۲۴ ساعت

20 فوریه
۱ دیدگاه

دوره‌ های تاریخی سنایی پژوهی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی ‌پژوهی ایران وعکس آن

تاریخ نشر : اول حوت ( اسفند) 1402 خورشیدی – 20 فبروری 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

صدیق الله کلکانی

دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران

ثور (اردیبهشت) 1401 خورشیدی

sediqullah.kk@gmil.com

 

دوره‌ های تاریخی  سنایی ‌ پژوهی افغانستان و

 تأثیرات آن بر سنایی ‌پژوهی ایران و عکس آن

بخش دوم :

 

4-2- تأثیرات آثار سنایی‌پژوهان افغانستان بالای آثار سنایی‌پژوهان ایران

در دورۀ نخست سنایی‌پژوهی طوری که پیش گفته شد، علوم انسانی و ادبیات به ویژه سنایی‌پژوهی در افغانستان مورد توجه کشورهای منطقه قرار گرفته بود. در برخی پژوهش‌های سنایی‌شناسی در ایران از منابع این دوره استفاده شده است و تا جایی که بدن و بدنۀ یک‌مقاله گنجایش داشته باشد، این تأثیرات در زیر نشان داده می‌شود.

استاد مدرس رضوی: وی در تصحیح چاپ دوم دیوان سنایی 21 غزل سنایی را که در نسخۀ معرفی شدۀ استاد خلیلی موجود بوده، از مقالۀ «درباۀ یک نسخۀ قدیم کلیات سنایی» نقل کرده است. استاد مدرس در این مورد گوید:«از اتفاقات حسنه… رسالۀ کوچکی که دانشمند معظم استاد خلیل‌اللّه خلیلی در بارۀ یک نسخۀ قدیم اشعار سنایی نسخۀ مخطوط موزیم کابل تألیف نموده و نسخه‌ای از آن را به عنوان این حقیر اهدا و ارسال فرموده بودند و از مطالۀ آن سرور زایدالوصفی این بنده را دست داد. از این که دریافت که آنچه در بارۀ مقدمۀ رفا و مشوش بودن آن در بیست‌واندسال پیش حدس زده بود به واسطۀ یافت شدن این نسخه و مقدمۀ آن تأیید گردید.» (مدرس رضوی، 1388: 53) در بالا استاد مدرس از  تأیید این نکته توسط استاد خلیلی که مقدمۀ حدیقه در این نسخه  از خود سنایی است و بعد رقا به آن تطویل و تذییل نموده است، مسرور است چون خودش این مساله را حدس زده بود.

 اما در باره درج 21 غزلی که در آن نسخه موجود است و استاد خلیلی نیز جهت معرفی به مقالۀ مذکور آن را انتقال داده است استاد رضوی چنین گوید: «بعضی از غزلیات که در چاپ پیش به دست نیاورده و فهرستی از آن‌ها در مقدمه آورده بود از رسالۀ فاضل معاصر استاد خلیل‌اللّه خلیلی که در بارۀ نسخۀ قدیمی کلیات سنایی موزۀ کابل نوشته و بیست‌ویک غزل از غزلیات گمشدۀ سنایی را از آن استخراج و در آن رساله آورده و هنگام طبع دیوان آن رساله به دست این جانب رسید و استفاده نمود و در این چاپ اضافه کرد.» (همان: صدوشست‌وپنج)

استاد شفیعی کدکنی: استاد بهتر از همه سنایی‌شناسان ایران آثار سنایی‌شناسان افغانستان را می‌شناسد در اخیر کتاب «تازیانه‌های سلوک» از 18 اثری که در مورد سنایی‌پژوهی در افغانستان نوشته‌اند نام می‌گیرد، می‌گوید که من اثر را  فقط برای خودم یادداشت کرده بودم این جا نوشتم شاید کار کسانی بیاید که در این مورد مطالعه می‌کنند. (کدکنی، 1398: 539-543) اما استاد کدکنی در مورد زندگینامۀ  سنایی فقط از  نخستین اثر سنایی‌پژوهی در افغانستان زیر عنوان «احوال و آثار حکیم سنایی» نوشتۀ استاد خلیل‌اللّه خلیلی، استفاده کرده است. (همان: 60)

مریم حسینی:او در تصحیح  فخری‌نامه یا حدیقه از نسخۀ  کابل و مقدمۀ نسخۀ کابل و گزارش استاد خلیل‌اللّه خلیلی که بالای نسخۀ کابل کار کرده استفاده کرده است که فشرده آن را بیان می‌شود:

  • سال وفات سنایی و سخن استاد خلیلی را که از روی کاغذ نسخۀ کابل تاریخ کتابتش را نیمۀ دوم قرن ششم حدس زده است در مقدمۀ فخری‌نامه آورده است. (مریم حسینی، 1382: 45-46)
  • استاد خلیلی گوید:مقدمه‌ای که درج نسخۀ کابل است نوشتۀ خود سنایی استو نام خود را نیز در آن ذکر کرده است  و بار دیگر علی‌ رفاء به آن تطویل و تذییل کرده است و به جای نام سنایی نام خود را آورده است. این نکته را نیز حسینی در مقدمۀ کتابش آورده است. (همان: 64)
  • درباره احوال و کارهای عبدالطیف عباسی بنیروی، از مقالۀ «عبدالطیف عباسی سنایی‌شناس و مولوی‌شناس قرن11» استاد عبدالحی حبیبی که در سال 1351 در مجلۀ آریانا در شمارۀ ششم نشر شده بود، استفاده برده است. (مریم حسینی، 1382: 53)

 یداللّه‌ جلالی پندری: آقای پندری در کتاب «غزل‌های حکیم سنایی غزنوی» در چند جای از نوشته‌ها سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده کرده است که به گونۀ کوتاه در مورد آن توضیح می‌آید. وی از تحقیقات استاد غلام صفدر پنجشیری زیر عنوان «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» یاد می‌کند گوید که وی به چندین اشتباه در دیوان سنایی اشاره می‌کند که با عبارت‌های قرآنی مغایرت دارد. (جلالی پندری، 1386: چهل‌وشش) هم‌چنان در اشکال «ماءمهین» که در دیوان سنایی «ماه معین ثبت شده است پندری به رسالۀ «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» استناد می‌کند که وی چنین نقل دارد: «در بیت لفظ “معین” بی‌مورد است چه کلمۀ “ماءمعین” به معنی آب روان آمده است.

مرگ با مهر تو باشد خوش‌تر از عمر ابد          

 زهر با یاد تو باشد خوش‌تر از ماءمعین           

“ماء مهین” درست است، زیرا قرآن‌ مجید وقتی که از خلقت نبی آدم به لفظ “ماء” سخن راندهاست صفت او را “مهین” قرار داده است. “اَلَم نَخلُقکُم مِن ماءٍ مَهِین” (پنجشیری، 1356: 42) مرسلات/20 آیا نیافریدیم شما را از آب پست و بی‌مقدار. (جلالی پندری، 1386: نودوهشت) به همین گونه آقای جلالی پندری گزارش‌های استاد خلیل‌اللّه در مورد نسخۀ کابل و مشخصات آن و این که 21 غزل را مدرس رضوی از آن نقل کرده و مقدمۀ خود سنایی و تطویل علی رفاء بر آن مقدمه که در بالا از استاد رضوی و دکتر مریم حسینی ذکر شد، نیز آورده است. (همان: 99-101) ضمن یاد آوری تواریخ وفات سنایی از رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیل‌اللّه و مدرس رضوی، تاریخ 529 پیشنهادی استاد علی‌اصغر بشیر از رسالۀ «سیر در ملک سنایی» را در پاورقی مشرح آورده است. ( همان: 101-129) این سال را علی‌اصغر در مقدمۀ نسخۀ کابل، چون در نسخۀ کابل وفات سنایی 529 درج است، و هم در رسالۀ «سیری در ملک سنایی» ذکر کرده است. (بشیر، 1356: 33)

دکتر محمدرضا برزگر خالقی:  وی در تصحیح دیوان سنایی نسخۀ موزه کابل را اساس قرار داده است و نیز گوید که نخستین‌بار این نسخه را در سال 1338 استاد خلیل‌اللّه خلیلی معرفی کرده است و آنچه استاد خلیلی در اوصاف این نسخه یاد کرده آقای برزگر خالقی در معرفی نسخ خویش و مقدمه دیوان سنایی استفاده کرده است. (برزگرخالقی، 1393: 2311) همین‌گونه مصحح دیوان سنایی در عنوان سبک سنایی از «چهار کتاب نایاب سنایی» آقای غلام‌جیلانی جلالی می‌نویسد حتا وقتی سنایی از شاعران بزرگ خراسان  تقلید هم می‌کرد تفاوتی بادیگران داشته است. فرخی که از روانی طبع و توانایی سخن‌سرایی شعر می‌سرایید در حالی که سنایی افزون بر طبعی روان، ذهنی لبریز از آگاهی‌های مختلف دارد که ناخودآگاه بر زبانش جاری و چاشنی شعرش می‌شود، همین حکمت‌اندیشی سنایی سبب می‌شود که کلامش در عین حال که خالی از دشواری نیست، از سخن دیگران ممتاز گردد. (برزگرخالقی، 1393: هفتادوپنج)

دکتر رضا یوسفی و محسن محمدی: هردو در بخش نخست شرح حدیقۀ شان موسوم به «لطایف‌الحدایق» (تصحیح و شرح نخست را به این نام عبداللطیف عباسی انجام داده بود.) از چند اثر سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده برده‌اند که به صورت فشرده تقدیم می‌گردد: از رسالۀ «سیری در ملک سنایی» علی‌اصغر بشیر در مورد سفرهای سنایی، احتمال شاعر بودن پدر سنایی، در بارۀ سال  529 به اساس نسخۀ موزۀ کابل به عنوان تاریخ وفات سنایی، در چگونگی تحول روحی و سال 518 به حیث آغاز تحول روحی،شاعربودن سنایی از دورۀ جوانی، تقسیم‌بندی کردن سنایی دیوانش را به اساس موضوع و آثار سنایی استفاده کرده است. (یوسفی و محمدی، 1398:پانزده – سی‌وچهار ). همین گونه در این شرح مقالۀ «عبداللطیف عباسی بنیروی مولوی‌شناس و سنایی‌شناس قرن یازدهم» استاد عبدالحی حبیبی را کامل گنجانیده است. (همان: چهل- پنجاویک) مصححان در کتاب‌نامۀ این شرح کتاب‌های «احوال و آثار سنایی» استاد خلیل‌اللّه خلیلی و «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون را نیز به حیث منابع درج کرده‌اند؛ اما در متن مقدمه از آن‌ها یاد نکرده است.

 برای این که مجال سخن از حد یک‌مقاله بالا نیست،فقط به ذکر چندتن که از آثار سنایی‌پژوهان افغانستان استفاده کرده‌اند، بحث را فشرده می‌کنیم: دکتر امیر بانوی کریمی در کتاب «مختصر حدیقۀ سنایی» از کتاب‌های  «احوال و آثار سنایی» استاد خلیلی چاپ اول 1315، «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» نوشتۀ استاد سرور همایون چاپ 1356، «در بارۀ یک‌نسخۀ قدیمی کلیات حکیم سنایی» چاپ 1338 استفاده کرده است. دکتر علی‌اکبر افراسیاب‌پور در «شرح جامع حدیقه…» خود از مقالۀ عبدالحی حبیبی زیر عنوان «تحقیق بر تاریخ وفات سنایی» که در مجلۀ یغما، سال سی‌ام، شماره 11، 1356 نشر شده است استفاده کرده است.

پیش نیز گفته شد که در دورۀ نخست سنایی‌پژوهی (1315_ 1356) منابع سنایی‌پژوهان افغانستان، مورد استفادۀ دانشمندان ایرانی قرار داشت و آنچه در بالا آوردیم، مراجعۀ دانشمندان ایران به منابع تولید‌شده سنایی‌پژوهشی مربوط به دورۀ نخست را نشان می‌داد؛ اما در دورۀ سوم که آثار تحقیقی بیشتر از دورۀ نخست داریم، دیگر شاهد مراجعه و استفاده از آثار تحقیقی سنایی‌پژوهان افغانستان توسط دانشمندان ایراننیستیم، دقیق پس از سال 1356 توجۀ پژوهندگان ایران به پژوهش‌های ادبی پدید آمده در افغانستان به ویژه آثار سنایی‌پژوهان افغانستان نه تنها کم شده بلکه به صفر رسیده است. از نظر این قلم، علت‌های عدم توجۀ دانشمندان ایرانی‌ به آثار نوشته شده در افغانستان این‌هاست: عدم رابطۀ جمهوری اسلامی ایران و دانشمندان آن سامان با دولت حزب خلق افغانستان و فرهنگیان آن زمان افغانستان، از میان رفتن مراکز علمی و کتابخانه‌ها، فقدان تولید اثر بکر آن هم به سبب تجاوز شوروی، هجرت دانشمندان دورۀ نخست، مهاجرت پس از کودتای هفتم ثور 1357 و نبود امکانات تحقیق در دیار هجرت، از سوی دیگر آنچه ذکر گردید، سبب شد تا نسل پس از کودتا (1357-1371) و تا امروزین نتوانند مانند نسل پیش از کودتا بار بیایند و رشتۀ کار‌های تحقیقی که قبل از کودتا آغاز شده بود، پاره شود. در چهل‌سال جنگ خانمان‌سوز هم سبو شکسته و پیمانه ریخته شده بود، زیرا در ترس‌وگریز فکر تولید نمی‌شود، اندیشه به زمین و زمینه، به ثبات و مکان نیاز دارد و ما هرگز آن را نداشتیم.

5- نتیجه

سنایی از جملۀ شاعران عارفی است که در زندگی و پس از مرگ و تا امروز مورد توجه پژوهندگان قرار دارد و به این به سببی است که  سنایی عرفان را نظام‌مند وارد شعر کرد و به عرفان در شعر تشخص سبکی داد؛ پس سنایی‌در حقیقت نقطۀ عطف در شعر عرفانی محسوب می‌شود، بنابران معرفی آن از سوی سنایی‌پژوهان، معرفییکی از ستون‌های ادبیات فارسی به حساب می‌آید. پس از این که سنایی‌پژوهی در افغانستان در 1315 خ. با نوشتن رساله «احوال و آثار حکیم سنایی» آغاز می‌شود، سنایی‌پژوهان تا سال 1356خ. بهترین و ارزشمندترین آثار پژوهشی را در مورد احوال و آثار سنایی تقدیم کرده‌اند که ما این مقطع زمانی را دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی نام دادیم و آن را بهترین دوره و اوج آن را سال 1356 خواندیم. در دورۀ نخست دانشمندان افغانستان کمتر زیر تأثیر آثار بیرونی قرار داشتند وآثار پژوهشی آن‌ها مورد توجۀ جهان به ویژه پژوهندگان  ایران قرار داشت. پس از سال 1357 تا امروز توجه دانشمندان بیرونی به ویژه دانشمندان ایران به آثار پژوهندگان افغانستان کم شده و حتا به صفر رسیده است  که علت آن عدم رابطه ایران با افغانستان، جنگ‌های داخلی، از میان رفتن مراکز  تحقیقاتی و کتابخانه‌های آن سامان بود. این جنگ و تجاوز و مهاجرت سبب شد که در دورۀ سوم سنایی‌پژوهی افغانستان، دانشمندان افغانستان منابع جز آثار پدیدآمدۀ دورۀ اول سنایی‌پژوهی افغانستان و ایرانی نداشته‌ باشند، بدین معنی که در 20 سال اخیر (1380-1399)منابع سنایی‌پژوهی افغانستان را آثار دورۀ نخست سنایی‌پژوهی و ایرانی و به ندرت خارجی تشکیل می‌داد.

نخستین استفاده از منابع افغانستان ظاهراً توسط استاد مدرس رضوی صورت گرفته است.  وی  21 غزل سنایی را در چاپ دوم دیوان سنایی از رسالۀ «دربارۀ یک‌نسخۀ قدیم کلیات حکیم سنایی» اخذ کرده‌ است. زیادترین استفاده از منابع سنایی‌پژوهان افغانستان را  دکتر محمدرضا یوسفی و دکتر محسن محمدی در مقدمۀ تصحیح دوبارۀ شرح حدیقه موسوم به «لطایف‌الحدایق» عبداللطیف عباسی کرده‌اند؛ طوری که در یک مقدمه در 19 صفحه 20 بار به رسالۀ «سیری در ملک سنایی» از علی‌اصغر بشیر مراجعه و استناد کرده‌اند. دکتر یداللّه جلالی پندری در درجۀ دوم استفاده از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان قرار دارد، وی وفات سنایی و اشکالات دیوان‌های ‌چاپی و درج آیات در آن و ویژگی‌هاینسخۀ کابل را با استناد از منابع سنایی‌پژوهان افغانستان در مقدمۀ کتاب «غزل‌های حکیم سنایی» بیان کرده است. دکتر مریم حسینی در استفادۀ منابع سنایی‌پژوهی افغانستان در تصحیح و مقدمۀ «حدیقه الحقیقة.. یا فخری‌نامه» پس از آقای پندری قرار دارد. دکتر محمدرضا برزگر خالقی در تصحیح و مقدمۀ «دیوان سنایی» در بارۀ ویژگی‌های نسخۀ کابل و سبک سنایی از منابع افغانستان استفاده کرده است.

کسی که بیشتر از همه سنایی‌پژوهان ایران منابع افغانستان را می‌شناسد استاد کدکنی است، وی در کتاب‌شناسی کتاب «تازیانه‌های سلوک» از  18 منبع دورۀ نخست سنایی‌پژوهی افغانستان نام برده است و فقط در مقدمه از  رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» استاد خلیل‌اللّه خلیلی در باره سنایی استفاد کرده است. آنچه در مورد استفاده دانشمندان ایران از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان یاد کردیم همه بر می‌گردد به منابع تولید شده در دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی (1315-1356)، در دوره‌های بعدی تا حال دیده نشده است که دانشمندی ایرانی از منابع سنایی‌پژوهی افغانستان استفاده کرده باشد.

 واپسین سخن این که امید می‌رود که شرح «حدیقۀ» استاد عبدالاحد عشرتی غزنوی که در سه‌ جلد جلد اول و دوم در سال 1396 و جلدسوم در 1398 نشر شده است، ضمن کتب و مقالات دیگر، دوباره چاپ و نشر شود، تا سنایی‌دوستان این سامان هم از تحقیقات سنایی‌پژوهان امروزین افغانستان بخوانند.

6- منابع      

بشیرهروی، علی‌اصغر. (1356). سیری در ملک سنایی، کابل: چاپ بیهقی،ناشر وزارت اطلاعات و فرهنگ.

پنجشیری، غلام‌صفدر. (1356). تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی، کابل: انتشارات دانشگاه کابل.

پندری جلالی، یداللّه. (1386). غزل‌های حکیم سنایی غزنوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

دری، زهرا. (1388). دری به باغ حقیقت (گزیدۀ حدیقةالحقیقة)، کرج:انتشارات سرافراز.

روستایار، سیدعلی‌شاه. (1387). جهان بی‌انتها (اندیشه‌های عرفانی سنایی غزنوی)، کابل: چاپخانۀ احمدی، ناشر انتشارات بیهقی.

سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود. (1393). دیوان سنایی، به تصحیح و  مقدمۀ محمدرضا برزگر خالقی، تهران: انتشارات زوار.

 (1388). دیوان سنایی، به تصحیح و مقدمۀ مدرس رضوی، چاپ هفتم، تهران: چاپخانۀ احمدی، انتشارات سنایی.

 (1382). حدیقةالحقیقة الشریعةالطریقه (فخری‌نامه)، به تصحیح مریم حسینی، نشر مرکزدانشگاهی.

شفیعی کدکنی. (1397).تازیانه‌های سلوک، چاپ هیجدهم، تهران: نشر آگه، (چاپ اول 1372).

عابد، عبدالجبار. (1396). آرا و اندیشۀ حکیم سنایی، کابل: چاپخانۀ شمشاد، ناشر اکادمی علوم افغانستان.

عشرت غزنوی، عبدالاحد. (1398). شرح حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقة، ج. سوم، کابل: چاپ رستم، ناشر کمیتۀ علمی و فرهنگی شورای اجتماعی غزنه.

همایون، غلام‌سرور. (1389). حکیم سنایی و جهان‌بینی او، چاپ دوم، کابل: چاپ مطبعۀ آزادی، انتشارات بیهقی، (چاپ اول 1356).

یوسفی، محمدرضا و محمدی، محسن. (1398). شرح حدیقۀ سنایی (لطایف‌الحدایق عبداللطیف عباسی)،چاپ نخست، قم: انتشارات دانشگاه قم.

پایان

 

 

 

16 فوریه
۱ دیدگاه

دوره های تاریخی سنایی پژوهشی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی پژوهشی ایران و عکس آن.

تاریخ نشر: جمعه 27 دلو ( بهمن) 1402 خورشیدی – 16 فبروری 2024 میلادی – ملبورن – آسترالیا

صدیق الله کلکانی

دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران

ثور (اردیبهشت) 1401 خورشیدی

sediqullah.kk@gmil.com

 

دوره‌ های تاریخی  سنایی ‌ پژوهی افغانستان و

 تأثیرات آن بر سنایی ‌پژوهی ایران و عکس آن

 

بخش اول :

 

چکیده:

سنایی نه فقط ادیبی بود و به روان‌شناسی کلمات آشنا که توسط شاعران مورد تمجید و تقلید قرار گرفته باشد، بلکه وی ابواب تصوف را که تا آن وقت به نثر بود در نظم تبویب و جاویدانه کرد. در آثار سنایی تمام معارف اسلامی که تا آن وقت جلوه‌های آن در آثار ادبا و شعرا متفرق بود جمع آمد به طوری که از مجموع تألیفات او می‌توان رساله‌های وزینی در فقه و تفسیر، کلام، فلسفۀ یونانی، نجوم و طب، درد دین و مردم و زاهد و پارسا، تاریخ قدیم و نکات دیگر گرد آورد. به این سبب است که ضمن احترام به جایگاه سنایی شناخت وی شناخت گوشه‌ای از دانش‌ و معرفت و فرهنگ و اجتماع اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم است. سنایی توسط دانشمندان ولایت خودش شست‌سال قبل از امروز بهتر از هر جا تجلیل، تمجید و معرفی شده است که در آن زمان آثار نوشته ‌شده در مورد احوال و آثار سنایی مورد توجه پژوهندگان دنیا به ویژه ایران قرار داشت. اما در اثر جنگ‌ها و تجاوز شوروی و کودتا در افغانستان دیگر آن تحقیقات پیگیری نشد و رابطۀ دانشمندان بیرونی به آثار سنایی‌پژوهی افغانستان کم شد و به صفر رسید و در مقابل سنایی‌پژوهان افغانستان تحت تأثیر سنایی‌پژوهان بیرونی به ویژه ایران قرار گرفتند. محور بحث این مقاله باروش توصیفیتحلیلی وبااستفادهازابزارکتابخانه‌ای بررسی و تحلیل سه‌دورۀ تاریخی سنایی‌پژوهی در افغانستان و چگونگی تأثیرات سنایی‌پژوهان افغانستان بالای تحقیقات سنایی‌شناسی ایران و عکس آن و عوامل این تأثیرات است.

کلید واژه‌ها: سنایی، سنایی‌شناسی، دوره‌های تاریخی، افغانستان، ایران

  • مقدمه :

همان طور که معلوم است، سنایی دورۀ مطالعۀ مکمل و عمیق و دقیقی را در فرهنگ اسلامی انجام داده بود و قلمرو زبان  فارسی دری را از سطح زبان عوام تیم غزنه تا مدارس هرات و خانقاه‌های بلخ و نیشاپور تا عمق کتب فلسفی و داستان‌های تاریخی و منظومه‌های حماسی نوردیده بود. (همایون، 1389: 102)از سوی دیگر ساختار فرهنگی جامعۀ ایران قبل از سدۀ ششم راخردگرایی، دنیاگرایی، علم گرایی، ملی‌گرایی، اسطوره‌گرایی، تکثرگرایی تشکیل می‌داد؛ اما پس از آن یعنی قرن ششم عکس مساله جا ‌افتید ملیت‌گرایی به دیانت‌گرایی، دنیاگرایی به دنیاگریزی خردگرایی و عقل و استدلال به اشراق‌گرایی تبدیل ‌شد.زندگی سنایی دقیق میان قبل از سدۀ ششم و پس از آن واقع شده است، به همین خاطر سنایی را شاعر دورۀ گذار قلمداد کرده‌اند.پس شناخت سنایی ضمن لازم بودن، از یک‌زاویه، شناخت دودوره‌ای متمایز از تاریخ کهن خراسان است که بهتر از هرشاعرمسایل یادشده در شعر سنایی باز تاب دارد. (دری، 1388: 7)بادر نظرگیری آنچه عرض شد،در این مقاله ضمن تحلیل سه‌دورۀ تاریخی سنایی‌پژوهی در افغانستان به پرسش‌های از این دست پاسخ ارایه خواهیم کرد:

  • دوره‌های تاریخی سنایی‌پژوهی در افغانستان کدام‌هااند و چه مراحلی را طی کرده‌اند؟
  • تأثیر آثار سنایی‌پژوهان افغانستان بالای تحقیقات پژوهندگان ایران چه مراحلی داشته است؟
  • تأثیر سنایی‌پژوهان ایران در دوره‌های تاریخی سنایی‌پژوهی در افغانستان چگونه بوده است؟

2- پیشینۀ پژوهش

سنایی‌پژوهی و پیشینۀ آن به گونۀ امروزی در افغانستان حدود نود سال عمر دارد، در کشورهای فارسی زبان به ویژه ایران در نود سال قبل کم‌و‌بیش مانند افغانستان بوده است. پژوهندگان افغانستان از پژوهش‌های انجام شده در ایران استفاده کرده‌اند و طرف ایران نیز از آثار پدیدآمده توسط دانشمندان افغانستان متأثر بوده‌اند؛ اما در این دوکشور اثری که میزان این تأثیرپذیری دانشمندان یک‌کشور مثلاً تأثیرپذیری سنایی‌پژوهان افغانستان از آثار سنایی‌پژوهان ایران و یا عکس آن را  مشخص بسازد و درجۀ و عوامل استفاده از منابع یک‌دیگر را نشان دهد، پدید نیامده است. ظاهراً این نوشته نخستین کوششی استدر راه نشان دادن تأثیرپذیری دانشمندان دو کشور از یک‌دیگر و عوامل این تأثیرپذیری.

3- دوره‌های سنایی‌پژوهی در تاریخ سنایی‌شناسی افغانستان

سنایی‌پژوهی در افغانستان با در نظرداشت تاریخ پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعیافغانستان دارای فرازو فرود‌هایی‌ است و با توجه به ویژگی‌های کمی و کیفی، صوری و محتوایی و گونه‌های بهره‌مندی از منابع و مآخذ، سنایی‌پژوهی را در افغانستان به سه‌دورۀ متمایز می‌توان تقسیم کرد.

3-1- دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی

دورۀ نخست: از (1315-1356) را در بر دارد. این دوره بهترین دورۀ سنایی‌پژوهی در افغانستان است و دانشمندان این دوره بهترین آثار پژوهشی را نگاشته‌اند. جریان سنایی‌شناسی  به معنی اصلی کلمه، در دهۀ دوم قرن چهاردهم خورشیدی با نوشتن رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» توسط استاد خلیلی در سال 1315 آغاز می‌شود. پس از آن جریان سنایی‌شناسی با وجود کم‌بود وسایل چاپ و نشر در افغانستان، پژوهش‌هایش در مورد زوایای گونا‌گون زندگی حکیم سنایی و آثارش توسط دانشمندان، استادان و پژوهندگان افغانستان ادامه می‌یابد و با تشکیل انجمن ادبی غزنویان به همت غلام‌جیلانی جلالی و شیفتگان فرهنگ و ادب به ویژه ادبیات عرفانی، در ولایت غزنی، چاپ و نشر نوشته‌ها در مورد عرفا و دانشمندان غزنوی به ویژه سنایی غزنوی به شدت پیگیری می‌شود. این انجمن در سال 1332 نخستین‌بار «چهاراثر نایاب سنایی» (عقل‌نامه، عشق‌نامه، بهرام و بهروز و کارنامۀ بلخ) را باتصحیح و نوشتن مقدمۀ مبسوط استاد جلالی نشر می‌کند. به دنبال آن، دوکتاب دیگر یکی متن سیرالعباد الی‌المعاد و سیرالنفس امام فخرالدین رازی را در سال 1344  استاد رضا مایل هروی تصحیح و نشر می‌کند و اثر دوم  زیر عنوان «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» را استاد غلام‌صفدر پنجشیری می‌نویسد.

سال 1356 را بایداوج سنایی‌پژوهی در افغانستان دانست، زیرادر این سال برای نخستین‌بار است که به همت دکتر نوین وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان دورۀ جمهوریت محمدداؤود، همایش نه‌صدمین سالروز میلاد حکیم سنایی به سویۀ بین‌المللی برگزار می‌شود. در این همایش از کشورهای فارسی زبان هم‌فرهنگ منطقه و بیشتر کشورهای غیر فارسی زبان عرفان‌دوست جهان دانشمندان اشتراک کرده بودند. آن همایش نقطۀ عطفی در سنایی‌پژوهی به شمار می‌رود، چه در آن سال و آن همایش مقالات علمی و تحقیقی بسیاری قرائت گردید و فضای تازه‌ای برای پژوهش‌های سنایی‌شناسی گشوده شد. خوش‌بختانه تعداد 20 مقاله از آن مقاله‌ها و چند کتاب مانند «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» تألیف و تحقیق استاد همایون، «سیری در ملک سنایی» از علی‌اصغر بشیر، تحقیق در متن «سیرالعباد الی‌المعاد و سیرالنفس» از استاد رضا مایل هروی، «گزیدۀ حدیقه» توسط استاد عبدالحی حبیبی،چاپ دوم «مکاتیب سنایی» توسط دانشگاه کابل با مقدمۀ سه‌استاد آن دانشگاه و مقدمه و فهرست‌نویسی نسخۀ کابل کلیات سنایی توسط استاد علی‌اصغر بشیر هروی در دست است.

3-2- دورۀ دوم سنایی‌پژوهی

دورۀ دوم از (1357-1379) را باید دورۀ کودتا، تجاوز روس، آغاز جهاد و جنگ داخلی و زمان نابودی همه چیز  یا: دورۀ فترت سنایی‌شناسی نامید.جریان سنایی‌شناسی با تأثیرپذیری از اوضاع و احوال مستقیم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این کشور فرازو فرود‌هایی را طی کرد و مانند دورۀ اول، یک جریان پویا نماند و به ایستایی‌های جبران ناپذیر و تاسف‌بار مواجه شد که سبب آن معلوم است؛ جنگ و تجاوز و بی‌خانمان شدن مردم این کشور. چنانکه می‌دانیم پس از سال 1356 یعنی درست در هفتم ثور/ اردی‌بهشت نظام جمهوری با کودتای کمونیستی بر افتاد و پس از آن کشور به اشغال ارتش شوروی در آمد.جهاد در کشور و هجرت از دیار آغاز شدو بسیاری از امورات اساسی کشور تحت تأثیر جنگ و اشغال مختل گشت و شمار زیادی از دانشمندان و محققان ناپدید و یا آواره شدند و دیگر مجال نوشتن در دیار هجرت کم‌تر یافتند.بدین سبب این پژوهش‌ها از آن جریان شتابان و مستانه بازماند. از سال (1371- 1379) (سال‌های حاکمیت مجاهدین و امارت طالبان) به سبب  جنگ و مهاجرت نیز زمینۀ کار پژوهشی مساعد نبود، یعنی دنبالۀ این جنگ‌ها و کشمکش‌ها تا سال 1380 ادامه یافت. بنابران  از 1357 تا سال‌ 11379خ. جز یک‌رساله و سه‌مقاله در مورد سنایی، به دست ما نرسیده استو این نوشته‌هازیر فشرده معرفی شده است:

  • رساله‌ای زیر عنوان «نقش معرفت سنایی» را عبدالکریم حمیدی غفار غزنوی که گزیده‌ای از حدیقه، سیرالعباد و طریق التحقیق حکیم سنایی به اضافۀ رسالۀ سیر النفس عاقله امام فخر رازی است جمع‌آوریکرده و آن از در 1370 نشر کرده است.
  • مقالۀ «ذیل سیرالعباد سنایی» را استاد مایل‌هروی در سال 1360 تحریر و مجله خراسان آن را چاپ کرده و مقالۀ «انعکاس عصر و محیط در اشعار سنایی» را عبدالله بختانی خدمتگار در 1361 در مجلۀ عرفان نشر کرده و مقالۀ«تأملی گذرا وشتابنده بر برخی از اندیشه‌های آموزشی و پرورشی حکیم سنایی غزنوی» را دکتر دوست‌محمد پروانیدر 1370 نگاشته و  مجلۀ عرفان آن را نشر کرده است.

3-3- دورۀ سوم سنایی‌پژوهی

طوری که در بالا گفتیم، دنبالۀ جنگ تا1380 ادامه یافت، پس از آن آرامشی در کشور پدید آمد و دانشگاه‌ها و موسسات علمی_پژوهشی دوباره آغاز به کار کردند، سنایی‌پژوهی جانی تازه گرفت، کتاب‌ها و مقالات علمی متعددی با راه و روش‌های نوین نگاشته و تألیف شد که از جهاتی بر بخشی از پژوهش‌های پیشین برتری دارد.20 سال اخیر از 1380تا امروز دورۀ سوم تاریخی سنایی‌پژوهی افغانستان است. گفته آمدیم که از (1380 -1399) مردم آرامی نسبی داشتند، مانند دور نخست، سنایی‌شناسی رونق چشم‌گیر داشت و آثار گسترده تولید و نشر شد که در زیر آن آثار فشرده می‌آید:

عبدالجبار عابد کتابی زیر عنوان «آرا و اندیشۀ حکیم سنایی» در سال 1384 تالیف کرده است.

مقالۀ «سنایی و معرفت حقایق» سیدعلی‌شاه روستایار توسط مجلۀ خراسان در 1384 نشر شده است.

  • مقالۀ «نگرشی بر تازیانه‌های سلوک شفیعی کدکنی» را محمداکبرسنا غزنوی در سال 1385نوشته است.
  • مجلۀ خراسان ارگان بخش زبان و ادبیات فارسی دری اکادمی علوم افغانستان، 23 مقالۀ علمی- پژوهشی از استادان و دانشمندان سنایی‌شناس را در ویژه‌نامۀ سنایی در 1387 به سنایی‌دوستان نشر کرده است.
  • آقای سیدعلی‌شاه روستایار در 1387 رسالۀ علمی خود را زیر عنوان «جهان‌بی‌انتها» در 457 صفحه نشر کرده است.
  • استاد قویم «مجموعۀ مقاله‌ها در زمینۀ شعر عرفانی…» را در سال 1389 نوشته است که از هفده مقالۀ این مجموعه چهارمقاله‌اش به سنایی و آثارش اختصاص دارد.
  • «سیری در ادبیات عرفانی» را استاد عبدالقیوم قویم، در سال 1391 نوشته که بیشتر به سنایی و کارکردهایش پرداخته است.
  • رسالۀ «برخی از موضوعات تعلیمی در دیوان سنایی» را عبدالصمدصمیمی در سال 1392 تالیف و نشر کرده است.
  • در 667 صفحه آقای روستایار اثر پژوهشی «حدیقه و مثنوی» (نگرش مقایسی بر حدیقه و مثنوی) را در سال 1392 نشر کرده است.
  • «مجموعۀ مقالات همایش نه‌صدمین سالروز میلاد سنایی در سال 1356» به اهتمام عبدالحمید نبی‌زاده در سال 1392 نشر شده است.
  • «شرح حدیقه» در سه‌جلد از میان جلسات درس حدیقه استاد عبدالاحد عشرتی مکتوب شده که جلد اول (485)صفحه و دوم(259) صفحه در سال 1396 و جلد سوم (417) صفحه در 1398 نشر شده است.
  • رسالۀ ««دگرگونی‌های غزل در اندیشگاه سنایی» را محمدافسر رهبین در سال 1398 نوشته که هنوز نشر نشده است.

          قبل از این که به بخش دوم این نوشته برویم باید چند نکتۀ مهم در مورد سه دورۀ تاریخی سنایی‌پژوهی بگوییم:

 بیشترین نکات در مورد سنایی و آثارش از تحلیل‌های خود سنایی‌پژوهان دورۀ نخست بیرون آمده است نه که از منابع قبلی اخذ کرده باشند، یعنی نکاتی که  امروز هم سنایی‌پژوهان به آن معتقد‌اند، که در نوشتۀ جداگانه بر آن پرداخته شده است.آثار دورۀ سوم از نظر ساختار پژوهشی و اصول تحقیق بهتر از سال‌های دور نخست است و اما از نظر محتوا و کشف نکات بکر مانند آثار دورۀ اول نیست. بیشتر رساله‌ها تألیفی‌ست؛ معنی سخن این است که برخی از مطالب تحقیقات 20 سال اخیر (دورۀ  سوم)  از پژوهش‌های دانشمندان سال‌های قبل از 1357 (دورۀ اول) نقل و کاپی شده است. 

4- تأثیر سنایی‌پژوهان ایران بالای آثار سنایی‌پژوهان افغانستان و عکس آن

در نخست ما تاثیرات آثار سنایی‌پژوهی ایران بر آثار سنایی‌شناسان افغانستان را کوتاه بررسی می‌کنیم، سپس عکس مساله را.

4-1- تأثیرات آثار سنایی‌پژوهان ایران بالای آثار سنایی‌پژوهان افغانستان

در دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی (1315-1356) در افغانستان، سنایی‌پژوهان از چند منبع محدود چاپ ایران مانند تاریخ ادبیات ایران از دکتر رضازاده شفق، منتخبات تاریخ ادبیات ایران از استاد بدیع‌الزمان فروزان‌فر و آثار تصحیح شدۀ سنایی توسط استاد مدرس رضوی، با کاروان حلۀ زرینکوب و تاریخ نظم و نثر در ایران از سعید نفیسیاستفاده کرده‌اند و منابع عمدۀ پژوهشی مورد استفادۀ ایشان را تذکره‌های قدیمی و قاموس‌های لغت؛ مانند: تذکرۀ دولت‌شاه، تذکرۀ والۀ داغستانی، کشف‌الظنون حاج خلیفه، معجم‌البلدان یاقوت حموی، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ انندراج، قاموس‌ الاعلام شمس‌الدین سامی و مجلۀ کابل، قاموس افغانی… تشکیل می‌داد. البته تأثیرپذیری دانشمندان افغانستان از منابع ایرانی طوری بوده است که هر قدر از سال 1315 که نخستین اثر پژوهشی در مورد سنایی زیر عنوان «احوال و آثار حکیم سنایی غزنوی» توسط استاد خلیلی نگاشته می‌شودبه طرف 1356 می‌آییم تأثیرپذیری و استفاده از منابع ایرانی زیاد می‌شود. طوری که استاد خلیل‌اللّه خلیلی در رسالۀ مذکور فقط از تاریخ ادبیات فارسی از هرمان اته ترجمه رضازاده شفق، تاریخ ادبیات ایران از صفا، سخن و سخنوران تألیف بدیع‌الزمان فروزان‌فر و منتخبات ادبیات ایران از بدیع‌الزمان استفاده کرده است. در 1332 که چهار کتاب نایاب سنایی(عشق­نامه، عقل­نامه، بهرام و بهروز، کارنامۀ بلخ) توسط استاد غلام‌جیلالی تصحیح و نشر می‌شود در نوشتن مقدمۀ آن چون تمام منابع خود را ذکر نکرده است ما در منابع مذکور جز دیوان سنایی به تصحیح مدرس رضوی منابع ایرانی ندیدیم.

           در سال 1356 که اوج سنایی‌شناسی ا‌ست که پیش نیز یاد کردیم، چند کتاب تحقیقی که ذکرش رفت نوشته شده است و این جاتنها  به منابع ایرانی آن اشاره می‌کنیم. در رسالۀ تحقیقی «حکیم سنایی و جهان‌بینی او» استاد همایون نویسندۀ این رساله به چند منبع ایرانی استناد کرده است که در زیر مشخص و معرفی می‌کنیم:

  • مقاله «کنوزالاسرار» که در سال چهاردهم شماره سوم مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران گلچین معانی نوشته بود؛
  • تاریخ نظم و نثر در ایران از سعید نفیسی؛
  • فیه مافیه مولوی با تصحیح و مقدمه فروزانفر؛
  • سبک خراسانی از جعفر محجوب؛
  • با کاروان حلۀ زرینکوب؛
  • فرهنگ اصطلاحات عرفانی از سیدجعفر سجادی
  • مثنوی‌های سنایی به تصحیح مدرس رضوی.

در رسالۀ تحقیقی «سیری در ملک سنایی» علی‌اصغر بشیر در پهلوی منابع داخلی و خارجی غیر ایرانی از چند منبع محدود ایرانی نیز استفاده کرده است که اشاره می‌شود:

  • با کاروان حلۀ زرینکوب؛
  • تاریخ ادبیات دکتر صفا و مقدمه مدرس رضوی بر دیوان سنایی.

          دورۀ دوم سنایی‌پژوهی (1357-1379)طوری که در بخش نخست مقاله ذکر شد، دورۀ کودتای حزب خلق، تجاوز شوری و جهاد و هجرت بود، مجالی برای تحقیق و تولید آثار پژوهشی نبود و در این محدودۀ زمانی بیش از یک‌رساله و سه‌مقاله نداریم. فقط در مقالۀ «تأملی گذرا بر برخی از موضوعات پرورشی و آموزشی» از تعلیقات حدیقه از استاد مدرس رضوی استفاده شده است و در دو مقالۀ دیگر و یک‌رساله که در بالا نیز از آن یاد کردیم از منابع ایرانی استفاده نشده است.

          در دورۀ سوم تاریخی سنایی‌پژوهی که در بالا به آن پرداخته شد، بیشترین استفاده از منابع فارسی ایرانی صورت گرفته است که در نخست به گونه‌ای فشرده منابع استفاده‌شدۀ ایرانی در آثار تولید شده این دوره را بررسی می‌کنیم و پس از آن در مورد  اسباب این که چرا از این منابع  در تولید آثار سنایی‌پژوهی در افغانستان استفاده شده است، بحث می‌شود.

          حجیم‌ترین اثری که در دورۀ سوم سنایی‌پژوهی در افغانستان نشر شده استو مشخصات آن قبلاً ذکر شد، رسالۀ پژوهشی سیدعلی‌شاه روستایار زیر عنوان «جهان بی‌انتها»ست. در این کتاب از میان 56 منبع به کار رفته در این اثر 27 منبع آن چاپ ایران است که در این میان 14 تذکره‌های قدیم وجود دارد که تصحیح و مقدمه‌نویسی در ایران شده است. (روستایار، 1387: 452-457)

          آقای عبدالجبار عابد در رسالۀ «آرا و اندیشۀ حکیم سنایی» خود از میان 73 منبع که در نوشتن این اثر به کار برده است، 21 منبع آن ایرانی است. (عابد، 1396: 271-277)در «دگرگونی در اندیشگاه سنایی» محمدافسر رهبین از  21 منبع استفاده شده 7 منبع آن ایرانی است. استاد عشرتی غزنوی که در شرح حدیقۀ سه‌جلدی خویش به بیش از 30 منبع مراجعه کرده و از هفت‌منبع ایرانی استفاده کرده است. (عشرتی، 1396، ج1: 481-485)؛ (عشرتی، 1398، ج3: 416-419 )

          در بالا دیدیم که در دورۀ نخست تاریخی سنایی‌پژوهی، سنایی‌پژوهان افغانستان زیادتر از هفت‌اثر ایرانی در نوشته‌های شان استفاده نکرده‌اند. این سخن دو تا نکته را می‌رساند نکتۀ نخستدر دسترس نداشتن آثار ادبی تولیدشده در ایران را بنابر عوامل متعدد. دوم این که سنایی‌پژوهان دورۀ نخست بیشتر تحلیل‌های شان با توجه و تاکید بر منابع داخلی و تذکره‌های قدیمی بود. دورۀ دوم سنایی‌پژوهی که آن را دورۀ فترت سنایی‌شناسی به سبب کودتا 1357 یاد کردیم، آثار قابل توجهی نداریم تا بر آن پایه تاثیرات منابع ایرانی را در جریان سنایی‌پژوهی این دوره بسنجیم. در دورۀ سوم تاریخی سنایی‌پژوهی غلظت تأثیر منابع ایرانی طوری که در بالا اشاره کردیم بیشتر از دورۀ اول است و سبب آن نیز دو سه نکته است که به گونۀ فشرده بیان می‌شود:

  • فقدان منابع داخلی به سبب وفقه آمدن 24 سال میان دورۀ نخست و سوم سنایی‌پژوهی، یعنی از سال 1356- 1380 در 24 سال‌ جای تحقیق را کودتا و تجاوز شوروی، مهاجرت، جهاد و غم‌های مضاعف گرفت. پس سنایی‌شناسان پس از سال 1380 با پیش چشم‌داشتن منابع دورۀ نخست داخلی از منابع ایرانی استفاده فراوان کرده‌اند.
  • رابطه و مراودات و شناخت سنایی‌پژوهان افغانستان از دانشمندان ایرانی و رونق گرفتن تجارت کتاب از ایران به افغانستان، سبب شد که دانشمندان افغانستان دانشمندان بیشتر ایران را بشناسند و از منابع ایرانی استفاده کنند.
  • مصادف به دورۀ نخست سنایی‌پژوهی افغانستان، در ایران چندتن محدود سنایی‌پژوه داشتیم که پرکارترین آن‌ها استاد مدرس رضوی بود، اما در 24 سالی که افغانستان در گیر کودتا، تجاور شوروی، مهاجرت بود. در ایران دانشمندان بیشتری در عرصۀ سنایی‌پژوهی قدعلم کردند و به تحقیق در مورد سنایی پرداختند، طبیعی هم است که دانشمندان افغانستان از آن تحقیقات استفاد کردند.

ادامه دارد …