در دهکدهٔ ایندل
تاریخ نشر دوشنبه یازدهم فبروری ۲۰۱۳ هالند
در دهکدهٔ ایندل
حسن شاه ” فروغ “
11 / 2 / 2013
لندن
***
گردیده فرو بندم، زنهار نمی بینم
در دیدهٔ دل دایم،جُز یار نمی بینم
درمیکدهٔ عشقش، مستم زِجمال او
خود را زغمِ وصلش،هشیار نمی بینم
ازعطرِ سرِ زُلفش،درباغ گلاب هستم
در شهر خیالِ خود، عطار نمی بینم
جان مِی تپدَم در دل،او درتنِ جانِ من
در حسرت دیدارم، یک بار نمی بینم
صد درد مرا داده، با غصه در آمیزم
بر زخم فراق دوست،تیمار نمی بینم
غم خورده تمامِ عُمر،غمها بخورد مارا
گردرحق خود او را؟غمخوار نمی بینم
ازبسکه گنهگارم،برخاکِ درش اُفتم
بر فکرِ غفوری اش،من نار نمی بینم
در دهکدهٔ ایندل،نوری زِ فروغ اوست
در کلبه بجُز نقشی،از یار نمی بینم
با تقدیم احترام فروغ از لندن
آقای فروغ گرامی ، خیلی عالیست . زنده باشید . مهدی بشیر
جناب فروغ، خیلی شرین و آهنگین سروده اید . دیدۀ دل تان پیوسته فروغمند باد .
در شهر خيال خود عطار نمى بينم ،
بسيار عالى ، جناب فروغ درين روزها همه از عشق و آن هم چه عاشقانه ميسرائيد. از هر بيت آن حظ بردم . موفق و صحتمند باشيد.
فروغ صاحب!بسیار زیبااست
خودرازغم وصلش٬هوشیارنمي بینم!!!!!!!!!!!!
شمازنده وکامګارباشید
یعقوب منګل
«واهب» چه غزل خوانی در محضر «شاه» این دم
خاموش که حرف تو پر بار نمی بینم
بسیار عالی فروغ گرامی . همیشه نویسا و شاعر بمانید
واهب همه درگفتار،قندوشکرت باشد
جُزشهدو شکر جانم هر بار نمی بینم
فروغ
جناب پوپل صاحب لطف فرموده اید قربان جنان شما ومحبتت تان
مهدی عزیزو گرامی آین همه ازمحبت شما دوستان است
حکیم عزیز وگرامی ام همیشه سلامت وسرشار و پُربار باشند
جناب انجینرصاحب منگل با استفا ده از فرصت ازجناب شما وخواهرم نصبت مهمان نوازی تان تشکر میکنم