۲۴ ساعت

01 دسامبر
۲دیدگاه

در کوهســـارِ کشورِ یک عمــــــــر انتظار

تاریخ نشر دوشنبه  دهم  قوس ۱۳۹۳ –  اول دسامبر  ۲۰۱۴ هالند

شعر

احمد محمود امپراطور
یکشنبه ۰۹ قوس ۱۳۹۳ هجری آفتابی

کابل/افغانستان

احمد محمود امپراطور

احمد محمود امپراطور

بی من بهـــر کجا که روی خوار می شوی

از هست و بودی زنـدگی بیزار  می شوی

دیگر به سرو ِ سبز و،گلستان هوس مکن

همچون درختِ خشکِ سپیدار می شوی

در کوهســـارِ کشورِ یک عمــــــــر انتظار

با واژه های شعــر تو سنگسار می شوی

فـکرش مکن که رفتی و مُردم من از فراق

در زنــــده بودنـــم تــــو عزادار می شوی

لعــل بدخش ما تو فگنــــدی ز خود سری

روزی به خـــون دیــــده خریدار می شوی

تاکی تو رو بپوشـی و، خود را دهی فریب

دارم عجب چگونــــــه پدیـــدار می شوی

شرمنــدگیست تا به قیـــامت بــــرای تو

دشمن به من دوست به اغیار می شوی

معتـادِ عشق من شده ای بی خبـــر ازان

با تـــرک من بدانـــی که بیمار می شوی

کار خـــدا کند تــو که هستی که آن کنی

در دست و پا فتــــــاده طلبکار می شوی

پاس وفـــا و مهـــــر کند کار خود همیش

ای خواب رفتــه روزی تو بیدار می شوی

محمود گویی و، همـــه جا جستجو کنی

رسـوای دِه و؛ کوچــه و، بازار می شوی

———–———
یکشنبه ۰۹ قوس ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۳۰ نوامبر ۲۰۱۴ میلادی
ســـــرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان

 

۲ پاسخ به “در کوهســـارِ کشورِ یک عمــــــــر انتظار”

  1. admin گفت:

    محمود جان عزیز ، بازهم مانند همیشه سروده زیبا و مملو از احساس است. خط بردم و کیف کردم. موفق باشید. مهدی بشیر

  2. وحيده گفت:

    بسیار وزییا سروده اید ، محمود جان گرامی طبع تان جاری وقلم تان پر رنگ باد .
    پیروز باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما