۲۴ ساعت

14 دسامبر
۹دیدگاه

غمخانه، غمخانه

   تاریخ نشر جمعه  ۱۴ دسامبر ۲۰۱۲هالند

احمد محمود امپراطور

احمد محمود امپراطور

غمخانه، غمخانه

مخمس بر غزل : استاد محمد اسحـــاق ثنــــا

احمد محمود امپراطور

بیست و چهار قوس هزار و سه نود یک هجری خورشیدی

کابل  –  افغانستان

****
جهان از حسرتـــــــــــــم شد در نظر بیگانه،بیگانه
همین صحرا خوشست ناید خوشم کاشانه،کاشانه

بگلـــــــــــــزار تنت من می شوم پروانه، پروانه
دلم از غصه شد چون خانه ی غمخانه، غمخانه
کند این غصه یکروزی مــــــــــــرا دیوانه، دیوانه
———————

دماغـــــم نشه  و مستی دو عالم است از باده
منـــــــم آن عاشقی ناز تو و سرشـــــار و آزاده
خوشا روزی رویم هر دو به یک منزل به یک جاده
خوشا عشق من و عشق دو مفتون و دو دلداده
شود در بین مـــــــــردم عاقبت افسانه،افسانه

———————
مرا آن قامت ســــــــــرو تو بنمود است حیرانم
بصحـــــــــرا و به کوه و چشمه و دریا غزلخوانم
نشد یک جبهه آبی تا غبــــــــار خویش بنشانم
مرا پیوسته آزارد از این لب تشنــــــه گی جانم
نشد از بحر هستــــــی حاصلم دُر دانه، دُر دانه

———————
برو زاهد من امشب میشوم با خویشتن همراز
بکنج چله با صوفی و واعظ کی شوم دمســـاز
همین ســــــاز بزرگی های دل را کرده ام آغاز
چنــــــــان شور جنون دارم که در زنجیر نایم باز
رهایـــــــم گر کنی امشب روم میخانه، میخانه

———————
کشم از هجر رویت روز شب من سخت دشواری
تنـــــم بیمــــــــار شد از غصه و از رنج و ادباری
مرا اندر کنـــــــــارم همچو تو بایست غمخواری
همی در سینــــــــه مرغ دل نوا دارد بصد زاری
نمی گویـــــــــم دیگر حرفی بجُز جانانه، جانانه

———————
حریــــــر دیده ی محمود باشد در رهت هموار
ببوسد آن کف پای بــلورین تـــــو در رفتـــــــار
زبان یاری کند تا وصف حسنت را کنـــــم تکرار
“ثنـــــــا” آن شوخ ناز آید به تمکین جانب بازار
کند یک عالمی بی می چنان مستانه،مستانه

——

احمد محمود امپراطور

 

۹ پاسخ به “غمخانه، غمخانه”

  1. احمد محمود امپراطور گفت:

    استاد بزرگوار محترم محمد مهدی بشیر صاحب…!

    یکجهان تشکرات و امتنان از بدست نشر رساند

    این مخمس

    سبز و سلامت باشید

    با عرض ارادت و احترام

  2. صفیه گفت:

    برو زاهد من امشب میشوم با خویشتن همراز
    بکنج چله با صوفی و واعظ کی شوم دمساز
    همین ساز بزرگی های دل را کرده ام آغا
    چنان شور جنون دارم که در زنجیر نایم باز
    رهایم گر کنی امشب روم میخانه، میخانه

    خیلی زیبا ست و عالی!! همیشه بهارینه و سرشار از شعر باشی احمد محمود عزیز و گرامی!! سپاس!!

  3. h.Forough گفت:

    دلم چون بلبلی بریادِ گلهایِ وطن خون شد
    فغان وناله سرداده بسحرا رفته مجنون شد
    بغُربت سرزده درگوشهٔ از دهر مسکون شد
    فروغ از امپراتور بار ها در گفته مدیون شد
    بریزم چند سُخن در پایِ او دُردانه دُردانه
    فروغ

  4. سمیرا اکبری گفت:

    درود به شاعر جوان و با استعداد محترم احمد محمود امپراطور…!

    سروده هایت بسیار زیباست

    نام خدا چشم بد دور همیشه شاد و خرم باشید

  5. شهلا ولیزاده گفت:

    ماشاالله جناب امپراطور عزیز،شما بهترینید!

  6. حنیف گفت:

    محمود جان امپراطور سلام هزاران سلام به طبع بلند ادیب و هنری شما…………..!

    امپراطور قلبهای عاشقان هستی و سر زمین و قلمروت محدوده ندارد و سرحدش تا اوج تخیلات است

    کامگار باشید

  7. اکرم خُرمی گفت:

    واه امپراطور عزیز

    کشم از هجر رویت روز شب من سخت دشواری
    تنـــــم بیمــــــــار شد از غصه و از رنج و ادباری
    مرا اندر کنـــــــــارم همچو تو بایست غمخواری
    همی در سینــــــــه مرغ دل نوا دارد بصد زاری
    نمی گویـــــــــم دیگر حرفی بجُز جانانه، جانانه
    امپراطور

    نام خدا با مخمس های زیبایت در قلب دوستانت

    جایگاه خود را برای همیشه حفظ کرده ی همیشه

    بدرخشی نور دیده…………

  8. h.Forough گفت:

    پیام محترم استاد «ثنا»
    امپراتور عزیز با تقدیم سلام و احترام
    از اینکه با مخمس زیبا سروده ای مرا با محتوا و زیبا ساختی
    سپاسگذارم راه تو سبز و عُمرتان دراز باد ـــ ثنا

  9. وحيده گفت:

    کشم از هجر رویت روز وشب من سخت دشواری
    تنم بیمار شد از غصه و از رنج آدباری
    مرا اندر کنارم همجو تو بایست غم خواری
    همی در سینه مرغ دل نوا دارد به صد زاری
    نمیگویم دیگر حرفی به جز جانانه جانانه
    امپراطور
    مخمس بسیار زیبا محمود جان قلم تان همیشه نویسا باد وسربلند باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما