطات از جمله خصلت‌های فطری نوع بشر است که در غیر آن انسان به تنهایی قادر به تامین نیازهای مادی و معنوی‌ خود نمی‌باشد. برای تامین ارتباطات به افهام و تفهیم ضرورت است تا انسان بتواند اندیشه خود را به هم نوع خود انتقال دهد. از آن جایی که سازمان/ اداره به عنوان سیستم باز مطرح گردیده و همه اعضای آن جهت رسیدن به اهداف با هم مشارکت دارند طوری که اگر یک عضو یا جز آن غیر فعال یا دچار اختلال باشد سایر اجزاء هم به طور مستقیم و غیر مستقیم متاثر از آن می‌گردد، بناً رفتار مناسب اداری زمینه ساز پیشرفت و شهرت نیک در اداره می‌باشد، کارمندانی که از برخورد نیکو با همکارن خویش برخوردار اند خلال و سکتگی در امور کاری آن‌ها به وقوع نپیوسته و کارهای شان به اسرع وقت انجام می‌شود. ارتباطات مناسب یا برخورد درست در اداره به مهارت‌های مهم شخصی و مدیریتی بر می‌گردد؛ یعنی افرادی که می‌کوشند مهارت‌های خویش را ارتقاء دهند و همیشه در پی پیدا کردن راه‌های جدید جهت ارتقای شخصیت خویش اند، از رفتار مناسب و کاریزماتیک اداری برخوردار اند که این عمل باعث می‌شود در محیط کاری محبوب شده و مورد تایید قرار گیرند.

تعاریف کلی

  • رفتار: رفتار در لغت سلوک، کردار، کنش، روش و… را گویند و در اصطلاح رفتار شامل هرگونه عمل، گفتار و واکنش قابل مشاهده یا غیرقابل مشاهدۀ است که شخص در پاسخ به محرک‌های درونی یا بیرونی از خود نشان می‌دهد. که می‌تواند شامل افکار، تصمیم‌ها، نگرش‌ها و حتی خودداری از عمل باشد. رفتار به انسان‌ها و دیگر موجودات زنده کمک می‌کند تا با محیط خود سازگار شوند و شرایط را مدیریت کنند.
  • سازمان/ اداره: به مکانی گفته می‌شود که گروهی از افراد در آن برای دستیابی به اهداف مشترک و مشخص، با هم همکاری و تشریک مساعی می‌نمایند و وظایف را انجام می‌دهند. به طور کلی‌تر، اداره به نظام اجتماعی اطلاق می‌شود که در آن گروهی از افراد با استفاده از یک ساختار منظم و طبق قوانین مشخص، برای رسیدن به اهداف همکاری می‌کنند.
  • ارتباطات: ارتباطات یعنی رابطه داشتن، تماس برقرار کردن، پیوند یا بستگی، به عبارت دیگر ارتباطات عمکلردی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که از طریق آن، احساسات، نظریات، افکار یا معانی به شکل پیام‌های کلامی و یا غیر کلامی، ارسال، دریافت و ادراک می‌شوند.
  • اخلاق: اخلاق در لغت از ریشه «خُلق» است که به معنای «خوی» یا «طبع» آمده است و صورت جمع آن اخلاق می‌شود. در اصطلاح اخلاق شامل مجموعۀ از اصول، ارزش‌ها و هنجارهای است که اعمال و رفتار انسان را در قبال خود و دیگران تنظیم می‌کند و به قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این اعمال می‌پردازد. این مفهوم ریشه در خلقیات، سجایا و عادات انسان دارد و دانش اخلاق نیز به بررسی و ترویج صفات و رفتارهای نیکو و دوری از صفات و اعمال ناپسند می‌پردازد.
  • شخصیت: شخصیت آمیزۀ از ویژگی‌های روانی که به وسیله آن افراد را طبقه بندی می‌نماییم.

مقدمه

     در جهان امروزی بعد از پدید آمدن محیط‌های اجتماعی رسمی و غیر رسمی انسان‌ها نیاز جدی به ارتباطات در میان خویش احساس نمودند، ارتباط درست و مؤثر و همچنان رفتار مناسب در محیط کاری و غیر کاری بستگی به شخصیت و مهارت‌های کلامی و غیر کلامی فرد دارد، بناً کارمندان باید مهارت‌های متفاوت را در زمینه، فرا گیرند. جدی ترین و مؤثرترین نوع ارتباطات میان انسان‌ها، ارتباط مستقیم و گفتاری است که طرف‌های دخیل در پروسۀ ارتباطات در آن حضور فزیکی داشته باشند و با استفاده از زبان گفتاری به گونۀ مستقیم با هم ارتباط برقرار نمایند. چون در پروسۀ ارتباطات هیچ بدیل دیگری برای حضور فزیکی انسان وجود نخواهد داشت؛ با آن که زمینه‌های تبادل معلومات و پیام‌ها میان انسان‌ها به گونۀ غیر مستقیم نیز مهیا اند، اما یک سلسله مفاهیم، مسایل و پیام‌ها که بیشتر متعلق به بخش‌های احساس و مسایل عاطفی زندگی انسانی می‌شوند، فقط درک شدنی اند که انسان‌ها فقط هنگام حضور مستقیم در پروسۀ ارتباطات می‌توانند به آن‌ها دست یابند و آن‌ها را درک نموده، بفهمند. ارتباطات، انسان‌ها را کمک می‌کند تا تجارب، داشته‌ها و یافته‌های مادی و معنوی خویش را با هم شریک سازند. همچنان، ارتباطات در شکل‌گیری نورم‌های اجتماعی و فرهنگی، برقراری و تداوم رابطه‌ها میان انسان‌ها و جوامع متفاوت انسانی نقش اساسی دارد. رفتار و برخورد کارمندان در محیط اداره با یک دیگر باعث تسهیل یا مغلق شدن پروسه‌های نظیر: برنامه ریزی درست، همآهنگی مناسب، رهبری کارا، انگیزش در میان کارمندان، تصمیم‌گیری صحیح و… می‌گردد؛ یعنی اگر رفتار مناسب باشد پروسه تسهیل شده و محیط اداری پویا و سالم می‌گردد و اگر رفتار نامناسب باشد محیط را شکننده بار آورده و پروسه‌های کاری را مختل می‌سازد. رفتار اداری عبارت است از مطالعه منظم (سیستماتیک) عملیات، اقدامات، کارها و نگرش‌های افرادی که سازمان/ اداره را تشکیل می‌دهند، بنابر این اگر با استفاده و نهادینه ساختن رفتار مناسب تغییر مثبت در بینش و نگرش فرد به وجود آید این تغییر به مرور باعث به وجود آمدن تغییر در رفتار فردی و گروهی می‌گردد که در نتیجه تیم اصلاح شده و اداره تبدیل به محیط سالم و پویا می‌گردد.

اهمیت و ضرورت رفتار مناسب

رفتار درست و مناسب نه تنها در اداره و جاهای رسمی دیگر، بلکه در تمام محیط‌های اجتماعی از جامعه شروع تا خانواده یک نیاز مبرم و اساسی است، زیرا رفتار آدمی دوباره انعکاس می‌باید، بناً اگر رفتار انسان درست باشد رفتار درست ترویج می‌یابد و اگر رفتار انسان نادرست باشد رفتار نامناسب ترویج می‌یابد. از رفتار مناسب، اخلاق درست و برخورد نیک در منابع بی‌شماری به الفاظ گوناگون یادآوری شده و تاکید بالای انجام آن صورت گرفته است، از جمله رفتار نیکو در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، زیرا «سرلوحۀ رفتار مؤمن» محسوب می‌شود که موجب رشد ایمان می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید:«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیم». (سوره فصلت آیه ۳۴) ترجمه: «و هرگز بدی و نیکی یکسان نیستند، (بدی را) با بهترین شیوه(نیکی) دفع کن، آنگاه خواهی دید که دشمنی که میان تو و اوست، چون دوستی مهربان می‌گردد». این آیه انسان را به پرهیز از برابر دانستن نیکی و بدی دعوت می‌کند، زیرا نیکی و بدی از نظر ذاتی و ارزشی یکسان نیستند و هر یک پاداش و نتیجۀ متفاوت دارند. به جای تقابل با بدی، باید با بهترین شیوۀ برخورد، یعنی نیکوکاری و گذشت، با آن مقابله کرد. این برخورد متین و نیکو، توانایی تبدیل دشمنی به دوستی صمیمی و نزدیک را دارد. همچنان قرآن کریم در آیه چهارم سوره مبارکه قلم در خصوص یکی از صفات رسول الله(ص) که همانا اخلاق حسنه ایشان است، می‌فرماید:«وَإِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ» «و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای». پیامبر اسلام (ص) برای اصلاح اخلاق مبعوث شدند و این امر را از مقاصد مهم بعثت خویش دانستند، چرا که اخلاق نیکو به زندگی آرامش بخشیده و زندگی را برای دیگران نیز شیرین و پرثمر می‌سازد.

اهمیت رفتار نیکو در اسلام دربرگیرنده ابعاد ذیل می‌باشد:

  • رشد ایمان: خوش ‌اخلاقی و رفتار نیکو، یکی از ثمره‌های ایمان است و خود نیز باعث رشد ایمان می‌شود.
  • وظیفه اصلی بعثت پیامبر(ص): یکی از وظایف و مقاصد بعثت پیامبر اسلام (ص) تزکیه انسان‌ها و اصلاح اخلاق است، که این امر با رفتار نیکو و خوش برخورد تحقق می‌یابد.
  • شخصیتی نیکوکار و محبوب: کسی که خوش‌ اخلاق است، در جامعه و خانواده مورد احترام است و بد اخلاقی باعث دوری مردم از او می‌شود.
  • آرامش در زندگی فردی و اجتماعی: اخلاق نیکو باعث می‌شود زندگی با آرامش و اطمینان خاطر سپری شود و وجود فرد برای دیگران مایه رحمت و آرامش باشد.
  • جایگاه ویژه‌ در خانواده، اداره و جامعه: حسن خلق در خانواده از اهمیت مضاعفی برخوردار است و رعایت آن در کنار احترام متقابل، زمینه‌ساز خانوادۀ سالم و پویا است.
  • گسترش نیکی: دستور به سخن نیکو و رفتار نیکو تنها مختص مسلمانان با یکدیگر نیست، بلکه آنان موظف اند با غیرمسلمانان نیز به نیکو سخن بگویند.
  • نمونه عملی: مسلمانان باید در رفتار با دیگران، به ویژه در مواجه با نیازمندان، نیکوکار و ایثارگر باشند و همواره در راستای گره‌گشایی از مشکلات دیگران تلاش کنند.

چگونگی شکل‌گیری رفتار مناسب در اداره

رفتار مناسب در اداره و نحوه شکل‌گیری آن بسته به عوامل ذیل است:

شخصیت فردی

شخصیت (شاکله) عبارت است از مجموع صفات و خصوصیات روانی و اخلاقی که بر اثر تعامل وراثت، محیط، اختیار و اراده شکل می‌گیرد و در اعمال و رفتار انسان نمودار می‌شود. به عبارت دیگر، مجموعۀ از کشش‌ها و گرایش‌های بالقوه (مادی و معنوی)، که انسان با اختیار خود بین آن‌ها انتخاب می‌کند و در این مسیر به سوی رشد و کمال یا سقوط و تباهی حرکت می‌نماید. شخصیت انسان از دو بُعد مادی (خاک) و معنوی (ملکوتی) تشکیل شده است که همواره کشمکشی میان آن‌ها وجود دارد. شخصیت انسان در طول زندگی و در مواجه با تضادهای درونی، از حالات مختلف نفس عبور می‌کند: 

  • نفس اماره: مرحلۀ که انسان تحت سیطرۀ هوای نفس و شهوات قرار می‌گیرد.
  • نفس لوامه: مرحلۀ که انسان در حال سرزنش و اصلاح خود است.
  • نفس مطمئنه: اوج کمال شخصیت که عقل بر اعمال انسان سیطره یافته و آرامش روانی و سعادت معنوی به دست می‌آید.

انسان در دنیا در معرض تضاد بین خیر و شر قرار دارد و آزمایش واقعی او در انتخاب‌هایش برای گرایش به خیر و عمل صالح است. موارد مهم که باعث رشد شخصیت می‌گردد، قرار ذیل است:

  • فضیلت و تقوا: رسیدن به اوج فضیلت، تقوا، و اخلاقیات عالی انسانی، پیامد رسیدن به مرحلۀ نفس مطمئنه است.
  • تعادل و همآهنگی: ایجاد همآهنگی و تعادل بین جنبه‌های مادی و معنوی شخصیت، کلید سلامت روان و شخصیت سالم است.
  • هدف تعالی: هدف نهایی انسان از دیدگاه اسلام، رشد و تعالی به سمت کمال الهی است، که نیازمند به کارگیری عقل و اراده در نفس است.

محیط کار مناسب

محیط کار، محل و یا جایی است که کارمندان و کارکنان بیشترین وقت خود را در آن می گذرانند. پس اگر محیط کار به اندازه کافی پر انرژی و سالم نباشد، خسته و بی انگیزه شدن کارمندان و کاهش بازدهی مجموعه را به دنبال خواهد داشت. به طوری که گاهی اوقات، برخی افراد از محل کار خود راضی نیستند و محیط کار به آن‌ها، استرس شدید وارد می‌کند. در حالی که یک محیط کاری پر انرژی و مثبت می‌تواند تاثیر زیادی بر روحیه افراد در محل کار داشته باشد، که باعث انگیزه کار در کارمند خواهد شد. تجربه نشان می‌دهد کارکنانی که محیط کار آن‌ها خسته کننده و نامطلوب است، ۳۸ درصد بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های مختلف هستند. بنابر این، ایجاد یک محیط کاری خوب و سالم می‌تواند به سلامت کارکنان و افزایش بازدهی کمک کند و انگیزه خوبی برای ادامه کار باشد.

 از این رو محیط کار باید دارای ویژگی‌های باشد تا کارکنان هنگام کار کردن احساس خوب، آرامش و رضایت مندی داشته باشند که همین موضوع، باعث ایجاد انگیزه برای حفظ عملکرد مناسب آن‌ها در طول روز خواهد شد.

ویژگی‌های محیط کار مناسب

محیط کار مناسب و جذب کننده چند ویژگی عمده دارد، که قرار ذیل است:

فضای فیزیکی مطلوب

محیط مناسب یا فضای فزیکی مطلوب یکی از گزینه‌های است که در جذب بیشتر کارمندان و بالا بردن انگیزه کاری آن‌ها تاثیر زیادی دارد، فضای کار مطلوب و مناسب عبارت اند از:

  • موجودیت نور و تهویه مناسب؛
  • استندرد بودن ابعاد میز و چوکی؛
  • ترتیب میزها و وسایل؛
  • تفکیک فضاها بر حسب نوع کار گروه‌های مختلف؛
  • وجود گیاهان طبیعی و رنگ های نشاط آور و سایر موارد.

روابط مناسب و کارآمد بین کارمندان

از آن جایی که انسان یک موجود اجتماعی است و ضرورت دارد تا با سایرین و اجتماع به تماس باشد، با این حال؛ ارتباطات از جمله نیاز مبرم آنان شمرده می‌شود. فضای خشک و بستۀ کار تنها موجب ایجاد استرس و نگرانی در محل کار می‌شود و قدرت نوآوری و تمرکز بر روی کار را از بین می‌برد، اما ارتباط سازنده و دوستانه در محیط کار منجر به رغبت بیشتر کارمندان برای حضور در محل کارشان خواهد شد. برای این کار مدیران و رهبران می‌توانند به موارد متعددی توجه داشته باشند.

  • جدا نبودن اتاق‌ها و طبقات کاری؛
  • کمرنگ بودن سلسله مراتب بین کارمندان؛
  • برخورد یکسان با تک تک کارکنان و عدم رفتار تبعیض آمیز.

وجود حس پیشرفت و مفید بودن

تمایل به پیشرفت و احساس مفید بودن یک حس غریزی در تمام انسان‌ها است. کارمندانی که پیشرفت کاری چشم گیری دارند، هر روز بیشتر به کارشان علاقه مند می‌شوند و برای رسیدن به اهداف مورد نظر تلاش بیشتری می‌کنند. بنابر این بهترین مجموعه‌ها از سیستم مناسب ترفیع رتبه برخوردارند و به فعالیت و مهارت‌های مناسب کارکنان خود اهمیت زیادی می‌دهند، چرا که مهم ترین دارایی یک سیستم نیروی انسانی فعال و با مهارت است.

اجرای سیاست پاداش و تنبیه(مکافات و مجازات)

در نظر گرفتن پاداش و تشویق برای کارکنانی که وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند منجر به تداوم احساس مسئولیت آن‌ها و ترغیب شدن سایر کارکنان به انجام بهتر و دقیق تر وظایف خواهد شد و همچنان در نظر گرفتن جریمه‌های در حد تعادل برای کوتاهی‌های پیش آمده می‌تواند باعث ایجاد تغییر مثبت در کارکنان گردد. 

تعادل بین کار و زندگی شخصی

مسئولین باید علاوه بر اجرای نظم و قوانین، زندگی شخصی کارمندان را هم در نظر بگیرند. حجم کاری بالا و عدم موافقت با مرخصی‌های استحقاقی و… موجب ایجاد دغدغه در محیط خانه و انتقال آن به محل کار می‌شود، بنابر این یکی از ویژگی‌های محیط کار مطلوب، ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی کارکنان در عین توجه به نظم و جدیت کار است.

تقویت روحیه مشورت و نظر خواهی

مشارکت، اظهار نظر و ارایه انتقادات و پیشنهادات تمام کارکنان در بخش‌های مختلف یکی از مشخصات بارز ادارات موفق است. این مسئله علاوه بر بالا رفتن انگیزه کارکنان، باعث مطرح شدن پیشنهادات و راهکارهای متعدد می‌شود که شاید قبلاً به فکر مسئولین نرسیده باشد. ابراز نظر کردن و فرصت دادن برای کارمندان جهت ارایه نظریات باعث تسهیل روند نوآوری در اداره شده و اداره را قادر می‌سازد تا راه‌ها و طریقه‌های جدید را پیموده و کارمندان را به افراد مشتاق به کار و متحرک تبدیل سازد. به هر اندازه که روحیه کاری کارمند تقویت شود و نظریاتش شنیده شود به همان اندازه کارمند علاقه به کار پیدا کرده و می‌کوشد تا در همه امور کاری خود پیشتاز باشد که در نتیجه رقابت سالم به وجود آمده و سیستم به طور خودکار فعالیت خواهد کرد.

شناخت نقاط قوت و ضعف کارکنان

محل یا محیط کار برای افرادی که استعدادی در کارشان و یا علاقۀ به شغل شان ندارند، جایی خسته کننده خواهد بود که کارکنان روحیه مشارکت و همفکری نخواهند داشت و تنها در انتظار به پایان رسیدن ساعت‌های کاری خواهند بود. از آنجا که نقاط قوت و ضعف در اشخاص مختلف متفاوت است، تشخیص نقاط قوت و جاگذاری صحیح مهره‌ها باعث بالا رفتن بازدهی و تقویت مهارت‌های کارکنان می‌شود.

تقویت روحیه تیمی و کار گروهی

اجتماعی بودن به این معنا است که انسان از انزوا و تنها بودن گریزان است. انجام کارهای گروهی به کارکنان نشاط و انگیزه می‌دهد و باعث می‌شود  که هر کس در انجام وظایف خود دقت و احساس مسئولیت مضاعف داشته باشد. علاوه بر آن با انجام کار تیمی، کارها با سرعت بیشتری انجام شده و نتایج بهتری در بر خواهد داشت.

بهبود ارتباطات

     شخصیت کارمند(مدیر) از رفتارها و نگرش‌های وی که برای دیگران شناخته شده است و همچنین حوزۀ که برای دیگران ناشناخته است، تشکیل می‌شود. بناً جهت تعامل و انتقال مفاهیم از یک طرف به طرف دیگر بخاطر حل مشکلات رسمی و غیر رسمی نیاز جدی به ارتباط داشتن احساس می‌شود، ارتباطات یکی از مهم‌ترین دستآوردهای انسان‌ها محسوب می‌شود که در زندگی شخصی و کاری آن‌ها نقش بسا مهم دارد چنانچه معیارها و ارزش‌های انسانی شکل گرفته به واسطۀ انسان‌ها پیامد برقراری ارتباطات هدفمند و سالم در میان آن‌ها پنداشته می‌شود. در دنیای امروزی، ارتباطات از جمله نیازمندی‌های مهم و حیاتی برای هر فرد بوده و بخشی از زندگی انسانی محسوب می‌شود. دانستن اهمیت و ارزشمندی ارتباطات و داشتن مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباطات سالم و موفق، انسان‌ها را کمک می‌کند تا در زندگی فردی، کاری و اجتماعی خویش بیشتر موفق باشند. در محیط سازمان/ اداره، بخشی از رفتارها و نگرش‌های مدیر که برای خودش و همچنین دیگران شناخته شده است، ناحیه عمومی؛ یعنی ناحیه شناخته شده برای همه نامیده می‌شود. حوزۀ را که برای خود مدیر ناشناخته، ولی برای دیگران شناخته شده است، ناحیه کور می‌گویند. عدم شناخت به این دلیل است که کارکنان مایل به دادن باخور نبوده و یا مدیر توان بازخورهای لفظی و غیر لفظی را نداشته یا به آن‌ها اهمیت نداده است. حوزۀ را که برای خود مدیر شناخته شده، ولی برای دیگران ناشناخته است، ناحیه خصوصی می‌گویند، زیرا فقط برای مدیر شناخته شده است و وی مایل به افشای آن برای دیگران نیست یا سایر افراد در سیستم، واکنش‌های لفظی و غیر لفظی مدیر را دریافت نمی‌کنند. آخرین حوزه ناشناخته برای خود مدیر و دیگران را ناحیه ناشناخته(ضمیر ناخودآگاه یا نیمه خودآگاه) می‌نامند. با استدلال از حوزه‌های ذکر شده، ادراک درست مدیر، شنود مؤثر، ارتباط راغبانه و سیستم‌های مؤثر افهام و تفهیم، باعث بهبود ارتباطات در میان افراد می‌گردد.

نتیجه گیری

     از مطالب ذکر شده در این بحث چنین استدلال می‌گردد که موفقیت هر فرد و یا تیم وابسته به تعامل و تفاهم شان با سایرین است، چون سیستم از اجزای وابسته به هم تشکیل شده و باید این اجزا با هم و در همآهنگی با یک دیگر کار و فعالیت نمایند تا بتوانند به هدف نهایی خویش دست پیدا کنند. زمانی یک جمع می‌توانند با هم درست فعالیت نمایند که از مهارت‌های مناسب ارتباطی و رفتاری برخوردار باشند، این مهارت‌ها در حدود فطری و بیشتر اکتسابی است که در کل شخصیت فردی را تشکیل می‌دهد. ارتباط داشتن یعنی رفتار و برخورد مناسب با همدیگر، بستر اصلی تمام مباحث، مناقشه‌ها، تفاهمات و تعاملات در میان انسان‌ها بوده و زمینه ساز درک متقابل در میان آن‌ها می‌باشد که زمینه باهمی و همدیگر پذیری را در میان شان فراهم می‌سازد. تداوم باهمی انسان‌ها، رشد مفاهیم و ارزش‌های انسانی و دست یافتن به یک زندگی منظم، فایق آمدن بر چالش‌های متعدد و شکل دهی جهان نوین و مملو از دستآوردهای انسانی همه و همه نتایج ارزندۀ برقراری و تداوم ارتباطات سالم و هدفمند، رفتار مناسب و سلوک نیک در میان انسان‌ها می‌باشد. از منظر دیگر، بسیاری از مشکلات موجود در میان انسان‌ها، جوامع انسانی و ملل جهان نتیجه عدم موجودیت تماس‌ها و ارتباطات سالم، برخورد نامناسب و درک نادرست، در میان آن‌ها محسوب می‌شود. عدم ارزش دهی انسان‌ها به پروسه‌های فوق و عدم توجۀ آن‌ها به شنیدن و فهمیدن یکدیگر شان و عدم موجودیت درک متقابل در میان آن‌ها باعث دوری آن‌ها از یکدیگر شده و در نتیجه کارآیی تیم کاهش پیدا کرده است، در حالیکه انسان‌ها و جوامع انسانی که به جای نزاع و برخورد نادرست، تماس و تفاهم را ترجیح می‌دهند، همیشه از وضعیت بهتر و جایگاه برتر زندگی برخوردار اند.

 

 

24 سپتامبر
۱ دیدگاه

عشق به حقیقت٬ اقتداربخشی ذهنیت برای عدالت است…!

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۴ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

عشق به حقیقت٬ اقتداربخشی

ذهنیت برای عدالت است…!

برخلاف فلسفه غرب در فلسفه مشرق اسلامی٬ عشق با حکمت یا فلسفه تضاد ندارد، مکمل انسان این دو گوهر (عقل و عشق) دانسته شده است. ولی فلسفه در شرق به خصوص در جوامع مسلمین عام نشده است٬ برای عده ای خاصی قرار گرفته می شود. آنچه فلسفه در قرن هفدهم در غرب٬ به شگوفایی ذهنیت عام جامعه در اعتدال عمل و عدالت عینیت یافت. همانا عدالت اجتماعی و عدالت اداری…

عدالت و افغانستان:

عدالت در دنیا محصول  عقلانیت است. و عقلانیت در افغانستان چون توهم دانایی از مبانی مارکسیسم و افراطیت دینی٬ نتیجه در تضاد عدالت تجربه شده است. عدالت محصول وجدان و خرد درونی انسان است نه در الفاظ کتب های دین و فلسفه٬ در حقیقت قرآن شارح قلب کامل بوده٬ که سیر تکمیلی بسوی کامل شدن سایرین می گردد. و آن گوهر قلب٬ لفظ نیست. بلکه معنای ناب بدون وابستگی به حروف٬ ذات است. و استعداد ذاتی در بستر شایسته سالاری خدمت به جامعه سیاست معقول بوده٬ زیرا توزیع منابع به گونه مساویانه در کمونیسم٬ آرمان فاقد محتوای ذات٬ در نتیجه استبداد است. همچنان قرآن که کامل لامنتهی٬ در الفاظ و مصحف منتهی در ۳۰ جز٬ برای اهل ظاهر فاقد محتوا و ذات٬ همچون کمونست ها٬ در نتیجه استبداد دینی تجربه شده است.

دگرگونی دهنی:

انقلاب فکری به هدف عدالت٬ از بستری های جامعه٬ آینده نگری گردد تا در برابر منطق و استدلال هرگونه استبداد٬ منتفی شود. عدالت و آزادی در سعادت لامنتهی یا توسعه پایان ناپذیر انسانی٬ فلسفه وجودی انسان و روح حقوق و ضمانت اجرای آن٬ توسط مردم در ساختارهای حکومت پاسخگو یا حاکمیت قانون محتوای عدالت می باشد.

 محمدآصف فقیری

کبک کانادا

پاییز ۲۰۲۵

 

 

 

06 جولای
۱ دیدگاه

مهاجرت و افغانستان …!

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه 15 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 6 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا 

مهاجرت و افغانستان …!

مهاجرت حق انتخاب هر انسان است – اما در صورتیکه هجوم یا سیل مهاجرین به گونه متوالی طی چندین دهه ادامه داشته باشد٬ این وضعیت مصداق بحران انسانی می باشد. در این شکی نیست که ایران و پاکستان در مقابل مهاجرین ما٬ حقوق بین المللی مهاجرت را٬ که طبق منشور UNHCR الحاق شده اند٬ نقض کرده اند. یعنی تهدید امنیتی بودن افغانستان یا افغانستان هراسی٬ برای منطقه و فرا منطقه در نبود دولت قانون٬ رویکرد اعمال غیر انسانی در مقابل مهاجرین افغانی٬ توسط کشورهای میزبان را٬ افزایش می دهد.

در جستجوی حکومت مطلوب:

از آنجاییکه انسان ها ممکن الخطا اند یعنی معصوم نیستند – پس زمامدار و دولت مطلق مطلوب نداریم٬ یعنی تفکر انتقادی جز لاینفک دولتداری مطلوب است.

در کتاب سیاست ارسطو برای پیشنهاد مدل حکومتداری خوب در جستجوی اعضای جامعه خوب یا نیک است – که نیکی محصول وحدت خدا و انسان می باشد و پدیداری آن: وجدان…

در نتیجه:

تجدد گرایی دینی و بیرون شدن از لنز سیاسی قومی٬ نخستین گام های برای توسعه ما خواهد بود – که برمیگردد به همت جوانان به هدف این انقلاب فکری …

بیت:

غم   فردا،   کز   غصه   دیروز  بود

به هجوم انرژی، کشف زمان کرد

«فقیری»

 

 

26 آوریل
۱ دیدگاه

اندکی از دردهای مردم داخل وطن

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه 6 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 26 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

اندکی از دردهای مردم داخل وطن

 

مشکلات گوناگونی ملیارد ها انسان را در جهان، رنج میدهد. رنج فقر وتنگدستی، در چهره ی بی نانی، بی دوایی، بی سرپناهی، دیدن مرگ زودرس کودکان و جوانان ظاهر می شود. آنسوی دیگر، شرکت ها و مؤسسات سرمایه اندوز، قشری را چاق تر و حریص تر در بلند جای های تصمیم گیری می نشاند. قشری که از وارد بازار کردن تلفون تا سلاح انسان کشی و رسانه های مشغول به تولید دروغ، عوامفریبی و در واقع پنهان کاری ریشه های مصیبت ها را نیز در اختیار دارد. نمونه یی را اگر از میان انبوه نمونه ها بیاوریم، نمونه ی افغانستان و فلسطین است. قشردارنده ی قدرت تصمیم، ایجاد رنج گستری می کند، بعد با استفاده از رسانه های به  ظاهر مستقل، بر اعمال حتا جنایت آمیز سرپوش گمراه کننده می نهد.

همانگونه که گواه بودیم، با آدمکشان اخته شده با مزدوری، بی رحمی، تبعیض های گوناگون پیمان بستند، راه دوباره رفتن و دادن قدرت به آنها را هموار کردند، سلاح سرکوب ها را در اختیار آنها گذاشتند. بعد بازی محیلانه را روی صحنه آوردند. به رسمیت نشناختن گروه ستمگر جاهل همراه با فرستادن معاش سرخمی و مزدوری.

رنج این همه دشواری هایی را که چنان رویکرد با خود می آورد، آن ملیون ها انسانی بردوش دارند که در داخل کشور زنده گی می نمایند. گمانی نیست که اندوه و رنجی بخشی از خارج نشینان را نیز آزار میدهد، اما زمین آنجایش می سوزد که در آتش است.

ادای دین و انجام امکان میسر برای خارج نشسته گان می تواند این وظیفه باشد که واقعیت های داخل کشور، با امانتداری بازتاب بیابند. نخستین موضوع، پذیرش ویا عدم پذیرش ابعاد تبعیض گروه جاهل وستمگر طالب است که مرز اشخاص و نهاد های داخل و خارج را تعیین می کند. آنانی که کوری چشم خود و ندیدن مظالم و ستمگری طالبان را انتخاب کرده، بر دهان قفل نهاده اند، در خفا، لابی های بی آزرم این گروه هستند.

آنانی که از درد ها و اشکال ستم و ظلم طالبان می گویند، آنانی که درس و کار را برای دختران و زنان حق مسلم انسانی یافته اند، آنانی که تمامیت خواهی را نمی پذیرند و به نقش آرا وعقاید شهروندان باورمند هستند، آنانی که دیگر اندیش را تحمل نموده و سلاح خشم وسرکوب را به رخش نمی کشند، آن انسانها ونهاد هایی که استعداد سالاری ارج می گذارند و… زمانی می توانند کارآیی میسر را نشان بدهند که از مشغولیت های زیانبار و مایوس کننده نیز دوری بجویند. بخش وسیعی از مردم داخل کشور با سینه های پردرد و رنج آمیزدر وضعیتی به سر می برند که امکان فریاد بر آوردن از مظالم را ندارند. زیرا با گروه بسیار بی رحم و ناتوانی های خودی مواجه هستند. هنگامی که در رسانه های خارج کشور، از درد ها و رنج های مردم، بدون مانع سخن می رود، معلوم است که بر دل آنها(مردم دردمند داخل وطن) می نشیند. اما وقتی می شنوند ویا می خوانند که در خارج کشور، تعدادی بهره مند از امکانات  و نبودن در دل دشواری ها، به ادبیات تشنج آمیز، به فحاشی، توهین وتحقیر، ترور شخصیت و… روی آورده اند، به درد ها ورنج های آنها افزوده می شود. این ادعا را گزارش های بسیاری بار آورده اند. سخنی از یک هموطن داخل کشور است که: «طالب هزار مشکل برای  مردم، وطن و نسل بعدی با خود آورده است، اما وقتی سخنان و نوشته های جنجالی و متأثر کننده ی وطنداران خارج نشین را می شنویم، نمک بر زخم های ما می شود.»

دریافت این سخنان و جلوگیری از تشنج های یأس انگیز وخشنود کننده ی دشمن، از یکی از دردهای آن دردمندان می کاهد.

نصیر مهرین

 

23 آوریل
۱ دیدگاه

وجه تشابه دوزوال

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهار شنبه 3 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی – 23 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

وجه تشابه دوزوال

نویسنده:
نعیم سلیمی
چنین به نظر میرسدکه دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا در قرن بیست و یکم همان میخائیل گورباچف رهبر وا پسین اتحاد شوروی در سده بیستم میلادی باشد که میتوان اوراگورباچف امریکایی خطاب نمود .
همانگونه که حاکمان اتحاد شوروی با کشانیدن آن کشور به بازار آزاد ( کاپیتالیزم ) که زمینه های آن از قبل آماده گردیده بود وفراهم ساختن احساسات ناسیونالیستی در داخل و اشاعه آن در بیرون ازمرزهای آن اسباب سلسله جنگ های خونین را در اروپای شرقی، بخصوص شبه جزیره بالکان و جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی بعد از پایان دوران جنگ سرد فراهم نمودوزمینه های فروپاشی امپراتوری شوروی را سبب گردید، علایم و قرائن موجوددر آمریکا گواهی ازآن میدهدکه شایددونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا نیز مانند گورباچف زمینه های افول و سقوط فاز نهایی امپراتوری ایالات متحده آمریکا را که دوره های سیاه و تاریک آن از قبل آغاز گردیده است با دامن زدن به سیاست های ناسیونالیستی پروتکشنیستی که تقریبا دوسده قبل ساختار های سرمایه داری با آن وداع نموده اند ، فراهم نماید. دیپلوماسی متعجب ، دو پهلو و متردّداداره ترامپ مبنی برعدم اتخاذ تصامیم قاطع در بحرانهای تشنج افزای شرق میانه وخلیج فارس و به همین گونه در سطح جهانی ، احساسات ملی گرایی را در داخل امریکادامن زده است که بطور مثال میتوان از کمپاین نظر خواهی همگانی اخیردر کالیفرنیا در میان مردم وانتشار آن درسایر ایالات این سرزمین برای جدایی از پیکر ایالات متحده امریکا نام برد ؛ یک علامت دیگر این زوال عبارت است از کاهش قریب به 50 درصدی نقش امریکا در اقتصاد جهانی میباشد .
آنچه را که میتوان درین جستار کوتاه یادآوری نموداین است که فروپاشی اتحاد شوروی به معنی ناکامی و شکست اندیشه های عدالت اجتماعی وفلسفه جامعه گرایی (سوسیالیسمِ) نی ، بلکه در واقعیت امر علت آن را در ظهور و پیدایش گرایش های منحط و گمراه کننده استالینیستی در وجود بوروکرات های امتیاز طلب طفیلی قدرت که خودرا بربالای جامعه قرار داده و دست آورد های انقلاب 1917 را به یغما بردند، جستجو نمود. منابع تاریخی برای اثبات این ادعا فراوان اند که تذکار مأخذ های اکادمیک آن در چنین یک اختصاری نمی گنجد .
عوامل عمده ظهور گرایشی را که به آن اشاره شد بطور فشرده یاد آوری می نمایم :
*عدم شیوع شعله های انقلاب به سایر کشور ها ، از آن جمله فنلاند ، مجارستان و آلمان که انتظار میرفت همزمان با انقلاب اکتوبر و ختم جنگ جهانی اول درین کشور هاانقلابات اجتماعی به وقوع بپیوندندکه بنابر اشتباهات نیرو هاوجنبش های انقلابی این کشور ها و مساعد نبودن زمینه های کامل مناسب ذهنی انقلاب علی الرغم مساعد بودن شرایط عینی برای دگرگونی های انقلابی، این نهال آرزو وامیدبه ثمر نرسید ؛
*خستگی و به استهلاک رفتن انرژی انقلابی توده های مردم جمهوریت شوروی در نتیجه جنگهای فرسایشی داخلی طولانی در برابر نیروهای ضد انقلابی در داخل و خارج از اتحاد شوروی در نتیجه مداخلات کشور های امپریالیستی سرمایه داری ؛
*عقب ماندگی جمعیت کارگران و بخصوص دهقانان روسیه شوروی آن زمان ؛
از نوشته ها و یادداشت های مورخین و نظریه پردازان انقلاب 1917 روسیه چنین بر می آید که زمینه های برگشت بسوی کاپیتالزم و انهدام دموکراسی نوبنیاد سوسیالیستی در دهه های 30 و 40 قرن گذشته آغاز گردیده بود و عملا نهاد های سترگ این دموکراسی از قبیل « شورا های کارگران ودهقانان » با امحاء اپوزسیون چپ انقلابی ، وجود عینی واقعی خود را از دست داده بودند.
با قبضه قدرت استالین در اتحاد شوروی در واقعیت « تمامی مدافعان و سنگر داران قدیم بلشویزم ، کلیه همکاران و همدستان لنین ، تمامی رزمنده گان انقلاب اکتوبر، تمامی قهرمانان جنگ داخلی توسط استالین به قتل رسیدند.»(۱)
درک و دانش شما در مورد این رویداداز چه قرار میباشد؛ شما می توانید اندوخته های خویش را درین مورد با دوستان شریک سازید !
پایان
1- نامه لئون تروتسکی به کارگران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که در ماه می 1940 نوشته شده و برای اولین بار در جلد اول ، شماره 5 ، صفحات 140 -141 نشرات انترناسیونال چهارم منتشر گردید ، آرشیف اینترنتی لئون تروتسکی
۲۶جون ۲۰۱۹
13 آوریل
۱ دیدگاه

اسپینوزا در باب اهمیت شناخت

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه 24 حمل  ( فروردین ) 1404  خورشیدی – 13 اپریل  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

اسپینوزا در باب اهمیت شناخت

 

اسپینوزا درست نوشت که رسالت فلسفه اشک ریختن و یا خندیدن نیست؛ بلکه درک کردن و شناخت است. او[اسپینوزا] این مطلب را با بیان دقیقتری درچپتراول، بخش چهارم کتابش«رساله ی الهی[الاهیات] – سیاسی چنین فرمول بندی نمود:

«من سعی کرده ام تا کردارهای انسانی را تمسخر نکنم؛ و برای آنها گریه نکنم و نی هم از[کردارهای نامبرده] نفرت داشته باشم؛ بلکه [این کردارها] را درک نمایم.»

باروخ اسپینوزا به مثابه ی یکی ازفیلسوفان هلندی در قرن هفدهم میلادی تاثیر بسزایی را بالای اندیشه های مدرنیته از خود بجا گذاشت که زمینه را برای عصر روشنگری در قرن هجدهم فراهم ساخت.

یادداشت های فلسفی اسپینوزا برای کشوروجغرافیایی بنام افغانستان کنونی که ما درآن زندگی می کنیم و هنوز که هنوز است داخل جاده ی مدرنیته نشده؛ بلکه با یک پسگرد ارتجاعی به عقب نوسان و سیران دارد، مصداق پیدا می نماید.

دروضعیت کنونی؛ ما دارای تحلیلگران و مفسرین سیاسی زیادی هستیم که به جزعده انگشت شمار بدون شناخت و درک دقیق از وضع نابسامان اجتماعی تاریخی و سیاسی وطن؛همه منادیانی اند که یا از وضعیت موجود و گذشته ما شکوه و گریه سرمیدهند و یا هم بر شعور مردمان این سرزمین می خندند. در حالیکه وضعیت کنونی نیازاساسی به تفسیر و گلایه ازحال و گذشته نداشته؛ بلکه شناخت و درک درست برای تغییر تقدیر و سرنوشت مردمان این مرزوبوم الویت اصلی ما را تشکیل می دهد.

برای چنین تحلیگرانی که در بالا از آن گفته آمد؛ شاید توصیه خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به “حافظ” غزلسرای بزرگ شعر و ادب پارسی در قرن هشتم هجری سزاوار حال و احوال آنها باشد:

بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

یا سخن دانسته گو ای  مردِ عاقل، یا خموش

با درود های فروان

نعیم سلیمی

 

 

01 فوریه
۴دیدگاه

بحران عمیق روانی و اخلاقی جوامع انسانی؛  تهدیدی بزرگ برای آینده بشریت.

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه 13 دلو  ( بهمن ) ۱۴۰۳  خورشیدی – فبروری   2025   میلادی – ملبورن استرالیا

بحران عمیق روانی و اخلاقی جوامع انسانی؛ 
تهدیدی بزرگ برای آینده بشریت.
مقدمه:
در دهه‌های اخیر، جهان با موجی از بیماری‌های روانی، ناهنجاری‌های رفتاری و بحران‌های اخلاقی روبه‌رو شده است که سلامت فردی و اجتماعی را به شکلی جدی تهدید می‌کند. این معضلات، که در بسیاری از موارد از بیماری‌های ویروسی، میکروبی و ژنتیکی خطرناک‌تر به نظر می‌رسند، ریشه در تغییرات شتابان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارند. این تغییرات بنیان‌های ارزشی انسان‌ها را به‌شدت متزلزل ساخته و موجب کم‌رنگ شدن مفاهیمی همچون مهربانی، محبت، آرامش، احترام متقابل و لذت بردن از نیکی در جوامع شده است.
۱. حاکمان بیمار؛ ظلم و ستم در سایه اختلالات روانی
یکی از نگران‌کننده‌ترین ابعاد این بحران، گسترش بیماری‌های روانی در میان صاحبان قدرت و نخبگان سیاسی و اقتصادی است. بسیاری از کسانی که در ارکان حکومت‌ها و مراکز تصمیم‌گیری قرار دارند، دچار اختلالات روحی و اخلاقی هستند که آنان را به ظلم، بی‌عدالتی و خشونت سوق می‌دهد. طمع، جاه‌طلبی، خودبرتربینی و عطش سلطه بر دیگران، آن‌ها را از درک ارزش‌هایی همچون عدالت، شفقت و همدلی بازداشته است. چنین رهبرانی، نه‌تنها به گسترش نابرابری و ستم در سطح جهانی دامن می‌زنند، بلکه سلامت روانی و اجتماعی جوامع را به‌شدت تهدید می‌کنند.
۲. آرامش کاذب؛ ریشه‌های نفرت، خودخواهی و تحقیر دیگران
در سوی دیگر این بحران، گروهی از افراد در نوعی آرامش کاذب و فریبنده فرو رفته‌اند که بر پایه نفرت، تحقیر دیگران، مداخله در امور شخصی دیگران و دیگر رفتارهای مخرب بنا شده است. اینان گمان می‌کنند که با کوچک کردن و تضعیف دیگران، به آرامش و برتری می‌رسند، درحالی‌که این مسیر نه‌تنها آن‌ها را از سعادت واقعی محروم می‌سازد، بلکه جامعه را نیز درگیر بحران‌های عمیق روحی و اخلاقی می‌کند. چنین افرادی، همچون آتشی خاموش‌نشدنی، پیوسته بر تنور اختلاف، دشمنی و کینه‌توزی می‌دمند و بذر ناامیدی، افسردگی و بی‌اعتمادی را در میان مردم می‌پراکنند. این آرامش ظاهری، چیزی جز خلئی درونی و نابودی تدریجی روح انسانی‌شان نیست—خلئی که دیر یا زود در قالب افسردگی، نارضایتی و پوچی آشکار خواهد شد.
۳. فروپاشی خانواده؛ گسست ارزش‌های بنیادین اجتماعی
یکی دیگر از پیامدهای این بحران گسترده، تضعیف و فروپاشی نهاد خانواده است. در گذشته، روابط خانوادگی بر اساس عشق، درک متقابل و احترام بنا شده بود، اما امروزه در بسیاری از جوامع، این پیوندها به میدان نزاع‌های بی‌پایان، سوءتفاهم‌های عمیق و گسست‌های جبران‌ناپذیر بدل شده‌اند.
عوامل مؤثر بر فروپاشی خانواده‌ها:
سبک زندگی فردگرایانه و کاهش تعاملات انسانی
افزایش مشغله‌های اقتصادی و فشارهای مالی
گسترش افسارگسیخته فضای مجازی و کاهش ارتباطات واقعی
تغییر در الگوهای تربیتی و فاصله میان نسل‌ها
خانواده‌ای که در آن محبت کمرنگ شود و گفت‌وگو جای خود را به بی‌توجهی بدهد، به بستری برای تولید و بازتولید ناهنجاری‌های روانی و رفتاری بدل خواهد شد—امری که در نهایت کل جامعه را در بر خواهد گرفت.
۴. مدیریت جمعیت و شیوع ویروس‌های ساختگی
در کنار بحران‌های روانی و اخلاقی، یکی از تهدیدهای خاموش و مرگبار دیگر، تولید و انتشار ویروس‌های دست‌ساز توسط انسان‌هایی است که با بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته و حمایت‌های مالی بی‌پایان، اقدام به مدیریت جمعیت جهانی می‌کنند. این ویروس‌ها، که گاه در پوشش بیماری‌های همه‌گیر ظاهر می‌شوند، نه‌تنها سلامت جسمانی انسان‌ها را به خطر می‌اندازند، بلکه به تشدید بحران‌های روانی و اجتماعی نیز دامن می‌زنند. افراد جوامع، در اثر چنین تهدیداتی، دچار استرس، افسردگی، بی‌حالی، ناامیدی و کاهش انگیزه برای زندگی می‌شوند، که در نهایت، به نفع نظام‌های سلطه‌گر خواهد بود.
۵. ضرورت اقدام جهانی؛ پیش از آن‌که دیر شود
ریشه‌یابی این بحران چندوجهی، نیازمند پژوهش‌های گسترده در حوزه‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و علوم رفتاری است. فشارهای اقتصادی، شکاف‌های اجتماعی، تغییر سبک زندگی، کاهش تعاملات انسانی و گسترش فضای مجازی از جمله عوامل کلیدی در شکل‌گیری این بحران هستند. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، تدوین راهکارهایی علمی و عملی برای بازگرداندن تعادل، آرامش و اخلاق‌مداری به جوامع است.
در جهانی که اکثریت انسان‌ها به فناوری‌های پیشرفته مجهز شده‌اند و کشورهای قدرتمند، بیش از ۱۲۷۰۵ بمب هسته‌ای در اختیار دارند، هیچ تضمینی برای بقا، امنیت و صلح پایدار وجود ندارد. جهان بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک کمپین جهانی، فراگیر و عملی است—کمپینی که در تمام عرصه‌های زندگی بشری اجرا شود و با بسیج تمامی ظرفیت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی، برای مقابله با این بحران عظیم و کشنده گام بردارد.
نتیجه‌گیری
اگر این روند همچنان ادامه یابد و بشریت در برابر این بحران سکوت اختیار کند، فجایعی در راه خواهند بود که نه‌تنها جبران‌ناپذیر، بلکه غیرقابل پیشگیری خواهند بود. انسان، که روزگاری وارث زمین و نگهبان ارزش‌های متعالی بود، به تدریج به دشمن خود بدل خواهد شد، و این کره خاکی، که می‌توانست مهد عشق، صلح و همبستگی باشد، به میدان جنگی بی‌پایان و مخروبه‌ای از روح‌های فرسوده و ذهن‌های بیمار تبدیل خواهد شد.
اما شاید هنوز فرصتی باقی باشد…
شاید هنوز بتوان مسیر را اصلاح کرد، اما این اصلاح به تعهد، آگاهی و همبستگی تمام بشریت نیاز دارد.
نویسنده: احمد محمود امپراطور
زمستان ۱۴۰۳خورشیدی 
28 ژانویه
۶دیدگاه

واقعیت تلخ و جانسوز

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : سه شنبه 9 دلو  ( بهمن ) ۱۴۰۳  خورشیدی  28  جنوری   2025   میلادی – ملبورن استرالیا

 

واقعیت تلخ و جانسوز

 

واقعیت تلخ و جان‌سوز این است که کارد از استخوان مردم این سرزمین بسیار فراتر رفته و زخم‌هایی که روزگاری تنها در جسم‌های شکسته نمایان بودند، اکنون به عمق قلب‌ها و جان‌های خسته نفوذ کرده‌اند.

 این زخم‌ها دیگر صرفاً بر جسم‌ها محدود نمی‌شوند؛ بلکه به گونه‌ای دردناک‌تر، قلب‌ها و روح‌ها را شکافته و هر لحظه، آتشی خاموش‌ناشدنی را در درون انسان‌ها شعله‌ور می‌کنند. 

دردهایی سهمگین و زخم‌های بی‌درمان، همچون طوفانی بی‌پایان و وحشی، همه‌چیز را در هم کوبیده و آرامش را به افسانه‌ای دوردست و دست‌نیافتنی بدل کرده‌اند؛ گویی آرامش، مفهومی است که هیچ‌گاه در این خاک مجال ظهور نخواهد یافت. 

رنج نه تنها بر شانه‌ها سنگینی می‌کند و قامت‌ها را خم کرده است، بلکه همچون زهری کشنده، در رگ‌هایمان جاری است و هر روز ذره‌ای از وجودمان را به سوی نیستی می‌کشاند.

 امیدهایی که روزگاری مانند شعله‌ای گرمابخش دل‌های ما بودند، اکنون در ظلمت مطلق گم شده‌اند و چیزی جز خاکستر سرد ناامیدی از آن‌ها باقی نمانده است. 

گویی آسمان زندگی ما برای همیشه از نور محروم شده و تنها شبِ بی‌پایانی است که بر ما سایه افکنده است.

ما، غم‌زده‌ترین مردمان این جهان، به مانند سایه‌هایی بی‌رمق و خسته، در گردبادی از اندوه، پریشانی و اضطراب سرگردانیم.

 گویی زمین و زمان سوگند خورده‌اند تا آخرین بارقه‌های شادی و آرامش را از ما بربایند و ما را در چنگال سرنوشت تلخ و بی‌رحم رها کنند؛ سرنوشتی که هیچ‌گاه برایمان جز رنج و عذاب ارمغانی نداشته است. 

سایه‌ای سیاه و سنگین، همچون شبحی از عذاب و یأس، بر سر این ملت گسترده شده و نور را از دیدگانمان دزدیده است. 

این سایه سیاه، گویی ابرهایی از غم و اندوه است که هیچ نسیمی نمی‌تواند آن را کنار بزند، هیچ بارانی نمی‌تواند آن را بشوید، و هیچ طلوعی نمی‌تواند آن را بشکند.

 دیگر هیچ صدای نجات‌بخشی از دوردست‌ها به گوش نمی‌رسد؛ تنها زمزمه‌ی بغض‌هایی که در گلو خفه شده‌اند و اشک‌هایی که هرگز مجال جاری شدن پیدا نمی‌کنند، در این سکوت مرگ‌بار طنین‌اندازند.

 گویی این سکوت، خود فریادی از عمق رنج و ناامیدی است که به گوش هیچ‌کس نمی‌رسد.

در میان این دریای بی‌کران و توفانی از درد، یأس، و ناامیدی، تنها تکیه‌گاه و ملجأ ما، بارگاه بی‌کران و رحمت خداوند متعال است؛ خدایی که به گوشه‌گیرترین اشک‌ها و بی‌صدا‌ترین ناله‌ها نیز گوش می‌سپارد و ناله‌هایی که حتی انسان‌ها توان شنیدنشان را ندارند، در درگاه او به فریادی بلند تبدیل می‌شود.

 تنها اوست که می‌تواند این آوار سنگین و خردکننده را از دوشمان بردارد و نوری تازه در دل تاریکی بی‌پایانمان بیفروزد. در جهانی که هیچ دستی برای یاری به سوی این ملت دراز نمی‌شود، هیچ صدایی برای امید دادن به گوش نمی‌رسد و هیچ چراغی برای نشان دادن مسیر روشن نمی‌شود، تنها امیدمان به لطف و رحمت بی‌انتهای اوست؛ خدایی که قدرتش فراتر از تمامی طوفان‌ها و تمامی رنج‌هاست و تنها نسیم شفقت او می‌تواند این غبار سیاه و سنگین را از آسمان زندگی‌مان بزداید.

اما آیا این غبار، این سایه‌ی مرگبار، و این شب تاریک هرگز به پایان خواهد رسید؟ 

آیا این ملت، که زیر آوار سنگین زخم‌های بی‌درمان و دردهای بی‌پایان مدفون شده‌اند، روزی بار دیگر طلوع آرامش و نور را خواهند دید؟ 

خدایا! در میان این همه ناامیدی، رنج، و سیاهی، آیا هنوز بارقه‌ای از امید باقی مانده است؟ 

آیا هنوز سحرگاهی در پس این شب بی‌پایان نهفته است؟ 

یا این ملت برای همیشه در گرداب سرنوشت تلخ خویش گم شده‌اند؟

 خدایا! تویی که قادر مطلقی، تویی که توان شکستن تمامی سدهای ناامیدی را داری، آیا هنوز نگاهی به این ملت دردمند خواهی داشت؟ 

تنها نسیم رحمت توست که می‌تواند این دریای طوفانی را آرام کند و این خاک خسته از رنج را به بهاری تازه بازگرداند.

 

نویسنده: احمد محمود امپراطور 

۱۴۰۳خورشیدی 

26 ژانویه
۴دیدگاه

نفرت از برتری جویی!

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : یکشنبه 7 دلو  ( بهمن ) ۱۴۰۳  خورشیدی  26  جنوری   2025   میلادی – ملبورن استرالیا

 

 

بیزارم از قلم‌ به‌ دستان خودبین و متکبر، آنان که با داشتن دانش و آگاهی، گوهری به ارزشمندی وقت خویش را در راه توهین و نمایش برتری بر دیگران هدر می‌دهند. 

چنین افرادی گمان می‌برند که با رفتار متکبرانه و نگاه تحقیرآمیز می‌توانند جاودانه شوند.

 بی‌آنکه دریابند سرانجام شان همچون برگ زرد پاییزی است که از برگه‌ای تقویم زندگی جدا می‌شود و در طوفان فراموشی گم می‌گردد.

 شاید نامشان برای مدتی کوتاه بر زبان‌ها جاری بماند، اما قلبی از محبت برای آنان نه تپیده و خاطره‌ای از احترام به آنان در اذهان باقی نخواهد ماند.

اینان، در واقع، به دست خود، مسیر انزوا و نابودی اعتبارشان را هموار می‌کنند.

 

من، به‌عنوان انسانی اندک‌دان، با تکیه بر تجربیات محدود و دانسته‌های ناچیز خویش در عرصه نوشتن و سرودن، به این باور رسیده‌ام که در پهنه بی‌پایان شعر و نویسندگی، صداقت و سادگی، چون گنجینه‌ای گران‌بهاست. 

هرچه نویسنده با روراستی بیشتری از فراز و فرودهای زندگی و اجتماع سخن بگوید و در رفتار خویش تواضع و فروتنی را پیشه کند، نه‌تنها کلامش در قلب مردم جای می‌گیرد، بلکه نام او نیز در جان‌ها و خاطره‌ها ماندگار خواهد شد.

 

در نهایت، حقیقتی آشکار و انکارناپذیر پیش روی ما قرار می‌گیرد: 

ماندگاری و قدرت یک نویسنده یا شاعر، نه در تکبر و نمایش برتری، بلکه در صداقت، فروتنی و انعکاس واقعیت‌های ناب و بکر زندگی پنهان است. 

تنها زمانی که کلامی از اعماق دل برخیزد و صداقت آن، زلالی روح را به مخاطب منتقل کند، می‌تواند در قلوب انسان‌ها جایی ابدی بیابد. 

چنین فردی، با فروتنی و احترام به ارزش‌های انسانی، نه‌تنها از اعتبار و اعتماد مردم بهره‌مند می‌شود، بلکه همچون چراغی روشن در تاریکی‌های زندگی، مسیری الهام‌بخش برای دیگران می‌گشاید.

 

شاعر یا نویسنده‌ای که حقیقت زندگی را با زبانی ساده، اما عمیق به تصویر می‌کشد، در واقع درختی است که در سایه‌سارش آرامش و اطمینان برای نسل‌ها فراهم می‌آورد.

 او به جای اینکه به دنبال تحمیل خویش باشد، در میان مردم به جستجوی معنا می‌پردازد و نامش، نه به خاطر بزرگی ظاهری، بلکه به سبب بزرگواری باطنی‌اش، بر زبان‌ها جاری می‌شود.

 این انسان‌های وارسته‌اند که اثری ماندگار در تاریخ بشریت به‌جا می‌گذارند، زیرا آنچه از دل برآید، هرگز در گردباد فراموشی گم نمی‌شود.

 

به راستی، چه زیباست آنکه با هر کلام و قدم خویش، نه برای اثبات خود، بلکه برای بهبود پیرامون جهان تلاش می‌کند. 

چنین کسی، نه تنها در قلب مردم جاودان می‌شود، بلکه در گستره زمان، همچون نسیمی معطر، همواره یادش ماندگار و نامش ستوده خواهد بود.

نویسنده: 

احمد محمود امپراطور

۱۴۰۳خورشیدی

18 ژانویه
۱ دیدگاه

ملی باش نه ملی گرا…!

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : شنبه  29  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  18  جنوری   2025   میلادی – ملبورن – استرالیا

ملی باش نه ملی گرا…!

ملی از ملت گرفته شده است. و ملت پدیداری نبوغ فکری مردم یک سرزمین در تاسیس دولت مردمی می باشد. ملی گرایی برای انسان مدرن همینقدر قابل پذیرش استکه: در بازی فوتبال بین فرانسه و جرمنی٬ مردم فرانسه طرفدار تیم ملی خودشان باشند  و ملی گرایی افراطی برگشت دوباره انسان٬ از هویت ملی به هویت های قومی چون: زبان و نژاد و یا باور که مسبب نقض حقوق انسانها و جنگ اول و دوم جهانی مثال آن… البته اضافه کرد٬ هویت ملی عبارت از: رابطه دولت و ملت = ملیت که ملیت افغان اکنون برای برخی در کشورما٬ غیرقابل قبول می باشد.

 

نوع دیگر از تهاجم جهانی٬ که به مانند ملی گرایی محض یا ناسیونالیسم نیست. اما در بستر جنگ های سرد رسانه ای به خصوص٬ وارد بسترهای جوامع عقب مانده می شود٬ همانا امپریالیسم…

مهار امپریالیسم در کشورهای جهان سومی٬ در لیبرالیسم شدن همانا ملت شدن و تاسیس دولت ملی نهفته می باشد  در غیر آن٬ هر گروه یا مردمی فاقد عقلانیت سیاسی از ریشه فلسفه سیاسی٬ در برابر امپریالیسم با اسلحه ایستاده شود: خود اسلحه و این ایستادگی جز رویکردهای امپریالیستی می باشد.

 

در نتیجه و افغانستان:

جمهوریت و دموکراسی با همه عیوب آن٬ در مبانی حاکمیت قانون و انتقال قدرت به اساس رای در محو جنگ٬ مطلوب نتیجه داده است  که همه مولفه های جمهوریت در تطبیق با ارزش های اسلام هم٬ در تضاد تگاپو نگردیده است. اما تحقیق و تطبیق که صفت عقل و عقلانیت می باشد٬ نقلگریان یا ابزارهای امپریالیستی غالب در سلب عقل و عقلانیت در افغانستان اند.

محمدآصف فقیری

18 دسامبر
۴دیدگاه

رسالت انسان؛ فراتر از نیازهای جسمانی!

هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه   28 قوس  ( آذر) ۱۴۰۳  خورشیدی  – 18 د سامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

انسان موجودی فراتر از نیازهای جسمانی و مشغله‌های روزمرگی است.

او حامل رسالتی الهی و مأموریتی انسانی است 

که وجود او را معنادار و حضورش را هدفمند می‌سازد.

 

خداوند، انسان را با تمام پیچیدگی‌های وجودش، برای مأموریتی ویژه در زمانی مشخص و مکانی معین آفریده است.

این مأموریت، نه‌تنها برای بقای فیزیکی او، بلکه برای تعالی روح، ذهن و ایجاد تغییر و تأثیرگذاری در جهان طراحی شده است.

 

زندگی انسان، تنها برای خوردن، نوشیدن و خوابیدن نیست. این‌ها صرفاً ابزارهایی برای بقای جسم‌ اند.

اما روح انسان به تغذیه‌ای عمیق‌تر نیاز دارد؛ 

تغذیه‌ای از جنس معنا، تجربه و آگاهی.

همان‌طور که خوراک جسمی برای ادامه حیات ضروری است، خوراک روحی و فکری نیز برای رشد و تکامل ضرورت دارد.

 

رشد روح و ذهن زمانی حاصل می‌شود که انسان درک کند هر لحظه از زندگی‌اش فرصتی برای تحقق مأموریت الهی اوست. این مأموریت فراتر از کارهای روزمره و دغدغه‌های زودگذر، 

به معنا و هدفی برتر اشاره دارد

که زندگی را از سطحی‌نگری رها کرده و به سوی عمق‌نگری سوق می‌دهد.

 

یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحقق این مأموریت، نوشتن است. نوشتن فرایندی است که انسان را قادر می‌سازد افکار، احساسات و تجربیات خود را با نظم و هدفمندی ثبت کند.

این عمل، نه‌تنها نوعی خودشناسی عمیق است، بلکه مسیری است میان انسان و دیگران،

 میان گذشته و آینده، و میان فرد و جامعه.

 

هر انسانی، با خاطرات، تجارب و دیدگاه‌های منحصربه‌فرد خود، دنیایی از حکمت و دانایی را در دل دارد.

نوشتن، این حکمت را به میراثی تبدیل می‌کند

که می‌تواند الهام‌بخش دیگران باشد.

هر آنچه انسان در مسیر زندگی خود می‌آموزد، نوری است که می‌تواند راه دیگران را روشن کند.

تجارب تلخ و شیرین، اندیشه‌های عمیق و احساسات ژرف، هرکدام گنجینه ‌ای هستند که اگر به نگارش درآیند،

نه‌تنها انسان را به شناخت خود نزدیک ‌تر می‌کنند،

بلکه جامعه را نیز از این گنجینه بهره‌مند می‌سازند.

 

علاوه بر این، نوشتن به انسان کمک می‌کند

تا به جهان‌بینی جامع‌تری دست یابد.

زمانی که افکار و احساسات خود را به کلمات تبدیل می‌کنیم،

به نظمی می‌رسیم که پیش‌تر شاید در ذهن ما وجود نداشت. 

این نظم، ابزاری است برای درک بهتر جهان، شناخت عمیق‌ تر خویشتن و الهام ‌بخشی به دیگران.

 

نوشتن، زبان گفت‌وگوی انسان با خدا، با خویشتن و با دیگران است.

وقتی می‌نویسیم، فرصتی می‌یابیم تا از خود بپرسیم:

چرا در این دنیا هستیم؟

چه نقشی در این جهان بزرگ ایفا می‌کنیم؟

پاسخ به این پرسش‌ها، انسان را به رسالت الهی‌اش نزدیک ‌تر کرده و او را در مسیر تکامل روحانی و فکری قرار می‌دهد.

 

اگر تصور کنیم که آفرینش ما در این جهان صرفاً برای پرداختن به مادیات و بقای فیزیکی است،

دچار خطایی عمیق شده‌ایم.

این طرز فکر، زندگی را به مجموعه‌ای از کارکردهای سطحی و زودگذر محدود می‌کند.

در چنین حالتی، با مرگ ما، دفتر زندگی‌مان برای همیشه بسته می‌شود.

آنچه بوده‌ایم، چه خوب و چه بد، تنها به عصر و زمانه خودمان محدود خواهد ماند.

این همان خاموشی محض است که هیچ اثری از ما برای آیندگان باقی نمی‌گذارد و گویا هرگز در این جهان نبوده‌ایم.

 

پس، بیایید فراتر از مادیات و نیازهای جسمانی بنگریم و زندگی را فرصتی برای به‌جا گذاشتن اثری ماندگار بدانیم.

بنویسیم از آنچه در دل و ذهن‌مان جاری است؛

از آرزوها، شکست‌ها، امیدها و باورها.

هر کلمه‌ای که بر صفحه می‌آوریم، گامی است به سوی جاودانگی.

 

هر جمله‌ای که می‌نگاریم، نقطه‌ای است از مأموریت ما در این جهان.

این عمل، نه‌تنها برای خودمان سودمند است، بلکه هدیه‌ای است برای جهانی که به اندیشه‌ها و تجربیات ما نیاز دارد.

این‌گونه، رسالت الهی‌مان را به انجام می‌رسانیم و اثری ماندگار از خود بر جای می‌گذاریم.

 

هرچه می‌نویسیم، در کنار رسالت الهی‌مان، گویی فرزندان معنوی خویش را نیز می‌آفرینیم؛

فرزندانی که اندیشه و کلمات ما را برای نسل‌های آینده به ارمغان می‌برند و چراغی برای آنان خواهند بود.

 

به امید روشنی افکار و تعالی اندیشه‌ها،

که چراغ راه انسانیت و خلاقیت‌ اند.

نویسنده:

 احمد محمود امپراطور

 Ahmad Mahmood Imperator 

۱۴۰۳خورشیدی

 

13 جولای
۱ دیدگاه

فراسوی نیک و بد+ نیازمندیهای اجتماعی= اراده جمعی

تاریخ نشر : شنبه 23   سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 13 جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

فراسوی نیک و بد + نیازمندیهای اجتماعی = اراده جمعی

منظور از فراسوی نیک و بد٬ عبارت از مرحله فکری مطلوب می باشد: که اعضاء جامعه به اساس باور٬ سمت٬ زبان و قوم و یا نژاد با یکدیگر ارتباط نمی بندند  بلکی اساس ارتباطات اجتماعی مدنی٬ رفع نیازهای زندگی و یا مجموعه روابط اخلاقی دانشگاهی یا آکادمیک٬ که در شناخت آسیب پدیده و تجویز آن٬ بنیاد نهاده شده است.

 رفع نیازمندیهای اجتماعی که شامل اعمال تصدی دولت می باشد٬ و در امور تصدی٬ دولت و نهادهای خصوصی در بازار می توانند٬ رقابت کنند. اعمال تصدی مانند: معارف و تحصیلات٬ صحت عامه٬ انرژی و برق و غیره …است. ولی اعمال حاکمیتی برخلاف تصدی تنها منوط به دولت استکه شامل:‌ اردو٬ پلیس و امنیت می گردد.

 حالا مبحث اراده جمعی به هدف اینکه دولت از فلسفه وجود اش٬ که خدمت می باشد٬ با استفاده از اعمال حاکمیتی و مکر و حیله های سیاسی در لباس اسلام سیاسی٬ از خدمات عامه در تنازل یا متمرکز به نفع خصوصی یا گروهی نباشد  که اراده جمعی تنها در نهادینه ساختن ساختار نظام حقوقی سیاسی خلاصه نمی شود٬ بلکه ماهیت دولت در خدمت یا حاکمیت قانون در فقدان نظارت مردمی و اقتدار افکار عمومی در تصامیم دولت٬ این فقدان = به جمهوری صوری یا نظام های اقتدارگرا و یا استبداد محض دینی همانا اسلام سیاسی می شود.

 

محمدآصف فقیری

 

09 جولای
۱ دیدگاه

کیفرِ عمومی

تاریخ نشر : سه شنبه 19  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 9 جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

کیفر عمومی

کیفر عمومی در فقدان اراده جمعی برای تغییر و از طرفی زمامدار مستبد در امور کشوری باشد را٬ آگوستین اقدیس نفرین الهی برای مردم یک سرزمین میداند.

آگوستین زاده آفریقای شمالی بود که متون کتاب مقدس مسحیت را٬ برای سیاست فلسفی می کرد. وی توسط رومی ها کشف و در روم منتقل می شود و همانجا بعد فوت دفن می گردد. در زمان اوج مسحیت یعنی پسا واقعه اصحاب کهف٬ آگوستین نظریه پردازی میکرد. که ایده و نظریات وی با نظریات اسلامی در باب سیاست تطابق زیاد دارد.

ولی در مبحث نفرین جمعی از اسلام برای افغانستان٬ پدیده باوری و عقیدتی که قانع کننده باشد نمی توان یافت. زیرا رویکرد اسلام در فضائل و کیفر عمیقاً لیبرالی یا منحصر به فردی می باشد.

ولی بدون شک مجموعه ایده های منفور چون: تعصب و قوم گرایی و استقامت و یا پافشاری در جهل یا در موجودیت جهل٬ مدعی بودن را٬ می توان مجموعه پدیده های نفرین حق دانست٬ که همه باطل و از مبانی جهل با محرکه نیروی منفور شیطانی است.

پس در نتیجه:

منفوریت ملت که توسط جوبایدن رییس جمهور آمریکا برای افغانستان نیز بیان شده را٬ با پدیداری شهروند در گستره جهانی نتوان پذیرفت – که نباید از پدیده های منفور و موجود در افغانستان نیز غافل شد.

برگرفته شده از: روان درمانی تا بلوغ سیاسی در افغانستان

محمدآصف فقیری

8 جولای 2024

 

 

06 جولای
۱ دیدگاه

انقلاب صنعتی افغانستان

تاریخ نشر : شنبه 16  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 6 جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

انقلاب صنعتی افغانستان

منظور از انقلاب صنعتی برای افغانستان عبارت از: رویکرد علمی به پدیده های تصدی صنعتی می باشد. که فرهنگ این پدیده ها یا بهتر ژرف شویم کارکرد پدیده های مدرن٬ فارغ از هر فرهنگ درون جامعه ای٬ بخود وابسته اند. یعنی نظم و قوانین این پدیده ها٬ منوط به یک جامعه و باور خاص نمی شود.

 البته صنعت و تصدی تکلیف بالای دولتها نیز می باشد

. که بهر کدام بطور جداگانه در سازمان خاصی بنام ریاست یا وزارت میپردازند. این پدیده های شامل: برق و انرژی٬ ترانسپورت و هوانودری٬ ارتباطات و انترنت٬ صحت عامه و وابستگی آن با سازمان بین المللی صحت و غیره … پدیده های روزافزون می باشند٬ که نحوه رویکرد دولتها جهت تصدی این پدیدها٬ تخصص و عقلانیت فارغ از باور و فرهنگ درون کشوری هارا٬ دارد.

 از طرفی پدیده های مدرن خادم عقاید مردمی نیز شده است. بطور مثال: روشن کردن حرمین شریفین توسط برق که حاصل فکری کافر به قولی و یا انتقال حجاج به بیت الله توسط طیاره٬ که محصول فکری برادران رایت در ۱۹۰۴ که پیرو دین یهود بودند.

صنعت و مدرنیته در واقع محک نزدیک شدن مردم با فرهنگ های مختلف از نقاط گوناگون جهان نیز شده است. اما حس برتری جوی و مدعی برتر بودن متحجران دینی٬ جامعه دین زده افغانستان به حدی عقلانیت را٬ حواشی کرده اند٬ که فرهنگ صنعتی یعنی رویکرد علمی برای استفاده از پدیده های تصدی مدرن را٬ نیز نداریم.

در نتیجه:‌ مبارزه علمی تخصصی برای صنعتی شدن افغانستان٬ خود نیروی تغییر بسوی مطلوبیت دانسته می شود – که اکثر حرکت های نمادین یا احزاب فعال در خارج برای افغانستان٬ در اساسنامه شان٬ چون صنعتی شدن اعمال تصدی دولت٬ موردی را تز یا نهاده نکرده اند. تا جزییات آنرا در گفتگوی های رسانه ای و نشست های منطقه ای و فرامنطقه بحث کنند.

محمدآصف فقیری

 

04 جولای
۱ دیدگاه

آزادی بیان و شبکه های اجتماعی انترنتی افغانها

تاریخ نشر : پنجشنبه 14  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – 4 جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

آزادی بیان و شبکه های اجتماعی انترنتی افغانها

ماقبل بیان و آزادی آن٬ عمق بینش بر پدیده ها یا شناخت و استنتاج پدیده ها٬ از فعالیت روزانه در مطالعه توانایی گفتار و حل معضلات اجتماعی را٬ محصول می شود.

در این حالت وسیله های بیان که شامل:‌ مطبوعات٬رادیو و تلویزیون و در عصر کنونی انترنت و شبکه های اجتماعی میباشند٬ غنیمت برای سرعت اطلاعات را٬سریع کردن است. ولی دقت آگاهی از دانایی مسبب متعالی اجتماع میگردد.

که متاسفانه از آنجاییکه در جامعه عقب مانده افغانستان٬ چون فعالیت روزانه مطالعه نیست .و جایگزین بیان در شبکه های اجتماعی ٬ دروغ و لاف زدن به اوج رسیده است – از تنازل عمق جهل در جامعه ما٬ کسی از دروغ گفتن ذره ای شرم و حیا نمی کند. در حالیکه هیچ پدیده ای به اندازه دروغ در مقابل حق منفور نیست.

بطور مثال : نوع ماشین موتر و رویکرد تحقیقی رسانه ای٬ در مورد جزییات این صنعت٬ به گونه مسلسل می تواند برای چندین سال تولید برنامه های جذاب بادربرگیری مخاطبین بیشتر کند.که در نبود چنین رویکرد علمی رسانه ای٬ برنامه های شبکه های اجتماعی حتی تلویزیونی٬ اوج لاف زدن و سفله شدن انسان ها گردیده است.

در نتیجه: قطعاً آزار دهنده و بی نهایت شرم آورست٬که کار بران  اجتماعی وقت شانرا در چه نوع برنامه ها٬ مصرف میکنند – در حالیکه سطح آگاهی بلند روح و جان برای نجات و توسعه أفغانستان شناخته شده  است.

 

محمد آصف فقیری

کارشناسی ژورنالیزم و ارتباطات و کارشناسی ارشد حقوق عمومی

06 ژوئن
۱ دیدگاه

جهان زیستی در بستر جهانی شدن جهان!

تاریخ نشر: پنجشنبه 17  جوزا ( خرداد ) 1403 خورشیدی – 6 جون  2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

جهان زیستی در بستر جهانی شدن جهان!

جهان زیستی فرد٬ مجموعه خصایص و طرز فکری فردی میباشد. که از فرهنگ اجتماعی که فرد در آن جامعه تولد شده متاثرست٬امروزه جهان زیستی انسان ها٬ در سیرجهانی شدن با تعارض مواجه میباشد. که پدیداری جهانی شدن عبارت از دهکده کوچکی  انترنت و شبکه های اجتماعی و مهاجرت اند. البته شهروند مدرن در گستره جهانی هویت نوین انسانی نیزگفته می شود٬که در صورتی انسان های امروزی بافرهنگ انسان مدرن٬درون سازی شود٬ در واقع جهانی شدن وسیله ای٬برای گستره و توسعه جهان زیستی فردی می توان گردد.

