تنهایی
تاریخ نشر یکشنبه ۲۸ جدی ۱۳۹۹ – ۱۷ جنوری ۲۰۲۱ هالند
رفت از نظرم دیده به راهش نگران شد
دل برده ای ما بود دل آرای جهان شد
امید به نخلی که بهارش دهد ات بر
هنگام ثمر بود گرفتار خزان شد
از بخت بنالم شب و روز در این دهر
از طالع بد حاصل من شور فغان شد
یک چند کتاب و غزل و شعر ترانه
با این همه سرمایه ای من یک چمدان شد
با حسرت و دلتنگی و تنهایی و سکوت
کارم همه در کشمکش و چند و چنان شد
امروز وطن زخمی و آماج حوادث
تن پاره شد و خون به هرسو فوران شد
جاوید گشت نام کسی آن که به گیتی
در خدمت میهن بود و نیکو گزران شد
محمد اسحاق ثنا
ونکوور ۱۷.۰۱.۲۰۲۱
جناب استاد ثنا عزیز تشکر از شما . باز هم سروده عالیست . مهدی بشیر
درود ومهر نثار شما جناب استاد ثنا گرامی ، قلم تان رنگین وطبع زیبای تان همیشه رسا باد
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا