از من مپرس
محترم محمد معروف نیکزاد
آنچه است اندر ضمیرم جان من از من مپرس
ساخت چون خوردوخمیرم جان من از من مپرس
خورد گشتم ذره گشتم ای رفیق بی وفا
دیگر از زخم نهانم جان من از من مپرس
حالت تنهایی ها نیز روزگار سخت بود
بار دیگر در فغانم جان از من مپرس
هرچه گفتم دوستانی خوانده اند بیگانه ام
بعد ازین دیوانه خوانند جان من از من مپرس
جان من از من مپرس هرگز امشب تا سحر
خورده ام شربی تمامی جان از من مپرس
بعد ازین دیوانه باشم ساکین میخانه باشم
دُردی هر پیمانه باشم جان من از من مپرس
مستِ مستم بی شمار ید می بدستم بیشمارید
می پرستم بی شمارید جان از من مپرس
عاشق و مست گشته ام باده پرست گشته ام
مست الست گشته ام جان من از مپرس
چشمه ای نور گشته ام از همه دور گشته ام
ره به طور گشته ام جان من از من مپرس
صورت عشق است روان بر تنم جونکاروان
چو ن یوسفی اندر میان جان من از مپرس
بعد این دودم بگویی محو صبوح یم بگویی
هرچه میگویم بگویی جان من از من مپرس
پخته یاخامم بخوان شربِ مدامم بخوان
انچه میخوانم بخوان جان من از من مپرس
باده عشق دیگر است نه ز انگوری تر است
در میان هفت پر است جان من از مپرس
چون نشان این سخن میدمد آهوی ختن
در بیانِ هفت چمن جان من از من مپرس
در زیر آن هفت پر نکته ها است سر بسر
دست بزلف اش ببر جان من از من مپرس
در بن آن هفت چمن لاله باد خوش پیراهن
آن را بدرید یخن جان من از من مپرس
از پی سیمرغ دوان باش چو هُود هُود روان
تا لب دریای جان، جانی من از من مپرس
اندر دیار فلق هفت گهرست بر طبق
خوب بخوان این سبق جان من ازمن مپرس
وادی عشق با صفاست منزلش بر کبریاست
منظورم اینجا لقاست جان ازمن مپرس
تاکه رسی در حضور منزل است بسیاردور
درحضورم این حضور جان من از من مپرس
هرچه گفتم پیش توست مغز آن است زیرپوست
بنگرش از چشم دوست جان من از من مپرس
عزم قلم بر وعداست ازپیش این نکته هاست
ساقی بزم شماست جان من از من مپرس
تو بخوان نیگزاد، من در صف هر انجمن
چون چمن اندر چمن جان من از من مپرس
۲۵ جنوری ۲۰۱۹
شهر میمنه
درود به برادر گرامی آقای محمد معروف نیکزاد ، تشکر از سروده زیبا و مانند همیشه عالی . موفق باشید. مهدی بشیر
جهان را سپاس از شما جناب بشیر صاحب عزیز که مثل همیشه محبت نموده و غرض نشر اشعارم حمایت ام نمودی از نگارش و طرح و دیزاین که روی صفحه صورت گرفته نیز قابل تشکر است با مهر
فراوان
نیکزاد
در امان حق باشید جناب نیکزاد عزیز ، زیبا سرودید
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی