عشقِ بی پایان
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
عشقِ بی پایان
چرا از چشمت افتادم ببین هر روز می میرم
شکستی عهد را هرگز ، نپرسیدی که درگیرم
نه از عشق تو دل کندم نه دل بر دیگری بندم
به این تقدیر می خندم میانِ عقل و تدبیرم
تو رفتی بیخبر بیحرف بیاحساس بی بدرود
و من با خاطرات ات همچنان دل خسته و پیرم
شبیه موج سرگردان شبی غمگین دمی خندان
به هر سو میروم تازان پریشان است تقدیرم
دلم را ساده بردی ساده تر از آن رها کردی
به یاد روی تو می سوزم و دلسرد و دلگیرم
نگر ای عشقِ بیپایان ببین با من چه ها کردی
هنوزم با همه تلخی همین با یاد تو سیرم
نه شعر و دفتر و لبخند ، نه آواز و نه بیت و بند
فقط ماندهست بغضی چند در مضمون و تصویرم
شبی در خود فرو رفتم صدا کردی که برگردم
که باز آیینه حیران مانده از تردید و تأخیرم
جناب آقای علی یار عزیز قلم زیبای تان را می ستایم ، عالی سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی