افطار روزه دار
تاریخ نشردوشنبه ۲۹ حمل ۱۴۰۱ – ۱۸ اپریل ۲۰۲۲ هالند
هر آن چه خواست دلت عاشقانه آن کردم
نثار فرش رهش جان ناتوان کردم
برای دل خوشی اش عطر یاس و شبو را
به دست بانوی مهتاب شب روان کردم
کنار پنجره بنشسته بودی از کوچه
نگاه به چهره گلگون و گیسوان کردم
سرود عشق ترا در کنار آب روان
به شاخه شاخه شمشاد و ارغوان کردم
شکوفه دختر رُز را به بزم لب هایت
روانه گشته و از باغ میهمان کردم
دلت که سر کش و مغرور بود پنهانی
تو تا خبر شدی بر خویش مهربان کردم
تو خواب بودی و آهسته از لبت بوسه
چو روزه دار به افطار نوش جان کردم
کنون تویی و منم سال ها ز قصه گذشت
که با تو شاد به یک شاخه آشیان کردم
عبدالهادی رهنما
واه واه بازهم سروده زیبا. درود به برادر محترم جناب استاد عبدالهادی رهنما . طاعات وعبادات تان قبول درگاه حق . مهدی بشیر
سپاس و باز هم سپاس از مهربانی و حسن نظر برادر ادیب .عالیقدر و بزرگوارم مهدی جان بشیر .