با توكل مى توان شهكار كرد
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 20 ثور ( اردیبهشت ) 1404 خورشیدی – 10 می 2025 میلادی – ملبورن – استرالیا
با توكل مى توان شهكار كرد
از قضا مرد جوان كوهنورد
قصد رفتن را به كوهستان بكرد
كوله اش را بست بر پشتش نهاد
هم به سوى كوهگردى ره فتاد
بر كمر ريسمان كُه گردى ببست
همتش بالا دمى هم نى نشست
تا رسيد از قلّه ها بالا برفت
سر خوش و آ زاده و تنها برفت
هى جوان بالا و ب الا تر رسيد
هر چه بالا رفت خود بالا بديد
سر خوش و بس بى خيال از كار گشت
سخت مشغول كُه و كهسار گشت
بى خيال از اينكه ساعت چند بود
با طنابش كرده بر بالا صعود
بعد چندى ديد سوى آسمان
تار گشته جملگى ها كهكشان
با خودش گفتا كه اى غافل سرم
عقل و هوشی نیست گويى در برم
وقت آن شد تا دو باره بر روم
سوى منزل گشته زينجا در روم
كم كمك پايين مى آمد ز فر
ناگهان لغزيد از پا تا كمر
پاى او را درد بس بى تاب كرد
طاقتش طاق و دلش را آب كرد
پيچ پيچان مى همى آمد فرو
تا كه ديگر كم رمق شد حال او
بر سر يك صخره اى دم ميگرفت
هر دمى را آه محكم ميگرفت
در دلش ميگفت هان اى كردگار
زين مصيبت كن رهايم اى نگار
زار مى ناليد آن مسكين جوان
تارى و سردى و دردش همچنان
ناگهان اندر دلش آمد سروش
كاى جوان بر اين صدا بر ده تو گوش
كن توكل بر خدايت اى جوان
كو همى دارد صدايت اى جوان
پاره مى كن آن طنابت از كمر
خويشتن آماده مى كن اى پسر
خويش را پرتاب كن از روى سنگ
آن جوان گفتا ز پا هستم چو لنگ
بار ديگر گفت يك دم تاب كن
از سر اين صخره خود پرتاب كن
آن جوان گفتا نه دارم تاب من
تا شوم ويرانه تر از پا و تن
از صدا اصرار از او انكار بود
از توكل نى نشان در كار بود
همچنان از سردى و بيچارگى
آن جوان شد بى رمق بى زندگى
بعد چند اين قصّه ى پر آه و سوز
بازتابى يافت در اخبار روز
سرخط صد ها خبر اين بار شد
يك جسد پيدا چو در كُهسار شد
بر سر يك صخره، يك متر از زمين
با تاسف جان سپرد آن نازنين
گر صداى قلب خويشش مى شنيد
خويش را زين تنگنا وا مى رهيد
او صدا بر رب خود مى زد ولى
از نداى رب موده غافلى
چند وجب بيش از زمين دورى نداشت
ليك قلبش زان صدا شورى نداشت
گر توكل داشت بر رب آن جوان
صد يقين ميداشت افزون عمر و جان
با توكل مى توان شهكار كرد
خرمن گل را جدا از خار كرد
شیبا رحیمی
بانو رحیمی گرامی قلم زیبا و طبع روان تانرا می ستایم ، سعادتمند و سرافراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنون از لطف هميشگى شما جناب هروى بزرگوار.
خواهش میکنم بانو رحیمی گرانقدر ، مؤفق و مؤید باشید.