۲۴ ساعت

07 اکتبر
۳دیدگاه

انار قـنـدهـار

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۱۵ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۷ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

انار قـنـدهـار

انـار و دخــتــران   قــنـــدهــاری

عجب  نعمت  ز لطـف  کردگاری

نصیب هرکه  گردد این دونعمت

زمسـتـانـش شـود چـون نوبهـاری

……….

دخـتـران قـنـدهـاری

چـه زیـبـا  دخـتــران قنـدهـاری

به دنیا بی نظیر ا ز لطف باری*

انـار قـنـدهـارخیـلی لـذیـذ اسـت

زیـبـایـانـش، چـوگلـهـای بهاری

………..

مسلمـانی بگـفـتـار

نباشـد مسـلمـانی، تـنهـا بگـفتـار

 چوپـاکـسـتـان وایـرانِ بـد هنجـار

مسلمانان ندارند  ظلم  بر انسان

بجز آنانکه  دورنداز اسلام ورفتار

…………..

 ترامپ بی خدا

تـرامـپ  بی خـدا  آمـد  دوبـاره

بـکــرسـی تــظــلــم آشـکـاره

شب وروزش بفکرقتل مظلوم

خـداوندا! نگـونـش،  ازطیـا ره

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

۶ اکتوبر ۲۰۲۵ 

سیدنی – آسترالیا

*- باری،خالق،آفریدگار،باری تعالی

 

26 سپتامبر
۵دیدگاه

پیام محترم پوهنوال داکتر اسدالله حیدری بمناست هجدهمین سال نشراتی سایت ۲۴ ساعت

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۴ میزان  (مهر ماه) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۶ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

به سایت وزین ۲۴ ساعت

 

مبارک  باد  سالگردِ   هیجدهمینت

عـزیـز   فـرهنگـیـانِ    سـر زمـینـت

نمودی بی  طمع  خدمت توهرروز

زخالـق خـواهـمت محبـوبتـریـنـت

…….

مهدی جان  بشیر  عمرت  دراز باد

زکارهـایت  تودائـم ، سرفـراز  بـاد

نمـودی بی مثـال خدمت به میهن

نـگهـدارت  خــدای  بـی نیــاز بـاد

…….

قـیـوم جـان بـشیـر، ای پور فرهنگ

چطورزیبا پیش بردی، سایت فرهنگ

خـداونـدت دهــد تـوفـیـق بــیــشــتـــر

که تا داری این سایت،سرتاج فرهنگ

 

۱۸ سال قبل از امروز مهدی جان بشیر بنیان گذار سایت وزین ۲۴ ساعت نهال فرهنگی سایت ۲۴ ساعت را در جامعۀ فرهنگیان و وطن

دوستان غرس نمودند که تا امروزازلطف الهی همه روزه پربارتر وتنومند  ترگردیده و از بهترین سایت های برون مرزی وطن عزیز ما   میباشد.

بنده از سال دوم نشراتی این سایت وزین، در فعالیت های فرهنگی آن اشتراک نموده ام که تا حال بالغ بر۹ صد مطلب مشتمل ازاشعارمناجاتیه ،مذهبی، میهنی، اشعار آزاد ،اسلامی ، سیاسی ، غزلیات ، مخمسات وقصاید،دوبیتی ها یا رباعیات ، تک بیت ها وغیره سروده ام که از لطف دست اندر کاران این سایت همه بنشر رسیده است.

  که من ممنون زحمات مخلصانۀ ایشان میباشم.

 ابتکار تازه و بسیار مفید این سایت عبارت است از گفتگو یا مصاحبه با فرهنگیان این سایت که خیلی ها مفید بوده و بر علاوۀ شناخت از همدیگر آموزنده نیز می باشد.

یک مزیت دیگر را که دراین سایت دیده ام عاری بودن آن از هرگونه تعصبات لسانی ، مذهبی، منطقوی، جنسیتی وغیره بوده وهمیشه در خدمت تمام مردم وطن عزیز ما حاضر وآماده میباشند.

درآخررفع زحمت نموده وموفقیت های هرچه بیشترسایت ۲۴ ساعت را آرزومندم.

با عرض حرمت    

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

سیدنی – آسترالیا

سپتامبر ۲۰۲۵

21 سپتامبر
۳دیدگاه

ا خــتــــــر تـــا بــــا ن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۳۰ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۱ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

ا خــتــــــر تـــا بــــا ن

ای حـجـــت حـــق! اخـتــــر تــا بــا ن  ولا یــــت

تـا کی تـو پـس پـرده، جهـا ن  پــر زجـنــا یــــت

بـا جـلــوهء خـود شــا د نـمــا، اهــل هـــدا یــــت

صـد جــا ن بـفــدا یــت، زتـو امـیــد حـمـــا یـــت

دا ریــم، ا یــا ســروروای  خــتــــم وصـــا یـــت

 …..

ابـن ا لـحـســن، ای قــدرت حــق از تـو هُــویــدا

بـر جـمــلــهء احـبــا ب تــوئـی، مُـرشــد ومــولا

در ذ یــــل ولای تـــــو، بــــه آ ئـــیـــــن تـــــولا

بــا صــد ق وا را د ت ، هـمــه دا ریـــم تــمــنــا

بـنـما نِگـه بـردوسـت، تـوا ز لـطف وعـنا یــــت

 …..

جـمـعـی زمـحـبــا ن تـو، بـا شـعـف و بـشــا دی

کـــرد نــد بـنـــا م تــو، بـِنــا مـســجـــد مـهـــدی

ای کــوکـــب نـــهـا ن گـــلــســـتــا ن احــمـــدی

وی شــــمــــع فـُــــــروزان، زآ ل مــحـــمّــــدی

هــســـتـنــد هــمـه مـنـتـظـــر، روزلِــقـــا یــــت

 …..

هـســتـی تـو بـحـق، قـلــب هـمـه عـا لـم امکـا ن

دوسـتـا ن تـوازمـیهــن شــا ن، دوروپَـِریــشــا ن

بـرمـا دروجـدّ ت، نـظــری کــن بـه عــزیــزا ن

مگـــذا رکـه بـیــــراهــه رونـــد، ازرهء قـــرآ ن

دا رنـد غــلا مـا ن ، هــوس بـوســه، زپــا یـــت

 …..

آ قـا وطــن مـا شـــده، جــولا نـگـــهء اغــیـــا ر

تـا زنــد بـه آ ن مـلـک، زهـمـســا یـه وکــفـــا ر

کــرد ند چـنـا ن ظلـم، که نگـنجـیـده به گـفـتــا ر

تـا کـی بـکــشــد مـلــت بـیـچــا ره، چـنـیـن بــار

دسـت گـیــرتـوا یـن مـلـت،ا زمـهــرووفــا یـــت

 …..

مــولا! جهــا ن گـشـتــه خـرا ب وتـوکـجــائی ؟

مـا ئـیـم هـمـه جا خـوار، تـوخـا مـوش چـرائی ؟

شـیـطـا ن بــزرگ، مـیـکـنــد دعــوا ی خـدا ئـی

مـظـلــوم ز دســتـش، هـمـه جـا روبـه تـبـا هــی

بـنـمـا توجهــا ن را، پـراز صـلـح  وصـفــا یـــت

 …..

از ظـلـم بـجــا ن آ مــده،ا فـغـــا ن وعـــرب هــا

تـا چـنــد بـوَد بی ا ثـر،ا ین ا شـک وفـغـا ن هــا

ســوگـنـــد بـه بـا ب تـووبـــرســـورهء طـــا هــا

یـک گـوشـهء چـشـمی، زکـرم کـن سـوی آ نهــا

خـواهــد زخــدا، حـیــدری گـــردد بـفـــدا یـــت

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۷ فبروری ٢۰٠۴

سیدنی – استرالیا

18 سپتامبر
۳دیدگاه

 آزادی افغانستان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۸ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 آزادی افغانستان

یا د ایـامی کـه هـجـران، دردل  من جـا نـداشــت

دوری  میـهن بـفکــرم ، منـزل و  مأوا نـدا شــــت

رفـــت وآمد ها به هرسـوی وطـن ، بـی درد سـر

دشت ودا ما نش همی،آ شوب وغا رتها ندا شـت

مردما ن کشورم با هـم یکی، چون جســم وجـان

وحد ت ملی ما را ، کـس در این د نـیــا نـدا شــت

اوزبیک و پشتون، هزاره، تـا جک و هـم ُتـرکـَــمَـن

هر یکی با هـم بـرا در ، کس بکس  دعوا نداشـت

دو ســـــتا ن ِهمد گربـودی، قـزلــبـا ش  و بـلــوچ

هیچ قـوم کـشــورم، بـا هموطـن غوغا نـدا شــت

غـیـرت افغـا نی ما ن، بود ش  ا ُلگـوُ در  جهــــا ن

شــاه امـا ن الله غا زی، آنـزمـا ن  هـمـتا  ندا شت

کرد حـا صل  ا فــتخا ر ِ،   آ زا دی    ا فغا نـْسِــتا ن

ملــت وا لا  ضمیرش، تـا ب  ذ لـت  ها  نـد ا شــت

حیــدری” میـکـن نثــار  آ نهمـه   مــردا ن  ،  درود

کـز فـدا   بنمودن  جا ن،  تـرس  و  واویلا ندا شــت

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

دهم اکتو بر  ۲۰۰۵

سیدنی – آسترالیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

12 سپتامبر
۳دیدگاه

 هفتهء وحدت برای همهء مسلمانا ن جهان مبارک باد!

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۲۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۲ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بسمه تعالی

 هفتهء وحدت برای همهء مسلمانا ن

جهان مبارک باد!

(دوازدهم الی هفدهم ربیع الاول)

 

شمهء راجع به میلاد وزندگانی حضرت محمد مصطفی(ص).

 

میلاد مسعود سرور کائنات،منجی عالم بشریت،حبیب خدا وشافع روز جزا را که خداوند ش رحمته للعلمین خواند،به پیشگاه حضرت ولی عصر،کافهء مسلمانان جهان،اخصاً مسلمانان وطن عزیزمان افغانستان تبریک وتهنیت عرض میدارم.

 

قبل ازمیلاد وبعثت محمد مصطفی(ص)جهان بشریت بویژه جزیره العرب آگنده از مظالم وبیدادگریها بوده وکرهء زمین در تاریکی کفر،شرک ،بت پرستی وبی دینی فرورفته بود.

اوضاع ظلمت بارسراسر گیتی را احاطه کرده ودر همه جا طاغوطیان صاحبان قدرت بوده وازبادهءعیش وعشرت ونوشیدن خون مظلومان مست ومدهوش بودند.

آدم کشی درمحضرعام از مسائل خوش گذرانی آنهابشمار میرفت. زنان رابقسم امتعه خرید وفروش مینمودند ودرحق بردگان از هیچ نوع ظلم وتعدی دریغ وخود داری نمی نمودند. فحشاء،شراب نوشی،قماربازی وسود خواری ازمسائل پیش پا افتادهء آن روزگاربود. از عدالت،انصاف،مروت همنوع دوستی وانسانیت خبری نبود.

اعراب جاهلیت۳۶۰ قبیله بودند  که۳۶۰ بت ساخته وپرداختهءدست خویش را پرستش می نمودند. داشتن دختر را عار وننگ خود می پنداشتند ودختران نوزاد معصوم وبیگناه خودرا زنده به گور می نمودند.

درچنین حالت وزمانی بود که خداوند مهربان(ج) برآفریدگان خود منت نهاده و ظلمتکدهء جهان رابا فروغ هدایت خویش روشن ومنورساخت.

طفل نوزاد ویتیمی را از بطن پارسا زنی چون آمنه به دنیا آورد وباقدوم مبارک ایشان رحمت بی پایان خویش رابر عالم وعالمیان نازل فرمود. این میلاد مسعود وپر میمنت فخر کائنات وافضل موجودات بروایات مختلف بتاریخ دهم،دوازدهم ویا هفدهم ماه ربیع الاول، سال ۵۷۰ میلادی اتفاق افتاده است.

این میلاد مسعود پیام آور آزادی،فلاح ورستگاری ابنای بشر بوده و شب مولود آنحضرت از شب های عادی نبود.ازاین کرهء خاکی تا عالم ملکوتی یک دگرگونی آشکارنمودارگردید. ازهیبت ولادت منجی جهان بشریت،رعشه درپیکر طاغوطیان وستمگران زمان افتا د،تاق کسری شکست،آتشکدهء فارس خاموش شد،معبود های باطل وبت های مشرکین سرنگون افتادند.غلغلهء عجیب وغریبی ملکوتی به گوشها طنین انداز میگردید.اجسام نورانی دراطراف آن خانهء فیض بار از زمین تا آسمان بمشاهده میرسید.

عبدالله پدر محمد(ص) دربازگشت ازشام درشهر یثرب یا مدینهء امروزی چشم از جهان فروبست واین طفل نوزاد یتیم که مهرومحبت پدرراهرگزندیده ونچشیده بود،

درسن شش سالگی مادرمهربان خود بی بی آمنه را نیزاز دست داد.مادرش برحمت ایزدی پیوست ومحمد(ص) تحت حمایه وپرورش جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب قرارگرفت.حضرت عبدالمطلب نیزبعدازدوسال داعی اجل رالبیک گفته و حضرت ابوطالب عم امجد ش کفا لت امور زندگی آنحضرت رابدوش گرفت.

حضرت ابوطالب تا آخرین لحظات عمرش وبالغ برچهل سال با نهایت لطف ومهربانی ازبرادرزادهء عزیزش پرستاری ،حمایت ومواظبت کرد.

 

دوران کودکی محمد(ص)مملوازاِعجاب واِعجازبودکه بسرعت سپری شده ودورهء نوجوانی وجوانی آنحضرت بحیث بهترین سمبول ونمونهء پرهیزگاری،تقوی، عفت وامانت داری آغاز شد. صدق گفتار ،راستی کردار،حلم وصبر وحوصله در تمام حرکات وفعالیت هایش ظاهروهویدابود.ازآلودگیهای محیط آلودهء مکه برکنار وازناپاکی بت پرستی پاک ومنزه بود. شخصیت عالی وبی مثالـش موجب شگفتی همگان شده وآنقدرمورد اعتماد بود که به “محمد امین”مشهور وملقب گردید.

درچهرهء محمد(ص)از همان آغاز نو جوانی آثار وقار،قدرت،شجاعت ونیرومندی آشکار بود. این شجاعت ودلاوری آنحضرت بعد ها درجنگ های اسلام با کفار درخشند گی خودرابیشتر آشکار نمود. چنانچه حضرت علی(ع) که خود ازشجاعان بی نظیرآن روزگاربود دربارهء محمد (ص) فرموده اند:”هروقتیکه کاردرمیدان جنگ برما دشوار میشد،به رسول خدا پناه میبرد یم وکسی ازما به دشمن از او نزدیکتر نبود”.

 

خدیجه پارسا زنی ثروتمند از اهل مکه که شیفتهء امانت داری وصداقت حضرت محمد(ص)گردیده بود،از وی خواستگاری کرد ومحمد (ص) پیشنهاد خدیجه را پذیرفت.

خدیجه تمام ثروت خودرا در اختیار محمد(ص) گذاشت وغلامانش را به آنحضرت بخشید. محمد (ص) بیدرنگ همه غلامانش را آزاد کرد واین اولین گام پیامبر در مبارزه با بردگی بود.

 

محمد(ص) باچشمان سیاه وگیرندهء خود جهان را خردمندانه مینگریست که گوئی مقدرات مذهبی واجتماعی گیتی رادر انقلاب عظیم می نگرد. وی بیشتر اوقات بهترین فصل زندگی یعنی جوانی خودرادر غار حِرا به عبادت وخدا پرستی و تفکرات پر اندیشه سپری می نمود. هر ماه چندین بار وهر سال یکماه،ماه رمضان را پیوسته درآنجا می ماند.شب های پر ستارهء آنجا را دوست داشت وساعات متمادی به تما شاوتفکر درآنجا میگذرانید.

محمد(ص) روز بروز لاغرترمیشد وفکرش شعله های بلند تر میگرفت،بدنش آب میشد وشعله ء جانش روشنتر میگشت.محمد(ص) دربند خودش نبود،خوراک و  خوابش رو به نقصان بود.گاهی از خواب چنان می جهید که عرق های سر و صورتش ابری ازمشاهدات رؤیا هایش را نشان میداد.

 

بلی روح بزرگش برای پذ یرش وحی الهی کم کم آما ده می شد.محمد به چهل سالگی عمر شریف خود رسید. درشبی از شب های دوشنبهء ماه رجب و یا یکی از شبهای ماه رمضان که ماه روشنائی بسیار درخشان وآرامش مخصوصی به مکه وکوه های اطراف آن داده بود.نسیم ملائمی میوزید،کوه حِرا مرتفع تروبلند ترمی نمود،مثل این بود که به آسمان نزدیک شده وبه میان ستارگان سر برده است.همه جا سکوت وسکون بنظر میرسید،سنگ ها یک حالت استماع داشتند، گوش میکردند و منتظر بودند.

در همین شب ودرهمین غار حِرا بود که از جانب خداوند(ج) توسط جبرئیل(ع) با نزول وحی، برای هدایت بشر مبعوث برسالت گردید.

 تاریخ بعثت رسول خدارا در روایات واحاد یث مختلف،بیست وهفتم ماه رجب، هفدهم،هیجدهم،بیست وچهارم ویابیست هفتم ماه مبارک رمضان سال چهلم عمر مبارک شان ذکر نموده اند.

 

اولین کسانیکه به بعثت و برسالت آنحضرت ایمان آوردند عبارت بودنداز:

حضرت علی(ع)،حضرت خدیجه(س)،حضرت ابوبکر (رض) وحضرت بلال (رض). بعد از مدتی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در میان مردم آمده وفریادتوحید و یکتا پرستی راسرداد.مردم رابسوی خدای واحد وبه دین مقدس اسلام دعوت نمود.

مردمان مظلوم،محروم وستمکشیدهء مکه واطراف آن به دور آنحضرت جمع شدند واز او و د ین مبارک وبر حق اوپیروی وحمایت نمودند. اما ظالمان،جباران و مشرکین علیه ایشان قیام کرده ومسلمانان رامورد آزار ها واذیت های فراوان قرار داده وبرای نا بودی آنحضرت ویارانش دست به اسلحه برد ند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) بعد از مبعوث شدن برسالت،مدت سیزده سال را در مکهء معظمه وده سال را درمد ینهء منوره با کمال پارسائی سپری نموده وجامعهء مسلمین را در چوکات قانون اخوّت ،برادری،برابری وعدل وعدالت تنظیم نموده و مفاسد اخلاقی واعمال مذموم ومنافی مقام والا ی انسانی راممنوع قرار دادند.

 

آنحضرت به اراده وحول الهی اساس وبنیان  آئینی را گذا شتند که بر مبنای عدل و انصاف،برادری ومساوات استوار بوده و امتیاز سفید برسیاه وتوانگر بر ناتوان در

آن راهی نداشته وهمه درروشنا ئی هدایات قرآنی برابروبرادرهم میباشند. برتری   و فضیلت هر کس نظر به تقوی واعمال وکردار نیک شان سنجیده می شود.

 

در بیست وسه سال رسالت پر بار آنحضرت دین مبین اسلام گسترش زیاد نموده و فتوحات واکتشا فات زیادی نصیب مسلمانان گردید.نتیجهء همان خلق نیکو ودین بر حق اوبود که امروز بعد از سپری شدن بالغ بر چهارده قرن پیروان دین محمّـدی  به ملیارد ها انسان رسیده است. با وجود تلاش ها وفعالیت های بی حد واندازهء دشمنان اسلام چه از کفار ویا مسلمان نما های بدتر ازکفر(درحقیقت شرم اسلام) برای تضعیف وبدجلوه دادن دین مقدس اسلام، این دین راستی وراستکاری ،هر روز از روز قبل توسعهء بیشتر می یابد.زیرا خداوند عظیم حافظ ونگهبان دین مقدس اسلام است.

 

آنحضرت  بتاریخ بیست وهشتم ماه صفرویا بروایتی بتاریخ دوازدهم ربیع الاول  سال دهم هجرت از این جهان فانی رحلت نمودند.

انا لله وانا الیه راجعون

 

در پایان قصیدهءاز ازمرحوم علّامه سید  کاظم کابلی ملقب به آقای بلبل(اعلی الله مقامه) را که در مدح حضرت محمد پیامبر گرامی اسلام (ص) سروده بودند خدمت پیروان آنحضرت تقدیم میدارم.  

والسلام

 

داکتر اسدالله حیدری

۲۳ مارچ ۲۰۰۸

سیدنی – آسترالیا

 

“خاتم شصت ترا فیروزهءگردون نگین”

 

ای مـقــام قـدر تــو  بـا  لاتـر  از  عـــرش بـریــن

سطح صحن روضه ات  راعرش  فرش  کمترین

منـشـی طـغـری نـویس نـا مه ات روح الـقد س

دا ک   پـیـغـام آور هـنـگـا مه ات  روح ا لامـیـــن

بـا بـراق عـرش پـیـمـا ی  تـو  جبـریـل همرکا ب

درهـوای اخـتـر بخـت تـوهُــدهُــد شـا نـه بـیــن

خـا ل د لـجـوی تـرا تـرک فـلک   هـنـدوی پـیــر

خِـطّـهء روی  تـرامـلک  مـلک  حـصـن  حصیــن

ثـُلمـهء د یـوارعـصـمـت را تـو یی سـدّ سـد یــد

چـشـمـهء حـیـوان حکـمـت را تـویـی ماء معیـن

عـرصـهءصحـرای  حکـمت  را  تـویی  مِهـرمُنیـر

لـُجّـهء دریــا ی وحــد ت را   تـویـی دُ رّ ثـمـیــن

بـخـتـی افـلا ک رامـهــر   مـهــارت   بــر د مــاغ

ابـلــق ا یّــام را داغ کـمــا لــت بـــر سُـــریــــن

قـا ف قـد رت آفـتــاب مـلـک و مـلــت رامـقـام

فــای فــرقـت لامکــان د ین و د ولت رامکـیـن

حـا تــم د سـت تـــرا د ریـــوزهء گــیــتی گــد ا

خـا تـم شـصـت تـرا فـیـروزهء گـردون  نگـیــن

د فـتـر حسن تـرا نـُه تـوی گـــردون  یـک ورق

خرمن فضل ترا خا قـان چیـن یک خوشه چیـن

جــوشــن اســلام را ذا ت تــو ا نــدام جــسـیــم

گـلـشــن ایّــا م را قــد تــوســـرو نـــا زنــیــــن

ا شــهــر ا ثـنــا عـشــر را آ سـمـا ن رفـعـتــی

مـطـلــق جــنّ و بـشــر را پـا سبـا ن را ستـیـن

کج کـلـنجان را نذ یری راست  رویان را بشیـر

درد مـنــدان را ا مـا نـی بـیـنـوایـا ن  را امـیـن

شـام زلـفـت با طلـوع صـبح صـا د ق همنـفس

صبـح رویـت با شـب قـدرسـعـا د ت همقـریـن

آسمـان د ورعـصـمـت را زمـهـدی تـا قـریـش

قـطـب پرکـار مداری چون شُهُــوراندر سنیـن

اولـــیـــا را از عــلـــوم انـبـیــــا دادی خــبـــر

ذرّه  ذرّه  مـــو بـمـــو از عـــلــم قـرآن مبـیـن

وا صـف جـاه تــرا آ صف گــد ا ی مـسـتـمنـد

یـوســف چــاه تــرا یـعـقـوب پـیـغـمـبرحـزیـن

روی زیـبـــای تـو زیـب گـلشن اردو بهـشــت

قـد رعـنـای تـوزیـنـت بخـش بـاغ فــر ود یـن

خـا ل در روی تـومـا نـد یـا که آتـش درسپنــد

خـط بـرخـســارتـو بـا لد یا که مور ا زانگـبـیـن

نـقـش تـصـویــرتـرا تـاخـامهء قـدرت کـشـیــد

آفـریـن بـر کـلک  صنعـت  کرد   صورت آفـرین

غُـرّهء ا بـروی توبدرالــدّ جی شـمـس الضّحی

طـرهء گـیـسوی تـوعـرق الـوتین حَـبل المتیـن

پنج حـس مـشـتـرک  از چـا ر  طبـع مخـتـلــف

درمـد یـحـت کی تـوانـد مدح، از  روی یـقـیــن

عـارض است ایـن یـا قمـر یا ماه نـو یا آفتـاب

طلعت است این یا ستاره یا شفق یا صبح دیـن

آفـتـابی زیـن سبـب شخــص تــرا سـا یه نبـود

آری آری سـا یـهء ذات تــو بـا شـد  عـا لـمیـن

عنبرین گـیسوی مـُشک افـشان تو زنجیـر دل

نازنیـن    ابـروی  روز  افـزون تـو  جان آفـریـن

د یــن تـو اِ بـطــا ل اد یــا ن  کــرد  از  روز ازل

عـد ل تـو تکـمـیـل ایـمـا ن کـرد تا شـام پـسیـن

تاختی در چار رکن و شـش جهـت تالا مـکــان

تـا نهــا دی تـوسـن ا قـبـال را بـر پـشت، زیـن

آمـده تـصغــیــر سَــلـمـا نــت سـلـیـمــا ن نـبـی

فخـرسلـمـان تـوبـا شـد بـرسلـیـمان بیش ازایـن

پـنـج شـمـشیـری که درقــرآن زحــق آورده ای

تـا قـیـامـت فــرقـهء فـُسّـــا ق را دارد کـمـیـــن

قــرن تـو خـیـرالـقـرون و امـتـت خیــرالاُ مَــم

آ ل اطـهــار تـو آ ل طیّــبـیــن وطـــا هـــریــن

گـرنـمی شـد نــام تـو ذوا لـنـون را ذ کر زبـان

نا مـدی هـرگزبرون یونس زماء یقطین زطیـن

قـا ف تـاقـاف جـهـان گـردیـد گــرد ون سا لهـا

تـا بگـیـتی یــا فـت قـرنـت را قـران بی قـریـن

عـلـت غـائی، وجـود فـا ئضُ الجــود تـو بــود

آ فــریـنـش را زبــدو خــلــق تــا آ ن پـســیــن

از د م صــبــح ازل تـــا آ  خـــــر   شـــام ا بـــد

اوّل هــــر اوّلـــیـــنــی آخـــر    هـــر آخــریــن

وقــت کـوشـش از یـمـیـنـت بی اثـرما ند یسار

وقـت بخـشـش از یـسـارت بی خبـرما ند یمین

در گـلـستــانی که خـنـد دغـنـچهء لـعـل لـبــت

لـؤلـؤ لالا نـمـا یــد چــون سـفـا ل پـار   گـیـــن

در د بـسـتـا نی کـه طـفـل مکـتبت دم بر زنــد

دعــوی دا نـشــوران مــا نـد بـه  آواز  طـنـیــن

در گـلـسـتـانی که بـا لـد قامت سروت  به نــا ز

نخـلهء طـوبی سَـزد گـر سجـده آرد   بر زمیــن

قامت حور است این یا نخلهء طور  است ایــن

قامت است این یا قیامت یا قد طوبی است ایـن

بی توگلشن گلخن است ای رشک گلهای جنان

بی تومژگان سوزن است ای نورچشم حورعین

قـدر اوصـا ف تـو  هـرگـز  در   نگـنـجـد   بر زبان

ای ثـنـا  خـوان  جـنـا بت   حضرت   روح الامـیـن

یـا ابــوالـقــا سم محمّـد یــا رســول هـا شـمــی

چـشـم رحـمت بر کشـا احـوال مشـتـا قان ببیـن

آرزومـنــد م کـه آرم   ســوی تـــو  روی نــیــــاز

چون شود گـر برکشی دست شفـاعـت زآستیـن

لطـف فــرمـا تـا بـرآ یــد   از دل  خــا را   گــلاب

خـنـده بـنـمـا تـا زخـا ک شوره  رویـد یا سمیـن

درد مـنـدا نـیــم درحــرمـان ومـحـنـت  مـبـتــلا

مـسـتـمـنـدانـیـم در زنـدان غـم  عـزلـت گـزیـن

بیش ازاین مپسند تا “بلبل” به حرمان جان دهد

ای کــه داری آ بـــروی  دولـت  د نــیــا و د یـن

 

مــآخــــــذ :

 

 ۱- محمد خاتم پیامبران،نشریهء حسینیهء ارشاد.سال ۱۳۴۸هجری شمسی.

 ۲- پیا مبر،نوشتهء زین العابدین رهنما. سال ۱۳۵۳هجری شمسی.

 ۳- سخنان علی، نوشتهء جواد فاضل ،چاپ بیستم سال ۱۳۹۸هجری قمری.

 ۴-چهارده اختر تابناک، تأ لیف احمد احمدی بیرجندی چاپ پنجم سال ۱۳۶۸       هجری شمسی.

 ۵- دیوان اشعار علّامه بلبل کابلی ، چاپ بهار ۱۳۸۶هجری شمسی.

 

08 سپتامبر
۳دیدگاه

عـزیـزانـم

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۱۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۸ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

عـزیـزانـم

 عــزیـزانــم ، وطـن زار و  زبــون  است

زظـلم ظـالـمان،غــرقــه بـخــون است

هــــزاران عــالـم و  خـــادم بـکـــشـور

فراری  هر طرف در خاک وخون است

………………

ز دســت بـیـخــدایـان  ، مـلک ایــران

 بملیــونـهـا پـنـاه جــو،طـرد، زایــران

یزیـد   بست  آب   ،   بر اولاد   پیامبر

و اخلافش قطع نان بر دوستان حیدر

……………….

چه گویـم   بر وطن  ،از  قهـر  طبیعت

به هرسو،سیل وطوفان بی عطوفت

زشــرّ طــالــبـان  و جــمـلــه  یــا ران

 خـدایا  حفـظ  نما ، ملکم  ز شفـقت 

……………..

نموده     زلزله      بی حد    خرابی

کنـر    گردیـده     نزدیک    تـبـاهـی

هزاران   گشته    مدفون    زیر آوار

به   مظلومان   بکن لطف  یا الهی

………………

خداوندا!   نما   از   لطف  و   رحمت

بـه مـلک بی سرِمـا، ایـن عطـوفـت

زشــرِّ ایـن حـوادث  خــود  نگـهـدار

همـه بیـچـاره مـلت را، زشـفــقــت

 …………………

یزیدان چون  نظر بر  بیـچارگان  کرد

هـمــه اسـلام پـنهـانـش عـیــان کرد

نـه تـرسی از خــدا  و  روز مـحـشر

همه خشک و ترش،ازمرزروان کرد

……………..

خدا یا !  از سر  لطفـت،  نظر کن

شب تاریک   افغان  را  سحر کن

رسانی”حیدری” روزی به میهن

به مظلومانِ کنر، رحمت ثمر کن

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۸ سپتامبر ۲۰۲۵

سیدنی – آسترالیا

29 آگوست
۳دیدگاه

آ هــــــوی رم کــــرده

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۹ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آ هــــــوی رم کــــرده

 

نـا لــه بیــا د وطـــن ، صبــح و َمســاء  میـکـنـــم

خـون جگــر میخــورم ، نــغـمــه ســرا  میـکـنـــم

بهر نجا ت وطــن ، ا ز  همــه ا یــن  مشــکــلا ت

ا ز سر شــب تـا سـحـر، رو بـه خـــدا  مـیـکـنــم

بـر در  آ ن  کـبـــریــا ، ا ز رهء  صـــد ق  و  صفـــا

عـقــده و غــم هـــا ی د ل، یـکســره وا مـیـکـنـم

بهـر شِفــا ی وطــن، ا ز هـمــه رنـــج و  مِحَـــن

چــا ره نــدا رم د گـــر،عـرضــه  دعــا  میکــنــم

زنیست مـرغ  شــکستــه پــرم، قــد رت پـــروا  

د ل بــه هـــوا ی وطـــن، دا ده نــــوا مـیــکـنــم

گــربــه گـلستــا ن روم، بـهــر تمــاشـــای گــل

یا د گـل ِا رغــوا ن، خوا جــه صفــاء میــکـنـــم

آ هــوی رم کــرده ا م، تیـــر جفـــاء خــورده ا م

درد د ل ریــش خـــود، ا ز تــو د واء میــکـنـــم

حیـد ری گــر آ خـــرت، ا ز غـــم و  د رد وطــن

حَصر شود چـا ره  ا ت، صبـر خــدا میــکـنــــم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

 ۱۴ جون ۲۰۰۵

 سید نی – آسترالیا

 

 

25 آگوست
۳دیدگاه

آزادی زنـــان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۳ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

آزادی زنـــان

خواهم ازخالق یکتا

که زنانِ وطن ما

مانندهرآزاده زن دنیا،مثل هرانسان

شکنند بند اسارت

شوند آزاد زحقارت

رسد آن روز بزودی

که همه شاد وسرحال

لیک

آن جمع خبیثان

 پیروان شیطان

اخلاف یزیدان

از طالب جاهل و

ازداعش نادان

از حاکم مفسد

از قاضی بی علم

آن مرتشیِ خونخوار

آن کله ودستار

هردشمن قرآن ومسلمان

آن نوکردالرودینار

دشمن دیرینه وپرکینهءمیهن

منحل گراردو

پا بوس پلیدان

آن دولت بی همت و

مزدوراجانب

آن کله بی مغز

اما، متفکر!!!

درسطح جهان

اعجوبهء مخلوق

آن حامی اشرار

آن عامل سنگسارو

بریدن های سرها

بی ترس خدا

آن قاتل فرخنده ورخشانه و

صدها هزاران

ازعسکروهم مردم بیچارهء بی نان

مُثله گرزن ها

وآن زانی طفلان

آن جمع ستمگر

آن نوکروچاکر

هریک زدگر بدتروبدتر

ازقهرخداوندجبّار

دردوزخ ونیران

گرفتار

گرفتار

انشأالله

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۱۱ نوامبر ۲۰۱۵

سیدنی – استرالیا

23 آگوست
۴دیدگاه

 عـقــا ب شـکسـتــه پــــر

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

 عـقــا ب شـکسـتــه پــــر

 

چـرا نـه روی  مـر ا  ،  بـر  د یــا ر خــود  بـا شـــــد

چـرا نـه هـر  قـد مـم ، بهـر یـا ر خـود  بــا شــــــد

عـذا بِ غـر بت  و هجــرا ن مـن ، بود  تــا کــــی؟

د لــم همــیشــه بفــکـر نــگـا ر خـود  بــا شــــــد

زعــا شــقـا ن ســــرا پـــردهء وطـــن هســتـــــم

مـرا بهشــت زمیــن  لا لـه  زا  ر  خـود  بـا شـــــد

مـن آ ن عقــا ب شکســته پـرم، کـه د ر فـُرقــت

د لـش بـه پـر زد ن، کــوهســا ر خـود بــا شــــد

کجـا روم، بــه کـی گـویــم ، زد رد  بــی وطـنــی

بــه ملک غــیر  کـرا  ا خــتـیـا ر خـود  بــا شــــد؟

بــه شهرها ی وطـن رفـتــه، سـرزنـم هــرســـو

به خا ک خود همه کـس، شهریـا ر خـود بـا شــد

چه خـوش بکـشور خـود، جا ن خـویش بسپـا رم

کــه تربـت وکــفــنم، ا ز د یـا ر خــود بـا شــــــد

ا گـــرکــه لـطــف خدا، حــیدری   شـــود یـا رت

غــم وســرور تو، پــیــش تبــا رخــود بــا شــــد

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

١٣فبروری ٢٠٠۶

سیدنی – آسترالیا

 

 

 

 

 

20 آگوست
۵دیدگاه

جـور زمانــه

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  چهارشنبه ۲۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۰ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

دوبیتی ها

مدفن آبایی 

گر بمـیـرم  در بــرت ، ای  مــدفــن   آبــائـی ام

شـادوخــرم می شـود،ایــن دل ســودائــی ام

تا بکی  از دوریت چشم پر از خون  روز  و  شب

مــیـهــن زیـبـــای مـن ،ای کـشــور  آبــائـی ام

============

جـور زمانــه

آخر از جور زمانه ،شد  نصیبم  دوریت

آه و واویلا چه سازم ،از غم رنجـوریت

خـائنـان ناخلف ، کردنـد ترا  دریا خون

ای وطن دیگرندارم،طاقت  مهجوریت

============

خلیل زاد

خلیل زاد ،ای خلیل  زاد، ای خبیث زاد

تــوبــودی دشــمــن مـیـهــن،زاجــداد

نــبــودی  نــطــفـــهء  پــاک،  ازولادت

وگــر نه  می نـکـردی  ،  ملکت بربـاد

============

ظالمان شیخ و شاب

 ای خدا! شد ملک ما  از بُن خراب

ازجـفــای ظـالـمـان شـیخ وشـاب

ظـالـمــان نـــوکـــران اجـنــبـــی

کن زلطفـت جملـه ظالم راعقاب

============

عـالـم غــربــت

آخر از کوی تو مادر ،بس  دور شدم

وزغم هجر و فراقـت ،بی نـورشدم

عـالــم  غـربـت و  هـجــران  وطــن

شب و روزم ز فکر تو ،رنجور شدم

============

آسمان زیبا

دور  از توبه غربت  و جنون  می سوزم

وز دامـن پـاک  تـو  بـرون  مـی ســوزم

شـب هـا بـه یـاد  آســمــان زیـبــا یـت

دربسترخواب همچومجنون می سوزم

============

دیـدن کهـسـارت

در آرزوی دیـدن  کهـسـارت ، مـی میرم

وز حسرت دوری گلـبـهـارت  مـی میرم

تاکی؟بتوان صبـرهمه دوری و هجرانت

خواهم به برت،که درانتظارت می میرم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۱ اپریل ۲۰۲۳ 

سیدنی – آسترالیا

18 آگوست
۳دیدگاه

چپاولگر

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  دوشنبه ۲۷ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۸ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

چپاولگر

 

شــد دوبــاره نـوکــر بوش بر سـرکـــار

بشـــد افـغـــا نــزمیــن پـامــال کـفـــار

صــدوپنـجـــاه  هـــزار سـربـــاز نا تـــو

 تهــاجــم کــرده انـد با تـا نک و طیّـــار

به ملکم ریختـنــد صدهــا  هـــزار بمب

نمودنـــد کشـــورم ویــران و خـونبـــار

بکــردند تسـت بـمب هـای نـوخـویــش

نکــردنـد رحـــم  بـه  حـــال ملـــت زار  

خــــداونـــــدا! زشــــرکـُفــــرواعـــــدا

تـــومُلـکــم درپنـــاه خـــود نـگــهـــدار

چـپـــــاولگــرشـــده هــرکــارهء  مــــا

تطــاولگــرزبیـــخ و ریشــــه  بـــــردار

هــرآنکس ملک مــاویــران نمــودست

چــوصـدامـش بـبـیــنــــم بــــر ســردار

مــــرا روزی بخــاکـــم بـــاز  گــــردان

خـلاصـم کــن ازیــن زنــدان   اغـیـــار

شــود روزی که بیـنــــم میــهـنـــم را

بـــود آزاد وآبـــــا د بــی  ســتمگــــار

مـحـبــــانِ وطـــن راهــی  کــشـــــور

ستــمـگــاران به قهـــرتو گـــرفـتــــار

غــــزالان مهـــاجـــر بــاز   گـــردنـــــد

دهنـد دســت اخــــوّت بــا وطـنـــــدار

کنـنـــد آبــــاد کشـــــوراز دل وجــــان

نمـا ینـد دشمـنـا نــرا دیــده خونـبــــار

خـداونــدا! ز لـطـــف  بــی کـــرانــــت

رسـانی”حیـــدری”  را نــــزد دلـــــدار

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۷ جنوری ۲۰۱۱ میلادی

سیدنی – آسترالیا

 

07 آگوست
۳دیدگاه

دوری میــــــهـن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنج شنبه  16 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 7  آگست  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

دوری میــــــهـن

دوریـت ای میـهـنــم،ازدل عـذا بــم  کــرده اسـت

آ تـش هـجــرا ن تو، آخِــرکـبــا بـم  کــرده اســت

دشـمـن دنــیــا ودیــنــت، صــا حـبــا ن قـدرتـنـد

جوردورا ن  بر  عـزیـزا نت،  عـقـا بم کـرده است

مـن ندانــم ا یـن مـظــا لـــم، تــا بکــی دارد دوام

ســرخی خـون شـهـیـدانـت، خــرابم کــرده است

دوسـتـانـت هــرطـرف، در  غـربـت و بیـچـارگی

قـدرت اهـریــمنـان، چـشــم پـرآبـم کــرده اســت

یکــزمـا ن داما ن مهــرت منــزل و مـأ وای مـن

عا قـبـت بخـت بـدم، پـرت وعـتا بـم کـرده اسـت

ازسـرشــب تـا سـحــر، رؤیـای مـن میهـن توئی

حیدری رؤیا یت آ خِـر، چون سرابم کـرده است

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

١۵ اگست ۲۰۰۵

سیدنی – آسترالیا

 

 

04 آگوست
۳دیدگاه

قلب آسیا

 

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه  13 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 4  آگست  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

قلب آسیا

 

خاکت وطن! به دشمن افغـان  نمی دهم

این ملکِ  باصفـــا  به پلـیــدان نمی دهم

سنگ  و کلــوخ  کشــور زیـبــای   آ ریــــا

برملحــدان به لؤلؤو  مرجــان  نمی دهم

هر چند،سالهــاست که دورم ز میـهـنــم

عشق وطـن به جیفـهء دونـان نمی دهم

تاداده است خدایم،مراجان در این جهان

“مِهــرتـرابه مُهــرسلـیـمــان  نمی دهم”

من افـتـخــار بودن  افــغـــا نـیـم  وطــن

هرگزبه چین وهندوبه جاپا ن نمی دهم

ازبهــرلـقـمـه نـان به “نـاتـــوی”  لعنتی

من اختیـــار مُلک ،به لعینان نمی دهم

 افغـا نْسِــتــان ما که بود قلـب آسـیـــا

این قلب پاره پاره به شیطان نمی دهم

هـرکـوه وبـرزن  وطنـم  را ز  صـدق دل

چون جان عزیزدارم و ارزان ن می دهم

با آنکه میهنـم شده مخـروبه کـلـبــه ئی

این کلبــه ام به ظـالــم دوران نمی دهم

صد بــار “حیدری”  اگــرم  سـر برند ترا

من واک* کشورم به غلامان نمی دهم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

 ۲۴ اکتوبر ۲۰۱۲

سیدنی – استرالیا

*-اختیار،تسلط داشتن

 

 

 

 

01 آگوست
۳دیدگاه

ا شــــک یـتـیــــــــم

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه  10 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 1  آگست  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

ا شــــک یـتـیــــــــم

 

ای وطـن جـا نم بـقـربا نـت، بـه هجـرا نت قســم

بهـــرمظـلـومـا ن وبـراشـک یـتـیـمـا نت قــســـم

ظـا لـمـا ن رحمی   نکــردند  ، بـرجـوان وپـیــرتـو

لا له سا ن غرقـه بخـونـی، برشـهیــدا نت قســـم

مـردم بـیـچــاره ات، بـا  درد و   رنــج بـیـشــمـا ر

بـرغــم بـیـچــا رگا ن و مـســتـمـنـدا نـت قـســـم

هــرچـه را زیـبــا ب ـبـیـنـم،   دردیــا ردیــگـــرا ن

یـا دمـن آیــد زتــو، بـردشــت و دامـا نـت قســـم

ســوزوافـغــا نـم زدرد ت، تــا ابـــد دا رد د وا م

تا کـه جـان دارم بـتـن، برسـوزوافـغـا نـت قســم

حـیدری خـواهـدزیـزدان، تـا زلـطـف بی کــران

بیـنـد ت آبـا دوخـوش، بـرشــاه مـردا نــت قســم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۲۸ می ۲٠٠۵

سیدنی – آسترالیا

30 جولای
۳دیدگاه

 کلمهء لاله در اشعار داکتر اسدالله حیدری

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه  8 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی -30 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

 کلمهء لاله در اشعار داکتر اسدالله حیدری

 

استفاده از  کلمهء لاله در بعضی از  سروده ها که در  اینجا

تنها از معدود فرد ها یا دوبیتی هاییکه  درآنها کلمهء لاله

بکار رفته است،تذکر داده میشود.

 همچنین دربعضی اشعار کلمه لاله

در جایگاهِ  عنوان شعر قرار گرفته است .

 

شهرلاله

گفتم صنما نام خوشت گفت،لاله

چشـمـان قشنگت، بهتـر زغـزاله

گفتـم زکجا آمده ای،ای ماه روی

گـفـتـا زشـمال وطـن،شـهــرلالـه

 

لاله روی زیبا

ای لاله روی زیبا،یکدم به پیش من آ

تا جان به تن بدارم، درخدمت توباشم

 

لاله زار

عمریست که زلاله زارخود دورم

اززاد گـــه وازدیــــارخـــوددورم

 

مادرجانم

عید آمد واز دیـارخود دورم

ازکشور لاله زار خوددورم

 

درد هجران

 سوخت کابل هم هرات وبامیـان وقنـدهــار

لاله سان داغم به دل،زشک یتیمان سوختم

 

اشک یتیم

 ظالمان رحمی نکردند،برجـوان وپیرتو

لاله سان غرقه بخونی،برشهیدانت قسم

 

سرو روان

درد  هجران مرا  ، از گل  میهن بزدای

لاله ویاسمن،هم شورفغانی به من آر

گذرت گربشود ، سوی بدخشان وطن

یارشیرین سخن  و لاله عذاری بمن آر

 

غم جانان

گرتوازخون شهیدان،همه گلگون گشتی

لاله سان داغ به دل،حال پریشان رفتم

 

سوختم،سوختم

 دشـت ودامـانـت بُـدی میـنـوی مـن

ازغم آن لاله زاران سوختم،سوختم

 

عقاب شکسته پر

زعاشقـان سـراپـردهء وطـن هسنـم

مرا بهشت زمین،لاله زارخودباشد

 

 

فریاد بلبل

زمین وآسمان خرسند،ملآئک شدهمه خندان

بشد رنگین ز لاله،دشت ودامان وطـن هرجا

 

خاک وطن

هرزمانی اگرآئید به سر تربت من

لاله از یاد شهیـدان،به مزارم آرید

 

زیبای من

بسکه زیبـاوقشنگ ونازنینی

لاله گردیده خجل از روی تو

 

غزالان رمیده

لاله رویـان مهـاجــربه وطـن  بــاز رســان

یا رب! آن آهوی مشکین،به ختن بازرسان

 

مادر افغان

لاله از خــون شـهیدان وطـن

سرزند درکوه صحرا،هرکجا

 

مرغک بسمل

جـانـا بفـدای قـد بـالائی کـه تـوداری

لاله خجل ازدست حنائی که توداری

لاله شده داغش به دل،از خال لب تو

قربان همان خال سیاهی،که توداری

 

غنچه دهان

برده دل ازکف من غنچه دهانی عجبی

لاله رخ سیـم بـدن،سـرو روانـی عجبی

 

ماه دوهفته

دست حنائیت جان،شرمنده کرده لاله

ماهروی ماهرویان،دوراز نقاب باشی

 

هفته نامهءافق

درآسمـان سدنی،هفت سـاله شد افق

سرخ رووسربلند،چون لاله شد افق

 

حنای دست یار

 یارم چـوحنا به دست گیرد

لاله زکـفـش،شکسـت گیرد

 

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

30 جنوری 2021 

سیدنی – آسترالیا

25 جولای
۳دیدگاه

یوسف گم گشته

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه 3 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 25 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

مخمس برشعرحضرت حافظ

یوسف گم گشته

 با زملـک ما شـود آ زا د و شا دا ن ،  غـم مخــور

خا نهء تا ریک   ما   گردد   چرا غـا ن، غـم مخــور

چشـم ما دا ئـم بود بـرلطـف یزدا ن، غـم مخــور

 یوسف گـم گـشته بازآ ید به کنعـا ن، غـم مخــور

کلـبهء احـزان  شـود روزی گـلستا ن،غـم مخــور

ـ ـ ـ ـ ـ

گـل برویدهـرطـرف دردشـت  و در کـوه و د مــن

لا لـه ها پـوشــند صحــرا را، بـه مثـل  پـِـیـرهـن

بلبـلا ن شـا دی کـنـا ن، رقصنـد به دورنستــرن

گــربهــا رعـمـــربـا شـد، بـا  زبــر تـخـت چـمــن

چترگل برسرکشی،ای مرغ شبخوان! غـم مخور

ـ ـ ـ ـ ـ

رونـق بـا زا رظـا لــم درکـجـا ،  پا ینـده گـشـت

ا جنـبی با قـدرتـش درملک ما، شـرمنـده گـشـت

صد هـزا را ن مـردم معصـوم ما، آ واره گـشـت

دورگـردون گـرد و روزی  بر مــرا د  مـا نگـشـت

دا ئما یکسـا ن نبـا شد حـا ل دوران، غـم مخـور

ـ ـ ـ ـ ـ

گردد این گردون بحکم خا لق، بی نقص وعـیـب

حکـمـت، الله نـدا نستـی کـسـی بـی شـک وریـب

ازکـجـا آمد، کجا رفت حضرت نـوح و شـعـیـب؟

ها ن مشو نومید چون وا قف نه ای، ازسرّ ِغیب

با شد اندر پرده با زی ها ی پنها ن، غـم مخــور

—–

گـرتوخـواهـی اسـتجـابت، پس دعــای بد مکــن

راه قـربـت با خــدا را، خــود  برایـت سـد مکــن

بـا ش بـا مــردم نکــووحا جـت کـس، رد مکــن

ای دل غـمـدیـده! حا لـت بـِهْ شود، دل بـد مکــن

وا ین سرشوریده با زآ ید به سامان،غـم مخـور

ـ ـ ـ ـ ـ

روزگـا را ن گـربـسـا ط   زنـد گـی ، بـرهـم زنـد

تـارو پـود غـم زهــرسـو، سـر بـسـربــا هـم تـنـد

رنـج دورا ن هـمچـو حَجّـا م، نِـیشتـربـرتـن زنـد

ا ی دل! ار ســیـل فـنــا بـنـیـا دهـسـتـی بـرکـَـنـد

چون ترا نوح است کشتیبان،زتوفا ن غـم مخـور

ـ ـ ـ ـ ـ

رنج ما ازهـجـرت ود یـدار یـارا ن ، بـی نـصیـب

درد مـا درمـا ن کـنـد گــرا یزد، حـا ذق طـبـیـب

خط غُـفرا ن بر کشد،عـصیـا ن مان ربّ ِحسیـب

حـا ل مـا در فـُرقـتِ جـا نــا ن واِ بـْـرا م ِرقـیـب

جمله میـدا نـد خـدا ی حـا ل گـردا ن،غـم مخـور

ـ ـ ـ ـ ـ

آ نکـه هـسـتـت کـرده است ازنیـسـتـی و وزعـدم

گـربگـیری د سـت مخـلـوقـش،زاحسـا ن وکــرم

ا َجـراحسـا نـت د هـد رحـمـا ن مَـنـّا ن لا جــرم

در بیـا بـا ن گـرزشوق کـعـبـه،خواهـی زد قـد م

سرزنش هـا گـرکـنـد خـا رمُغـِیلا ن،غـم مخــور

ـ ـ ـ ـ ـ

آرزودا ری اگـرجـنــت، بــکــن سـعـی مـــزیــد

کن جها د نفس ودشمن با ش، با شیطـا ن مَـریــد

بـا وجـود طـا عـت حــق، زی  درخـوف وامیـــد

گرچه منزل بس خطرنا ک است و مقصدنا پَدید

هیچ راهی نیست کانرا نیست پا یا ن،غـم مخـور

ـ ـ ـ ـ ـ

زرق وبـرق چار روز ا ین  جهـا ن،  نا یـد بکـا ر

حیدری در ملکِ کـُفـر،هـم درخَـفـاء وآ شـکــا ر

خـد مت د یـن نبی کـن،گـرتـوهـستی هـوشـیــا ر

حا فـظـا! درکـنـج فـَقـروخَـلـوت شـبـهـا ی تــا ر

تـا بُـوَد ورد ت دعــا ودرس قــرآ ن،غـم مخـور

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

۵ اپـریل ۲۰۰۵

سیدنی – استرالیا

23 جولای
۳دیدگاه

دعای توفیق

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهار شنبه 1 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی -23 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

دعای توفیق

(منظوم)

خـداونــدا مـرا  تـوفـیـق  طـاعـت

بده دوری گناه،  ازلطف  ورحمت

نـمـا درصـدق،قـصـد و  نـیـّتـم را

شـناسـم آنچـه لازم، حُـرمـتـم را

گـرامـی دارمــان،دراسـتـقـامـت

هدایت دارمـان، درعلم و حکمت

نـمـا دل هایـمان لـبریـز عـرفــان

زلـطـفـت یـاالـهـی،حـی رحمـان

……

زبان های  مان بدار  بر راستگوئی

عـزیـزِمـان  بـدار  در خـیــر جـوئـی

غـذای مـان  نمـا آنچه حلال است

 بگیری دست مان،حد کمال است

 نگـاه  داردیـدگـان، ازهـرزه دیـدن

 ببنـدی گوش مان،غـیبت شــیـدن

 تـفـضّـل  بر عـزیـزان، پـارســائـی

 مـداوم دارشــان،درخیـرخـواهـی

……

بـده بـردانـش آمــوز،سعـی لازم

بـرای ســامـعـیـــن، پَـنـد مــداوم

بکن مرضای اسلام   را شِفـا یاب

به امـوات مسلمـان،رحمتـت تاب

بـه پیــران ده وقـار و عـزت نـفس

جـوانـان را به توبه ، ازگـنــاه بس

……

زلطـفـت  ده زنان را،عفت وشرم

تـوانگـررا بده  از لـطف ، دل نـرم

که دارد بـذل خـود بـرمـستمنـدان

قـنـاعـت لـطف نـمـا بـربینـوایـان

نمـا پیـکارجـویـان را  ،سـرافــراز

اسیـران را رهـا،ازقیـد  وبند ساز

……

زمـامــداران بدار،عــادل وَدلسوز

کـه دارنـد بهــرملت،رحـم هرروز

الــهــی حــاجـیـــان وزائـــران را

 بـرکـت ده خــدایــا!جـمـلـگــان را

مـوفـق کـن هـمـه راآنچـه واجـب

زاعـمـال حــج و عـمــره مـراتـب

زلـطـف ورحمت خود پادشـاه هـا

که هستـی بهـتـریـن،مهـربـان هـا

نمـائی”حیدری”راغــرق رحـمـت

نجــاتـش ده کـریـمـا،ازعـقــوبــت

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

13 می 2029 

سیدنی – آسترالیا

(هفتم ماه مبارک رمضان)

19 جولای
۴دیدگاه

دوری میــــــهـن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 28 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 19 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

دوری میــــــهـن

 

دوریـت ای میـهـنــم ،از دل عـذا بــم کــرده اسـت

آ تـش هـجــرا ن تو  ، آخِــر کـبــا بـم کــرده  اســت

دشـمـن دنــیــا و دیــنــت ، صــا حـبــا ن  قـدرتـنـد

جور دورا ن بر  عـزیـزا نت ، عـقـا بم کـرده است

مـن ندانــم ا یـن مـظــا لـــم، تــا بکــی دارد دوام

ســرخی خـون شـهـیـدانـت، خــرابم  کــرده است

دوسـتـانـت هــر طـرف ، در غـربـت و بیـچـارگی

قـدرت اهـریــمنـان، چـشــم پـرآبـم کــرده  اســت

یکــزمـا ن داما ن مهــرت منــزل  و مـأ وای مـن

عا قـبـت بخـت بـدم، پـرت وعـتابـم کـرده اسـت

ازسـرشــب تـا سـحــر ، رؤیـای مـن میهـن توئی

حیدری رؤیا یت آ خِـر، چون سرابم کـرده است

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

١۵ اگست ۲۰۰۵

 سیدنی – آسترالیا

16 جولای
۵دیدگاه

را ه  ثـــــوا  ب

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه  25 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 16 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

را ه  ثـــــوا ب

 

دانی که چیست عـزت،  در ملک خویش بـــود ن

بـا د وستــا ن نشستــن، ا زخصــم رو نـمـــود ن

آســا یش روا نــت، ا ین بــا شــد ا ی بــــرا د ر

د ر قـلــب آ شــنــا یــا ن، را ه صفــا گـشـــود ن

کی بــوستــا ن اغـیــا ر، ا لـفــت پذ یـر حا لست

کــــزنــا زُبــوی میهـــن، آ نجــا گــلی نـد یــد ن

را ه صــلا ح نــبود، د ر سَیــــر زنــد گــــــا نی

هـــرآ نـکـه  آ زمـــود ی، تکـــرا ر آ زمـــود ن

بهـــر خــوشی نــا کــس، یــا بــهـر چا پلـــوسی

ا فـرا د بی خـرد را، بیـش ا زحــد ش سـتــود ن

را ه ثــــوا ب بــا شــد، بــا د وسـتــا ن مُـــروّت

ا زاهل کین و غـیـبـت، خود را جــد ا نـمـــود ن

هـرچـند میـتـوا نی، کـن حـیـد ری تـو کــوشــش

بهر رضا ی یـزدا ن، زنـگ ا ز د لــی زد ود ن

داکتر اسدالله حیدری

31 اکتوبر 2005

سیدنی – آسترالیا

14 جولای
۳دیدگاه

مــــا در ا فــغــــــا ن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه  23 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 14 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

مــــا در ا فــغــــــا ن

 

مــــا د ر ا فــــغــــا ن ،   تـــو  فــخـــــرآ ســـیـــا

بـــا وقـــــا رو بــــا حــجــــا ب  و  بـــــا خــــــدا

بـــوده ای د ر فــکـــر مـیـهـــن ،  هـــرزمــــا ن

غـمـگــســا رو قــلــبِ پـــا ک و  بــــا صــفــــــا

پـــرورا نـیـــدی تـــود ردا مـــــا ن   خــــویـــش

چــــون مــلا لـــی هـــــا و  زرغـــــونــــه ا نـــا

را بــعـــه بـلـخـی  و مـحـمـــود بــــت  شــکــــن

شــــاه ا مـــا ن ا لله غــــــا زی ، جـــــا ن فــــدا

سیــــد جــمـــا ل ا لــد یــن، آ ن نـیــکو ســیــــر

نــــا م نــیــکــــش، نــــزدهــــرکـــس آ شـــنــــا

دا دی قـــربـــا نـی، تــو فــرزنـــدا ن خـــویــش

هــــــر زمــــــا ن لا زم بــــد یــــــدی و بــجــــا

لا لـــــه، ا زخــــــون شـــهـــیـــــــدا ن وطـــــن

ســـرزنـــد د ر کــــوه وصــحـــرا ، هــرکــجــــا

مـد فـــن شــمــس وســنــا ئــی، ســیــــد حـــسن

خــــا ک پـــا کــــت، مـــرقــــد   شـــیــــر خــــدا

شـــد زیـــا رتــگـــــاه مــــرد م  هـــــرطـــــرف

چـــونـــکه خــــا کـــت پـُــربــــودا زا ولــیــــاء

درس عــبــــرت دا ده، فــــــرزنـــــــدا ن تـــــو

هــم بــه چـنــگــیــزو بــه ا نـگــلــیـــس دغـــــا

شــــوروی ا زهــم فــــروپــــا شــیــــد ورفــــت

ا ز فــــــــدا کــــــــا ری مــــــــــر دا ن خــــــدا

د شــمــنــا نــت روســیاه خـــوا هــنــد گـشــــت

ا ز نـــبـــــرد پـــیــــروا ن مــصــطــفـــی(ص)

کــرد ویــــرا ن کـشــــورت ا زحــــرص و آ ز

ا یــن بــزرگ شــیــطــا ن بـــی شـــرم وحـیـــا

د ســـت د را زی مـیـکــنــد ا یـــن بــی خــــرد

گـــاه بــه ا یـــــرا ن وعـــــرا ق و کـــــوریــــا

تــحـــت نــــا م ا یـــن و آ ن، آ ن نـــا بــکـــا ر

مــی کــنـــد کــشــتـــا رجــمــعــی، نـــا بــجـــا

شـِـکــــــوه دا رد ا ز تــــروریـــــزم جــهـــا ن

خـــود بــــود حــا مــی آ ن، ا نـــد ر خـــفــــاء

بـــــا تــــوکـــــل بــــرخـــــدا ی مــهـــربـــا ن

کـــن زبـــونـــش، تــا نــا یـــســـتــد روی پـــا

بــا یـــد ش زد آ نــچــنــا ن ســیـــلـی بــــروی

تـــا کـــه بـگـــریـــزد، نــبــیــنــد بــر قـَــفـــاء

لــکــــهء د ا مــــا ن پـــا کـــت، بـــــوده ا نـــد

هــــــم تـــــره کــــی و ا مــیـــــن بــــی خــــدا

نـــا نـجــیـــب وکــــا رمـــل د و نــــا خـلــــف

را یـگــــا ن دا د نـــد بــه د شــمــن خــا ک را

خـلـق وپـرچــم، هــردو نــوکــــر بــوده ا نـــد

د شـــمـــنـــــا ن مـــیـــهـــنــت را زا بــتـــــدا

مــیــهــنــم، ا ی مــــا د رم، جــــا ن پـــرورم

کــــن بــحـــق حــیــــد ری، ا ز د ل دعـــــــا

گــرنــصــیـــب ا وشـــود ا یـــن ا فــتـخــــا ر

بـــخــشــش حـــق حــا صـــلــش، روزجــــزا

 پوهنوال داکتراسدالله حیدری

23 می 2003

سیدنی – آسترالیا

 

11 جولای
۳دیدگاه

طلــــــــب فـَـــــَر ج

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه 20 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 11 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

استقبا ل از شعر حضرت حافظ (رح)  با مطلع

 ( این چه شوریست که در دور قمر می بینم ) .

طلــــــــب فـَـــــَر ج

 

ا یـن چـه غـوغـا ست زابنـا ی بشــر ، می بـینــم

ا ین جها ن راهمــه در فــتـنـه و شـر، می بـینــم

ا ز جـفـا  کا ری  شیـطـا ن  بزرگ  و  انـگــلیــــس

پنـــج قــا ره همــه در حــا ل خــطــر، می بـینــم

ا یـن پلـیــدا ن  زمــا ن  و  هـمـــه یـــا را نــش را

جـمـلـه جـا نی و ز فــرعــون ، بـتـــرمی بـیـنـــم

ز رهء شیـطنــت و فـتــنــهء  ا یــن بی د یـنــــا ن

کــرهء ا رض هـمــه را نــا ر  و سـقــر می بیـنــم

ا ستـفــا ده ز سـلا حـهــا ی  ا تـــومی ، ا مـــروز

بــا عــث محــوهــمـــه نســـل بشــر،می بـیــنــم

کــشتــن  و بستــن مخــلـــوق خــدا را، بـیــجـــا

زکـثـیــفــا ن تــرورســت چــو هـنـر، می بیـنــم

ظـلـم بـیـحـد بـه ســرمـردم  بـیــچــا ره چـــرا ؟

ز قــوی پنـجـــه وا ز صــا حـب   زر،  می بـیـنــم

هـمـه مــردا ن شــده ا ند خـا نم و  زنـهـا شـوهـر

پســـرا ن را هــمــه بـــا دا رپـــد ر، می بـیــنــم

دخــتـرا ن  را  نـبــود  عــرض  ا د ب،  بــر مـا در

مـا د را ن فـا قـد ا لـفـت، بـه پــســـر مـیـبـیــنــم

سوء اخـلا ق رسیده ا ست به حـدی ، کـه کـنـون

مــرد وزن را هـمــه عــریـا ن، د م د ر می بینـم

حـا فـظــا! ســربــدر آ ور تــو ، زآ را مگــــه ا ت

آ نچــه در خــوا ب ند یــدی، بـه بصرمی بـیـنــم

حـیدری روبه خـدا کـرده، فـَــَرج کــن توطـلــب

همـه ا کـنـا ف جهــا ن ، پــرزشـرر، می بـیـنــم

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

٢۴ اکتوبر ٢٠٠٥

سیدنی – آسترالیا

 

 

09 جولای
۳دیدگاه

خصم وطن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 18 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 9 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

خصم وطن

 

ای خـدا !  آرامـش  و صلـح وطن گم کرده ام

سرزمینـم رفت  زدسـت،آرام تن گم کرده ام

آن فضــای باصفــایِ میـهنـــم افغــا نْسِــتان

را زدست جانیـان ، خصـم وطن  گم کرده ام

بسکه افـزون شد به ملکم،آدم حیـوان صفت

فـــــرق بـیــن آدم وگـرگِ  دمـن گم کرده ام

دشـمنــان کـشــورم گــردیـده اند بـــادار ما

دوســتــداران وطــن،از انجـمـن گم کرده ام

خلـق وپـرچـم نوکـران خِـرس قطبی،میهنم

رایگان دادند به دشمن،آن چمن گم کرده ام

جنگ سالاران بیـرحم، بهـرکسب جاه  ومال

میکنند ویران وطن،باغ و چمـن گم کرده ام

نـوکـران اجـنـبــی،بــرگــردهء  ملـت سـوار

قاتل صدهـا هــزارند، مـردوزن گم کرده ام

طـالـبــان دیـوبـنــدی،دشـمـن اســلام نـا ب

با عملکردهایشان،دیـن ازوطن گم کرده ام

چـورکردند موزیـم  و تخـریـب نمودند آبدات

زان سبب ازمیهنـم، یـاد کُهــن*گم کرده ام

از خیانت های کــرزی بـا  همـه دورو برش

ثــروت ودارائیِ مُلـک و وطــن گم کرده ام

رشــوه ورشـوه ستـانی،گـشته امری آشکار

حـاکـمـان صادق وخـادمْ وطـن گم کرده ام

در محـاکـم غیـر جیـبـت  را نبـیـنـند خائنـان

عادلانه حکـم حق،از اهـل فَـن**گم کرده ام

عـالـم و فاضل همـه ،ترک وطن   کردند  ز ظلم

درعــزای نخـبـگان ،روح از بدن گم  کرده ام

باحمـایـت هـای شـیـطــان، روبهـی مکـارِ پیــر

گـشـتـه سلطــانِ وطـن،شـیـر ژِیَن گم کرده ام

سفله پرورگشتـه است بس آسـمـان وهم زمین

جُـغـد شـده بلبـل ولی،سَـروِ سـمن  گم کرده ام

یــا الهــی! مـیـهـنــم تـا کــی بـود زیــرســتـم

“حیدری” زین بخت بد،مادروطن گم کرده ام

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

14 نوامبر 2012 

سیدنی –  آسترالیا 

 

*– یاد کهن_ یادگارهای تاریخی،آثار عتیق

**– اهل فن_ قضات، علمای شریعت

04 جولای
۳دیدگاه

نهضت حسینی(ع) ازنگاه بزرگان وپیشوایان مسلمان وغیرمسلمان.

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه 13 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 4 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

بسمه تعالی

 نهضت حسینی(ع) ازنگاه بزرگان وپیشوایان

مسلمان وغیرمسلمان.*

 

برادران و خواهران نهایت عزیز و گرامی ، امروز در شرایطی هزاران کیلومتر دورتر از وطن از محرم وبخصوص از جانبازی ها و حماسه آفرینی های جگرگوشهء حضرت زهراء (س) و نواسه خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) ، حضرت سید الشهداء امام حسین ابن علی علیهم السلام یاد می کنیم که یزیدیان زمان ، این دشمنان قسم خوردهء مسلمین درگوشه و کنار این جهان از فلسطین اشغالی گرفته تا سوریه و افغانستان و غیره همچنان به جنایات بیشرمانهء شان ادامه داده و هر روزه تعدادی از مسلمانان بیدفاع را بخاک و خون می کشند ، غافل از اینکه مکتب حسین ، مکتب آزادگیست و حضرت امام حسین (ع) سرور ازادگان و سالار شهیدان.

حضار محترم و عزیز !

عشق ومحبت حسینی بنده را نگذاشت تا دراین محفل با شکوه ونورانی حصه نگیرم واز شخصیت والای امام حسین(ع)،نهضت حسینی وواقعهء کربلا یادی ننمایم.

آری!  امام حسین (ع) کسی است که خاتم الانبیاءمحمد مصطفی(ص) راجع به ایشان می فرمایند: حُسَینُم مّنِی وَاَنَامِن حُسَین،لَحمَکَ لَحمِی، عَظمُکَ عَظمِی وَدَمُّک دَمِّی.یعنی حسین ازمن است ومن ازحسینم،

گوشت حسین گوشت من است،استخوان حسین استخوان من است وخون حسین خون من است.

زهی به مقام والایت یا اباعبدالله الحسین(ع) !

حسین(ع) کسی است که حضرت عمرفاروق خلیفهءدوم مسلمین(رض)  به وی خطاب  نموده  و میگوید: تو بر فرزندم ابن عمرمقدم هستی،ودرمغزو فکرماجزخدای و شما چیزی دیگری خطورنمی کند.

داستان امام حسین(ع)،داستان انسانیت است وهر جان عاقل خواستارآن میباشد. فضیلت هاجمع شده اند،وکمالات همه گردهم آمده اند،وبدست توانای حق، نقش حسین رابه دفتر وجود کشیده اند.

امام حسین(ع) پیشوای انسانهاست،رهبر انقلاب ملتهاست،کسی است که بوسیلهءشهادت،درس عقیده وجهاددرراه آنرابرای همه آموخت،وبامرگ خود به حقیقت زندگی رسید.

حسین(ع)کسی است که با از دست دادن جوانان خاندان خود،پاکی نظروصدق نیتش راثابت کرد وبدیگران نیز راه پاکی وصداقت آموخت.

بلی حسین(ع) تعلیم داد که باآن قربانی ها به قربت الهی میتوان واصل شد، و با آن گذشتها به منزلگاه حق ومرزکمال، پای توان نهاد.

حسین(ع) کسی است که با همراه بردن زنان واطفال خاندان خود که همه به اسارت وبلا گرفتارشدند،نشان دادکه مبارزهء یزید ویزید یان با او ،جنبهءمخالفت باشخص رانداردوبراساس یک نبردعادلانه نیست. وبا این طرح عالی پرده هارا بالازد وناکسانیراکه به لباس اسلام وتقوی در آمده وقیافهءشجاعان بخود گرفته بودند، به عالم معرفی کرد.

امام حسین(ع)کسی است که با قربانی طفل خوردوشیرخوارش،اهل دنیا رامعترف نمود به اینکه اصلاًدرجبههءمقابل اوعاطفهءانسانی وجود  ندارد واز حد اقل مشخصات آدمیت هم بدوراند.

حسین(ع)برای بیداری جهانیان قیام کرد،گرچه بظاهرخونش را ریختند وبسی کشته واسیرداد،اما درحقیقت آدمیان راازاسارت نفس وذلت  نجات بخشید.

مکتب حسینی فهماند،کسیکه امید خودرا به خدا دارد وجز ازخدا نترسد، بدان مقامی رسد که اگرهمه چیزخودرادرراه حق ازدست دهد،نشاط از چهره اش دوری نگیرد،ووجد جانش پایان نپذیرد،سر به هیچ آستانی سِوای پروردگارنساید،وبیم ازهیچ نیروئی جزقدرت آفریدگاربه دل راه ندهد.

امام حسین(ع)بواسطهءشخصیت عالیقدرش،بواسطهءشهادت قهرمانانه اش،مالک قلب ها واحساسات میلیونها انسان گردیده است.

رازبقای امام حسین(ع) اینست که نهضتش منطقی بوده ودرعمق احساسات وعواطف انسانها راه یافته است.

اینک بطوربسیارفشرده آنچه دانشمندان،پیشوایان مذهبی،سران ملل، اعم از مسلمان وغیرمسلمان دربارهء نهضت امام حسین (ع) ونتائج آن گفته اند،خدمت ارایه میگردد:

واشنگتن ایرویک مورخ مشهورامریکائی می نویسد:

“برای امام حسین ممکن بود که زندگی خودرابا تسلیم شدن به ارادهء یزید به آسایش رساند.لیکن مسؤلیت پیشوائی ونهضت بخشی اسلامی اجازه نمی دادکه یزید رابه عنوان خلیفهءاسلام بشناسد،لذا خودرابرای قبول هر ناراحتی وفشار،به منظوررها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. وروح فنا ناپذیرحسین (هم اکنون) روی ریگهای سوزان عربستان بر پاست، ای نمونهء شجاعت،ای شهسوارمن،ای حسین !”

چارلزویکنس نویسنده انگلیسی گوید:

“اگرمنظورحسین(ع) جنگ درراه خواسته های دنیائی خود بود،من نمی فهمم چرا خواهران واطفالش رابه همراه خود برد؟

پس عقل سلیم چنین حکم میکند که او بخاطراسلام فداکاری خویش را انجام داد.”

توماس کارلیل مؤرخ وفیلسوف انگلیسی گوید:

“بهترین درسی که ازسرگذشت کربلامیگیریم،اینست که حسین(ع) و یارانش ایمانی استواربه خدا داشتند،آنهابا اعمال خود ثابت کردند که درمقام مبارزهءحق وباطل تفوق عددی اهمیت ندارد،وپیروزی حسین (ع) باوجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.”

ماربین خاورشناس آلمانی می نویسد:

حسین(ع) میدانست که عداوت ذاتی وموروثی امویهاباخاندان بنی هاشمئ وآئین محمد(ص) زایل شدنی نیست،وشرک براندام خویش،لباس مسلمانی وتوحید پوشیده بود، میخواهد انتقام بگیرد.

حسین(ع) بخوبی میدانست که بنی امیه غیر ازمحو آثاراسلام وقرآن نظری ندارند.

حسین(ع) مدتها بود که خودراآمادهء پیکار کرده بود ودر انتظار چنین روزی دقیقه شماری می کرد ومیدانست که زنده ماندنِ نام جاویدان اسلام وقرآن مستلزم آنست که اوراشهید کنند وباخون مقدسش درخت دین آبیاری شود.

هدف حسین(ع)جلوگیری ازظلم بودوبس.قوت قلب وازخود گذشتگی درراه مقصود عالی خویش به خرچ داده است،حتی درآخرین دقایق زندگی،طفل شیرخوارخودرا قربانی حق وحقیقت نمودوبا این عمل اندیشهءفلاسفه وبزرگان عالم را متحیر ساخت.”

مها تما گاندی رهبربزرگ هند گوید:

“من برای مردم هند چیزی تازه ای نیاورده ام،فقط نتیجهء راکه از مطالعات وتحقیقات خود در بارهءتاریخ زندگی قهرمان کربلا بدست آورده بودم ،ارمغان ملت هند نمودم.مااگربخواهیم هند را نجات دهیم واجب است راهی را بپیمائیم که حسین ابن علی علیهم السلام پیمود.”

محمد علی جناح،قائد اعظم پاکستان گوید:

“هیچ نمونهءازشجاعت،بهترازآنکه امام حسین ازلحاظ فداکاری وتهوّر نشان داد،درعالم پیدا نمی شود. به عقیدهءمن تمام مسلمین باید از سر مشق این شهیدی که خودرا درسرزمین عراق قربان کرد،پیروی نمایند”.

امام شافعی گوید:

“خاطرهء کربلا،باراندوهی دردلم فرومی ریزد،وچون بیاد می آورم که حسین(ع) راباوجود بیگناهی مُسَلَّم،آن گونه بی رحمانه کشتند،خواب بر دیدگانم حرام میگردد.

