دوبیتی ها
تاریخ نشر جمعه ۲۰ جون ۲۰۱۴ هالند
دوبیتی ها
رسول پویان
دوبیتی هماره زیباترین و مناسبترین قالب برای ابراز شور و حال عشق، سوز و درد انتظار، شوق وصل و مراد، صداقت و اعتماد عاشقان و پاکیزگی و صفای دل بوده است. با سرایش دوبیتی آنچه در اعماق ناخودآگاه وجود نهان و در ژرفنای دل و اموج مغز پیچان است، فرصت رهایی وگشایش مییابد. در دوبیتی های آتی شما آن حالات یاد شده را به طور بسیار طبیعی، زلال، پاکیزه، صادقانه و خالصانه مشاهده کرده می توانید. فقط عشق، محبت و انرژی فطری خالق این دوبیتی ها بوده است.
در این برهه زمان تاریخی وطن در آتش ناامنی، بحران، ندانمکاری و انارشیزم آشکار می سوزد. حاکمان در فساد، اختلاس و چور و چپاول دارایی های کشور و هست و بود مردم غرق اند. خارجیان فقط به دنبال منافع خود می باشند. مردم مظلوم، محروم و عذاب کشیدۀ ما با اظطراب و نگرانی، پنجه های بریده و دل های خونین و غمین به آیندۀ مبهم و تاریک خیره شده اند. من هرچه فکر کردم چیزی بهتر از عشق و محبت نبود که به مردم میهنم تقدیم کنم. روی این منظور با پیکش «دفتر دوبیتی های پرسوز» خواستم تا گلاب عشق، محبت، احساس، عاطفه، شور، مستی، طرب و صفای دل بیفشانم؛ با این طریق مشام شهروندان کشور را خوشبو و دلهای غمین را تا حدودی شاد گردانم. عشق و محبت هماره جاودان و میوۀ وصل نصیب عاشقان پاکباز باد.
دوبیتیهای پرسوز
دل بیعشق توسنگست سنگست
سر بی مهر تو منگست منگست
نگیرم تـا و صالت را در آغـوش
درون سینه ام جنگست جنگست
******
نگیرم یک نفـس بی عشق آرام
نخواهم بی تو عمر بی سرانجام
تـو بـاشی آروزیم در دو عـالـم
نگیرم از کسی جز از لبت کام
*****
دلم از درد و غم خون است جانا
دوچشمم موج جیحون است جانا
به جز وصل تـو دل آرام نگـیرد
به سینه قلب مجنون اسـت جانا
*****
تـویی مـاه شـبان تیرۀ دل
ویا خورشید فصل خیرۀ دل
لـبانـت چـشـمۀ آب حیاتـم
تـو بنویسی کتاب سیرۀ دل
*****
تورا سرمایۀ جان میتوان گفت
شکوه عقل وایمان میتوان گفت
گل زیـبــا بــه شـــاخ زنـدگانـی
بهارعطر ریحان می توان گفت
*****
تـویی زیب کتاب خاطـراتم
کلـیـد تــازۀ راه نـجــــاتـــم
نگرددشعلۀ عشق توخاموش
تویی نیرو به جان حرکاتم
*****
خــدا دل را بـرایـت آفـریـده
به چـشـمان سیاهـت آفـریـده
توخواهی قهرکن یارحم بردل
فـقــط بهــر ثنـایـت آفـریـده
*****
تویی ازمن ومن هم ازبرایت
مـده بیگانه را ره در سـرایت
بنای عـشق را از نـو بسازیم
تویی لیلا ومن مجنون راهت
*****
توراالگوی خوبان میتوان گفت
طبیب قلب بـریـان میتوان گفت
نـدارم تاب هـجـران تـو را بیـش
تورا در پیکرم جان میتوان گفت
*****
تو را جانان جانان آفریدند
ضیای چشم گریان آفریدند
چو خورشید دل دیوانۀ من
و یـا مـاه خراسان آفریدند
*****
نسوزد دل اگر درعشق دل نیست
دل بیعشق جزازسنگ وگل نیست
بـر آیـد شـعله از خـاکـستـر عـشـق
پلوش عشـق تو جانا خجل نیست
*****
بتی من اضطراب وشرم دارد
کــمی دلــــهـره و آزرم دارد
دلش پاکیزه تر از برف باشد
زمسـتانـش بـهـار گـرم دارد
******
محبـت جاودان جاودان است
سکوتش سوزفریاد زمان است
مـیـان بـاغ دل آتــش بـکاریــم
که بارش لایق نسل جوان است
*****
درون سـینه ام آتشـفـشان است
چو رازعشق جانانم نهان است
نگویـم با کسـی این داسـتان را
که دردعشق درد جاودان است
*****
نگاهت قصۀ دل میســراید
لبانت شعر محفل میسـراید
نفسهای توراحس میکنم یار
به جانم نور منزل میسـراید
*****
توهی درلابلای جسم وجانم
از این پیچیدگیها در فغانم
گـذشـتـم از گـذرگاه تحـیّـر
چو روح بیکران آسـمانم
*****
نگنجد درسخن عشق من و تو
به سوزاند دهن عشق من و تو
رضا و رغبـتی نـبـود در کار
فرا شد از زمن عشق من و تو
******
توهی در التجاء و التماسـم
نمیداند دگر عقل و حواسم
فقط وصل تورا خواهم ازدل
که مـن فانی الطاف و نیازم
۲۴/۲/۲۰۱۴
دوست عزیز جناب پویان گرامی ، کتاب زیبا و دوبیتی های عالیست. امید است یک نسخه آنرا برای کتابخانه ۲۴ ساعت بفرستید ُ چون قبلا یک کتاب دیګر تانرا از طریق این سایت اعلان نمودید و بنده همین تقاضا را از شما کردم که متاسفانه پاسخی دریافت نکردم . امیدوارم اینبار اگر نمیفرستید حتما پاسخ بدهید. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر