ارسال شده توسط admin در
اشعار
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۲۰ میزان ( مهر ) ۱۴۰۳ خورشیدی –۱۱ اکتوبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
و آن صداست
و آن صداست که مرا بتو پیوند می زند
چون درخت استواری در سرزمین عشق
و آن صداست که دیوار جدایی ها را فرو می ریزد…
چون آبی در جویبار احساس
چه آسان دلتنگی هات را به من سپردی
و در ریزش لاله ها بنفشه کاشتی
و درسرزمینم شیره ی عشق را جاری ساختی
و دیواره های تنهایی را فرو ریختی
کمکم کن تا از یادت برم
کمکم کن تا در سخاوت احساسم ناپیدا گردی
مرا به من بسپار
مرا از من مگیر
مرا به ادراک عشقی بسپار که در معبد (لاله سیاه) وجودم را زمزمه می کند
و باد موهایم را شانه می کند
و خداست که مرا به هرسو روانه می کند
و صفای عشق در وجودم خانه می کند
آری کمکم کن تا از یادت برم
کمکم کن تا در سخاوت احساسم ناپیدا گردی
مرا به من بسپار
و مرا از من مگیر
تا من در خود دوباره پیدا شوم
و در سرزمین هستی هویدا شوم
و با رنگ های زندگی دوباره آشنا شوم
و حادثه ی عشق را مزه مزه کنم
تا از یادم رود…
مگر میشود از یادش برد؟
هما طرزی
نیویورک
۳۱ جولای ۲۰۲۳