۲۴ ساعت

آرشیو 'تحلیل های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی.'

03 نوامبر
۳دیدگاه

تحلیل روابط اقتصادی و سیاسی جهان با طالبان از تحریم ها تا همکاری پنهان

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دو شنبه  مؤرخ ۱۲ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۳ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

تحلیل روابط اقتصادی و سیاسی جهان با

طالبان از تحریم ها تا همکاری پنهان

چکیده:

پس از تسلط طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، نقض گسترده حقوق زنان به‌ویژه در حوزه آموزش، اشتغال، و مشارکت اجتماعی، واکنش‌های جهانی را برانگیخت. این مقاله به بررسی اقدامات قانونی و تنبیهی نهادهای بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، ایالات متحده، و سازمان‌های حقوق بشری علیه طالبان می‌پردازد. همچنین اثربخشی این اقدامات و چالش‌های اجرایی آن‌ها مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.

مقدمه:

تحولات سیاسی افغانستان در سال‌های اخیر، به‌ویژه بازگشت طالبان به قدرت، نه‌تنها معادلات داخلی بلکه روابط بین‌المللی را نیز دگرگون کرده است. در حالی که طالبان به‌طور رسمی از سوی کشورها به رسمیت شناخته نشده‌اند، شواهدی از همکاری‌های اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی با این گروه وجود دارد. این مقاله تلاش دارد تا با بررسی مستندات و گزارش‌های معتبر، ابعاد پنهان و آشکار این روابط را تحلیل کند.

بدنه مقاله:

۱. نقض آشکار اسناد بین‌المللی توسط طالبان:

کنوانسیون رفع کلیه تبعیضات علیه زنان ( CEDAW ) : طالبان با ممنوعیت آموزش دختران و حذف زنان از اشتغال، مفاد ماده ۱۰ و ۱۱ این کنوانسیون را نقض کرده‌اند.

منشور سازمان ملل متحد: طالبان اصل برابری و کرامت انسانی زنان به‌طور سیستماتیک زیر پا گذاشته شده است.

اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق آموزش، آزادی بیان، و مشارکت اجتماعی زنان افغان نقض شده است.

۲. اقدامات تنبیهی سازمان ملل متحد:

تحریم‌های مالی و ممنوعیت سفر: بر اساس رژیم تحریم‌های ۱۹۸۸، دارایی‌های ده‌ها مقام طالبان مسدود شده و از سفرهای بین‌المللی منع شده‌اند.

تحریم تسلیحاتی: هرگونه فروش یا انتقال سلاح به طالبان ممنوع اعلام شده است.

تمدید مأموریت تیم نظارت: شورای امنیت مأموریت تیم نظارت بر تحریم‌ها را تا سال ۲۰۲۶ تمدید کرده تا موارد نقض را مستندسازی کند.

مواضع کشورها :

 ۱. ایالات متحده آمریکا 

 از خروج نظامی تا ارسال کمک‌های مالی:

پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، گزارش‌هایی منتشر شد ، مبنی بر ارسال هفته وار (۴۰ )میلیون دلار کمک بشردوستانه به افغانستان توسط آمریکا . 

این کمک‌ها از طریق نهادهای واسطه‌ای انجام شده است،  

اما طالبان عملاً کنترل توزیع آن‌ها را دراختیاردارند.

تجهیزات نظامی باقی‌مانده در افغانستان پس از خروج آمریکا، به‌دست طالبان افتاده و موجب تقویت توان نظامی این گروه شده است.

برخی تحلیل‌گران معتقدند که ساختار وابسته دولت پیشین و سیاست‌های ناکارآمد آمریکا زمینه بازگشت طالبان را فراهم کرده‌اند.

تحریم دو مقام طالبان: در واکنش به سیاست‌های زن‌ستیزانه، آمریکا تحریم‌هایی علیه مقامات طالبان اعمال کرده است.

موضع‌گیری دیپلماتیک: نماینده آمریکا در شورای امنیت تأکید کرده که ادامه تحریم‌ها به رعایت حقوق زنان وابسته است.

۲. اتحادیه اروپا و بریتانیا 

کمک‌های بشردوستانه و تعامل غیر رسمی:

تحریم سه مقام ارشد طالبان ، به‌دلیل نقض حقوق زنان، اتحادیه اروپا تحریم‌هایی علیه مقامات طالبان اعمال کرده است.

بررسی بسته‌های تحریمی جدید: در نشست‌های آتی، تحریم‌های گسترده‌تری در دستور کار قرار دارد.

اتحادیه اروپا بیش از ۲۴۵ میلیون دلار کمک بشردوستانه به افغانستان ارائه کرده است.

این کمک‌ها با هدف حمایت از مردم افغانستان انجام شده، اما طالبان کنترل اجرایی آن‌ها را در اختیار دارد.

گزارش‌هایی از تعاملات غیررسمی بریتانیا با طالبان منتشر شده، اما هنوز به‌طور رسمی تأیید نشده‌اند.

۳.چین

 خواستار معافیت‌های محدود برای سفر برخی مقامات طالبان جهت تسهیل گفت‌وگو شده است.

چین با استخراج معادن و تأمین مالی غیرمستقیم

و با امضای قراردادهای استخراج معادن لیتیوم، مس و طلا در افغانستان، منابع مالی قابل توجهی در اختیار طالبان قرار داده است.

به گفته برخی منابع، چین در پایگاه هوایی بگرام نیز فعالیت‌هایی دارد که از سوی دونالد ترامپ مورد اشاره قرار گرفته است.

این همکاری‌ها در قالب پروژه‌های زیرساختی و سرمایه‌گذاری مستقیم انجام شده‌اند، بدون الزام طالبان به رعایت حقوق بشر یا آزادی‌های مدنی .

۴. روسیه

« از تعامل دیپلماتیک تا حمایت علنی»

روسیه ،با برخی جنبه‌های تحریم‌ها مخالفت کرده و خواستار بازنگری در آن‌ها شده است.

و در نشست‌های منطقه‌ای مانند «فرمت مسکو» از طالبان دعوت رسمی به عمل آورده و با وزیر خارجه طالبان دیدار دوجانبه داشته است.

روسیه با به رسمیت شناختن طالبان بر همکاری‌های امنیتی و اقتصادی تأکید کرده است.

و خواستار پایان سیاست‌های تقابلی غرب با طالبان شده و از کمک‌های بشردوستانه بدون شرط سیاسی حمایت کرده است.

۵. هند

«تعامل اقتصادی و دیپلماتیک»

وزیر خارجه طالبان در سفر رسمی به هند با مقامات این کشور دیدار کرده و درباره همکاری‌های اقتصادی و امنیتی گفت‌وگو نموده است.

هند سفارت افغانستان در دهلی‌نو را به نمایندگان طالبان سپرده و دیپلمات‌های این گروه را پذیرفته است.

نقد و بررسی کوتاه ، دیدگاه‌های پژوهشگران

پروفسور مارشا فریمن (دانشگاه مینه‌سوتا): «تحریم‌ها باید هدفمند و مؤثر باشند. تحریم‌های نمادین بدون پیگیری اجرایی، تنها به مردم آسیب می‌زنند نه به ساختار قدرت طالبان.»

دکتر شاهرخ احسانی (پژوهشگر ایرانی): «تحریم‌ها باید با حمایت از جامعه مدنی افغانستان همراه شوند تا زنان بتوانند از درون مقاومت کنند.»

«جامعه جهانی باید بین کمک به مردم افغانستان و تقویت طالبان تمایز قائل شود. در غیر این صورت، بحران انسانی تشدید خواهد شد.»

سازمان دیده‌بان حقوق بشر: «تحریم‌ها باید شامل محدودیت‌های دیپلماتیک، اقتصادی، و رسانه‌ای باشند تا طالبان را وادار به تغییر رفتار کنند.»

دکتر احمد رشید (تحلیل‌گر پاکستانی): «کشورهایی که طالبان را تحریم می‌کنند، هم‌زمان با آن‌ها تجارت می‌کنند. این دوگانگی، مشروعیت جهانی را زیر سؤال می‌برد.»

پروفسور لیلا احمد (دانشگاه هاروارد): «کمک‌های مالی بدون نظارت، طالبان را تقویت می‌کند و زنان را بیشتر به حاشیه می‌برد.»

نتیجه‌گیری:

اقدامات قانونی و تنبیهی نهادهای بین‌المللی علیه طالبان گامی مهم در واکنش به نقض حقوق زنان افغانستان بوده‌اند، اما اثربخشی آن‌ها به دلیل ملاحظات سیاسی، امنیتی، و انسانی محدود بوده است. برای تأثیرگذاری بیشتر، این اقدامات باید با حمایت عملی از زنان افغان، تقویت نهادهای مدنی، و فشار دیپلماتیک مستمر همراه شوند. جامعه جهانی باید از سطح بیانیه‌ها فراتر رفته و با رویکردی چندجانبه، از حقوق زنان افغانستان دفاع کند.

روابط کشورها با طالبان پس از ۲۰۲۱، تصویری پیچیده و متناقض از سیاست جهانی ارائه می‌دهد. در حالی که تحریم‌ها به‌عنوان ابزار فشار مطرح شده‌اند، همکاری‌های اقتصادی و دیپلماتیک با طالبان در حال گسترش است. این دوگانگی نه‌تنها مشروعیت نهادهای بین‌المللی را زیر سؤال می‌برد، بلکه موجب تقویت ساختارهای اقتدارگرایانه و تضعیف حقوق بشر در افغانستان می‌شود. جامعه جهانی باید با شفافیت، نظارت، و مسئولیت‌پذیری بیشتری در تعامل با طالبان عمل کند.

منابع و مآخذ:

۱. مقاله پژوهشی: راهبرد چین جهت گسترش همکاری با طالبان پس از خروج آمریکا

نویسندگان: سیدعلی منوری، محسن کشوریان آزاد، مبارکه صداقتی .

۲. مقاله پژوهشی: آینده‌پژوهی روابط ایران و افغانستان پس از ظهور مجدد طالبان در سال ۲۰۲۱

نویسنده: حمیدرضا سهرابی، استادیار علوم سیاسی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج  

۳. تحلیل سیاسی: ایران به روابط خود با طالبان رسمیت می‌بخشد

نویسنده: آرون وای. زیلن  

منتشر شده در: فصلنامه روابط خارجی، دانشگاه خوارزمی، تهران  

—    —    —    —

نویسنده و گردآورنده: خلیل الله فائز تیموری 

فعال مدنی و پژوهشگر حقوق بشر.

 

 

12 اکتبر
۱ دیدگاه

قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر ) – بخش آخر

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه مؤرخ ۲۲ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۴ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قیام حوت هرات !

( از منظر دیگر )

نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی 

بخش آخر :

– صدها شهروند به عنوان های گونه گون و بهانه های مختلف از جمله: ضد انقلاب، نقش داشتن در شورش( قیام حوت) دشمنی ها، کینه توزی ها، رقابت های منفی و…ازشهردستگیر در روز روشن پیشروی قطعات طوری که گفته آمد در دو سه روز نخست حتی بدون ثبت شهرت شان یا شناسایی دقیق آنها کشه شدند.

– در چند روز نخست که فرقه به تسلط نیروهای دولتی درآمد، وهنوز بسیاری از مردم بی دفاع واطراف خبر نداشتند، به خاطر همکاری و همراهی از قریه ها برای افسران قیام کننده با مرکب نان خشک، غذای پخته شده، گوسفند ویا… می آوردند چون اطلاع نداشتند، که دولت کنترول فرقه را گرفته است، ده ها یا صد ها تن به ارتباط خوراکی آوردن دستگیر و بدون تحقیق کشته شدند.

– دستگیری های گسترده توسط نیروهای امنیتی، نظامی ها، پولیس، آگسا و حتا نیرو های خود سردولت مثل سازمان جوانان مدافعین انقلاب به دلیل های که گفته آمد دستگیر می شدند ودر بسا موارد بدون هیچ تحقیقی یا نوشتن لست شهرت شان، شب هنگام بدست مسئولین استخبارات درشمال فرقه هرات در کنار گودی که از قبل آماده شده بود با چشمان بسته در صفی پر از دلهره واضطراب با شلیک یک گلوله درسرش راهی گورهای دسته جمعی می شدند. بعد ها هنگام زمامداری مجاهدین تعدادی از این گور های دست جمعی کشف شد که در بیشتر موارد جای گلوله روی استخوان سرشان بود و در بین اجساد پوسیده شده، نشانه های همانند: کشف ولباس زنانه، طفلانه نیز دیده می شد، که تصویرآنها به رسانه  ملی و جهانی انعکاس یافت.

– از جمع محبوسین/ زندانیان تعداد زیادی به بهانه اینکه شما با قیام کننده گان ارتباط داشتید، کشته شدند. شاید کمتراتفاق افتاده است که زندانی به انجام عملی متهم شده باشد، که خود در آن حضور نداشته و اسیر دست دولت وقت بوده باشد، ودر آن جرم به گونه ی دسته جمعی صد ها تن اعدام شده باشد.

– اما کشتار زیاد، تلفات گسترده، دورازچشم همه، کمتربه رسانه ها رسیده، کمتر به یاد آورده شده، تلفات مردم درجریان عملیات نظامی پاکسازی وتصفیه که توسط قطعه پراشوت؛ کندک کوماندو؛ قوت های پیاده قول اردوی قندهار و نیروهای هرات به گونه ی  قریه به قریه؛ ولسوالی به ولسوالی؛ ولایت به ولایت صورت گرفته، ماه ها به طول انجامیده است. که پنهان و گمنام مردم بی دفاع به بهانه های که گفته آمد کشته شدند وکمتر تاکنون بدان تمرکز شده است. عملیات از قریه های هرات آغاز و به ولسوالی ها رسید و از آنجا به ولایت های غور، بادغیس، فراه ونیمروز و بخش های از ولایت های هیرمند و فاریاب نیز کشیده شد. این کشته ها گمنام ترین، گسترده ترین و بیشترین تلفات قیام حوت است. که دور از دید افکارعمومی درقریه ها ، دره ها ، کوه پایه ها و پشته ها اتفاق افتاده است.

رخداد دیگری را که باید یاد آوری کنم، بعد از گذشت شاید یک هفته یا ده روز بعد ازعملیات پراشوتی ها در نخستین نیمه ی ماه حمل ۱۳۵۸، از کابل هدایت داده شد که تمام افسران وسربازان هراتی ومربوط ولایت های همجوار؛ که شامل عملیات می باشند، پس به مراکز قطعات اصلی شان برگردند. که تعدادی منسوبین هراتی و ولایت های همجوار از ۲۴۲ پراشوت، قطعه کوماندی بالا حصار به کابل رفتند و تعدادی هراتی ها به ولایت قندهار رفتند، گزارش های استخبارات نشان می داد که هراتی ها به دیگر سربازان می گفتند که حضور ایرانی ها در این رویداد دروغ است. اما عجیب ترآنکه در جریان عملیات پاک سازی چند ماهه حتا یک ایرانی دستگیر نشد و یک جسد ایرانی نیز بدست نیامد تا دولت به عنوان مدرک به افکارعمومی و جامعه جهانی و رسانه ها ارایه دهد.

در این راستا تعداد بیش از ده  نفرهمراه با جگتورن شرافت الدین خان شرف رئیس ارکان قطعه ۲۴۲ پراشوت به کابل رفتتیم، یک گروه بیشتر از ده نفره دیگر از دره صوف مربوط قطعه ۲۴۲ به کابل آمده بودند که بیشتر شان هزاره ها ی شرکت کننده عملیات دره صوف بودند، چند نفر از کتواز آمده بودند، بیشتر از ده نفر  زخمی از شفاخانه مرخص شده به قطعه در حال استراحت بودند. من یک مرتبه دیگر هم به هرات برای دوسه روز رفتم. درآن موقع رفت و آمد زمینی با سرویس ها هیچ نوع تهدیدی را به همراه نداشت هر چند من هوایی رفتم.

 در این جا از چشم دید دیگری که بسیار مشابه، به رخداد فرقه هرات می باشد به شما کوتاه می نویسم هرچند مربوط به قیام حوت نیست اما از سوی مربوط به میهن ما است واز جانبی خیلی مشابه به عملیات فرقه هرات می باشد.

مدتی در کابل ماندیم وآماده می شدیم برای رسم و گذشت اولین جشن پیروزی انقلاب ثور، رسم گذشت در قطعه ما زیاد تمرین نداشت چون پراشوتی ها به موتر های گاز ۶۶ همراه با پراشوت از پیش روی لوژ عبور می کردند.

شب دوم ثور ۱۳۵۸ که لمری برید من نوراحمد خان افسر وسله پالی نوکریوال قطعه ۲۴۲ پراشوت بود، مرا صدا زد و گفت:

از وزارت دفاع ملی هدایت آمده است، که عاجل سربازان و افسران موجود قطعه برای اجرای عملیات آمده شوند. بدیهی است که معلومات های لازم را از کمیت و کیفیت وضعیت موجود قطعه را، قراگاه وزارت دفاع از نوکریوال گرفته بوده است. موصوف به شرافت الدین خان رئیس ارکان قطعه که او نیز به کابل بود تماس گرفته هدایت لازم را گرفت، آن موقع ما شاملین کورس یک پلیت سر شانه زده و دریم بریدمن مستعجل پراشوتی شده بودیم. و تا آمدن رئیس ارکان قطعه، برای سربازان پراشوت های شان  توزیع شد، مجموع پرسونل که نزدیک به سی نفر می شد، سلاح وحصه صرف (مهمات همراه) را گرفتند، نسبت کمبود پرسونل کنترول و امنیت قطعه این بار به گونه ی کامل به قوای ۸۸ توپچی سپرده شد، نور احمد خان همراه تعداد مریض به قطعه ماندند. این رویداد درحالی صورت گرفت که بقیه پرسونل قطعه پراشوت به ولایت های غرب کشور،دره صوف و کتواز مشغول اجرای وظیفه بودند، رئیس ارکان آمد و عازم میدان هوایی نظامی کابل شدیم و طی پروازی به میدان هوای جلال آباد پیاده شدیم و از آنجا به ثمر خیل محل فرقه ۱۱ ننگرهار رفتیم.

آن موقع فرقه ۱۱ از جمله جز تام های قوای مرکز بود، ما نیمه شب به قرار گاه غند توپچی  فرقه ۱۱ جابجاشده همراه با پرسونل قرارگاه توپچی تا صبح به مدافعه گذشتیم، آن وقت اطلاع یافتیم  که در فرقه ۱۱ ننگرهارعملیات صورت گرفته و تمام فرقه بدست حمله کننده گان افتاده است و فقط مرکزتوپچی مقاومت کرده وتسلیم نشده است، در واقع ما شب به کمک مدافعین پرسونل توپچی قرار داشتیم، هرچند که تا صبح هیچ حمله ای بالای غند توپچی صورت نگرفت. شاید به دلیل اینکه نشست دو بال طیاره به میدان هوایی، آمدن وسایط چراغ روشن به قرار گاه غند توپچی ویا بعد از نیمه شب بودن به هردلیلی حمله ی صورت نگرفت.

 فردا صبح شراف الدین خان شرف تصمیم گرفت با همین کمیت محدود  قبل از رسیدن کمک از کابل حمله را بیاغازد، ساعت هفت صبح  تعرض به خاطر پاک سازی از استقامت قرارگاه توپچی به داخل فرقه آغاز شد، درجریان حمله هیچ مقاومتی صورت نگرفت، حتا یک فیرهم نشد. تمام فرقه به شمول دفتر قوماندانی فرقه تصفیه شد. در دفتر قوماندان فرقه جسد خون آلود وپراز زخم دگروال پیاده بهرام الدین خان بهرام از ولسوالی جغتوی ولایت میدان وردک، فارغ شده از حربی شونزی و حربی پوهنتون که قرار بود چهار روز بعد رتبه برید جنرالی اش را بگیرد، کنار میزکارش افتاده بود.  بعد از کشته شدن دگروال بهرام ولسوالی چک ولایت میدان وردک بنام ولسولی بهرام شهید نامش تغییر داده شد. در بیشتر دفاتر قرارگاه فرقه یازده ننگرهارجسد قوماندان های جزتام ها یا آمرین دفتر که به خون خشکیده شان آلوده بودند، دیده می شد، همانند قوماندان غند توپچی،  تولی انظباط بنام خواجه، معین خان، عبدالهادی خان، عبدالله خان سور، بچه سور جنریل و چند مشاور روس و…. جزتام های از قوای مرکز کابل و دیگر قطعات از جمله معاون سیاسی وزارت امور داخله وقت علیشاه خان که از نزدیکان شراف الدین خان نیز بود به جلال آباد رسیدند. باید یاد آوری کنم که دستگیری ها مربوط به علیشاه خان وپرسونل شان می شد.

 چیزی که در نگاه اول خیلی توجه ها را به خود جلب می کرد، نخستین کسانیکه دستگیرمی شدند، سربازهای تولی قطعه انظباط بودند. آن موقع انظباط های قطعات عسکری در سراسر کشور نوار،کلاه، کمربند، تسمه سرشانه و گیتِس(تکه چرمی که روی بوت بسته می شود) های آنها به رنگ سفید بود.

یاد آوری کنم: بعد ازهمین روز هدایت داده شد، که تمام پروسنل تولی های انظباط نظامی درسراسرکشورعوض رنگ سفید درنوار کلاه- کمربند- تسمه سر شانه- گیتس خود باید از رنگ سرخ استفاده کنند. درآن موقع انظباط ها از افراد خوش تیپ، قد بلند، با جمع نظام قوی وخوب انتخاب می شدند، دربوت شان تکه آهنی کمی لغ نصب می کردند، وقت سلامی زدن که تکه های فلزی به همدیگر اصابت می کردند، صدای بلند و خوش آهنگی را ایجاد می کرد؛ هر قدر که گردش و دوران پا هنگام سلامی زدن عسکری بیشتر می بود، به همان پیمانه بهتربود، در بیشتر چار راهی های شهر های کلان کشور یا بهتر است بگویم به همه چهار راهی های مهم از سوی به خاطر تقدیم احترام به افسران یونیفرم دار و از جانب دیگر کنترول سربازان بدون تکت رخصت و همچنین نظارت بر کنش، روش و رفتار افسران( افسران یونیفرم داراجازه نداشتند خریطه یا بسته غیرعادی را در دست شان بگیرند، برای افسر یونیفرم دار فقط اجازه همان  بکس دستی شان بود) با یونیفرم حضور داشتند و همچنین توق/ طوق میسی شفاف وجلاداری در گردن داشتند. مورد دیگری که برای هر بیننده جالب بود و توجه مرا بخود جلب کرد، در واقع  باعث شد که این خاطره را یاد آوری کنم نحوه پلان گزاری؛ سوق اداره؟ سازمان دهی؛ جذب سربازان؛ پوشش امنیتی واستخباراتی؛ دقت عمل و اجرای این عملیات بود. که درادامه توزیع بیشتری خواهم داد.

باید بگویم اجرای چنین عملیاتی با چنین دقت و کیفتی بالای فقط وفقط از یک سازمان استخباراتی کار کشته دولتی ساخته است. مخالفین توانسته بودند بیشترانظباط های قطعه را که در آن موقع وظیفه گارد امنیتی مسئولین عالی رتبه جزتام ها را نیز به دوش داشتند طی مدتی  جذب کنند، افراد غیر قابل اعتماد را آهسته آهسته از تولی انظباط تبدیل کنند و بجای آنها افراد قابل اعتماد خویش را جابجا کنند، مخفی نگهداشتن چنین برنامه زمان بری یا همان پوشش استخباراتی طولانی کار ساده ای نبوده است.  در روزمعین با شفر که در نظر گرفته شده بود، که بسیار جالب و قابل توجه بود، یعنی وقتی صدای اذان نماز شام بلند می شود وآخند مسجد می گوید الله اکبر، هرانظباط یا به گوی دیگر هر گارد امنیتی بالای آمرش ضربه/ رگبار می کند. به این ترتیب قوماندان فرقه و بیشترکادر رهبری فرقه به شمول چند مشاور روسی و قوماندان تولی انظباط کشته می شوند.

 حمله کننده گان توانسته بودند سوق اداره فرقه را در همان شب تا حد زیادی بدست گیرند، تا نزدیکی صبح به تصفیه، پاکسازی و انتقال سلاح و تجهیزات مشغول باشند، من دقیقن نتوانستم به فهمم که چه مقدارسلاح برده اند. قبل از رسیدن صبح که می دانستند تعرض دولت آغاز می شودبه گونه ی منظم عقب نشینی کنند. هرچند ده ها افسر و انظباط توسط علیشاه خان و تیم مشترک شان(منسوبین که از کابل آمده بودند وکارکنان بخش سیاسی  وبخش استخبارات فرقه ۱۱ که صبح از خانه های شان آمده بودند) دستگیر و بدون گپ وسخن در محوطه سر سبز کنار فرقه تیر باران شدند، اما به برداشت من همه ی اشخاص زیربط محل را ترک کرده بودند.

 در این عملیات برای افسرانیکه شب در غند توپچی مقاومت کرده بودند و افسران تیم پراشوتی که شب هنگام به کمک آمده بودند یک تعداد افسرانیکه علیشاه خان پیشنهاد کرده بود، یک رتبه ترفیع داده شد و برای سربازان قطعه پراشوت هر کدام مبلغ پنج هزار افغانی ازجانب شورای وزیران تحفه داده شد، ما دونفر ( من و دین محمد ازخوست پکتیا شاملین مکتب پراشوت و کوماندو) که هنوز رسما مراسم فراغت ما بر گزار نشده بود اینک رتبه فوق العاده ی به کمک شراف الدین خان شرف به شانه ما نصب شد و به جگتورن شراف الدین شرف نیز رتبه جگرنی را تبریک گفتیم.

ما باید تا تاریخ ششم ثور به کابل می رسیدیم، که در رسم وگذشت اولین سالگرد جشن هفتم ثور پیروزی انقلاب شرکت کنیم، که از جلال آباد به کابل آمدیم.

موقعیکه این مطلب را می نوشتم تلاش داشتم اطلاعات بیشتری راجع به قوماندان فرقه ۱۱ ننگرهار بدست بیارم ،راجع به تحصیلات محل زندگی شخصی و…

در این راستا از دوست عزیز وگرامی ام جنرال سابقه دار اردوی افغانستان عزیزالدین خان توپچی که همدوره بهرام الدین خان بهرام بوده اند کمک گرفتم ایشان گفتند:

که دخترقوماندان فرقه، بانوصالحه سنجر می باشد. که شوهر شان آقای سنجرهمراه بادختر خورد سال شان مری جان در یک رویدادی دلخراش و ناگواردر سرک میدان هوایی کابل بتاریخ شانزدهم ثور۱۳۹۱به شهادت رسیدند. بانو صالحه گفتند از بین خانواده فقط من که در آن ایام هفت ساله بودم، در جلال آباد تابوت پدر را با جسد خونین آلود شان دیدم و آقای سنجر روحشان شاد از دوستان بسیار عزیز و نزدیک من و از شهر هرات بودند. یاد شان گرامی.

ظاهر عظیمی.

 

10 اکتبر
۱ دیدگاه

قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر )

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۸ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۰ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قیام حوت هرات !

( از منظر دیگر )

نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی 

بخش دوم :

کندک کوماندوی کابل وقطعات پیاده از قول اردوی قندهار نیز به هرات رسیدند، درواقع وظیفه ما به داخل فرقه از نظر نظامی امنیتی به پایان رسید. مقاومت یا قیام مردم هرات هم در شهر و اطراف نزدیک شهر نیزمتوقف شده بود. از یک طرف کارتحقیق در امورچگونگی رویداد وابعاد آن که چه  اشخاصی یا افرادی نظامی یا ملکی در قیام فرقه پیاده هرات نقش داشته اند؟ دلایل قیام چه بوده  است؟ آغازید و سوی دیگر دستگیری های عجیب غریب، کشتارگروهی ودست جمعی، فعال شدن شکنجه گاه باغ فرامرز خان محل خاد نظامی آغاز شد و همچنین عملیات پاک سازی شهرهرات توسط نیروهای امنیتی هرات – پرسونل فرقه، پولیس و امنیت ملی وقت که آگسا می گفتند  شروع شد. ولی  پاک سازی و تصفیه اطراف هرات و در ادامه ولایت های هم جوار توسط نیروهای که از کابل وقندهارآمده بودند به همکاری تعداد معدوی از نیروهای هرات آغازید.

از بعد از ظهر همان روزیکه فرقه تصرف شد، دستگیری های مردم گاهی به گونه انفرادی و گهگاهی به شکل گروهای ده نفره، پانزده نفره، بیشتر یا کمتر نیز آغاز شد، از سوی کسانی که بگونه ی به این رویداد مهم رابطه داشتند دستگیر می شدند، که کم هم نبودند چون قیام حالت  عمومی داشت کافی بود کسی بگوید فلان شخص هم خیلی فعال بود، یا من فلانی را نیز در مظاهره دیدم واز سوی دیگر سلیقه های شخصی، کینه توزی ها، دشمنی ها، خود شرین کردن ها و رقابت های منفی در مورد دستگیری ها نقش مهمی داشت. در دو یا سه روز اول هرکسی را که می آورند پیش روی قوماندانی طرف شرق که جوی آب روانی به عرض و عمق شاید سه متر از جانب شمال به جنوب روان بود، ولی عمق آب شاید پینجاه سانتی بوده باشد، به لین استاد می کردند و بالای شان ضربه می کردند و آنها را می کشتند. این کشتار بدون تحقیق؛ بدون سوال جواب؛ حتا بدون یاد داشت نام های شان توسط شخص سید مکرم قوماندان و گهکاهی رهبری قوماندانی فرقه هرات صورت می گرفت. یکی دو نفر ازصف این کشته شده ها؛ که اجساد معمولا بعد از کشته شدن به جوی می افتاند یا انداخته می شدند، به حالت زخمی و خون آلود به جوی آب افتاده بود و شب از بین جوی آب فرار کرده  و خود را به ایران رسانده بودند، در آن جا طی مصاحبه های این رویداد را به رسانه های جمعی کشانیدند، و انعکاس گسترده ی نیز داشت. روز سوم شکایت قطعات کابل بلند شد، سید خان جگرن قوماندان قطعه پراشوت و شراف الدین خان نسبت به این برخورد شدیدا مخالفت کردند بعد ازین هرکسی را که دستگیر می کردن مستقیم به باغ فرامرز خان می برند واز آنجا شبانه به گورهای دست جمعی دفن می شدند.

ازین به بعد به پرسش های فرضی که در این راستا مطرح است به گونه پارا گراف پاسخ می نویسم. این نوشته بیشتر به گونه ی واقعه نگاری نوشته شده است، در بعضی موارد از اطلاعات که بعدا به دسترس قرار گرفت استفاده شده است ونام افراد و اشخاص که در ادامه مطرح می شود نتیجه تحقیقات هیات تحقیق است، نه دید گاه من، اینکه به درستی تحقیق اعتماد داشته باشیم یا نه! خود یک پرسش است. باید یاد آور شوم که ما ده نفر شاملین مکتب کوماند و پراشوت هشت نفر به هرات آمده بودیم و چیزی بین افسر و سرباز قرار داشتیم هرچند این پایان کورس بود و سند فراغت ما بعدا داده شد.

در باره افسران قیام کننده اطلاعات موجود وقت چنین بود که در پی مکتوب/ نامه رسمی که از کابل به فرقه هفده رسیده بود و نام ۲۷ تن افسران نظامی به جرم شعله ای بودن- جریان چپ مائوستی – اخوانی بودن و بعضی عناصر نامطلوب ضد انقلاب درآن درج بوده است، که باید دستگر می شدند. سه یا چهار نفر که به داخل فرقه بودند دستگیر می شوند و بقیه در تطبیقات توپچیی زمینی و دافع هوا به غرب شهر هرات ساحه می فروش بودند، که در ادامه قیام حوت نیز آغاز می شود و افسران از این نامه ودستگیری اطلاع پیدا می کنند در این زمینه همراه بعضی افسران مورد اعتماد شان گفتگو و پلان گزاری تو ام با عجله ای می کنند، قطعه که از تطبیقات برمی گردد، بدون معطلی جگرن سردار از ولایت پکتیا آمر توپچی فرقه هرات، متهم به مائوستی. امر فیر/شلیک  بالای دفتر قوماندانی فرقه را می دهد. دگروال سید مکرم خان قوماندان فرقه هفده پیاده هرات از ولایت فاریاب به موتر خود به طرف نظام قراول فرار می کند. طوریکه جگرن سید خان می گفت: بالای موتر سید مکرم مجموعا سه فیر توپ هفتاد و پنج ملی متری صحرا صورت گرفته است و او توانسته بود، فرار کند و خود را به میدان هرات برساند؛ و در آنجا مرکز قومانده را ایجاد کند. نمی خواهم بگویم تمام دلیل ها همین مکتوب بوده است، بل می گویم این مورد بعد از تسلط قوای کابل به فرقه بیشتر به سر زبان ها بود.

در قیام فرقه هرات ازشرکت این افسران: جگرن توپچی سردار خان کسیکه اولین فیر را بالای دفتر قوماندان فرقه انجام داده است؛ دگروال محمد انور خان وزیری؛ جگرن پباده غلام رسول خان بلوچ؛ جگرن نور احمد خان که دستگیر شد؛ نجیب الله خان؛ سلطان احمد خان، خلیل احمد خان؛ سید اسد الله خان؛ جگتورن توپچی دافع هوا محمد اسماعیل خان؛ دلاور خان جگتورن شایسته خان، جگرن شمشیر خان؛ تورن علا الدین خان؛ شرین گل خان؛ برید من مخابره بصیرخان، برید من پیاده بصیر خان وووو نامبرده می شد.

در باره شخص یا شخصیت های که در رهبری قیام مردمی هرات نقش داشتند تبصره های گونه گونی در دست است؛ وقتی قیام حوت برای مخالفین مسلح حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی مردم و مجاهدین تبدیل به یک حماسه بزرگ تاریخی شد، تصویر وکرکترجهانی پیدا کرد؛ دست آورد هایش کاخ کرملین را کم وبیش  لرزانید و آقای ترکی را چند روز بعد از قیام روانه ِ مسکوکرد و به باور خیلی ها بستراعتماد به مبارزه مسلحانه را در گوشه و کنار کشور گسترانید. افراد، گروها، احزاب، نهاد ها وجریان های سیاسی و جهادی زیادی ادعا کردند که این قیام نتیجه ابتکار ایشان بوده است و یا در بستر سازی آن نقش بسیارمهم وکلیدی داشته اند. حتا بعد ها که من در صفوف مجاهدین بودم کسی می گفت: من نامه فلان رهبر را که در پارچه سفیدی نوشته شده بود و آن را بداخل واسکتم جاسازی و دوخته بودم و بر قیام مردم تاکید داشت به فلانی خان آورده بودم، به شوخی گفتم خوب چرا به ولایت خودش نبردی؟ او چه خبر داشت که به هرات قیام می شود. در این جا؟ من نمی خواهم در این نوشته چنین ادعا های را تایید یا رد کنم، اما تحقیق دولت وقت نشان می داد که پیشاپیش همه نام ها گل محمد تیزان مطرح بود و در ادامه نام های همانند شیر آقا خان چونگر، علی خان سنوگرد، روحانی پرنفوذ، تاثیر گزار وسرشناس هرات آقای کبرزان مشهور به آقا دیوانه، محمد گل شالبافان مشهور به بچه ارباب یار گل، احمد خان ده نو وتعدادی از این تیپ اشخاص بسیارو بسیار تکرارمی شد. نباید فراموش شود که قیام به این عظمت، شکوه، وسعت وهزاران قربانی شامل چندین ولایت نمی تواند به تنهای ابتکار چند تن، اشخاص یاد شده باشد؛ بدیهی است که افراد و اشخاص گونه گونی با افکار و اندیشه های متفاوتی چه نهضتی ها؛ چه چپ های مخالف دولت وقت؛ چه شخصیت های روحانی و با نفوذی از داخل شهر هرات نقش و تاثیر گذاری خود را داشته اند.

آغاز مظاهره در روز جمعه بیست و چهارم حوت از ولسوالی گذره و اولین ورود به درب قندهار صورت گرفته بود. درآخرماه سرطان ونخستین روز های ماه اسد ۱۳۵۸ وقتی گل احمد خان تیزان منحیث فرمانده مجاهدین از ایران به هرات آمد، در آن موقع هنوز نام یا تشکیلات هیچ حزب یا گروهی بین مجاهید بداخل هرات مطرح نبود؛ صادقانه بگویم قیام کننده گان رهبران جهادی را نمی شناختند؛ فعالیتی بنام حزب یا گروه یا تشکیلات  در صف مجاهدین وجود نداشت. یکی از مجاهدین که گاهی می گفت زنده باد ربانی بیشترمجاهدین پرسان می کردند که ربانی کیست؟ به شمول خودم هیچ کس ایشان را نمی شناخت، من جریان مفصل این رویداد ها شناخت مجاهدین از رهبران و از جمله نقش گل محمد تیزانی را در بخش نبرد مسلحانه آغازین را در کتاب سنگر بانان نوشته ام، که اخیرا آن را چاپ خانه امیری به نشر سپرده است.

مورد دیگری که بسیار جالب بود، و هنوز هم گاهی ذهن مرا مشغول می کند، گفته های آقای قتالی (آقا دیوانه کبرزان) روحانی مشهور و سرشناس هرات است، همزمان به قیام حوت یا در آستانه قیام ازقول ایشان حدیثی شریفی نقل می شد، که: در آخر الزمان دین حضرت محمد ص بدست کسانی حفاظت می شود، که آنها از جمله گناه کاران اند، خدوند ج آنها را به سوی خیر و نیکی هدایت کرده و توبه شان را قبول می کند و به عنوان مجاهدین ازمقربین الهی قرار می گیرند و اینان اند که برای نجات دین خدا از کفر الحاد و شرک، جهاد می کنند. گفته های ایشان حمایت عجیبی و گسترده ی به همراه داشت. من عالم دین نیستم که در رد یا تاییدش چیزی بگویم، اما تاثیرش بسیار وسیع، گسترده و همه جانبه بود. دوسه شب بعد از شهادت گل محمد تیزان در روستایی نشرافون شرق ایران( منطقه نوار مرز) بعد از دفن تیزانی آقای قتالی کمر حاجی علی خان سنوگرد را به عنوان جا نشین ایشان بستند، من درآخر شب راجع به این حدیث پرسیدم ایشان تایید کردند.

آنچه به عنوان عامل های قیام مردم هرات درمحافل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وغیردولتی برشمرده شده است، (چون موضع دولت روشن بود که به اثرمداخله نظامی ایران، همکاری پاکستان، عناصر ضد انقلاب و ملاکین ولایت هرات این شورش صورت گرفته است.)  تقریبا یک سان است برخورد های عقده مندانه، ناشیانه، پر ازتعصب و توام با افراطیت ایدیولوژیک به ویژه جوان های که تازه به حزب دموکراتیک خلق پیوسته بودند و می خواستند روش برخورد دیکتاتوری پرولتاریا با مردم عادی به تجربه به نشینند، به بیان دیگر تمرین کنند؛ یا استفاده و استعمال واژه های نا مانوسی همانند امپریالزم و ارتجاع سیاه برای مردم بی دفاع و بی سواد و از همه مهمتر توهین به باورهای دینی مردم و استفاده از شعار های همانند اخوان الشیاطین و…؛ دستگیری های گسترده علما روشنفکران وبزرگان جامعه، به ویژه و به ویژه موضوع  سواد آموزی که معلمین بسیا ر جوان شهری، با پوشش شهری و قیافه  شهری، از زنان ومردان بیسواد می خواستند که به یک صنف درسی بروند. خانم های جوان، دختر های جوان روستاها با مرد های نامحرم کنار همدیگر به نشینند، و درس سواد آموزی بخوانند، این یعنی توهین غیر قابل پذیرش برای مردم اطراف بود؛ نه تنها اطراف ک شهر ها نیز بود.  قیمت ازدواج که یک منبع مهم عاید سنتی نیز در اطراف بود، به مبلغ ۳۰۰ افغانی کاهش یافت بود، وخانواده های سنتی را عصبانی می کرد، چنین شیوه های برخوردی نوعی تجاوز به ناموس مردم محسوب  می شد چنانچه آغاز گر قیام نیز کشته شدن چندین تن معلم های سواد آموزی در ولسوالی پشتون زرغون بوده است. به نظر من نباید شکی وجود داشته باشد که سواد آموزی پروسه خوبی است و ممنوع شدن پیشکش، همان پول قیمت از دواج که از جانب خانواده دختر گرفته می شود روش نیکی است. اما انتخاب راه و میتد آن  خیلی و خیلی خراب وناشیانه بود. شما تصور کنید اراضی یک مالک زمین در یک قریه بگونه ی پنج جریبی توسط مسئولین دولت توزیع می شد، صاحب زمین باید به وقت توزیع می آمد ودر آن مراسم شرکت می کرد وهمراه با دیگران فریاد می زد مرگ بر فیودالزم؛ افغانستان کجا و مرحله رسیدن به فیودالزم کجا است؟. در واقع چنین عمل کرد و روش های زمینه قیام را فراهم کرد.

هر چند بعضی ها گفته یا نوشته اند برخورد خشن وروش توهین آمیز و نسنجیده شده آقای نهضت والی هرات باعث قیام شده است، چنین ادعای شاید در حد معینی درست باشد، اما در کل قیام حوت نتیجه عملکرد یک فرد نبوده و نمی باشد. شما باید به خاطر وقوع این رویداد رجوع کنید به هدف ها، ستراتیژی ها، پالیسی ها و برنامه های یک مکتب فکری بنام مارکسیزم و لینینزم که بسیار ناشیانه بدون در نظرداشت شرایط عینی جامعه از لحاظ پذیرش در کشور، به ویژه شهر مذهبی هرات تطبیق می شد. بهتر است بگویم خیلی عوامل دست به دست هم دادند تا پانزده هم حوت موقعکه معلمین در قریه سلمی تهدید کردند که ما  خانم ها و دخترخانم های تان را به زور شامل صنف درسی می کنیم تا درکنار مردها درس بخوانند و مردم به مقابل شان ایستادند؛ در رویا رویی مسلحانه معلمین وتعدادی از مردم کشته شدند، در واقع این رخداد آغاز قیام مسلحانه بود. هرچند درگام نخست رویداد قریه سلمی ولسوالی پشتون زرغون به شدت سرکوب شد تعداد زیادی کشته، زخمی و تعداد دیگری دستگیر شدند.

اما یک هفته بعد مردم ولسوالی غوریان به تاریخ ۲۳ حوت حرکت را پی گرفتند و درادامه فردایش جمعه بیست چهارم حوت این خیزش به  شهر هرات  از بازار قندهار آغاز شد. مردم هرات قیام کردند و در ادامه بادغیس، فراه، غور، نیمروز، بخشی از ولایت های فاریاب وهلمند این حرکت سترگ را ادامه دادند. شگفت آور اینکه مردم غرب کشور با دست خالی به مقابل توپ وتانک یورش بردند و صدها تن  کشته و زخمی شدند  تا به استثنای مراکز که گفته آمد، هرات برای مدتی تحت کنترول واداره خود قرار دهند و زمان طولانی تری ولایت ها و ولسوالی های دور دست هرات و ولایت های همجوارتحت کنترول مردم باشد؛ چون تا قوای هرات بدان جا رسید گاه بیشتری سپری شد. من بیشتر قیام بیست چهار حوت گفتم تا قیام بیست و چهارم حوت هرات؛ چون این افتخار هرچند که از هرات آغازید اما مربوط به تمام ولایت های که گفته آمد می شود، بورس گرومف در کتابش از پیوستن ولایت های بادغیس، فراه ، غور و فاریاب به قیام یاد کرده است   و بگویه دیگر اعتباری به همه کشور است. نباید فراموش شود که از سوی دیگردر جریان تحقیق و برسی ها نقش نیروهای چپ-شعله ای ها- سخت مورد توجه جدی قرار گرفته بود.

یکی از موارد بحث انگیز کمیت دقیق تلفات مردم ملکی در این رویداد است، چه کسانیکه مستقیم به قیام شرکت داشتند ویا به هر دلیلی کشته شده اند، می باشد، که آمار  های ارایه شده بیشتر بر مبنای حدس گمان است. کشتار مردم ملکی را می شود به چند بخش تقسیم کرد هر چند که نه دولت وقت آمار دقیق ارایه داده است؛ نه مجاهدین توانستند شمارش قابل قبول بر مبنای مدارک ارایه دهند و نه کاوش گران سیاسی وفرهنگی که  نوشته اند توانسته اند شماره مشخص را ارایه بدهند. امیرمحمد اسماعیل خان در دوره زمامداری اول شان به هرات کمسیونی را تحت ریاست معاون ولایت حاجی میرعبدالخالق تشکیل دادند و ازطریق رسانه های محلی تبلغیاتی گسترده ای برای ثبت شهرت قربانیان توسط نزدیکانشان درکمسیون مربوطه، صورت گرفت.  ولی این کمیته نیز نتوانست  اماری که حاکمیت انتظارش را داشت، ارایه دهد ومتاسفانه نتوانست حتا تعداد تلفات را تخمین بزند. به نظر من واژه هزاران تن شاید مناسب باشد که بگویم این گونه ودراین مناطق جان های شیرین خود را از دست داده و به شهادت رسیده اند:

– روز بیست چهارم حوت وجریان چند روز قیام همزمان با یورش مردم مسلح وغیرمسلح و شهروندان عادی گهگاهی با تیشه و تبر، بیل یا کلنگ به مراکز امنیتی، پولیس، ماموریت های چند گانه، ادارات دولتی  صد ها تن در شهر هرات کشته و کمیت بیشتری زخمی شدند.

 

ادامه دارد …

 

01 اکتبر
۱ دیدگاه

قیام حوت هرات ! ( از منظر دیگر )

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه مؤرخ ۹ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

قیام حوت هرات !

( ازمنظر دیگر )

نوشتهء : جنرال محمد ظاهر عظیمی 

بخش اول :

وقتی تیپ ۵۳۰ روی میز کوچکی که با تکه سرخ/ قرمز رنگی تزئین شده بود،به طرف چپ میز خطا به، روشن شد، صدای نور محمد ترکی منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق

 افغانستان بود، که به گویش پشتو می گفت: چهارهزارکوماندوی ایرانی،به همکاری بعضی عناصر مزدور و جاسوس به شهرهرات آمدند. در آن موقع صاحب قلم به قطعه ۲۴۲ پراشوت سرباز بودم و به توصیه وحمایت جگتورن شراف الدین شرف رئیس ارکان وقت قطعه پراشوت به کورس افسری به دارالامان رفته بودم، کمتراز یک ماه به پایان درس کورس افسری باقی مانده بود، که مایان  ده نفر شاملین مکتب کوماندو و پراشوت را به تاریخ بیست و هفتم حوت ۱۳۵۷ به قطعه ۲۴۲ به مهتاب قلعه خواستند.

در قرارگاه قطعه همیشه وقت پراشوت پرتاب ها، برای اجرای وظیفه یا  وظیفه های محاربوی از قبل آماده بود. به گونه ی که هرکس پراشوت خود را بسته بندی می کرد و در خریطه مخصوص که نشانی شده بود، گذاشته ودردیپو/انبار عمومی نگهداری می شد. وقتی به قرار گاه قطعه رسیدیم پراشوت های آماده برای پرسونل توزیع شد. من به قطعه اصلی ام به تولی چهارم هاوان ۸۲ م م بودم، که جگتورن پراشوتی حمید الله خان از شمالی کابل قوماندانش بود،

 رفتم. او-حمید الله خان- سلاح و حصه صرف مهمات کلاشنکوف بی دیپچیک (نام اصلی آن تفنگچه ماشیدار کلاشنکوف بود) ما را نیز توزیع کرد. در آن موقع در اردوی افغانستان به غیر از قطعه پراشوت و کندک های کوماندو جزتام دیگری کلاشنکوف بی دیپچیک نداشت. باید بگویم  که تقریبن همه افسران جز تام های پراشوت  تحصیل  کرده  اتحاد جماهیر شوروی  سابق در سطح عالی بودند.

از قطعه ۲۴۲ پراشوت که  در آن زمان زبده ترین جز و تام وقت به حساب می آمد، یک تعداد پرسونل آن به دره صوف و  کتواز جهت سر کوب قیام های مردمی که علیه حکومت  وقت صورت گرفته بود، رفته بودند.

پرسونل باقی مانده قطعه در حدود ۲۵۰ تن سرباز پیش روی قوماندانی قطعه در صف منظم، منتظر آمدن سید خان جگرن پراشوتی رئیس ارکان فرقه هشت قرغه که چند هفته قبل به  صفت قوماندان/ فرمانده قطعه ۲۴۲ پراشوت تعین شده بود قرار گرفته بودیم، با آمدن جگرن سید خان پیاده پراشوتی قطعه توسط رئیس ارکان برایش تقدیم شد. جگرن سید خان ق ق  برای پرسونل امر زنگون کیچ/ نشستن داد و پرسونل به زمین نشستند.

او سخنرانی پرشوری به مدت کم وبیش بیست دقیقه ایراد کرد وبا جزئیات راجع به قول او شورش مردم هرات علیه دولت به کمک مستقیم وحضورنظامیان ایرانی و پاکستانی برای سربازان بیانیه داده وگفت:

مایان جهت سرکوب دشمنان انقلاب ثور، اشرار به ویژه سرکوب خارجی های متجاوز، به هرات می رویم و….درختم بیانیه اش گفت ما وشما در این لحظه به اوامر وهدایت های رفیق نورمحمد ترکی رهبر حزب دموکراتیک خلق که درکستی ثبت شده است، گوش داده، وسپس حرکت می کنیم.

تیپ ۵۳۰ که از قبل روی میز گذاشته شده بود روشن شد، بیانیه ایشان را درمدت شاید یک ربع/پانزده دقیقه شاید هم بیشتر شنیدیم، به چند نکته مهم آن اشاره می کنم، دربخشی از صحبت آمده بود:

« قرار راپورهای استخباراتی موثق طی بیشتراز یک ماه گذشته به تعداد چهارتا شش هزار پرسونل کوماندوی ایرانی به لباس غیرنظامی [ملکی] به همکاری بعضی عناصر مزدور وجاسوس به شهرهرات آمدند وشهر را به آشوب کشیدند، اموال بیت المال و سرمایه شخصی مردم هرات را به غارت بردند، متاسقانه تعداد از افسران خائین (منظور قیام کننده گان) فرقه هرات همراه شان همکاری کردند، شما به مثابه فرزندان صدیق وطن و نیروهای پراشوت کشور جهت سرکوب ایشان به هرات می روید و..»

در بخش دیگری از گفته ها:

« مواظب باشید که زبان ولهجه ایرانی ها با مردم هرات از نظر گویش بسیار مشابه ونزدیک است، شاید وقتی به مقابل شما قرار گیرند بگویند ما هراتی هستیم ولی شما باورنکنید و..»

وی اضافه کرده گفت:

« من مطمئن هستم که شما فرزندان قهرمان خلق افغانستان دشمنان وطن وانقلاب را به سزای عمل شان می رسانید».

در ختم بیانیه  آماده رفتن به وظیفه شدیم، ولی کمیت باقی مانده سرباز درکابل برای پهره/ کشیک قطعه  کفایت نمی کرد، برای رفع این چالش چند نفر از پرسونل قوای ۸۸ توپچی که در جوار قطعه ما (مهتاب قلعه)موقعیت داشتند، کمک گرفتیم، سپس توسط موترهای گاز۶۶ به میدان هوایی نظامی کابل رفتیم و طی پرواز طیاره های ان ۲۶ نظامی که به تازگی از جانب اتحاد شوروی سابق به افغانستان کمک شده بود، به میدان هوایی شنیدند هرات پیاده شدیم. شب را در میدان شیندند سپری کردیم، صبح اول وقت توسط هلیکوپترهای می هشت به چند نوبت به میدان هوایی ملکی هرات پیاده شدیم. در میدان هرات دگروال سید مکرم قوماندان فرقه ۱۷ پیاده هرات، تعدادی افسران و سربازان نظامی، تعدادی نیروی امنیتی، چند تن مامورین ملکی، بعضی اعضای بلند پایه حزب دموکراتیک خلق به شمول  جنرال روسی بنام ستوویچ و تعداد افسر روسی حضور داشتند. در بعضی منابع کمیت مشاورین روس درهرات هنگام قیام بیش از بیست نفر گفته شده است، حد

اقل در میدان هوایی این تعداد نبود و کمتر از ده نفر بودند.

قبل از اینکه به تعرض فرقه هفده پیاده هرات به پردازم یک مورد را بیشتر تشریح کنم:  من که هراتی بودم و از این شهر شناخت عمیق و همه جانبه داشتم، برادرم نادرجان عظیمی درصف قیام کننده گان به اثر فیرگلوله دولتی زخمی شده بود، آمدن قوای کوماندوی ایران در سطح چندین هزار با توجه به همزمانی رویداد های سیاسی، انقلاب، تغییر رژیم و فرو پاشی سیستم شاهنشاهی سال ۱۳۵۷ در کشور ایران، به نظرم چنین ادعا بسیار عجیب می آمد، وقتی به هرات با خانواده و دوستانم ارتباط گرفتم برایم این ادعا چیزی مشابه به جوک/ فکاهی آمد.  بعد از یورش قشون سرخ

 به افغانستان ۱۹۷۹ و سپس بعد از نزدیک به ده سال نبرد قوای روس درافغانستان و درادامه فرار ارتش سرخ از سرزمین ما و در نهایت فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی سابق. کتاب های زیادی در

 باره جنگ در افغانستان توسط صاحبان قلم در سطح جهانی به ویژه افسران عالی رتبه ارتش سرخ و مسوولین بلند پایه آن کشور نوشته شد. برای من نیز فرصتی جهت کاوش در این راستا میسر شد.

 ازجمله موثق ترین این کتاب ها یکی بنام ارتش سرخ در افغاستان به قلم مارشال بورس گرومف، کسی که در نخستین روز حمله به افغانستان به رتبه دگروال به صفت رئیس ارکان لشکر پنجم

 میکانیزه به قوماندانی تورن جنرال/ دوستاره شتالین از بندر تورغندی داخل ملک ما شد و به عنوان آخرین سرباز و فرمانده کل ارتش سرخ به رتبه مارشالی از پل دوستی (افغانستان شوروی) عبور

 کرد – او روی پل دوستی ایستاد شد. صورتش را دور داد، به طرف افغانستان، بادست چپ اش اشاره کرد و گفت:

« به آنهای که دراین جهنم سوختند منار یاد بود بسازید» نوشته شده بود.»

کتاب را فاضل فرهیخته آقایان عزیز آریانفر به فارسی و محترم داوود جنبش خبرنگار وقت بی بی سی به پشتو ترجمه کرده اند، در این کتاب از جمله مطالب جالب و گوناگون که نوشته شده است.

 متن گفت و گوی به نسبت طولانی نور محمد ترکی همراه با الکسی کاسگین نخست وزیر وقت اتحاد جماهیرشوروی راجع به قیام ۲۴ حوت هرات و پیوستن فرقه هرات به مردم نیز نقل شده است،

در این صحبت تلفونی به ۴۲ مورد پرسش های گاسگین، آقای ترکی پاسخ ارایه داده است. در نخستین پاسخ چنین آمده بود:

«اوضاع خوب نیست رو به خرابی دارد، طی یک ونیم ماه گذشته از سوی ایران نزدیک به چهارهزارنفر نظامی به لباس غیر نظامی(ملکی) به افغانستان فرستاده شده اند. حالا تمام لشکر(فرقه)

[۱۷] پیاده به علاوه واحد های توپ خانه ( قطعات توپچی) و دفاع هوایی (دافع هوا) که بروی هوا پیما های ما آتش گشوده اند دردست آنان است و در شهر جنگ جریان دارد».

 وقتی کتاب را می خواندم هزاران کوماندوی ایرانی بسیارسبک وخنده دار به نظرم آمد، مطمئنم که کاسگین نیز به چنین ادعای از تهه دل خندیده است. این را یاد آور شوم که از ۲۳۰ برگ  کتاب ارتش سرخ در افغانستان ۵۲ برگ آن به قیام  حوت یعنی -هرات، فراه، نیمروز، غور، بادغیس، و فاریاب- اختصاص داده شده است.

به تاریخ سی ام حوت ۱۳۵۷ یک تعرض/حمله ناموفق به فرقه هرات صورت گرفت، قبل از اینکه به فرقه ۱۷ هرات برسیم یک افسر به گونه مشکوکی کشته شد. جگرن سید خان ق ق به پرسونل هدایت عقب نشینی داد وقطعه از نزدیکی فرقه هرات  پس به میدان هوایی برگشت، شام روز قبل از حمله وقتی دقیقن هوا کمی تاریک شده بود یک گروه ۲۰ نفری پراشوتی به بلندی های گوشه ی شمال شرق فرقه هرات پرتاب کردند، تا همزمان به حمله قطعات خودی، راه عقب نشینی افسران قیام کننده فرقه هفده را بگیرند، تصور می شد که از داخل فرقه اطلاعات دقیق موجود باشد چرا، که یک یا چند نفر از آنجا ارتباط داشتند، در مسیرمیدان تا فرقه موانع زیادی ایجاد شده بود، درخت های ناجوی/ کاج کهن که یاد گار نایب الحکومه دوست داشتنی مردم هرات مرحوم عبدالله خان ملک یار می باشد از دو طرف و وسط دو سرکه شهر تا میدان در بعضی از قسمت ها توسط قیام کنندگان قطع و به عرض جاده انداخته شده بود، که پاک سازی آن وقت زیادی را گرفت در مسیر راه هیچ گونه مانع دیگری مثل انداخت، یا کمین وجود نداشت، در واقع بم بارد ها اوضاع را برای قیام کننده گان دشوار ساخته بود و ازسوی دیگر رهبری منسجم و پلان گزاری مشخصی بین قیام کننده گان وجود نداشت. قبل از آغاز حمله روز بعد به فرقه هرات، چند مورد مشخص را یاد آوری کنم:

منسوبین قیام کننده فرقه هفده هرات با اقتدار و هوشیاری، داخل فرقه را ازعناصر مخالف خود یا بگویه دیگر طرفداران حزب دموکراتیک خلق تصفیه و پاک سازی کرده بودند، بر محیط فرقه تسلط کامل پیدا کرده بودند. تعینات موقتی را در بست های مهم نظامی انجام داده و سلسله مراتب فرماندهی را ایجاد کرده بوند، تدابیر تدافعی را به داخل فرقه به ویژه دافع هوا گرفته بودند، تعدادی  سلاح به مردم بی دفاع توزیع کرده و دروازه دیپو های سلاح را به روی عموم باز گذاشته بودند.

 اما به همان حالت مدافعه درداخل فرقه باقی مانده بودند. منسوبین قیام کننده با دراختیار داشتن سلاح و تجهیزات کافی به ویژه وسایط زرهدار مثل تانک های تی ۵۵ و زرهپوش ها هیچ تحرک یاعملیات منظم نظامی را بیرون از فرقه انجام ندادند. مردم قیام کننده هرات با وجود تلفات گسترده و زیادی که متحمل شدند خیلی از نهاد امنیتی و دولتی را پک سازی کرده و گرفته بودند. ولی بعضی ارگان ها تا پایان قیام به مقابل مردم مقاومت کردند؛ توقع مردم برآن بود؛ که قوای منظم ومجهزنظامی درآن مراکزی که در برابر مردم مقاومت می کرند ازجمله:

بالای قوماندانی امنیه پولیس هرات که به حمایت دولت در برابر مردم می جنگید، حمله کرده، مخالفین را سرکوب کنند، یا دروازه محبس را که بسیار مهم بود و بیش ازهزار نفر زندانی داشت بروی زندانیان باز کنند – تعدادی ازمحبوسین به جرم ضد انقلاب از سوی حاکمیت وقت دستگیر شده بودند، درحالیکه در قیام هرات شرکت نداشته، هنگام قیام در زندان بودند، از محبوسین تعدای بعد از قیام تیر باران شدند – و یا رادیو تلوزیون را جهت قومانده/ فرماندهی، رهنمایی مردم ملکی وهدایت آنها وبه ویژه تبلیغات علیه دشمن به تصرف خویش دربیاورند و از همه مهم تر آگسا/ مرکز استخبارات دولت وقت در هرات را از کنترول دولت خارج کنند، ارگ هرات که با نشان چی هایش مردم بی دفاع را بار و بار و به تکرار هدف می گرفت آتش آن را قطع نمایند، این کار ها که بسادگی و بدون تلفات قابل اجرا بود، نشده بود، هرچند که پیوستن فرقه پیاده هرات با قیام کننده گان فرازی از یک رخداد سترگ وتاریخی محسوب شده،  ضربه جبران ناپذیری به حاکمیت حزب دموکراتیک خلق وارد آورد، اما از یک طرف این نقد قیام کننده گان علیه منسوبین فرقه نیز کاملن قابل تحمل وتوجه است. و از جانب دیگر حکایت از یک تصمیم با عجله منسوبین قیام کننده فرقه و عدم پلان گزاری دقیق همه جنبه را نشان می دهد.

برداشت من با توجه به چشم دید هایم این بود که شاید همه ی پرسونل و تانک ها و زرهپوش ها که بداخل شهر وظیفه داشتند و به مردم قیام کننده تسلیم شده بودند و پرچم/ بیرق سبزی را روی و سیله ی شان نصب کرده بودند، هر چند ظاهرا همراه مردم بودند اما از طریق مخابره/ بیسیم های خود وشاید تلفن با قوماندانی فرقه که اینک در میدان هوایی ملکی هرات بود ارتباط داشتند، اگر نگویم همه، که باید بگویم همه، شاید نزدیک به همه ارتباط شان تامین بود هرموقع فرصت مناسب بود به ویژه شب ها از وضعیت گزارش می دادند و از قوماندانی هدایت می گرفتند. بعد از قیام  و تسلط دولت بر وضعیت در حد اطلاع من هیچ افسر تانکیستی نیز دستگیر نشد.

طیارات کشف داخلی وکشف روس ها و هلیکوپترها همیشه در حال پرواز بودند، طیاره های جنگی هرات از میدان هوای شندند هرات برخواسته از سلاحشان به روی مردم بی دفاع یا مسلح به سلاح سبک استفاده می کردند، همچنین طیاره های بم بارد روسی ازمیدان عشق آباد ترکمنستان پرواز می کردند به ویژه هلیکوپترهای جنگی روسی عملیات نظامی شان بالای مردم بی دفاع هرات حالت دوامدارداشت، هر جا تجمعی را که می دیدند توسط ماشیندار/ مسلسل، راکت های هلیکوپترسرکوب ویا بمب باردمی کردند.

و اما ادامه رویداد ها:

روز بعد ساعت هفت صبح دوباره تعرض به فرقه هفده هرات در سه ستون آغاز گردید ازجناح جنوب به گونه مستقیم به استقامت نظام قراول فرقه -دروازه اصلی ورودی- ازگوشه جنوب شرق به استقامت فامیلی ها، باع فرامرز خان مرکز خاد نظامی وکندک تانک- از گوشه جنوب غرب ( پل خیمه دوزان) به استقامت قراول غند ۱۱ توپچی آغاز شد. همزمان هلیکوپتر ها در فضا تعرض پراشوتی ها را حمایت می کرد و بیشتر وسایط زرهی مثل تانک ها و زرهپوش ها که بیرق سبزداشتند به ستون های حمله کننده پیوستند. به داخل فرقه به هیچ گونه مقاومتی روبرو نشدیم، یک مورد چند فیر/ شلیک هوای صورت گرفت، که معلوم شد توسط یک افسر قیام کننده (جگرن نورمحمد خان از ولسوالی گذره هرات که به نوعی کنترول اعصابش را از دست داده بود، برخورد خونینی با قیام کننده ها نیز انجام داده بود) ،بوده است، او دستگیر شد و به بد ترین وجه ممکن توسط شخص دگروال سید مکرم قوماندان فرقه که او را می شناخت و از جمله افسر های مادونش بود کشته شد. نمی خواهم نحوه کشته شدنش را بنویسم خیلی ظالمانه بود. او اولین قربانی دستگیر شده به دست نیروی دولتی وشخص سید مکرم بداخل فرقه بود.

افسران قیام کننده شب قبل از حمله، قرار گزارش ها عقب نشینی کرده بودند, تعداد کمتری دو شب قبل ازحمله وتسخیر فرقه عقب نشینی کرده بودند، افسران قیام کننده بیشتری شان به رهنمایی جگرن غلام رسول خان بلوچ به دهنه ذالفقار-منطقه مرزی که سه کشور افغانستان، ایران و ترکمنستان را به هم متصل می کند، آخرین نقطه شمال غرب هرات- رفتند. در آن منطقه برای مدتی جبهه از نظامیان قیام کننده های نظامی به همکاری مردم محل به همراهی ارباب ودود خان بلوچ تحت فرماندهی جگرن غلام رسول خان بلوچ (سیاه) ایجاد کردند، موتر های گزمه شان که از کمیساری مرزی کاریز الیاس بدست آمده آمده بود بین دهنه ذوالفقار و مرکز ولسوالی گلران رفت و آمد داشتند، به گویه دیگر یک اداره مستقل کوچک تشکیل داده بودند. گروه دوم به فرماندهی جگرن سردار خان آمر توپجی هرات به طرف جنوب فرقه در قریه های شرق ولسوالی انجیل هرات و از آنجا به ولسوالی غوریان رفتند. وقتی من در آخر ماه سرطان همین سال-۱۳۵۸- به صف مجاهدین آمدم او رئیس دفتر حرکت اسلامی افغانستان به رهبری آیت الله محسنی در شهرستان تایباد جمهوری اسلامی ایران بود و بعد ها که من بدانجا رفتم به من گفت: به همکاری سیاه خان کامران، محمودی حیدرخان و سرور خان بهبود از سران مجاهدین ولسوالی غوریان  به او رسیده بود.

ادامه دارد …

 

 

 

 

 

24 می
۱ دیدگاه

شهروندی بنیاد عملی دموکراسی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه  3  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 24 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

شهروندی بنیاد عملی دموکراسی

شهروندی به مفهوم منتفی امت نیست. بلکه رویکرد عملی از دموکراسی است٬ که در انتقال قدرت به اساس رای از مبانی برابری اجتماعی٬ در همه ابعاد علوم انسانی٬ مطلوب نتیجه داده است. در جوامع سنتی به خصوص افغانستان ترویج برتر جوی دینی٬ شهروندی و اصل برابری را٬ منتفی امتی دین اذعان می کنند. در این تحلیل: ایمان یا تکامل فردی و اخلاق معنوی چون وجدان جمعی جامعه و حقوق شهروندی را٬ به اساس باور داشتن به رب العالمین در برابر روحیه استبدادی چون تنها رب المسلمین دانستن٬ به بررسی میگیریم:

  • ایمان:صدق قلب و اقرار آن در الفاظ زبان٬ که چیستی صدق عبارت از:‌ نور عقل در شناخت عقل کُل و نار عشق در سوختن پرده های دوری٬ مسبب تکامل فردی تا رسیدن به مقام تاج کرامت٬ که اوج ایمان حق الیقین می شود.
  • اخلاق جمعی:ایمان در اسلام٬ در بین مسلمان برابر و یکسان نیست(در نزد الله محفوظ است) اما اخلاقیات و ضد آن٬ چون وجدان جمعی محسوب گردیده که در افغانستان مبانی قوانین مدنی و جزایی می تواند گردد. اما مبانی قوانین توسعه یا تصدی٬ اکثراً از میثاق های بین المللی و دکترین همان رشته٬ مبانی شده و در تضاد اخلاقیات٬ همانا وجدان جمعی قرار نمی گیرد.
  • شهروندی:در جوامع چند فرهنگی اصل برابری عقیدتی بنیاد عدالت اجتماعی است – و منشاء قوانین هم در بی طرفی از ادیان٬ به تصویب می رسد. که این رویکرد سکولاریستی در واقع٬ ماهیت لیبرالیسم دانسته شده است.

در نتیجه و افغانستان:

راه حل منطقی برای افغانستان می توان تصویب چند ماهیتی٬ در قوانین مدنی و جزای بود – یعنی مدنیت و جزا٬ نظر به باور هر شهروند معین گردد. و یا قوانین مدنی و جزای در اعتدالی به تصویب رسد٬ که خط قرمز هیچ باور اخلاقی شهروندان را٬ عبور نکرده باشد. و همچنان همه در برابر آن قوانین٬ وجدان خویش را٬ ببینیده باشد. در این حالت قوانین صورت العمل پیدا می کند – در صورتیکه قوانین مخالف جهت ارزش ها قرار داشته باشد٬ حکومت ماهیت دیکتاتوری گرفته و باید برای هر شهروند یک پلیس یا عسکر مقرر کند تا قوانین به فعلیت یا عمل جاری گردد٬ که مقرر یک عسکر برای هر شهروند٬ ناممکن ترین عملی استکه٬ باور داریم: دیکتاتوری تداوم ندارد.  

محمد آصف فقیری