۲۴ ساعت

25 نوامبر
۱ دیدگاه

پیکِ امید

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  مؤرخ ۴ قوس  (آذر) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

     پیکِ امید

 از کدام گوشه  آفتاب  دمید

 که تو  امروز  یادِ   ما  کردی

 غنچه یی در کدام بهار شگفت

 که تبسم به روی ما کردی

 برفِ پیری ببین نشسته کنون

روی   تارِ   سیاهِ    گیسویم

 بیتو من عمرِ  کوتهی دارم

 رهُ نیستی دوباره می پویم

 در کنارات جوانه خواهد زد

 گُلبُنِ  عشق   و  آرزوهایم

 رنگِ شادِ بنفشه ها گیرد

 با تو هرلحظه خواب و رویایم

 با تو سرسبز و جاودانه شود

 ساقه های شکسته در پاییز

 کلبه ام می‌شود بهشتِ خدا

همه از شورِ زندگی لبریز

 من بهاری دِگر نمی خواهم

 پیکِ امید  و نو  بهارِ منی

 شاد و از غصه ها گریزانم

 که تو پیوسته در کنارِ منی

     مریم نوروززاده هروی

  بیست و سوم نوامبر ۲۰۲۵

        از مجموعهُ”پاییز “

               هلند

16 نوامبر
۱ دیدگاه

بهارِ عشق

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه  مؤرخ ۲۵ عقرب  (آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۶ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بهارِ عشق

تو همان بهارِ عشقی که همیشه بی خزانی

به لطافتِ  گلِ یاس  ، چو   حریر   و   پرنیانی

 چمنی ز لاله و گل، چو شمیم و عطرِ سنبل

 قدحی  ز باده  و   مُل  ،  میِ   نابِ  ارغوانی

 به   قشنگی  سپیده  ، به  فروغِ هردو دیده

 که به جسمِ خستهُ من،تویی روح و هم روانی

 به  نوای    جویباران  ، به   شکوهِ   آبشاران

 به صفای چشمه ساران ، تو بهشتِ جاودانی

 مهی دلفریب  و  زیبا که فکنده نور به هرجا

تو   قشنگترین  ستاره ، به  میانِ  کهکشانی

 تو همان فرشته خویی که برای این دلِ من

شده غمگسار و محرم،چه صبور و مهربانی

 غمِ تو نشسته در دل، تو مرا مقام و  منزل

 تو   پناهِ  قلبِ   بسمل  ،  تو   امیدِ بیکرانی

 مریم نوروززاده هروی

 پانزدهم نوامبر ۲۰۲۵

از مجموعهُ”پاییز ” هلند

 

13 نوامبر
۳دیدگاه

گفتگویی بامحترمه مریم نوروززاده هروی،شاعربانویی از دیار خواجه عبدالله انصاری (رح)

هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه  مؤرخ ۲۲ عقرب  (آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۳ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

در ادامهِ گفتگو  با همکاران قلمی سایت ۲۴ ساعت

اینک صحبتی داریم با محترمه 

مریم نوروز زاده هروی

شاعر بانویی از 

دیار خواجه عبدالله انصاری (رح)

که خدمت خوانندگان

گرامی پیشکش میگردد.

پرسش:

 محترمه بانو نوروززاده گرامی با سپاس و امتنان از همکاری های قلمی شما میخواهم در نخست خود را برای خوانندگان محترم سایت ۲۴ ساعت معرفی کنید و بفرمایید دارای چند فرزند میباشید ؟

پاسخ :

با سلام و عرض ادب حضور استادان گرانقدر، محترم محمد مهدی بشیر و جناب شما محترم قیوم بشیر هروی و همهُ دوستداران و همکاران سایت وزین فرهنگی و ادبی ۲۴ ساعت ، من مریم نوروززاده هروی، متولد هرات باستان و بزرگ شدهُ شهر زیبای کابل ، دارای دو فرزند،یک پسر و یک دختر می باشم .

پرسش:

لطف بفرمایید در مورد کار و فعالیت های قبلی تان در افغانستان قدری روشنی بیاندازید و همچنین بفرمایید در حال حاضر چه مصروفیتی دارید ؟

پاسخ :

بعد از ختم دورهُ مکتب و فارغ شدن از لیسهُ رابعهُ بلخی،با پشت سر گذاشتن آزمون کنکور ، وارد دانشکدهُ زبان و ادبیات دانشگاه کابل شده ،بعد از اخذ لیسانس،در انستیتوت پیداگوژی کابل ،در دیپارتمنت زبان و ادبیات دری،به حیث استاد مشغول کار شدم، همزمان با تدریس ،برای اخذ رتبهُ ماستری به تحصیل ادامه دادم و فعلن هم در غربت ،به عنوان معلم ،ایفای وظیفه می نمایم.

پرسش:

علت ترک وطن و پیوستن به خیل مهاجرین چه بوده وچه زمانی کشور را ترک و  در حال حاضر در کدام شهر زندگی می کنید؟

پاسخ :

استاد گرانقدر،طوریکه می دانید ترک وطن و مهاجرت اجباری،تلخ ترین اتفاقیست که در زندگی همهُ ما ،رخداده و مجبور به ترک خاک ،خانه و ‌کاشانهُ خویش گردیدیم.

من همراه با فامیل در سال ۱۹۹۶ نظر به شرایط ناگواری که در میهن رخ داد ،مجبور به جلای وطن شدم و اکنون در کشور شاهی هلند همراه با شوهر و فرزندانم زندگی می ‌‌کنم.

پرسش:

آیا تا بحال آثاری از شما بصورت مستقل به زینت چاپ آراسته شده؟ اگر شده لطفا نام ببرید.

پاسخ :

اشعارم را در دو مجموعهُ “میهن عشق” و ” پاییز” ترتیب و تنظیم نموده ام اما هنوز، به چاپ نرسیده ، امیدوارم در آیندهُ نزدیک در صورت مناسب بودن شرایط، به زیور چاپ آراسته گردد.

پرسش:

در مورد سرودن شعر میخواهم بدانم که از کدام سال به سرودن آغاز نمودید و در کدام قالب های شعری می سرایید؟

پاسخ :

من از سن دوازده سالگی به مطالعهُ دیوان اشعار شعرا و داستان های کوتاه علاقمند شده ،گاه گاهی خودم نیز تک بیت‌های می سرودم.

در پانزده سالگی به شعر نو ( نیمایی) علاقهُ فراوان پیدا کرده و شروع به سرودن شعر نمودم، در کنار شعر نو گاهی سعی می کردم غزل نیز بسرایم . اشعارم را بیشتر در قالبِ غزل،شعر نو و چهار پاره سروده ام .

پرسش:

آیا به جز از سرودن شعر درکار های فرهنگی و اجتماعی دیگر در شهر محل سکونت تان فعالیت دارید یا خیر؟

پاسخ :

نظر به مصروفیت های زیادی که در خانه و بیرون دارم، ،متاسفانه کمتر در جلسات بانوان یا فعالیت های فرهنگی و اجتماعی شرکت می نمایم،اما گاهی از طریق آن لاین ،در گرد هم آیی های بانوان ،سهم می گیرم.

پرسش:

شعر را چگونه تعریف میکنید و به نظر شما شاعر خوب کیست و از چه خصوصیاتی میتواند برخوردار باشید؟

پاسخ :

این سوال شما زیبایی خاص خودش را دارد .

در یکی از سروده هایم ،شعر را چنین تعریف و توصیف نموده ام :

“شعر من حسِ قشنگیست که درمزرعهُ سبزِ خیالم جاریست …”

 شعر احساسی ست زیبا که همچون خون در رگهای شاعر جریان دارد و به او زندگی می بخشد.

 

شاعر خوب آن است که در برابر میهن و مردمش صادقانه و عاشقانه احساس مسولیت نماید، از درد و رنج مردم آگاهی داشته باشد و با وجدانی بیدار و آگاه تا جایی که برایش مقدور است ، از طریق سرودن شعر ،فعالیت‌های فرهنگی ،ادبی و بشر دوستانه ،برای مردم اش مصدر خدمت گردد

پرسش:

اشعار کدام شاعران را بیشتر می پسندید؟

پاسخ :

من به تمام شاعران علاقمند ام ،دیوان و آثار هر کدام از آنها را مطالعه نموده ام ،اما چون از همان آوان نو جوانی ،غزلیات حافظ و سروده های سیمین “بهبهانی” و فروغ “فرخزاد” را زیاد مطالعه نموده بودم،به اشعار این شعرای نامدار،علاقه و دلچسپی بیشتری دارم.

پرسش:

نظر تان در مورد سایت ۲۴ ساعت چیست و از کدام سال به همکاری آغاز نمودید:

پاسخ:

در مورد سایت وزین فرهنگی و ادبی ۲۴ ساعت ، هر قدر تعریف و توصیف نمایم، شاید قطره یی از دریا باشد.

 زحمات شبانه روزی محترم محمد مهدی بشیر و شما محترم قیوم بشیر هروی قابل قدر و ستایش است،موفقیت های روزافزون شما را در زمینه خواهانم.

حدود دوسال می‌شود که همکاری خودم را با سایت ۲۴ ساعت آغاز نموده ام که جای بسا افتخار و سرافرازی است.

از طریق این سایت ارزشمند است که همهُ شاعران‌،نویسندگان و فرهنگیان کشور گرد هم آمده ،با همدیگر آشنا شده و از اشعار و مطالب همدیگر استفادهُ مزید می نمایند.

پرسش:

برای جوانان هموطن ما که در دیار غربت زندگی می کنند چه توصیه ها ی دارید؟

پاسخ :

 برای جوانانیکه دور از وطن و در دیار غربت ،در هر کشوری که زندگی می کنند ،پیام من این است ، در صورتیکه شرایط برایشان مساعد است ،تحصیل نموده ،،میهن ،مردم ،فرهنگ و آداب و رسوم خود را بدست فراموشی نسپارند .

 سعی کنند زبان مادری خود را به فرزندان خویش آموخته و آنها را نیز با کلتور ما آشنا سازند تا در بی خبری و بدون تکلم زبان مادری بزرگ نشوند.

 

پرسش :

 در پایان اگر پیام و یا مطلبی است که نپرسیده باشم لطف نموده بیان کنید.

پاسخ :

 پیامی ندارم ،امیدوارم توانسته باشم مطابق همهُ سوالات شما پاسخی درست ارایه نموده ،دارای کمی و کاستی نباشد

 در اخیر ،از اینکه مرا لایق دانسته و از من دعوت نمودید تا در این مصاحبه شرکت نمایم،اظهار سپاس و قدر دانی می نمایم.

از خداوند بزرگ،سلامتی،صحتمندی و سرافرازی را برای محترم محمد مهدی بشیر و شما محترم قیوم بشیر هروی استدعا نموده و امیدوارم در پیشبرد اهداف والا و مدیریت سایت زیبا و ارزشمند فرهنگی و ادبی ۲۴ ساعت،موفقیت و سرافرازی های شایان و روز افزون به نصیبتان گردد.

با درود و حرمت بیکران مریم نوروززاده هروی  – هلند.

بشیر هروی:

بانو نوروززاده گرامی از اینکه به سؤالاتم پاسخ دادید از شما تشکر و قدردانی نموده ، سعادتمندی و طول عمر با برکت برایتان تمنا دارم.

 

01 نوامبر
۱ دیدگاه

برگِ زرد

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه  مؤرخ ۱۰ عقرب  ( آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی  ۱ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

برگِ زرد

 زندگی  یعنی  تو  و  لبخندِ تو

عشق   یعنی  تا  ابد  پاپندِ تو

معنی صِدق و صفا و همدلی

در  وفاداری  و  در سوگندِ تو

 در    بهارِ     آرزویم    بشگفد

 غنچه  های تازه  با لبخندِ تو

 سرگذارم من به روی شانه ات

 شادام از عهدِ تو و پیوندِ تو

 مرغِ دل بنگر چه آسان شد اسیر

 عاشقانه  تا  ابد  در  بندِ تو

 می رسد پاییز و فصلِ عاشقی

 برگی زردام ،عاشق ام مانندِ تو

 مریم نوروززاده هروی

 نوزدهم سپتامبر ۲۰۲۵

 از مجموعهُ”پاییز”

 هلند

23 اکتبر
۱ دیدگاه

غزلِ نور

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه  مؤرخ  ۱ عقرب ( آبان ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

غزلِ نور

 شعر من حسِ قشنگیست

که در مزرعهُ سبزِ خیالم جاریست

 اگر افسرده و پژمرده شود

 گلِ زیبای شقایق

 به صحرای جنون می‌میرد

 چشمهّ عشق و امید، می خشکد

 همچو پاییز همه جا رنگِ فنا می گیرد

 شاخهُ میخکِ نارنجی میانِ گلدان

 غنچهُ تازه و خوشبوی گلِ شمعدانی

 و گلِ مریمِ ناز

 همه در خلوتِ تنهایی

خویش می گریند

بالِ پروانه به هنگامِ طواف اش

 بدورِ گلِ سرخ

 بی‌صدا می شکند

 شعرِ من حسِ قشنگیست

 که هنگامِ طلوعِ خورشید

 جویباران همه شادی و شعف

 می شوند با آواز،جاری در رودِ زمان

 وشبانگاه برا دل آساییِ ماه

غزلِ نور و امید می خوانند

 همه یی اخترکان

 شعر من حسِ قشنگیست ؟

 ندانم ،تو بگو …

 تو که صد شعر و غزل

 شده همخانهّ طرزِ نگهُ زیبایت

 و منِ آشفته دیرگاهیست شده ام شیدایت

 تویی آن شعرِ قشنگ

،عطرِ گلِ یاس منی

 تویی الهام من و منبعِ احساس منی.

مریم نوروززاده هروی

۲۱ فبروری ۲۰۲۴

 از مجموعهُ”پاییز

هلند.

 

12 اکتبر
۱ دیدگاه

دفترِ عشق

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه مؤرخ ۲۰ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۲ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

دفترِ عشق

 میروی  یادِ  تو در خاطره ها می‌ماند

 ردِ پای تو در این کوچه بجا می ماند

هر طرف می نگرم چهرهُ تو در نظرم

نقشِ پر مهرِ تو  در آیینه ها می ماند

 شد بهاران و دل و  دیده پُر از شبنمِ اشک

 بلبلِ غمزده از  شور و  نوا می ماند

 حک شده نامِ تو در لوحِ دلم تا به ابد

 من نمی مانم و نامِ تو بجا می ماند

 بشنو بوی محبت دمی از دفترِ عشق

 هر ورق کهنه شود مهر و وفا می ماند

مهربان باش که این کوچه محلِ گذر است

 رهروان می گذرند صلح و صفا می ماند

 مریم نوروززاده هروی

 سوم می ۲۰۲۵

 از مجموعهُ”پاییز “

هلند

 

03 اکتبر
۱ دیدگاه

بی مهری دوران

( هجدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه مؤرخ ۱۱ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۳ اکتوبر ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

بی مهری دوران

 امروزه     وفا     رونقِ     بازار   ندارد

 هر ساده دلی عاشق و  دلدار ندارد

 آنکس که  کند عشوه ،شود لیلیِ دوران

 افتادگی   مجنون   و   گرفتار  ندارد

 دلباختگان را خِرد و عقل به چشم است

 هر   باطنِ   پاکیزه   خریدار    ندارد

 نیرنگ و فریب است همه جا زینتِ دوران

 با پاکی و یکرنگی،کسی کار ندارد

 از بسکه بدیدم همه جا مکر و دورویی

 چشمم   هوسِ  دیدنِ  گلزار ندارد

 رفتم بدرِ خانهُ خمًار ، یکی مست

 گفتا که برو ،میکده ه هوشیار ندارد

 نالید دلم از غمِ بی مهری  دوران

 دیدم که دِگر همدم و غمخوار ندارد.

مریم نوروززاده هروی

 دوم فبروری ۲۰۲۴

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند.

25 سپتامبر
۱ دیدگاه

دخترِ پاییز

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۳ میزان  (مهر ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۵ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

دخترِ پاییز

 من اگر دخترِ پاییز شوم

 صبحگاهان به تماشا بروم

 گلشنِ آتشزده را

 سازم آگاه ز بی‌رحمی و بیدادِ خزان

 مرغکِ غمزده را

 روی هر برگِ طلایی که بیافتد

 رقصان بزمین

 بگذارم نشانی از عشق

 بنویسم دو کلامی از مهر

 رنگِ نارنجی و زرد و قرمز

 همچو رنگین کمان

 چترِ زیبای بسازم زوفا و پیمان

 با خیالِ تو قدم بردارم

نرم و آهسته بزیرِ باران .

 

مریم نوروززاده هروی

 سی ام سپتامبر ۲۰۲۳

 از مجموعهُ”پاییز “

هلند.

 

 

18 سپتامبر
۱ دیدگاه

زورقِ شکسته

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۲۷ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۱۸ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

زورقِ شکسته

 ای ساحلِ چشمانت،پیوسته کنارِ من

 دریای   نگاهِ   تو  ،   آرام   و   قرارِ  من

 آیینه مُکدًر  شد    در  حسرتِ  دیدارت

 بر چهرهّ ماه  امشب ،پاشیده غبارِ من

 من زورقی  بشکسته ، تو موجِ خروشانی

 برگیر  تو  مرا   در بر  ، بگذر  زکنارِ من

 لبریزِ غم و  دردم ، پاییزم و  هم  زردم

 سبزینه  شود با تو  هر لحظه  بهارِ من

 در هر غزلم  پنهان ، آهنگِ  نفسهایت

 ای گرمیِ  احساسم ،ای شعر و  شرارِ من

من عزمِ سفر دارم  ،بر جاده  نظر دارم

 سنگین شده دوشِ دل از توشه و بارِ من

 با شاخه گلِ  مریم  پرواز کنم سویت

 هر لحظه گشایم‌بال،  سوی تو نگارِ من.

 مریم نوروززاده هروی

 هفدهم می ۲۰۲۵

از مجموعهُ”پاییز”

هلند

07 سپتامبر
۱ دیدگاه

طلوعِ نور

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۱۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۷ سپتامبر  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

طلوعِ نور

 در انتهای این شبِ تاریک و پر ز غم

 در انتظارِ صبحدمی با طلوعِ نور

 ارام و بی‌صدا اینجا نشسته ام

 تنها نشسته ام

 چشمانِ من براهِ تو در حسرت و امید

شاید دوباره باز

 آن پنجهّ طلایی خورشید تابناک

 دستی کشد ز مهر

 بر روی گیسوانِ پریشان و در همم

یا با نوازشی

 بر گونه های شبزدهُ سرد و خسته ام

 وان قطره های اشک

 ارام و بی صدا

 لغزد زروی شوق ، ریزد بپای تو

 در انتظارِ نور

 در آرزوی آمدن ات از دیاری دور

 اینجا نشسته ام تنها نشسته ام.

مریم نوروززاده هروی

بیستم نوامبر ۲۰۲۴

از مجموعهُ”پاییز

هلند

31 آگوست
۱ دیدگاه

دریای خیال

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۳۱ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

دریای خیال

 خواهم ای جان هر نفس،درعشقِ تو شیدا شوم

 قیسِ  من   باشی  و  از  بهرِ    تو من  ، لیلا شوم

 چون  شقایق   آتش   افروزم   به  صحرا  و  دَمَن

 داغِ   هجرانم   بدل   ، چون    لالهّ   صحرا   شوم

 پر   بگیرم    همچو   عُنقا     بر    فرازِ    قُله    ها

 اوج   گیرم   تا  نهایت  ،  محو   و    ناپیدا    شوم

 اختری  باشم   به   شبها   در    میانِ    کهکشان

 لابلای   ابر  ها   ،  پنهان    و    هم   پیدا    شوم

هر  کجا   باشد   غزل  ،  نامِ    من  آید    بر  زبان

 واژه    های   بِکر   و  نابِ    شعرِ   مولانا   شوم

غرقُ     دریای   خیال ات   باشم   و    تا   بیکران

 سر بساحل کوبم و  هم  موجی  بی‌پروا  شوم

چشم  بر بندم    بیاسایم     کنارات    لحظه یی

 کاش درخوابِ خوش ات آیم ، دمی  رویا  شوم

 مریم نوروززاده هروی

 سیزدهم آگست ۲۰۲۵

 از مجموعهُ”پاییز”

 هلند

23 آگوست
۱ دیدگاه

یاسَمَن

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر: شنبه ۱ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۴ خورشیدی ۲۳ آگست  ۲۰۲۵ میلادی   ملبورن  استرالیا

یاسَمَن

 من گلِ یاسمن ام‌

 فرحت و نکهت و زیبایی باغ و چمن ام

من گلِ یاسمن ام‌

همچو آلاله بدشت و صحرا

 شاخهُ نرگس و نیلوفرِ باغِ وطن ام

 من گلِ یاسمن ام‌

 شعری زیبا زگلستانِ ادب

 نغمهُ همدلی در بزمِ طَرَب

 شده لبریزِ غزل ،جامِ بلورِ سخنم

من گلِ یاسمن ام‌

صبحِ زیبا و طلوعِ خورشید

کلبهُ نور و پُر از عشق و امید

 شمعِ افروخته و تابندهُ هر انجمن ام

 من گلِ یاسمن ام

 دُختِ نازدانه و زیبای پدر

 محرمِ راز برای مادر

 همدم و همسفرِ دلبرِ جانانه من ام

من گلِ یاسمن ام‌

چشمم آیینهُ اَسرارِ نهان

دلِ من خانهُ عشق و ایمان

 مهرِ میهن شده آمیخته چو خون در بدنم

 من گلُ یاسمن ام

کهکشانی همه زیبایی و نور

 کوهی افراشته و پُر ز غرور

 شورِ آزادی دَمَد در نفس و روح و تنم

 من گلِ یاسمن ام

من گلِ یاسمن ام.

 

 مریم نوروززاده هروی

 چهارم نوامبر ۲۰۲۴

از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند.

 

15 آگوست
۱ دیدگاه

گنجینهُ عشق

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر :  جمعه ۲۴ اسد  ( مرداد ) ۱۴۰۴  خورشیدی ۱۵ آگست  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

گنجینهُ عشق

ایکاش شبِ   تیرهُ   ما   را سحری  بود

 یا کوکبِ اقبالِ   مرا   هم   شرری  بود

 ایکاش که  این مرغکِ پر بستهُ  دل را

 زین کنجِ قفس سوی گلستان  گذری بود

 چشمم همه پر نور بدیدارِ رُخِ  دوست

 یا شاخهُ امید  مرا   هم   ثمری    بود

 یک لحظه همان یوسفِ کنعانی  ما را

 مهری بدل و سوی زلیخا  نظری بود

 در گوشهُ ویرانهُ دل  جای  غم و رنج

 گنجینه یی از عشق و وفا،سیم و زری بود

 در این رهُ طولانی و پر پیچ و خمِ عمر

 در جادهُ تنهایی مرا   همسفری بود

 مریم نوروززاده هروی

هشتم آگست ۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز “

هلند

08 آگوست
۱ دیدگاه

پیامِ نور

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه  17 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 8 آگست  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

      پیامِ نور

 

 بگذار شاخه گلی

روی گیسوی سیاهم و بزن

 لبخندی

که شبِ تیره به پایان برسد

 نرم و آهسته بتابد

خورشید

 لاله ها رقص کنان

 سر برآرند به صحرا و دَمَن

 و نشیند شبنم

 روی برگِ گلِ نسرین و

 اقاقی به چمن

 تو بخند تا گاهی

 غنچه ها باز شوند

و کبوتر بگشاید پر و بال

 نورِ مهتاب بتابد همه شب،

 اختران شاد شوند

 همه از بندِ غم آزاد شوند

 در نفسهای خوشِ بادِ صبا

 قاصِدک باز بیارد پیامی از نور

 دلِ شوریدهُ ما سخت کند

 بیتابی

 با خبر های خوشی از رهّ دور

 

      مریم نوروززاده هروی

    سوم آگست ۲۰۲۵ میلادی

       از مجموعهُ  ” پاییز “

               هلند

01 آگوست
۱ دیدگاه

ماهِ کنعان

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه  10 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 1  آگست  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

ماهِ کنعان

 

 تو عاشقانه ترین شعرِ نابِ  دورانی

 چمن چمن  غزلی  ، نکهتِ  بهارانی

 چو موجِ  آبیِ دریا  زلال  و بی باکی

 بسانِ   قُلهُ     مغرورِ   کوهسارانی

 به قامت ات نرسد سروِ بوستان هرگز

 صفا  و  جلوهُ  رنگینِ   هر گلستانی

بدور خواهم ات از شوریِ دوچشمِ رقیب

 میانِ بزمِ  حریفان ،  چو ماهِ کنعانی

 در آسمانِ  غزل های  عاشقانهُ من

 بسانِ  نورِ خدا  ، جاودانه  میمانی.

 مريم نوروززاده هروی

 هفتم فبروری ۲۰۲۵ میلادی

از مجموعهُ”پاییز

” هلند.

 

26 جولای
۱ دیدگاه

شوقِ پرواز

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : شنبه 4 اسد  ( مرداد ) 1404  خورشیدی – 26 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

شوقِ پرواز

 

 نوگلِ    رویایی    فصلِ     بهارانم   تویی

 غنچهُ خوشرنگ و زیبای  گلستانم تویی

 از    فراسوی    اُفق  های    بلندِ    آرزو

جلوه یی از نورِ خورشیدِ  پگاهانم  تویی

 اختری تابنده ای   در  کهکشان  خاطرم

 در دلِ شبهای هجران ، ماهُ تابانم تویی

 مرغکی پر بسته ام در گوشهُ این آشیان

 شوقِ پروازم بسر،پیوسته الحانم تویی

گاه پیدایی ،گهی چون آرزو  دور و محال

در طنین هر نفس،  پیدا  و  پنهانم تویی

 بگذرد هر لحظه از عمرم به امیدِ وصال

 عشق را سرمنزل و هم عهد و پیمانم توی.

 

مریم نوروززاده هروی

 هجدهم جولای ۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز”.

هلند

18 جولای
۱ دیدگاه

مهاجر

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه  27 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 18 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

مهاجر

 مهاجر باز  گشته  ، خانه اش کو

مقام و منزل   و  کاشانه  اش کو

 پر و بال اش شکست در ملکِ غربت

 کنون برگشته، آب و دانه اش کو

 زدی آتش به  گلشن ، کرد پرواز

 به   هجرت  زندگانی   کرد   آغاز

 برای لقمه نانی هر شب  و روز

 به صد خواری و محنت گشت دمساز

 هزاران  طعنه  از  بیگانه بشنید

زبیمِ    ظلم   و   استبداد   لرزید

گریست  او در خفا با قلبی پر خون.

 بروی کودک  اش  هر لحظه  خندید

 کنون برگشته   او با  حالتی زار

 ندارد    جز   خداوند   یاور و یار

 هزاران زخم و داغ بر سینه دارد

 زدستِ  نا   مسلمانِ   ستمکار

 بگیر دست اش اگر اخلاص داری

 محبت کن  اگر  احساس  داری

گشای آغوش بروی همدیارات

 اگر خاکِ  وطن  را پاس  داری

 مریم نوروززاده هروی

 سیزدهم جولای ۲۰۲۵

 از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند.

10 جولای
۱ دیدگاه

کوچِ پرستو ها

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه 19 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 10 جولای  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

کوچِ پرستو ها

 من امشب با تو ایدوست قصه ها دارم

 نه از لیلی، نه از مجنون

نه از شیرین، نه از فرهاد

نه از یک عشقِ بی بنیاد

 که دیگر کهنه و دیرینه شد اینها

 من از بی‌مهری گردون

 و از صدها دلِ پرخون

 من از کوچِ پرستوهای عاشق

 و از تنهایی و مرگِ شقایق

من از آن مهربانانی که رفتند

 و از دلهای پاک و صاف و صادق

 با تو خواهم گفت

من از مرگِ هزاران غنچهّ نشگفته و زیبا

 و از بشکستنِ بالِ پرستو ها

 من از اجبارِ یک هجرت

و از آوارگی و تلخی غربت

 با تو قصه ها دارم

 من از سردی زندانهای پر غم

 و از عمقِ سبه چالهای پر نم

 من از آه و فغان و درد و ماتم

 از آن زندانی بسته به زنجیر

 و آن دستی که نامش است تقدیر

 با تو خواهم گفت

من از ظلمِ ستمکاران و دژخیمان

 هزاران کلبهّ ویران

 و از آن کودکِ گریان

از آن مادر که داغ بر سینه دارد

 و راهی جز شکیبایی ندارد

 قصه خواهم کرد

من امشب با تو از دردِ وطن گویم

ز غمهای کهن گویم

 و از بدبختی و بیچارگی مردم خود

 صد سخن گویم.

 

مریم نوروززاده هروی

 هشتم جون ۲۰۲۵ میلادی

 هشتم جون ۲۰۲۵ میلادی

از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند

30 ژوئن
۱ دیدگاه

دلِ بیمار

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 9 سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 30 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

دلِ بیمار

 در دلِ شب هوسِ دیدنِ یاری دارم

 شوقِ دیدارِ  قدِ  سروِ  نگاری دارم

 ماه را می نگرم، چهرهُ او در نظرم

 جلوهّ نورِ رُخ اش در شبِ تاری دارم

آهِ حسرت بدل و بر لبِ من مُهرِ سکوت

 برُخِ خسته  چو آیینه  غباری دارم

 شوقِ پرواز بسر و  بال و پری نیست مرا

 کنجِ زندانِ  قفس،نالهّ زاری دارم

 میبَرَد تاب و  توان این دلِ بیمار از من

 بهرِ دیدارِ  طبیب ،صبر و قراری دارم

 شکوه یی نیست  ز بیرحمی  و بیدادِ خزان

 مهرِ او در  دل و  در سینه بهاری دارم

 مریم نوروززاده هروی

 دوازدهم جون ۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند.

23 ژوئن
۱ دیدگاه

فاصله

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 2  سرطان  ( تیر ) 1404  خورشیدی – 23 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

فاصله

 پشتِ این پنجرهُ رو به غروبِ دریا

 چشم  در  راهِ   شبی  بی   فردا

 با    خیالِ    تو     نشستم    تنها

 تو که رفتی،همه چی ویران شد

 اخترِ روشن و تابندهُ شبهای دلم

 پشتِ  ابرِ  سیهی  ،  پنهان  شد

 تو  که  رفتی  ، گل  مریم پژمرد

 موسمِ  زردی  و  برگریزان  شد

 قدمِ     اردیبهشت     در  نظرم

 فصلِ   پاییز    و   مهُ  آبان  شد

 و سر آغازِ جدایی و   شبِ هجران شد

 تو که رفتی ، با اشک معنیِ فاصله را فهمیدم

 بعدِ آن گریهُ پنهانی و بارانِ سرشک

من  به  تنهایی   خویش   خندیدم

معنیِ     فاصله    را  فهمیدم.

مریم نوروززاده هروی

 بیست و یکم آپریل

۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند

16 ژوئن
۱ دیدگاه

باغِ خیال

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 26  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 16 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

باغِ خیال

 

 دیشب   در   آسمانِ    دل   انگیز  خاطرم

نقشِ او چون شهاب، خطِ زر کشید و رفت

 قُریِ  مهر  ز  باغِ   وفا   بال   و   پر  گرفت

 از شاخه  های سبزِ  خیالم  پرید  و  رفت

 آن مرغِ عشق که جای در اعماق سینه داشت

 از   آشیانِ   گرمِ  دلم ،  پر کشید  و  رفت

 من   باغبانِ     غنچهُ     امید      و     آرزو

 او حرمت  و   صفای  دلم  را ندید  و رفت

 چون   سایه   ناپدید  شد  اندر  خمِ  نگاه

 مانندِ  اشک  از  مژه هایم   چکید  و رفت

چون   بگذرم  ز باغِ خیال  اش  ، نظر کنم

 بر شاخه های گل که برایم  نچید و رفت.

 مريم نوروززاده هروی ۱۴

فبروری ۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند.

 

 

11 ژوئن
۱ دیدگاه

 روایتِ عشق

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه 21  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 11 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

 روایتِ عشق

 ما را برنگ و  بوی  زگلها نشانه بود

 آنروزها که پای  چمن  در میانه بود

 آکنده کوچه ها ز هیاهوی عاشقان

 بر هرگذرگه نالهُ  چنگ و چغانه بود

 در دفترِ خیالِ من از رنگ و بوی عشق

 هر لحظه نقشِ صد غزلِ عاشقانه بود

 در کلبه  های  روشنِ  یارانِ با صفا

 تا صبحدم روایتِ عشق و فسانه بود

 در  دادگاهِ  اهلِ  مُروًت  زروی عقل

حرف از عدالت و سخنِ عادلانه بود

 دلهای مردمان همه خالی ز خشم و کین

 صلح و صفا و مهر و وفا جاودانه بود

 خوش آنزمان که مرغکِ شیدای رَسته را

 در شاخسارِ میهنِ عشق آشیانه بود.

مریم نوروززاده هروی

 ۲۷ آپریل ۲۰۲۵ میلادی

 از مجموعهُ”میهنِ عشق”

هلند.

02 ژوئن
۱ دیدگاه

محملُ لیلی

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه 12  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 2 جون  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

محملُ لیلی

 

 ای خوش آن لحظه که یار آید و هجران گذرد

صبحِ  صادق  بدمد ،  شامِ  غریبان گذرد

 نکهتِ   یاسمن   و لاله   بیارد   ز  چمن

گر صبا از   برِ آن   غنچهُ   خندان   گذرد

 خاکِ صحرا بشود سُرمهّ چشمُ مجنون

 تا دمی محملِ   لیلی   ز  یبابان   گذرد

بنگر زاهدِ خود  بین   که بهنگامِ   سحر

 جامِ می در کف و از کوچهّ رندان گذرد

 آنکه عهد بسته که ترکِ می و ساغر بکند

 چشمِ ساقی چو بدید،از سرِ پیمان گذرد

 ساربان را برسانید  خبر  از   ابرِ سیه

 کاروان را مکن آشفته که باران گذرد

 مشو آزرده زگفتارِ حسودان  دلِ من

 روسیاهی به ذغال مانده،  زمستان گذرد.

مریم نوروززاده هروی

بیست و هشتم می ۲۰۲۵

از مجموعهُ”پاییز”

هلند

 

27 می
۱ دیدگاه

نکهتِ بهار

( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  6  جوزا  ( خرداد ) 1404  خورشیدی – 27 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

نکهتِ بهار

 همچو خورشیدِ ماهِ فروردین

 نگهی گرم  و   مهربان  داری

 قلبِ پاک ات   چو  آبیِ  دریا

 از صداقت بسی نشان  داری

 از  نگاهت   ستاره   می‌بارد

 شبِ من از ترانه لبریز است

 چشمکِ اختران در دلِ شب

 همچو شعر و غزل دل انگیز است

 خلوتِ   عاشقانه   یی دارم

 باتو من در سکوتِ شبهایم

 نقشِ مهرِ تو می کشم جانا

 تا   ابد  در  خیال   و   رویایم

 کاش چون گل به باغِ خاطرِ من

 بشگفی  نکهتِ  بهار شوی

مثلِ خورشید در آسمانِ دلم

 گرم و دیرینه ماندگار شوی.

مریم نوروززاده هروی

 هفدهم جون ۲۰۲۳ میلادی

 از مجموعهُ”پاییز “

 هلند

20 می
۱ دیدگاه

سرودِ عشق

هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه  30 ثور  ( اردیبهشت ) 1404  خورشیدی -20 می  2025   میلادی   ملبورن  استرالیا

سرودِ عشق

 

بیا امشب بکوی عاشقان  بزمی مهیا کن

درونِ سینهّ خنیاگران  شوری  تو برپا کن

تویی آن شاعرِ درد آشنای شهرِ خاموشان

سکوتِ تلخ را بشکن،سراسر شور و غوغا کن

منم  آن  واژهّ  نابِ  غزلهای  دل انگیز ات

میانِ دفترِ شعرات،مرا هر لحظه پیدا کن

ببین افسرده ام از انجمادِ فصلِ یخبندان

بده گرمی بدستانم ،دلم  غرقِ  تمنا کن

بیا تا با سرودِ عشق،بهاران باورم گردد

بخوان شعری برای گلشن و هنگامه بر پا کن.

مریم نوروززاده هروی

نوزدهم فبروری ۲۰۲۵ میلادی

از مجموعهُ”پاییز “

هلند.