اما شهروندی مدرن در جامعه سنت گرا و عقب مانده جهان سومی چون افغانستان٬ در صورتیکه نهادینه نشود٬ و برایرسیدن آن٬فعالیت و برنامه نباشد به مفهوم سیر تنازل و جهان بی روح یا جهان متحجرانه را٬ شاهد خواهدبودیم. که در نتیجه:برای اقلیت مدرن یا شهروند به معنای واقعی جزء راهی بسوی مهاجرت و ترک وطن و جامعه نیست. و اینکه مهاجرت و روان درمانی را٬مقدماتی دانست و رعایت کرد. تا فرد باانرژی تام و حس جهان زیستی خود٬ضرورت به روان پزشکی و آسیب تر از آن٬عقلی و عصبی مبتلا نشود. که می توان رویکردهای علمی و کاربردی جامعه شناسی را٬ جزء روان درمانی دانست.

محمد آصف فقیری

 

10 می
۱ دیدگاه

بعضی آفریده شده اند٬ تا به بعضی خدمت کنند!

تاریخ نشر: جمعه ۲۱ ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۰  می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

بعضی آفریده شده اند٬ تا به بعضی خدمت کنند!

این گفته افلاطون و ارسطو در قرن هفدهم خیلی نقد شد٬ که بعضی آفریده شده اند٬ تا به بعضی خدمت کنند٬ اما تخصص گرایی و شایسته سالاری در نظام های مردم سالار٬ یعنی اینکه: هرکس برای کاری آفریده شده و حقوق کار هم٬ به این تکریم انسانی که٬کارمند کالا نیست….!

اما فلسفه وجودی ما مردم افغانستان چیست؟

بخشی از مردم ما که در دام گروه های تند رو دینی افتاده اند و جان و پوست شان٬ در خدمت آزمایش اسلحه های شرق و غرب٬ و بعضی دیگر چون پناهنده در خدمت جوامع منطقه و فرا منطقه و بدتر از همه٬عده ای با مدارک تحصیلی یعنی تکنوکرات در جامعه٬از کشورهای غرب چون دوره بیست ساله جمهوریت به غارت وارد می شوند.

آخر این درد وطن در کجا دوا شود؟ و بدتر از این چه خواهد شد٬ که بعضی دیگر جز تجزیه راه حل دیگر نمی بیند. و این بینیش های کوتاه و خام را کجا ژرف و پخته کرد؟ در حالیکه جهان در ۲۰۲۴ قرار دارد٬ اما افغانستان در توقف زمان همانا حالت قرون وسطایی…

در نتیجه:

قدم نخست بسوی دانایی٬ شناسایی جهل موجودست که: در جامعه خود٬ بی تفاوت و تماشاگر و در خاک دیگران خدمتکار نباشیم – در این حالت آسیب شناسی و معرفتی که خرد جمعی تولید کند٬ لازم و الزامات وجدان جمعی پسا بیداری اعضای جامعه پدیدار می شود. یعنی بیداری وجدان٬ پسا درون سازی معنی در وجود پدیدار می گردد.

محمدآصف فقیری

http://www.youtube.com/@AsifFaqiri-xv7bx

 

 

 

17 آوریل
۲دیدگاه

آزادی بیان و چیستی انسان

تاریخ نشر : چهارشنبه – ۲۹ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

 آزادی بیان و چیستی انسان

پدیداری خود شناسی در انسان و بیان آن٬ هستی جامعه سیاسی به هدف نظام مردمی می گردد.که عدم خودشناسی و سرگوب بیان٬ عبارت از دیکتاتوری است…!

شرح آزادی:‌

آزادی وسیله به سعادت استکه: در حالت جهل٬ چیزی برای بیان نباشد تا سازنده توسعه جامعه گردد٬ جنگ و ستیز و برتری جوی٬ جایگزین سیر آزادی و بیان در جامعه توده می گردد. در این حالت بی تفاوتی اعضاء جامعه به مفهوم بی طرفی چون در علوم انسانی نیست. در حقیقت خموشی در مقابل سلب آزادی بیان٬جزیه دادن به فاشیست و توجه بردگی محسوب می گردد.

پیشنهاد میکنم:که چیستی آزادی بیان را٬ از اسلام و مولانا روم در لینک ذیل تماشا کنید٬ که شرح داده ام:

https://youtu.be/tKX3XI5_uj0?si=eh4avKuMvGjN6Ks6

 

محمدآصف فقیری

31 مارس
۱ دیدگاه

سواد چیست و با سواد کیست ؟

تاریخ نشر : یکشنبه 12 حمل (فروردین) 1403 خورشیدی – 31 مارس 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

سواد چیست و با سواد کیست؟

سواد فراتر از خواندن و نوشتن به مفهوم تغییر شناخته شده است – تغییر بسوی متعالی یا سیر صعودی بسوی درک حقیقت که لامنتهی می باشد…!

شرح با سواد:

با سواد یا حکیم که حکمت پدیده ها را٬ در علوم انسانی راه حل یا استنتاج تلقی می کند. که جوهر عقل تنها در فعالیت مغز که شامل حواس می شود٬ خلاصه نبوده و یا تکیه به مدارک صوری دانشگاهی و در پی شهرت بودن٬ که این حالت را جزیه دادن به غفلت دانست. و یکی از عوامل عدم تغییر افغانستان دانشمند نما های اند که اکنون شهرت نیز پیدا کرده اند و فاقد یافته علمی تخصصی در رسانه های نوشتاری و دیداری ظاهر می شوند.

حالا سوال این است که: مدرک دکترای ارسطو ، افلاطون٬ سیرون … کجاست؟ آنها در فقدان امکانات امروزی سنگ بناهای حکمت را٬ برای بشریت گذاشته اند. البته آوردن این سوال به مثابه نفی یا منتفی کردن روش منظم و عالی دانشگاه امروزی نیست. منظور اینکه با همه کمک های مالی و امکانات تحصیلی توسط خارجی ها در طول بیست سال جمهوریت٬ شاهد درج یکی از دانشگاه های٬ افغانستان در یک هزار بهترین دانشگاه دنیا٬ که هر سال اعلان می شود٬ نبودیم.

مشکل بنیادی ما٬ فارغین دوره های تحصیلی صوری می باشد. که در برابر بنیادگرایی دینی٬ جامعه سیاسی ما ناکام یا مغلوب شده است.

در نتیجه:

  •  جوانان باید متعهد شوند٬ که:  درس بخوانند تا وظیفه را خلق کنند – نه اینکه برای شغل یا در پی مدرک باشند.
  •  جدایی سليقه های فردی از جوهره عقلانیت: می توان از جوهره حکمت دینی وارد معرفت شناسی پدیده ها شد – اما هرگز نباید توسط نقل دینی منتفی علوم عصری شد.
  •  معارف و تحصیلات روابط بنیادی علمی و مفهوم دارد: در تحول و مدرنیته سازی آن در افغانستان٬ تحقیق شود.
  •  در علوم انسانی رشته ها٬ باهم روابط مفهومی دارد: که رشته های میان رشته ای در بین دو یا چند رشته نیز داریم – اما هیچ رشته ای منتفی رشته دیگر نیست.
  •  مراکز تحقیقی و انتشارات علمی: به مثابه ماشین محرکه توسعه دانسته می شود. که در زمان نبی اکرم (ص) چون بهترین ساجدین خلقت بودند از سه یا چهار مسجد بیشتر نبود٬ یعنی مساجد از حد ضرورت بیشتر در افغانستان می باشد – امید ست با ایجاد مراکز تحقیق و مطالعات٬ قلب توسعه را٬ درافغانستان زنده و زنده نگه داشت…

محمدآصف فقیری

05 مارس
۱ دیدگاه

چیستی دولت

تاریخ نشر : سه شنبه 15 حوت (اسفند) 1402 خورشیدی – 5 مارچ 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

چیستی دولت

دولت یا کشور که به انگلیسی State و به فرانسوی Etate که ریشه یونانی آن از Status گرفته شده است. محصول از گروه بند های انسانی می باشد، و در نقطه نهایی خطی قرار گرفته که از جماعات کوچک و ساده از قبیل خانواده، طایفه، عشیره، قبیله و امثال ذلک آغاز می گردد.

در تبیین دولت نظریه های اسلامی٬ طبیعی٬ قرارداد اجتماعی و اثبات گرایان را شامل می شود٬ کهاتفاق نظر: در خادم بودن دولت یا خدمت فلسفه دولت است. و در خدمت خلق الله اسلام به زمامدار٬ تکالیف را وضع کرده می باشد. البته تا زمانیکه این تکالیف در نظام حقوقی سیاسی بالای دولت ملت وضع نشود٬ مجموعه نظریات و تکالیف باوری و نظری حکما فقط حرف و زیب کتاب هااند.

حکومت قانون یا قدرت مشروع در ساختار  و سازمان های دولتی به دو گونه اعمال متمرکز هستند:‌

یکم – اعمال تصدی و دوم- اعمال حاکمیتی

اعمال تصدی دولت: در این اعمال دولت مانند افراد حقیقی و حقوقی در بازار تولید٬ وارد شده و رقابت می کند٬ که شامل: بانک داری٬ هوانوردی ملکی٬ شفاخانه و صحت عامه٬ معارف و تحصیلات٬ سایبر و مخابرات و غیره … پدیده های اند که در نظم و قانون آن٬ فقه معاصر فقط در تثبیت جایگاه حلال و حرام بودن پدیده ها نقش داشته٬ زیرا قانون پدیده های مدرن با معاهدات بین دولی آن٬ از عرف و باور هر جامعه مستقل می باشند.

اعمال حاکمیتی: این اعمال مانند:‌ اردو٬ پلیس و امنیت می باشند. که بایستی قوه ناظر یا قوه مقننه در نظارت این اعمال حاکمیتی باشد٬ تا در برابر مردم و آزادی بیان قوه سرکوبگر نگردد.

نوت: برای دانستن نظریه های اسلامی٬ طبیعی٬ قرارداد اجتماعی و اثبات گرایان دولت٬ کتاب حقوق اساسی بنده را از انترنت دریافت و مطالعه کنید.

محمد آصف فقیری

21 فوریه
۱ دیدگاه

آفتاب حقوق

تاریخ نشر : چهارشنبه 2 حوت (اسفند) 1402 خورشیدی – 21 فبروری 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

آفتاب حقوق

آفتاب حقوق یعنی : عقلانیت سیاسی و سرشت فساد آوری قدرت در بنی آدم از زمانیکه: شایستگی هابیل توسط قابیل سرکوب می شود تا یوم الدین ادامه دارد………..!

حاکمیت قانون: [1]

سرشت قدرت و فسادآوری آن و عقلانیت که از: اولین زاده های آدم شروع می شود٬و ریشه دارد در نیروی منفی و مثبت در مبداء خلقت چون: آدم و ابلیس یا شیطان…

البته تمامی لوازم شکلی حاکمیت قانون چون: تفکیک قوا٬ نظارت٬ پاسخگوی٬ و مسوولیت مدنی دولت و غیره … در ارزش های اسلامی قابل هضم است. اما در کشورما ارزش نیست. شکل ارزش برای منافع بیرونی و توسط استخبارات های بیرون می باشد.– بیشتر بخوانید: تقدیر نویس نامرئی سیاسی با کمک نقل گرایان دینی http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=174624

سازمان و منشور آن٬ برای افغانستان:

سازمان ملل قدرت نیست از قدرت است در صورتیکه در کشور حقوق منشاء قدرت نباشد. یعنی در افغانستان ، سازمان در خدمت آمریکاست٬ اما زمانیکه حقوق یعنی مردم منشاء قدرت کشوری شود٬ سازمان در این حالت از قدرت هاست و افغانستان هم یکی از قدرت ها٬ و برای منافع خود در بازی….بیشتر بخوانید: http://disq.us/t/4mvaont

نوت: نوشته فوق با لینک های داده شده آن مطالعه گردد: رابطه حق و قدرت را در وجود مخاطبین درون سازی می کند – البته برای دریافت عمیق مخاطبین و اساسات حقوق اساسی: کتاب حقوق اساسی افغانستان را نوشته ام و در انترنت نیز می باشد مطالعه کنید.

محمدآصف فقیری

[1]http://hoqooq.eu/Faqiri-011023.pdf

 

16 فوریه
۱ دیدگاه

ارسال پول هفته وار به کجا خواهد انجامید؟

تاریخ نشر: جمعه 27 دلو (بهمن) 1402 خورشیدی – 16 فبروری 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

ارسال پول هفته وار به کجاخواهدانجامید؟

هیچ گربه ای٬ موش به رضا خدا نمیگیرد…….!

شرح تحلیل:

حضور نظامی آمریکا در یک کشور متعهد٬به شرط دموکراسی در آن کشورنیست – بلکه حفظ امنیت مراکزنظامی و تولید اقتدار تک قطبی برای شان مهم است. پس باز گشت آمریکا در بگرام در حیطه توافق با طالبان ممکن می تواند باشد.

چرا؟

۱ – طالبان برخلاف بیست سال گذشته در امر مبارزه باگروههای هراس افگنی بین المللی٬ کامیاب تر بود –چون شناخت سلفی ها یامکتب فکری داعش را بهتر میشناسند٬گرچه خودشان نیز از این مکتب متاثر اند.

  • باآمدن دوباره آمریکا٬مخالفین آمریکاچون طالب گروه تند وجنگجو در برابر طالب ساخته نمی توانندو اگرآمریکا مطمئن به نزدیکی مطلق شود:
  • در صورت پیروزی و یاغیرپیروزی ترامپ هم٬ باز گشت انجام می شود.

2 – در صورت غالب شدن تروریست های بین المللی هم٬ منافع آمریکاست.

منطقه و قدرتهای منطقه:

جز ثبات سیاسی افغانستان نمی تواند کشورهای همسایه و منطقه٬ خواب آرام از بابت افغانستان داشته باشند–زیرا سلفیت از بدو خلقت کاراستخباراتی امپریالیسم بوده و هرگزسرحدات معین شده حقوق بین الملل و ارزشهای جوامع انسانی را٬ به رسمیت نمی شناسد.

قابل یادآوریست: که بعد ۱۹۹۲ این طالبان نبود که رخنه های وهابیت را در أفغانستان باز کرد– بازیگران مکتب فکری این فرقه در افغانستان چون:

 حکمتیار٬ سیاف و دیگران بطور نسبی … و خطیب های چون سلام عابد٬متوکل٬ ظاهر داعی و بسیاری زیادی بودند و یاهستند٬که در مساجد و دانشگاه ها٬فعالیت میکردند.ومرکزی به نام جمعیت اصلاح هم داشتند٬ممکن این مرکزغیر فعال باشد و یا در خدمت طالب اکنون

در نتیجه:

بارها در رسانه ها٬هم گفته ام: فقه دین نیست از دین است یا در خدمت دین باوران٬ تا اعمال دینی که شامل ( علم توحید و نحوه عبادت) می شود٬ارایه کرده اند – قطعاً‌ نوآوری یابدعت را نمی پذیرید. مثلاً پنچ وقت نماز فرض از آغاز پسا معراج تا کنون پنج وقت است٬ و هرگز شش وقت نمی تواند شود…

اما در دنیا هر روز و هر ساعت نوآوری است. مثلاً یک سلفی در فرانسه که کلپ تصویری آنراهم دیده ایم٬بجای موتر از الاغ استفاده میکرد و باور داشت بدعت می باشدتمامی نوآوری ها چون: موتر و طیاره و غیره….

راه حل: از اینکه حکومتداری اسلامی از زمان خلفای راشیدن تا دوره عثمانی ها نظر به زمان و مکان در تغییرماهوی و ساختاری بوده٬ دو انتخاب داریم:

 یکم – روشنفکری سید جمال الدین افغانی ٬ یعنی جمهوری اسلامی و نوع تفکیک قوا نسبی یاپارلمانی یاشورای را٬ من یک رای موفق برای أفغانستان با نظام اداری غیرمتمرکزمی دهم.

دوم –  سلفیت و داعش: در صورت غالب شدن بالای طالب و یا ادامه کنونی طالبان که باآمدن دوباره نظامی آمریکا٬ استقامت پیدا می کنند٬که:

داعش و یا طالب هر دو به نفع استخبارات غرب تمام می شود…

محمدآصف فقیری

11 فوریه
۱ دیدگاه

Ontologically یا هستی شناسی

تاریخ نشر: یکشنبه 22 دلو (بهمن) 1402 خورشیدی – 11 فبروری 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

Ontologically

یا هستی شناسی

در سیاست افغانستان چگونست؟

هستی و مبداء هستی٬ جریان هستی و مقصد هستی که نتیجه مطلوب آن٬

جز تکامل هستی در مبانی توسعه سیاسی می باشد…..!

  • نیهیلیست و قدرت کشور:‌ اینکه دین از سیاست جدا نیست و دین هم مجری قدرت نیست. پس جایگاه دین در تصویب و منشاء قوانین بوده که مجری آن قوانین در قدرت٬ انسان و سرشت قدرت در فساد آوری در سرشت های ذاتی انسانی می باشد.و انسان جایز الخطا و ممکن الخطاست و فقدان نظارت بر قوه مجریه جایز الخطا بودن انسان را به واجب الخطا می تواند ارتقا دهد. زیرا هتلر به زعم خودش٬ جنایتکار و فاشیست نبود…
  • سقوط دولت در ۲۰۲۱: سقوط حمایت مردمی را مقدم داشت. زیرا در کودتای نافرجام ۲۰۱۶ ترکیه٬ سیل مردمی در حمایت دولت رجب طیب اردوغان بود که کودتا را ناکام ساخت.
  • مردم و افغانستان: در توده بودن جامعه و عوامل آن چون: فهم نادرست از دین و قوم گرایی کسی شک ندارد٬ ولی تجویز آن و انسجام مردمی را٬ رهبری از مبانی عقلانیت سیاسی لازم٬ که در جریانات سیاسی ما شعار بی عمل یا تُهی معنی بسیار است.
  • نتایج ناکام: چون با دید پوزیتیویستی وارد عمل سیاسی شدن٬ و توجه کردن البته غالب بودن نفع خصوصی گروهی بالای نفع عمومی جهل بوده که نمی توان جز تنزل و سیر نزولی جامعه و کشور چیزی دیگر حاصل داشت.
  • فردا نامعلوم: یعنی پدیداری اکثریت جاهل و بی برنامه و پایداری دیکتاتوری…
  • تجزیه و بدترین حالت:‌ تجربه خواهد بود که هیچ دوره سیاه کشور به آن مانند نیست٬ زیرا واحد تجزیه شده را ملت سازی لازم و اگر در هر واحد٬ ملت سازی نشود چند تجزیه دیگر کرد؟ و یا کسی مدعی شود که در واحد تجزیه شده X یا Yتوانایی ملت سازی را داریم٬ که اثبات آن گاندی و اتحاد چندین صد دین و فرهنگ متنوع در هندوستان می باشد – پس مشکل بنیادی ما در عدم ملت شدن: غالب بودن نفع خصوصی گروهی بر نفع عمومی می باشد.
  • تساهل و تسامح: یعنی یکدیگر را آسان گرفتن٬ زمانی این روحیه برای تغییر انرژی درون سازی تولید می کند٬ که انگیزه اولویت بخشی نفع عمومی و از خود بیرون رفتگی آن٬ در وجود اکثریت اعضاء جامعه٬هستی موجود شود – و این هستی را٬ کیمیا و طلسم توسعه کشوری گفت– و ربط معرف شناختی موضوع در این لینک ذیل:http://disq.us/t/4mjctzk

محمدآصف فقیری

 

30 ژانویه
۱ دیدگاه

تساهل در برابر نقد، پذیریش کیفیت است

تاریخ نشر: سه شنبه 10 دلو (بهمن) 1402 خورشیدی – 30 جنوری 2024 میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا

تساهل در برابر نقد٬ پذیرش کیفیت است

بررسی و سنجش از مبانی عقلانیت سیاسی در مهار سرشت قدرت٬

جان کلام نزاع ها و کشمکش های سیاسی می باشد که

ظرفیت پذیرش آن٬ نمایانگر بلوغ عقلی طرف است….!

شرح استدلال:

امام اعظم أبو حنیفه علم را تضرع تبیین می کند. زیرا خداوند در مقابل جاهل امر کرده: وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا …آیه

پس متضاد جاهل که عالم است و سلام کردن هم تضرع و تضرع یعنی علم می شود. در سیاست قبول کردن مخالف سیاسی یعنی اینکه دولت میراث پدری و یا مالکیت فردی گروهی کسی و یا کسانی نمی باشد. از این جهت اپوزیسیون و کیفیت عمل از مبادی خرد٬ بمنظور منافع عمومی ضرورت جامعه سیاسی است. البته چگونگی نقد٬ نیز عقلانیتی بوده٬ که اهل آن٬ یعنی نقاد شدن را سیری آگاهی تا دانایی پدیده لازمست.

که رویکرد اثبات گرایانه در أفغانستان کارآمذ بنیادی ندارد و تجربه هم گواه آنست. زیرا مبدا گرایی و علت شناسی پدیده و از تجارب دیگران٬ که با ارزش های حاکمه کشور تطابق دارد می تواند دست یافتنی گردد.

از این جهت ژونالیست تحقیقی که بگونه تسلسل بطور مثال عنوانی: (سرشت قدرت و أفغانستان) کار کرده باشد من نمی شناسم و آزادی بیان هم پسا ۲۰۲۱ در کشور بصورت نسبی قابل محسوس و ملموس می باشد. که دانایی از علم حقوق و سیاست با عناصر خبری آب حیات جریانات سیاسی کنونی أفغانستان و روح عناصر خبری٬ که در لینک ذیل نیز شرح داده ام… عریان ساختن عدم خادم بودن گروه حاکم در أفغانستان و متحد کردن مردم بمنظور تغییر در أفغانستان هم٬ در بستر رسانه های جمعی٬ برق آسا می توان شود. زیرا فرصت خلق می شود٬ و هستی ما بزرگترین فرصت برای تغییرست. که هستی با تلفیق زمان٬ یعنی حال و خلاقیت در سرنوشت خویش…

تحلیلی برای ژورنالیستان أفغانستان 

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Baray_Jornalistan.pdf

محمدآصف فقیری

27 ژانویه
۱ دیدگاه

نادان را از هر طرف که نوشت نادان ست!

تاریخ نشر: شنبه 7 دلو 1402 خورشیدی – 27 جنوری 2024 میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا

نادان را از هر طرف که نوشت نادان ست!

اولین گام بسوی دانایی ، شناسایی جهل موجودست….!

شرح مطلب:

جوهر عقل و سیر تفکر در دین این اجازه را برای ما نمی دهد. که فقط با یک ترجمه تحت الفظی٬ حکم از متن مقدس صادر کنیم٬ زیرا سبب نزول٬ مکی و مدنی٬ تفسیر آیه بل آیه و احادیث در تفسیر آیه و مفسرین و حتی برداشت های حکماء و دانشمندان غیر مسلمان هم در مورد که مارا عمیق سازد. و به این معجز الهی که اگر مفسر زمان نباشد معجزه نیست. البته چند ایه مشخص که حکم آن توسط آیه دیگر و یا حدیث معتبر منسوخ شده نیز می باشد که فقط مربوط همان زمان می شد که نازل شده است.

که اگر با ترجمه تحت الفظی از آیه ۳۳ سوره احزاب تعبیر و توجه زن ستیزی و محرومیت از حقوق تحصیل خانم ها کنیم٬ باید خاطر نشان کرد: که در حادثه افک بی بی صاحب عایشه مادر معنوی ما٬ در خانه خود نبود یعنی بالاتر از ده آیه برای تصدیق پاکدامنی مادر ما نازل شد. سوال اینجاست که در آیه ۳۳ سوره احزاب گفته شده به زن ها: که در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت در میان مردم ظاهر نشوید…. که مادر ما بی بی صاحب در خانه نبود در افک؟ یعنی قرار گرفتن و آرامش در خانه دل است که آنجا قلب مدروک عقل و عقلانیت را مکتب و دانشگاه٬ که در بیرون شدن همچون دوران جاهلیت با مکتب رفتن و دانشگاه رفتن و وظیفه و رزق حلال پیدا کردن فرق های ژرف دارد. اینکه علم دنیایی بالای زن و مرد به حسب ضرورت فرض کفایی می باشد٬ این شما و تمامی مراکز فتوای جهان٬ اما زن در برابر زن خود محرم است در امور اجتماعی٬ و تخصص این امور اجتماعی دانشگاه٬ و در درون انسان٬ شیطان هم جنسیت ندارد یعنی عقل و جوهر که نار و روشنی است که این دشمن نامریی را می سوزاند. و از اینجاست که خواب عالم را خداوند عبادت حساب می کند.

حالا برای دانستن اسلام سیاسی یا دین وسیله برای قدرت رسیدن٬ بایستی اینطور سنجش کرد: افغانستان در ۱۹۹۷ و ۲۰۲۱ توسط طالبان به اسلام مبدل نشده و پاکستان ۱۹۴۷ به بعد٬ و قدرت های استخباراتی جهان در منطقه از بن لادن گرفته تا حمله نظامی و اکنون که پول هفته وار و غیره…٬ همچون حلقه است که تمام این عناصر را باهم ربط می دهد و هیچ چیزی تصادفی نیست. و خوشبختانه که در عصر انترنت و رسانه٬ جعل تاریخ ناممکن شده است.

که تمامی مشکلات و نقض های حقوق بنیادین مردم را یک نقطه پایان است و آغاز سعادت عدالت اجتماعی که مردم و الخصوص جوانان بخاطر سرنوشت شان متحد شوند.

پیشنهاد می کنم: لینک های ذیل را نیز مطالعه کنید:

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Marzgozari.pdf

https://jameghor.com/article/تقدیر-نویس-نامرئی-سیاسی-افغانستان-با-ک/#disqus_thread

محمدآصف فقیری