وصیت شاعر
هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه ۳۰ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۴ خورشیدی -۲۰ می ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
شاعر : زنده یاد استاد صابر هروی فرستنده : محترمه ادیبه صابر صادقیار
وصیت شاعر
در زمستان های سرد و یخ زده
هر کجا دیدید یتیمی بینوا
بر سر راهی ستاده بی لباس
از شما دارد تمنای کمک
از من ای اهل وفا یاد آورید
در شب تاریک و وحشتزا اگر
سایلی دیدید میان جاده ها
پاره پاره جامه و عریان و زار
میکشد از فاقه فریاد و فغان
از من ای اهل وفا یاد آورید
در بهاران کز دل سنگ و درخت
سبزه و گل هر طرف سر میکشد
مرغکی دیدید دور از آشیان
هر طرف آواره و بی خانمان
از من ای اهل وفا یاد آورید
هر کجا دیدید مور دانه کش
بهر سد جوع هر سو می دود
بی رمق در سنگزار آرزو
پایمال مردمان بی خیال
از من ای اهل وفا یاد آورید
گر به زیر چکمه زور آوری
یا به چنگال یکی اهریمنی
غم نصیبی را پریشان یافتید
بی کس و بی چاره و محکوم مرگ
از من ای اهل وفا یاد آورید
در میان منجلاب نیستی
یا که در صحرای خشک و بی علف
با شما شد رو برو حرمان کشی
سر به زانو از حیا بگذاشته
از من ای اهل وفا یاد آورید
نیمه شبها که همه خوابیده اند
از میان خانه بی سقف و در
گر صدای دل خراشی بشنوید
کز شما دارد امید عاطفت
از من ای اهل وفا یاد آورید
یا به یک سلول زندان کثیف
هر کجا دیدید انسان ذلیل
در غل و ذولانه بی جرم و گنه
میکشد رنج و ندارد حامی یی
از من ای اهل وفا یاد آورید
هر کجا دیدید مر د فاضلی
با فضولی هم ترازو گشته است
یا بود دانشوری مقهور و زار
زیر دست حکم نادانی اسیر
از من ای اهل وفا یاد آورید
هر کجا دیدید پستی غابنی
بر صریر کامرانی کرده جا
صادقی را میزند نشتر به رگ
طعن بی چیزی دهد هر دم به وی
از من ای اهل وفا یاد آورید
گاه گاهی در میان کتله ها
شاعری دیدید بی قدر و زبون
از نظر افتاده یی بی حرمتی
هم نشین بیسواد و هرزه یی
از من ای اهل وفا یاد آورید .
صابر هروی
کابل
قوس ۱۳۶۲
محترمه بانو صابر صادقیار گرامی از ارسال این شعر زیبا ممنونم ، روان زنده یاد استاد صابر هروی شاد و خشنود باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
درود و سپاس از قبول اینهمه زحمات جناب قیوم بشیر هروی گرانمایه یادگار کاکای نازنین ام .
خواهش میکنم خواهر گرامی ام ، سلامت باشید.