۲۴ ساعت

26 جولای
۱ دیدگاه

صحرای دل

تاریخ نشر : جمعه ۵  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۶ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

صحرای دل

دلم را من به  عشق  تو سپردم‌ تا  وفا باشد

تو را از جان ای جان  دوست داشتن کی خطا باشد

همه جور و  جفایت   بر  دل  زارم شده پیدا

بکن مرهم  که دردِ  بی  وفایی را  دوا باشد

ندیدم من  وفای تو به  جز رنج  ‌و دغای تو

به عشق خود وفا کردم همین بر من سزا باشد

چرا خنجر زدی از پشت سر بر جان محزونم

چون من شیدای عاشق تر برای تو کجا باشد

ندارد  ” عالیه ”   دگر توان  بی  وفای را

که صحرای دلِ  زارش پرازمهر ووفا باشد

عالیه میوند

۹ جولای ۲۰۲۴

فرانکفورت

20 جولای
۱ دیدگاه

تو پناهِ منی

تاریخ نشر : شنبه ۳۰  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۰ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

تو پناه منی

در لحظه های بی قراری‌ام

با هر نفس ات موج آفتاب

ظاهر

و با دیدنت باغچه سینه‌ام

همچو گل مریم

شگوفه می‌کند

من از نقاشی چشمان سبز تو

چیزی نمی‌خواهم

جز گاهی نگاهی

نفس نمی‌کشد هوا

قدم نمی‌زند زمین

چه غم‌ بار

وقتی نمی‌دانی

گم کرده ای

یا گم شده‌ای

مثل جنگل رد باران است

ویرانه رد طوفان

من رد پای توام

با صدایت خورشید دلم

طلوع می‌کند

مبهوت تماشای تو‌ام

در دامان قلبم می‌باری

تمام درد ها را

در آغوشت بدست

باد می دهم

برای فنجان فنجان

نوشیدن نگاهت

انتظارم

بیا بیا که پشت درخانه‌ات

تمام می شوم

#عالیه_میوند

۱۹ جولای ۲۰۲۴

فرانکفورت

15 جولای
۱ دیدگاه

هموطن

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۵  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۵ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

هموطن

بر عزیزان  این   سخن  باشد عیان
می توان بگرفت   با   وحدت جهان

نغمه ای    آبادی       و    سازندگی
می سرایم   و  همه  پیر  و   جوان

مهر الفت  بر دل    خود   جا   کنیم
تا شود  این ملک  ما  هم  بوستان

گنج   آزادی    کجا     آید    بدست
بی سرشک  دیده و بی   خونِ جان

در   ره آزادی    و   دین   و  وطن
نام   نامی   تو    باشد     جاویدان

سر  فدای  ملک  ویران   می کنیم
با  همه عشق  و  توان   و  آرمان

تخت و بختی  داشت هر یک در وطن
در   دیاری   اجنبی    شد   بی امان

غافل  از  حال   یتیم  و  بیوه    زن
قتل و غارت   همچو  بود  آب روان

تیره  گشته   مشعل   خاور    زمین
خیره  گشته   مهر  تو   در  آسمان

یا  الهی  رحم   بر   این    مردمان
هم  نظر  بر   بیوه  و  بی  خانمان

زند ه  و  پاینده    می خواهم  تو را
ای   دیارم  کشورم   افغان   ستان

عالیه میوند

 فرانکفورت

۲ جولای ۲۰۲۳

 

07 جولای
۱ دیدگاه

شهرِ خموش

تاریخ نشر : یکشنبه ۱۷  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۷ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

شهر خموش

امشب دل  من   شادی  رخسار   ندارد
چون درد بدل  چهره‌ی   تب‌دار   ندارد

در حلقه چشمان خمار آلود و  بی‌ تاب
بی تاب شد این   دیده که   دلدار ندارد

من   در  طلب   عطر  دلانگیز  نگارم
ویران شود این شهر  که عطار ندارد

رازی که خدا  در دل  پیمانه   نهادست
پیمانه  از  آن   لعل   شکر  بار  ندارد

از چشم تو چیدم غم  و اسرار نهان را
این  شهر پر از  دشمن و یک یار ندارد

بر   خیز   بیا  مرحم  بیمارِ  دلم  باش
این شهر  خموش  گرمی  بازار  ندارد

عالیه میوند 

فرانکفورت –  جرمنی

۲ آگست ۲۰۲۳

04 جولای
۱ دیدگاه

درمانِ دل

تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۴  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۴ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

درمان دل

بر سر بالین  من ای  نازنین   دلبر بیا

جان من بادا فدایت  یار جان  پرور بیا

گرنداری  میل   دیدارِ   مرا  در زندگی

بر مزار ما غریبان  ای  پری پیکر بیا

نور چشم دیده ای  بیمار من شو یک شبی

یک نفس در کلبه ام ای شوخ افسونگر بیا

بوسه بخشا تا بنوشم از لبت  آب حیات

تشنه‌ی  لعل  لبانم  چشمه ‌ی  کوثر بیا

ساقیا  افسرده حالم  تشنه‌ ی جام وصال

با می و پیمانه و با باده   و   ساغر بیا

دردمند و بی علاجم  تشنه‌ ی  دیدار تو

از پی درمان دل  ای  دلبرم  از  در بیا

عالیه میوند

۹ دسامبر ۲۰۲۳

فرانکفورت

01 جولای
۱ دیدگاه

خیالت

تاریخ نشر : دوشنبه ۱۱  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

خیالت

گلی از باغ  وصالت چیده بودم
به گلبرگ رخت  خندیده  بودم

شدم   مست  لبان   می پرستت
شراب از کنج لب نوشیده بودم

گذر  کردی  به   گلزار  محبت
به هر گوشه خیالت  دیده بودم

تو هستی زیب  این  گلخانه دل
گلاب  و نسترن  پاشیده  بودم

کنارت  تا   سحر   بیدار  بودم
گل  عطر   تنت   بویده   بودم

سحرگاهان به  کام  دل  رسیدم
چه خوش نازو ادا دزدیده بودم

عالیه میوند
فرانکفورت

۶ سپتامبر ۲۰۲۳

27 ژوئن
۳دیدگاه

وداع

تاریخ نشر : پنجشنبه ۷ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا

وداع

ای موج بی برگشت
مرا بگذار و بگذر
رهایم کن
طوفان زده‌ام در دریای
خروشان عشق
در خیابان سکوت
در انتهای شب
و در انتظار صبحدمی
با طلوع نور آرام و بی صدا
اینجا نشسته‌ام
نور‌ خود را در وجود ناتوانم
متجلی کن
که سخت محتاج آنم
جانم را نذر نگاهت می کنم
زاری دریا میان حنجره ام
خفه شده
قایق های بی‌صبری‌ام
به امید دیدار ات ایستاده اند
کشتی عشق ام در
گرداب محبت ات جا مانده
با رفتن وداع کردم

 عالیه میوند
۲۳ جون ۲۰۲۴

24 ژوئن
۳دیدگاه

طبیبِ جان

تاریخ نشر:  دوشنبه ۴  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۴ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

طبیبِ جان  
مکن دوری که ویران می شوی تو
ز  گفتارت  پشیمان  می‌ شوی   تو

اگر  باشی  کنارِ من  شب  و روز
برایم   راحت  جان  می ‌شوی  تو

بیا   امشب   نگاهم   کن   نگاهم
وگر نایی  پریشان  می ‌شوی   تو

گلم هر دم  طبیب جان  من  باش
به درد  سینه  درمان می‌ شوی تو

اگر می‌ شد شبی  گردی   قرین‌ام
به مهر عشق شادان  می ‌شوی تو

خوشا یک شب اگر احسان نمایی
به لبخندم  که خندان  می ‌شوی تو

عالیه میوند

۵ جون ۲۰۲۴

  فرانکفورت 

21 ژوئن
۱ دیدگاه

مبهوت

تاریخ نشر:  جمعه ۱ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۱ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

مبهوت
تو پناه منی
در لحظه های بی قراری‌ام
با هر نفس ات موج آفتاب
ظاهر
و با دیدنت باغ‌چه سینه‌ام
همچو گل مریم
شگوفه می‌کند
من از نقاشی چشمان سبز تو
چیزی نمی‌خواهم
جز گاهی نگاهی
نفس نمی‌کشد هوا
قدم نمی‌زند زمین
چه غم‌بار
وقتی نمی‌دانی
گم کرده ای
یا گم شده‌ای
مثل جنگل رد باران است
ویرانه رد طوفان
من رد پای توام
با صدایت خورشید دلم
طلوع می‌کند
مبهوت تماشای تو‌ام
در دامان قلبم می‌باری
تمام درد ها را
در آغوشت بدست
باد می دهم
برای فنجان فنجان
نوشیدن نگاهت
انتظارم
بیابیا که پشت درخانه‌ات
تمام می شوم

 عالیه میوند

۱۱ جون ۲۰۲۴

فرانکفورت

17 ژوئن
۱ دیدگاه

عیدانه

تاریخ نشر: دوشنبه ۲۸  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۷ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

عیدانه

تو را در روزنه های عشق

تماشا می کنم

چون نازل شدی از شهر خدا

گشت پرگل لاله در صحرا

با این همه آوارگی و نجوا

درونم پر ز غم ها و پریشانی

در کاشانه کهنه

سر انجام می شوم بی گانه

بی تو جهان رنگ آیینه

عیدم پنهان زیر ابرهای سیه

ای مهتاب من بگو از خود

بکن ناله

بکن گریه

نشستی در جزیره بی کسی

کجا میری کجا ؟

تو را من از پنجره گندم زار

رسم زیبایی بهارانه

نگارین می کنم

هردم‌

گلهایت پر ز خشم و خطر

و رویایت مرا بلعید

بی خبر از گرگ های وحشی

در کمین

و ماری در حریم آستینت خانه کرده

شب هایم پر از فریاد به درگاه خدا

که روزی بی خطر آباد

و سر سبز پرگل بمانی

بگویم

ای مطرب خوش نواز

بنواز دیدن یار شد

عید آمد

و دو باره شوق

دیدار شد

عالیه میوند

۲۵ جون ۲۰۲۳

فرانکفورت

14 ژوئن
۳دیدگاه

ناله های شبگیر

تاریخ نشر: جمعه ۲۵  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۴ جون ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

 ناله های شبگیر

یک نفس باقیست به دیدارتو
به یادت تا سحر بیدار
با دلواپسی ها ستاره می‌چینم
تو درآسمان دلم
با‌ کبوتران شعر سرایدن
میان اندوه
عبور از ‌سرزمین عشق
سفری به سیاره غم ها
پیام از قفس
غچی های بی‌ پرو بال
افسرده با‌ناله های شبگیر
بابال های سوخته
با دیدگان خیره‌ی ابرها
اما ایستادگی می‌کنم
هر روز شمع های بی ‌شمار
سینه ‌ی پردردم
برایم اشک می‌ ریزد
عشق ‌ات را در شب های
تارم روشنی می‌بخشد.

 عالیه میوند 

۹ نوامبر ۲۰۲۳

فرانکفورت

10 ژوئن
۳دیدگاه

حسرتِ شیرین

تاریخ نشر: دوشنبه ۲۱  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۰ جون  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

حسرتِ شیرین

گریه کن صبرِ نماده دل  سبک  تر می‌شود

اشک خودرا گرنریزی چشم دل تر می‌شود

زندگی  بالا  و  پائین   رنج دارد  بی‌ شمار

گر بخواهی  یا  نخواهی  باز باور می‌شود

حسرت  شیرین و تلخ زندگی هرگز  مخور

هرچه باشد قسمت‌ات  آن هم مقدر می‌شود

در شکست زندگی صبروقناعت بهتر است

گرنباشد صبر وطاقت دل ستمگر می شود 

پر تلاطم  مثل   دریا   زندگی   یعنی شرر 

بر خلاف  میل  دل  گاهی  مکدر  می‌شود

عالیه میوند

فرانکفورت

08 ژوئن
۳دیدگاه

اشکِ فانوس

تاریخ نشر: شنبه ۱۹  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۸ جون  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

اشکِ فانوس

زندگی گاه گاهی دست
با بی رحمی ها با زانوی غم
دوری و جدایی می آفریند
بی خبر از دردو غم عندلیب های
بی پناه
سقف آسمان با ابرهای سیاه
به رقصیدن شروع تا
از زیر آوار دیوار های زخمی
صدای زنده جان مرده برآرد
منم زنده جانم هنوز
از خرمن آوار سر می کشم
تا صدایم به عرش تو
ای مهربان مهربان ترین ها
چه شد ؟
مادر ! کجاست پدر
بکش دستم از زیر خاک
برادر
من کودکم
مگر جهان کور شده ؟
اشک فانوس از آواز سنگ ها
بلند زمزمه کنان عاطفه و مهر می جوید
مگر همه کوچیده
کجا روم
با کی گویم
کیست دستم را گیرد
بغلم کند
شهررویایی من
شهر هریوای من
شعر مولانای من
دردمندست میان خاطره ها
قلبم می گیرید سخت
سرد و طاقت فرساست

عالیه میوند

۱۱ اکتوبر ۲۰۲۳

 فرانکفورت 

06 ژوئن
۳دیدگاه

گلِ بی نظیر

تاریخ نشر: پنجشنبه ۱۷  جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ جون  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

گلِ بی نظیر
روشنایی بخش جاده های زندگی
به توکل تو یا الهی
روشن کند عالمی را
آتشم را کس ندید
شمع غم روشن
بسوز ای دل
بسوز ای دل
بر شام غریبان
به صحرای بی کفن
ای دل بسوز‌ امشب ، بسوز امشب
وجدان ها خفته
اشک می‌سوزد
به ‌چشمان نا امید
بازوی جوانان
آزادی پرندگان کجاست
در‌ چمن سر می ‌زنم
از تو نشانی نیست که‌ نیست
کجایی زیر‌انبار دیوار شکسته
با کوره آتش شگفته‌ای
ای‌ گل بی نظیرم روی ‌تو
آغاز‌ی نو جغرافیای خانه‌ی من کجایی
چون گل‌لاله افتاده‌ی بی کفن
ای‌ که در‌ رگانت خون وطن
فضای بودن ها ‌را
کلاغها‌ و قار قار زاغان
اشغال کردند
تمام عمر زخمی
پشت پنجره تار
نشسته رو‌به جاده امید
تو‌ با‌مایی یا‌الله ( ج )
رحم نازل فرما بالای انسان هایی

‌که سال‌ها زیر انبار باروت خوابیده اند

عالیه میوند

۱۳ اکتوبر ۲۰۲۳

فرانکفورت

01 ژوئن
۳دیدگاه

رقصِ نگاه

تاریخ نشر: شنیبه  ۱۲ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱ جون  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

رقص نگاه

جانم ویران شد
زره زره در نبودت
به امید دیدارت در کشتی محبت
غرق دریای عشق شدم
کشتی بشکسته‌ی من ساحل
ندارد
طوفان زده ام در دل
دریای خروشان عشقت
به دنبال تو می گردم
بیا !
در خانه‌ تاریک دل
در کوچه سکوت
لبخند ستاره نگاهت
را با شب گرد روشن
پیوند بزن
در شیشه دل نشان تو
پیداست
تو لبخند آفتابی در من
رقص نگاه تو
جغرافیای وجودم را
تسخیر و شگوفا می کند
من اکنون از آن همه
ماجرا
فقط یک چیز را دارم
که از خاطرم نرفته
و آن هم
عشق توست

عالیه میوند

۱۷ می ۲۰۲۴

فرانکفورت 

30 می
۳دیدگاه

هم دلی

تاریخ نشر: پنجشنبه ۱۰ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

هم دلی

بیا  همسایه‌  یی   مهتاب   باشیم
به مهر و هم دلی  بی تاب باشیم

کنار  سفره‌ یی   مهر  و  محبت
ز عشق هم  دیگر سیراب باشیم

بیا بشنو  ز من ای  مونس جان
ستاره چون گل شب  تاب باشیم

کنار    بسترم       دلبر    بیایی
سر شب تا سحر  شاداب  باشیم

به مثل موج  دریا    می تپد  دل
به عشق خود  زلال   آب  باشیم

بمیرم   گر   نباشی   در  کنارم
دو تا    دلداده    نایاب     باشیم

عالیه میوند

۱۱ می ۲۰۲۴

  فرانکفورت  

28 می
۳دیدگاه

عمقِ نگاهت

تاریخ نشر: سه شنبه ۸ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۸ می ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

عمقِ نگاهت

با دیدن دیوار های کاه‌گلی
شراره درد با شعله های رنج
مرا می‌نوشید
آمدم تا یاد تو را از دل بیرون
کنم که نشد
در دلم کاشته شدی
با یاد تو اشک در چشمانم
خندید
راز سکوت
طناب عشق می‌بافد
آسمان صاف دلم را از پنجره‌یی مست لبانت بیرون انداخت
در عمق نگاهت غرق
در دریا بیکران مهرت شدم
ظلمت شب ریخت بهم
ستاره چشمانم فقط ساغر
نگاه تو را از خیال می نوشد
من در لابلای دلتنگی هایم
برای زنده ماندن تو را نفس
می کشم
رفتم اما
نرسیدم
 عالیه میوند
۸ دسامبر ۲۰۲۳

فرانکفورت

 

25 می
۱ دیدگاه

مجلسِ یاران

تاریخ نشر: شنبه ۵ جوزا ( خرداد )  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۵ می  ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

  مجلس یاران 

چه خوش باشد هوای نو بهاران
هوای  خوشگوارِ  چشمه ساران 

بدل  دارم  غمی  از  درد هجران
که  ماوای  دلم  شد  خار  زاران

به گوشم   می ‌رسد   آواز  بلبل
به یاد   آید   آن    مجلس  یاران

مرا بی‌ بال و  پر  کردی  تو آخر
چومرغی بسملی  در مرغزاران

هلاکم    کرد     دوریت   وطندار
شرردر سینه  دیده  اشک باران

بیابان  دلم  از   بس  کویر است
دلم خواهد  خروش  چشمه‌ ساران

کی می‌ داند ز  سوز و درد این دل
به هر  سو ناله  های غم‌  گساران

عالیه میوند

۷ می ۲۰۲۴

  فرانکفورت

23 می
۳دیدگاه

دیارم

تاریخ نشر: پنجشنبه  سوم جوزا ( خرداد )  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

دیارم

درون   سینه ام   را   غم    گرفته
وطن  را  غصه ای   پیهم   گرفته

عزیزان درد غربت  را  چه  گویم
فضای  سینه  را  محکم    گرفته

جهالت    پیشگانِ      میهن    ما
تمام   سر زمینم     سم    گرفته

چنان  بغضی   دلم  را  می فشارد
چراغ    علم   را   شبنم   گرفته

به کی  گویم  ز دردت ای  دیارم
دیارم  را چه   محکم  غم  گرفته

عالیه میوند

۳۰ اپریل ۲۰۲۴

فرانکفورت

19 می
۲دیدگاه

گلخانه ی عشق

تاریخ نشر: یکشنبه ۳۰ ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۹ می ۲۰۲۴   میلادی – ملبورن – آسترالیا

گلخانه‌ی عشق

دو چشم مست تو میخانه‌ی عشق
خیال  تو   بود    پیمانه‌ی   عشق

بده یک   جرعه    از  لعل  لبانت
کاین عاشق شده  دیوانه‌ی عشق

تویی  گلدسته‌ی   رشک  گلستان
پریرویان   همه  افسانه‌ی  عشق

نه خورشید  و نه  مهتاب شب افروز
که مرغ   دل  بود  پروانه‌ی عشق

گلستان      دلم      گلزار    گشته
حدیث   دل بود   گلخانه‌ی  عشق

عالیه میوند

۲ مارچ ۲۰۲۴

 فرانکفورت

18 می
۳دیدگاه

چشمانِ تو

تاریخ نشر: شنبه ۲۹ ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۸ می ۲۰۲۴   میلادی – ملبورن – آسترالیا

چشمانِ تو

باران ببار
خیس ‌ام کن با آب رحمت
چون بید می‌ لرزم
روحم از سرمای تنهایی
دیگر جهان برایم گرمی نمی ‌بخشد
سینه‌ام صحرای ناامیدیست
از ازدحام درد
گنجشک های بی قفس
تو را چیغ می‌ زنند
قامتم افسرده
قلمرو دلم پی آوازه قشنگت
سلام بر احساس پاکت
جوانه نمی ‌زند روزگارم بی ‌تو
طلوع آفتاب دلم
بایاد خنده های تو
حصار شب را با خاطره های
شیرینت طغیانگر
عشق شدن
قطره قطره درود می فرستم
به ساحل چشمان تو

عالیه میوند

۱۰ مارج ۲۰۲۴

فرانکفورت

16 می
۳دیدگاه

دردِ هجران

تاریخ نشر: پنجشنبه ۲۷  ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۶ می ۲۰۲۴   میلادی – ملبورن – آسترالیا

دردِ هجران

چه خوش باشد هوای  نو  بهاران
هوای خوشگوارِ  چشمه   ساران 

بدل دارم  غمی  از   درد   هجران
که م اوای  دلم   شد   خار  زاران

به  گوشم   می‌رسد    آواز   بلبل
به  یاد  آید   آن    مجلس   یاران

مرا بی‌ بال  و  پر  کردی  تو آخر
چو مرغی بسملی در  مرغزاران

هلاکم   کرد    دوریت     وطندار
شرر در سینه  دیده  اشک باران

بیابان  دلم  از  بس   کویر است
دلم خواهد خروش چشمه‌ ساران

کی می‌داند ز سوز و  درد این دل
به هر سو ناله  های غم‌ گساران

عالیه میوند

۷ می ۲۰۲۴

  فرانکفورت

15 می
۳دیدگاه

مرغِ سحر

تاریخ نشر: چهارشنبه ۲۶  ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۵ می ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – آسترالیا

مرغ سحر

تو ای مرغ سحر عزم سفر کن
ز اوضاع ام عزیزم را خبر کن

سکوت این  دل  تنها تو بشکن
نوای  خسته را با بال و پر کن

بگو جویم  ترا  در   شهر قلبم
دل خشکیده ام  را تازه تر کن

ز شور عشق تو شوریده بختم
محبت را به قلبت بار ور کن

نوید عشق  را  فریاد گر  شو
بیا شام  مرا  صبح  سحر کن

  عالیه میوند

۱۵ اکتوبر ۲۰۲۱

 فرانکفورت

13 می
۳دیدگاه

فریادِ من

تاریخ نشر: دوشنبه ۲۴ ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۳ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

فریاد من

شد قفس چون  خانه از بنیاد من
کی شود   لطفی   کند  صیاد من

ملت  من   در  پریشانی   و درد
این غم گسترده   کرد  برباد من

ای وطن خورشید چشمانم تویی
مامن  من  خط ی    اجداد   من

تا به کی درمانده و من  در بدر
گوش تو چون نشنود فریاد من

روح من در جان تو ای هموطن
کی برم  هرگز  ترا  از  یاد من

عشق تو در سینه باشد جاویدان
با   تو شد  بربادی  و آباد  من
عالیه میوند

۴ دسامبر ۲۰۲۱

 فرانکفورت

10 می
۱ دیدگاه

گلِ احساس

تاریخ نشر: جمعه ۲۱ ثور (اردیبهشت)  ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۰  می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

گلِ احساس

در باغ دلم رسیدی
هزاران برگه امید و عشق
کاشتی
شعله های چلچراغ آیینه
شعرم قافیه می‌بافد
طعنه زنان به خاور زمین
وجودم پنهان
همچو دریای خروشنده
به طغیان آمد
در باغچه چشمانم سبزه دمید
گل احساس شکفت
چنار های سرخ در بیابان
های وحشی با آغوش
سپیدای شفق پیوست
همه جا پویا و جویا شد
لاله دستانم با واژه های
مست نغمه سرا
با بانک فراق می رقصیدند
ظلمت شب بهم ریخت
آفتاب رخ تو
کوچه و پسکوچه دلم
را نور باران کرد

 عالیه میوند
۱۸ مارچ ۲۰۲۴

فرانکفورت