اشک دامنگیــر
تاریخ نشر پنجشنبه هفتم مارچ ۲۰۱۳ هالند
اشک دامنگیــر
عزیزه عنایت
***
د ل به فــریــاد آمــده از شــئـون زنجــــیر او
سینۀ کــوه میشگا فــــد نـا لــۀ شـــب گـــیر او
ظلم و استبــداد,هـردم روح او پــژمرده اسـت
کس نــدانـد چیست د یگربعدازاین تقــــدیر او
درلبش مهرسکوت وعاجزاست ازشرح حا ل
لیک رنگ و اشـک خــو نینش کـنـد تـفسیراو
کی تـوان بگشـود عـزیـزی آن درء بــیداد را
تــا بپــرســـد، حـــال زارودرد بـی اکسـیـراو
گـاه سنـگسارش نمایـند، گـاه زنـده پـای گـور
زانکـه جنسش زن بـود، ورنه بگـوتقصیراو؟
تـیـرآهـش در د ل شـب بـگــذرد از آسمــا ن
ای ستـمگـر بــرحــذر، از آه عا لــم گـیـر او
تــا بـد ل دارم (عزیزه ) غصۀ دخــت وطـن
نــا قــرارم همچــو اشک داغ و دامنگیــراو
عزیزه عنایت
خانم عنایت عزیز به سلامت باشد. بازهم عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر
با وجود این همه در هر کجا دارد فروغ
همچو آفتابست درخشان ماهِ عالم گیرِاو
فروغ
با الهام از شعر تان چند مصرع استقباليه تقديم است:
تا نتابد رشته رشته نور آگاهي به ملك
همچنان تابيده ماند حلقه زنجير او
گاهواره گاه تجليل محبت گر شود
تا خشونت گم شود از صفحه تقدير او
ما و تجليل خشونت ها و آه ناله ها
از سيه روزي بماند اشك دامنگير او
بسته ام بر شاخسار زمزمه اميد را
تا ببندد راه را بر آه عالمگير او
عالیست یوسفی گرامی برادر محترم ! مقبول سروده اید استعداد
شما قابل ستایش است بسلامت و موفق با شید
خواهر گرامي
اين شعر شماست كه الهام مي بحشد.