التماس
تاریخ نشر: دوشنبه ۲۱ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۱ مارچ ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
التماس
(6)
تو نگهبان دو دردانهء (1) من باش خدا
خانه (2) خالیست تو در خانهء من باش خدا
لأنه ام برگ درخت است و زمستان در ره
تو بهارم شو و در لانه ء من باش خدا
وطنی است مرا بام و درش افتیده
تو دگر سقف به ویرانه ء من باش خدا
روزگاریست کسی عاشق من نیست دگر
تو بیا عاشق دیوانه ء من باش خدا
دسته کردم گل و کس نیست که تقدیم کنم
تو دمی دلبر جانانه ء من باش خدا
چیده ام نان و پیازی به سر سفره ء خود
زینت خوان غریبانه ء من باش خدا
خنده روی لب من خشک شد از بی ذوقی
قصه ء شاد حکیمانه ء من باش خدا
کوچه جاروب کنم گر تو بیایی سحری
شاعر خوش خط فرزانه ء من باش خدا
سر خود چند به زانوی خودم بار کنم
شانه ء محکم مردانه ء من باش خدا
گوشه ای نیست که فریاد بلندی بکشم
شاه د هق هق طفلانهء من باش خدا
شکیبا شمیم
8 آگست 2018 .
1 – دو دردانه : دو چشم
2 – خانه : قلب
بانو شمیم گرامی ، مثل همیشه زیبا سرودید ، درود ومهر نثارتان باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنون جناب هردی گرامی ، مفتخرم ساختید
خواهش میکنم ، سعادتمند باشید.