۲۴ ساعت

14 مارس
۹دیدگاه

آفتاب را با دو انگشت نميتوان پنهان کرد

    تاریخ نشر پنجشنبه  ۱۴ مارچ ۲۰۱۳ هالند

عصمت رسا

عصمت رسا

 آفتاب را با دوانگشت نميتوان پنهان کرد

عصمت رسا

***

درین روز ها مطبوعات افغانستان ،حوادث المناک 24 حوت 1357 هرات را بگونه یکجانبه مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهد. 

تاریخ هرات گواه بر انست  که شهروندان هرات  با  براه اندازي کارهاي دواطلبانه، اشتراک در امر اعمار پل و پلچک ها، احداث راه هاي موتر رو در قرا و قصبات و راه اندازی مارش های ظفرنمون ، از تحول ثور 1357 حمایت و پشتبانی نمودند .درين جا سوال طرح مي گردد که چرا هرات آرام را نا آرامي ها فراگرفت.براي ارائه  پاسخ به اين سوال نکات اتي را مي توان برجسته ساخت:

عوامل داخلي :

با قبول اين حقيقت که حرکت 24 حوت مردم هرات در نفس خويش يک عکس العمل طبيعي مردم در برابر اقدامات تند و تيز اجتماعي و نحوهء تطبيق  ريفورم هاي عميق اقتصادي  حاکميت آنزمان بود ، سؤ استفاده مخالفين سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان  از احساسات پاک مذهبي مردم و بحران درون حزبي در کل و کشيدگي هاي ناشي از ان در هرات در بروز حوادث خونين  24 حوت نقش مهم بازی کردند . درين حرکت مردم موقع انرا نيافتند که نگراني ها ، انتقادات، خواست ها و طرح هاي خود را بگونه مسالمت آميز طرح نمايند زيرا که در راس حرکت متذکره اکثرا افرا د با سوابق جرمي ،حلقات ماجراجو ي سياسي و مذهبي وابسته به بيگانکان  قرار داشته  و مردم را به خشونت سوق دادند. بگونه مثال،  گل احمد تيزان مشهور به گلک کورکه  در زمان جمهوري مرحوم محمد داود بجرم سرقت، زنداني بود بعد از ثور 1357  در نتيجه فرمان عفو رئيس دولت وقت ، عفو  و آزاد گرديد و بعدا در آشوب هرات نقش کليدي داشت.

محترم محمد اسماعيل طي  يک مصاحبهء  خود با صداي المان، حرکت 24 حوت را ” یک قیام واقعاً جانانه وصادقانه” توصيف و با صراحت ابراز نمود که  دراین قیام به داریی عامه مردم هیچ آسیبی نرسيده است.

در حاليکه از هيچکس پوشيده نيست که ” قیام واقعاً جانانه وصادقانه” با به  آتش کشيدن مکا تب و کشتار بي رحمانه معلمين آغاز گرديد!

در صبح 24 حوت 57 که فضاي  ترس و رعب برشهرهرات مستولي بود و زندگي صلح آميز شهريان هرات بوسيله تفنگداران تهديد مي گرديد،  مرحوم عبدالعزيز سرمعلم مکتب سيفي شهر هرات  که در حال اجراي وظايف محوله اش بود توسط  سرکردگان شورش دستگيرو بگونه وحشتناکي بقتل رسيد. ( روحش شاد باد)     

هکذا در حرکت 24 حوت، به سلسله تخريب ساير تاسيسات عامه ، گروهي از اوباشان ، نمايندگي  دافغانستان بانک را در شهر هرات مورد حمله قرار داده و خسارت سنگيني را به بانک مذکور  وارد ساختند که اين عمل  بر ادعاها ي مبني بر اينکه قيام هرات يک  ” قيام واقعا جانانه و صادقانه ” بود و به دارائي هاي عامه آسيبي نرسانده است ، خط بطلان مي کشد.

عامل خارجي:     

حاکميت ثور 1357 براي همسا يگان افغانستان از جمله براي کشور ايران تکان دهنده بود و مدتي نگذشت که رژيم شهنشاهي ايران سقوط نمود و جمهوري اسلامي در ايران مستقر گرديد.

جمهوري اسلامي ايران،  صدور انقلاب اسلامي را به ساير کشور ها بصورت آشکارا در صدر  اجنداي سياست  خارجي خود قرار داد و بتاسي از آن در پي بي ثبات ساختن وضع افغانستان بخصوص ولايت همجوار خود- هرات گرديد. در آستانه شورش هرات  به مقدار زياد سلاح بوسيله قاچاقبران از جمهوري اسلامي ايران به هرات انتقال و بد سترس  گروه هاي چريکي قرار داده شد و ايران به مهد تربيه و پرورش گروه هاي خرابکار جنگي عليه افغانستان مبدل گرديد.

رهبري ايران نتنها در تسليح و تمويل گروه هاي چريکي ، بلکه در تبليغ و ترويج عليه حاکميت ثور 57 نقش فعال داشت. يک ماه قبل از آغاز ” قیام واقعاً جانانه وصادقانه”،  در مساجد جامع ايران، ملا ها و امامان با ايراد موعظه هاي خصمانه عليه افغانستان، جوانان و بخصوص جوانان افغان را براي اشتراک در جنگ مسلحانه عليه برادران شان در هرات تشويق، ترغيب، بسيچ و آماده مي نمودند.

جاجي شيراقا چونگر و گل احمد تيزان بمثابه چهره هاي ” درخشان ” آشوب هرات که در اوائل حوت سال 57 در ايران بودند،  بمنظور سازماندهي بلواي هرات ، با بدست اوردن پول، سلاح، مهمات و تضمينات لازم از جانب ايران و ساير مداخله گران وارد هرات شدند.

اتحاد شوروي ظاهرا از جمهوري دموکراتيک افغانستان حمايت مي کرد اما در واقع براي تحقق پلان هاي استراتيژيک خويش به رهبري افغاني باور نداشت. زيرا رهبري سياسي 1357 با همهء  کم تجربگي، اشتباهات و تند روي خويش،ملي و افغان گرا بود که اين امر مانع جدي در راه تطبيق پلانهاي کرملين،  محسوب مي گرديد.

کرملين که از پيروزي کودتا بوسيله حلقات و چهره هاي ” تابناک ” سويتست در افغانستان  مايؤس گرديد، در جستجوي راهاي ديگري بر امد تا با متشنج ساختن وضع در افغانستان، حضور نطامي پيدا نمايد  و حلقات و افراد  دلخواه خود را بر ملت غيور افغان تحميل  و بالوسيله به اهداف استراتيژيک خويش در منطقه دست يابد  که تجارب سالهاي  بعدي  در کشور بخوبي نشان داد که در حوادث خونين هرات، روس ها هم  ذيدخل بودند.

بقول محترم اسماعيل خان  هدف از قيام ” برچیدن نظام کمونیستی ” بوده است، اما با اشغال افغانستان توسط روس ها، تعدادي از ” قوماندانان”  به اصطلاح جهادي،  قبل از همه حاجي شير اقا چونگر که در شورش هرات نقش کليدي داشت، بجاي آنکه به جهاد واقعي عليه روس ها بپردازد  با  روس ها اعلام همکاري نمود  . افراد مربوط به وي بوسيله روس ها تسليح و تمويل گرديده و فعاليت هاي محاربوي شان بوسيله روس ها پلان مي گرديد و شيرآغا چونگر صرفا در مقابل جنرال کيبل که يکي از جنرالان مقتدر روسي در افغانستان بود ، مسؤل و جوابده  بود.

زمانيکه عدۀ از مجاهدين هرات به اين زد وبند ها پي بردند، در روز روشن شير آقا را مورد حمله مسلحانه قرارداده  و او را کشتند.

شيرآقا چونگر يگانه “قوماندان” جهادي  نبود که با روس ها تماس و همکاري  داشت بلکه چهره هاي ديگري همچو گل احمد تيزان، داود جوان، آمر سيد احمد، جمعه مشهور به ليسکک ، تورن رسول مشهور به گاديوان، جمعه گل پهلوان ، حاجي عرب و غيره که در آشوب هرات رول رهبري  کننده و فعال داشتند، با روس ها در همکاري بودند.

قابل تذکر است که اسماعيل خان با داود جوان روابط نزديک داشت و زمانيکه اسماعيل خان و افراد آن در محاربه با قوت هاي افغاني در حالت دشوار قرار مي گرفتند، به ساحه امنيتي داود جوان داخل ميشدند و درين صورت از هرگونه گزند هوائي و زميني مصؤن  بودند.  

جاي تاسف است که  مداخلات آشکار پاکستان، ايران و کشور هاي عربي در امور داخلي افغانستان ازجانب کشور هاي علمبردار دموکراسي و حقوق بشر حمايه مي گرديد و هکذا سازمان هاي افراطي مسلح جنگجو،  قبل از همه حزب اسلامي افغانستان، جمعيت اسلامي افغانستان ، اتحاد اسلامي افغانستان و گروه هاي مسلح خارجي در افغانستان،  تمويل و تسليح مي گرديدند. اما محترم محمد اسماعيل خان طي مصاحبه متذکره علت قيام هرات را چنين ارزيابي مي نمايد:

” دلیل وانگیزه قیام مردم نظام بود که ازطریق کودتا برمردم تحمیل شده بود. دوم، نظام ، یک نظام جوروظلم وستم بود . درعین زمان مردم به این نظام به شکل یک نظام دست نشانده نگاه می کردند.. .”

آيا مردم هرات  و از جمله آقاي اسماعيل خان بياد ندارند که تحول ثور 57 به استقبال گرم هراتيان مواجه گرديد؟ آيا  اشتراک وسيع و دواطلبانه مردم هرات در کار هاي عمراني  و عضويت جوانان، کارگران و دهقانان در سازمان هاي اجتماعي،  نماينگر پشتباني هراتيان از تحول ثور نبوده است؟ آيا اعمال خارجي در تشنج وضع هرات نقش عمده بازي نکردند؟   

شايد آقاي اسماعيل خان با من مخالف نباشند که  نظامهاي صادر شده از خارج به کشور ، نظام هاي تحميلي بوده که در آنها منافع حياتي افغانستان اهميت نداشته و عمدتا منافع قدرت هاي جهاني و منطقوي  در آنها مطرح بوده است که يکي از نمونه هاي روشن نظام تحميلي و وارداتي  در کشورما حاکميت ” مجاهدين ” بوده که در سال 1992  از پيشاور بکابل انتقال يافت.

در جاي ديگري آقاي اسماعيل خان از هفت ثور بمثابه ” نظام دست نشانده ” نام برده است!

قابل تذکر است که حاکميت ثور با همهء کمي ها و کاستي هاي خويش محصول مبارزات افغانها بوده و به نيروي افغانها به پيروزي رسيد که بقول معروف ” يک دالر و يک ربل هم  در پيروزي ان بمصرف نرسيد” و هکذا درسال 1357 قطعات خارجي در افغانستان حضور نداشتند که حاکميت آنزمان به ان اتکا نمايد.

محترم اسماعيل خان بخاطريکه حرکت خونين 24 حوت را موجه جلوه دهد از” عدم  نظام غیرشرعی ” نام ميبرد. درين جا محترم اسماعيل خان از همان سلاح زنگ زده استفاده میکند  که روحانيون مرتجع و وابسته به بيگانگان عليه نظام ترقي پسند شاه امان الله خان استفاده نموده بودند.

در کشوري که حقوق انسان ها بوسيله نيروهاي امريکائي زير پا مي گردد، در کشوری که نظام سیاسی آن متکی به حضور قوای خارجی است، در کشوريکه امريکايي ها براي خود زندان ايجاد و مردم را بدون هيچ نوع پروسه حقوقي زنداني نموده  زجر و عذاب مي دهند ، در کشوري که اتباع آن به ظن طالب بودن  در امريکا زنداني مي گردند، در کشوري که اجساد شورشيان مسلمان افغان بوسيله امريکائيها سوختانده مي شود،  محترم اسماعيل خان  وزير هستند!!            

در جاي ديگري محترم اسماعيل خان، مخالفين سياسي خود را جاهل خطاب نموده و آنها را به تجاوز به آبرو، عزت ، مقدسات واموال مردم متهم نموده است .

اگر امروز توسط يک انستيتوت تحقيقاتي در مورد کم وکيف کدر ها و صفوف حاکميت ثور و حاکميت به اصظلاح جهادي نظر خواهي صورت بگيرد ، نتايج حاصله از آن،  بطلان نظر وزير صاحب را ثابت خواهد ساخت.

هکذا لازمست  به  محترم اسماعيل خان سوال داده شود که  ، آيا سازمان هاي سياسي جهادي اعم از حزب اسلامي و جمعيت اسلامي تحت نام جهاد، مکاتب را که کانون علم و دانش بوده طعمه حريق نساختند؟  آيا در دوره حاکميت مجاهدين جهل و تاريکي بر کشور مستولي نبود ؟ آيا در دوره حاکميت مجاهدين آزادي مردم سلب نگرديده بود ؟ آيا قوماندانان جهادي آزادي فردي مردم قرا وقصبات را سلب نکرده بودند؟ آيا دهقان عادي قريه بدون استيذان قوماندان جهادي مي توانست دختر خود را به عقد نکاح شخص مورد نظر خود و دختر خود در آورد؟ آيا درين دوره دارائي هاي شخصي و عامه مورد چور و چپاول قرار نمي گرفت؟ آيا گروه ها ي به اصطلاح جهادي  بوسيله بيگانگان تسليح و تو ظيف نمي گرديدند و نمي گردند؟

آيا گروه هاي جهادي ( طالبان ، گروه هاي هفتگانه و هشتگانه و سازمان هاي ماحول شان ) کشور عزيز ما را به ميدان جنگ القا عده و ناتو مبدل نکرده اند؟ و به ازادی و استقلال کشور را صدمه نزده اند ؟  

بعد از آنکه محترم اسماعيل خان بگونه مرموزي ” جانانه ”  از زندان طالبان رها گرديد، طي يک مصاحبهء با راديو بي بي سي گفت،  همانطوريکه  کشور هاي غربي جهاد ما را کمک کردند حالا بايد ما را در برابر طالبان کمک نمايند و همان بود که بعد ازبين رفتن طالبان بوسيله نيرو هاي امريکائي، محترم اسماعيل خان بحيث والي هرات عز تقرر يافتند .  

قابل تذکر است که بعد از سقوط حکومت مرحوم داکتر نجيب الله ، محترم اسماعيل خان به حمايت نظامي  جنرال دوستم و مساعدت همه جانبه  دستگاه خاد که طبق دساتير کودتا چیان عمل مي کردند ، زمام امور هرات را در دست گرفت. ازينکه محترم  اسماعيل خان از چي زماني و چگونه و به هدايت کي با کودتاچیان حزب وطن  همکاري داشتند ، در آينده،  بيشتر روشن خواهد گرديد .

امروز مردم حق دارند که از  استادان ، پروفيسوران ، امير صاحبان و قوماندانان  جهاد ي سوال نمايند که  هد ف از جهاد شما چي بوده است ؟!

مردم مسلمان و غيور افغان در جنگ و مقاومت عليه قواي اشغالگر شوروي ، توطيه ها و دسايس ساير دشمنان تاريخي کشور اعم از جنرالان پاکستاني و آخند هاي ايران ،  حماسه آفريدند و به قيمت خون پاک خويش از وجب وجب خاک  وطن دفاع نمودند ، اما سران گروه هاي سياسي اسلامي  که رهبري جهاد مقدس مردم ما را غضب نموده بودند ، فاجعه خلق کردند ، با سازماندهي و براه انداختن  جنگ هاي قومي، مذهبي ، منطقوي و معامله با بيگانگان،  وحدت ، هويت،  غرور و عزت ملي افغانها را  خدشه دارد و کشور را تا پرتگاه نيستي سوق دادند!  

 منصفانه و عادلانه خواهد بود که  سياستمداران، تحليلگران ، مبصرين و نويسندگان ما،  زمانيکه نارسائي ها ، کاستي ها ، پرابلم ها ، تيزروي ها، کجروي ها  و موارد خشونت حاکميت 1357 را بباد انتقاد مي گيرند ، علل واقعي نا آرامي هاي سال متذکره را  ريشه يابي نموده و عملکرد نيروهاي مخالف آن دوره را  که امروز هم در قدرت اند،  نيز مورد تحليل و ارزيابي نقادانه قراربدهند.

تلاش براي وارونه جلوه دادن حقايق، جعل ، کتمان و بررسي يکجانبه  حوادث تاريخي کشور، عملي است  مذبوحانه . زيرا کنه رويدادهاي تاريخي  سه دهه اخير کشور ما ، همچو آفتاب روشن است که انرا با دو اکشت نمي توان پنهان کرد.

 

۹ پاسخ به “آفتاب را با دو انگشت نميتوان پنهان کرد”

  1. admin گفت:

    دوست گرامی جناب آقای رسا ، تشکر از مقاله زیبا تان که حقایق را بیان کرده اید. زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. هاشم قاهر گفت:

    سلام و درود بر شما جناب محترم آقای رسا و جناب محترم آقای بشیر ” مدیر سایت وزین 24 ساعت”
    اگر کمی عقب نگاه کنیم می بینیم که :
    در صفحات تاریخ کشور ما وقایع دلخراشی ثبت است . جنگسالاران لجام ( لگام ) گسیخته در تبانی با تروریستهای القاعده تحت نظر سازمانهای استخباراتی منطقه و جهان ،از نام اسلام و جهاد، جنایات نابخشودنی را بر مردم بی دفاع کشور روا داشتند . در زمان سلطۀ حاکمیت بیدادگرانۀ دوکانداران دین ( تنظیمها و طالبان ) سر زمین ما در تنگنای اسارت عقب افتاده گی سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی فاشیسم مذهبی دین سالاران قرار گرفت. این مزدوران و نوکران فروخته شده تحت پوشش دین ، با ریا و سالوس پیشه گی ، پیروی کور کورانه از سنتها و خرافات غیر منطقی اذهان عامه را کور کردند . از مزایای انسانی و اسلامی عدول ، سیستم دینی و فاشیسم مذهبی که ناشی از نادانی و بی خبری بود در جامعه حاکم گردید .
    این آقایان ! گویا با احساس انجام وظیفۀ مقدس دینی و مذهبی ثروت اندوختند ، از نام خدا و پیامبرش آدم کشتند ، تجاوز نمودند ، تاراج کردند ، مال و منال مردم و بیت المال را به یغما برده و تمام ثروتهای مادی و معنوی کشور را منهدم کردند و به دنبال آن با وجدانهای آسوده در انتظار بهشت نشسته اند .
    بارک الله : زهی مسلمانی ، زهی تقوا ( تقوی ) و پرهیزکاری؟
    هنوز هم در زدوبند با دینداران و بیدینان ، و اتکا به نیروهای مسلح بیش از چهل کشور خارجی ، مردم را به گروگان گرفته اند و خود را کلید دار حقیقت مطلق الهی میدانند .
    روحانیت متعصب و قشری مذاهب ، سیمای دین و مذهب را مملو از گرد و غبار اغراض و پندار ها و تعصبات تلقینی به نمایش گذاشتند . تخم نفاق را به نامهای سنی ، شیعه ، وهابی ، اسماعیلیه . . . . . بین پیروان خدای واحد وپیامبر واحد کاشتند . به مخالفتهای زبانی و قومی دامن زدند،خدا ،پیغمبر و دین را در راه کسب قدرت به بهره کشی گرفته ، اسلام را در چهرۀ مرگ و خون به نمایش گذاشتند .
    در فرجام، شکست حقیرانۀ که از”کوتاه بینی” دوکانداران دین مایه گرفته بود ، نه از کوتاهی مردمی به خاک و خون غلتیدۀ کشور ما ، سوگمندانه که جام زهر ” اسارت و انقیاد ” را مردم بی دفاع و بیگناه افغانستان ” سر” کشیدند.از صلح و امنیت خبری نیست ،کشتار مردم بیگناه ما به فجیع ترین شکل آن ، توسط پیشرفته ترین انواع سلاحهای کشنده رو به تزاید است . جنایتکاران جنگی و گردانندگان رژیم دست نشاندۀ مافیایی ” مزدور ” با چنین تبلیغات میانتهی و دور از حقیقت میخواهند اذهان عامه را مغشوش و جنایات و غلامی شانرا ماس مالی نمایند

  3. عزیزه عنایت گفت:

    محترم آقای عصمت رسا سلام خدمت شما .
    مقالۀ شما را خواندم بسیار پر محتوا و حقایق را بیان نموده اید
    بسلا مت با شید.

  4. سرکوب قیام حوت 1357 هرات؛ بدست نهضت و یتیم .
    وحشت در وحشت آباد سرتاسرکشور بدست وحشی صفتان مزدور ؛ ترویجی روز افزون را بخود میگرفت . چهره های وحشی صفت خلق وپرچم در وحشت کده کشورکه درکودتای هفتم ثوربه غمکده وماتمسرا بدل شده بود وحشت افزاتر میشد و مردمان وحشت زده از تحول نابجای که از هر بُعد آن ترس وهول بیم وهراس خشم ونفرت همچون باران سیاه ومنفور وحشت همانند ناودان از بام ودر ودیوار برسر مردمان فرومیریخت در حیرت فرورفته بودند
    قابیل زاده گان زمان بر اورنگ پر نیرنگ خدعه وفریب به کمک شیطان وقت براوجنای رفیعی کشور تکیه زدند . از آغاز؛ از ابتدا ؛ از نخست؛ واز سرلوحه نامگذاری ترکیب منحوس پلید خودرا به نمایش گذاشتند وکودتا را با دغل بازی ودروغ گویی درنامگذاری انقلاب نامیدند.
    فرعون وجمعی از فرعونیان بر اسب قدرت واخذ انتقام نشستند ؛فرعون ازترس تولد موسی به کودک کشی میپرداخت ؛ فرعونیان جبار ومزدوربرکشور آزادگان کودک وبزرگ مرد وزن پیر وجوان را بکشتار می بستند.
    درمنطق وبینش وبرداشت وتفکر کمونیستها هرکه داس وچکشی بدست نمیگرفت وزه وزاد بشریت را از ریشه قطع نمیکرد اورا موسی می پنداشتند که کاخ فرعونیان وفرعون را آماج حمله خود قرارمیدهد وبراین کشور همانطوریکه فرعونیان یکی نبود موسی هارانیز نمیتوان در ردیف و شماره گرفت . فرعون زادگان بیشعور داسی بدست وچکشِ بدست دیگر میدان تاخت وتاز وانتقام بدست تشنه لبان خون آشام وخونریز که ازهیبت وهیکل شان مجمسه هول ولرز برزمین میریخت داس انتقام وچکش ستم را به قطع ونابودی نهال انسان وانسانیت باقدرت هرچه تمامتر بکار بستند .
    راه گمکردگانی مزدور که سال ها از ربوبیت بریده وبردرگاه اهرمن به جلوس وخلوص زانوی دین فروشی و مردم فروشی ومیهن فروشی را درمکتب الحاد وبیدینی درکرملین خانه شیطان به نقشه کشی وطراحی وشاگردی درس آموخته بودند ؛ اینک طومار سرنوشت ملتی را بدست گرفته اند.
    ستم پیشگانی که برجازبند مکتب ماکیاولیسم کمرچین رقص بسته وبه اصول دهگانه اش ده ها پسوند وپیشوند اضافه نموده و درس زور گویی وستمجویی را در زورخانه ستمگرانه ی روسها از شاگردی تااستادی و تا اخذ دکترا چنان به تجربه وتمرین وممارست آموخته بودند که هریک درنقد مکتب زور وجبر ماکیاولیسم استادی ورزیده بشمارمیرفتند.
    و سرشت بدنوشت مکتب ستم ماکیاولیستی را با رجز خوانی های بیمارگونه ی نیچه ( فرید ریش ویلهلم ) ورق ورق نه درلفظ بلکه درعمل ؛ نه درگفتار که درکردار نه عادلانه که بربینش شدت بیحدی ظالمانه تطبیق میداشتند برفرق سر ملت حاکم گشتند.
    شمشیر داموکلس در اندک زمانی بر فرق سر هرانسانی بموی آویزان بالبه بران آویخته بود. پگاه ونیمه روز وعصر و عشاء ملت به شبهای ظلمتبار ونکبتبار ؛ شبهای بردن وربودن وکشتن انسانها را بدست شب پرستان کور دل ترسیم میداشت .
    انگار نه درکلمه تصور و پندار نه درشک وتردید ؛ که انگار در اصل مایه واستوار برآن نقش بسته بود که خونخواران تشنه کام وخونریزان بی باک وبی پروا که بقا ودوام وشالوده و اساس حاکمیت شان درستیز بادین خدا ؛ خوش خدمتی ومزدوری به بیگانه و کشتار انسانهای غیور دیندار و وطندوست و آزادیخواه نهفته وممتد وادامه می یافت بر سریر حریر صدرنشین اند که چه زیبا مثلی داریم : ( دیوانه را هوی کن و چماق بدستش بده ) .
    دیوانه بمعنی دیو زده ؛ دیو دار ؛ احمق ؛ ابله ؛ ناقص عقل ؛ نادان ؛ زنجیری وجنی . دیوانه یک انسان وچند انسانی را میتواند سر ودست بشکند ؛ سپس غل وزنجیری دردست وگردن وپایش می بندند ؛ آنگاه خود آزار میکشد وخود آزارمی بیند ؛ ولی این جمع ؛ ( کمونیستها ) ملت وکشوری را نه دست وسر شکستند که دست بریدند وسربریدند؛ هوشیاران مسلمان را جمعی وگروهی دست بستند وزنده بگورنمودند ؛ نه برپدر ونه برمادر ؛ نه برپیر ونه برجوان برهیچکسی رحم ننمودند.
    انگار نه انگار که خود شان پدر دارند ومادر گویا که از زه وزاد میمونند. انگار نه انگار که از نسل انسانندو می بایست به انسانیت وابسته باشند وگویا که مزدورند وباید مزد بگیری خودرا درپیشگاه ارباب ثابت بدارند. انگار نه انگار وابسته به آزادی انسانند وآزادی در واژه ومعنی وعمل و گویا که کمونیستند وکالبد و تندیس آزادی را دشمنند چه رسد بخود آزادی .
    انگار نه انگار ( موضوع را نادیده فرض کردن ) که نوبقدرت رسیدگان کودتا باید که استقلالیت کشور را حفظ بدارند ؛ گویا که یکی از جمهوریت های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابقند. فضای نامطبوع و پرتعفن غوغای نوبدوران رسیدگان که همانند بانگ سگان که به یکباره برعابری حمله برند کشور را به جزیره وحشت وبربریت تبدیل ساخت.
    هرصدای درگلو خفه ؛ هراشکی درپشت مردمک چشم نهان ؛ هردستی بسته ؛هر پای در زنجیر ؛ هرگوشی کر ؛ هرزبان لال ؛ هراندیشه محکوم وهر انسانِ محروم ؛ نفس درسینه ها حبس وهِق هِق گریه درگلو ها بغض ناترکیده ؛ انسانیت دربند وگرو ناانسانها ؛ وآدم در دام حیل ونیرنگ بچه کمونیستهای سردمداران کرملین درقید وبند گرفتارمانده اند.
    حلقه بگوشان کرملین درکاخ های فرعونی فرمان کشتن وبستن ؛ نیستی ونابودی هرمسلمان وهرآنکسی که حتی کلمه ی را اظهاربدارد که پشت چشم کودتاچیان ابرو قرار دارد ؛ صادرمیداشتند و سگان هاری که درحلقه های پایان تر به تبصبص کردن وقت تلف مینمودند تا به ازای بستن وکشتن انسانها موقفی بدست آرند پیشتازان کشتارند.
    درکهکشان این تسلط لاابالیان بیدین ؛ وطنفروشان مزدور ؛ ناموس فروشان حرفوی ؛ یاغیان خدا ناترس وشکم پرست ؛ بیرحمان قسی القلب ؛ جلادان خون آشام ؛ سفاکان سفیه ؛ نامرد مردان مخنث ؛ بقچه برداران بقچه کش و وابسته به کرملین .
    کشور ومردمان کشور را درتنگنای زندگی آنچنانی قراردادند که یک راه و یک خط و یک اندیشه و یک تفکر ویک مشی راه رستگاری را ارمغان میآورد واین رستگاری ریسکی بزرگ وعزم بزرگتر را طلب میداشت.
    ریسکی جدال برانگیز بین حیات و ممات ؛ ریسکی که از حوصله تصمیم گیری همگان وهمه کس سرچشمه نمیگیرد ؛ ریسکی بین مرگ وزندگی ؛ ریسکی که مرگ را در حرکت وعمل خود مشاهده میدارید؛ ریسکی در شهید شدن ویاغازی گشتن ؛ ریسکی در خور تمجید وستایش ؛ ریسکی نامدارانه . نشستن وسکوت ومهره تائید بر روال تفکرات کمونیستها زندگی ی هرچند ولو باذلتی را پاداش میدهد ؛ اما واکنش وقیام وستیز ومقابله وبرخورد ومواجه شدن باآنها یک حرف ویک بحث است من خون میدهم وشهید میشوم تاباخونم وباشهادتم رنگ وننگ را از آیین وسنن زندگی بزدایم.
    درها بسته وپشت هر در بسته دژخیمان مسلح باریخت وترکیبات جلادانه درکمین وانتظار نشسته اند تاهرگشاینده را برگبار بندند. این در باید وحتما باز گردد ؛ این در ؛ دروازه امید انسان برای نگهداشتن دین و آیین زندگی است ؛ برای نگهداری کشور از جلوس بیگانگان است . روزها تاریک وشبها ظلمانی است چراغی وفانوسی وشمعی برای روشنی بخشیدن بکار است ؛ اما این چراغ وفانوس و شمع برای سوخت خود برنگ ارغوانی خون نیاز دارد.
    تنها وتنها راهی بیرون رفت از این مظالم وناروائی ها ؛ از زیر زور گفتن وزورشنیدن وناموس دین ومیهن را نگهداشتن یک چیز میخواهد . قیام وستیز ومبارزه وریختاندن خون کثیف دشمن و ایثار جان و آبیاری دین وکشور بخونهای پاک قد برافراشته گان این سرزمین ؛ امری هم محال وهم ارزشمند ؛ هم درخور دقت ورقت وهم پیش پا افتاده ومعمولی .
    از کودتای 7 ثور تاقیام 24 حوت سال 1357 ( 322 ) روز گذشته ؛ سنگینی این روزها چنان برمردم هرات سخت گذشت که گویا 322 سال را درسیبیریای سرد روسها گذرانده اند ؛ هرچند تاهنوز روسها وارد کشور نشده بودند؛ تاتحرکات واقدامات مردمی گزینه دیگری را بخود بگیرد.
    ولی اندیشه در اندیشمندی مردم هرات حکایت از آن داشت که درپشت وماورای این کودتای ننگین آمال شوم وآرزوهای منحوسی نهفته است وباید یک مرد ویا مردمان ؛ یک قریه یک ولسوالی یک ولایت پیشتاز گردند ودست به قیامی بزنند واولین سنگ را بر این زناء زاده ی ؛ زناء انجام داده باناموس میهن پرتاب بدارند تاسنگباران همگانی آغاز یابد.
    در هر ولایت و هر ولسوالی و هر قریه وهرده ظالم وظالم زاده خدا نشناس و لینین شناس ومزدوری از کرملین برتارک سرمردم به امر ونهی ؛ حاکم معرفی شده است . ودرهرات باستان در شهر تاریخی وگهواره دانش پس از تعیین و فراخوانی دوسه مقام دار ولایت نظیف الله نهضت جرثومه فساد وسرسپرده تره کی مقام ولایت این شهر را عهده دار بود.
    نظیف الله که به همراهی عبدالحی یتیم درکشتار 24 حوت سال 1357 هرات چهره کریه وزشت ونامیمون مکتب کمونیست را به نمایش گذاشتند وتا توان داشتند وقدرت شان رسید برعامه مردمی که به خیابانها ریخته بودند وعلیه کمونیستها شعار سرمیدادند زدند وبستند وکشتند ونیست ونابود کردند ودرنهایت آنگاهی که خون برشمشیر غلبه یافت وفرزندی برومند وقهرمانی نامدار ازفرقه 17 هرات صدای مردم را به دادخواهی گرفت وتوانهای نظیف ویتیم ازهم گسیخت و بنابودی کشانده شده بامقعدی دریده به قوماندانی امنیه پناه برده واز آنجا دوباره به گرفتن وکشتن مردم وقت را به غنیمت گرفتند. اینک نظیف کثیف که خود گرداننده آن کشتاربوده کتاب مینویسد وآشوپ بیگانه گان ( بیگانگان ) نام مینهد و مختصات این کتاب درسایت آریایی به آدرس ذیل در دسترس قرارمیگیرد:
    http://www.ariaye.org/ketab/nohzat/nohzat.html
    شنیدم که حجاج یوسف سقفی خونریز سفاک باری گفته وتاسف خورده بود که چرا در زمان شهادت امام حسین ( ع ) او حضور نداشته است تانحوه زجر وشکنجه را شدیدتر انجام میداد. امام حسینی موجود نیست وگرنه یزیدیانِ یزیدتر در هرقدم ملت پارسه میزنند وهمنوعان همانند خودشان رادرتبلیغ ومارکتینگ کتاب او از طریق سایت زوزه سرمیدهند . که بجا خواهد بود ( الکفر کلهم مله واحد ) را در این زد وبند همراهی وهمنوایی آنها بخلاصه بگیربم خاصتا وقتی که ملاحظه میداریم که مبلغ ونویسنده سایت در اخیر چنین نگاشته است :
    ( ماخوانش این اثر را به خوانندگان سایت آریایی توصیه میکنیم وبرای مولف موفقیت های بیشتری را آرزو مندیم )
    هموطن ؛ همسنگر ؛ برادرمسلمان ؛ درقیام 24 حوت سال 1357 هرات هم میهنان تان نه یکی وده تا وهزارتا بیشمار ازمردمانی که باحاکمیت مزدوران روس مخالفت از خود نشان دادند بدست نظیف الله نهضت و عبدالحی یتیم درشهر واطراف هرات جام شهادت نوشیدند وهم اکنون این دوجانی جلاد که نظیف الله نهضت در بلجیم و عبدالحی یتیم را تاهنوز سراغه از آن ندارم برای شهدای 24 حوت هرات قاتل معرفی میدارم .
    همدیار ! برای خانواده های شهدای 24 حوت هرات زمین سخت و آسمان دور است ، ودسترسی به محاکمه ی این جانیان درحال حاضر ازمحالات به حساب میآید. هر جوانمرد مسلمان و هر آزادیخواهی که شهادت هرهموطن را در زمان حاکمیت مزدوران روس در آن شبهای تیره وظلمانی بدست این دژخیمان درک میکند ؛ باخانواده های این شهداء همدلی وهمدردی دارد.
    خانواده شهداء خواستار همبستگی باهموطنان خود درخارج وداخل کشورهستند تابتوانند این دویاغی جلاد را ازهر طرق ممکن قانونی ازکشورهای بیگانه به کشور برگردانند ویادرهمان کشور مورد محاکمه قرارگیرند ؛ این امید و انتظار در ید همکاری هر هموطنی که میتواند داغداران انتظارکشیده خانوادها ی این شهداء را یاری نمایند به چشم براهی گرفته شده است.

    این مقاله به تاریخ ذیل نوشته وبدست نشر سپرده شده است.
    21 حوت 1387 برابر 12-3-2009

  5. با سرعت بالا ببینید | با سرعت پایین ببینید |

    آرین هروی

    بسیاری ازمردم افغانستان، شهر هرات را به خاطر گذشته درخشان و باستانی اش، “هرات باستان” می خوانند. عده ای هم آن را همانند لقبی که مردم ایران به شهر قم داده اند، شهر خون و قیام می خوانند، اما چرا؟

    دقیقا سی سال پیش، در بیست و چهارم حوت (اسفند) سال ۱۳۵۷ خورشیدی مردم هرات بر علیه حکومت وقت افغانستان قیام کردند. مردم خشمگین از سوی نیروهای امنیتی به گلوله بسته شدند. گفته می شود که در این روز بیش از بیست و چهارهزار تن از مردم هرات توسط نیروهای امنیتی کشته شدند.

    برای نسل امروز باور کردن این موضوع و کشته شدن این همه آدم در یک روز مشکل است. اما کسانی که در این تظاهرات شرکت داشته اند و اکنون سنی از آنان گذشته، همواره تاکید می کنند که چنین رقم بزرگی از مردم در طول روزهای تظاهرات کشته شده اند و به همین سبب شهر هرات را شهر خون و قیام نامیده اند.

    به هر حال، اگر چنین آماری درست باشد، می توان آن را یک نسل کشی تمام عیار نام گذاشت، اما این را نمی توان نادیده گرفت که این روز سرآغاز آشنایی مردم عادی با سلاح و دوام مبارزه و جنگ تا سه دهه بعد از آن بوده است.

    مبارزه ای که بعدها “جهاد” نام گرفت و چندین سال طول کشید و در اثر آن صدها هزار نفر از مردم افغانستان کشته و معلول و میلیون ها تن دیگرآواره و بی خانمان شدند.

    اما انگیزه این قیام چه بود و چرا این همه مردم کشته شدند؟

    بسیاری از مردم هرات، روش ها و برخوردهای نادرست حاکمان وقت کشور با مردم به شدت سنتی کشورشان را علت وقوع “قیام ۲۴ حوت” می دانند. به عقیده آنان، حکومت وقت که شدیدا متمایل به شوروی بود، تلاش داشت تا قوانین سنتی افغانستان را نیز با قوانین و مقررات سوسیالیستی شوروی هم سو سازد.

    حکومت وقت با طرح و اجرای قانونی جدید، که به “اصلاحات اراضی” موسوم بود، زمین های کشاورزی زمین داران را به زور از آنان گرفت و در میان کشاورزان به رایگان تقسیم کرد.

    فرستادن اجباری زنان و دختران افغان به دوره های سوادآموزی و مواردی از این دست با مزاج مردم سنتی افغانستان سازگار نیامد و آهسته آهسته آنان را به واکنش برعلیه حکومت واداشت.

    این واکنش در شهر هرات به صورت تظاهراتی گسترده با سرازیر شدن هزاران تن از مردم شهر و روستاهای اطراف هرات در خیابان های این شهر نمایان شد.

    نکته جالبی که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت، تفاوت زمانی اندک این قیام در هرات و سقوط حکومت پادشاهی ایران به دنبال اعتراضات پیاپی مردم این کشور است.

    دقیقا ۳۲ روز پس از پیروزی انقلاب مردم ایران، حادثه ۲۴ حوت در هرات نیز به وقوع پیوست.

    با توجه به نزدیکی جغرافیایی هرات به ایران، بدون شک خبرهای تظاهرات پی در پی مردم ایران به گوش هراتی ها رسیده بود و ممکن است‌، مردم هرات نیز این نوع روش مقابله با حکومت را از مردم ایران یاد گرفته باشند.

    شاهدان عینی و شرکت کنندگان در تظاهرات ۲۴ حوت می گویند، به هر اندازه که تلفات مردم بیشتر می شد، به همان اندازه مردم خشمگین تر و شیردل تر می شدند، تا جایی که خیابان های هرات پر از پیکرهای بیجان شده بود.

    این قیام پس از چند روز با حمله نیروهای زمینی و هوایی کمکی که از قندهار به هرات آمده بودند، سرکوب شد و شهر از کنترل مردم خارج شد.

    با گذشت سه دهه، خیلی از کسانی که قیام بیست و چهار حوت را به یاد دارند، از این قیام روایت های افسانه گونه ای نقل می کنند.

    گفته می شود در روزهای پس از این قیام، حکومت وقت به جستجوی عاملان این تظاهرات پرداخته و مظنونان به شرکت در آن را بازداشت کرد، اما بسیاری از بازداشت شدگان هرگز باز پس نیامدند.

    مجاهدان گورهای دسته جمعی بازمانده از آن رویداد را “مزار شهدای گمنام” نامیدند و همه ساله سالروز حادثه ۲۴ حوت را در این مکان گرامی می دارند.

    حکومت مجاهدان تلاش کرد تا حادثه ۲۴ حوت را در ذهن مردم هرات زنده نگه دارد. به این منظور بر علاوه بزرگداشت این روز، در منطقه ای به نام “دروازه قندهار” که نقطه آغازین تظاهرات ۲۴ حوت بوده است، یک تانک را در وسط فلکه مستقر کرده و اطراف آن را با مجسمه های مردم روستایی خشمگین در حال حمله بر آن تزیین کرده و این فلکه را به نام شهدای ۲۴ حوت نام گذاری کرد.

    اکنون این تانک با تندیس های مردم خشمگین اطرافش در حالی که چوب و چماق به دست دارند، به عنوان نماد یادبود ۲۴ حوت در آن منطقه خودنمایی می کند. از دیگر نمادهای یاد بودی قیام ۲۴ حوت هرات، می توان به منظر جهاد که در دامنه کوهی در شمال شهر هرات است، اشاره کرد.

    در این موزه، آنچه را که در ۲۴ حوت ۱۳۵۷ و روزها و سال های بعد از آن روی داد، می توان دید و مزه تلخ جنگ را می توان با تمام وجود احساس کرد. پس از گذشت سی سال از حادثه ۲۴ حوت در هرات، هنوز هم جنگ در افغانستان پایان نیافته است.

    این جنگ که زمانی “جهاد فی سبیل الله” نام داشت، پس از مدتی جای خود را به جنگ های “تنظیمی و میان گروهی مجاهدان” داد و پس از آن به “مقاومت در برابر طالبان” تبدیل شد و امروز “مبارزه بر ضد تروریسم” نام گرفته است.

    پرسشی که پس از دیدن موزه منظر جهاد در ذهن هر بیننده ای خطور می کند، این است که این جنگ کی به پایان خواهد رسید؟

    پرسشی که شاید هیچ کس پاسخی برای آن نداشته باشد.

  6. عزیزی گفت:

    در ارتباط با انقلاب مردمی 24 حوت مردم هرات نظر مردمانیکه خود عامل کودتای ننگین ثور بوده وبیش از دو ملیون انسان مظلوم را کشته وافغانستان را بویرانه تبدیل کرده وبعدا کشور را دودسته تقدیم شوری دادند ، نه ارزش علمی وتاریخی دارد ونه ارز ش اکادمیک
    زیرا خود این مردم قصابان ملت افغان بوده ومی بایست بعنوان جنایتکاران جنگی محاکمه شوند .جنایت این مردم در فاجعه 24 حوت هرات وکشتار 25هزار مردم هرات وکشتار دسته جمعی مردم در موسی قلعه هلمند وکشتار مردم درۀ صوف وکنر ونورستان .ولوگر وننگرهار وکابل وصحنه های فجیع زندان پلچرخی کابل وقوای پانزده زرهدار وقوای 4زرهدار ولوای راکت وحسین کون ومهتاب قله وقلعه زمان خان ووزارت داخله واکسا وصدارت وخاد ووکام وفرمانهای قاتلانه ترک وامین وببرک مبنی بر تصفیه ملت روی تاریخ کشور را سیاه کرده اند .
    من متاسف هستم از کسانیکه خود عامل فاجعه وجنایت هفت ثور وقضایای بعدی کشور افغانستان بوده اند اکنون لب بسخن تر کرده وبعوض معذرت خواهی از گناهان گذشته هنوز خود را طلبگار ملت میدانند
    این نوشتۀ سخیف ارزش مقاله تاریخی وتحلیلی نداشته بلکه نوعی دفاعیه از جنایت ترک وامین وببرک ونجیب در کشتار ملت مسلمان در فاجعه 24 حوت هرات وسایر ولایات افغانستان است
    عاملین کودتای ثور وجنایتکاران خلقی وپرچمی باید بدانند که هنوز ملت زنده است وخاطرات دوران سیاه وننگین خلقیها وپرچمیهارا را تا چند قرن دیگر از صفحات ذهن مردم وآیندگان کسی زدوده نمیتواند .
    واین جنیات برای همیش در صفحات تاریخ کشور بعنوان لکه ننگ بر پیشانی کمونیستهای وطنی ما خواهد ماند .
    سر سپردگی ونوکری وبی هویتی باند خلق وپرچم برای مردم آزاده افغان آشکار است واین گروها مطرود ومردود ملت اند
    وجالب این است که در شوروی سابق و ورسیه فعلی اکثر سیاستمداران وملت روسیه، شخص برژنف وسیاستهای ماسکو در برابر افغانستان در دوران خلقیها را گناه وجنایت واشتباه تاریخی میخوانند وایشان این اشتباه تاریخی را نابخشودنی خوانده و پذیرفته اند اما خلقی های متحجر وپرچمی مکار هنوز حاضر نیستند بگویند واعتراف کنند ما اشتباه کردیم
    هرکس ناموخت او از روزگار
    هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

    • اسلم پاداش گفت:

      محترم عزیزی صاحب! برداشت من از نوشته اقای رسا چنین است که موصوف در حمایت از تره کی، امین و کارمل قرار نگرفته و حرکت 24 حوت را درواقع یک حرکت مردمی تعریف نموده و یکی از عوامل بروزحادثه 24 حوت را در عملکرد جکومت خلقی ها دانسته است. شما بجای استدلال در برابر مثال های ارائه شده در مقاله اقای رسا با صدور ” امر و نهی” می خواهید که حق اظهار نطر را از سایرین سلب نمایند.

  7. admin گفت:

    دوست گرامی جناب آقای عزیزی ، با عرض معذرت نوشته تان به پاسخ دید گاه آقای اسلم پاداش ، مخالف پالیسی ۲۴ ساعت بوده و این سایت هیچ نوع توهین به دیګران را قبول نمیکند . شما زنده وسلامت باشید . مهدی بشیر

  8. رحمت عادل گفت:

    در یک بحث سیاسی و تاریخی لازمست که از اصطلاحات مروج در علوم سیاسی و تاریخی استفاده گردد. بکار برد اصطلاحات توهین امیز دور از ادب و اخلاق اجتماعی و سیاسی است. بنا پالیسی مدریت سایت 24 ساعت قابل تائید است.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما