۲۴ ساعت

06 ژانویه
۲دیدگاه

نقدی برمثنوی (داستان دو پنسل در بدخشان) اثر استاد مسعود خلیلی

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : دوشنبه   ۱۷  جدی  ( دی) ۱۴۰۳  خورشیدی  – ۶  جنوری   ۲۰۲۵  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

 

نقدی بر مثنوی ( داستان دو پنسل در بدخشان ) 

اثر استاد مسعود خلیلی

 

 

« درود و مهر بزرگوارم!

در این مثنوی، سه لایه معنایی عمیق به‌طور فلسفی و هنرمندانه در هم تنیده شده‌اند:

 طبیعت، رنج، و امید. این سه عنصر، در عین تضاد، به شکلی هماهنگ، تصویری از واقعیت پیچیده زندگی انسانی ارائه می‌دهند.

 

تصویرسازی طبیعت ،  ستایش از هارمونی وجود  :

 جناب مسعود خلیلی، طبیعت بدخشان را نه تنها به یک منظره، بلکه تجلی‌ای از نظم و زیبایی الهی ترسیم می‌کند.

هر کوه، هر دره، هر چشمه، و هر گل در این روایت، همچون نشانه‌ای از حکمت مطلق در خلقت عمل می‌کند.

طبیعت، به‌گونه‌ای که خلیلی توصیف می‌کند، مأمنی است که انسان را از غوغای جنگ و رنج انسانی به آرامش فرا می‌خواند.

این ستایش از طبیعت، به‌طور فلسفی، یادآور این حقیقت است که حتی در میان آشوب و ویرانی، زیبایی و هماهنگی جهان باقی است و انسان می‌تواند از این زیبایی برای بازیابی روح خود بهره‌مند شود.

تأثیر جنگ و فقر ،  آیینه‌ی تراژدی بشری:

جناب مسعود خلیلی، جنگ و فقر را پدیده‌هایی بیرونی، دانسته و آسیب‌های درونی جامعه انسانی را ترسیم می‌کند.

ظلم و بیداد، انسان را از جایگاه طبیعی و الهی خود به زیر کشیده و او را در زنجیر محرومیت و فلاکت گرفتار کرده است.

 با این حال، این تصویر نه‌تنها تراژدی، بلکه نقدی فلسفی بر ماهیت قدرت‌طلبی و بی‌عدالتی در جوامع انسانی است.

خلیلی به ما یادآور می‌شود که فقر، فراتر از فقدان مادی، نوعی بحران اخلاقی و اجتماعی است که همه ما در قبال آن مسئولیم.

تجلی امید ،  جوهره‌ی انسانیت و رهایی:

داستان «دو پنسل» نمادی از ایده‌ای عمیق است:

 امید، حتی در دل محرومیت، سرچشمه‌ای برای نجات بشریت است.

این دو قلم ساده، در فلسفه خلیلی، نمایانگر توانایی بشر برای بازسازی و نوآفرینی است.

کودکان، با وجود محدودیت‌های مادی، حاملان میراث آینده‌اند و حتی کوچک‌ترین امکانات می‌توانند آنان را به سوی پیشرفت هدایت کنند.

و امید یک نیروی متعالی، فراتر از واقعیت مادی است و نشان می‌دهد که اراده انسان قادر است از دل تاریکی، نوری به وجود آورد.

نگاه کلی، وحدت در تضادها :

 این مثنوی، فلسفه‌ای از وحدت در تضادها ارائه می‌دهد.

در دل زیبایی طبیعت، رنج انسانی موج می‌زند؛ اما همین رنج، زمینه‌ای برای شکوفایی امید و اراده می‌شود.

خلیلی، به‌گونه‌ای هنرمندانه، به ما نشان می‌دهد که جهان، با تمام تناقضاتش، دارای نوعی هماهنگی درونی است.

طبیعت، جنگ، و امید، به شکلی عمیق به یکدیگر متصل‌اند و انسان در میان این سه‌گانه، در جست‌وجوی معنا و راه نجات خویش است.

این اثر، با نگاهی فلسفی، بازتاب‌دهنده‌ی ایمان مسعود خلیلی به قدرت تحول‌آفرین دانش، هنر، و اراده انسانی است.

در نهایت، پیام خلیلی این است که حتی در سخت‌ترین شرایط، انسان می‌تواند با اتکا به خرد، عشق، و امید، به سوی آزادی و پیشرفت حرکت کند.

با مهر و ارادت

احمد محمود امپراطور

 زمستان ۱۴۰۳ خورشیدی

 

 

۲ پاسخ به “نقدی برمثنوی (داستان دو پنسل در بدخشان) اثر استاد مسعود خلیلی”

  1. admin گفت:

    محمود جان امپراطور عزیز نگاه ژرف و دید عالی تان را می ستایم ، نقد زیبایی را با نگرش عمیق در این مثنوی قلم زدید. مؤفق و مؤید باشید .
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

  2. هماپژوهش گفت:

    مثل همیشه عالی وستودنی
    قلم تان جاودان وقامت تان
    همیشه استوارباد،امپراطور
    دلها.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما