قافله…
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۵ سپتامبر ٢٠١۴ هالند
قافله…
پروین مشتعل
هزار قافله پا ازخاک خط کشیدم
زهر قافله بانگ جرس شنیدیم
زخاروسنگ وتموز و داغ داغ
ناله بدل و به صحرا گریستم
بدشت و کوه صحرا و دامن
فتاده ام و دوباره بسر دویده ام
راهی بدیار عشق تو نیافتم
چون مجنون بی سرپا گریستم
هزارقافله پا ازخاک خط کشیدم
هزارسنگ وخار زپا وکشیدم
راهی بدیار عشق تو نیافتم
پروین مشتعل
خانم پروین عزیز به سلامت . زیبا سروده اید . موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر
خیلی لذت بردم عالی بود ……..ممنون
تشکر محترم محمد مهدی جان بشیر از نشرشعرم ممنون شما یکجهان و ازهمکاران عزیزسات۲۴ ساعته سپاسگذارم .
ودرضمن یک نکته را به اشتباه رفتیم اگرلطف کنید اصلاح شود بهتر خواهد بود (دشت و کوه صحرا و دمن) میشود الف را حذف کنید و یانی تشکر