ببار ای باران رحمت
( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه مؤرخ ۱۵ عقرب ( آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۶ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
ببار ای باران رحمت
ای بارانِ رحمت، تو کجایی؟ ای نجات
کز تشنگیِ خاک، شده دلها پرِ آهات
این دشتِ تهیجان، ز عطش بیتاب شد
باغِ غمزده پژمرده شد از بیثبات
کوهان همه در ناله و فریاد و شرر
از سوزِ فراقِ تو شدهاند پرِ نجات
جویان همه خشکیده و دریا بینفس
فریاد زنند از غمِ تو ، بی ثبات
ای ابرِ عطوف، بر سرِ این خاک ببار
بر دیدهٔ مشتاقان، بیفشان نور و نجات
خورشیدِ فلک، ز غمِ تو در تاب و تب
ماهِ رخَت از ما شده پنهان، ز حکمت
این خاکِ تهیجان، به تمنایِ تو شد
سبزه به امیدِ تو شده در خاک دفن
شاخه همه خم گشته ز اندوهِ فراق
مرغان همه بینغمه و بیروح و بیذات
ای باد، رسان نالهٔ ما را به سما
کز دوریِ او، جانِ ما شد پرِ آفات
ای طاووسِ افلاک، بگشا پرِ امید
تا بارشِ لطف آید و گردد نجات
یا رب، به عزتت قسم، ای مظهرِ نور
بی لطفِ تو این خاک ندارد هیچ نجات
بر خلقِ خود از رحمتِ بیحد ببار
تا شاد شود دل ز تو، ای اصلِ ثبات
بارانِ کرامت بفرست از آسمان
تا سبز شود هر چه ز غم گشته پژمرد
در سینهٔ خسته، برویاند گلِ عشق
تا بلبلِ جان ساز کند بربامِ صلات
ای بیکرانِ لطف، تو دانی حالِ ما
درمانکن این دردِ زمین را ز عنایت
بگشا درِ فضلت ، بفشان نورِ کرم
تا تر شود این خاک، ز بارانِ هدایت
فائز به دعا آمد و گفت از دلِ پاک:
«ای بارشِ رحمت، ببار از عرشِ نجات»
تا شرمنده نباشد ز تو این بندهٔ زار
باشد که قبول افتد این زارِ صلات
خلیل الله فائز تیموری

جناب فائز تیموری عزیز قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا