شبـم به زاری و روزم به انتظـار گذشت
تاریخ نشر سه شنبه نهم سپتامبر ٢٠١۴ هالند
احمد محمود امپراطور
شنبه 15 سنبله 1393 هجری آفتابی
نیــــامدی چقــــدر من بیــــا، بیـــا کردم
برای دیدنت هـــر سوی دست و پا کردم
چو شمع سوختم و قطره،قطره آب شدم
به صـــد شکست دل خویش مومیا کردم
چه کردی با من ناکـــــرده کار و نادیـــده
کـه خویش را به چنیــــن درد مبتلا کردم
شبـــم به زاری و روزم به انتظـار گذشت
چقدر پیش خـــداوند خـــدا، خـــدا کردم
بســـــا که نامه نوشتم ولی ز بیم رقیب
بســـوی تو نفرستــــــادم و حیـــا کردم
من از حریر دل و پـــــرده های چشمانم
برای زیب تنــــت جامـــــــــه و قبا کردم
به هر کجـا که روم پیش دیده جلوه گری
به خواب یا که به بیـداری چشم وا کردم
کجا روم چه کنـم بنـــد حلقه ی عشقم
نمــــــاز شــــام دو زلف تو اقتـــدا کردم
دگر به صومعه و دیـر و کعبه کارم نیست
که ترک مسجـــد و هم دلق پارسا کردم
بگیـر احمد و، محمـود و، امپـــراطورت
که اسم و هم لقب و جان خود فدا کردم
————————-
شنبه 15 سنبله 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 06 سپتامبر 2014 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
درود به امپراطور عزیز ، بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر
نيامدي چقدر من بيا ، بيا كردم
براي ديدنت هر سوي دست وپاه كردم
امپراطور
سروده فوق العاده زيبا وپر سوز دوست گرامي شاد وكامگار باشيد
من از حریر دل و پـــــرده های چشمانم
برای زیب تنــــت جامـــــــــه و قبا کردم
امپراطور قلمرو شعر و سخن دري. چه ناب و چه بلند نوشتي!
قلمت براي هميشه رسا و انديشه ات مثل هميشه پر بار باد
همیش گویا وقلم تان پر بار
واستوار به امیدها باد
شاعر زیبا کلام دوست خوب من
گرامی امپراطواحمد محمود عزیز
درود وسپاس
سلام بر شاعر
از روی شوخی این سه بیت مانند را تقدیم می دارم
مدام شعر و هنر پیشگام رویا هاست
و لیک شاعر ما تا هنوز نامه نویس
به فکس و تیلفون و فیس بوک توسل کن
میسینجر و واتس اپ گیر اگر نشد ایس ام ایس
میان بیم و حیا هر چه جستجو کردم
نبود رابطه ای، گر تو یافتی، بنویس
موفق باشید