طنز منظوم کوچک ولی شیرین
تاریخ نشر جمعه هشتم فبروری ۲۰۱۳ هالند
طنز منظوم کوچک ولی شیرین
صادق پیکار
***
زاهدی سوی کعبه راهی شد
طالب قربت ا لیهی شد
همسرش بار دار نه ماهه
دختر آورد و گفت همسایه:
شوهرت را دهم مبارک باد
که خداوند براش دختر داد
زاهد حاجی ان خبر چو شنید
سخت کم آمد و خجل گردید
گفت: “اگردر وطن خودم بودی
همسرم پاک بچه زاییدی”
صادق پیکار

زنده و سلامت باشید جناب پیکار عزیز با این طنز زیبایت. مهدی بشیر
سلام آقاي پيكار
واقعا شيرين كوتاه و منظوم است.
مگر صبر مي كردي كه ما مي گفتيم.
معمول آنست كه وقتي كه كسي شعر نوشت خود شه گرنگ مي گيره كه ديگرا تعريف كنند.
شوخي كردم.
محترم واحد يوسفي،
در آستراليا براي فروش هر نوع توليد بايد اعلان وبازار يابي كرد وتلخ را شيرين گفت