دنياى سرد من
تاریخ نشر چهار شنبه ۲۷ جوزا ۱۳۹۴ – ۱۷ جون ۲۰۱۵ هالند
دنياى سرد من
سارا نایاب
۱۶ ۶ / ۲۰۱۵
دنياى سرد من
با لبخند و دیدار
گل روز
چه
گرم و تابناک بود
در باور هایم
با او
در پرواز زندگی بودم
پرواز
در دنياى
ناشناخته حسینان عشق
و محبت
كه خورشيد اش او بود…..
و
من
و من بال پروازم را
در نفس های خورشیدی
گلم سازگار بودم
ليكن
لیکن إبر سياه
اسمان دلم را
سایه افگند
و
پوشانيد
ستاره های
درخشنده
چشمانم
اسیر تاريكىً
زمان گردید
و خاکستری شد
تیر آتشین
تقدیر
دیداری زیبایی ها را
از
مدار دلم
برداشت
و در سلسله
سرگردانی ها
میان گرد باد
عرش سمای
پر از
عجایبات
انداخت
که جز
فریب
چیزی دیگری
هنر در آنجا نیست
آه که
دنياى جدائى
مرا در آغوش
چه محکم
کشیده
است
چنان که
اعتمادم را
بند بند کرده
حالا من
در دریای فریب
با قایق شکسته
روانم و
به درختان
دو رو مینگرم
که
در شاخه ها
میوه دارند
و در ریشه پر از
کرم های
اندیشه شیطانی اند
وااا
که این طبیعت
همه را دو رو
کرده و
با خاک آن
مرا را کور
نمیدانم که مانند
آنها باشم یا
خودم ؟؟؟؟؟
سارا نایاب
۱۶ ۶ / ۲۰۱۵
درود به خانم سارا نایاب ، سروده زیبا و مملو از احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
دوست فرهیخته و زیبا اندیش مهدی بشیر را یک دنیا سپاس و امتنان و از گلواژه های شگفته انگیز تان عالم سپاس و امتنان
و از این که برایم افتخار بخشیدید از شما متشکرم سعادتمند باشید
سروده بسیار زیبا خانم سارانایاب