یاد این حادثه محاسنم را سفید کرده است،وروزی نمی گذرد که آه از سینه ام برنیاید واشکم برگونه نغلتد”.

شیخ عبدالقادرگیلانی می نویسد:

“عاشوراء،روزگریه وندبه است،وچون بایدهرمسلمانی درآن روز بیاد امام حسین(ع) باشد،هیچ کس را روانیست که بدان روزخوشگذرانی کند وشاد باشد”.

ابن ابی الحدید معتزلی گوید:

“سرورمردانیکه ازقبول ستم امتناع کردندوهمانکس که به مردم حمیّت وغیرت آموخت وبه آنان فهماند که به شمشیرمردن،از پستی ومذلت بهتراست،حسین بن علی(ع) می باشد،که به اوویارانش پیشنهاد امان داد ،ولی نپذیرفت وگفت:

آگاه باشید که ناکس فرومایه ای به من اتمام حجت نموده ومرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته است،لیکن ذلت از ساخت من به دوراست،نه خدا راضی است که من ذلیل شوم،نه پیغمبر خدا،ونه مردان با ایمان دنیا،ونه دامن پاکی که مرا پرورش داده ونه آن روح با مناعت که من دارم. من هرگزطاعت لئیمان رابرکشته شدن شرافتمندانهترجیح نخواهم داد”.

عمرابوالنصر،نویسندهءفاضل سوریه گوید:

“قیام حسینی(ع) قیام فردی نبوده،بلکه قیام برضد حکومتی بوده است که صلاحیت فرمانروائی اسلامی را نداشته وشرایط خلافت را ازحیث عدالت وایمان،واخلاق وعلم دارا نبوده است”.

ابن جوزی محقق حنبلی می نویسد:

“علت اینکه امام حسین(ع)از بیعت یزید سرکشید وخودرا به کشتن داد، این بود که دید، دین بازیچه شده است واز اثرافتاده است،یعنی دین بر اعمال مردم حاکم نیست وفقط به جهت رعایت ظاهراز دیانت نام می برند وصورتی از آن را نمایش میدهند.

امام حسین خواست با این خود داری ازئبیعت،وئتن به قتل دادن، دین را تازه کند ودر افکار مردم نافذ گرداند،این بود که چون محاصره اش کردند وگفتند که سربرفرمان ابن زیادگذارد، نپذیرفت وکشته شدن را برذلت وبی دینی ترجیح داد.  آری نفوس شریفه چنین هستند”.

عبدالحمید جودة السحارنویسندهءمصری می نویسد:

“حسین (ع)نمی توانست با یزید بیعت کند وبه حکومت او تن بدهد،زیرا درآنصورت برفسق وفجور صحه می گذاشت وارکان ظلم وطغیان را محکم میکردوبرفرمانروائی باطل تمکین می نمود.امام حسین به این کارها راضی نمیشد،گرچه اهل وعیالش به اسارت افتند وخود و یارانش کشته شوند”.

العبیدی، مفتی دانشمند موصل می نویسد:

“فاجعهء کربلادرتاریخ بشری نادره ای است،همچنانیکه مسببین آن نیز نادره اند. همان گونه که جبههءحسینی در فضیلت قهرمانان زمانه اند، مخالفین وقاتلان آنان هم دررذیلت اعجوبه های دوران بشمار میروند.

حسین ابن علی(ع) دفاع از حق مظلوم ومصالح عموم رابنابر فرمان خداوند درقرآن به زبان پیغمبراکرم(ص) وظیفهء خویش دید واز اقدام به آن تسامحی نورزید.

اودربرابرخود لکهءننگی دید که شستن آنرا به جزباخون گلوی خویش شایسته ندانست،ودر مقا بل خود سدی ملاحظه کرد که شکستن آن را جز با فشار گردن خویش متناسب نشناخت.

هم اوامت مغلوب را درمحیط خود مشاهده نمود که برای رهائی آنان جز اسارت اهل وعیال،وبذل جان ومال خویش وسیله ای نیافت. پس هستی خودرا درآن قربانگاه بزرگ فداکرد وبدین سبب نزد پروردگار ،”سرورشهیدان”محسوب شد،ودرتاریخ ایام”پیشوای اصلاح طلبان” به شماررفت،آری به آنچه خواسته بودوبلکه برترازآن ،کامیاب گردید.

قبراودرکربلا،کعبهء قاصدان وحرم طالبان است،وداستان اومایهءعبرت برای اهل آن.پس ای پسردخترپیغمبرخدا،سلام خدا برتوباد،وچشم اسلام را به توروشن کناد”.

دراخیرچون ایام عزاداری امام حسین(ع)میباشد،بیاد مصیبتی که بیدار سازجهانیان وحرکت بخش دلها بسوی حق وعدالت است،پارچه شعری راازشاعروعارف مشهوروطن عزیزما مرحوم غلام سرور”دهقان”  خدمت تقدیم میدارم.

 

لوای حسین (ع)

 

به رسـتخـیـز چـو  بـالا شــود لـوای حـسـین

به یک زبان،همه  گویند مرحبـای حـسـین

غمی که دردل من هست،ازبرای حـسـین

 دلـم بــدانــدومــن دانـــم وخــدای حـسـین

بســـوخـت زهد و ریـای تـو زاهــدا! بـخـدا

خـدابداده جنـان را به خـونـبـهـای حـسـین

من آن نمک خـورفـقـرم که گویـم آدم را

نشیـن بگـوشهءخلـدوبکـن دعای حـسـین

قسـم بحــق خــدا،گــر بســــوزدش  دوزخ

هـمـیـنـقـدرکه بود گـبـر،آشنـــای  حـسـین

مــرا که عـلم حق آموخت ، معرفت دیدم

که فرش عرش بود  دشت  کربلای حسین

زچــاریــار نـبـی و ز چــار مـذهـب پُـــرس

که داده بوسه محمّد به  دست و  پای حسین

به هـردودهـر،گــدای درش نمی گـنــجـد

زمن مپـرس دگـر وصف بـارگـاه حـسـین

توخـواه خنـده کـنی خـواه گریه،مختـاری

ملک زند به ســرو سـینه،از برای حـسـین

مطـیـع آن حرکـاتـم که در طریـقت عشق

مطاع هردو جهان را کـنـد، فـدای حـسـین

مـده بـه حـــورفـــریـبـــم،تـو زاهـ دابـخـدا

جنـان گـذارم افـتم،به دست و پای حـسـین

بیـا که معـرفـت کائـنـات در خـواب است

بزیر سـایهء گـیســوی  مشکســای حـسـین

مـرا بـبـخـش خــدایــا! بـروز رسـتـاخـیـــز

به بی گناهی اصغر ،به های های حـسـین

گـرت امـیــد وصــال علـی وآلِ علیســت

بســاز  خانــهء  دل را ، چــو کـربلای حـسـین

خـمـوش ســرور”دهـقـان،دگـر خدا داند

زابـتــــدای عـلــی وزانـتـــهـــای حـسـین

 

*– بخش عمده ی این مقاله بالغ بر بیست وشش سال قبل در محفلی که ازطرف جمعی ازهموطنان مهاجرما اعم ازبرادران وخواهران تشیع وتسنن، بیادبود ازجانبازیهای سرورآزادگان و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) در سدنی دایرشده بود، ازطرف بنده تهیه وقرائت گردید.

                               

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

27 آگست 1988

سیدنی – آسترالیا

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               

 

 

 

01 جولای
۳دیدگاه

آزادی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه 10 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 1 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

آزادی

 

ای بـرادر هـر کـه  دارد  حُـب  میهـن  در دلـش

گلخن مُلکش  برایش ، به زکـاخ  دشمـن است

جان من در اشـتراکی  کردن   کشـور  مکـوش

این تـلاش نـابـجـا ،از دشمـن  دیـن مـن است

کـم مصیـبـت  دیـده؟  مُلک ما ز دسـت خائنان

عامـل اصلـی هـمـانـا،اشتـراکـی کـردن است

نیـسـت آزادی به مُـلکی ،کـز جـفـای ظالـمان

پشـت ملت خـم زبـاراشـتـراکـی کـردن اسـت

قصهءگـرگ و سـگ فـربـه  را  نـشـنیــده ای؟

آن یکی آزاد  و دیگر،حلقه اش  درگردن است

حیـدری” تا می تـوانـی  کـوش  در آزا د یـت

این متـاع بهتـر ازجـان ،دیـن وآئیـن من است

 

پوهنوال داکتراسدالله حیدری

۲  اپریل۲۰۰۷

سیدنی – آسترالیا

28 ژوئن
۳دیدگاه

 کــربــــلا ی حـســیـــــــن( ع)

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 7  سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 28 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

 کــربــــلا ی حـســیـــــــن( ع)

 

مــرا بـبـخــش خـــدا یــا! بـه مـدعــای حـسیـــن

به بلـبلـش علی ا صغـر، که شـد فــدای حـسیـــن

چــه ا فــتـخــا رگــرازلـطـــف، خـا لــق مـنـّـا ن

کـنــد ســرمـهء چـشــمم، زخـا ک پـای حـسیـــن

گــریـســت آ د م وحــوا ونـــوح وا بـــرا هــیـــم

چـو بـر زمیـن فـتـا د، پـیـکـر رســـا ی حـسیــن

” تـوخـواه خـنـده کـنـی، خـواه گـریـه مـخـتـاری

مـلـک زنـد به سـروسـیـنـه،ا زبـرای حـسـیــن “

کـنــد نـظــا رهء رحـمـت، خــدا ی عــزّ وجــــلّ

بـه هـر کجـا کـه بُـوَد مـا تــم و عــزای حـسیـــن

نـکــرد شــرم ززهـــراء، د خــت پـیــغـمــبـــــر

هـرآ نکـه آ تـش کیـن زد، بـخـیـمه های حـسیــن

نـبـا شـد ش بـه قــیـــا مــت، شــفـا عـت ا حـمــد

ورا کـه بغــض بــورزد، بـه قـبـلـگـای حـسیـــن

بـه سـروقــا مــت ا کـبــر، کـه مـا د رش لـیــــلا

بدا د جــا ن عــزیـــزش، بـــر وفـــا ی حـسیـــن

ا گـرچه حیـد ری غـرق ا ست، در گـنـاه یـا رب

بـبـخـشـش ا زسـرشَــفْـقـت، بــر ولا ی حـسیـــن

روا مـداررود، خــا لــقـــا! بــه خــا ک ســـیــــه

کــه دا رد آ رزو وشـــوق کـــر بــلای حـسیـــن

رود بـه کــربـُـبـَـلا، جــا ن خــویــش بـسـپــا رد

بـه زیـــرقـبــهء زریـن و جـا نـفــزا ی حـسیـــن

نـُمـازلــطــف وکــرم، پـا د شــاه کـون ومکــا ن

تــو خـا ک بـنـدهءعـا صی، به نـیـنـوای حـسیــن

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

دهم اپریل ٢٠٠٠

سد نی – آسترالیا