دوره های تاریخی سنایی پژوهشی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی پژوهشی ایران و عکس آن.
تاریخ نشر: جمعه ۲۷ دلو ( بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۶ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
صدیق الله کلکانی
دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران
ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۱ خورشیدی
دوره های تاریخی سنایی پژوهی افغانستان و
تأثیرات آن بر سنایی پژوهی ایران و عکس آن
بخش اول :
چکیده:
سنایی نه فقط ادیبی بود و به روانشناسی کلمات آشنا که توسط شاعران مورد تمجید و تقلید قرار گرفته باشد، بلکه وی ابواب تصوف را که تا آن وقت به نثر بود در نظم تبویب و جاویدانه کرد. در آثار سنایی تمام معارف اسلامی که تا آن وقت جلوههای آن در آثار ادبا و شعرا متفرق بود جمع آمد به طوری که از مجموع تألیفات او میتوان رسالههای وزینی در فقه و تفسیر، کلام، فلسفۀ یونانی، نجوم و طب، درد دین و مردم و زاهد و پارسا، تاریخ قدیم و نکات دیگر گرد آورد. به این سبب است که ضمن احترام به جایگاه سنایی شناخت وی شناخت گوشهای از دانش و معرفت و فرهنگ و اجتماع اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم است. سنایی توسط دانشمندان ولایت خودش شستسال قبل از امروز بهتر از هر جا تجلیل، تمجید و معرفی شده است که در آن زمان آثار نوشته شده در مورد احوال و آثار سنایی مورد توجه پژوهندگان دنیا به ویژه ایران قرار داشت. اما در اثر جنگها و تجاوز شوروی و کودتا در افغانستان دیگر آن تحقیقات پیگیری نشد و رابطۀ دانشمندان بیرونی به آثار سناییپژوهی افغانستان کم شد و به صفر رسید و در مقابل سناییپژوهان افغانستان تحت تأثیر سناییپژوهان بیرونی به ویژه ایران قرار گرفتند. محور بحث این مقاله باروش توصیفیتحلیلی وبااستفادهازابزارکتابخانهای بررسی و تحلیل سهدورۀ تاریخی سناییپژوهی در افغانستان و چگونگی تأثیرات سناییپژوهان افغانستان بالای تحقیقات سناییشناسی ایران و عکس آن و عوامل این تأثیرات است.
کلید واژهها: سنایی، سناییشناسی، دورههای تاریخی، افغانستان، ایران
- مقدمه :
همان طور که معلوم است، سنایی دورۀ مطالعۀ مکمل و عمیق و دقیقی را در فرهنگ اسلامی انجام داده بود و قلمرو زبان فارسی دری را از سطح زبان عوام تیم غزنه تا مدارس هرات و خانقاههای بلخ و نیشاپور تا عمق کتب فلسفی و داستانهای تاریخی و منظومههای حماسی نوردیده بود. (همایون، ۱۳۸۹: ۱۰۲)از سوی دیگر ساختار فرهنگی جامعۀ ایران قبل از سدۀ ششم راخردگرایی، دنیاگرایی، علم گرایی، ملیگرایی، اسطورهگرایی، تکثرگرایی تشکیل میداد؛ اما پس از آن یعنی قرن ششم عکس مساله جا افتید ملیتگرایی به دیانتگرایی، دنیاگرایی به دنیاگریزی خردگرایی و عقل و استدلال به اشراقگرایی تبدیل شد.زندگی سنایی دقیق میان قبل از سدۀ ششم و پس از آن واقع شده است، به همین خاطر سنایی را شاعر دورۀ گذار قلمداد کردهاند.پس شناخت سنایی ضمن لازم بودن، از یکزاویه، شناخت دودورهای متمایز از تاریخ کهن خراسان است که بهتر از هرشاعرمسایل یادشده در شعر سنایی باز تاب دارد. (دری، ۱۳۸۸: ۷)بادر نظرگیری آنچه عرض شد،در این مقاله ضمن تحلیل سهدورۀ تاریخی سناییپژوهی در افغانستان به پرسشهای از این دست پاسخ ارایه خواهیم کرد:
- دورههای تاریخی سناییپژوهی در افغانستان کدامهااند و چه مراحلی را طی کردهاند؟
- تأثیر آثار سناییپژوهان افغانستان بالای تحقیقات پژوهندگان ایران چه مراحلی داشته است؟
- تأثیر سناییپژوهان ایران در دورههای تاریخی سناییپژوهی در افغانستان چگونه بوده است؟
۲- پیشینۀ پژوهش
سناییپژوهی و پیشینۀ آن به گونۀ امروزی در افغانستان حدود نود سال عمر دارد، در کشورهای فارسی زبان به ویژه ایران در نود سال قبل کموبیش مانند افغانستان بوده است. پژوهندگان افغانستان از پژوهشهای انجام شده در ایران استفاده کردهاند و طرف ایران نیز از آثار پدیدآمده توسط دانشمندان افغانستان متأثر بودهاند؛ اما در این دوکشور اثری که میزان این تأثیرپذیری دانشمندان یککشور مثلاً تأثیرپذیری سناییپژوهان افغانستان از آثار سناییپژوهان ایران و یا عکس آن را مشخص بسازد و درجۀ و عوامل استفاده از منابع یکدیگر را نشان دهد، پدید نیامده است. ظاهراً این نوشته نخستین کوششی استدر راه نشان دادن تأثیرپذیری دانشمندان دو کشور از یکدیگر و عوامل این تأثیرپذیری.
۳- دورههای سناییپژوهی در تاریخ سناییشناسی افغانستان
سناییپژوهی در افغانستان با در نظرداشت تاریخ پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعیافغانستان دارای فرازو فرودهایی است و با توجه به ویژگیهای کمی و کیفی، صوری و محتوایی و گونههای بهرهمندی از منابع و مآخذ، سناییپژوهی را در افغانستان به سهدورۀ متمایز میتوان تقسیم کرد.
۳-۱- دورۀ نخست تاریخی سناییپژوهی
دورۀ نخست: از (۱۳۱۵-۱۳۵۶) را در بر دارد. این دوره بهترین دورۀ سناییپژوهی در افغانستان است و دانشمندان این دوره بهترین آثار پژوهشی را نگاشتهاند. جریان سناییشناسی به معنی اصلی کلمه، در دهۀ دوم قرن چهاردهم خورشیدی با نوشتن رسالۀ «احوال و آثار حکیم سنایی» توسط استاد خلیلی در سال ۱۳۱۵ آغاز میشود. پس از آن جریان سناییشناسی با وجود کمبود وسایل چاپ و نشر در افغانستان، پژوهشهایش در مورد زوایای گوناگون زندگی حکیم سنایی و آثارش توسط دانشمندان، استادان و پژوهندگان افغانستان ادامه مییابد و با تشکیل انجمن ادبی غزنویان به همت غلامجیلانی جلالی و شیفتگان فرهنگ و ادب به ویژه ادبیات عرفانی، در ولایت غزنی، چاپ و نشر نوشتهها در مورد عرفا و دانشمندان غزنوی به ویژه سنایی غزنوی به شدت پیگیری میشود. این انجمن در سال ۱۳۳۲ نخستینبار «چهاراثر نایاب سنایی» (عقلنامه، عشقنامه، بهرام و بهروز و کارنامۀ بلخ) را باتصحیح و نوشتن مقدمۀ مبسوط استاد جلالی نشر میکند. به دنبال آن، دوکتاب دیگر یکی متن سیرالعباد الیالمعاد و سیرالنفس امام فخرالدین رازی را در سال ۱۳۴۴ استاد رضا مایل هروی تصحیح و نشر میکند و اثر دوم زیر عنوان «تأثیر قرآن مجید در دیوان سنایی» را استاد غلامصفدر پنجشیری مینویسد.
سال ۱۳۵۶ را بایداوج سناییپژوهی در افغانستان دانست، زیرادر این سال برای نخستینبار است که به همت دکتر نوین وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان دورۀ جمهوریت محمدداؤود، همایش نهصدمین سالروز میلاد حکیم سنایی به سویۀ بینالمللی برگزار میشود. در این همایش از کشورهای فارسی زبان همفرهنگ منطقه و بیشتر کشورهای غیر فارسی زبان عرفاندوست جهان دانشمندان اشتراک کرده بودند. آن همایش نقطۀ عطفی در سناییپژوهی به شمار میرود، چه در آن سال و آن همایش مقالات علمی و تحقیقی بسیاری قرائت گردید و فضای تازهای برای پژوهشهای سناییشناسی گشوده شد. خوشبختانه تعداد ۲۰ مقاله از آن مقالهها و چند کتاب مانند «حکیم سنایی و جهانبینی او» تألیف و تحقیق استاد همایون، «سیری در ملک سنایی» از علیاصغر بشیر، تحقیق در متن «سیرالعباد الیالمعاد و سیرالنفس» از استاد رضا مایل هروی، «گزیدۀ حدیقه» توسط استاد عبدالحی حبیبی،چاپ دوم «مکاتیب سنایی» توسط دانشگاه کابل با مقدمۀ سهاستاد آن دانشگاه و مقدمه و فهرستنویسی نسخۀ کابل کلیات سنایی توسط استاد علیاصغر بشیر هروی در دست است.
۳-۲- دورۀ دوم سناییپژوهی
دورۀ دوم از (۱۳۵۷-۱۳۷۹) را باید دورۀ کودتا، تجاوز روس، آغاز جهاد و جنگ داخلی و زمان نابودی همه چیز یا: دورۀ فترت سناییشناسی نامید.جریان سناییشناسی با تأثیرپذیری از اوضاع و احوال مستقیم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این کشور فرازو فرودهایی را طی کرد و مانند دورۀ اول، یک جریان پویا نماند و به ایستاییهای جبران ناپذیر و تاسفبار مواجه شد که سبب آن معلوم است؛ جنگ و تجاوز و بیخانمان شدن مردم این کشور. چنانکه میدانیم پس از سال ۱۳۵۶ یعنی درست در هفتم ثور/ اردیبهشت نظام جمهوری با کودتای کمونیستی بر افتاد و پس از آن کشور به اشغال ارتش شوروی در آمد.جهاد در کشور و هجرت از دیار آغاز شدو بسیاری از امورات اساسی کشور تحت تأثیر جنگ و اشغال مختل گشت و شمار زیادی از دانشمندان و محققان ناپدید و یا آواره شدند و دیگر مجال نوشتن در دیار هجرت کمتر یافتند.بدین سبب این پژوهشها از آن جریان شتابان و مستانه بازماند. از سال (۱۳۷۱- ۱۳۷۹) (سالهای حاکمیت مجاهدین و امارت طالبان) به سبب جنگ و مهاجرت نیز زمینۀ کار پژوهشی مساعد نبود، یعنی دنبالۀ این جنگها و کشمکشها تا سال ۱۳۸۰ ادامه یافت. بنابران از ۱۳۵۷ تا سال ۱۱۳۷۹خ. جز یکرساله و سهمقاله در مورد سنایی، به دست ما نرسیده استو این نوشتههازیر فشرده معرفی شده است:
- رسالهای زیر عنوان «نقش معرفت سنایی» را عبدالکریم حمیدی غفار غزنوی که گزیدهای از حدیقه، سیرالعباد و طریق التحقیق حکیم سنایی به اضافۀ رسالۀ سیر النفس عاقله امام فخر رازی است جمعآوریکرده و آن از در ۱۳۷۰ نشر کرده است.
- مقالۀ «ذیل سیرالعباد سنایی» را استاد مایلهروی در سال ۱۳۶۰ تحریر و مجله خراسان آن را چاپ کرده و مقالۀ «انعکاس عصر و محیط در اشعار سنایی» را عبدالله بختانی خدمتگار در ۱۳۶۱ در مجلۀ عرفان نشر کرده و مقالۀ«تأملی گذرا وشتابنده بر برخی از اندیشههای آموزشی و پرورشی حکیم سنایی غزنوی» را دکتر دوستمحمد پروانیدر ۱۳۷۰ نگاشته و مجلۀ عرفان آن را نشر کرده است.
۳-۳- دورۀ سوم سناییپژوهی
طوری که در بالا گفتیم، دنبالۀ جنگ تا۱۳۸۰ ادامه یافت، پس از آن آرامشی در کشور پدید آمد و دانشگاهها و موسسات علمی_پژوهشی دوباره آغاز به کار کردند، سناییپژوهی جانی تازه گرفت، کتابها و مقالات علمی متعددی با راه و روشهای نوین نگاشته و تألیف شد که از جهاتی بر بخشی از پژوهشهای پیشین برتری دارد.۲۰ سال اخیر از ۱۳۸۰تا امروز دورۀ سوم تاریخی سناییپژوهی افغانستان است. گفته آمدیم که از (۱۳۸۰ -۱۳۹۹) مردم آرامی نسبی داشتند، مانند دور نخست، سناییشناسی رونق چشمگیر داشت و آثار گسترده تولید و نشر شد که در زیر آن آثار فشرده میآید:
عبدالجبار عابد کتابی زیر عنوان «آرا و اندیشۀ حکیم سنایی» در سال ۱۳۸۴ تالیف کرده است.
مقالۀ «سنایی و معرفت حقایق» سیدعلیشاه روستایار توسط مجلۀ خراسان در ۱۳۸۴ نشر شده است.
- مقالۀ «نگرشی بر تازیانههای سلوک شفیعی کدکنی» را محمداکبرسنا غزنوی در سال ۱۳۸۵نوشته است.
- مجلۀ خراسان ارگان بخش زبان و ادبیات فارسی دری اکادمی علوم افغانستان، ۲۳ مقالۀ علمی- پژوهشی از استادان و دانشمندان سناییشناس را در ویژهنامۀ سنایی در ۱۳۸۷ به سناییدوستان نشر کرده است.
- آقای سیدعلیشاه روستایار در ۱۳۸۷ رسالۀ علمی خود را زیر عنوان «جهانبیانتها» در ۴۵۷ صفحه نشر کرده است.
- استاد قویم «مجموعۀ مقالهها در زمینۀ شعر عرفانی…» را در سال ۱۳۸۹ نوشته است که از هفده مقالۀ این مجموعه چهارمقالهاش به سنایی و آثارش اختصاص دارد.
- «سیری در ادبیات عرفانی» را استاد عبدالقیوم قویم، در سال ۱۳۹۱ نوشته که بیشتر به سنایی و کارکردهایش پرداخته است.
- رسالۀ «برخی از موضوعات تعلیمی در دیوان سنایی» را عبدالصمدصمیمی در سال ۱۳۹۲ تالیف و نشر کرده است.
- در ۶۶۷ صفحه آقای روستایار اثر پژوهشی «حدیقه و مثنوی» (نگرش مقایسی بر حدیقه و مثنوی) را در سال ۱۳۹۲ نشر کرده است.
- «مجموعۀ مقالات همایش نهصدمین سالروز میلاد سنایی در سال ۱۳۵۶» به اهتمام عبدالحمید نبیزاده در سال ۱۳۹۲ نشر شده است.
- «شرح حدیقه» در سهجلد از میان جلسات درس حدیقه استاد عبدالاحد عشرتی مکتوب شده که جلد اول (۴۸۵)صفحه و دوم(۲۵۹) صفحه در سال ۱۳۹۶ و جلد سوم (۴۱۷) صفحه در ۱۳۹۸ نشر شده است.
- رسالۀ ««دگرگونیهای غزل در اندیشگاه سنایی» را محمدافسر رهبین در سال ۱۳۹۸ نوشته که هنوز نشر نشده است.
قبل از این که به بخش دوم این نوشته برویم باید چند نکتۀ مهم در مورد سه دورۀ تاریخی سناییپژوهی بگوییم:
بیشترین نکات در مورد سنایی و آثارش از تحلیلهای خود سناییپژوهان دورۀ نخست بیرون آمده است نه که از منابع قبلی اخذ کرده باشند، یعنی نکاتی که امروز هم سناییپژوهان به آن معتقداند، که در نوشتۀ جداگانه بر آن پرداخته شده است.آثار دورۀ سوم از نظر ساختار پژوهشی و اصول تحقیق بهتر از سالهای دور نخست است و اما از نظر محتوا و کشف نکات بکر مانند آثار دورۀ اول نیست. بیشتر رسالهها تألیفیست؛ معنی سخن این است که برخی از مطالب تحقیقات ۲۰ سال اخیر (دورۀ سوم) از پژوهشهای دانشمندان سالهای قبل از ۱۳۵۷ (دورۀ اول) نقل و کاپی شده است.
۴- تأثیر سناییپژوهان ایران بالای آثار سناییپژوهان افغانستان و عکس آن
در نخست ما تاثیرات آثار سناییپژوهی ایران بر آثار سناییشناسان افغانستان را کوتاه بررسی میکنیم، سپس عکس مساله را.
۴-۱- تأثیرات آثار سناییپژوهان ایران بالای آثار سناییپژوهان افغانستان
در دورۀ نخست تاریخی سناییپژوهی (۱۳۱۵-۱۳۵۶) در افغانستان، سناییپژوهان از چند منبع محدود چاپ ایران مانند تاریخ ادبیات ایران از دکتر رضازاده شفق، منتخبات تاریخ ادبیات ایران از استاد بدیعالزمان فروزانفر و آثار تصحیح شدۀ سنایی توسط استاد مدرس رضوی، با کاروان حلۀ زرینکوب و تاریخ نظم و نثر در ایران از سعید نفیسیاستفاده کردهاند و منابع عمدۀ پژوهشی مورد استفادۀ ایشان را تذکرههای قدیمی و قاموسهای لغت؛ مانند: تذکرۀ دولتشاه، تذکرۀ والۀ داغستانی، کشفالظنون حاج خلیفه، معجمالبلدان یاقوت حموی، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ انندراج، قاموس الاعلام شمسالدین سامی و مجلۀ کابل، قاموس افغانی… تشکیل میداد. البته تأثیرپذیری دانشمندان افغانستان از منابع ایرانی طوری بوده است که هر قدر از سال ۱۳۱۵ که نخستین اثر پژوهشی در مورد سنایی زیر عنوان «احوال و آثار حکیم سنایی غزنوی» توسط استاد خلیلی نگاشته میشودبه طرف ۱۳۵۶ میآییم تأثیرپذیری و استفاده از منابع ایرانی زیاد میشود. طوری که استاد خلیلاللّه خلیلی در رسالۀ مذکور فقط از تاریخ ادبیات فارسی از هرمان اته ترجمه رضازاده شفق، تاریخ ادبیات ایران از صفا، سخن و سخنوران تألیف بدیعالزمان فروزانفر و منتخبات ادبیات ایران از بدیعالزمان استفاده کرده است. در ۱۳۳۲ که چهار کتاب نایاب سنایی(عشقنامه، عقلنامه، بهرام و بهروز، کارنامۀ بلخ) توسط استاد غلامجیلالی تصحیح و نشر میشود در نوشتن مقدمۀ آن چون تمام منابع خود را ذکر نکرده است ما در منابع مذکور جز دیوان سنایی به تصحیح مدرس رضوی منابع ایرانی ندیدیم.
در سال ۱۳۵۶ که اوج سناییشناسی است که پیش نیز یاد کردیم، چند کتاب تحقیقی که ذکرش رفت نوشته شده است و این جاتنها به منابع ایرانی آن اشاره میکنیم. در رسالۀ تحقیقی «حکیم سنایی و جهانبینی او» استاد همایون نویسندۀ این رساله به چند منبع ایرانی استناد کرده است که در زیر مشخص و معرفی میکنیم:
- مقاله «کنوزالاسرار» که در سال چهاردهم شماره سوم مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران گلچین معانی نوشته بود؛
- تاریخ نظم و نثر در ایران از سعید نفیسی؛
- فیه مافیه مولوی با تصحیح و مقدمه فروزانفر؛
- سبک خراسانی از جعفر محجوب؛
- با کاروان حلۀ زرینکوب؛
- فرهنگ اصطلاحات عرفانی از سیدجعفر سجادی
- مثنویهای سنایی به تصحیح مدرس رضوی.
در رسالۀ تحقیقی «سیری در ملک سنایی» علیاصغر بشیر در پهلوی منابع داخلی و خارجی غیر ایرانی از چند منبع محدود ایرانی نیز استفاده کرده است که اشاره میشود:
- با کاروان حلۀ زرینکوب؛
- تاریخ ادبیات دکتر صفا و مقدمه مدرس رضوی بر دیوان سنایی.
دورۀ دوم سناییپژوهی (۱۳۵۷-۱۳۷۹)طوری که در بخش نخست مقاله ذکر شد، دورۀ کودتای حزب خلق، تجاوز شوری و جهاد و هجرت بود، مجالی برای تحقیق و تولید آثار پژوهشی نبود و در این محدودۀ زمانی بیش از یکرساله و سهمقاله نداریم. فقط در مقالۀ «تأملی گذرا بر برخی از موضوعات پرورشی و آموزشی» از تعلیقات حدیقه از استاد مدرس رضوی استفاده شده است و در دو مقالۀ دیگر و یکرساله که در بالا نیز از آن یاد کردیم از منابع ایرانی استفاده نشده است.
در دورۀ سوم تاریخی سناییپژوهی که در بالا به آن پرداخته شد، بیشترین استفاده از منابع فارسی ایرانی صورت گرفته است که در نخست به گونهای فشرده منابع استفادهشدۀ ایرانی در آثار تولید شده این دوره را بررسی میکنیم و پس از آن در مورد اسباب این که چرا از این منابع در تولید آثار سناییپژوهی در افغانستان استفاده شده است، بحث میشود.
حجیمترین اثری که در دورۀ سوم سناییپژوهی در افغانستان نشر شده استو مشخصات آن قبلاً ذکر شد، رسالۀ پژوهشی سیدعلیشاه روستایار زیر عنوان «جهان بیانتها»ست. در این کتاب از میان ۵۶ منبع به کار رفته در این اثر ۲۷ منبع آن چاپ ایران است که در این میان ۱۴ تذکرههای قدیم وجود دارد که تصحیح و مقدمهنویسی در ایران شده است. (روستایار، ۱۳۸۷: ۴۵۲-۴۵۷)
آقای عبدالجبار عابد در رسالۀ «آرا و اندیشۀ حکیم سنایی» خود از میان ۷۳ منبع که در نوشتن این اثر به کار برده است، ۲۱ منبع آن ایرانی است. (عابد، ۱۳۹۶: ۲۷۱-۲۷۷)در «دگرگونی در اندیشگاه سنایی» محمدافسر رهبین از ۲۱ منبع استفاده شده ۷ منبع آن ایرانی است. استاد عشرتی غزنوی که در شرح حدیقۀ سهجلدی خویش به بیش از ۳۰ منبع مراجعه کرده و از هفتمنبع ایرانی استفاده کرده است. (عشرتی، ۱۳۹۶، ج۱: ۴۸۱-۴۸۵)؛ (عشرتی، ۱۳۹۸، ج۳: ۴۱۶-۴۱۹ )
در بالا دیدیم که در دورۀ نخست تاریخی سناییپژوهی، سناییپژوهان افغانستان زیادتر از هفتاثر ایرانی در نوشتههای شان استفاده نکردهاند. این سخن دو تا نکته را میرساند نکتۀ نخستدر دسترس نداشتن آثار ادبی تولیدشده در ایران را بنابر عوامل متعدد. دوم این که سناییپژوهان دورۀ نخست بیشتر تحلیلهای شان با توجه و تاکید بر منابع داخلی و تذکرههای قدیمی بود. دورۀ دوم سناییپژوهی که آن را دورۀ فترت سناییشناسی به سبب کودتا ۱۳۵۷ یاد کردیم، آثار قابل توجهی نداریم تا بر آن پایه تاثیرات منابع ایرانی را در جریان سناییپژوهی این دوره بسنجیم. در دورۀ سوم تاریخی سناییپژوهی غلظت تأثیر منابع ایرانی طوری که در بالا اشاره کردیم بیشتر از دورۀ اول است و سبب آن نیز دو سه نکته است که به گونۀ فشرده بیان میشود:
- فقدان منابع داخلی به سبب وفقه آمدن ۲۴ سال میان دورۀ نخست و سوم سناییپژوهی، یعنی از سال ۱۳۵۶- ۱۳۸۰ در ۲۴ سال جای تحقیق را کودتا و تجاوز شوروی، مهاجرت، جهاد و غمهای مضاعف گرفت. پس سناییشناسان پس از سال ۱۳۸۰ با پیش چشمداشتن منابع دورۀ نخست داخلی از منابع ایرانی استفاده فراوان کردهاند.
- رابطه و مراودات و شناخت سناییپژوهان افغانستان از دانشمندان ایرانی و رونق گرفتن تجارت کتاب از ایران به افغانستان، سبب شد که دانشمندان افغانستان دانشمندان بیشتر ایران را بشناسند و از منابع ایرانی استفاده کنند.
- مصادف به دورۀ نخست سناییپژوهی افغانستان، در ایران چندتن محدود سناییپژوه داشتیم که پرکارترین آنها استاد مدرس رضوی بود، اما در ۲۴ سالی که افغانستان در گیر کودتا، تجاور شوروی، مهاجرت بود. در ایران دانشمندان بیشتری در عرصۀ سناییپژوهی قدعلم کردند و به تحقیق در مورد سنایی پرداختند، طبیعی هم است که دانشمندان افغانستان از آن تحقیقات استفاد کردند.
ادامه دارد …
جناب محترم کلکانی عزیز مقاله پژوهشی تان ارزنده و قلم شما قابل قدر است ، سعادتمندی و کامگاری تانرا تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی