بهار
تاریخ نشر جمعه ۲۱ مارچ ۲۰۱۴ م – اول حمل ۱۳۹۳ خورشیدی هالند
بهار
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا
باز افراشت لوا لشکر پهنای بهار
لاله زار است زمین از رخ زیبای بهار
مژدۀ فرحت و شادابی و معراج امید
میدهد منظرۀ دلکش خضرای بهار
هر طرف جوش گل و جنبش کبک است وهزار
بوی جان آیدم از نقش دلارای بهار
گره از زلف عروسان چمن باز کند
پنجۀ عقده کشا دست توانای بهار
عالم خاک شد آئینۀ گلزار بهشت
از طفیل کرم ابر گهر زای بهار
گل امید کند عشوه ز هر برزن و کوی
چه گواراست در این لحظه تماشای بهار
بسکه جان و دلم از غارت پائیز بخست
روزگاریست که دارم سر سودای بهار
بار دیرینۀ اندوه خود آورد و سپرد
پیر و برنا همه یکبارگی در پای بهار
طرح بنیاد تعب رفت به صحرای عدم
چونکه آمد به میان جلوۀ سیمای بهار
کُلفت زنگ محن را ز جهان خواهد شُست
قطره های دُرر آگین و خوشی زای بهار
گرد رخسار شهیدان وطن را به نسیم
می فشاند وزش صرصر شبهای بهار
سنگ بر شیشۀ پنداریی اغیار زند
موج خیز است ز حق ساغر صهبای بهار
ای عزیزان نه منم شیفتۀ فصل بهار
عالمی هست چو من واله و شیدای بهار
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا
تشکر غزنوی عزیز ، سروده زیباست . بازهم سال نو به شما و خانواده محترم مبارکباد. موفق باشید. مهدی بشیر