برف
تاریخ نشر چهار شنبه پنجم دسامبر ۲۰۱۲هالند
برف
به استقبال سروده ای زیبا وامید بخش شاعر گرانقدر وتوانا جناب قیوم جان بشیر هروی عزیز
که گفته است :
برف آمد و سیاهی شهررا سپید کرد
دل های غم گرفته ی ما پٌر امید کرد
نذیر احمد « مشفق »
شهر زندام – هالند
***
آمد نوای برف به شهرم پـدیـده شد
این از کلام دُر «بشیرا» شنیده شد
باغُصه ها ودرد خزان رخت بسته است
لطف بهار بـدامن صحرا وزیده شد
ای هموطن مبارک این مُژده ای امید
غم ها گریز کرد ،وشادی خزیـده شد
پاهی برهنه را سـتودند چوسبزه ها
اشک وغم وسیاهی تان بس پریده شد
خوش گفته است «بشیر»صفای طبیعت است
صد مرحبأ کلام امـیدبخش خریـده شد
مشفق بخوان سرود دل انگـیز نوبهار
درد وطن زسفره ی غمها ،چی چیده شد
نذیر احمد « مشفق »
برفِ که بامِ خانه ما راسفید کرد
از دورۀ جوانی دلم ناامید کرد
از زیبایی هر دو سروده ای دلکش شخص شما و جناب هروی گرانقدر لذت بردم،هر دو سلامت باشید و کامگار!
ممنونم جوهر یکتا مثل همیش بنده را مورید عنایت قرار دادید
شهلاجان ولیزاده ، دوست خوب ونازنین ،پیغام های مشفقانه ای شما عزیزان بنده را وادار به سرایش میکند ورنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ورنه باز هم بسرایید چون زیبا میسرایید. با مهر!