مشاعره قیوم بشیرهروی با محترم نعمت الله مختارزاده (پیوسته بگذشته)
تاریخ نشر: دوشنبه ۲۱ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۰ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
ساغر و مینا
چنانکه دانم و دانی دویده می آیی
خمارِ باده ، لبی را مکیده می آیی
ولی شکی نبود دروفا وحرف وعمل
چنانکه گفته ام حرفم شنیده می آیی
بیادِ دلبرکانِ غزال چشم ِ سیاه
ز روی شوق زبانی گزیده می آیی
چه آش با نمکی با مساله هایی غزل
و بارباعی وچند بیت قصیده می آیی
ز تارِ زلفِ دلآرا و نخلِ پیکرِ او
یواش یواش ز اناری چشیده می آیی
عجب بحیرتم ازجانفشانی های تومن
به غمگساری جانان سپیده می آیی
خوشابه نزد« بشیر»(نعمتا)رسیدن تو
که دل ز ساغر و مینا بریده می آیی
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
رازِ میانِ من وتو
نه دل ، ز باده و مینا بریده آمده ام
نه دست ، از سر خوبان کشیده آمده ام
نه ترکِ مستی و شادی ونه زعیش ونشاط
نه وهم و، هم ،غمی را را خریده آمده ام
****
مگو ز میوهء شیرین پیکر و اندام
فقط حلالِ چشک را چشیده آمده ام
نگو سخن ز مکیدن ، نزن گپی ز لبان
بدانکه سخت به مقصد رسیده آمده ام
یواش یواش زبانِ دلم به گوشت گفت
میانِ تو و من آنچه ، پزیده آمده ام
بگفته اند که پوشیده ، رازِ مردان را
چه طعنه هاغی ازین گپ شنیده آمده ام
بشیر! مهرِ تو از بسکه دردلِ «نعمت»
ز خوابِ ناز، حضورت پریده آمده ام
نعمت الله مختارزاده
اسن – آلمان
بازهم قسمتی دیگری از مشاعره با شاعر خوش کلام محترم مختارزاده را به دست نشر سپردم ، امید مورد پسند خوانندگان محترم قرار گرفته باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی